پرش به محتوا

بحث:جنگ جمل در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۱۲۰: خط ۱۲۰:
[[اصحاب جمل]]، [[عثمان بن حنیف]] را [[آزاد]] گذاشتند که در [[بصره]] بماند یا به علی{{ع}} ملحق شود. او رفتن را [[انتخاب]] کرد و به علی{{ع}} پیوست. وقتی که آن حضرت را دید، گریست و گفت: {{عربی|فارقتك شيخا، و جئتك أمرد}}؛ «وقتی از شما جدا شدم، پیرمردی بودم و امروز که آمدم، بی‌ریش و امرد هستم». پس علی{{ع}} سه بار فرمود: {{متن قرآن|إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ}}<ref>«ما از آن خداوندیم و به سوی او باز می‌گردیم» سوره بقره، آیه ۱۵۶.</ref><ref>ر.ک: ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۹، ص۳۲۱.</ref>.
[[اصحاب جمل]]، [[عثمان بن حنیف]] را [[آزاد]] گذاشتند که در [[بصره]] بماند یا به علی{{ع}} ملحق شود. او رفتن را [[انتخاب]] کرد و به علی{{ع}} پیوست. وقتی که آن حضرت را دید، گریست و گفت: {{عربی|فارقتك شيخا، و جئتك أمرد}}؛ «وقتی از شما جدا شدم، پیرمردی بودم و امروز که آمدم، بی‌ریش و امرد هستم». پس علی{{ع}} سه بار فرمود: {{متن قرآن|إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ}}<ref>«ما از آن خداوندیم و به سوی او باز می‌گردیم» سوره بقره، آیه ۱۵۶.</ref><ref>ر.ک: ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۹، ص۳۲۱.</ref>.
[[پاسداران]] و [[نگهبانان]] [[بیت‌المال]] بصره که سَبابِجَه خوانده می‌شدند با [[قساوت]] و بی‌رحمی به دست [[ناکثین]] کشته شدند. این گروه اولین قومی بودند که در میان [[مسلمانان]] دست‌بسته گردن زده شدند<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۹، ص۳۲۱.</ref>.<ref>[[علی ملکی میانجی|ملکی میانجی، علی]]، [[ناکثین (مقاله)| مقاله «ناکثین»]]، [[دانشنامه امام علی ج۹ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۹]] ص ۷۸.</ref>
[[پاسداران]] و [[نگهبانان]] [[بیت‌المال]] بصره که سَبابِجَه خوانده می‌شدند با [[قساوت]] و بی‌رحمی به دست [[ناکثین]] کشته شدند. این گروه اولین قومی بودند که در میان [[مسلمانان]] دست‌بسته گردن زده شدند<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۹، ص۳۲۱.</ref>.<ref>[[علی ملکی میانجی|ملکی میانجی، علی]]، [[ناکثین (مقاله)| مقاله «ناکثین»]]، [[دانشنامه امام علی ج۹ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۹]] ص ۷۸.</ref>
==آثار شوم [[جنگ جمل]]==
[[رویارویی]] با [[حکومت الهی]] [[امیر مؤمنان]]{{ع}} در اولین ایام استقرار آن و کشته شدن عده زیادی از [[مسلمانان]] و از همه مهم‌تر، دادن [[فرصت]] به [[معاویه]] در [[سازماندهی]] نیروهای خود بر ضد امیر مؤمنان{{ع}} ضربات جبران‌ناپذیری به [[اسلام]] زد. حضرت [[مردم]] را برای خشکاندن ریشه [[فساد]] [[امویان]] [[بسیج]] کرد و عازم [[شام]] بود که متأسفانه بر اثر ایجاد غائله [[جمل]]، مجبور به [[تغییر]] مسیر از شام به [[بصره]] گردید. جنگ جمل، موجب [[جرأت]] پیدا کردن معاویه و دیگران به [[مخالفت]] با آن [[امام همام]] گردید و معاویه از وقوع [[جنگ]] به عنوان حربه [[تبلیغاتی]] گسترده بر ضد حکومت الهی امیر مؤمنان{{ع}} و [[تضعیف]] [[مشروعیت]] آن بسیار بهره‌برداری نمود که شرح تفصیلی و [[اسناد]] آن، در گزارش‌های متون [[تاریخی]] [[عملکرد سیاسی]] و [[تبلیغی]] [[قاسطین]] مشهود است. [[روایت]] شده است که [[عمروعاص]] [[دوست]] داشت که [[عایشه]] در جنگ جمل کشته می‌شد تا آن را به بزرگ‌ترین سوژه تبلیغی علیه علی{{ع}} تبدیل نماید<ref>مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۳۲، ص۲۶۷.</ref>.
