یسار حبشی در تاریخ اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

یسار حبشی غلام سیاهی از آن عامر یهودی بود. واقدی و ابو نعیم نام او را "یسار" و ابن اسحاق و ابوعمر "اسلم" نقل کرده‌اند[۱].[۲]

یسار و امانت‌داری

از زندگی یسار اطلاعات چندانی در دست نیست و از او در منابع، بیشتر در زمان جنگ خیبر نام برده شده است. نقل شده، یسار گوسفندان ارباب خود را می‌چرانید که دید مردم خیبر به داخل قلعه می‌روند. از آنها پرسید: با چه کسی می‌جنگید؟ گفتند: با این مردی که می‌پندارد پیامبر است.

یسار می‌گوید: این کلمه بر دل من نشست و همراه گوسفندان به طرف رسول خدا آمدم و گفتم: ای محمد، تو چه عقیده‌ای داری و چه می‌گویی و به چه چیزی فرا می‌خوانی؟ پیامبر (ص) فرمود: "من به اسلام فرا می‌خوانم؛ گواهی بده که خدایی جز خدای یکتا نیست و من هم فرستاده اویم". گفتم: در این صورت، برای من چه خواهد بود؟" فرمود: اگر بر این عقیده پایداری کنی بهشت از آن تو خواهد بود". یسار اسلام آورد و سپس به پیامبر (ص) گفت: "این گوسفندان امانت است". پیامبر (ص) فرمودند: "این گوسفندها را از لشکرگاه بیرون ببر و آنها را به سوی صاحب آنها بران. خداوند متعال این امانت را از عهده تو برخواهد داشت". او چنان کرد و گوسفندان به طرف صاحب خود رفتند و عامر یهودی دانست که برده او مسلمان شده است[۳].[۴]

شهادت یسار

سپس در همان روز رسول خدا (ص) مردم را نصیحت و پرچم‌ها را میان ایشان تقسیم کرد. سه پرچم در میان سپاه بود و پیش از جنگ خیبر، پرچم در جنگ‌ها استفاده نمی‌شد، بلکه نوعی دیگر از آن استفاده می‌شد. در آن روز پرچم پیامبر (ص) از روسری سیاه رنگی که از آن عایشه بود، درست شده بود و به آن عقاب می‌گفتند، و لواء آن حضرت سفید بود. پیامبر (ص) یک پرچم را به علی بن ابی طالب (ع)، یک پرچم را به حباب بن منذر و یک پرچم را هم به سعد بن عباده دادند. و علی (ع) با پرچم خود به جنگ رفت و یسار حبشی هم که برده‌ای سیاه بود، همراه آن حضرت رفت و جنگید تا اینکه کشته شد. افراد لشکر جسد او را به خیمه‌ای از خیام لشکر بردند. پیامبر (ص) به دیدن آن خیمه رفت و فرمود: "خداوند متعال این بنده سیاه را گرامی داشت و او را به خیبر کشاند. و او از جان و دل مسلمان شد و من بر بالای سر او دو همسرش را از فرشتگان سیاه چشم دیدم"[۵].[۶]

منابع

پانویس