حکیم (اسم الهی): تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'نیکوترین نظام' به 'نیکوترین نظام'
(صفحهای تازه حاوی «{{امامت}} {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = صفات الهی | عنوان مدخل = حکیم | مداخل مرتبط = حکیم در قرآن | پرسش مرتبط = }} == مقدمه == «حکیم» بر وزن فعیل، صفت مشبهه از ریشه «حُکم» و از اسماء حسنای الهی است.<ref>الکافی، ج ۱، ص۱۱۲؛ سنن الترمذی، ج ۵، ص۱۹۲؛ شر...» ایجاد کرد) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
جز (جایگزینی متن - 'نیکوترین نظام' به 'نیکوترین نظام') |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
== [[شبهه]] [[نقض]] [[حکمت الهی]] و پاسخ آن == | == [[شبهه]] [[نقض]] [[حکمت الهی]] و پاسخ آن == | ||
درباره دو [[وصف]] [[عدالت]] و حکمت الهی شبهههایی یاد شدهاند. [[عادل]] بودن [[خدا]] یعنی او [[شایستگی]] هیچ موجودی را مهمل نمیگذارد و به هرکس به اندازه استحقاقش میبخشد و مراد از «[[حکیم]]» بودن وی آن است که [[نظام آفرینش]] [[نیکوترین | درباره دو [[وصف]] [[عدالت]] و حکمت الهی شبهههایی یاد شدهاند. [[عادل]] بودن [[خدا]] یعنی او [[شایستگی]] هیچ موجودی را مهمل نمیگذارد و به هرکس به اندازه استحقاقش میبخشد و مراد از «[[حکیم]]» بودن وی آن است که [[نظام آفرینش]] [[نیکوترین نظام]] ممکن است: «اَلَّذی اَحسَنَ کُلَّ شَیءٍ خَلَقَه» ([[سجده]] / ۳۲، ۷)؛ «لَقَد خَلَقنَا الاِنسـنَ فی اَحسَنِ تَقویم» (تین / ۹۵، ۴) و لازمِ [[حکمت]] [[حق]]، این است که [[جهان هستی]] هدفدار باشد و موجود، یا خود خیر باشد یا به خیر ختم گردد. | ||
اشکال مشترک درباره [[عدل]] و حکمت [[پروردگار]]، وجود [[بدبختیها]]، تیرهروزیها، [[شرور]] و آفات و پدیدههای زیانآوری چون [[بیماریها]]، درندهها و گزندههاست. اینگونه امور را میتوان [[ظلم]] خواند و نقضی بر [[عدل الهی]]، چنان که میشود پدیدههایی مخالف حکمت (بیفایده و زیانآور) نامید و نقضی بر حکمت بالغ پروردگار.<ref>مجموعه آثار، ج ۱، ص۸۴ ـ ۹۸، «عدل الهی».</ref> این نقض و اشکال بیشتر زمانی در [[ذهن]] ایجاد میشود که به دنبال [[هدف]] خدا از این [[کارها]] هستیم، آن چنان که برای [[انسان]] در کارهایش به هدفی [[معتقد]] هستیم. پاسخ این نقض را میتوان در تفاوت معنای حکیم بودن انسان با «حکیم» بودن خدا یافت: حکیم بودن انسان یعنی در هر کاری هدفی معقول دارد؛ اما خدا غنیّ علیالاطلاق است و غایتی ندارد، چون کمالی فرض نمیشود که او نداشته باشد، تا بخواهد آن را بیابد، بنابراین «[[حکیم]]» بودن وی به این معناست که [[آفریدگان]] را به کمال سزاوارشان تا آنجا که برای آنها شدنی است، میرساند. کار او ایجاد یعنی به کمالِ وجود رساندن یا [[تدبیر]]، تکمیل و راندن اشیاء به سوی [[کمالات]] ثانویشان است که گونهای دیگر از رساندن اشیاء به کمالات آنهاست. | اشکال مشترک درباره [[عدل]] و حکمت [[پروردگار]]، وجود [[بدبختیها]]، تیرهروزیها، [[شرور]] و آفات و پدیدههای زیانآوری چون [[بیماریها]]، درندهها و گزندههاست. اینگونه امور را میتوان [[ظلم]] خواند و نقضی بر [[عدل الهی]]، چنان که میشود پدیدههایی مخالف حکمت (بیفایده و زیانآور) نامید و نقضی بر حکمت بالغ پروردگار.<ref>مجموعه آثار، ج ۱، ص۸۴ ـ ۹۸، «عدل الهی».</ref> این نقض و اشکال بیشتر زمانی در [[ذهن]] ایجاد میشود که به دنبال [[هدف]] خدا از این [[کارها]] هستیم، آن چنان که برای [[انسان]] در کارهایش به هدفی [[معتقد]] هستیم. پاسخ این نقض را میتوان در تفاوت معنای حکیم بودن انسان با «حکیم» بودن خدا یافت: حکیم بودن انسان یعنی در هر کاری هدفی معقول دارد؛ اما خدا غنیّ علیالاطلاق است و غایتی ندارد، چون کمالی فرض نمیشود که او نداشته باشد، تا بخواهد آن را بیابد، بنابراین «[[حکیم]]» بودن وی به این معناست که [[آفریدگان]] را به کمال سزاوارشان تا آنجا که برای آنها شدنی است، میرساند. کار او ایجاد یعنی به کمالِ وجود رساندن یا [[تدبیر]]، تکمیل و راندن اشیاء به سوی [[کمالات]] ثانویشان است که گونهای دیگر از رساندن اشیاء به کمالات آنهاست. |