وقتی که [[طلحه]] و [[زبیر]] و عایشه که [[وابستگی]] قومی به [[عثمان]] نداشتند، [[خون‌خواه]] عثمان شدند، حساب معاویه که وابستگی ایلی با عثمان داشت، روشن است. جنگ جمل حقیقتاً موجب تقویت امویان - [[دشمنان]] اصلی و دیرینه اسلام- شد و در اثر [[فتنه]] آنان، [[جنگ صفین]] با آن ابعاد به وقوع پیوست و از بطن آن، غائله [[خوارج]] بروز کرد و باعث سلسله‌حوادث بعدی و [[شهادت امام]] و بروز [[انحرافات]] تاریخی و [[سلطه]] خلفای [[جور]] [[اموی]] و [[عباسی]] و... گردید.<ref>[[علی ملکی میانجی|ملکی میانجی، علی]]، [[ناکثین (مقاله)| مقاله «ناکثین»]]، [[دانشنامه امام علی ج۹ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۹]] ص۱۱۶.</ref>
==[[تحریفات]] مغرضانه در گزارش‌های [[حادثه جمل]]==
متأسفانه در گزارش‌های جنگ جمل، تحریفات مغرضانه و ظالمانه‌ای [[اعمال]] گردیده است و می‌توان علت اصلی آن را اعمال [[نفوذ]] خلفای جور اموی و عباسی دانست که مخالف [[امام علی]]{{ع}} بودند و با [[اهل بیت]]{{عم}} [[دشمنی]] داشتند. [[ابن ابی‌الحدید]] از کتاب الاحداث مداینی در مورد [[سیاست فرهنگی]] [[معاویه]] این‌گونه نقل می‌کند که معاویه با [[اعمال]] [[سیاست‌ها]] و [[هزینه]] [[پاداش‌ها]]، همه جا را به صحنه [[تبلیغات]] و [[تشویق]] به [[جعل]] و [[نقل روایات]] در [[فضایل]] [[عثمان]] نمود و پس از اشباع این موضوع، دستور داد این کار را در مورد [[خلفای نخستین]] و [[صحابه]] انجام دهند تا موجب [[ناراحتی]] بیش‌تر [[شیعیان]] گردد. البته این [[سیاست]] همراه با ضدیت و [[عناد]] شدید با [[امیر مؤمنان]]{{ع}} اعمال می‌گردید<ref>ر.ک: ابن ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۱، ص۴۴. </ref>.
افزون بر [[سیاست‌های امویان]]، [[خاندان]] [[زبیر]] در دوران [[امویان]] و [[عباسیان]]، [[نفوذ فرهنگی]] فوق‌العاده‌ای داشتند. این عوامل را می‌توان موجب دگرگونی [[حقایق]] در گزارش‌های [[جنگ جمل]] دانست. ساخته‌های [[سیف بن عمر]] و بهره‌گیری گسترده [[طبری]] از آن برای [[تحریف]] وقایع [[جمل]] نیز نقش بسیار مخربی داشته است. طبری و [[مورخین]] دنباله‌رو او، همان روش را در [[جنگ]] اصلی جمل نیز به کار بسته‌اند و تلاش نموده‌اند با کمال [[بی‌انصافی]]، سران [[ناکثین]] را تبرئه نمایند و جنگ را به گردن غوغاییان و سباییان بیاندازند و بیش‌تر [[یاران صدیق امام]] را متهم سازند و گزارش [[بیعت]] [[طلحه]] و زبیر با [[حضرت امیر]]{{ع}} و علل وقوع جنگ را مخدوش نشان دهند. برخوردهای مغرضانه، گاهی به صورت کلی‌گویی است و گاهی با متهم نمودن اشخاص است. حمدالله مستوفی، جغرافیدان برجسته دوره ایلخانان [[مغول]]، با وجود اظهار [[محبت به اهل بیت]]{{عم}} در [[معارف]] جغرافیایی خود، در [[تاریخ]] گزیده، پا را از حد خود فراتر نهاده، با کمال بی‌انصافی نوشته است: «میان علی و [[عایشه]] و طلحه و زبیر [[صلح]] خواست شد بر آن‌که هر که در [[خون عثمان]] ساعی بوده باشد، علی او را بسپارد. [[مالک اشتر]] و [[عدی بن حاتم]] و جمعی که [[قتل عثمان]] بدیشان نسبت می‌کردند، [[مکر]] کردند تا جنگ [[قائم]] شد»<ref>مستوفی، حمدالله، تاریخ گزیده، ص۱۹۳.</ref>.
