بندگی خدا در نهج البلاغه

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

عبودیت یا بندگی خدا، یعنی تسلیم امر الهی شدن و تنها به خواست حق گردن نهادن، از کمالات والای اخلاقی است. در آن مقام، انسان خود را عبد و بنده خدا و مملوک او می‌بیند و جز خواست او چیزی نمی‌خواهد و تنها از او پیروی می‌کند. آدمی در سایه عبودیت به کمال آفرینش که همان بندگی خداست. دست می‌یابد و براساس استعداد خود، مسیر کمال را می‌پیماید. امام علی (ع) می‌فرماید: ما و شما بندگانی هستیم در قبضه قدرت پروردگاری که پرورش‌دهنده‌ای جز او نیست[۱].پیامبران الهی مردمان را به عبودیت خدا دعوت می‌کردند. گویی از اصلی‌ترین تعالیم انبیای الهی دعوت به عبودیت خداوند بوده است. پیامبر اکرم در روایتی دلیل رسالت خود را ایجاد مکارم اخلاق ذکر می‌کند. تن به عبودیت خدا دادن و خود را اسیر محبت او دانستن، انسان را از تن دادن به رذیلت‌ها بازمی‌دارد، زیرا تن دادن به رذایل اخلاقی عبودیت آدمی را کم فروغ می‌کند. امام علی (ع) درباره دعوت پیامبران به عبودیت می‌فرماید: خداوند محمد (ص) را، به حق پیامبری مبعوث داشت تا بندگانش را از پرستش بتان برهاند و به پرستش خدای یکتا وادارد و از فرمان‌برداری شیطان منع کند و به فرمان او آورد[۲].

انسان در سایه عبودیت، به مقام ربوبیت به‌معنای مالک شدن و صاحب و متصدی شدن می‌رسد و صاحب و مالک نفس خود می‌شود و عنان نفس را در دست می‌گیرد و هویت اصلی و گوهر خویش را بازمی‌یابد. رسیدن به چنین مقامی بستر کسب همه کمالات را در ضمیر انسان به‌وجود می‌آورد. عبادت چهره عبودیت است. بندگان از راه عبادت، خود را به مقام عبودیت می‌رسانند. از این‌رو امام هدف عبادت را فرمان‌برداری خداوند می‌داند و روش‌های مختلف عبادات را مفری برای کنار گذاشتن خودِ نفسانی و رسیدن به مقام بندگی برمی‌شمرد: خداوند ایمان را واجب کرد، برای پاکی دل‌ها از شرک، نماز را برای منزه ساختن مردم از خودخواهی، زکات را برای رسیدن روزی، روزه را برای آزمودن اخلاص مردم، حج را برای نیرو گرفتن دین، جهاد را برای عزت و ارجمندی اسلام، امر به معروف را برای اصلاح مردمان، نهی از منکر را برای بازداشتن سفیهان از زشتی‌ها و صله رحم را برای افزون شدن شمار خویشاوندان[۳].

امام (ع) اخلاص را شرط عبادتی می‌داند که به عبودیت می‌انجامد. به این ترتیب انسان نه‌تنها در صورت ظاهری عبادت، که در همه امور زندگی اگر نیتی خالص داشته باشد، راه عبودیت را به خوبی می‌پیماید. امام (ع) می‌فرماید: کسی که نهان و آشکارش و گفتار و کردارش یکی باشد، امانت خدا را ادا کرده و در عبادتش اخلاص ورزیده است[۴]. عبادت خالصانه برترین مرتبه عبادت و بهترین مسیر برای رسیدن به مقام عبودیت است. از این‌رو در معرفی عبادت‌کنندگان، آنان را به سه دسته تقسیم می‌کند: گروهی خدا را به شوق بهشت می‌پرستند که این عبادت بازرگانان است. گروهی خدا را از ترس عذاب او می‌پرستند که این عبادت بردگان است. و گروهی خدا را برای سپاس از او می‌پرستند که این عبادت آزادگان است[۵].

همان‌گونه که از کلام امام برمی‌آید، انسان در مقام آزادگی و رهایی از قید و بندهای مادی است که می‌تواند خداوند را از روی اخلاص عبادت کند. این‌ بالاترین مرتبه عبادت است. چنین عبادتی از معرفت و علم آدمی نشئت می‌گیرد. هر قدر معرفت آدمی بیشتر باشد، عبادتش خالص‌تر خواهد بود. امام علی (ع) عبادت خالصانه را میوه علم و معرفت برمی‌شمرد و از این‌رو انسان‌ها را به تفکر در ملکوت آسمان و زمین فرامی‌خواند تا در اثر آن به تفکر حقیقی دست یابند و با مشاهده مصنوعات به وجود بی‌مانند صانع پی‌ببرند. از این‌‎رو در کلامی، فکر کردن در پادشاهی آسمان‌ها و زمین را پرستش مخلصان می‌داند. یعنی تفکر در آن و کشف احوال مبدأ و معاد و پی بردن به اسرار معرفت حق تعالی، عبادت و پرستش مخلصان است. در سایه چنین عبادتی آدمی به مقام پرستش و عبودیت می‌رسد و تن و جان از غیر می‌رهاند و تنها تن به بندگی خداوند می‌سپارد. از این طریق، بستر رسیدن به کمالات معنوی برای آدمی فراهم می‌شود[۶].

