پرش به محتوا

امام هادی در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{مدخل مرتبط| موضوع مرتبط = امام هادی| عنوان مدخل = امام هادی| مداخل مرتبط = امام هادی در تاریخ اسلامی - امام هادی در معارف و سیره رضوی - امام هادی از دیدگاه اهل سنت - امام هادی در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی| پرسش مرتبط =}} علی‌ بن‌ محمد، ...» ایجاد کرد)
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط| موضوع مرتبط = امام هادی| عنوان مدخل  = امام هادی| مداخل مرتبط = [[امام هادی در تاریخ اسلامی]] - [[امام هادی در معارف و سیره رضوی]] - [[امام هادی از دیدگاه اهل سنت]] - [[امام هادی در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]| پرسش مرتبط  =}}
{{مدخل مرتبط| موضوع مرتبط = امام هادی| عنوان مدخل  = امام هادی| مداخل مرتبط = [[امام هادی در تاریخ اسلامی]] - [[امام هادی در معارف و سیره رضوی]] - [[امام هادی از دیدگاه اهل سنت]] - [[امام هادی در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]| پرسش مرتبط  =}}


علی‌ بن‌ محمد، [[امام‌ هادی]]{{ع}}، [[زندگی]]، جایگاه و نقش [[امام دهم]]{{ع}}.
علی‌ بن‌ محمد، [[امام هادی]]{{ع}}، [[زندگی]]، جایگاه و نقش [[امام دهم]]{{ع}}.




امام‌ هادی{{ع}}، امام دهم [[شیعیان]] و فرزند امام‌ جواد{{ع}} و [[سمانه]] در نیمه [[ذی‌الحجه]] ۲۱۲ق و یا در ۲۱۴ق، در اطراف [[مدینه]] به [[دنیا]] آمد و در سوم [[رجب]] یا ۲۶ جمادی‌الاخر [[سال ۲۵۴ق]] به [[شهادت]] رسید.  
امام هادی{{ع}}، امام دهم [[شیعیان]] و فرزند امام‌ جواد{{ع}} و [[سمانه]] در نیمه [[ذی‌الحجه]] ۲۱۲ق و یا در ۲۱۴ق، در اطراف [[مدینه]] به [[دنیا]] آمد و در سوم [[رجب]] یا ۲۶ جمادی‌الاخر [[سال ۲۵۴ق]] به [[شهادت]] رسید.  


جایگاه امام‌ هادی{{ع}} چنان بود که نه تنها [[دوستان]] بلکه [[کارگزاران دولت]] [[بنی‌عباس]] نیز در برابر ایشان [[فروتن]] بودند، تا آنجاکه [[متوکل عباسی]] نیز به‌ظاهر به هنگام آوردن [[امام]]{{ع}} به [[سامرا]] سفارش کرد که با ایشان{{ع}} با [[احترام]] کامل [[رفتار]] شود.
جایگاه امام هادی{{ع}} چنان بود که نه تنها [[دوستان]] بلکه [[کارگزاران دولت]] [[بنی‌عباس]] نیز در برابر ایشان [[فروتن]] بودند، تا آنجاکه [[متوکل عباسی]] نیز به‌ظاهر به هنگام آوردن [[امام]]{{ع}} به [[سامرا]] سفارش کرد که با ایشان{{ع}} با [[احترام]] کامل [[رفتار]] شود.


در [[روزگار]] امام‌ هادی{{ع}} [[پرسش‌ها]] و شبهه‌های [[اعتقادی]] بسیار بود؛ از این‌رو تبیین و [[تفسیر]] مبانی اعتقادی به‌ویژه [[توحید]] از برنامه‌های ایشان بود. و به تعبیر امام‌ خمینی، امام‌ هادی{{ع}} [[علم]] و [[قدرت]] و احاطه [[خداوند]] را به همه [[عوالم]] و نسبت به همه موجودات یکسان می‌دانست. همچنین حضرت به معضلات [[فکری]] و شبهه‌های اعتقادی پاسخ می‌داد و ضمن رساله مفصلی بر اصالت [[قرآن]] تأکید و قرآن را معیار سنجش [[روایات صحیح]] از ناصحیح اعلام کرد.
در [[روزگار]] امام هادی{{ع}} [[پرسش‌ها]] و شبهه‌های [[اعتقادی]] بسیار بود؛ از این‌رو تبیین و [[تفسیر]] مبانی اعتقادی به‌ویژه [[توحید]] از برنامه‌های ایشان بود. و به تعبیر امام‌ خمینی، امام هادی{{ع}} [[علم]] و [[قدرت]] و احاطه [[خداوند]] را به همه [[عوالم]] و نسبت به همه موجودات یکسان می‌دانست. همچنین حضرت به معضلات [[فکری]] و شبهه‌های اعتقادی پاسخ می‌داد و ضمن رساله مفصلی بر اصالت [[قرآن]] تأکید و قرآن را معیار سنجش [[روایات صحیح]] از ناصحیح اعلام کرد.


از امام‌ هادی{{ع}} زیارت‌های گوناگونی ازجمله [[زیارت جامعه]] نقل شده است. امام‌ خمینی به زیارت جامعه بسیار اهمیت داده و آن را زیارتی معتبر دانسته و از میان [[متون زیارتی]]، آن را بیش از دیگر متون می‌خواند.
از امام هادی{{ع}} زیارت‌های گوناگونی ازجمله [[زیارت جامعه]] نقل شده است. امام‌ خمینی به زیارت جامعه بسیار اهمیت داده و آن را زیارتی معتبر دانسته و از میان [[متون زیارتی]]، آن را بیش از دیگر متون می‌خواند.


در نگاه امام‌ خمینی، امام‌ هادی{{ع}} [[رسالت]] [[مبارزه با ظلم]] و [[برپایی عدالت]] را بر دوش داشت و با طاغوت‌‌های [[زمان]] خود مماشات نمی‌کرد و [[پیروان]] ایشان نیز [[وظیفه]] داشتند موضع خود در برابر [[حاکمان]] [[ستمکار]] را روشن سازند و [[اجازه]] نداشتند در [[تشکیلات]] آنان وارد شوند و تنها در صورت امکان [[کمک به مظلوم]] می‌توانستند [[کارگزاری]] حاکمان زمان خود را بپذیرند.
در نگاه امام‌ خمینی، امام هادی{{ع}} [[رسالت]] [[مبارزه با ظلم]] و [[برپایی عدالت]] را بر دوش داشت و با طاغوت‌‌های [[زمان]] خود مماشات نمی‌کرد و [[پیروان]] ایشان نیز [[وظیفه]] داشتند موضع خود در برابر [[حاکمان]] [[ستمکار]] را روشن سازند و [[اجازه]] نداشتند در [[تشکیلات]] آنان وارد شوند و تنها در صورت امکان [[کمک به مظلوم]] می‌توانستند [[کارگزاری]] حاکمان زمان خود را بپذیرند.


== معرفی ==
== معرفی ==
[[امام ابوالحسن علی‌ بن‌ محمد]]{{ع}} ملقب به [[نقی]]، [[امین]]، [[طیب]]، ناصح، [[مرتضی]]، [[متوکل]] [[فقیه عسکری]]، [[هادی]]،<ref>ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۴/۴۰۱؛ ابن‌صباغ، الفصول المهمة، ۲/۱۰۶۴.</ref> بنا به مشهور در نیمه ذی‌الحجه ۲۱۲ق<ref>کلینی، کافی، ۱/۴۹۷.</ref> و به [[نقلی]] در سال ۲۱۴ق،<ref>اشعری قمی، المقالات و الفرق، ۱۰۰؛ اربلی، کشف الغمة، ۳/۱۶۶.</ref> در روستای [[صریا]] از توابع مدینه، به [[دنیا]] آمد. پدر ایشان [[ابوجعفر محمد بن‌ علی الجواد]] و مادر ایشان [[سمانه]] (مغربیه)<ref>کلینی، کافی، ۱/۴۹۸؛ مفید، الارشاد، ۲/۲۹۷؛ اربلی، کشف الغمة، ۳/۱۶۶ و ۱۶۸.</ref> یا [[سوسن]]<ref>نوبختی، فرق الشیعه، ۹۳.</ref> نام داشت. [[امام‌ هادی]]{{ع}} مادر خود را از [[زنان]] [[اهل بهشت]] و مؤید از سوی [[خداوند]] و بانویی که [[حقوق]] [[امامان معصوم]]{{ع}} را می‌شناسد، شمرده است.<ref>مسعودی، اثبات الوصیه، ۲۲۸.</ref> امام‌ هادی{{ع}} چون نواده امام‌ رضا{{ع}} بود، مشهور به [[ابن‌الرضا]] شده بود.<ref>کلینی، کافی، ۱/۵۰۲؛ مسعودی، اثبات الوصیه، ۲۳۷.</ref> حضرت شش سال‌وپنج ماه با پدر خود [[زندگی]] کرد<ref>اربلی، کشف الغمة، ۳/۱۶۸.</ref> و دوران [[امامت]] آن حضرت ۳۳ سال و هفت ماه<ref>نوبختی، فرق الشیعه، ۹۳.</ref> یا ۳۳ سال و نه ماه<ref>اشعری قمی، المقالات و الفرق، ۱۰۰.</ref> بود.
[[امام ابوالحسن علی‌ بن‌ محمد]]{{ع}} ملقب به [[نقی]]، [[امین]]، [[طیب]]، ناصح، [[مرتضی]]، [[متوکل]] [[فقیه عسکری]]، [[هادی]]،<ref>ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۴/۴۰۱؛ ابن‌صباغ، الفصول المهمة، ۲/۱۰۶۴.</ref> بنا به مشهور در نیمه ذی‌الحجه ۲۱۲ق<ref>کلینی، کافی، ۱/۴۹۷.</ref> و به [[نقلی]] در سال ۲۱۴ق،<ref>اشعری قمی، المقالات و الفرق، ۱۰۰؛ اربلی، کشف الغمة، ۳/۱۶۶.</ref> در روستای [[صریا]] از توابع مدینه، به [[دنیا]] آمد. پدر ایشان [[ابوجعفر محمد بن‌ علی الجواد]] و مادر ایشان [[سمانه]] (مغربیه)<ref>کلینی، کافی، ۱/۴۹۸؛ مفید، الارشاد، ۲/۲۹۷؛ اربلی، کشف الغمة، ۳/۱۶۶ و ۱۶۸.</ref> یا [[سوسن]]<ref>نوبختی، فرق الشیعه، ۹۳.</ref> نام داشت. [[امام هادی]]{{ع}} مادر خود را از [[زنان]] [[اهل بهشت]] و مؤید از سوی [[خداوند]] و بانویی که [[حقوق]] [[امامان معصوم]]{{ع}} را می‌شناسد، شمرده است.<ref>مسعودی، اثبات الوصیه، ۲۲۸.</ref> امام هادی{{ع}} چون نواده امام‌ رضا{{ع}} بود، مشهور به [[ابن‌الرضا]] شده بود.<ref>کلینی، کافی، ۱/۵۰۲؛ مسعودی، اثبات الوصیه، ۲۳۷.</ref> حضرت شش سال‌وپنج ماه با پدر خود [[زندگی]] کرد<ref>اربلی، کشف الغمة، ۳/۱۶۸.</ref> و دوران [[امامت]] آن حضرت ۳۳ سال و هفت ماه<ref>نوبختی، فرق الشیعه، ۹۳.</ref> یا ۳۳ سال و نه ماه<ref>اشعری قمی، المقالات و الفرق، ۱۰۰.</ref> بود.


