مکر الهی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(تغییرمسیر از مکر خدا)

مقدمه

از مکر الهی در قرآن با واژه‌های گوناگونی یاد شده است:

  1. مکر و مشتقات آن: روی هم ۱۰ بار درباره خدا به کار رفته‌اند: مانند: ﴿أَفَأَمِنُوا مَكْرَ اللَّهِ فَلَا يَأْمَنُ مَكْرَ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْخَاسِرُونَ[۱].
  2. کید و مشتقات آن: سه بار درباره خدا آمده‌اند، مانند: ﴿وَأُمْلِي لَهُمْ إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ[۲].
  3. خدعه: تنها یک بار و درباره خدا اطلاق شده است: ﴿إِنَّ الْمُنَافِقِينَ يُخَادِعُونَ اللَّهَ وَهُوَ خَادِعُهُمْ وَإِذَا قَامُوا إِلَى الصَّلَاةِ قَامُوا كُسَالَى يُرَاءُونَ النَّاسَ وَلَا يَذْكُرُونَ اللَّهَ إِلَّا قَلِيلًا[۳].
  4. استدراج: دو بار به خدا استناد یافته است: ﴿وَالَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لَا يَعْلَمُونَ[۴]، ﴿فَذَرْنِي وَمَنْ يُكَذِّبُ بِهَذَا الْحَدِيثِ سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لَا يَعْلَمُونَ[۵].[۶]

تبیین مکر خدا

مفسران درباره مکر الهی متفاوت سخن گفته‌اند: برخی به کلی مکر را به دوگونه ناپسند (مکر ابتدایی) و پسندیده (مکر کیفری) قسمت کرده و مکر بندگان را از آن رو که ابتدایی و برای ضرر رساندن به غیر است ناپسند خوانده و مکر الهی را که کیفری است و در جهت عدالت است، پسندیده دانسته‌اند[۷]. بر این اساس، انتساب مکر به خدا نه تنها قبیح نیست، بلکه کمال او[۸] و برخاسته از صفت عدالت وی است[۹].

مراد از مکر خدا جزای ناخوشایندی است که وی به اهل مکر می‌دهد،[۱۰] چنان که آنها را به بلعیده شدن به کام زمین یا به عذاب ناگهانی تهدید می‌کند: ﴿أَفَأَمِنَ الَّذِينَ مَكَرُوا السَّيِّئَاتِ أَنْ يَخْسِفَ اللَّهُ بِهِمُ الْأَرْضَ أَوْ يَأْتِيَهُمُ الْعَذَابُ مِنْ حَيْثُ لَا يَشْعُرُونَ[۱۱] و از خواری‌شان نزد خدا و گرفتاری به عذاب شدید خبر می‌دهد: ﴿وَإِذَا جَاءَتْهُمْ آيَةٌ قَالُوا لَنْ نُؤْمِنَ حَتَّى نُؤْتَى مِثْلَ مَا أُوتِيَ رُسُلُ اللَّهِ اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ سَيُصِيبُ الَّذِينَ أَجْرَمُوا صَغَارٌ عِنْدَ اللَّهِ وَعَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا كَانُوا يَمْكُرُونَ[۱۲]. بر اساس آیه ﴿وَقَدْ مَكَرَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلِلَّهِ الْمَكْرُ جَمِيعًا يَعْلَمُ مَا تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ وَسَيَعْلَمُ الْكُفَّارُ لِمَنْ عُقْبَى الدَّارِ[۱۳] حقیقت و همه مکر از آنِ خداست و مکر دیگران با تسهیل و سبب‌سازی خدا انجام می‌گیرد؛ ولی آنها می‌پندارند که خود مکر می‌کنند[۱۴].

برخی نیز مکر را به اسباب مکر معنا کرده و گفته‌اند اسباب مکر نزد خداست و مکر هیچ کس به کسی زیان نمی‌رساند، جز آنکه خدا بخواهد[۱۵]. برخی مکر الهی را به امر و تدبیر وی معنا کرده و گفته‌اند: خدا با بیان حجت و دلیل برای بندگان، مکر فریبکاران را آشکار ساخته و آن را به خودشان برمی‌گرداند[۱۶] و بعضی معتقدند: خدا مالک جزاء بر مکر است و نامیدن جزای مکر به مکر از روی نامگذاری عقوبت به اسم گناه است[۱۷].[۱۸]

