محمد بن زکریای غلابی در تاریخ اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

آشنایی اجمالی

ویژگی‌های زندگی او را آکنده از ابهام گزارش کرده‌اند.

سمعانی و ابن اثیر او را منسوب به (غَلاب) - به تخفیف لام - و عرب اصیل خوانده‌اند، حال آنکه در نسخه‌های موجود از رجال نجاشی، غَهبی - به تشدید لام -[۱] ضبط شده است، افزون بر آن که، نجاشی این لقب را به دلیل ولاء حلف او با بنی غَهب[۲] - از فرزندان نصر بن معاویه[۳] - دانسته است. وی که از مردم بصره و به گفته سمعانی، (زکرویه) شهرت داشت، امامی مذهب و به گفته نجاشی، از چهره‌های شاخص امامیان بوده است.

به رغم آنکه نجاشی او را راوی‌ای دانسته است که دارای دانشی گسترده و نیز پُرکار بوده و کتاب‌های بسیاری تصنیف کرده است، شیخ طوسی از او در فهرست خود یاد نکرده است. بنابر نقل نجاشی، وی کتاب‌هایی چون: جمل کبیر، جمل مختصر، صفّین کبیر، صفّین مختصر، مقتل الحسین، کتاب النهر، الاجواد[۴]، کتاب الوافدین، مقتل امیرالمؤمنین، اخبار زید الشهید و اخبار فاطمه(س) را به رشته تحریر درآورد.

در میان رجالیون اهل سنّت، ذهبی، ابن منده و دار قطنی او را - که از راویان طبقه یازدهم است - یا تضعیف کرده‌اند یا محلّ حرف و خدشه رجالیون و متّهم به وضع حدیث دانسته‌اند، امّا ابن حبّان او را توثیق کرده است. رجالیون شیعی نیز همگی به بازگو کردن سخنان ستایش‌آمیز نجاشی از او بسنده کرده‌اند. شیخ طوسی در کتاب رجال طوسی خود از او نامی نبرده و ابن داوود، وی را در شمار آنان که از دوازده امام شیعه روایت نکرده‌اند، آورده است. وی از راویانی چون: شعیب بن واقد، عباس بن بکار، عبداللّه بن ضحاک، عبداللّه بن رجاء غُدانی، عبیداللّه بن محمد بن عائشه بصری) و ابوولید هشام بن عبدالملک طیالسی روایت کرده است و راویانی چون: احمد بن عبدالعزیز، حسین بن حسن، سلیمان بن احمد (ابوالقاسم طبرانی) عبدالجبار بن شیران، عبدالعزیز بن محمد بن عیسی و فهد بن ابراهیم بن فهد از او روایت کرده‌اند.

از وی تنها در کافی، یک حدیث از امام علی(ع) نقل شده است: (ای مردم! بدانید کسی که از سخن باطلی که در باره‌اش گفته می‌‌شود، بر می‌‌آشوبد خرمند نیست، هم چنان که کسی که از ستایش‌های نادانان خرسند می‌‌شود، حکیم نیست. مردم فرزند همان کاری‌اند که نیک‌اش می‌‌شمرند (ارزش انسان‌ها از ارزش‌گذاری‌هاشان فهمیده می‌‌شود) و بهای هر کس به توانایی‌های اوست. پس در باره دانش گفت وگو کنید (و آن را ارج نهید) تا ارزش هاتان هویدا شود[۵]. رجالیون اهل سنت نیز شماری از روایات او را آورده‌اند.)[۶]. وی سرانجام در سال ۲۹۸ ﻫ.ق[۷] در بصره درگذشت.[۸]

منابع

پانویس

  1. مامقانی تشدید لام را بر سهو نسخه برداران حمل کرده است.
  2. سمعانی و ابن اثیر ذیل (غَهبی) نامی از شخص در دست ترجمه نبرده‌اند.
  3. این واژه در نسخه‌های در دست رجال نجاشی و نیز معجم رجال الحدیث، با (صاد) و در نسخه‌های در دست منهج المقال و مجمع الرجال، با (ضاد) ضبط شده است. افزون بر این، تنها نجاشی است که قبیله نام برده را از بازماندگان نصر یا (نضر) بن معاویه بر شمرده است.
  4. مسعودی وی را در شمار نویسندگان کتاب‌های تاریخی نام برده و کتاب الاجواد را یکی از نوشته‌های او در این زمینه دانسته است، (نک: مروج الذهب ۱/ ۱۳).
  5. الکافی ۱/ ۵۰.
  6. نک: میزان الاعتدال ۳/ ۵۵۰ و لسان المیزان ۵/ ۱۶۸ - ۱۶۹.
  7. ابن حجر سال در گذشت او را بعد از ۲۸۰ ﻫ.ق دانسته و نجاشی تنها کسی است که به سال ۲۹۸ ﻫ.ق تصریح کرده است (نک: لسان المیزان ۵/ ۱۶۹). زرکلی نیز با استناد به نجاشی، همان سال را سال درگذشت محمد بن زکریّا عنوان کرده است.
  8. عزیزی، رستگار، بیات، راویان مشترک، ج۲، ص 121.