== جایگاه و ویژگی‌ها ==
== جایگاه و ویژگی‌ها ==
امام‌ هادی{{ع}} همانند دیگر امامان معصوم{{ع}} دارای [[مقامات]] و [[کمالات معنوی]] بسیار بود؛ ازجمله ایشان در شمار [[ذریه]] و [[اهل بیت پیامبر]]{{صل}} و دارای [[مقام عصمت]] است. ایشان از سوی خداوند و به [[نص پیامبر اکرم]]{{صل}} به امامت رسیده است.<ref>کلینی، کافی، ۱/۵۲۹.</ref> امام‌ جواد{{ع}}، امام‌ هادی{{ع}} را [[امام]] پس از خود و [[جانشین پیامبر]]{{صل}} به [[مردم]] معرفی کرد.<ref>کلینی، کافی، ۱/۳۲۳–۳۲۵؛ مفید، الارشاد، ۲/۲۹۸–۲۹۹؛ مجلسی، بحارالانوار، ۵۰/۱۱۸–۱۱۹.</ref> در امامت ایشان تردیدی به وجود نیامد، به جز عده اندکی از [[شیعیان]] که برای مدتی کوتاه به امامت [[برادر]] ایشان موسی‌ بن‌ محمد معروف به [[موسی مبرقع]] گرویدند و سپس بازگشتند.<ref>نوبختی، فرق الشیعه، ۹۱–۹۲.</ref> بزرگان [[شیعه]] پس از جستجو دربارهٔ [[امام زمان]] خود<ref> اربلی، کشف الغمة، ۳/۱۶۹–۱۷۱.</ref>[[امامت]] ایشان را پذیرفتند.<ref>اشعری قمی، المقالات و الفرق، ۹۹–۱۰۰؛ مفید، الفصول المختاره، ۳۱۷.</ref> جایگاه آن حضرت چنان بود که نه تنها [[دوستان]] بلکه [[کارگزاران دولت]] [[بنی‌عباس]] نیز در برابر ایشان [[فروتن]] بودند، به گونه‌ای که در وقت عبور آن حضرت برای [[احترام]] از مرکب‌های خود فرود می‌آمدند،<ref>ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۴/۴۰۷.</ref> تا آنجاکه [[متوکل عباسی]] نیز به‌ظاهر به هنگام آوردن امام{{ع}} به [[سامرا]] سفارش کرد که با ایشان{{ع}} با احترام کامل [[رفتار]] شود و مأموران از آن حضرت [[اطاعت]] کنند.<ref>اربلی، کشف الغمة، ۳/۱۷۵–۱۷۶؛ مجلسی، بحارالانوار، ۵۰/۱۴۲.</ref> علاقه و [[گرایش]] [[مردم مدینه]] به [[امام‌ هادی]]{{ع}}،<ref>مسعودی، اثبات الوصیه، ۲۳۳.</ref> به گونه‌ای بود که هنگام خروج اجباری ایشان از [[مدینه]] به [[سامرا]] به وسیله [[یحیی‌ بن‌ هرثمه]]، [[مردم]] آشکارا و با صدای بلند [[گریه]] کردند<ref>مسعودی، مروج الذهب، ۴/۸۴–۸۵.</ref>؛ چنان‌که حضرت در طول مدت حضور خود در سامرا مورد [[احترام]] همگان بود و هر [[روز]] بر [[عظمت]] و [[محبوبیت]] ایشان افزوده می‌شد.<ref>ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۴/۴۳۹؛ مجلسی، بحارالانوار، ۵۰/۱۹۷.</ref>
امام هادی{{ع}} همانند دیگر امامان معصوم{{ع}} دارای [[مقامات]] و [[کمالات معنوی]] بسیار بود؛ ازجمله ایشان در شمار [[ذریه]] و [[اهل بیت پیامبر]]{{صل}} و دارای [[مقام عصمت]] است. ایشان از سوی خداوند و به [[نص پیامبر اکرم]]{{صل}} به امامت رسیده است.<ref>کلینی، کافی، ۱/۵۲۹.</ref> امام‌ جواد{{ع}}، امام هادی{{ع}} را [[امام]] پس از خود و [[جانشین پیامبر]]{{صل}} به [[مردم]] معرفی کرد.<ref>کلینی، کافی، ۱/۳۲۳–۳۲۵؛ مفید، الارشاد، ۲/۲۹۸–۲۹۹؛ مجلسی، بحارالانوار، ۵۰/۱۱۸–۱۱۹.</ref> در امامت ایشان تردیدی به وجود نیامد، به جز عده اندکی از [[شیعیان]] که برای مدتی کوتاه به امامت [[برادر]] ایشان موسی‌ بن‌ محمد معروف به [[موسی مبرقع]] گرویدند و سپس بازگشتند.<ref>نوبختی، فرق الشیعه، ۹۱–۹۲.</ref> بزرگان [[شیعه]] پس از جستجو دربارهٔ [[امام زمان]] خود<ref> اربلی، کشف الغمة، ۳/۱۶۹–۱۷۱.</ref>[[امامت]] ایشان را پذیرفتند.<ref>اشعری قمی، المقالات و الفرق، ۹۹–۱۰۰؛ مفید، الفصول المختاره، ۳۱۷.</ref> جایگاه آن حضرت چنان بود که نه تنها [[دوستان]] بلکه [[کارگزاران دولت]] [[بنی‌عباس]] نیز در برابر ایشان [[فروتن]] بودند، به گونه‌ای که در وقت عبور آن حضرت برای [[احترام]] از مرکب‌های خود فرود می‌آمدند،<ref>ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۴/۴۰۷.</ref> تا آنجاکه [[متوکل عباسی]] نیز به‌ظاهر به هنگام آوردن امام{{ع}} به [[سامرا]] سفارش کرد که با ایشان{{ع}} با احترام کامل [[رفتار]] شود و مأموران از آن حضرت [[اطاعت]] کنند.<ref>اربلی، کشف الغمة، ۳/۱۷۵–۱۷۶؛ مجلسی، بحارالانوار، ۵۰/۱۴۲.</ref> علاقه و [[گرایش]] [[مردم مدینه]] به [[امام هادی]]{{ع}}،<ref>مسعودی، اثبات الوصیه، ۲۳۳.</ref> به گونه‌ای بود که هنگام خروج اجباری ایشان از [[مدینه]] به [[سامرا]] به وسیله [[یحیی‌ بن‌ هرثمه]]، [[مردم]] آشکارا و با صدای بلند [[گریه]] کردند<ref>مسعودی، مروج الذهب، ۴/۸۴–۸۵.</ref>؛ چنان‌که حضرت در طول مدت حضور خود در سامرا مورد [[احترام]] همگان بود و هر [[روز]] بر [[عظمت]] و [[محبوبیت]] ایشان افزوده می‌شد.<ref>ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۴/۴۳۹؛ مجلسی، بحارالانوار، ۵۰/۱۹۷.</ref>


بسیاری از [[عالمان شیعه]] و [[اهل سنت]] از [[کرامت]] و [[بزرگواری]] و صفات برجسته امام‌ هادی{{ع}}،<ref>شریف قرشی، تحلیلی از زندگانی امام‌ هادی{{ع}}، ۳۷–۴۱.</ref> ازجمله [[عبادت]] و [[وارستگی]]، [[خشیت از خداوند]]، <ref>ابن‌کثیر، البدایة و النهایه، ۱۱/۱۵.</ref> گذشت و بزرگواری،<ref>مسعودی، اثبات الوصیه، ۲۳۳.</ref> [[بخشندگی]]،<ref>کلینی، کافی، ۱/۴۹۸–۴۹۹؛ مجلسی، بحارالانوار، ۵۰/۱۲۹؛ شریف قرشی، تحلیلی از زندگانی امام‌ هادی{{ع}}، ۵۵–۵۸.</ref>[[زهد]] و [[پارسایی]]،<ref>شریف قرشی، تحلیلی از زندگانی امام‌ هادی{{ع}}، ۵۵–۵۸.</ref> هیبت، [[جلالت]]، [[صداقت]] لهجه، [[خوش‌خلقی]]،<ref>ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۴/۴۰۱.</ref> [[خدمتگزاری]] به مردم،<ref>کلینی، کافی، ۱/۴۹۸–۴۹۹ و ۵۰۲.</ref> فضل و [[دانش]] ایشان<ref>ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۴۰۵–۴۰۶.</ref> یاد کرده‌اند. آن حضرت [[دلسوز]] [[امت اسلامی]] بود و از کار مردم [[گره‌گشایی]] می‌کرد.<ref>اربلی، کشف الغمة، ۳/۱۶۶–۱۶۸.</ref>
بسیاری از [[عالمان شیعه]] و [[اهل سنت]] از [[کرامت]] و [[بزرگواری]] و صفات برجسته امام هادی{{ع}}،<ref>شریف قرشی، تحلیلی از زندگانی امام هادی{{ع}}، ۳۷–۴۱.</ref> ازجمله [[عبادت]] و [[وارستگی]]، [[خشیت از خداوند]]، <ref>ابن‌کثیر، البدایة و النهایه، ۱۱/۱۵.</ref> گذشت و بزرگواری،<ref>مسعودی، اثبات الوصیه، ۲۳۳.</ref> [[بخشندگی]]،<ref>کلینی، کافی، ۱/۴۹۸–۴۹۹؛ مجلسی، بحارالانوار، ۵۰/۱۲۹؛ شریف قرشی، تحلیلی از زندگانی امام هادی{{ع}}، ۵۵–۵۸.</ref>[[زهد]] و [[پارسایی]]،<ref>شریف قرشی، تحلیلی از زندگانی امام هادی{{ع}}، ۵۵–۵۸.</ref> هیبت، [[جلالت]]، [[صداقت]] لهجه، [[خوش‌خلقی]]،<ref>ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۴/۴۰۱.</ref> [[خدمتگزاری]] به مردم،<ref>کلینی، کافی، ۱/۴۹۸–۴۹۹ و ۵۰۲.</ref> فضل و [[دانش]] ایشان<ref>ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۴۰۵–۴۰۶.</ref> یاد کرده‌اند. آن حضرت [[دلسوز]] [[امت اسلامی]] بود و از کار مردم [[گره‌گشایی]] می‌کرد.<ref>اربلی، کشف الغمة، ۳/۱۶۶–۱۶۸.</ref>


