اسحاق بن محمد بن عبیدالله عرزمی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

آشنایی اجمالی

اسحاق بن محمد بن عبیدالله العرزمی[۱] در یک سند روایت تفسیر کنز الدقائق و به نقل از تفسیر فرات الکوفی آمده است:

«قَالَ حَدَّثَنَا فُرَاتُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ الْكُوفِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ يُوسُفَ الْأَوْدِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ أَحْمَدَ قَالَ حَدَّثَنَا إِسْحَاقُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُبَيْدِ اللَّهِ الْعَرْزَمِيُّ[۲] قَالَ حَدَّثَنَا الْقَاسِمُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَقِيلٍ عَنْ جَابِرٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: كُنَّا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ(ص) فِي حَائِطٍ مِنْ حِيطَانِ بَنِي حَارِثَةَ إِذْ جَاءَ جَمَلٌ أَجْرَبُ أَعْجَفُ حَتَّى سَجَدَ لِلنَّبِيِّ(ص) قُلْنَا لِجَابِرٍ أَنْتَ رَأَيْتَهُ قَالَ نَعَمْ رَأَيْتُهُ وَاضِعاً جَبْهَتَهُ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ(ص) فَقَالَ يَا عُمَرُ إِنَّ هَذَا الْجَمَلَ قَدْ سَجَدَ لِي وَ اسْتَجَارَ بِي فَاذْهَبْ فَاشْتَرِهِ وَ أَعْتِقْهُ وَ لَا تَجْعَلْ لِأَحَدٍ عَلَيْهِ سَبِيلًا قَالَ فَذَهَبَ عُمَرُ فَاشْتَرَاهُ وَ خَلَّى سَبِيلَهُ ثُمَّ جَاءَ إِلَى النَّبِيِّ(ص) فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ هَذَا بَهِيمَةٌ يَسْجُدُ لَكَ فَنَحْنُ أَحَقُّ أَنْ نَسْجُدَ لَكَ سَلْنَا عَلَى مَا جِئْتَنَا بِهِ مِنَ الْهُدَى أَجْراً سَلْنَا عَلَيْهِ عَمَلًا فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلَوْ كُنْتُ آمُرُ أَحَداً يَسْجُدُ لِأَحَدٍ لَأَمَرْتُ الْمَرْأَةَ أَنْ تَسْجُدَ لِزَوْجِهَا فَقَالَ جَابِرٌ فَوَ اللَّهِ مَا خَرَجَتْ حَتَّى نَزَلَتِ الْآيَةُ الْكَرِيمَةُ قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى[۳]»[۴].[۵]

شرح حال راوی

اسحاق بن محمد بن عبید الله العرزمی از اهالی شهر کوفه است[۶]. وی به محله «عرزم» واقع در شهر کوفه، یا به قبیله عرزم منتسب است که بخشی از قبیله فزاره بوده است[۷]، از این رو به وی «عرزمی» گفتند [۸].

نام وی در کتب رجالی شیعه عنوان نشده؛ ولی در منابع رجالی اهل سنت ذکر شده است. بر اساس گزارش رجالیان اهل سنت، پدرش بو عبدالرحمن محمد بن عبیدالله بن ابی سلیمان فزاری عرزمی کوفی و برادرش عبدالرحمن بن محمد بن عبید الله عرزمی از راویان حدیث بودند و شیخ طوسی نام پدرش را در اصحاب امام صادق(ع) ذکر کرده است[۹].[۱۰]

طبقه راوی

گزارشی از تاریخ ولادت و وفات إسحاق بن محمد بن عبیدالله العرزمی نرسیده؛ ولی برادرش عبدالرحمن بن محمد بن عبید الله العرزمی در سال ۱۸۰ ق[۱۱] وفات کرده و ابن حبان تاریخ وفات پدرش محمد بن عبیدالله را سال ۱۵۵ ق ثبت کرده است [۱۲]. او در زمان وفات پدرش سه ساله بوده است[۱۳]، از این رو استظهار می‌شود که اسحاق بن محمد بن عبیدالله تا اواخر قرن دوم در قید حیات بوده است.[۱۴]

استادان و شاگردان راوی

اسحاق بن محمد بن عبید الله العرزمی در اسناد روایات از قاسم بن محمد بن عقیل، شریک و سعید بن خثیمم[۱۵] روایت کرده که از اساتید حدیثی وی شمرده می‌شوند؛ همچنین علی بن احمد، عبدالعزیز بن منیب ابو الدرداء، العباس بن ابی طالب، محمد بن عبدالله حضرمی، محمد بن عثمان بن ابی‌شیبه و منصور[۱۶] از إسحاق بن محمد بن عبیدالله روایت کرده‌اند که از شاگردان حدیثی وی به شمار می‌آیند.

