احمد بن یوسف بن عقیل

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

آشنایی اجمالی

احمد بن یوسف[۱]، در سند یکی از روایات تفسیر کنز الدقائق به نقل از بصائر الدرجات ذکر شده است:

«مُحَمَّدُ بْنُ مُحَمَّدٍ[۲] عَنْ أَحْمَدَ بْنِ يُوسُفَ عَنْ دَاوُدَ الْحَدَّادِ عَنْ فُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ: كُنْتُ عِنْدَهُ إِذْ نَظَرْتُ إِلَى زَوْجِ حَمَامٍ عِنْدَهُ فَهَدَرَ الذَّكَرُ عَلَى الْأُنْثَى فَقَالَ لِي أَ تَدْرِي مَا يَقُولُ قُلْتُ لَا قَالَ يَقُولُ يَا سَكَنِي وَ عِرْسِي مَا خُلِقَ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْكِ إِلَّا أَنْ يَكُونَ مَوْلَايَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ(ص)»[۳].[۴]

شرح حال راوی

احمد بن یوسف از راویان مشترک است، از این رو نویسنده جامع الرواة آن را با احمد بن یوسف واقع در سند روایت التهذیب[۵] که احمد بن محمد بن سعید از وی روایت کرده، نیز با احمد بن یوسف جعفی که در الفهرست شیخ طوسی در ترجمه اصبغ بن نباته ذکر شده[۶]، یکی دانسته است[۷].

آیت‌الله خویی معنون را با احمد بن یوسف که در الفهرست شیخ طوسی ذکر شده و درباره‌اش نوشته است: "له روايات" و با احمد بن یوسف واقع در سند روایت التهذیب یکی دانسته است[۸].

تحقیق مطلب این است که هیچ کدام از دو احتمال یاد شده درست نیست، بلکه به قرینه روایت احمد بن محمد بن عیسی از وی استفاده می‌شود که مراد از آن، احمد بن یوسف بن عقیل است؛ زیرا احمد بن محمد بن عیسی با همین عنوان و با عنوان احمد بن محمد از احمد بن یوسف بن عقیل حدیث نقل کرده است[۹]. و مراد از احمد بن یوسف در فهرست، شیخ طوسی و سند تهذیب به قرینه روایت احمد بن محمد بن سعید (ابن عقده)، احمد بن یوسف الجعفی است که صاحب اصل و کتاب بوده و ابن عقده با عناوین مختلفی در طرق و اسناد از وی روایت کرده است؛ نمونه‌ها:

  1. شیخ طوسی در طریق خود به اصبغ بن نباته نوشته است: "احمد بن محمد بن سعيد عن احمد بن يوسف الجعفي عن محمد بن يزيد النخعي"[۱۰].
  2. نجاشی در طریق خود به اصبغ بن نباته نوشته است: "قال ابوالحسن احمد بن الحسين، وقع الي بخط ابي العباس بن سعيد قال حدثنا ابو الحسين احمد بن يوسف بن يعقوب الجعفي من كتابه في شوال سنة احدى و سبعين و مائتين قال محمد بن يزيد النخعي[۱۱].
  3. نجاشی در طریق خود به حسن بن علی بن ابی حمزه بطائنی نوشته است: "... عن أحمد بن محمد بن سعيد قال حدثنا أحمد بن يوسف بن يعقوب بن حمزة بن زياد الجعفي القصباني يعرف بابن الجلا (الحلا) بعرزم قال حدثنا إسماعيل بن مهران..."[۱۲].
  4. نجاشی در طریق خود به ابو رافع نوشته است: "احمد بن محمد بن سعيد قال حدثنا أبو الحسين احمد بن يوسف الجعفي[۱۳].
  5. نجاشی در طریق خود به علی بن اسباط نوشته است: "احمد بن محمد بن سعيد قال حدثنا أحمد بن يوسف بن يعقوب بن حمزة بن زيد الجعفي"[۱۴].
  6. نجاشی در طریق خود به جمیل بن دراج نوشته است: "احمد بن محمد بن سعيد عن أحمد بن يوسف بن يعقوب الجعفي من كتابه واصله في رجب سنة تسع و مأتين"[۱۵].

احمد بن یوسف بن عقیل در کتب رجالی قدما عنوان نشده؛ ولی در سند بعضی روایات قرار گرفته و بر این اساس، در کتب رجالی متأخر عنوان شده و هیچ گزارشی از حال وی ارائه نشده است، پس از راویان مجهول یا مهمل شمرده می‌گردد.

