عبدالرحمن بن هرمز اعرج

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(تغییرمسیر از عبدالرحمن بن هرمز)

موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد

آشنایی اجمالی

الاعرج[۱]، تنها در سند یک روایت تفسیر کنز الدقائق و به گزارش از مناقب ابن شهر آشوب ذکر شده است:

«الْأَعْرَجُ عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ قَالَ: سَأَلْتُ رَسُولَ اللَّهِ(ص) عَنْ قَوْلِهِ وَجَعَلَهَا كَلِمَةً بَاقِيَةً فِي عَقِبِهِ[۲]قَالَ جَعَلَ الْإِمَامَةَ فِي عَقِبِ الْحُسَيْنِ(ع) يَخْرُجُ مِنْ صُلْبِهِ تِسْعَةٌ مِنَ الْأَئِمَّةِ مِنْهُمْ مَهْدِيُّ هَذِهِ الْأَمَةِ»[۳].[۴]

شرح حال راوی

مراد از اعرج در سند روایت یادشده، به قرینه روایتش از ابوهریره، عبدالرحمن بن هرمز الأعرج مکنا به «ابو داود»[۵] و «ابو حازم»[۶] از راویان سنی است که شرح حالش در کتاب‌های رجالی اهل سنت ذکر شده است.

از وی با لقب «المدینی» یاد می‌شود[۷]، چون از اهالی مدینه بوده است[۸]، چنان که با لقب «الهاشمی» نیز یاد شده است [۹]، از این رو که با ربیعة بن حارث بن عبدالمطلب بن هاشم و فرزندش محمد بن ربیعة پیوند ولاء داشت.

الاعرج عربی را از ابو الاسود الدؤلی فرا گرفت[۱۰] و آن را در مدینه رواج داد، از این رو او را نخستین کسی می‌دانند که لغت عربی را وضع، و بدان تکلم کرده است[۱۱]. به او صفت النحوی داده‌اند[۱۲] و در میان علمای اهل سنت، داناترین کس به انساب قریش شمرده می‌شود[۱۳].

وی به نگارش قرآن و حدیث می‌پرداخت[۱۴] و از ائمه قرائت در مدینه به شمار می‌رفت[۱۵] و در بغداد نیز کرسی حدیث داشت[۱۶].

وی در اواخر عمر به اسکندریه پیرامون مصر رفت و در آنجا زیست.[۱۷]

طبقه راوی

تاریخ ولادت راوی دانسته نیست؛ ولی به قرینه روایتش از ابوهریره[۱۸] (م ۵۹ هجری قمری)[۱۹] می‌‌توان استظهار کرد که وی در نیمه نخست قرن یکم هجری به دنیا آمده است. درباره تاریخ وفاتش اقوالی ذکر شده است؛ مانند ۱۱۰[۲۰]، ۱۱۷[۲۱] و ۱۱۹ هجری قمری[۲۲]؛ ولی سال ۱۱۷ هجری قمری شهرت دارد[۲۳].[۲۴]

استادان و شاگردان راوی

الاعرج از مانند ابوهریره، «بو سعید» و ابن بحینة[۲۵] روایت کرده که از اساتید حدیثی اویند؛ همچنین کسانی همچون الزهری، یحیی بن سعید الأنصاری، محمد بن یحیی ابن حبان، أبو الزناد، عبدالله بن الفضل، عمرو بن أبی عمرو، یحیی ابن أبی کثیر، علقمة بن أبی علقمة، صالح بن کیسان، جعفر بن ربیعة و عبد ابن عیاش[۲۶] از الاعرج روایت کرده‌اند که از شاگردان حدیثی او شمرده می‌شوند.[۲۷]

جایگاه حدیثی راوی

در کتاب‌های رجالی شیعه، عنوان عبدالرحمن بن هرمز الاعرج دیده نمی‌شود؛ لکن عالمان اهل سنت او را توثیق و مدح کرده‌اند و با تعابیری همچون "تابعي ثقة"[۲۸]، "ثقة كثير الحديث"[۲۹]، "مديني ثقة"[۳۰]، "كان أعلم الناس بأنساب قريش"[۳۱]، "كان ثقة مأمونا حجة فينا"[۳۲] و "كان يكتب المصاحف"[۳۳] از وی یاد کرده‌اند.[۳۴]

شناسایی واضع علم نحو

بعضی از اهل سنت، عبدالرحمن بن هرمز الاعرج را واضع علم نحو معرفی کردند و نوشتند: "كان عبدالرحمن بن هرمز أول من وضع العربية"[۳۵]، در حالی که مشهور بلکه از مسلمات تاریخ است که نخستین واضع علم نحو امام علی(ع) بوده است که آن را به ابو الاسود الدوئلی[۳۶] تعلیم داده و دیگران از جمله عبدالرحمن بن هرمز از او فرا گرفته‌اند[۳۷].

