محمد بن فرات جعفی در معارف و سیره رضوی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

آشنایی اجمالی

او دروغگو و منحرف از حق بود و بر امام رضا (ع) دروغ می‌بست. روزی حضرت به یکی از یارانش به نام یونس شکایت کرد و فرمودند: «ای یونس! آیا نمی‌بینی محمد بن فرات را و آنچه از دروغ که به من نسبت می‌دهد؟ یونس گفت: خدا او را دور گرداند و بدبخت کند. امام (ع) فرمودند: خدا با او این کار را خواهد کرد و حرارت آهن را به او خواهد چشانید، همان گونه که چشانید به آن کسی که قبل از او بود و دروغ بر ما می‌بست. ای یونس! من این را گفتم تا اصحاب ما از او دوری کنند، و به آن‎ها دستور می‌دهم که بر او لعنت کنند و از او بیزاری بجویند که خدا از او بیزار است».

علی بن اسماعیل میثمی از امام رضا (ع) روایت کرده است که آن حضرت فرمودند: «محمد بن فرات، مرا اذیت کرد، خدا او را اذیت کند و به او سوزش آهن را بچشاند. او مرا آزار داد، همان‌گونه که ابو الخطاب -که لعنت خدا بر او باد -جعفر بن محمد (ع) را آزار داد، و دروغ بست بر ما خطایی، آن گونه که محمد بن فرات بر ما دروغ بست. قسم به خدا، هیچ کس نیست که بر ما دروغ بندد مگر این که خدا به او حرارت آهن را می‌چشاند».

محمد بن فرات، بعد از نفرین امام (ع)، درنگ نکرد مگر مدت کمی، تا این که ابراهیم بن شکله او را به بدترین وجهی کشت[۱].[۲]

محمد بن فرات جعفی در راویان امام رضا در مسندالرضا

او از کوفیان ضعیف و از غالیان محسوب شده و به فساد عقیده هم متهم گردیده است، او در اعتقاد غلو داشت و به همین جهت اخبار و روایات او را ترک کرده‌اند و به اقوال و آراء او اعتماد ننموده‌اند، او توسط پدرش از حضرت باقر(ع) و امام صادق(ع) روایت می‌کند، ابراهیم بن شکله او را کُشت و امام رضا(ع) او را نفرین کرد.

نجاشی گوید: محمد بن فرات جعفی از ضعفای اهل کوفه می‌باشد، او کتابی هم تألیف کرده و عباد بن یعقوب آن را روایت می‌کند، شیخ کشی در رجال خود اخباری در مذمت او نقل می‌کند و روایت کرده که حضرت رضا(ع) او را لعن و نفرین نمودند و از وی براءت جستند و به مردم هم اعلان کردند تا او را لعنت نمایند.

او یک حدیث از امام رضا(ع) روایت می‌کند، او می‌گوید: امام رضا(ع) برای من یک حصیر کوچک و یک دانه خرما فرستادند، من دریافتم که حصیر را از این جهت فرستاده‌اند تا روی آن نماز بگزارم و خرما را هم از این رو فرستاده تا من نبیذ ننوشم.[۳]

منابع

پانویس

  1. معجم رجال الحدیث، ج۱۷، ص۱۲۹-۱۳۰.
  2. محمدی، حسین، رضانامه ص۶۴۲.
  3. عطاردی قوچانی، عزیزالله، راویان امام رضا در مسند الرضا، ص 468-469.