حمدالله مستوفی در اینجا [[اولیای الهی]] را متهم به [[جنگ‌افروزی]] نموده، در عوض از بانیان غائله جمل در موارد مختلف [[تمجید]] نموده است. این اظهار نظر، نه تنها [[بی‌تقوایی]] مستوفی را نشان می‌دهد، بلکه [[تعصب]] [[کور]] وی را در بیان [[تاریخ]] می‌نمایاند. اگر او به تمام اقوال منقول در کتاب [[طبری]]، پیشوای [[مورخین]] [[مکتب خلفا]]، [[عنایت]] داشت، چنین [[قضاوت]] یک سویه‌ای را مرتکب نمی‌شد. شکی نیست که [[مالک اشتر]] همانند بسیاری از بزرگان [[عرب]]، از معارضان سرسخت [[عثمان]] بود؛ ولی این به معنای موافقت با [[قتل]] وی نیست. طبری در تاریخش ضمن نقل مجعولات [[سیف بن عمر]] و پرونده‌سازی وی برای مشارکین در [[قتل عثمان]]، نام چند تن از بزرگان [[یاران]] [[امیر مؤمنان]]{{ع}} را همانند [[عدی بن حاتم]] و مالک اشتر گنجانده است؛ اما در جای دیگر نوشته است مالک اشتر مخالف قتل عثمان بود<ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۴۹۳. </ref>. مواضع [[امویان]] از جمله [[معاویه]] و چگونگی [[روابط سیاسی]] وی با عدی بن حاتم، این [[یار]] باوفا و برجسته امیر مؤمنان{{ع}}، نافی اکاذیب سیف بن عمر است.<ref>[[علی ملکی میانجی|ملکی میانجی، علی]]، [[ناکثین (مقاله)| مقاله «ناکثین»]]، [[دانشنامه امام علی ج۹ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۹]] ص۱۱۷.</ref>
==نقش تخریبی [[خاندان]] [[زبیر]] در [[سیره]] و [[تاریخ اسلام]]==
در بررسی احوال سران غائله [[جمل]] مشخص می‌شود که آنان نقش تخریبی [[فرهنگی]] گسترده‌ای را علیه [[حقایق]] [[اسلام]] و [[خاندان اهل بیت]]{{عم}} داشته‌اند. [[عایشه]] در دوران [[حیات سیاسی]] خود، از [[زمان]] [[پیامبر اسلام]]{{صل}} به بعد در شرایط زمانی گوناگون، جبهه‌گیری سرسختانه‌ای علیه امیر مؤمنان{{ع}} داشته است. از همین موضع سمت و سوی [[احادیث]] او مشخص است. بررسی تاریخ خاندان زبیر نشان می‌دهد که [[عبدالله بن زبیر]] در [[دوران فترت]] [[انقراض]] شعبه [[سفیانی]] - [[اموی]] و صعود شعبه [[مروانی]] -اموی به [[قدرت]]، حدود نُه سال از ۶۴ – ۷۳ [[قمری]] ابتدا تقریباً بر همه [[جهان اسلام]] و سپس بر بخش عظیمی از آن [[حکومت]] کرد و با قتل وی، بساط [[سیاسی]] زبیریان برچیده شد؛ اما متأسفانه نیروی زبیریان معطوف بخش فرهنگی گردید و با سیاست‌های محافظه‌کارانه، آنان توانستند چه در دوران [[مروانیان]] و چه در [[دوره عباسیان]]، نقش [[فرهنگی]] خویش را ایفا نمایند. از مشاهیر [[خاندان]] [[زبیر]] می‌توان از [[عروة بن زبیر]] و [[زبیر بن بکار]]، صاحب کتاب الموفقیات نام برد که در سده سوم [[قمری]] نوشته شده است. [[محدث قمی]] از [[شیخ مفید]] نقل کرده است که زبیر بن بکار در نقل، [[ثقه]] و مورد [[اعتماد]] نیست و متهم به [[بغض]] [[امیر مؤمنان]]{{ع}} بوده است. سپس به تفصیل نظر [[ابن ندیم]] و [[فرار]] ابن بکار از [[ترس]] [[علویان]] را می‌آورد<ref>محدث قمی، عباس، سفینة البحار، ج۳، ص۴۳۹.</ref>. کوتاه سخن اینکه بدون اغراق، اگر [[تحریفات]] زبیریان از [[سیره]] و [[تاریخ اسلام]] زدوده شود، چهره این بخش از قلمرو [[معارف اسلامی]] به کلی دگرگون خواهد شد<ref>ر.ک: هدایت‌پناه، محمدرضا، «نقش خاندان زبیر در تدوین سیره نبوی»، جمعی از مؤلفان، نقد و بررسی منابع سیره نبوی، زیر نظر رسول جعفریان.</ref>.<ref>[[علی ملکی میانجی|ملکی میانجی، علی]]، [[ناکثین (مقاله)| مقاله «ناکثین»]]، [[دانشنامه امام علی ج۹ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۹]] ص۱۱۹.</ref>
