وجوب متابعت چگونه عصمت پیامبران و ائمه را اثبات میکند؟ (پرسش)
وجوب متابعت چگونه عصمت پیامبران و ائمه را اثبات میکند؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ عصمت |
مدخل بالاتر | عصمت پیامبران - گستره عصمت |
مدخل اصلی | اثبات عصمت پیامبران - عصمت از گناه |
تعداد پاسخ | ۳ پاسخ |
وجوب متابعت چگونه عصمت پیامبران و ائمه را اثبات میکند؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث عصمت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی عصمت مراجعه شود.
پاسخ جامع اجمالی
یکی از ادلهای که متکلمان امامی بر لزوم عصمت مطلق پیامبران از گناه اقامه کردهاند؛ دلیل عقلی لزوم متابعت از انبیای الهی است. خلاصه این دلیل چنین است که اگر از پیامبران خطا سرزند، مخالفت و انکار آنها واجب خواهد بود و این با دستور خداوند بر اطاعت از آنها مغایرت دارد: ﴿أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ﴾[۱].[۲]
خواجه نصیرالدین طوسی در تقریر این دلیل میگوید: وَ يَجِبُ فِي النَّبِيِّ الْعِصْمَةُ لِيَحْصُلَ الْوُثُوقُ فَيَحْصُلَ الْغَرَضُ وَ لِوُجُوبِ مُتابِعَتِةِ وَ ضِدِّها وَ الإنْكارِ عَلَيْهِ[۳]. خواجه در این عبارت کوتاه به سه دلیل اشاره کرده است:
- حصول غرض بعثت در گرو اعتماد به پیامبران است و گناهکاری انبیا سبب سلب اعتماد مردم میشود و به نقض غرض میانجامد.
- گناهکاری انبیا سبب میشود که بر مردم لازم باشد از یک سو گناهان آنان را انجام دهند ـ چون پیروی از پیامبر لازم است ـ و از یک سو، آن را ترک کنند ـ چون کاری است که خداوند از آن نهی کرده است ـ درحالی که جمع کردن میان دو ضد (انجام یک علم و ترک آن) ممکن نیست. متکلمان زیادی به این دلیل ـ به پیروی از خواجه ـ استناد کردهاند[۴]. اما نکته قابل ذکر در مورد عقلی بودن این دلیل آن است که آیا لزوم متابعت از پیامبر را از عقل میفهمیم یا نقل. در صورت اخیر، این دلیل در رده ادلّه نقلی عصمت قرار میگیرد؛ همانگونه که بیشتر متکلمان چنین مشی کردهاند؛ اما برخی دیگر وجوب متابعت و حسن آن را به حکم عقل میدانند و نیز حرمت عصیان او را از باب قبح عقلی عصیان رسول تعبیر کردهاند[۵]. در این صورت این دلیل در شمار ادلّه عقلی عصمت قرار خواهد گرفت[۶].
پاسخها و دیدگاههای متفرقه
1. بهروز مینایی؛ |
---|
آقای دکتر بهروز مینایی در کتاب «اندیشه کلامی عصمت» در اینباره گفته است:
«یکی از ادلهای که متکلمان امامی بر لزوم عصمت مطلق پیامبران از گناه اقامه کردهاند؛ دلیل عقلی لزوم متابعت از انبیای الهی است. خواجه نصیرالدین طوسی میگوید: وَ يَجِبُ فِي النَّبِيِّ الْعِصْمَةُ لِيَحْصُلَ الْوُثُوقُ فَيَحْصُلَ الْغَرَضُ وَ لِوُجُوبِ مُتابِعَتِةِ وَ ضِدِّها وَ الإنْكارِ عَلَيْهِ[۷]. خواجه در این عبارت کوتاه به سه دلیل اشاره کرده است:
|
2. هادی اکبری ملکآبادی؛ |
---|
آقایان هادی اکبری ملکآبادی و رقیه یوسفی سوته در کتاب «ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی» در اینباره گفتهاند:
«اگر از پیامبران خطا سرزند، مخالفت و انکار آنها واجب خواهد بود و این با دستور خداوند بر اطاعت از آنها مغایرت دارد: ﴿أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ﴾»[۱۱].[۱۲]
|
3. محمد بیابانی اسکوئی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین بیابانی اسکوئی، محمد در مقاله «امامت و خلافت» در اینباره گفته است:
«پیروی از امام به طور مطلق واجب و اطاعت از امام در حقیقت اطاعت از رسول و اطاعت از خدای متعال است، و مخالفت با او مخالفت با رسول و خدای سبحان به شمار میرود. با پذیرش این مطلب، چارهای نیست جز اینکه به عصمت امام معتقد و ملتزم باشیم؛ زیرا اگر از امام، خطا و گناه سر زند یا امکان گناه و خطا در او باشد، اطاعت او به طور مطلق واجب نخواهد بود؛ زیرا در این صورت ممکن است دانسته یا نادانسته از او امری بر خلاف دستورهای الهی صادر شود یا از چیزی که خداوند امر فرموده، نهی کند و لازمه این امر آن است که خداوند از طرفی به چیزی امر کند، و در همان حال از آن نهی نماید. امیرمؤمنان(ع) در این باره میفرماید: «إِنَّمَا الطَّاعَةُ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِوُلَاةِ الْأَمْرِ وَ إِنَّمَا أُمِرَ بِطَاعَةِ أُولِي الْأَمْرِ لِأَنَّهُمْ مَعْصُومُونَ مُطَهَّرُونَ لَا يَأْمُرُونَ بِمَعْصِيَتِهِ»[۱۳]؛ «اطاعت [به طور مطلق] فقط از خدای تعالی و رسول او و والیان امر واجب است، و اطاعت صاحبان امر، به آن جهت واجب شده که معصوم و پاکیزهاند و به گناه امر نمیکنند». از بزرگترین حدود ولایت امامی که پیرویاش واجب است، این است که روشن شود از خطا و لغزش و قصد [بد] و از همه گناهان (اعم از کوچک و بزرگ) محفوظ است. او نمیلغزد و خطا نمیکند و به چیزی که موجب تباهی دین میشود، مشغول نمیشود.... دلیل بر وجوب عصمت امام، این است که اگر معصوم نباشد، ایمن نیست که به واسطه غلبه شهوت، همچون دیگر مردم مرتکب برخی از محارم الهی شود و آنگاه که مرتکب گناه شد، به کسی نیاز مییابد که حدود الهی را بر او اقامه کند، و ممکن نیست امام و پیشوای مردم که حدود الهی را به آنها میرساند، خودش به این صورت مرتکب گناه شود[۱۴]. امام در این سخن خود به روشنی بیان میکند که وظیفه مهم امام، اجرای احکام و اقامه حدود الهی است. پس چگونه ممکن است خود گناهی کند که مستوجب اقامه حد الهی گردد و لازم شود دیگران بر او حد جاری کنند؟ آیا میشود خدای تعالی که عظمت و قدرت و علم او بینهایت و همه کارهایش محکم و از روی حکمت است، چنین شخصی را به امامت و پیشوایی مردم در امور دینی آنها برگزیند و از مردم بخواهد که از او به طور مطلق پیروی کنند و هیچ مخالفتی با او ننمایند؟»[۱۵] |
منبعشناسی جامع عصمت
پانویس
- ↑ «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.
- ↑ اکبری و یوسفی، ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی، ص۸۰-۸۲.
- ↑ علامه حلّی، کشف المراد فی شرح تجریدالاعتقاد، ص۳۷۵-۳۷۶.
- ↑ میرسیدشریف جرجانی، شرح مواقف قاضی عضدالدین ایجی، ج۸، ص۲۶۵؛ سعدالدین تفتازانی، شرح المقاصد، ج۵، ص۵۱؛ ابن میثم البحرانی، قواعدالمرام فی علم الکلام، ص۱۲۵-۱۲۶؛ علامه حلّی، نهج المسترشدین فی اصول الدین، ص۵۸؛ فاضل مقداد، ارشادالطالبین الی نهج المسترشدین، ص۳۰۰-۳۰۳؛ همو، اللوامع الالهیة فی المباحث الکلامیه، ص۱۷۱؛ عبدالرزاق لاهیجی، گوهر مراد، ص۳۰۱.
- ↑ میرزارفیعا نائینی، ثمره شجره الهیه، ص۳۴.
- ↑ مینایی، بهروز، اندیشه کلامی عصمت، ص ۳۱۷.
- ↑ علامه حلّی، کشف المراد فی شرح تجریدالاعتقاد، ص۳۷۵-۳۷۶.
- ↑ میرسیدشریف جرجانی، شرح مواقف قاضی عضدالدین ایجی، ج۸، ص۲۶۵؛ سعدالدین تفتازانی، شرح المقاصد، ج۵، ص۵۱؛ ابن میثم البحرانی، قواعدالمرام فی علم الکلام، ص۱۲۵-۱۲۶؛ علامه حلّی، نهج المسترشدین فی اصول الدین، ص۵۸؛ فاضل مقداد، ارشادالطالبین الی نهج المسترشدین، ص۳۰۰-۳۰۳؛ همو، اللوامع الالهیة فی المباحث الکلامیه، ص۱۷۱؛ عبدالرزاق لاهیجی، گوهر مراد، ص۳۰۱.
- ↑ میرزارفیعا نائینی، ثمره شجره الهیه، ص۳۴.
- ↑ مینایی، بهروز، اندیشه کلامی عصمت، ص ۳۱۷.
- ↑ «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.
- ↑ اکبری و یوسفی، ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی، ص۸۰-۸۲.
- ↑ شیخ صدوق، علل الشرائع، ص۱۲۳.
- ↑ بحار الانوار، ج۶۸، ص۳۹۰-۳۸۹.
- ↑ بیابانی اسکوئی، محمد، مقاله «امامت و خلافت»، دانشنامه امام علی ج۳، ص۱۶۴.