نماز، برترین چهره عبادت

نماز، نخستین فریضه‌ای است که انسان‌ها با آن روبه‌رو می‌شوند. امام (ع) نماز را وجه دین برمی‌شمرد. نماز از برترین جلوه‌های پرسش است. آدمی در پرتو نماز، وجود خداوند را طلب می‌کند و در مسیر شناخت و حب خداوند قرار می‌گیرد. در حدیثی قدسی خداوند خطاب به حضرت داوود (ع) فرمود: ای داوود، هر که مرا شناسد یادم کند، هر که یادم کند متوجه من شود، هر که متوجه من شود مرا بجوید، هر که بجویدم بیابدم، هر که بیابدم نگه‌دارم و هر که مرا نگه دارد، مرا بر دیگران ترجیح دهد. نماز در دین اسلام از شعائر الهی و نشانه‌های امت اسلام است. امام (ع) می‌فرماید: نماز را برپا دار، که آن، ستون دین است[۷].

نماز ستون دین است، چون اساس اسلام بر مبنای تسلیم انسان در برابر امر پروردگار و بندگی اوست. آیین بندگی تمام و کمال در نماز با اخلاص نهفته است. از این‌رو امام (ع) در وصیت خویش به فرزندان و تمام کسانی از آیندگان که وصیت او به آنها می‌رسد، می‌فرماید: خدا را خدا را، درباره نماز، که نماز، ستون دین شماست[۸]. قبولی اعمال انسان در گرو قبولی نماز است[۹]. امام (ع) در تعبیری نماز را چون حصاری می‌نامد که نمازگزار را از نفوذ شیطان در امان نگاه می‌دارد و در کلامی دیگر نماز را دلیل نزول رحمت خداوند یاد می‌کند. در تعبیری دیگر می‌فرماید: اگر نمازگزار بداند تا چه اندازه رحمت خدا شامل حالش می‌شود، هرگز سر از سجده برنمی‌دارد[۱۰].

هم‌چنین نماز به‌معنای پیمان با خداست. نماز امانتی نزد آدمی است که حفظ و حراست از آن برعهده انسان نهاده شده است. از این‌رو فرمود: کار (گزاردن) نماز را بر عهده بگیرید و نگاه‌داشت آن را بپذیرید و آن را بسیار به‌جای آرید و با نماز، خود را (به خدا) نزدیک دارید، که نماز نوشته است بر مؤمنان (و باید گزارده شود) به وقت آن. آیا گوش فرانمی‌دهید به پاسخ دوزخیان که چون از آنان پرسیدند "چه چیز شما را درآورد در آتش سوزان؟ گفتند: نبودیم از نمازگزاران"[۱۱].

نماز گناهان آدمی را از بین می‌برد. امام (ع) می‌فرماید: و نماز گناهان را می‌زداید چنان‌که برگ را از درخت بزدایند و گناهان را (از گناه‌کار) می‌گشاید چنان‌که بند از کسی بگشایند. رسول خدا (ص) نماز را به چشمه آب گرم که بر در سرای مردی بود همانند فرمود، که اگر او روزان و شبان پنج بار خود را بدان بشوید، دیگر چرکی بر تن وی نخواهد بود[۱۲]. در فرازی دیگر فرمود: گناهی که پس از آن مهلت دو رکعت نماز گزاردن داشته باشم، مرا اندوهگین نمی‌دارد[۱۳].

خداوند بهشت را به‌کسانی وعده داده است که نماز را سبک نمی‌شمارند و کارهای دنیایی، آنها را از نماز بازنمی‌دارد: همانا کسانی از مؤمنان حق آن را شناختند که زیور دنیا از نمازشان به فکر دیگر کار نیفکند و نه آنچه موجب روشنی چشم بود از مال و فرزند. خدای سبحان می‌فرماید: "مردانی که بازنمی‌دارد آنان را بازرگانی و نه خرید و فروخت از یاد خدا و بر پاداشتن نماز و پرداخت زکات" [۱۴]. اهمیت نماز نزد امام آن‌گونه است که حتی کارگزاران خود را نسبت به این موضوع هشدار می‌دهد که در کار نماز کوشا باشند: نماز را در وقت معین آن به‌جای آر. به‌خاطر آسوده بودن از کار پیش از رسیدن وقت آن را برپا مدار و آن را واپس مینداز به‌خاطر پرداختن به کار؛ و بدان که هر چیز از کار که به جای آری، پیرو نماز توست که برپا می‌داری[۱۵].[۱۶]