==[[جنگ جمل]]، منشأ آرای [[کلامی]] گوناگون در [[جهان اسلام]]==
در بررسی [[تاریخ]] به وجود آمدن نِحَل و [[فِرَق]] گوناگون در جهان اسلام، می‌توان نقش ویران‌گر غائله [[جمل]] را [[مشاهده]] نمود. موضع‌گیری [[اشاعره]] و [[حشویه]] و انواع انشعابات [[معتزله]] در مورد جنگ جمل، معرکه آرا است. مواضع [[خوارج]] و [[شیعه]] [[زیدیه]] و [[امامیه]] نیز متفاوت با آنها است و می‌توان گفت آبشخور بسیاری از مباحث عمده کلامی در فرقه‌های مشهور غیر [[شیعی]] جهان اسلام، متأثر از غائله جمل است که شرح آن به لحاظ محدود بودن حجم این نوشتار میسور نیست. شیخ مفید، عالم بزرگ شیعی، تحقیقات عالمانه و [[سودمندی]] را در این مورد ارائه نموده است و با استدلالات [[متین]] و مدلل [[عقلی]] و [[نقلی]]، به تشریح مواضع [[جبهه حق]] و [[امیرمؤمنان]] و [[شیعه امامیه]] پرداخته است<ref>شیخ مفید، الجمل، ص۵۴ - ۷۲.</ref>.<ref>[[علی ملکی میانجی|ملکی میانجی، علی]]، [[ناکثین (مقاله)| مقاله «ناکثین»]]، [[دانشنامه امام علی ج۹ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۹]] ص۱۱۹.</ref>
==ابعاد [[حقوقی]] و [[فقهی]] غائله [[جمل]]==
یکی از مباحث مهم [[فلسفه سیاسی اسلام]]، [[احکام]] [[بغات]] یا [[جنگ داخلی]] [[مسلمانان]] و [[خروج بر حاکم]] [[اسلامی]] است. طرح احکام بغات با نام [[ناکثین]] و [[قاسطین]] و [[مارقین]] همراه است. اینک برخی از [[منابع شیعه]] و [[سنی]] را برمی‌شماریم که در آنها [[آرای فقهی]] و حقوقی مبحث [[جهاد با بغات]] مطرح شده و به غائله جمل و خروج پیمان‌گسلان بر [[امیر مؤمنان]]{{ع}} اشاره شده است: از [[ابوحنیفه]] از [[جنگ]] با [[اصحاب جمل]] پرسیده شد. پاسخ داد: علی{{ع}} با [[عدل]] [[رفتار]] نمود و به مسلمانان [[جنگ با اهل بغی]] را آموخت. شکی نیست که [[طلحه]] و [[زبیر]] پس از [[بیعت]] و پیمانشان، با علی{{ع}} جنگیدند<ref>خالدی، ام المالک و مالکی، حسن بن فرحان، بیعة علی بن ابی‌طالب فی ضوء روایات الصحیحه، ص۲۰۴، به نقل از: امام المالکی، مناقب ابی حنیفه، ج۲، ص۳۴۴.</ref>. [[شافعی]] نیز عمل علی{{ع}} با [[سرکشان]] از [[اطاعت]] آن حضرت را از [[ادله]] [[اباحه]] جنگ با بغات می‌داند<ref>خالدی، ام المالک و مالکی، حسن بن فرحان، بیعة علی بن ابی‌طالب فی ضوء روایات الصحیحه، ص۲۰۴، به نقل از ماوردی، الحاوی الکبیر، ص۵۷ - ۶۶.</ref>. [[ابن خزیمه]] (متوفای ۳۱۱ق) نیز گفته است: هرکس با [[حکومت]] امیر مؤمنان، [[علی بن ابی‌طالب]]، [[منازعه]] کند، [[باغی]] است و به این امر، [[مشایخ]] ما متعهدند<ref>خالدی، ام المالک و مالکی، حسن بن فرحان، بیعة علی بن ابی‌طالب فی ضوء روایات الصحیحه، ص۲۱۱، به نقل از بیهقی، الاعتقاد، ص۲۱۹.</ref>. [[امام]] ابو منصور [[بغدادی]] (متوفای ۴۲۹ق) می‌گوید: علی{{ع}} در [[قتال]] با [[اهل]] جمل مصیب بود و جنگ‌کنندگان با او، باغی و [[ظالم]] هستند؛ ولی جایز نیست به خاطر بیعتشان آنان را [[تکفیر]] کرد. او می‌گوید: علی در جنگ [[بصره]] مصاب بود<ref>خالدی، ام المالک و مالکی، حسن بن فرحان، بیعة علی بن ابی‌طالب فی ضوء روایات الصحیحه، ص۲۱۴، به نقل از: الفرق بین الفرق، ص۳۴۲.</ref>.
