شورش عبدالله بن علی
مقدمه
عبدالله بن علی، عم خلیفه، نقش بسزایی در استوار کردن قدرت آل عباس ایفا کرد؛ از اینرو انتظار داشت که پس از سفاح به خلافت برسد و چون به فرمان سفاح در اواخر عمر وی، لشکری بزرگ برای جنگ با روم فراهم کرده بود[۱] و خود را متکی بدان لشکر میدانست، به مخالفت با منصور برخاست. بر اساس روایات گویی آل عباس منتظر مخالفت و شورش عبدالله بودند؛ زیرا هنگام وفات ابوالعباس، عیسیبن علی دوست نداشت که با عبدالله مکاتبه کند. از اینرو، موضوع درگذشت خلیفه و جانشینی منصور را به صالح بن علی - که در مصر بود - گزارش کرد و به او دستور داد که به شام رود و از عبدالله بن علی بیعت بگیرد[۲].
عبدالله پس از دریافت این خبر بیدرنگ گروهی از نزدیکان و فرماندهان سپاه خویش را واداشت تا گواهی دهند که سفاح وی را به ولیعهدی برگزیده است[۳]؛ آنگاه سپاهیان و بیشتر مردم شام با او بیعت کردند و او با سپاهی گران رهسپار عراق شد. در این زمان، منصور که در کوفه بود به انبار آمد و بر خزانه و دارالخلافه دست یافت و ابومسلم را که تازه از حج باز آمده بود و در مرکز خلافت حضور داشت به جنگ عبدالله گسیل کرد[۴]. ابومسلم از این کار خشنود نبود و فرصت را برای تصفیه حساب با رقیب خویش مناسب نمیدانست و بر آن بود که عبدالله و منصور را به حال خویش واگذارد و خود به خراسان رود، اما بنا به توصیه نزدیکان خود و اصرار منصور این مأموریت را پذیرفت. دو سپاه در نصیبین رویاروی هم قرار گرفتند و با آنکه سپاه شام از حیث عِدّه و عُدّه بر سپاه خراسان برتری داشت، ابومسلم با آرایش جنگی خاص خود شامیان را شکست داد. عبدالله نزد برادرش، سلیمان بن علی، که در بصره بود گریخت و ابومسلم بر اموال و دارایی فراوان وی دست یافت و به این ترتیب منصور «سر مار به دست دشمن بکوفت». خلیفه چون خبر شکست عبدالله را شنید، کسانی را به شام فرستاد تا حساب اموال و خزائنی را که در این جنگ به دست ابومسلم افتاده بود نگه دارند و فرمان امارت مصر و شام را به او تسلیم کنند، تا از این راه ابومسلم را از خراسان و یارانش دور کند. فرستادگان خلیفه چون مقصود خویش را باز نمودند ابومسلم برآشفت و پرخاش کرد و گفت: «آیا در خون مسلمانان آمینم و در مال آنها نیستم؟» آنگاه به منصور و فرستادگانش ناسزا گفت و فرمان امارت را رد کرد و با خشم و ناراحتی راه خراسان را در پیش گرفت[۵].[۶].
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۳۶۴.
- ↑ تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۳۶۴.
- ↑ تاریخ الطبری، ج۴، ص۳۷۷.
- ↑ کتاب تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیاء، ص۱۳۹.
- ↑ تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۳۶۶.
- ↑ خضری، سید احمد رضا، تاریخ خلافت عباسی از آغاز تا پایان آل بویه ص ۲۸.