امام‌ خمینی، همه [[ائمه]] ازجمله امام‌ هادی{{ع}} را [[انسان کامل]] می‌دانست<ref>امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۲/۴۲۳.</ref>؛ چنان‌که امام‌ هادی{{ع}} را [[هدایتگر]] مردم و از [[ابرار]] و افراد خیراندیش و از [[ائمه اثنی عشر]]{{ع}} و [[حجت خدا]] بر [[زمین]] و هدایت‌کننده<ref>امام‌ خمینی، تعلیقه عروه، ۲۲۴.</ref> و به استناد [[روایات]]،<ref>بحرانی، البرهان، ۵/۶۵۰.</ref> مراد از لیالی [[عشر]] در {{متن قرآن|وَالْفَجْرِ}}<ref>«سوگند به سپیده‌دم،» سوره فجر، آیه ۱.</ref>{{متن قرآن|وَلَيَالٍ عَشْرٍ}}<ref>«و به شب‌های دهگانه،» سوره فجر، آیه ۲.</ref> را ده نفر از [[ائمه]]، [[امام‌ حسن مجتبی]]{{ع}} تا [[امام‌ حسن عسکری]]{{ع}} شمرده است.<ref>امام‌ خمینی، آداب الصلاة، ۳۳۰.</ref> ایشان با اشاره به مصادیق [[لیلةالقدر]] در روایات از زبان استاد خود [[محمد علی شاه‌آبادی]] یادآور شده است مراد از لیلةالقدر دوره [[محمدیه]] (دوره [[پیامبر]]{{صل}} و دوره [[امامت]]) است و این [[تفسیر]] یکی از مراتب لیلةالقدر است<ref>امام‌ خمینی، آداب الصلاة، ۳۳۰.</ref>. ایشان همچنین در اشعار خود از [[حضرت هادی]]{{ع}} به عنوان [[نقی]] و دارنده حشمت یاد کرده است<ref>امام‌ خمینی، دیوان امام، ۲۷۶.</ref> و در گفته‌های [[تفسیری]] و [[فقهی]] در موارد گوناگون ازجمله برای [[حرمت]] قمار،<ref>امام‌ خمینی، مکاسب، ۲/۱۲.</ref> [[بیع]] ما لایملک<ref>امام‌ خمینی، البیع، ۲/۵۲۶.</ref> و [[اموال]] متعلق به [[منصب امامت]] و [[حکومت]]،<ref>امام‌ خمینی، البیع، ۲/۶۶۰.</ref> به [[احادیث]] ایشان استناد کرده و [[مستحب]] دانسته است نام ایشان به عنوان [[ائمه]] [[مسلمانان]] یاد شود.<ref>امام‌ خمینی، توضیح المسائل، ۹۸.</ref> ایشان برابر برخی [[روایات]]، [[روز]] چهارشنبه را متعلق به [[امام‌ هادی]]{{ع}} دانسته و بایسته شمرده است در [[تعقیب نماز]] صبح برای درامان‌ماندن از [[شیطان]] و [[نفس اماره]] به این [[امام]] [[توسل]] و در قبول [[عبادات]] ناقص، به آن [[ذات مقدس]] [[شفاعت]] جسته شود.<ref>امام‌ خمینی، آداب الصلاة، ۳۷۹.</ref>
امام‌ خمینی، همه [[ائمه]] ازجمله امام هادی{{ع}} را [[انسان کامل]] می‌دانست<ref>امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۲/۴۲۳.</ref>؛ چنان‌که امام هادی{{ع}} را [[هدایتگر]] مردم و از [[ابرار]] و افراد خیراندیش و از [[ائمه اثنی عشر]]{{ع}} و [[حجت خدا]] بر [[زمین]] و هدایت‌کننده<ref>امام‌ خمینی، تعلیقه عروه، ۲۲۴.</ref> و به استناد [[روایات]]،<ref>بحرانی، البرهان، ۵/۶۵۰.</ref> مراد از لیالی [[عشر]] در {{متن قرآن|وَالْفَجْرِ}}<ref>«سوگند به سپیده‌دم،» سوره فجر، آیه ۱.</ref>{{متن قرآن|وَلَيَالٍ عَشْرٍ}}<ref>«و به شب‌های دهگانه،» سوره فجر، آیه ۲.</ref> را ده نفر از [[ائمه]]، [[امام‌ حسن مجتبی]]{{ع}} تا [[امام‌ حسن عسکری]]{{ع}} شمرده است.<ref>امام‌ خمینی، آداب الصلاة، ۳۳۰.</ref> ایشان با اشاره به مصادیق [[لیلةالقدر]] در روایات از زبان استاد خود [[محمد علی شاه‌آبادی]] یادآور شده است مراد از لیلةالقدر دوره [[محمدیه]] (دوره [[پیامبر]]{{صل}} و دوره [[امامت]]) است و این [[تفسیر]] یکی از مراتب لیلةالقدر است<ref>امام‌ خمینی، آداب الصلاة، ۳۳۰.</ref>. ایشان همچنین در اشعار خود از [[حضرت هادی]]{{ع}} به عنوان [[نقی]] و دارنده حشمت یاد کرده است<ref>امام‌ خمینی، دیوان امام، ۲۷۶.</ref> و در گفته‌های [[تفسیری]] و [[فقهی]] در موارد گوناگون ازجمله برای [[حرمت]] قمار،<ref>امام‌ خمینی، مکاسب، ۲/۱۲.</ref> [[بیع]] ما لایملک<ref>امام‌ خمینی، البیع، ۲/۵۲۶.</ref> و [[اموال]] متعلق به [[منصب امامت]] و [[حکومت]]،<ref>امام‌ خمینی، البیع، ۲/۶۶۰.</ref> به [[احادیث]] ایشان استناد کرده و [[مستحب]] دانسته است نام ایشان به عنوان [[ائمه]] [[مسلمانان]] یاد شود.<ref>امام‌ خمینی، توضیح المسائل، ۹۸.</ref> ایشان برابر برخی [[روایات]]، [[روز]] چهارشنبه را متعلق به [[امام هادی]]{{ع}} دانسته و بایسته شمرده است در [[تعقیب نماز]] صبح برای درامان‌ماندن از [[شیطان]] و [[نفس اماره]] به این [[امام]] [[توسل]] و در قبول [[عبادات]] ناقص، به آن [[ذات مقدس]] [[شفاعت]] جسته شود.<ref>امام‌ خمینی، آداب الصلاة، ۳۷۹.</ref>


== دوره [[امامت]] ==
== دوره [[امامت]] ==
امام‌ هادی{{ع}} پس از [[شهادت]] پدر در [[سال ۲۲۰ق]] به امامت رسید.<ref>مسعودی، اثبات الوصیه، ۲۳۰.</ref> [[پیروان اهل بیت]]{{ع}}، افزون بر [[مدینه]] و [[کوفه]] در مناطق مختلفی مانند [[همدان]]<ref>حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم{{ع}}، ۱۳۸.</ref> کاشان، [[نیشابور]]<ref>عطاردی، مسند الامام‌الهادی، ۳۵۲ و ۳۶۳.</ref> [[قم]] و آبه (آوه)،<ref>صدوق، عیون اخبار الرضا{{ع}}، ۲/۲۶۰.</ref> [[اصفهان]]،<ref>عطاردی، مسند الامام‌الهادی، ۳۵۲.</ref> [[قزوین]]،<ref>عطاردی، مسند الامام‌الهادی، ۱۵۷.</ref> [[بصره]] و [[مصر]]<ref>کلینی، کافی، ۱/۵۱۳؛ حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم{{ع}}، ۱۳۷.</ref> پراکنده بودند. حضور امام‌ هادی{{ع}} در [[سامرا]] موجب شد که گروه قابل توجهی از پیروان اهل بیت{{ع}} در این [[شهر]] نوبنیاد که به دست [[معتصم عباسی]] بنا شده بود، ساکن شوند و از حضور ایشان استفاده کنند.<ref>آل قاسم، تاریخ الحوزات العلمیه، ۴/۱۱–۱۷.</ref> شیعیانِ نزدیک از راه دیدار حضوری و افراد دور از راه [[نامه‌نگاری]] مسائل و [[وظایف دینی]] خود را می‌پرسیدند<ref>امام‌ خمینی، البیع، ۴/۲۹۴؛ امام‌ خمینی، الطهاره، ۱/۲۶۶؛ امام‌ خمینی، مکاسب، ۲/۱۲.</ref> و امام‌ هادی{{ع}} به میزانی که شرایط [[اجازه]] می‌داد، [[علوم]] [[دین]] و [[توحید]] را برای [[مردم]] تشریح می‌کرد.<ref>امام‌ خمینی، آداب الصلاة، ۲۷۱.</ref>
امام هادی{{ع}} پس از [[شهادت]] پدر در [[سال ۲۲۰ق]] به امامت رسید.<ref>مسعودی، اثبات الوصیه، ۲۳۰.</ref> [[پیروان اهل بیت]]{{ع}}، افزون بر [[مدینه]] و [[کوفه]] در مناطق مختلفی مانند [[همدان]]<ref>حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم{{ع}}، ۱۳۸.</ref> کاشان، [[نیشابور]]<ref>عطاردی، مسند الامام‌الهادی، ۳۵۲ و ۳۶۳.</ref> [[قم]] و آبه (آوه)،<ref>صدوق، عیون اخبار الرضا{{ع}}، ۲/۲۶۰.</ref> [[اصفهان]]،<ref>عطاردی، مسند الامام‌الهادی، ۳۵۲.</ref> [[قزوین]]،<ref>عطاردی، مسند الامام‌الهادی، ۱۵۷.</ref> [[بصره]] و [[مصر]]<ref>کلینی، کافی، ۱/۵۱۳؛ حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم{{ع}}، ۱۳۷.</ref> پراکنده بودند. حضور امام هادی{{ع}} در [[سامرا]] موجب شد که گروه قابل توجهی از پیروان اهل بیت{{ع}} در این [[شهر]] نوبنیاد که به دست [[معتصم عباسی]] بنا شده بود، ساکن شوند و از حضور ایشان استفاده کنند.<ref>آل قاسم، تاریخ الحوزات العلمیه، ۴/۱۱–۱۷.</ref> شیعیانِ نزدیک از راه دیدار حضوری و افراد دور از راه [[نامه‌نگاری]] مسائل و [[وظایف دینی]] خود را می‌پرسیدند<ref>امام‌ خمینی، البیع، ۴/۲۹۴؛ امام‌ خمینی، الطهاره، ۱/۲۶۶؛ امام‌ خمینی، مکاسب، ۲/۱۲.</ref> و امام هادی{{ع}} به میزانی که شرایط [[اجازه]] می‌داد، [[علوم]] [[دین]] و [[توحید]] را برای [[مردم]] تشریح می‌کرد.<ref>امام‌ خمینی، آداب الصلاة، ۲۷۱.</ref>


