عبودیت در لغت

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

عبودیت درلغت، به معنای نهایت اظهار تذلل و انقیاد و خضوع در برابر مولا است[۱]؛ چنان که خداوند، عبادت و ابراز خشوع در درگاه الهی را مقابل استکبار بیان فرموده است: إِنَّ الَّذِينَ عِنْدَ رَبِّكَ لَا يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِهِ وَيُسَبِّحُونَهُ وَلَهُ يَسْجُدُونَ[۲].

بر این اساس، لغت «عبد» وصف برای انسانی قرار می‌گیرد که مملوک غیر است و از خود چیزی ندارد و همه امور او در اختیارمولای او است[۳].

در اصطلاح دینی، واژه «عبد» ملازم با فقر و ناداری و ذلت در درگاه مولا است؛ چنان که به راه کوبیده شده در اثر کثرت رفت و آمد و در نتیجه هموار، «طریق مُعبَّد» می‌گویند[۴]؛ لذا عبد کسی است که خود و متعلقاتش از آن مولای او است و خود نادار و فقیر و ذلیل در خانه مولا است.

در این راستا، عبودیت در رابطه با خداوند معنای عمیق‌تری پیدا می‌کند؛ زیرا رابطه مالکیت و مملوکیت انسان با خداوند، دائر مدار خالقیت است؛ خداوند مالکی است که خالق ذات و هستی بندگان است. از این رو، عبودیت در فرهنگ دینی، یعنی مملوکیتی که همه امور عبد، ذاتاً و وصفاً و فعلاً متعلق به خداوند است[۵]. عبودیت در این فرهنگ، به معنای معرفت به بندگی و ناداری و فقر خود در مقابل خداوند است. از آنجا که فقر و ذلت در درگاه الهی و عبودیت خداوند ملازم یکدیگر هستند، از این منظر، اگر هدف از خلقت انسان، بنا بر آیه ۵۶ سوره ذاریات، عبودیت است، پس درک حقیقت بندگی، ملازم با معرفت به درجه فقر و ذلت و نیازمندی انسان‌ها در درگاه الهی است[۶].

منابع

پانویس

  1. مفردات راغب (ط. دارالقلم - الدار الشامیة، ۱۴۱۲ هق)، ص۵۴۲؛ و التحقیق (ط. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۶۸ ه. ش)، ج۸، ص۱۳.
  2. «بی‌گمان کسانی که نزد پروردگار تو هستند از بندگی او سرکشی نمی‌ورزند و او را پاک می‌خوانند و برای او سجده می‌کنند» سوره اعراف، آیه ۲۰۶.
  3. لسان العرب (ط. دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع - دار صادر، ۱۴۱۴ ﻫ.ق)، ج۳، ص۲۷۰.
  4. مجمع البیان (ط. ناصر خسرو، ۱۳۷۲ ه. ش)، ج۱، ص۶۱.
  5. المیزان فی تفسیر القرآن (ط مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۰ ﻫ.ق). ج۱۷، ص۱۳۵؛ و مجمع البیان فی تفسیر القرآن (ط. ناصر خسرو، ۱۳۷۲ ه. ش)، ج۱، ص۱۵۶.
  6. فیاض‌بخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۳ ص۷۸.