نام إسحاق بن محمد بن عبید الله العرزمی در طبقات الرجال آیت الله بروجردی ذکر نشده؛ لکن استاد حدیثی او، شریک از روات طبقه پنجم شمرده شده[۱۷]، بنابراین اسحاق بن محمد بن عبیدالله از روات طبقه ششم شمرده می‌شود.[۱۸]

مذهب راوی

اسحاق بن محمد بن عبیدالله از راویان سنی است، چنان که از روایاتش[۱۹] و عنوان شدنش در کتب رجالی اهل سنت و عدم تعرض رجالیان شیعه برداشت می‌شود.[۲۰]

جایگاه حدیثی راوی

با توجه به عدم ذکر نام راوی در کتب رجالی شیعه، جرح و تعدیلی از سوی رجالیان شیعه انجام نگرفته؛ لکن رجالیان اهل سنت دیدگاه‌های متفاوتی دارند. بعضی توثیق کردند؛ مانند ابن حبان که نام وی را در الثقات خود که به راویان ثقه اختصاص دارد، یاد کرده[۲۱] و برخی تضعیف کردند؛ همچون ذهبی که در المغنی فی الضعفاء نامش را ذکر کرده و نوشته است: "إسحاق بن محمد بن عبيدالله العرزمي واه"[۲۲] و در میزان الاعتدال می‌نویسد: "إسحاق بن محمد بن عبيدالله العرزمي... تكلم فيه"[۲۳]. شماری هم سکوت کردند؛ مانند ابن ابی حاتم که تنها به ذکر نام وی بسنده کرده و درباره تضعیف و توثیقش نظر نداده است[۲۴]