ابن ندیم: زعم أكثر العلماء أن النحو أخذ عن أبي الأسود الدوئلي، وأن أبا الأسود أخذ ذلك عن أمير المؤمنين علي بن أبي طالب(ع) قال أبو جعفر بن رستم الطبري: انما سمي النحو نحوا لأن أبا الأسود الدوئلي قال لعلي(ع) وقد ألقي إليه شيئا في أصول النحو، قال أبو الأسود: فاستأذنته أن أصنع نحو ما صنع، فسمي ذلك نحوا[۳۸].

سید محسن امین جبل عاملی: "والصحيح أن أول من وضع النحو علي بن أبي طالب لأن الروايات كلها تسند إلى أبي الأسود و أبو الأسود يسند إلى علي فإنه روى عن أبي الأسود إنه سئل فقيل له: من أين لك هذا النحو؟ فقال: لفقت حدوده من علي بن أبي طالب و أخذ عن أبي الأسود عنبسة الفيل و ميمون الأقرن و نصر بن عاصم و عبدالرحمن بن هرمز... و يحكي عن أبي الأنباري في خطبة شرح كتاب سيبويه أنه ذكر أن قراءة أَنَّ اللَّهَ بَرِيءٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ وَرَسُولُهُ[۳۹] بالجر وقعت في عصر النبي‌(ص) وإنه أشار إلى أمير المؤمنين(ع) بوضع علم النحو فعلم أبا الأسود العوامل والروابط وحصر الحركات الاعرابية والبنائية فألف ذلك وإذا أشكل عليه شيء راجع أمير المؤمنين وأتى به إلى أمير المؤمنين(ع) فاستحسنه"[۴۰].[۴۱]

