قانون‌محوری به عنوان یکی از مؤلفه‌های عدالت سیاسی به چه معناست؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
قانون‌محوری به عنوان یکی از مؤلفه‌های عدالت سیاسی به چه معناست؟
موضوع اصلیبانک اجمع پرسش و پاسخ فقه سیاسی
مدخل اصلیقانون در فقه سیاسی
تعداد پاسخ۱ پاسخ

قانون‌محوری به عنوان یکی از مؤلفه‌های عدالت سیاسی به چه معناست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث فقه سیاسی است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی فقه سیاسی مراجعه شود.

پاسخ نخست

سید کاظم سیدباقری

حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید کاظم سیدباقری در کتاب «عدالت سیاسی در قرآن کریم» در این‌باره گفته‌ است:

«یکی از مؤلفه‌های بنیادین عدالت سیاسی، قانونمحوری است. قانون، مجموعه قواعد و مقررات الزام‌آوری است که روابط انسان‌ها را در جامعه، تنظیم می‌کند. با توجه به اهمیت قانون در بحث عدالت است که برخی اصولاً آن را در تعریف عدالت ذکر می‌کنند و بر این مهم تأکید دارند که عدالت پایه‌گذاری احقاق حق بر مساوات در مقابل قانون و احترام به حقوق افراد است[۱]. منظور از قانون‌محوری آن است که در همه امور جامعه، قانون، مبنا و محور امور باشد و هر کس برداشت یا خواسته خود را به بهانه عدالت یا رسیدن به عدالت، مبنای عمل قرار ندهد و از طرف دیگر، همه در برابر امتیازها و محدودیت‌های آن برابر باشند.

مقصود از اضافه کردن قانون به کلمه عدالت در اینجا، رفتار مطابق قانون می‌باشد. اعم از قوانین تعدیل قوای فردی و قوانین توزیع ارزش‌های اجتماعی؛ زیرا قانون خوب، شرط لازم برای اجرای عدالت است و شرط کافی عبارت از شهروندان خوب می‌باشد. یک شهروند قبل از اینکه انسان خوب شود، وقتی با فضیلت و عادل خوانده می‌شود که با رعایت قوانین، نقش خود را خوب ایفا نماید و از این طریق به جامعه‌ای که خود نیز در آن سهیم است، سود برساند[۲].

قانون گاه ساخته دست بشر است، با همه کاستی‌هایی که آن را در بر می‌گیرد و گاه الهی که خود بر دو نوع است؛ یک قسم آن، قوانین تکوینی است که شامل قوانین حاکم بر هستی می‌شود. خداوند در نهاد هستی، تنظیم‌ها و مقرراتی عادلانه قرار داده است و همه موجودات را به سوی آن هدایت کرده است: قَالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى[۳].

در آیه‌ای دیگر فرمود: وَالَّذِي قَدَّرَ فَهَدَى[۴].

نوع دوم قانون، تشریعی است که خداوند برای نظم‌بخشی به جامعه، برقرار کرده است. با توجه به آنکه این قوانین از مصدر عدالت صادر شده است، می‌توان اطمینان داشت که اجرای راستین آنها، ما را به جامعه‌ای عدالت‌محور می‌رساند. در کلام خداوند از لفظ “قانون” استفاده نشده است؛ اما برای بیان زوایای آن، واژگانی چون “حد”، “حکم” و “کتب” یا مشتقات آنها به کار رفته است؛ برای نمونه برای تدبیر امور سیاسی جامعه و حرکت آن در مسیر عدالت، برخی احکام که سامان دهنده روابط میان شهروندان و دولت می‌باشد، به طور کلی بیان شده است؛ احکامی چون لزوم مشورت، لزوم امربه معروف و نهی از منکر، لزوم روابط عادلانه و... در مقیاسی دیگر برخی معیارها، نهاده شده است که از آن به حدود الهی تعبیر می‌شود. خداوند می‌فرماید: تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَقْرَبُوهَا[۵].

در آیه‌ای دیگر چنین آمده است: تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَعْتَدُوهَا وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ[۶][۷]. پیامبر گرامی اسلام (ص) می‌فرمود: «حَدٌّ يُقَامُ‏ فِي‏ الْأَرْضِ‏ أَزْكَى‏ مِنْ‏ عِبَادَةِ سِتِّينَ‏ سَنَةً»[۸]؛

در کلامی دیگر در اهمیت اقامه حدود که جلوه‌ای از اعمال قانون است، فرمود: «إقامة حد من حدود الله خیر من مطر اربعین لیلة فی بلاد الله»[۹]؛

همه این برتری و جایگاه مهم از آنجاست که این حدود و قوانین، حقوق مردم و جامعه را در جای شایسته خود قرار می‌دهد و مسیر عدالت سیاسی را هموار می‌سازد و آن‌گاه که قانون در محور قرار گیرد، یکی از حصه‌ها و مؤلفه‌های آن عدالت به کف آمده است»[۱۰]

منبع‌شناسی جامع فقه سیاسی

پانویس

  1. محمدجعفر جعفری لنگرودی، ترمینولوژی حقوقی، ص۱۸۹.
  2. منیرالسادات مادرشاهی، مفهوم عدالت در اندیشه ارسطو، ص۱۴.
  3. «گفت: پروردگار ما کسی است که آفرینش هر چیز را به (فراخور) او، ارزانی داشته سپس راهنمایی کرده است» سوره طه، آیه ۵۰.
  4. «و آنکه اندازه کرد و راه نمود،» سوره اعلی، آیه ۳.
  5. «اینها حدود خداوند است، به آنها نزدیک نشوید» سوره بقره، آیه ۱۸۷.
  6. «اینها احکام خداوند است از آنها تجاوز نکنید و آنان که از حدود خداوند تجاوز کنند ستمگرند» سوره بقره، آیه ۲۲۹.
  7. همچنین در سوره نساء آمده است که پیروان حدود و احکام الهی، رستگارند: تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ [“اینها حدود خداوند است و آنان که از خداوند و رسول او فرمانبرداری کنند، (خداوند) آنها را به بوستان‌هایی درمی‌آورد که از بن آنها جویبارها روان است؛ در آنها جاودانند و این است رستگاری سترگ» سوره نساء، آیه ۱۳] و کسانی که آن حدود را زیر پا گذارند، گرفتار عذاب هستند: وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَتَعَدَّ حُدُودَهُ يُدْخِلْهُ نَارًا خَالِدًا فِيهَا وَلَهُ عَذَابٌ مُهِينٌ [“و هر کس با خداوند و فرستاده او نافرمانی ورزد و از حدود او فراتر رود (خداوند) او را در آتشی در می‌آورد (که) جاودانه در آن است و او را عذابی خوارساز (در پیش) خواهد بود» سوره نساء، آیه ۱۴].
  8. «حدی که در زمین بر پا می‌شود، برتر از بندگی شصت سال است». محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۷، ص۱۹۱.
  9. «بر پایی حدی از حدود خداوند، بهتر است از بارش چهل شب باران در شهرهای خداوند». میرزاحسین نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۸، ص۷.
  10. سیدباقری، سید کاظم، عدالت سیاسی در قرآن کریم، ص ۲۳۵.