یادآوری

  1. روایت یادشده، تنها در تفسیر فرات کوفی نقل شده؛ ولی مضمونش با اختلاف در یک روایت بصائر الدرجات نیز آمده است[۲۵]، چنان که فقره «لو كنت آمر أحدا يسجد لأحد أمرت المرأة أن تسجد لزوجها» در منابع شیعه مانند کافی و... و در منابع سنی نیز نقل شده است.
  2. تضعیف راوی از سوی ذهبی ناصبی با تعبیر واه و تکلم فیه به جهت نقل بعضی روایات فضائل از جمله علی یقضی دینی، و ینجز موعدی[۲۶] است.[۲۷]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. ر.ک: الجرح و التعدیل، ج۲، ص۲۳۳، ش۸۲۱؛ الثقات (ابن حبان)، ج۸، ص۱۱۲؛ المغنی فی الضعفاء، ج۱، ص۱۱۱، ش۵۸۲؛ الأنساب (سمعانی)، ج۹، ص۲۷۱ - ۲۷۴، ش۲۷۳۶؛ میزان الاعتدال، ج۱، ص۱۹۹، ش۷۸۷؛ لسان المیزان، ج۱، ص۳۷۴، ش۱۱۶۷.
  2. ضبط صحیح کلمه العرزمی است؛ نه العزرمی. عینی در عمدة القاری (ج۱۰، ص۲۲۰) نوشته است: و عرزم بتقدیم الراء علی الزای؛ العرزمی: بفتح العین المهملة، و سکون الراء، و فتح الزای المعجمة. (الأنساب (سمعانی)، ج۴، ص۱۷۸).
  3. بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را سوره شوری، آیه ۲۳.
  4. تفسیر کنز الدقائق، ج۱۱، ص۵۰۸ به نقل از تفسیر فرات الکوفی، ص۳۸۸، ح۵۱۴.
  5. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۳، ص ۵۱۸-۵۱۹.
  6. الثقات (ابن حبان)، ج۸، ص۱۱۲.
  7. عرزم: بفتح أوله، و سکون ثانیه، و زای مفتوحة: و هو اسم جبانة بالکوفة، و أصله الشدید المکتنز، و قیل: عرزم محلة بالکوفة تعرف بجبانة عرزم نسبت إلی رجل کان یضرب فیها اللبن اسمه عرزم، و لبنها ردیء فیه قصب و خرق فربما أصابها الشیء الیسیر من النار فاحترقت حیطانها، و قیل: عرزم بطن من فزارة نسبت الجبانة إلیه؛ (معجم البلدان، ج۴، ص۱۰۰).
  8. سمعانی: العرزمی: بفتح العین المهملة و سکون الراء و فتح الزای، هذه النسبة إلی عرزم، و ظنی أنه بطن من فزارة، و جبانة عرزم بالکوفة معروفة، و لعل هذه القبیلة نزلت بها فنسب الموضع إلیهم،... و المنتسب إلیه... إسحاق بن محمد ابن عبدالله العرزمی؛ الأنساب، ج۹، ص۲۷۱ -۲۷۴، ش۲۷۳۶).
  9. رجال الطوسی، ص۲۹۳.
  10. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۳، ص ۵۱۹-۵۲۰.
  11. الأنساب (سمعانی)، ج۴، ص۱۷۸.
  12. الثقات (ابن حبان)، ج۸، ص۱۱۲.
  13. مات أبوه و هو ابن ثلاث سنین؛ (لسان المیزان، ج۱، ص۳۷۴).
  14. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۳، ص ۵۲۰.
  15. ر.ک: تفسیر کنز الدقائق، ج۱۱، ص۵۰۸؛ الجرح و التعدیل، ج۲، ص۲۳۳، ش۸۲۱؛ المعجم الکبیر (طبرانی)، ج۱۱، ص۱۴۹.
  16. ر.ک: تفسیر کنز الدقائق، ج۱۱، ص۵۰۸؛ الجرح والتعدیل، ج۲، ص۲۳۳، ش۸۲۱؛ الثقات (ابن حبان)، ج۸، ص۱۱۲ و ص۱۱۹؛ المعجم الأوسط (طبرانی)، ج۵، ص۳۳۷؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۵۸، ص۴۲۴.
  17. طبقات رجال التهذیب، ص۴۸۰؛ طبقات رجال الکافی، ص۱۷۹.
  18. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۳، ص ۵۲۰-۵۲۱.
  19. نمونه‌اش روایت «اسحاق بن محمد العرزمی عن منصور عن إبراهیم قال کان الفقه من أصحاب رسول الله(ص) فی ستة: عمر و علی و عبدالله بن مسعود و أبی بن کعب و معاذ بن جبل و زید بن ثابت» است. (تاریخ مدینة دمشق، ج۵۸، ص۴۲۳).
  20. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۳، ص ۵۲۱.
  21. الثقات (ابن حبان)، ج۸، ص۱۱۲.
  22. المغنی فی الضعفاء، ج۱، ص۱۱۱، ش۵۸۲: و قولهم: رجل واه، و حدیث واه: أی ساقط أو ضعیف؛ (تاج العروس، ج۲۰، ص۳۲۲).
  23. میزان الاعتدال، ج۱، ص۱۹۹، ش۷۸۷.
  24. و ذکره ابن أبی حاتم و سکت. (لسان المیزان، ج۱، ص۳۷۴، ش۱۱۶۷)
  25. «حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُوسَى الْخَشَّابُ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ كَثِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ: كَانَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) يَوْماً قَاعِداً فِي أَصْحَابِهِ إِذْ مَرَّ بِهِ بَعِيرٌ فَجَاءَ حَتَّى ضَرَبَ بِجِرَانِهِ الْأَرْضَ وَ رَغَا فَقَالَ رَجُلٌ مِنَ الْقَوْمِ يَا رَسُولَ اللَّهِ(ص) أَ سَجَدَ لَكَ هَذَا الْبَعِيرُ فَنَحْنُ أَحَقُّ أَنْ نَفْعَلَ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) لَا بَلِ اسْجُدُوا لِلَّهِ إِنَّ هَذَا الْجَمَلَ جَاءَ يَشْكُو أَرْبَابَهُ وَ زَعَمَ أَنَّهُمْ أَنْتَجُوهُ صَغِيراً فَلَمَّا كَبِرَ وَ قَدِ اعْتَمَلُوا عَلَيْهِ وَ صَارَ عُوداً كَبِيراً أَرَادُوا نَحْرَهُ فَشَكَا ذَلِكَ فَدَخَلَ رَجُلًا مِنَ الْقَوْمِ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ يَدْخُلَهُ مِنَ الْإِنْكَارِ لِقَوْلِ النَّبِيِّ(ص) فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) لَوْ أَمَرْتُ شَيْئاً يَسْجُدُ لِآخَرَ لَأَمَرْتُ الْمَرْأَةَ أَنْ تَسْجُدَ لِزَوْجِهَا»؛ (بصائر الدرجات، ج۱، ص۳۵۱، ح۱۳).
  26. شرح احقاق الحق، ج۳۱، ص۱۱۱.
  27. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۳، ص ۵۲۱-۵۲۳.