در [[روزگار]] امام‌ هادی{{ع}} [[پرسش‌ها]] و [[شبهه‌ها]] دربارهٔ [[اصول عقاید]] بسیار بود<ref>شریف قرشی، تحلیلی از زندگانی امام‌ هادی{{ع}}، ۱۳۴.</ref>؛ از این‌رو تبیین و [[تفسیر]] مبانی [[اعتقادی]] به‌ویژه توحید <ref>عطاردی، مسند الامام‌الهادی، ۸۴–۸۵.</ref> از برنامه‌های ایشان بود. حضرت به مردم آموخت که [[خداوند]] در همه جا حاضر است و احاطه [[خداوند]] در [[آسمان]] [[دنیا]] و [[عرش]] یکسان است<ref>کلینی، کافی، ۱/۱۲۶.</ref> و به تعبیر امام‌ خمینی، [[امام‌ هادی]]{{ع}} [[علم]] و [[قدرت]] و احاطه خداوند را به همه [[عوالم]] و نسبت به همه موجودات یکسان می‌دانست.<ref>امام‌ خمینی، آداب الصلاة، ۲۷۱.</ref> همچنین حضرت به معضلات [[فکری]] و شبهه‌های [[اعتقادی]] پاسخ می‌داد. موضوع اصالت [[قرآن]] و نیز موضوع چیستی [[کلام خدا]]، معروف به مسئله [[خلق قرآن]] که از دوره [[مأمون]] و [[معتصم عباسی]] آغاز شده بود، در دوره امام‌ هادی{{ع}} نیز مورد [[گفتگو]] بود.<ref>خضری، تاریخ خلافت عباسی، ۸۴–۸۵.</ref> حضرت ضمن رساله مفصلی بر اصالت قرآن تأکید و [[قرآن کریم]] را معیار سنجش [[روایات صحیح]] از ناصحیح اعلام کرد.<ref>ابن‌شعبه، تحف العقول، ۴۶۰–۴۶۱؛ مجلسی، بحارالانوار، ۲/۲۲۵–۲۲۶.</ref> دربارهٔ [[تفسیر قرآن]] به‌ویژه [[تفسیر]] درست [[آیات متشابه]] و تصویر درست از [[پیامبران خدا]] در قرآن<ref> مجلسی، بحارالانوار، ۱۰/۳۸۶–۳۸۸.</ref> نیز [[روایات]] متعددی از حضرت در دست است.<ref>عطاردی، مسند الامام‌الهادی، ۱۶۷–۱۷۰.</ref>
در [[روزگار]] امام هادی{{ع}} [[پرسش‌ها]] و [[شبهه‌ها]] دربارهٔ [[اصول عقاید]] بسیار بود<ref>شریف قرشی، تحلیلی از زندگانی امام هادی{{ع}}، ۱۳۴.</ref>؛ از این‌رو تبیین و [[تفسیر]] مبانی [[اعتقادی]] به‌ویژه توحید <ref>عطاردی، مسند الامام‌الهادی، ۸۴–۸۵.</ref> از برنامه‌های ایشان بود. حضرت به مردم آموخت که [[خداوند]] در همه جا حاضر است و احاطه [[خداوند]] در [[آسمان]] [[دنیا]] و [[عرش]] یکسان است<ref>کلینی، کافی، ۱/۱۲۶.</ref> و به تعبیر امام‌ خمینی، [[امام هادی]]{{ع}} [[علم]] و [[قدرت]] و احاطه خداوند را به همه [[عوالم]] و نسبت به همه موجودات یکسان می‌دانست.<ref>امام‌ خمینی، آداب الصلاة، ۲۷۱.</ref> همچنین حضرت به معضلات [[فکری]] و شبهه‌های [[اعتقادی]] پاسخ می‌داد. موضوع اصالت [[قرآن]] و نیز موضوع چیستی [[کلام خدا]]، معروف به مسئله [[خلق قرآن]] که از دوره [[مأمون]] و [[معتصم عباسی]] آغاز شده بود، در دوره امام هادی{{ع}} نیز مورد [[گفتگو]] بود.<ref>خضری، تاریخ خلافت عباسی، ۸۴–۸۵.</ref> حضرت ضمن رساله مفصلی بر اصالت قرآن تأکید و [[قرآن کریم]] را معیار سنجش [[روایات صحیح]] از ناصحیح اعلام کرد.<ref>ابن‌شعبه، تحف العقول، ۴۶۰–۴۶۱؛ مجلسی، بحارالانوار، ۲/۲۲۵–۲۲۶.</ref> دربارهٔ [[تفسیر قرآن]] به‌ویژه [[تفسیر]] درست [[آیات متشابه]] و تصویر درست از [[پیامبران خدا]] در قرآن<ref> مجلسی، بحارالانوار، ۱۰/۳۸۶–۳۸۸.</ref> نیز [[روایات]] متعددی از حضرت در دست است.<ref>عطاردی، مسند الامام‌الهادی، ۱۶۷–۱۷۰.</ref>


مسئله [[جبر و تفویض]] از دیگر مسائل مورد گفتگو میان [[متکلمان]] [[فرقه‌های اسلامی]] بود و امام‌ هادی{{ع}} رساله‌ای راهگشا دربارهٔ مسائل جبر و تفویض به [[موالیان]] خود نوشت و با رد [[نظریه]]جبر و تفویض و [[اثبات]] نظریه [[عدل]] و [[امر بین الامرین]] آنان را از [[تحیر]] و [[سرگردانی]] فکری [[نجات]] داد.<ref>ابن‌شعبه، تحف العقول، ۴۵۸–۴۶۰.</ref> موضوع [[امامت]] و آشناکردن [[مردم]] با [[جایگاه اهل بیت]]{{ع}} و بیان حوزه [[اختیارات]] و [[وظایف امام]] [[معصوم]]{{ع}}،<ref>عطاردی، مسند الامام‌الهادی، ۹۸–۱۰۳؛ شریف قرشی، تحلیلی از زندگانی امام‌ هادی{{ع}}، ۳۳۲.</ref> به‌ویژه بیان [[فضایل علی]]{{ع}} از فعالیت‌های امام‌ هادی{{ع}} بود.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۹۷/۳۵۹–۳۶۸.</ref> ایشان همچنین بیان موضوع [[غیبت امام زمان]]{{ع}} و آماده‌کردن مردم برای [[عصر غیبت]] و نجات آنان از تحیر را در برنامه داشت.<ref>کلینی، کافی، ۱/۳۲۸–۳۴۱؛ دریایی، امام‌ هادی و نهضت علویان، ۲۶۶–۲۶۹.</ref>
مسئله [[جبر و تفویض]] از دیگر مسائل مورد گفتگو میان [[متکلمان]] [[فرقه‌های اسلامی]] بود و امام هادی{{ع}} رساله‌ای راهگشا دربارهٔ مسائل جبر و تفویض به [[موالیان]] خود نوشت و با رد [[نظریه]]جبر و تفویض و [[اثبات]] نظریه [[عدل]] و [[امر بین الامرین]] آنان را از [[تحیر]] و [[سرگردانی]] فکری [[نجات]] داد.<ref>ابن‌شعبه، تحف العقول، ۴۵۸–۴۶۰.</ref> موضوع [[امامت]] و آشناکردن [[مردم]] با [[جایگاه اهل بیت]]{{ع}} و بیان حوزه [[اختیارات]] و [[وظایف امام]] [[معصوم]]{{ع}}،<ref>عطاردی، مسند الامام‌الهادی، ۹۸–۱۰۳؛ شریف قرشی، تحلیلی از زندگانی امام هادی{{ع}}، ۳۳۲.</ref> به‌ویژه بیان [[فضایل علی]]{{ع}} از فعالیت‌های امام هادی{{ع}} بود.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۹۷/۳۵۹–۳۶۸.</ref> ایشان همچنین بیان موضوع [[غیبت امام زمان]]{{ع}} و آماده‌کردن مردم برای [[عصر غیبت]] و نجات آنان از تحیر را در برنامه داشت.<ref>کلینی، کافی، ۱/۳۲۸–۳۴۱؛ دریایی، امام هادی و نهضت علویان، ۲۶۶–۲۶۹.</ref>


جریان [[غالیان]]<ref>طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۲/۸۰۵؛ عطاردی، مسند الامام‌الهادی، ۱۵۰–۱۵۸.</ref> از معضلات فکری آن [[روز]] بود.<ref>نوبختی، فرق الشیعه، ۹۴.</ref> امام‌ هادی{{ع}} مواضع [[توحیدی]] خود را در برابر غالیان روشن ساخت و به‌صراحت انتساب غالیان به [[شیعه]] را رد کرد و در نامه‌های گوناگون، این گروه را [[منحرف]] خواند و آشکارا از آنان [[بیزاری]] جست و از [[شیعیان]] خواست از [[دوستی]] آنان فاصله بگیرند و کاری کنند که آنان در نگاه [[مردم]] [[خوار]] شوند.<ref>طوسی، الغیبه، ۳۵۲–۳۵۳؛ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۲/۸۰۶–۸۱۰.</ref> همچنین حضرت{{ع}} توانست عده‌ای از افراد منحرف (از [[امامت ائمه اثنی عشر]]) چون [[واقفیه]] را [[هدایت]] کند.<ref>دریایی، امام‌ هادی و نهضت علویان، ۲۴۹–۲۵۰.</ref> ایشان با جریان منحرف [[صوفیه]] نیز به‌شدت برخورد کرد و [[صوفیان]] (ظاهری) را همکاران [[شیطان]] خواند که با کارهای ریاکارانه در صدد [[فریب]] مردم‌اند<ref>قمی، سفینة البحار، ۵/۱۹۹.</ref>. بخشی از فرصت‌های [[امام‌ هادی]]{{ع}} نیز به بیان [[اخلاق]] و بیان [[ارزش‌ها]] و نیز [[بیان احکام]] [[شرعی]] مورد نیاز [[جامعه اسلامی]] گذشت.<ref>عطاردی، مسند الامام‌الهادی، ۲۲۶–۲۹۵.</ref>
جریان [[غالیان]]<ref>طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۲/۸۰۵؛ عطاردی، مسند الامام‌الهادی، ۱۵۰–۱۵۸.</ref> از معضلات فکری آن [[روز]] بود.<ref>نوبختی، فرق الشیعه، ۹۴.</ref> امام هادی{{ع}} مواضع [[توحیدی]] خود را در برابر غالیان روشن ساخت و به‌صراحت انتساب غالیان به [[شیعه]] را رد کرد و در نامه‌های گوناگون، این گروه را [[منحرف]] خواند و آشکارا از آنان [[بیزاری]] جست و از [[شیعیان]] خواست از [[دوستی]] آنان فاصله بگیرند و کاری کنند که آنان در نگاه [[مردم]] [[خوار]] شوند.<ref>طوسی، الغیبه، ۳۵۲–۳۵۳؛ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۲/۸۰۶–۸۱۰.</ref> همچنین حضرت{{ع}} توانست عده‌ای از افراد منحرف (از [[امامت ائمه اثنی عشر]]) چون [[واقفیه]] را [[هدایت]] کند.<ref>دریایی، امام هادی و نهضت علویان، ۲۴۹–۲۵۰.</ref> ایشان با جریان منحرف [[صوفیه]] نیز به‌شدت برخورد کرد و [[صوفیان]] (ظاهری) را همکاران [[شیطان]] خواند که با کارهای ریاکارانه در صدد [[فریب]] مردم‌اند<ref>قمی، سفینة البحار، ۵/۱۹۹.</ref>. بخشی از فرصت‌های [[امام هادی]]{{ع}} نیز به بیان [[اخلاق]] و بیان [[ارزش‌ها]] و نیز [[بیان احکام]] [[شرعی]] مورد نیاز [[جامعه اسلامی]] گذشت.<ref>عطاردی، مسند الامام‌الهادی، ۲۲۶–۲۹۵.</ref>


