چگونه اطاعت از اولی الامر پیش از معرفت به آنان واجب است؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
چگونه اطاعت از اولی الامر پیش از معرفت به آنان واجب است؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ امامت
مدخل بالاتراطاعت اولی الامر
مدخل اصلیآیه اولی الامر
تعداد پاسخ۱ پاسخ

چگونه اطاعت از اولی الامر پیش از معرفت به آنان واجب است؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث امامت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی امامت مراجعه شود.

پاسخ نخست

علی ربانی گلپایگانی

حجت الاسلام و المسلمین علی ربانی گلپایگانی در کتاب «امامت اهل بیت» در این‌باره گفته‌ است:

«اولاً: این اشکال اگر وارد باشد فقط بر نظریه شیعه وارد نیست، بلکه بر نظریه اشکال کننده (رازی) هم وارد است؛ زیرا اطاعت از اجماع اهل حل و عقد نیز بدون شناخت آنها امکان‌پذیر نیست. در این صورت اگر وجوب اطاعت از آنها مشروط به شناخت آنها نباشد، تکلیف مالا یطاق خواهد بود و اگر مشروط به آن باشد، با اطلاق وجوب اطاعت منافات خواهد داشت.

ثانیاً: مقید شدن اطلاق آیه از نظر معرفت نسبت به اولی الامر، اطلاق آن را از نظر وجوب اطاعت مقید نخواهد کرد، و دلالت آیه بر عصمت اولی الأمر مبتنی بر اطلاق آیه از نظر وجوب اطاعت است، نه مبتنی بر اطلاق آن از نظر معرفت اولی الأمر، یعنی امامی که در فرض معرفت وی، اطاعت از او واحب است، اطاعتش به صورت مطلق واجب است و از این جهت بر عصمت امام دلالت می‌کند.

ثالثاً: حقیقت این است که اشکال مزبور از اساس سست و لرزان است؛ زیرا معرفت به احکام الهی، شرط تنجز و فعلیت یافتن تکلیف است، نه شرط اصل تکلیف[۱]. به عبارت دیگر، معرفت، شرط واجب است نه شرط وجوب. بر این اساس، جاهل به حکم، هر گاه در جهل خود قاصر باشد نه مقصر، از پی آمدهای تکلیف معذور است؛ نه این که به کلی مکلف نیست؛ زیرا اگر چنین باشد، هیچ تکلیف دینی مطلقی وجود نخواهد داشت و هیچ تکلیفی متوجه جاهل به احکام، هر چند جاهل مقصر باشد، نخواهد بود.

بنابراین، وجوب اطاعت از اولی الامر، هم چون وجوب اطاعت از خدا و پیامبر (ص) مطلق است و مشروط به معرفت اولی الامر نیست. بر این اساس، بر مکلف واجب است که اولی الام را بشناسد؛ هم چنان که بر او واجب است خدا و رسول خدا را بشناسد.

البته در اینجا لازم است که راه معرفت به روی بشر گشوده باشد و بشر، قدرت بر شناخت اولی الأمر را داشته باشد؛ همان گونه که راه معرفت خدا و رسول بر او گشوده است. این شرط (شرط قدرت بر معرفت)، در این خصوص موجود است و آن عبارت است از دلایل کتاب و سنت بر عصمت اهل‌بیت پیامبر (ص). حال اگر رازی و مانند او این دلایل را نپذیرفتند، دلیل بر نادرستی یا وجود نداشتن آنها نخواهد بود؛ چنان که دلایل منکران نبوت پیامبر اسلام (ص) دلیل بر نادرستی یا نبودن دلایل بر نبوت آن حضرت نمی‌باشد»[۲].

پانویس

  1. إن المعرفة و إن عدت شرطا، لکنها لیست من قبیل سایر الشروط، فإنها راجعة إلی تحقق بلوغ التکلیف، و لیست راجعة الی التکلیف و المکلف به، ولو کانت المعرفة فی عداد سائر الشرایط کالاستطاعة فی الحج، و وجدان الماء فی الوضوء مثلا لم یوجد تکلیف مطلق أبدا، إذ لا معنی لتوجه التکلیف إلی مکلف، سواء علم به أو لم یعلم. (المیزان، ج۴، ص۳۹۹؛ دلائل الصدق، ج۲، ص۱۸).
  2. ربانی گلپایگانی، علی، امامت اهل بیت، ص ۶۱.