یادآوری: نجاشی، یوسف بن عقیل البجلی را عنوان کرده و درباره‌اش نوشته است: "يوسف بن عقيل البجلي كوفي، ثقة، قليل الحديث يقول القميون إن له كتاباً، وعندي أن الكتاب لمحمد بن قيس أخبرنا أبوالحسن بن الجندي قال: حدثنا محمد بن همام قال: حدثنا علي بن الحسين الهمداني قال: حدثنا محمد بن خالد البرقي عن يوسف[۱۶].

شاید راوی مورد بحث، فرزند وی باشد، چون در یک سند چنین آمده است: "احمد بن يوسف بن عقيل عن أبيه"[۱۷].[۱۸]

طبقه راوی

تاریخ ولادت و وفات راوی ناشناخته است و روایات او از معصوم(ع) همگی با واسطه انجام گرفته؛ ولی به قرینه روایت احمد بن محمد بن عیسی الاشعری از وی که از طبقه هفتم روات است[۱۹]، احمد بن یوسف از طبقه ششم یا کبار طبقه هفتم شمرده می‌گردد.

آیت الله بروجردی با تعبیر "لعله من السابعة" به تعيين طبقه راوی اشاره کرده است [۲۰].[۲۱]

استادان و شاگردان راوی

احمد بن یوسف (بن عقیل) از پدر خود[۲۲] و از علی بن داود الحداد[۲۳] و ابو علی الخزاز[۲۴] روایت کرده که از اساتید حدیثی وی شمرده می‌شوند و راویانی همچون احمد بن محمد بن عیسی[۲۵]، سهل بن زیاد[۲۶] و محمد بن عبدالله هاشمی[۲۷] از وی روایت کرده‌اند که از شاگردان حدیثی او شمرده می‌گردند.[۲۸]

مذهب راوی

مذهب و گرایش فکری راوی به طور دقیق مشخص نیست؛ ولی از روایت مذکور که به نقل معجزه امام صادق(ع) پرداخته است، اعتقاد وی به امامت آن حضرت فهمیده می‌شود.[۲۹]

جایگاه حدیثی راوی

چنان که گذشت، با توجه به عدم ذکر نام راوی در کتب رجالی، وی از راویان مجهول یا مهمل شمرده می‌شود؛ لکن محقق زنجانی در الجامع فی الرجال ذیل عنوان احمد بن یوسف چنین نوشته است: "أعده في الحسان العالية".

مجلسی اول بعد از نقل روایتی که احمد بن یوسف از راویان آن است، چنین نوشته است: "وفي القوى عن علي بن داود الحداد، عن أبي عبدالله(ع) قال: لا تنكح الزنج والخزر.."[۳۰].[۳۱]