منابع

پانویس

  1. ر.ک: أ. منابع شیعی: اعیان الشیعه، ج۱، ص۱۶۲. ب. منابع سنی: الطبقات الکبری، ج۵، ص۲۸۳؛ تاریخ ابن معین، ج۱، ص۱۳۹، ش۸۳۹؛ تاریخ خلیفة بن خیاط، ص۲۷۴؛ التاریخ الصغیر، ج۱، ص۳۱۸؛ التاریخ الکبیر، ج۵، ص۳۶۰، ش۱۱۴۴؛ معرفة الثقات، ج۲، ص۹۰، ش۱۰۸۵؛ المعارف، ص۴۶۵؛ الجرح و التعدیل، ج۵، ص۲۹۷، ش۱۴۰۸؛ الثقات، ج۵، ص۱۰۷؛ مشاهیر علماء الامصار، ص۱۲۷، ش۵۵۹؛ فهرست ابن الندیم، ص۴۵؛ التمهید، ج۳، ص۲۷۲؛ ج۱۰، ص۱۷۴؛ التعدیل و التجریح، ج۲، ص۹۷۷، ش۹۱۴؛ الأنساب (سمعانی)، ج۱، ص۱۸۹؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۳۶، ص۲۳، ش۳۹۸۲؛ أنباء الرواة علی أنباه النحاه، ج۲، ص۱۷۲، ش۳۸۶؛ اللباب فی تهذیب الأنساب، ج۱، ص۷۵؛ الکامل فی التاریخ، ج۵، ص۱۹۵؛ تهذیب الکمال، ج۱۷، ص۱۳۹، ش۳۸۳۱؛ الکاشف فی معرفة من له روایة فی کتب السته، ج۱، ص۶۴۷، ش۳۳۳۵؛ تذکرة الحفاظ، ج۱، ص۹۷، ش۸۹؛ سیر اعلام النبلاء، ج۵، ص۶۹، ش۲۵؛ تاریخ الاسلام، ج۷، ص۴۱۴، ش۴؛ الوفیات (احمد بن الحسن الخطیب)، ص۱۱۳؛ الاصابه (ابن حجر)، ج۷، ص۳۵۳؛ تقریب التهذیب، ج۱، ص۵۹۴، ش۴۰۴۷؛ ج۲، ص۵۷۸؛ لسان المیزان، ج۴، ص۲۶۸؛ اسعاف المبطأ برجال الموطأ، ص۷۰؛ خلاصه تذهیب تهذیب الکمال، ص۲۳۶؛ الاعلام، ج۱، ص۳۳۴؛ ج۸، ص۲۴.
  2. و همین را سخنی پاینده در میان فرزندان (آینده) خویش قرار داد باشد که آنان (بدان) بازگردند سوره زخرف، آیه ۲۸.
  3. تفسیر کنز الدقائق، ج۱۲، ص۴۹ به نقل از مناقب (ابن شهر آشوب)، ج۴، ص۴۶.
  4. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 328-329.
  5. ر.ک: تاریخ الکبیر (بخاری)، ج۵، ص۳۶۰، ش۱۱۴۴.
  6. ر.ک: الأنساب (سمعانی)، ج۱، ص۱۸۹.
  7. ر.ک: تاریخ الکبیر (بخاری)، ج۵، ص۳۶۰، ش۱۱۴۴.
  8. ر.ک: لسان المیزان، ج۴، ص۲۶۸.
  9. ر.ک: فتح الباری، ج۲، ص۲۵۶.
  10. ر.ک: سیر اعلام النبلاء، ج۵، ص۶۹ - ۷۰، ش۲۵.
  11. زرکلی: عبد الرحمن بن هرمز، فوضعوا للنحو أبوابا، و أصلوا له أصولا، فذکروا عوامل الرفع و النصب و الخفض و الجزم، و وضعوا باب الفاعل والمفعول و التعجب و المضاف؛ (الاعلام، ج۸، ص۲۴). البته علمای شیعه بدین سخن اشکال گرفته و امام علی(ع) را نخستین واضع علم نحو می‌دانند که در ادامه بحث خواهد آمد.
  12. ر.ک: أنباه الرواة علی أنباء النحاه، ج۲، ص۱۷۲، ش۳۸۶.
  13. ر.ک: سیر اعلام النبلاء، ج۵، ص۷۰.
  14. ر.ک: التمهید (ابن عبدالبر)، ج۳، ص۲۷۲؛ الثقات (ابن حبان)، ج۵، ص۱۰۷.
  15. ر.ک: التمهید، ج۱۰، ص۱۷۴.
  16. ر.ک: تاریخ بغداد، ج۱۴، ص۳۳۰، ذیل ش۷۶۵۷.
  17. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 329-330.
  18. ر.ک: خلاصة تذهیب تهذیب الکمال، ص۲۳۶.
  19. ر.ک: اسد الغابه، ج۵، ص۳۲۱.
  20. ر.ک: التعدیل و التجریح، ج۲، ص۹۷۷، ش۰۹۱۴
  21. ر.ک: التاریخ الصغیر، ج۱، ص۳۱۸.
  22. ر.ک: تاریخ مدینة دمشق، ج۳۶، ص۳۳.
  23. ر.ک: الطبقات الکبری، ج۵، ص۲۸۴؛ تاریخ خلیفة بن خیاط، ص۲۷۴؛ الثقات (ابن احبان)، ج۵، ص۱۰۷ و....
  24. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 330-331.
  25. ر.ک: تفسیر کنز الدقائق، ج۱۲، ص۴۹؛ الجرح و التعدیل، ج۵، ص۲۹۷، ش۱۴۰۸.
  26. ر.ک: الجرح و التعدیل، ج۵، ص۲۹۷، ش۱۴۰۸.
  27. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 331.
  28. معرفة الثقات (العجلی)، ج۲، ص۹۰، ش۱۰۸۵.
  29. الطبقات الکبری، ج۵، ص۲۸۳ - ۲۸۴.
  30. الجرح و التعدیل، ج۵، ص۲۹۷، ش۱۴۰۸.
  31. سیر اعلام النبلاء، ج۵، ص۷۰.
  32. التمهید، ج۱۰، ص۱۷۴.
  33. مشاهیر علماء الامصار، ص۱۲۷، ش۵۵۹.
  34. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 331-332.
  35. سیر اعلام النبلاء، ج۵، ص۷۰.
  36. أبو العباس المبرد قال: أول من وضع العربیة و نقط المصاحف أبو الأسود و قد سئل أبو الأسود عمن نهج له الطریق فقال: تلقیته عن علی بن أبی طالب؛ (الاصابه، ج۳، ص۴۵۶). و ذکر أبو عبیدالله المرزبانی فی کتاب المقتبس فی أخبار النحویین أن المبرد قال: أجمعت العلماء باللغة أن أول من وضع العربیة أبو الأسود الدؤلی و أنه لقن ذلک عن علی بن أبی طالب(ع). (وفیات الاعیان، ج۶، ص۳۹۲).
  37. أخذ العربیة عن أبی الأسود الدؤلی ترجمه عبدالرحمن بن هرمز؛ (سیر اعلام النبلاء، ج۵، ص۷۰، ش۲۵).
  38. فهرست ابن الندیم، ص۴۵.
  39. و (این) اعلامی از سوی خداوند و پیامبر او در روز حجّ اکبر به مردم است که خداوند و پیامبرش از مشرکان بیزارند سوره توبه، آیه ۳.
  40. اعیان الشیعه، ج۱، ص۱۶۲.
  41. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 332-333.