امام [[عبدالقاهر جرجانی]] (متوفای ۴۷۱ق) می‌گوید: [[اجماع]] فقهای [[حجاز]] و [[عراق]] بر این است که علی{{ع}} در [[جنگ]] [[اصحاب جمل]] مصیب بود و جنگ‌کنندگان با آن حضرت از [[بغات]] و ظالمانند<ref>خالدی، ام المالک و مالکی، حسن بن فرحان، بیعة علی بن ابی‌طالب فی ضوء روایات الصحیحه، ص۲۱۹، به نقل از الاذاعه، ص۶۶؛ و التذکره للقرطبی، ص۶۲۶.</ref>.
ابن [[وزیر]] (متوفای ۸۴۰ق) از کتاب [[ایثار]] [[الحق]] علی الخلق، ص۴۵۷، به نقل [[قرطبی]] و [[حاکم]]، نقل کرده است: [[اجماع]] [[اهل سنت]] بر آن است که هر کس با علی{{ع}} بجنگد، [[باغی]] است و علی در تمام این [[جنگ‌ها]] صاحب [[حق]] بود<ref>خالدی، ام المالک و مالکی، حسن بن فرحان، بیعة علی بن ابی‌طالب فی ضوء روایات الصحیحه، ص۲۲۷.</ref>.
برخی از شخصیت‌های [[شیعه]] و [[سنی]] که در مبحث بغات، به غائله [[جمل]] اشاره کرده‌اند از این قرارند: [[جصاص]] رازی [[حنفی]]<ref>جصاص رازی حنفی، احکام القرآن، ج۳، ص۵۳۵.</ref>، عبدالله بن [[قدامه]]<ref>ابن قدامه، المغنی، ج۱۰، ص۴۹.</ref>، [[محیی الدین]] [[نووی]]<ref>نووی، محیی الدین، المجموع، ج۱۹، ص۱۹۸.</ref>، [[شیخ مفید]]<ref>شیخ مفید، مسائل العکبریه، ص۵۵؛ همو، الجمل، ص۷۰.</ref>، [[شریف مرتضی]]<ref>شریف مرتضی، الانتصار، ص۴۷۸.</ref>، [[شیخ الطائفه]] [[طوسی]]<ref>شیخ طوسی، الاقتصاد. از ص۲۲۶ به بعد، بحث گسترده و مدلل در مورد ناکثین و احکام شرعی کشتن آنان و عدم توبه سران آنها ارائه نموده است.</ref>، [[قاضی]] ابن براج<ref>قاضی ابن براج، المهذب، ج۱، ص۲۹۹.</ref>، [[علامه حلی]]<ref>علامه حلی، مختلف الشیعه، ج۴، ص۴۹۹؛ همو، منتهی المطلب، ج۲، ص۹۸۳ و ۹۸۴؛ همو، تذکرة الفقهاء، ج۱، ص۴۵۲.</ref>، [[شهید]] اول<ref>شهید اول، الدروس، ج۲، ص۴۲.</ref>، [[فاضل مقداد]]<ref>فاضل مقداد، کنز العرفان، ج۱، ص۳۸۶.</ref>، [[محقق اردبیلی]]<ref>محقق اردبیلی، مجمع الفائدة والبرهان، ج۷، ص۵۲۵ و ۵۲۶.</ref> و [[صاحب جواهر]]<ref>نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۱، ص۳۲۴.</ref>.<ref>[[علی ملکی میانجی|ملکی میانجی، علی]]، [[ناکثین (مقاله)| مقاله «ناکثین»]]، [[دانشنامه امام علی ج۹ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۹]] ص ۱۲۰.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۷۵٬۴۹۹

ویرایش