عبیدالله بن عمر بن خطاب

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

او فرزند عمر بن خطاب، خلیفۀ دوم و مادرش، ام کلثوم، دختر جرول خزاعی است[۱]. در بسیاری از منابع اهل سنت درباره مادر او این گونه آمده است که او پس از ظهور اسلام، اسلام نیاورد و بر شرک خود باقی بود لذا از عمر که مسلمان شده بود، جدا شده و با عبدالرحمن بن ابی بکر ازدواج کرد[۲]. در برخی منابع دیگری اهل سنت نیز آمده است که مادر او جزء شش زنی بود که بعد از درگذشت رسول خدا (ص) از دین اسلام دست کشیدند[۳]. از این نقل‌ها، این نکته به دست می‌آید که مادرش قبل از درگذشت رسول خدا (ص) (احتمالا در زمان فتح مکه و اسلام آوردن بنی امیه) اسلام آورده و بعد از درگذشت پیامبر اکرم (ص) همانند بسیاری از دین اسلام دست کشیده است. عبیدالله زمان رسول خدا (ص) را درک کرده[۴] و روایتی نیز از آن حضرت نقل نکرده[۵] و آنچه نقل کرده یا با واسطه پدرش و یا به واسطه عثمان[۶] و دیگران است و کسانی مثل عبدالرحمن بن ابی‌بکر و سعید بن المسیب هم روایات را با واسطه از او روایت کرده‌اند[۷]. او در فتوحات عمر، از جمله در فتح عراق و آفریقا حضور داشت[۸].[۹]

عبیدالله بن عمر

او کسی است که وقتی ابولؤلؤ، عمر را کشت و فرار کرد، به تلافی قتل پدر، سه نفر از جمله دختر کوچک ابولؤلؤ را کشت[۱۰]. امیرالمؤمنین حکم به قصاص او کرد؛ ولی عثمان او را بخشید. عبیدالله از بیم امام، از مدینه به محلی در نزدیکی‌های کوفه فرار کرد و در آنجا روی زمینی که عثمان به او داده بود، کار می‌کرد[۱۱]. پس از کشته شدن عثمان و بیعت مردم با علی(ع)، عبیدالله از کوفه به شام گریخت و به معاویه پیوست[۱۲]. پیوستن او به معاویه فرصت تبلیغاتی خوبی برای معاویه پیش آورد و او از عبیدالله خواست که بالای منبر رفته، به علی ناسزا گوید و او را مسئول خون عثمان معرفی کند. عبیدالله ناسزا گفتن به علی را نپذیرفت؛ ولی قول داد که او را به خونِ عثمان ملزم کند. وقتی بالای منبر رفت، چیزی در این باره نگفت و در برابر سؤال معاویه اظهار داشت که دوست نداشتم درباره مردی که عثمان را نکشته، با قاطعیت شهادت دهم[۱۳].

عبیدالله در جنگ صفین، فرمانده سواره‌نظام معاویه بود و در همان جنگ کشته شد. در اینکه قاتل او چه کسی بود، میان مورخان اختلاف است. برخی گفته‌اند او به دست امیرالمؤمنین کشته شد، و در بعضی روایات از مالک اشتر و عمار یاسر و حریث بن جابر نام برده‌اند[۱۴]. یکی از همسران او که دختر هانی بن قبیصه بود، از سپاه امیرالمؤمنین خواست که جنازه او را تحویل بدهند و آنان جنازه را به او برگرداندند[۱۵].[۱۶]

ویژگی‌های فردی عبیدالله بن عمر

عبیدالله بن عمر و عثمان

عبیدالله بن عمر و امیرالمؤمنین علی (ع)

عبیدالله بن عمر و معاویه

مرگ عبیدالله بن عمر

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. الاصابه، ابن حجر، ص۵۲.
  2. البدایة والنهایه، ابن کثیر، ج۷، ص۱۳۹. چون او هنوز مسلمان نشده بود.
  3. الجامع لأحکام القرآن (تفسیر القرطبی)، قرطبی، ج۱۸، ص۷۰؛ تفسیر غرائب القرآن ورغائب الفرقان، نیشابوری، ج۶، ص۲۹۳؛ تخریج الأحادیث و الآثار الواقعة فی تفسیر الکشاف للزمخشری، زیلعی، ج۳، ص۴۶۱؛ تنویر المقباس من تفسیر ابن عباس، فیروزآبادی، ج۱، ص۴۶۸؛ عمدة القاری شرح صحیح البخاری، عینی، ج۱۳، ص۲۹۲.
  4. الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۳، ص۱۰۱۰.
  5. معرفة الصحابه، ابو نعیم اصفهانی، ج۴، ص۱۸۷۶؛ الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۳، ص۱۰۱۰؛ الاصابه، ابن حجر، ج۵، ص۵۲.
  6. تنقیح تحقیق أحادیث التعلیق، عبدالهادی حنبلی، ج۳، ص۷۳؛ التحفة اللطیفة فی تاریخ المدینة الشریفه، سخاوی، ج۲، ص۲۳۲؛ معرفة الصحابه، ابی نعیم اصفهانی، ج۴، ص۱۸۷۶.
  7. تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۳۸، ص۵۶؛ الاصابه، ابن حجر، ج۵، ص۵۲؛ الأعلام، زرگلی، ج۴، ص۱۹۵.
  8. المعارف، ابن قتیبه، ص۱۸۷؛ أنساب الأشراف، بلاذری، ج۳، ص۴۴۶؛ البدء و التاریخ، ابن طاهر مقدسی، ج۵، ص۹۲.
  9. کرمانی کجور، محمد، مقاله «عبیدالله بن عمر»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۶، ص۲۱۰-۲۱۱.
  10. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۲۳۹؛ مسعودی، مروج الذهب، ج۲، ص۳۸۸.
  11. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۲۳۹.
  12. مسعودی، مروج الذهب، ج۲، ص۳۸۸.
  13. نصر بن مزاحم، وقعة صفین، ص۸۲؛ ابن ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۳، ص۱۰۰.
  14. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۱۹؛ نصر بن مزاحم، وقعة صفین، ص۴۲۹.
  15. مسعودی، مروج الذهب، ج۲، ص۳۹۵؛ ابن حجر، الاستیعاب، ج۳، ص۱۳۳.
  16. جعفری، یعقوب، مقاله «قاسطین»، دانشنامه امام علی ج۹ ص ۱۴۶.