[[نیروسازی]] و [[تربیت]] افراد زبده از دیگر کارهای امام‌ دهم{{ع}} بود. ایشان شاگردان برجسته‌ای چون [[عبدالعظیم حسنی]]{{ع}}،<ref>عطاردی، مسند الامام‌الهادی، ۳۴۵.</ref> [[احمد بن‌ حمزه]]، [[صالح‌ بن‌ محمد همدانی]]، [[خیران خادم]]،<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۵۰/۲۱۶.</ref> [[ایوب‌ بن‌ نوح]]، [[علی‌ بن‌ جعفر همانی]] و [[ابو علی‌ بن‌ راشد]] را تربیت کرد.<ref>عطاردی، مسند الامام‌الهادی، ۳۱۵، ۳۲۶ و ۳۴۹.</ref> [[شیخ طوسی]]<ref>طوسی، رجال، ۳۸۳–۳۹۶.</ref> و دیگران<ref>عطاردی، مسند الامام‌الهادی، ۳۰۹–۳۷۸.</ref> [[راویان]] از آن حضرت را بیش از ۱۸۰ تن شمرده‌اند. امام‌ خمینی در کتاب‌های [[فقهی]] خود به [[روایات]] برخی از [[اصحاب]] امام‌ هادی{{ع}} ازجمله [[محمد بن‌ علی بن‌ عیسی]]،<ref>امام‌ خمینی، التعادل و الترجیح، ۱۳۰.</ref> [[حسین‌ بن‌ سعید اهوازی]]،<ref>امام‌ خمینی، التعادل و الترجیح، ۱۵۸.</ref> [[علی‌ بن‌ محمد قاسانی]]،<ref>امام‌ خمینی، تنقیح الاصول، ۴/۶۴–۶۵.</ref> [[احمد بن‌ حاتم ماهویه]] و برادرش،<ref>امام‌ خمینی، الاجتهاد و التقلید، ۱۰۰.</ref> [[احمد بن‌ محمد بن‌ خالد برقی]]،<ref>امام‌ خمینی، بدائع الدرر، ۲۷.</ref> [[فضل‌ بن‌ شاذان نیشابوری]]،<ref>امام‌ خمینی، بدائع الدرر، ۱۱۶.</ref> [[حسن‌ بن‌ راشد]]،<ref>امام‌ خمینی، البیع، ۳/۱۵۴.</ref> [[ابراهیم‌ بن‌ عنبسه]]<ref>امام‌ خمینی، مکاسب، ۲/۱۲.</ref> و [[محمد بن‌ عیسی]]،<ref>امام‌ خمینی، مکاسب، ۲/۱۷۶.</ref> استناد کرده است.
[[نیروسازی]] و [[تربیت]] افراد زبده از دیگر کارهای امام‌ دهم{{ع}} بود. ایشان شاگردان برجسته‌ای چون [[عبدالعظیم حسنی]]{{ع}}،<ref>عطاردی، مسند الامام‌الهادی، ۳۴۵.</ref> [[احمد بن‌ حمزه]]، [[صالح‌ بن‌ محمد همدانی]]، [[خیران خادم]]،<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۵۰/۲۱۶.</ref> [[ایوب‌ بن‌ نوح]]، [[علی‌ بن‌ جعفر همانی]] و [[ابو علی‌ بن‌ راشد]] را تربیت کرد.<ref>عطاردی، مسند الامام‌الهادی، ۳۱۵، ۳۲۶ و ۳۴۹.</ref> [[شیخ طوسی]]<ref>طوسی، رجال، ۳۸۳–۳۹۶.</ref> و دیگران<ref>عطاردی، مسند الامام‌الهادی، ۳۰۹–۳۷۸.</ref> [[راویان]] از آن حضرت را بیش از ۱۸۰ تن شمرده‌اند. امام‌ خمینی در کتاب‌های [[فقهی]] خود به [[روایات]] برخی از [[اصحاب]] امام هادی{{ع}} ازجمله [[محمد بن‌ علی بن‌ عیسی]]،<ref>امام‌ خمینی، التعادل و الترجیح، ۱۳۰.</ref> [[حسین‌ بن‌ سعید اهوازی]]،<ref>امام‌ خمینی، التعادل و الترجیح، ۱۵۸.</ref> [[علی‌ بن‌ محمد قاسانی]]،<ref>امام‌ خمینی، تنقیح الاصول، ۴/۶۴–۶۵.</ref> [[احمد بن‌ حاتم ماهویه]] و برادرش،<ref>امام‌ خمینی، الاجتهاد و التقلید، ۱۰۰.</ref> [[احمد بن‌ محمد بن‌ خالد برقی]]،<ref>امام‌ خمینی، بدائع الدرر، ۲۷.</ref> [[فضل‌ بن‌ شاذان نیشابوری]]،<ref>امام‌ خمینی، بدائع الدرر، ۱۱۶.</ref> [[حسن‌ بن‌ راشد]]،<ref>امام‌ خمینی، البیع، ۳/۱۵۴.</ref> [[ابراهیم‌ بن‌ عنبسه]]<ref>امام‌ خمینی، مکاسب، ۲/۱۲.</ref> و [[محمد بن‌ عیسی]]،<ref>امام‌ خمینی، مکاسب، ۲/۱۷۶.</ref> استناد کرده است.


امام‌ هادی{{ع}} مانند پدر [[بزرگوار]] خود برای [[ارتباط با شیعیان]] و پاسخ به [[مشکلات]] [[فکری]] و ارتباط‌های [[اجتماعی]] و [[اقتصادی]] و گردآوری و [[توزیع]] [[واجبات]] [[مالی]] مانند [[خمس]]، وکیلانی را [[انتخاب]] کرده بود<ref>طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۲/۷۹۹–۸۰۰؛ مجلسی، بحارالانوار، ۵۰/۱۷۷ و ۱۸۵.</ref> و هر یک از [[وکلا]] [[وظیفه]] داشتند در محدوده جغرافیایی ویژه با [[وظایف]] خاص فعالیت کنند،<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۵۰/۲۲۴.</ref> تا مردم برای شرایط و [[تکالیف]] [[عصر غیبت]] و ارتباط غیر مستقیم با امام‌ عصر{{ع}} [[آمادگی]] داشته باشند.<ref>نجفی‌نژاد، امام‌ هادی{{ع}} و زمینه‌سازی برای عصر غیبت، ۱۳–۱۴.</ref> مجموعه‌ای از [[احادیث]] گوناگون [[اعتقادی]]، [[اخلاقی]] و دربارهٔ [[احکام]] و [[دعا]] از [[امام‌ هادی]]{{ع}} در دست است.<ref>ابن‌شعبه، تحف العقول، ۴۵۸.</ref> رساله مقنعه مشتمل بر گوشه‌ای از [[احکام دین]] و [[حلال و حرام]] از دیگر [[مواریث علمی]] ایشان بوده است.<ref>ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۴/۴۲۴.</ref>
امام هادی{{ع}} مانند پدر [[بزرگوار]] خود برای [[ارتباط با شیعیان]] و پاسخ به [[مشکلات]] [[فکری]] و ارتباط‌های [[اجتماعی]] و [[اقتصادی]] و گردآوری و [[توزیع]] [[واجبات]] [[مالی]] مانند [[خمس]]، وکیلانی را [[انتخاب]] کرده بود<ref>طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۲/۷۹۹–۸۰۰؛ مجلسی، بحارالانوار، ۵۰/۱۷۷ و ۱۸۵.</ref> و هر یک از [[وکلا]] [[وظیفه]] داشتند در محدوده جغرافیایی ویژه با [[وظایف]] خاص فعالیت کنند،<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۵۰/۲۲۴.</ref> تا مردم برای شرایط و [[تکالیف]] [[عصر غیبت]] و ارتباط غیر مستقیم با امام‌ عصر{{ع}} [[آمادگی]] داشته باشند.<ref>نجفی‌نژاد، امام هادی{{ع}} و زمینه‌سازی برای عصر غیبت، ۱۳–۱۴.</ref> مجموعه‌ای از [[احادیث]] گوناگون [[اعتقادی]]، [[اخلاقی]] و دربارهٔ [[احکام]] و [[دعا]] از [[امام هادی]]{{ع}} در دست است.<ref>ابن‌شعبه، تحف العقول، ۴۵۸.</ref> رساله مقنعه مشتمل بر گوشه‌ای از [[احکام دین]] و [[حلال و حرام]] از دیگر [[مواریث علمی]] ایشان بوده است.<ref>ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۴/۴۲۴.</ref>


== [[زیارت جامعه کبیره]] ==
== [[زیارت جامعه کبیره]] ==
از امام‌ هادی{{ع}} زیارت‌های گوناگونی ازجمله [[زیارت]] [[غدیریه]]، دو [[زیارتنامه]] برای [[مرقد امیرالمؤمنین]]{{ع}}<ref>شریف قرشی، تحلیلی از زندگانی امام‌ هادی{{ع}}، ۲۰۷–۲۲۰، ۲۴۳ و ۳۴۴.</ref> و [[زیارت جامعه]] که از مشهورترینِ آنهاست، نقل شده است. زیارت جامعه که به «[[جامعه کبیره]]» معروف شده است، در معرفی جایگاه [[امامان معصوم]]{{ع}} است.<ref>صدوق، من لایحضر، ۲/۶۰۹–۶۱۰.</ref> این زیارت از جهت سند، [[فصاحت]] و [[بلاغت]] از [[منزلت]] بیشتری نسبت به دیگر [[زیارت‌ها]] برخوردار است.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۹۹/۱۴۴.</ref> در این زیارت جامع و همه‌جانبه، امام‌ هادی{{ع}} با تأکید بر [[توحید]] و [[وحدت]] راه همه [[انبیا]]{{ع}}، [[جایگاه ائمه]]{{ع}} را که انسان‌های محل [[برکت]] [[خدا]] و [[معدن]] [[رحمت خدا]] هستند، به [[مردم]] معرفی کرده و از صفات و ویژگی‌های آنان چون [[تسلیم]] در برابر [[اوامر خدا]]، [[خردمندی]] و کمال، [[مَثَل]] اعلای [[انسانیت]]، افراد [[موحد]]، [[عصمت]] و [[دوری از گناه]] و [[خطا]] سخن گفته است و نیز برخی از [[رفتار]] عملی [[ائمه]]{{ع}} چون [[نصیحت]] و [[خیرخواهی]] [[امت اسلامی]]، [[اقامه نماز]] و [[روزه]]، [[حفظ شریعت]] از [[تحریف]] و [[ایثار]] و [[بردباری]] در برابر [[ناملایمات]] را برشمرده است؛ همچنین [[لزوم]] آمادگی دایم [[زائر]] برای کمک به [[دولت]] ائمه{{ع}} و [[تبری]] و [[مبارزه]] با [[دشمنان]] آنان را به زیارت‌کننده یادآور شده است.<ref>صدوق، من لایحضر، ۲/۶۰۹–۶۱۷؛ مجلسی، بحارالانوار، ۹۹/۱۲۷–۱۳۴.</ref>
از امام هادی{{ع}} زیارت‌های گوناگونی ازجمله [[زیارت]] [[غدیریه]]، دو [[زیارتنامه]] برای [[مرقد امیرالمؤمنین]]{{ع}}<ref>شریف قرشی، تحلیلی از زندگانی امام هادی{{ع}}، ۲۰۷–۲۲۰، ۲۴۳ و ۳۴۴.</ref> و [[زیارت جامعه]] که از مشهورترینِ آنهاست، نقل شده است. زیارت جامعه که به «[[جامعه کبیره]]» معروف شده است، در معرفی جایگاه [[امامان معصوم]]{{ع}} است.<ref>صدوق، من لایحضر، ۲/۶۰۹–۶۱۰.</ref> این زیارت از جهت سند، [[فصاحت]] و [[بلاغت]] از [[منزلت]] بیشتری نسبت به دیگر [[زیارت‌ها]] برخوردار است.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۹۹/۱۴۴.</ref> در این زیارت جامع و همه‌جانبه، امام هادی{{ع}} با تأکید بر [[توحید]] و [[وحدت]] راه همه [[انبیا]]{{ع}}، [[جایگاه ائمه]]{{ع}} را که انسان‌های محل [[برکت]] [[خدا]] و [[معدن]] [[رحمت خدا]] هستند، به [[مردم]] معرفی کرده و از صفات و ویژگی‌های آنان چون [[تسلیم]] در برابر [[اوامر خدا]]، [[خردمندی]] و کمال، [[مَثَل]] اعلای [[انسانیت]]، افراد [[موحد]]، [[عصمت]] و [[دوری از گناه]] و [[خطا]] سخن گفته است و نیز برخی از [[رفتار]] عملی [[ائمه]]{{ع}} چون [[نصیحت]] و [[خیرخواهی]] [[امت اسلامی]]، [[اقامه نماز]] و [[روزه]]، [[حفظ شریعت]] از [[تحریف]] و [[ایثار]] و [[بردباری]] در برابر [[ناملایمات]] را برشمرده است؛ همچنین [[لزوم]] آمادگی دایم [[زائر]] برای کمک به [[دولت]] ائمه{{ع}} و [[تبری]] و [[مبارزه]] با [[دشمنان]] آنان را به زیارت‌کننده یادآور شده است.<ref>صدوق، من لایحضر، ۲/۶۰۹–۶۱۷؛ مجلسی، بحارالانوار، ۹۹/۱۲۷–۱۳۴.</ref>