پندار ایمنی از مکر خدا و زیان آن

قرآن کریم به کسانی که از مکر الهی واهمه‌ای ندارند عتاب کرده و می‌فرماید تنها زیانکاران خود را از مکر الهی در امان می‌دانند: ﴿أَفَأَمِنُوا مَكْرَ اللَّهِ فَلَا يَأْمَنُ مَكْرَ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْخَاسِرُونَ[۱۹]. قرآن از این نوع مکر درمورد امت‌های گذشته و تبدیل سختی‌های آنان به آسایش و رفاه سخن گفته و همان را سبب غفلت پیشینیان از خدا و مکر وی دانسته است، به گونه‌ای که حتی سختی و آسایش پدران خود را نیز حکم طبیعت می‌دانستند نه عذاب الهی[۲۰]، اما در حالی که عذاب را گمان نمی‌کردند به آن گرفتار شدند: ﴿ثُمَّ بَدَّلْنَا مَكَانَ السَّيِّئَةِ الْحَسَنَةَ حَتَّى عَفَوْا وَقَالُوا قَدْ مَسَّ آبَاءَنَا الضَّرَّاءُ وَالسَّرَّاءُ فَأَخَذْنَاهُمْ بَغْتَةً وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ[۲۱]. روایات، ایمنی از مکر الهی را از گناهان کبیره شمرده و در بدی، آن را همپایه شرک به خدا و یأس از رحمت او دانسته و در مقابل، خوف از مکر خدا را از حالات پسندیده انسان مؤمن به شمار آورده‌اند[۲۲].[۲۳]

منابع

پانویس

  1. «آیا از تدبیر خداوند در امانند؟ و از تدبیر خداوند جز گروه زیانکاران خود را در امان نمی‌دانند» سوره اعراف، آیه ۹۹.
  2. «و به آنان مهلت می‌دهم که تدبیر من سنجیده است» سوره اعراف، آیه ۱۸۳.
  3. «بی‌گمان منافقان، با خداوند نیرنگ می‌بازند و او نیز با آنان تدبیر می‌کند و (اینان) چون به نماز ایستند با گران‌جانی می‌ایستند، برابر مردم ریا می‌ورزند و خداوند را جز اندکی یاد نمی‌کنند» سوره نساء، آیه ۱۴۲.
  4. «و آنان را که آیات ما را دروغ شمردند آرام‌آرام از جایی که درنمی‌یابند فرو خواهیم گرفت» سوره اعراف، آیه ۱۸۲.
  5. «بنابراین مرا با آن کسان که این سخن را دروغ می‌شمرند وا بگذار! به زودی آنان را آرام آرام از جایی که درنیابند فرو می‌گیریم» سوره قلم، آیه ۴۴.
  6. یوسف‌زاده، حسین علی، مقاله «خیرالماکرین»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۲، ص ۴۵۵- ۴۵۷.
  7. روح المعانی، ج ۳، ص۱۷۸ ـ ۱۷۹؛ التحقیق، ج ۱۱، ص۱۴۴؛ الفرقان، ج ۳، ص۱۵۵.
  8. التفکر فی الاسماء، ص۴۸۲.
  9. تفسیر سمرقندی، ج ۱، ص۲۴۲؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۱، ص۵۴.
  10. مجمع‌البیان، ج ۶، ص۴۶۲.
  11. «پس آیا آنان که نیرنگ‌های زشت باختند ایمنی دارند از اینکه خداوند آنان را به زمین فرو برد یا از جایی که ندانند عذاب به سراغشان آید؟» سوره نحل، آیه ۴۵.
  12. «و هنگامی که نشانه‌ای (از سوی خداوند) نزدشان آید می‌گویند ما هرگز ایمان نمی‌آوریم تا به ما نیز همانند آنچه به پیامبران خداوند داده شده است داده شود» سوره انعام، آیه ۱۲۴.
  13. «و به یقین، کسانی که پیش از ایشان بودند نیرنگ باخته‌اند امّا تدبیر، همه از آن خداوند است؛ هرچه هر کس انجام دهد می‌داند و کافران به زودی خواهند دانست که فرجام (نیک) آن سرای از آن کیست» سوره رعد، آیه ۴۲.
  14. تفسیر سلمی، ج ۱، ص۳۳۸.
  15. جامع‌البیان، ج ۱۳، ص۱۱۷ ـ ۱۱۸؛ نیز ر. ک: تفسیر ثعلبی، ج ۵، ص۳۰۲.
  16. مجمع‌البیان، ج ۶، ص۴۶۲.
  17. تفسیر ثعالبی، ج ۳، ص۳۷۳؛ تفسیر سمرقندی، ج ۲، ص۲۳۱؛ تفسیر سمعانی، ج ۳، ص۱۰۱.
  18. یوسف‌زاده، حسین علی، مقاله «خیرالماکرین»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۲، ص ۴۵۷- ۴۵۸.
  19. «آیا از تدبیر خداوند در امانند؟ و از تدبیر خداوند جز گروه زیانکاران خود را در امان نمی‌دانند» سوره اعراف، آیه ۹۹.
  20. المیزان، ج ۸، ص۲۰۰.
  21. «سپس به جای خشکسالی، فراوانی آوردیم تا بسیار شدند و گفتند: به پدران ما (نیز) رنج و شادی رسیده است؛ ناگاه آنان را در حالی که خود آگاه نبودند فرو گرفتیم» سوره اعراف، آیه ۹۵.
  22. نور الثقلین، ج ۵، ص۱۶۰؛ و نیز ر. ک: المیزان، ج ۴، ص۳۳۳؛ تفسیر ثعلبی، ج ۳، ص۲۹۷.
  23. یوسف‌زاده، حسین علی، مقاله «خیرالماکرین»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۲، ص ۴۵۸- ۴۵۹.