منابع

پانویس

  1. نهج البلاغه، خطبه ۲۰۷: «فَإِنَّمَا أَنَا وَ أَنْتُمْ عَبِيدٌ مَمْلُوكُونَ لِرَبٍّ لَا رَبَّ غَيْرُهُ»
  2. نهج البلاغه، خطبه ۱۴۷: «فَبَعَثَ اللَّهُ مُحَمَّداً (صلی الله علیه وآله) بِالْحَقِّ لِيُخْرِجَ عِبَادَهُ مِنْ عِبَادَةِ الْأَوْثَانِ إِلَى عِبَادَتِهِ وَ مِنْ طَاعَةِ الشَّيْطَانِ إِلَى طَاعَتِهِ».
  3. نهج البلاغه، حکمت ۲۴۴: «فَرَضَ اللَّهُ الْإِيمَانَ تَطْهِيراً مِنَ الشِّرْكِ، وَ الصَّلَاةَ تَنْزِيهاً عَنِ الْكِبْرِ، وَ الزَّكَاةَ تَسْبِيباً لِلرِّزْقِ، وَ الصِّيَامَ ابْتِلَاءً لِإِخْلَاصِ الْخَلْقِ، وَ الْحَجَّ [تَقْوِيَةً] تَقْرِبَةً لِلدِّينِ، وَ الْجِهَادَ عِزّاً لِلْإِسْلَامِ، وَ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ مَصْلَحَةً لِلْعَوَامِّ، وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ رَدْعاً لِلسُّفَهَاءِ، وَ صِلَةَ الرَّحِمِ مَنْمَاةً لِلْعَدَدِ»
  4. نهج البلاغه، نامه ۲۶: «وَ مَنْ لَمْ يَخْتَلِفْ سِرُّهُ وَ عَلَانِيَتُهُ وَ فِعْلُهُ وَ مَقَالَتُهُ فَقَدْ أَدَّى الْأَمَانَةَ وَ أَخْلَصَ الْعِبَادَةَ»
  5. نهج البلاغه، حکمت ۲۲۹: «إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَغْبَةً فَتِلْكَ عِبَادَةُ التُّجَّارِ، وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَهْبَةً فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْعَبِيدِ، وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ شُكْراً فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْأَحْرَارِ».
  6. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص۵۴۶- ۵۴۸.
  7. نهج البلاغه، خطبه ۱۱۰: «وَ إِقَامُ الصَّلَاةِ فَإِنَّهَا الْمِلَّةُ».
  8. نهج البلاغه، نامه ۴۷: «اللَّهَ اللَّهَ فِي الصَّلَاةِ فَإِنَّهَا عَمُودُ دِينِكُمْ»
  9. نک: نهج البلاغه، نامه ۲۷: «اعْلَمْ أَنَّ كُلَّ شَيْءٍ مِنْ عَمَلِكَ تَبَعٌ لِصَلَاتِكَ»
  10. غررالحکم، ص ۵۴۸: «لَو يَعلَمُ المُصَلّى ما يَغشاهُ مِنَ الرَّحمَةِ لَما رَفَعَ رَأسَهُ مِنَ السُّجودِ».
  11. نهج البلاغه، خطبه ۱۹۹: «تَعَاهَدُوا أَمْرَ الصَّلَاةِ وَ حَافِظُوا عَلَيْهَا وَ اسْتَكْثِرُوا مِنْهَا وَ تَقَرَّبُوا بِهَا، فَإِنَّهَا «كانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتاباً مَوْقُوتاً»؛ أَلَا تَسْمَعُونَ إِلَى جَوَابِ أَهْلِ النَّارِ حِينَ سُئِلُوا: «ما سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ؟ قالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ».
  12. نهج البلاغه، خطبه ۱۹۹: «وَ إِنَّهَا لَتَحُتُّ الذُّنُوبَ حَتَّ الْوَرَقِ وَ تُطْلِقُهَا إِطْلَاقَ الرِّبَقِ، وَ شَبَّهَهَا رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) بِالْحَمَّةِ تَكُونُ عَلَى بَابِ الرَّجُلِ، فَهُوَ يَغْتَسِلُ مِنْهَا فِي الْيَوْمِ وَ اللَّيْلَةِ خَمْسَ مَرَّاتٍ، فَمَا عَسَى أَنْ يَبْقَى عَلَيْهِ مِنَ الدَّرَنِ»
  13. نهج البلاغه، حکمت ۲۹۹: «مَا أَهَمَّنِي ذَنْبٌ أُمْهِلْتُ بَعْدَهُ، حَتَّى أُصَلِّيَ رَكْعَتَيْنِ وَ أَسْأَلَ اللَّهَ الْعَافِيَةَ».
  14. سوره نور، آیۀ ۳۶ ـ ۳۷.
  15. نهج البلاغه، نامه ۲۷: «صَلِّ الصَّلَاةَ لِوَقْتِهَا الْمُؤَقَّتِ لَهَا وَ لَا تُعَجِّلْ وَقْتَهَا لِفَرَاغٍ وَ لَا تُؤَخِّرْهَا عَنْ وَقْتِهَا لِاشْتِغَالٍ، وَ اعْلَمْ أَنَّ كُلَّ شَيْءٍ مِنْ عَمَلِكَ تَبَعٌ لِصَلَاتِكَ»
  16. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص ۵۴۸ ـ ۵۴۹.