منابع

پانویس

  1. ر.ک: رجال الطوسی، ص۳۵۱، ش۵۲۰۵؛ الفهرست (طوسی)، ص۸۶، ش۱۱۵؛ خلاصة الأقوال (رجال العلامة الحلی)، ص۱۴، ش۳، الرجال (ابن داود)، ص۴۸، ش۱۴۳؛ معالم العلماء، ص۲۲، ش۱۰۵؛ منهج المقال، ج۲، ص۲۳۱، ش۳۹۱؛ نقد الرجال، ج۱، ص۱۸۰، ش۳۶۷؛ زبدة الأقوال، ص۵۳، ش۲۱۷؛ مجمع الرجال، ج۱، ص۱۷۴؛ جامع الرواه، ج۱، ص۷۵، ش۴۷۰؛ منتهی المقال، ج۱، ص۳۶۸، ش۲۷۱؛ شعب المقال، ص۵۰، ش۶۸؛ بهجة الآمال، ج۲، ص۱۷۳؛ تنقیح المقال، ج۸، ص۲۶۰، ش۱۷۲۲؛ معجم رجال الحدیث، ج۳، ص۱۶۳، ش۱۰۲۹؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱، ص۵۱۵، ش۱۸۷۴، ج۱، ص۵۱۷، ش۱۸۸۳؛ قاموس الرجال، ج۱، ص۶۸۳، ش۶۲۸.
  2. در منبع اصلی احمد بن محمد ثبت شده است و همین عنوان صحیح است. (بصائر الدرجات، ج۱، ص۳۴۲، ح۴) زیرا این روایت در کتاب الاختصاص با سند «وَ عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ يُوسُفَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ دَاوُدَ الْحَدَّادِ عَنِ الْفُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع)...» نقل شده و مرجع ضمیر عنه به قرینه سند قبل، احمد بن محمد بن عیسی است، بنابراین راوی از احمد بن یوسف در سند روایت تفسیر کنز الدقائق، احمد بن محمد بن عیسی است. (الاختصاص، ص۲۹۳).
  3. تفسیر کنز الدقائق، ج۹، ص۵۴۳ به نقل از بصائرالدرجات، ج۱، ص۳۴۲، ح۴.
  4. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۳، ص ۲۸۷-۲۸۸.
  5. «وَ عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ قَالَ أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ يُوسُفَ قَالَ حَدَّثَنَا هَارُونُ بْنُ مُسْلِمٍ قَالَ حَدَّثَنِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الْحَرَّانِيُّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) مَا لِمَنْ زَارَ قَبْرَ الْحُسَيْنِ(ع) قَالَ مَنْ أَتَاهُ وَ زَارَهُ وَ صَلَّى عِنْدَهُ رَكْعَتَيْنِ كُتِبَ لَهُ حَجَّةٌ مَبْرُورَةٌ فَإِنْ صَلَّى عِنْدَهُ أَرْبَعَ رَكَعَاتٍ كُتِبَتْ لَهُ حَجَّةٌ وَ عُمْرَةٌ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ وَ كَذَلِكَ لِكُلِ مَنْ زَارَ إِمَاماً مُفْتَرَضَةً طَاعَتُهُ قَالَ وَ كَذَلِكَ كُلُّ مَنْ زَارَ إِمَاماً مُفْتَرَضَةً طَاعَتُهُ»؛ (تهذیب الأحکام، ج۶، ص۷۹، ح۴).
  6. «... عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ يُوسُفَ الْجُعْفِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَزِيدَ النَّخَعِيِّ»؛ (الفهرست (طوسی)، ص۸۸ - ۸۹، ش۱۱۹).
  7. ر.ک: جامع الرواه، ج۱، ص۷۵، ش۴۷۲.
  8. ر.ک: معجم رجال الحدیث، ج۳، ص۱۶۱، ش۱۰۲۴.
  9. ر.ک: المحاسن، ج۲، ص۳۷۰، ح۱۲۳؛ تهذیب الأحکام، ج۶، ص۳۲۹، ح۳۳.
  10. الفهرست (طوسی)، ص۸۶، ش۱۱۹، ترجمه اصبغ بن نباته.
  11. رجال النجاشی، ص۱۱، ترجمه اصبغ بن نباته.
  12. رجال النجاشی، ص۳۶، ش۷۳، ترجمه الحسن بن علی بن ابی حمزة البطائنی.
  13. رجال النجاشی، ص۴، ش۱.
  14. رجال النجاشی، ص۲۵۲، ش۶۶۳، ترجمه علی بن اسباط.
  15. رجال النجاشی، ص۱۲۷، ش۳۲۸. آیت‌الله خویی نوشته است: "رواية احمد بن محمد بن سعيد عنه سنة ۲۰۹ امر غیر ممکن و لا بد أن فی العبارة سقطاً او تحریفاً. (معجم رجال الحدیث، ج۳، ص۱۶۳، ش۱۰۲۹) مؤید سخن ایشان این است که احمد بن محمد بن سعید (ابن عقده) در سال ۳۳۳ (ق) وفات کرده (ر.ک: رجال النجاشی، ص۹۵، ش۲۳۳) و روایتش از احمد بن یوسف در سال ۲۰۹ (ق) ممکن نیست؛ ولی به قرینه روایت ابن عقده از احمد بن یوسف در موارد گوناگون، افتادگی در سند رخ نداده، بلکه تحریف در عبارت واقع شده و تسع محرف تسعین یا سبعین است، به قرینه اینکه ابن عقده از احمد بن یوسف در سال ۲۷۱ (ق) روایت کرده است. (ر.ک: رجال النجاشی، ص۱۱، ترجمه اصبغ بن نباته).
  16. رجال النجاشی، ص۴۵۲، ش۱۲۲۱.
  17. الکافی، ج۶، ص۴۳۴، ح۲۱.
  18. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۳، ص ۲۸۸-۲۹۱.
  19. الموسوعة الرجالیه، ج۴، ص۵۶.
  20. الموسوعة الرجالیه، ج۷، ص۱۰۵ - ۱۰۶.
  21. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۳، ص ۲۹۱.
  22. الکافی، ج۶، ص۴۳۴، ح۲۱.
  23. الکافی، ج۵، ص۳۵۲، ح۳.
  24. تهذیب الاحکام، ج۶، ص۳۲۹، ح۳۳.
  25. المحاسن، ج۲، ص۳۷۰، ح۱۲۳.
  26. الکافی، ج۶، ص۴۳۴، ح۲۱.
  27. الکافی، ج۵، ص۳۵۲، ح۳.
  28. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۳، ص ۲۹۲.
  29. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۳، ص ۲۹۲.
  30. روضة المتقین، ج۸، ص۵۳۴، ش۴۶۴۹.
  31. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۳، ص ۲۹۲-۲۹۳.