امام‌ خمینی به زیارت جامعه بسیار اهمیت داده و آن را زیارتی [[مبارک]]<ref>امام‌ خمینی، چهل حدیث، ۳۶۰.</ref> و معتبر<ref>امام‌ خمینی، صحیفه، ۶/۴۱.</ref> دانسته است. ایشان از میان [[متون زیارتی]]، آن را بیش از دیگر متون می‌خواند و در تمام آستان‌های [[مقدس]] ائمه{{ع}} [[مقید]] به خواندن آن بود.<ref>فهری، ترجمه شرح دعاء السحر، ۲۱.</ref> ازجمله در [[سفر]] به [[سامرا]]، در [[سرداب مقدس]] [[امام زمان]]{{ع}} آن را خواند<ref>قدیری، خاطرات، ۱/۱۱۷.</ref> و در دوره اقامت در [[نجف]] نیز در وقت [[تشرف به حرم]] [[حضرت امیرالمؤمنین]]{{ع}}، همیشه آن را می‌خواند.<ref>رحیمیان، در سایه آفتاب، ۳۷؛ رودباری، خاطرات، ۱/۷۵.</ref> ایشان در گفته‌ها و نوشته‌های خود با استناد به [[زیارت جامعه]] به تبیین [[اصول عقاید]] و [[معارف]] مربوط به [[توحید]] و [[جایگاه ائمه]] اطهار{{ع}} پرداخته است<ref>امام‌ خمینی، چهل حدیث، ۶۳۵؛ امام‌ خمینی، آداب الصلاة، ۲۶۳؛ امام‌ خمینی، صحیفه، ۸/۱۲.</ref> و نیز به [[پرسش‌ها]] و شبهه‌های وارد به آن پاسخ داده است. ازجمله در پاسخ [[وهابیان]] که جمله «من آراد الله بدء بکم» در این [[زیارت]] را [[شرک]] شمرده‌اند، این جمله را چنین [[تفسیر]] کرده است که اگر کسی بخواهد [[خدا]] را بشناسد یا [[اطاعت خدا]] را بکند، باید [[تعلیمات دینی]] را از [[ائمه]]{{ع}} فرا گیرد و بدون دستورهای خدایی نباید به [[عبادت]] بپردازد و چیزی را از پیش خود اختراع کند.<ref>امام‌ خمینی، کشف اسرار، ۶۹.</ref> ایشان یادآورشده است [[امام‌ هادی]]{{ع}} در این زیارت [[جایگاه اهل بیت]]{{ع}} را به [[مردم]] شناسانده و به مردم یاد داده که ائمه{{ع}} انسان‌های کامل‌اند و [[رجوع]] به [[انسان کامل]] رجوع به خداست و برابر [[آیات قرآن]] و [[احادیث]]، [[انسان]] کاملْ [[فانی مطلق]] و باقی به بقاءاللَّه است و از خودْ تعین و انّیت و انانیتی ندارد و انسان کامل از [[اسما]] [[حسنی]] و [[اسم اعظم]] [[خداوند]] است.<ref>امام‌ خمینی، آداب الصلاة، ۲۶۳.</ref> از سوی دیگر، ایشان با توجه به فرازهایی از زیارت جامعه [[معتقد]] است همه [[امامان معصوم]]{{ع}} [[اهل]] [[سیاست]] بودند و از آنان با عنوان «ساسة العباد»، یعنی [[بندگان]] سیاست‌مدار خدا یاد کرده<ref>امام‌ خمینی، صحیفه، ۶/۴۱، ۲۸۶–۲۸۷ و ۸/۱۲.</ref> و به استناد آن [[اطاعت]] مردم از [[دستورهای حکومتی]] و ولاییِ آنان را ضروری و [[واجب]] دانسته است.<ref>امام‌ خمینی، صحیفه، ۶/۲۸۷؛ بدائع الدرر، ۱۰۷.</ref>
امام‌ خمینی به زیارت جامعه بسیار اهمیت داده و آن را زیارتی [[مبارک]]<ref>امام‌ خمینی، چهل حدیث، ۳۶۰.</ref> و معتبر<ref>امام‌ خمینی، صحیفه، ۶/۴۱.</ref> دانسته است. ایشان از میان [[متون زیارتی]]، آن را بیش از دیگر متون می‌خواند و در تمام آستان‌های [[مقدس]] ائمه{{ع}} [[مقید]] به خواندن آن بود.<ref>فهری، ترجمه شرح دعاء السحر، ۲۱.</ref> ازجمله در [[سفر]] به [[سامرا]]، در [[سرداب مقدس]] [[امام زمان]]{{ع}} آن را خواند<ref>قدیری، خاطرات، ۱/۱۱۷.</ref> و در دوره اقامت در [[نجف]] نیز در وقت [[تشرف به حرم]] [[حضرت امیرالمؤمنین]]{{ع}}، همیشه آن را می‌خواند.<ref>رحیمیان، در سایه آفتاب، ۳۷؛ رودباری، خاطرات، ۱/۷۵.</ref> ایشان در گفته‌ها و نوشته‌های خود با استناد به [[زیارت جامعه]] به تبیین [[اصول عقاید]] و [[معارف]] مربوط به [[توحید]] و [[جایگاه ائمه]] اطهار{{ع}} پرداخته است<ref>امام‌ خمینی، چهل حدیث، ۶۳۵؛ امام‌ خمینی، آداب الصلاة، ۲۶۳؛ امام‌ خمینی، صحیفه، ۸/۱۲.</ref> و نیز به [[پرسش‌ها]] و شبهه‌های وارد به آن پاسخ داده است. ازجمله در پاسخ [[وهابیان]] که جمله «من آراد الله بدء بکم» در این [[زیارت]] را [[شرک]] شمرده‌اند، این جمله را چنین [[تفسیر]] کرده است که اگر کسی بخواهد [[خدا]] را بشناسد یا [[اطاعت خدا]] را بکند، باید [[تعلیمات دینی]] را از [[ائمه]]{{ع}} فرا گیرد و بدون دستورهای خدایی نباید به [[عبادت]] بپردازد و چیزی را از پیش خود اختراع کند.<ref>امام‌ خمینی، کشف اسرار، ۶۹.</ref> ایشان یادآورشده است [[امام هادی]]{{ع}} در این زیارت [[جایگاه اهل بیت]]{{ع}} را به [[مردم]] شناسانده و به مردم یاد داده که ائمه{{ع}} انسان‌های کامل‌اند و [[رجوع]] به [[انسان کامل]] رجوع به خداست و برابر [[آیات قرآن]] و [[احادیث]]، [[انسان]] کاملْ [[فانی مطلق]] و باقی به بقاءاللَّه است و از خودْ تعین و انّیت و انانیتی ندارد و انسان کامل از [[اسما]] [[حسنی]] و [[اسم اعظم]] [[خداوند]] است.<ref>امام‌ خمینی، آداب الصلاة، ۲۶۳.</ref> از سوی دیگر، ایشان با توجه به فرازهایی از زیارت جامعه [[معتقد]] است همه [[امامان معصوم]]{{ع}} [[اهل]] [[سیاست]] بودند و از آنان با عنوان «ساسة العباد»، یعنی [[بندگان]] سیاست‌مدار خدا یاد کرده<ref>امام‌ خمینی، صحیفه، ۶/۴۱، ۲۸۶–۲۸۷ و ۸/۱۲.</ref> و به استناد آن [[اطاعت]] مردم از [[دستورهای حکومتی]] و ولاییِ آنان را ضروری و [[واجب]] دانسته است.<ref>امام‌ خمینی، صحیفه، ۶/۲۸۷؛ بدائع الدرر، ۱۰۷.</ref>


== شرایط [[سیاسی]] ==
== شرایط [[سیاسی]] ==
امام‌ هادی{{ع}} با شش تن از [[خلفای عباسی]]،<ref>طبرسی، إعلام الوری، ۲/۱۰۹.</ref> [[معتصم]]، [[واثق]]، [[متوکل]]، [[منتصر]]، [[مستعین]] و [[معتز]]<ref>مسعودی، اثبات الوصیه، ۲۴۲؛ ابن‌صباغ، الفصول المهمة، ۲/۱۰۷۵؛ مجلسی، بحارالانوار، ۵۰/۲۱۳–۲۱۴.</ref> معاصر بود. [[معتصم]] و [[واثق]] بیش از خلفای گذشته [[علویان]] را [[تحمل]] می‌کردند<ref>حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم{{ع}}، ۸۱.</ref> و [[شیعیان]] نیز در آن دوره از آزادی‌هایی برخوردار بودند.<ref>ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ۷/۳۱ و ۵۶.</ref> [[منتصر عباسی]] نیز در دوره کوتاه حکومتش (۲۴۷–۲۴۸) به علویان نظر مثبت داشت<ref>ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ۷/۵۵–۵۶؛ خضری، تاریخ خلافت عباسی، ۱۱۱–۱۱۲.</ref>؛ ولی [[متوکل عباسی]] (۲۳۲–۲۴۷ق) با [[حمایت]] از [[اهل حدیث]] به [[سرکوب]] [[معتزله]] و [[شیعه]] پرداخت.<ref>خضری، تاریخ خلافت عباسی، ۱۰۸–۱۰۹؛ حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم{{ع}}، ۸۲.</ref> وی [[کینه]] شدیدی دربارهٔ [[آل علی]]{{ع}} داشت و [[خفقان]] شدیدی علیه شیعیان [[اعمال]] کرد<ref>اصفهانی، مقاتل لطالبیین، ۴۷۸؛ خضری، تاریخ خلافت عباسی، ۱۰۹.</ref> و حتی [[قبر]] [[حضرت سیدالشهدا]]{{ع}} را ویران ساخت.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۹/۱۸۵؛ اصفهانی، مقاتل لطالبیین، ۴۷۸–۴۷۹؛ ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ۷/۵۵.</ref> عمربن‌فرج [[حاکم مدینه]] و [[مکه]] [[مردم]] را از [[معاشرت]] با علویان منع کرد و اگر کسی کمکی به شیعیان می‌رسانید، به‌سختی [[عقوبت]] می‌شد و وضع [[مالی]] شیعیان و علویان در این دوران بسیار دشوار بود.<ref>اصفهانی، مقاتل لطالبیین، ۴۷۹.</ref>
امام هادی{{ع}} با شش تن از [[خلفای عباسی]]،<ref>طبرسی، إعلام الوری، ۲/۱۰۹.</ref> [[معتصم]]، [[واثق]]، [[متوکل]]، [[منتصر]]، [[مستعین]] و [[معتز]]<ref>مسعودی، اثبات الوصیه، ۲۴۲؛ ابن‌صباغ، الفصول المهمة، ۲/۱۰۷۵؛ مجلسی، بحارالانوار، ۵۰/۲۱۳–۲۱۴.</ref> معاصر بود. [[معتصم]] و [[واثق]] بیش از خلفای گذشته [[علویان]] را [[تحمل]] می‌کردند<ref>حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم{{ع}}، ۸۱.</ref> و [[شیعیان]] نیز در آن دوره از آزادی‌هایی برخوردار بودند.<ref>ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ۷/۳۱ و ۵۶.</ref> [[منتصر عباسی]] نیز در دوره کوتاه حکومتش (۲۴۷–۲۴۸) به علویان نظر مثبت داشت<ref>ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ۷/۵۵–۵۶؛ خضری، تاریخ خلافت عباسی، ۱۱۱–۱۱۲.</ref>؛ ولی [[متوکل عباسی]] (۲۳۲–۲۴۷ق) با [[حمایت]] از [[اهل حدیث]] به [[سرکوب]] [[معتزله]] و [[شیعه]] پرداخت.<ref>خضری، تاریخ خلافت عباسی، ۱۰۸–۱۰۹؛ حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم{{ع}}، ۸۲.</ref> وی [[کینه]] شدیدی دربارهٔ [[آل علی]]{{ع}} داشت و [[خفقان]] شدیدی علیه شیعیان [[اعمال]] کرد<ref>اصفهانی، مقاتل لطالبیین، ۴۷۸؛ خضری، تاریخ خلافت عباسی، ۱۰۹.</ref> و حتی [[قبر]] [[حضرت سیدالشهدا]]{{ع}} را ویران ساخت.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۹/۱۸۵؛ اصفهانی، مقاتل لطالبیین، ۴۷۸–۴۷۹؛ ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ۷/۵۵.</ref> عمربن‌فرج [[حاکم مدینه]] و [[مکه]] [[مردم]] را از [[معاشرت]] با علویان منع کرد و اگر کسی کمکی به شیعیان می‌رسانید، به‌سختی [[عقوبت]] می‌شد و وضع [[مالی]] شیعیان و علویان در این دوران بسیار دشوار بود.<ref>اصفهانی، مقاتل لطالبیین، ۴۷۹.</ref>


