مواسات در لغت
مقدمه
مواسات در لغت به معنی مساعدت، دستگیری، همیاری، تعاون، برابر داشتن، غمخواری، یاریگری و مددکاری به مال است. و نیز معاونت یاران و دوستان و مستحقان در معیشت و تشریک ایشان در قوت و مال است. همچنین کسی را به مال خود برابر گردانیدن است. مواسات کردن یعنی دیگری را در تن و مال چون خود شمردن، یاری و غمخواری کردن با کسی در مال و جان و کسی را در چیزی همچون خویشتن داشتن[۱]. به نظر ملا محسن فیض کاشانی مواسات میان برادران ایمانی عبارت از یاری کردن یکدیگر به جان و مال و سایر امور در تمام آن چیزهایی است که نیازمند یاری یکدیگرند، چنان که عرب گوید: آسَیْتُهُ بِمَالِی مُوَاسَاةُ یعنی او را در مال خود با خویش برابر ساختم[۲].[۳]
منابع
پانویس
- ↑ لسان العرب، ج۱، ص۱۴۸؛ لغت نامه دهخدا، ذیل واژه مواسات.
- ↑ الوافی، ج۱، کتاب الایمان و الکفر، ص۸۸؛ و نیز آوردهاند: أَسَاهُ بِمَالِهِ مُوَاسَاةٌ: أَنَالَهُ مِنّهُ وَ جَعَلَهُ فِیهِ أُسْوَةٌ أَوْ لَا یَکُونُ ذلِکَ إِلَّا مِنْ کِفَافٍ فَإِنْ کَانَ فَضْلَةٌ بِمُوَاسَاةِ. مجدالدین محمد بن یعقوب فیروز فیروزآبادی، القاموس المحیط، مطبعة السعادة، مصر، ۱۳۷۱ ق. ج۴، ص۳۰۱.
- ↑ دلشاد تهرانی، مصطفی، سیره نبوی، ج۲ ص ۶۳۴.