پیری در نهج البلاغه

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

انسان در دروان زندگی خود مراحلی را پشت سر می‌گذارد که از نوزادی آغاز و بعد از گذراندن طفولیت و جوانی به مرحله میان‌سالی و در در آخر به پیری و کهن‌سالی می‌رسد که بعد از داشتن نیرو و قوای جسمانی، کم‌کم دچار ضعف و سستی و ناتوان می‌شود[۱] و علاوه بر ضعف جسمی که آهسته‌آهسته بر اندام او پدید می‌آید، در عقل و اندیشه انسان نیز سستی و نقصان ایجاد خواهد شد. این مرحله را دوران پیری خوانند. پیر شدن از ویژگی‌های این دنیاست، چون مستلزم سختی و بیماری است، در حالی که در جهان آخرت و در سرای جاوید کسی پیر نخواهد شد. به فرموده امام علی (ع) برخی از پیرشدن‌ها زودرس است و این‌گونه نیست که بعد از گذراندن مراحل طبیعی عمر باشد، بلکه به دلیل غم و اندوه فراوان و رنج‌ها و بیماری‌هایی است که صاحب آن متحمل شده و او را دچار پیری زودرس کرده است[۲].

وظایف پیران

شایسته است انسان‌ها پیر که دنیا از آن‌ها روگردانده و آخرت به آن‌ها رو آورده است، از آنچه آن‌ها را از یاد خدا غافل می‌سازد، فاصله بگیرند و به فضائلی که موجب سعادت آن‌ها می‌شود آراسته شوند. انسان‌ها باید در ایام جوانی توشه‌ای برای خود ذخیره کنند و به فکر دوران پیری و نقصان جسم و بدن در انتظار آنان نیست. پیران باید آنچه را که صلاح می‌دانند، وصیت کنند و قبل از اینکه اندوخته‌های خود را به فراموشی بسپارند، آن‌را به آیندگان به میراث بگذارند[۳].

وظایف جوانان در برابر پیران

انسان‌ها کهن‌سال و پیر دارای تجربه‌های فراوان‌اند، حوادثی را آزموده‌اند و جریاناتی را دیده‌اند. به همین دلیل آنان خود به منزله تاریخ‌اند، اما نه تاریخ خاموش، بلکه تاریخی سخن‌گو؛ به‌گونه‌ای که تشخیص روشنایی‌ها از تاریکی‌ها و پاکی‌ها از پلیدی‌ها برای آنان راحت‌تر از یک جوان است و جوانان می‌توانند با استفاده از تجربه‌های آنان راه را بر خود هموار کنند و سختی تجربه کردن را با راحتی استفاده از تجربه‌های دیگران از خود دور سازند. پدران پیر و سال‌خورده آنچه برای فرزندانشان بیان می‌کنند، حاصل عمر آنان است. آن‌ها بهترین‌ها را بیان می‌کنند و مشتبهات را دور می‌ریزند و راه تشخیص حق و باطل را برای جوانان باز می‌کنند و بدین‌سبب است که امام (ع) اندیشه و تدبیر پیران باتجربه را بر نیرو و توان جوانان مقدم می‌شمارد و آن‌را محبوب خود می‌داند، به‌ویژه در کارزار که جوانان با غرور جوانی حمله می‌کنند و گاهی هلاک می‌شوند، اما پیران با تجربه و اندیشه دقیق حرکت می‌کنند و به طرف دشمن می‌روند»[۴].

منابع

پانویس

  1. ﴿ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن ضَعْفٍ ثُمَّ جَعَلَ مِن بَعْدِ ضَعْفٍ قُوَّةً ثُمَّ جَعَلَ مِن بَعْدِ قُوَّةٍ ضَعْفًا وَشَيْبَةً يَخْلُقُ مَا يَشَاء وَهُوَ الْعَلِيمُ الْقَدِيرُ ؛ سوره روم، آیه ۵۴.
  2. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه؛ ج۱، ص 191.
  3. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه؛ ج۱، ص 191.
  4. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه؛ ج۱، ص 191- 192.