[[آغاز امامت]] [[امام‌ هادی]]{{ع}} در [[مدینه]] بود. [[حکومت عباسی]] از موقعیت ایشان در میان مردم بر خود [[احساس]] خطر می‌کرد و گاه و بی‌گاه برای حضرت مزاحمت‌هایی ایجاد می‌کرد. [[عباسیان]] حضرت را تحت نظر داشتند و گاه آن حضرت را [[حبس]] می‌کردند و دسترسی به ایشان دشوار می‌شد.<ref>ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۴/۴۰۷؛ مجلسی، بحارالانوار، ۵۰/۱۴۸.</ref> در سال ۲۳۳ق متوکل عباسی به یکی از [[فرماندهان نظامی]] خود به نام یحیی‌ بن‌ هرثمه دستور داد که در مدینه[[خانه]] امام‌ هادی{{ع}} را [[بازرسی]] و ایشان را از مدینه به [[سامرا]] منتقل کند. وقتی مردم مطلع شدند، جمع شدند و صدا به [[گریه]] بلند کردند، تا جایی که ابن‌هرثمه برای خاموش‌ کردن مردم [[سوگند]] یاد کرد که به ایشان آسیبی نخواهد رسید.<ref>مفید، الارشاد، ۲/۲۹۷؛ مجلسی، بحارالانوار، ۵۰/۱۴۲؛ ادیب، زندگانی تحلیلی پیشوایان ما، ۲۵۷.</ref> به نقل [[شیخ مفید]] پس از ورود [[امام]]{{ع}} به [[سامرا]]، [[متوکل]] دستور داد ایشان را یک [[روز]] در «خان صعالیک» (محل فرود کاروان‌ها، مسافرخانه) نگاه داشتند و روز بعد به خانه‌ای که برای سکونت آن حضرت در نظر گرفته شده بود، بردند. متوکل به‌رغم [[احترام]] ظاهری به [[امام‌ هادی]]{{ع}} بارها ایشان را به دربار خود احضار و متهم به گردآوری [[سلاح]] علیه خود کرد<ref>مفید، الارشاد، ۲/۳۰۳ و ۳۱۱؛ سبط‌ابن‌جوزی، تذکرة الخواص، ۳۲۲؛ ابن‌صباغ، الفصول المهمة، ۲/۱۰۷۰.</ref> و حتی ایشان را [[زندانی]] کرد.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۵۶/۲۰.</ref> صقربن‌ابی‌دلف برای [[دیدار امام]]{{ع}} به سامرا رفته بود؛ اما وقتی با [[حاجب]] و زندانبان [[خلیفه]] روبه‌رو شد، ترسید و از مقصود خود سخنی نگفت؛ ولی حاجب که خود [[معتقد به امامت]] امام{{ع}} بود، او را به دیدار ایشان فرستاد. [[صقر]] از وضعیت امام{{ع}} که بر حصیری نشسته و پهلوی ایشان قبری حفر شده بود، گریان شد. امام{{ع}} او را [[دلداری]] داد و یادآور شد فعلاً آسیبی به او نخواهد رسید.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۵۶/۲۰.</ref>
[[آغاز امامت]] [[امام هادی]]{{ع}} در [[مدینه]] بود. [[حکومت عباسی]] از موقعیت ایشان در میان مردم بر خود [[احساس]] خطر می‌کرد و گاه و بی‌گاه برای حضرت مزاحمت‌هایی ایجاد می‌کرد. [[عباسیان]] حضرت را تحت نظر داشتند و گاه آن حضرت را [[حبس]] می‌کردند و دسترسی به ایشان دشوار می‌شد.<ref>ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۴/۴۰۷؛ مجلسی، بحارالانوار، ۵۰/۱۴۸.</ref> در سال ۲۳۳ق متوکل عباسی به یکی از [[فرماندهان نظامی]] خود به نام یحیی‌ بن‌ هرثمه دستور داد که در مدینه[[خانه]] امام هادی{{ع}} را [[بازرسی]] و ایشان را از مدینه به [[سامرا]] منتقل کند. وقتی مردم مطلع شدند، جمع شدند و صدا به [[گریه]] بلند کردند، تا جایی که ابن‌هرثمه برای خاموش‌ کردن مردم [[سوگند]] یاد کرد که به ایشان آسیبی نخواهد رسید.<ref>مفید، الارشاد، ۲/۲۹۷؛ مجلسی، بحارالانوار، ۵۰/۱۴۲؛ ادیب، زندگانی تحلیلی پیشوایان ما، ۲۵۷.</ref> به نقل [[شیخ مفید]] پس از ورود [[امام]]{{ع}} به [[سامرا]]، [[متوکل]] دستور داد ایشان را یک [[روز]] در «خان صعالیک» (محل فرود کاروان‌ها، مسافرخانه) نگاه داشتند و روز بعد به خانه‌ای که برای سکونت آن حضرت در نظر گرفته شده بود، بردند. متوکل به‌رغم [[احترام]] ظاهری به [[امام هادی]]{{ع}} بارها ایشان را به دربار خود احضار و متهم به گردآوری [[سلاح]] علیه خود کرد<ref>مفید، الارشاد، ۲/۳۰۳ و ۳۱۱؛ سبط‌ابن‌جوزی، تذکرة الخواص، ۳۲۲؛ ابن‌صباغ، الفصول المهمة، ۲/۱۰۷۰.</ref> و حتی ایشان را [[زندانی]] کرد.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۵۶/۲۰.</ref> صقربن‌ابی‌دلف برای [[دیدار امام]]{{ع}} به سامرا رفته بود؛ اما وقتی با [[حاجب]] و زندانبان [[خلیفه]] روبه‌رو شد، ترسید و از مقصود خود سخنی نگفت؛ ولی حاجب که خود [[معتقد به امامت]] امام{{ع}} بود، او را به دیدار ایشان فرستاد. [[صقر]] از وضعیت امام{{ع}} که بر حصیری نشسته و پهلوی ایشان قبری حفر شده بود، گریان شد. امام{{ع}} او را [[دلداری]] داد و یادآور شد فعلاً آسیبی به او نخواهد رسید.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۵۶/۲۰.</ref>


