قیام محمد بن جعفر دیباج

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

یکی از نهضت‌هایی که در زمان مأمون عباسی روی داد قیام محمد بن جعفر دیباج فرزند امام صادق(ع) است. این رویداد در عصر امامت امام رضا (ع) به وقوع پیوست، اما با موفقیت همراه نشد. از دلایل شکست قیام به ناتوانی در سازمان‌دهی دقیق؛ نبود پایگاه مردمی؛ اعتماد به یارانی بدکردار و ... اشاره شده است.

مقدمه

از جمله نهضت‌های زمان مأمون عباسی قیام محمد بن جعفر دیباج فرزند امام صادق(ع) در سال ۲۰۰ ق است. این رویداد پس از نهضت محمد بن ابراهیم و ابوالسرایا بود و در عصر امامت حضرت ابوالحسن علی بن موسی الرضا (ع) به وقوع پیوست[۱].

شخصیت محمد بن جعفر

ابوجعفر محمد بن جعفر بن محمد دیباج علوی هاشمی فرزند امام صادق(ع) بود[۲]. وی نزد پدر و دیگران علم حدیث را فرا گرفت[۳]. علمای شیعه او را فردی شجاع، عابد، فاضل و محدث به شمار آورده‌اند و بسیار مورد اطمینان و مورد احترام مردم بود. بعد از قیام و شکست از نیروهای مأمون عباسی، او را به مرو تبعید کردند و در شعبان سال ۲۰۳ هجری قمری، در گرگان درگذشت[۴].

علت قیام محمد بن جعفر

موسی بن سلمه گوید: محمد بن جعفر کناره‌گیری کرده بود و در هیچ یک از امور وارد نمی‌شد. پس مردی در روزهای ابوالسرایا نامه‌ای را نوشته بود و در آن نامه فاطمه دختر رسول خدا (ص) و همه اهل بیت را سب کرده و دشنام داده بود. خاندان ابوطالب نزد او آمده و آن نامه را بر او قرائت کردند، محمد بن جعفر به آنها پاسخی نداد و برخاست و وارد خانه‌اش شد، پس از آن در حالی نزد آنان بازگشت که زره پوشیده و لباس نبرد در بر نموده و شمشیر خود را حمایل کرده بود و مردم را به سوی خود دعوت کرد[۵].[۶]

آغاز قیام محمد بن جعفر

محمد بن جعفر صادق در سال ۱۹۹-۲۰۰ بر ضد مأمون عباسی قیام کرد و بسیاری از مردم حجاز با او به امارت بیعت کردند. علی بن حسین بن علی بن حمزه علوی از محمد و او از عمویش نقل کرده است که گروهی از خاندان ابوطالب نزد محمد بن جعفر گرد آمدند که از آن جمله حسین بن حسن افطس و محمد بن سلیمان بن داود بن حسن بن حسن و محمد بن حسن معروف به سیلق و علی بن حسین بن عیسی بن زید و علی بن حسین بن زید و علی بن جعفر بن محمد بودند و در جبهه مقابل هارون بن مسیب فرمانده سپاه عباسیان بود و نبرد شدیدی روی داد که تعدادی از سپاه هارون بن مسیب در آن کشته شدند.

در ادامه جنگ محمد بن جعفر و یارانش محاصره شدند زیرا پناهگاه او بسیار محکم بود و هارون بن مسیب نمی‌توانست به آنجا دست پیدا کند ولی ادامه محاصره آنجا باعث شد که آذوقه و آبی که ذخیره کرده بودند تمام شود و یاران محمد بن جعفر پراکنده شدند و او را تنها گذاشتند. وقتی محمد بن جعفر دید که تنها مانده است نزد هارون رفت و از او برای خود و باقیمانده از یارانش امان گرفت و هارون امان او را پذیرفت.

این را نوفلی نقل کرده است، اما محمد بن علی بن حمزه ذکر کرده است که فرستادن سپاه از طرف عیسی جلودی صورت گرفته و از ناحیه هارون بن مسیب نبوده است، پس جلودی خاندان ابوطالب را بر محمل‌هایی بدون زیرانداز سوار کرد و به سوی خراسان فرستاد[۷]. مأمون او را تکریم بسیار کرد و او در جرجان توطن گزید. او را به خاطر زیبایی و جمال به دیباجه (دیبا: ابریشم رنگین) ملقب کرده‌اند[۸].[۹]

دلایل شکست قیام

شاید مهم‌ترین اسباب شکست این حرکت به این قرار باشد:

  1. ناتوانی در سازمان‌دهی دقیق، نبود پایگاه مردمی که به آن تکیه کند، گسترش نیافتن آن در شهرهای بزرگ و کوتاهی پیروانش در مقابله با عباسیان؛
  2. تردید محمد بن جعفر (ع) در تبلیغ به نفع خودش و نفرت از آنکه پذیرش این کار با اصرار آل علی بن ابی طالب (ع) و فرزندش، علی بود؛
  3. اعتماد به یارانی بدکردار: اراذل و اوباش مکه، برخی از سپاهیان و فرزندش، علی که باعث روی گردانی هوادارانش شد؛
  4. تردید برخی از مردم مکه در بیعت با وی و عدم پای‌بندی بیعت کنندگان به دوستی و تأیید خود از او[۱۰].[۱۱]

منابع

پانویس

  1. نظری منفرد، علی، نهضت‌های پس از عاشورا، ص ۵۳۹.
  2. مقاتل الطالبیین، ص۳۵۸.
  3. رجال النجاشی، ج۲، ص۲۷۱.
  4. جمعی از پژوهشگران، فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی ج۱، ص۶۹۴؛ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش دوم ج۲ ص ۹۱؛ تهامی، سید غلام رضا، فرهنگ اعلام تاریخ اسلام ج۱ ص۱۹۲.
  5. مقاتل الطالبیین، ص۵۳۸.
  6. نظری منفرد، علی، نهضت‌های پس از عاشورا، ص ۵۴۰.
  7. نظری منفرد، علی، نهضت‌های پس از عاشورا، ص ۵۴۱.
  8. خیرالدین زرکلی، الأعلام، ج۶، ص۶۹؛ تاریخ طبری، ج۸، ص۵۳۸ - ۵۳۹.
  9. تهامی، سید غلام رضا، فرهنگ اعلام تاریخ اسلام ج۱ ص۱۹۲.
  10. لیثی، سمیرة مختار، جهاد الشیعه، ص۳۴۱- ۳۴۳.
  11. طقوش، محمد سهیل، دولت عباسیان، ص ۱۵۱.