در دوره متوکل [[یاران]] امام‌ هادی{{ع}} نیز در معرض [[حبس]] و گاه [[شکنجه]] قرار می‌گرفتند<ref>کلینی، کافی، ۱/۵۰۰–۵۰۱؛ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۲/۸۶۵–۸۶۶؛ مجلسی، بحارالانوار، ۵۰/۱۷۴.</ref>؛ ازجمله برخی از وکلای ایشان در [[بغداد]] به [[زندان]] افتادند<ref>طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۲/۸۶۵–۸۶۶.</ref> و برخی زیر شکنجه کشته شدند.<ref>طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۲/۸۶۳؛ طوسی، الغیبه، ۳۵۱.</ref> [[اموال]] [[شیعیان]] [[مصادره]] می‌شد و [[جان]] آنان در خطر بود. [[قیام‌های علویان]] علیه [[خلافت عباسیان]] نیز بر دامنه فشار [[حکومت]] علیه شیعیان می‌افزود.<ref>اصفهانی، مقاتل لطالبیین، ۴۸۰؛ ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ۷/۱۶۵.</ref> با همه این شرایط امام‌ هادی{{ع}} در سامرا از فعالیت‌های [[تبلیغی]] و [[سیاسی]] دور نبود و به تعبیری حوزه [[نفوذ]] امام‌ هادی{{ع}} در [[جامعه اسلامی]] بیش از دوره امام‌صادق{{ع}} بود؛ چنان‌که [[دشمن]] نیز در مقابله با نفوذ امام‌ هادی{{ع}} [[درمانده]] بود.<ref>خامنه‌ای، انسان ۲۵۰ ساله، ۳۸۸–۳۸۹.</ref> شیعیان [[ایران]]، [[عراق]]، [[یمن]] و [[مصر]] هرچند با [[سختی]] ارتباط پیاپی و خوبی با حضرت داشتند<ref>جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۵۱۳.</ref> و گاه برای [[زیارت]] ایشان به [[سامرا]] می‌رفتند و [[واجبات]] [[مالی]] خود به‌ویژه [[خمس]] را که [[امام]]{{ع}} آن را حق‌الامامه می‌دانست، به ایشان می‌رساندند.<ref>طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۲/۵۱۴ و ۸۰۰؛ مجلسی، بحارالانوار، ۵۰/۱۸۵.</ref> برخی هواداران [[امام‌ هادی]]{{ع}} که در [[مناصب]] دولتی حضور داشتند، پنهانی با حضرت در ارتباط بودند.<ref>عطاردی، مسند الامام‌الهادی، ۳۸–۳۹.</ref> وکلای ایشان علاوه بر جمع‌آوری خمس و فرستادن آن برای ایشان، در تبیین مسائل [[کلامی]] و [[فقهی]] و در معرفی [[امامت]] امام‌بعدی و [[آمادگی]] ورود [[شیعه]] به [[عصر غیبت]] تلاش می‌کردند.<ref>جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۵۱۳.</ref>
در دوره متوکل [[یاران]] امام هادی{{ع}} نیز در معرض [[حبس]] و گاه [[شکنجه]] قرار می‌گرفتند<ref>کلینی، کافی، ۱/۵۰۰–۵۰۱؛ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۲/۸۶۵–۸۶۶؛ مجلسی، بحارالانوار، ۵۰/۱۷۴.</ref>؛ ازجمله برخی از وکلای ایشان در [[بغداد]] به [[زندان]] افتادند<ref>طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۲/۸۶۵–۸۶۶.</ref> و برخی زیر شکنجه کشته شدند.<ref>طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۲/۸۶۳؛ طوسی، الغیبه، ۳۵۱.</ref> [[اموال]] [[شیعیان]] [[مصادره]] می‌شد و [[جان]] آنان در خطر بود. [[قیام‌های علویان]] علیه [[خلافت عباسیان]] نیز بر دامنه فشار [[حکومت]] علیه شیعیان می‌افزود.<ref>اصفهانی، مقاتل لطالبیین، ۴۸۰؛ ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ۷/۱۶۵.</ref> با همه این شرایط امام هادی{{ع}} در سامرا از فعالیت‌های [[تبلیغی]] و [[سیاسی]] دور نبود و به تعبیری حوزه [[نفوذ]] امام هادی{{ع}} در [[جامعه اسلامی]] بیش از دوره امام‌صادق{{ع}} بود؛ چنان‌که [[دشمن]] نیز در مقابله با نفوذ امام هادی{{ع}} [[درمانده]] بود.<ref>خامنه‌ای، انسان ۲۵۰ ساله، ۳۸۸–۳۸۹.</ref> شیعیان [[ایران]]، [[عراق]]، [[یمن]] و [[مصر]] هرچند با [[سختی]] ارتباط پیاپی و خوبی با حضرت داشتند<ref>جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۵۱۳.</ref> و گاه برای [[زیارت]] ایشان به [[سامرا]] می‌رفتند و [[واجبات]] [[مالی]] خود به‌ویژه [[خمس]] را که [[امام]]{{ع}} آن را حق‌الامامه می‌دانست، به ایشان می‌رساندند.<ref>طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۲/۵۱۴ و ۸۰۰؛ مجلسی، بحارالانوار، ۵۰/۱۸۵.</ref> برخی هواداران [[امام هادی]]{{ع}} که در [[مناصب]] دولتی حضور داشتند، پنهانی با حضرت در ارتباط بودند.<ref>عطاردی، مسند الامام‌الهادی، ۳۸–۳۹.</ref> وکلای ایشان علاوه بر جمع‌آوری خمس و فرستادن آن برای ایشان، در تبیین مسائل [[کلامی]] و [[فقهی]] و در معرفی [[امامت]] امام‌بعدی و [[آمادگی]] ورود [[شیعه]] به [[عصر غیبت]] تلاش می‌کردند.<ref>جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۵۱۳.</ref>


امام‌ خمینی به استناد [[روایات]]<ref>صدوق، من لایحضر، ۲/۴۳؛ حر عاملی، وسائل الشیعة، ۹/۵۳۷.</ref> یادآور شده است علی‌بن‌راشد از وکلای امام‌ هادی{{ع}}، از ایشان دربارهٔ اموالی که [[مردم]] نزد وی آورده و مدعی‌اند که متعلق به امام است، پرسیده است که حضرت{{ع}} پاسخ داده، اموالی که متعلق به [[منصب امامت]] و [[ولایت]] است، متعلق به امام است؛ ولی [[اموال شخصی]] ایشان، برابر [[قرآن]] و [[سنت]] میان [[وارثان]] تقسیم می‌شود.<ref>امام‌ خمینی، البیع، ۲/۶۶۰.</ref> در نگاه امام‌ خمینی آن حضرت، [[رسالت]] [[مبارزه با ظلم]] و [[برپایی عدالت]] را بر دوش داشت و با طاغوت‌های [[زمان]] خود مماشات نمی‌کرد و نیز [[پیروان]] وی [[وظیفه]] داشتند موضع خود در برابر [[حاکمان]] [[ستمکار]] را روشن سازند. ایشان به استناد روایات<ref>حر عاملی، وسائل الشیعة، ۱۷/۱۹۰.</ref> یادآور شده است امام‌ هادی{{ع}} به افراد [[اجازه]] نمی‌داد که به ستمکار کمک کنند و در [[تشکیلات]] آنان وارد شوند و [[شیعیان]] تنها در صورت امکان [[کمک به مظلوم]] می‌توانستند [[کارگزاری]] حاکمان زمان خود را بپذیرند.<ref>امام‌ خمینی، مکاسب، ۲/۱۷۶.</ref> ایشان [[حبس]]، [[شکنجه]]، [[تبعید]] و مسموم‌شدن‌های [[ائمه]]{{ع}} (به دست [[حاکمان اموی]] و [[عباسی]]) را در جهت [[مبارزات سیاسی]] شیعیان علیه [[ستم]] دانسته است.<ref>امام‌ خمینی، صحیفه، ۵/۱۸۸.</ref>
امام‌ خمینی به استناد [[روایات]]<ref>صدوق، من لایحضر، ۲/۴۳؛ حر عاملی، وسائل الشیعة، ۹/۵۳۷.</ref> یادآور شده است علی‌بن‌راشد از وکلای امام هادی{{ع}}، از ایشان دربارهٔ اموالی که [[مردم]] نزد وی آورده و مدعی‌اند که متعلق به امام است، پرسیده است که حضرت{{ع}} پاسخ داده، اموالی که متعلق به [[منصب امامت]] و [[ولایت]] است، متعلق به امام است؛ ولی [[اموال شخصی]] ایشان، برابر [[قرآن]] و [[سنت]] میان [[وارثان]] تقسیم می‌شود.<ref>امام‌ خمینی، البیع، ۲/۶۶۰.</ref> در نگاه امام‌ خمینی آن حضرت، [[رسالت]] [[مبارزه با ظلم]] و [[برپایی عدالت]] را بر دوش داشت و با طاغوت‌های [[زمان]] خود مماشات نمی‌کرد و نیز [[پیروان]] وی [[وظیفه]] داشتند موضع خود در برابر [[حاکمان]] [[ستمکار]] را روشن سازند. ایشان به استناد روایات<ref>حر عاملی، وسائل الشیعة، ۱۷/۱۹۰.</ref> یادآور شده است امام هادی{{ع}} به افراد [[اجازه]] نمی‌داد که به ستمکار کمک کنند و در [[تشکیلات]] آنان وارد شوند و [[شیعیان]] تنها در صورت امکان [[کمک به مظلوم]] می‌توانستند [[کارگزاری]] حاکمان زمان خود را بپذیرند.<ref>امام‌ خمینی، مکاسب، ۲/۱۷۶.</ref> ایشان [[حبس]]، [[شکنجه]]، [[تبعید]] و مسموم‌شدن‌های [[ائمه]]{{ع}} (به دست [[حاکمان اموی]] و [[عباسی]]) را در جهت [[مبارزات سیاسی]] شیعیان علیه [[ستم]] دانسته است.<ref>امام‌ خمینی، صحیفه، ۵/۱۸۸.</ref>


امام‌ هادی{{ع}} در سوم [[رجب]]<ref>ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۴/۴۰۱.</ref> یا ۲۶ جمادی‌الاخر [[سال ۲۵۴ق]] در چهل‌سالگی در [[خلافت]] [[معتز عباسی]]<ref>اربلی، کشف الغمة، ۳/۱۶۷ و ۱۷۷؛ عطاردی، مسند الامام‌الهادی، ۵۷.</ref> یا [[معتمد عباسی]]<ref>ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۴/۴۰۱؛ عطاردی، مسند الامام‌الهادی، ۵۶.</ref> به [[شهادت]] رسید و در [[خانه]] خود در [[سامرا]] به خاک سپرده شد.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۵۰/۲۰۳؛ امین، فی رحاب ائمة اهل البیت{{ع}}، ۵/۱۷۳.</ref> ایشان افزون بر امام‌حسن [[عسکری]]{{ع}} سه پسر به نام حسین، [[محمد]] و جعفر و دو دختر به نام [[عایشه]] و علیّه داشت.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۵۰/۲۰۳؛ دخیل، ائمتنا، ۲/۲۰۹.</ref> امام‌ خمینی در [[سفر]] [[تبعید]] به [[عراق]] در سال ۱۳۴۴ به همراه گروهی از [[روحانیان]] برای [[زیارت]] [[امام‌ هادی]]{{ع}} و امام‌عسکری{{ع}} به سامّرا رفت<ref>عمید زنجانی، مصاحبه، ۱۰۰؛ روحانی، نهضت امام‌ خمینی، ۲/۱۶۲؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام‌ خمینی، ۵/۴۸۵.</ref> و به گزارشی چند [[روز]] در سامرا ماند و در [[حرم عسکریین]]{{ع}} [[نماز جماعت]] برگزار کرد.<ref>اختری، خاطرات، ۱/۲۶.</ref>.<ref>[[سید عباس رضوی|رضوی، سید عباس]]، [[علی بن محمد (مقاله)| مقاله «علی بن محمد»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۷ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۷، ص ۴۴۳–۴۵۰.</ref>
امام هادی{{ع}} در سوم [[رجب]]<ref>ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۴/۴۰۱.</ref> یا ۲۶ جمادی‌الاخر [[سال ۲۵۴ق]] در چهل‌سالگی در [[خلافت]] [[معتز عباسی]]<ref>اربلی، کشف الغمة، ۳/۱۶۷ و ۱۷۷؛ عطاردی، مسند الامام‌الهادی، ۵۷.</ref> یا [[معتمد عباسی]]<ref>ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۴/۴۰۱؛ عطاردی، مسند الامام‌الهادی، ۵۶.</ref> به [[شهادت]] رسید و در [[خانه]] خود در [[سامرا]] به خاک سپرده شد.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۵۰/۲۰۳؛ امین، فی رحاب ائمة اهل البیت{{ع}}، ۵/۱۷۳.</ref> ایشان افزون بر امام‌حسن [[عسکری]]{{ع}} سه پسر به نام حسین، [[محمد]] و جعفر و دو دختر به نام [[عایشه]] و علیّه داشت.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۵۰/۲۰۳؛ دخیل، ائمتنا، ۲/۲۰۹.</ref> امام‌ خمینی در [[سفر]] [[تبعید]] به [[عراق]] در سال ۱۳۴۴ به همراه گروهی از [[روحانیان]] برای [[زیارت]] [[امام هادی]]{{ع}} و امام‌عسکری{{ع}} به سامّرا رفت<ref>عمید زنجانی، مصاحبه، ۱۰۰؛ روحانی، نهضت امام‌ خمینی، ۲/۱۶۲؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام‌ خمینی، ۵/۴۸۵.</ref> و به گزارشی چند [[روز]] در سامرا ماند و در [[حرم عسکریین]]{{ع}} [[نماز جماعت]] برگزار کرد.<ref>اختری، خاطرات، ۱/۲۶.</ref>.<ref>[[سید عباس رضوی|رضوی، سید عباس]]، [[علی بن محمد (مقاله)| مقاله «علی بن محمد»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۷ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۷، ص ۴۴۳–۴۵۰.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۱۱۵٬۲۱۴

ویرایش