اسماعیل بن عبیدالله بن ابی‌مهاجر در تراجم و رجال

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

آشنایی اجمالی

اسماعیل بن عبیدالله، در سند یک روایت تفسیر کنز الدقائق ذکر شده است که به نقل از تأویل الآیات الظاهرة است:

«مُحَمَّدُ بْنُ الْعَبَّاسِ رَحِمَهُ اللَّهُ عَنْ أَبِي دَاوُدَ عَنْ بَكَّارٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْعَبَّاسِ[۱] قَالَ: عُرِضَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ(ص) مَا هُوَ مَفْتُوحٌ عَلَى أُمَّتِهِ مِنْ بَعْدِهِ كَفْراً كَفْراً فَسُرَّ بِذَلِكَ فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ ﴿وَلَلْآخِرَةُ خَيْرٌ لَكَ مِنَ الْأُولَى * وَلَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضَى[۲] قَالَ فَأَعْطَاهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَلْفَ قَصْرٍ فِي الْجَنَّةِ تُرَابُهُ الْمِسْكُ وَ فِي كُلِّ قَصْرٍ مَا يَنْبَغِي لَهُ مِنَ الْأَزْوَاجِ وَ الْخَدَمِ»[۳].[۴]

شرح حال راوی

مراد از راوی، ابو عبدالحمید إسماعیل بن عبیدالله بن ابی‌مهاجر[۵] از راویان شامی است که در کتاب‌های رجالی اهل سنت ذکر شده است. وی از فقهای دمشق و معلم قرآن بوده است: [۶] و پس از خلافت عمر بن عبدالعزیز در سال ۹۹ هجری قمری[۷] از طرف عبدالملک بن مروان، والی و حاکم آفریقا گردید[۸].

او یک برادر به نام اسحاق[۹] و چهار فرزند به نام‌های یحیی[۱۰]، عبدالعزیز[۱۱]، عبدالغفار[۱۲] و عبدالرحمن[۱۳] داشته و سرانجام در زمان خلافت مروان بن محمد (میان سال‌های ۱۲۷ - ۱۳۲ هجری) و در شهر قیروان[۱۴] از دنیا رفت[۱۵].

در وصایای وی به فرزندانش چنین آمده است: "يا بَنیّ! أكرموا من أكرمكم وإن كان عبداً حبشياً، وأهينوا من أهانكم وإن كان رجلاً قرشياً"[۱۶].[۱۷]

طبقه راوی

اسماعیل بن عبیدالله بن ابی المهاج در سال ۶۱ هجری قمری به دنیا آمد[۱۸] و در سال ۱۲۳، ۱۲۷، ۱۳۱ یا ۱۳۲ هجری قمری از دنیا رفت[۱۹].[۲۰]

استادان و شاگردان راوی

در سند روایت تفسیر کنز الدقائق، عبدالرحمن بن یزید بن جابر[۲۱] از اسماعیل بن عبیدالله و او نیز از علی بن عبدالله بن عباس روایت کرده است؛ ولی اساتید و شاگردان فراوان دیگری داشته که مزی آنها را در کتاب رجالی خودش ذکر کرده است.

استادان حدیثی او انس بن مالک، خالد بن عبدالله بن حسین، عبدالرحمان بن عبدالله بن حکم، عبدالرحمان بن غنم اشعری، عطاء بن یزید لیثی، فضالة بن عبید، قیس بن حارث، میسرة مولی فضالة بن عبید، یزید بن مران مذحجی و اوی صالح اشعری بوده‌اند.

شاگردان حدیثی او نیز اسماعیل بن رافع مدنی، ربیعة بن یزید، ابو المقدام رجاء بن ابی سلمة، سعید بن بشیر، سعید بن عبدالعزیز، عبدالرحمان بن عمرو اوزاعی، عبدالرحمان بن یزید بن تمیم، عبدالرزاق بن عمر ثقفی، عمرو بن واقد، محمد بن حجاج قرشی، محمد بن مهاجر انصاری، منصور بن رجاء و هیثم بن عمران عنسی نام داشته‌اند[۲۲].[۲۳]

جایگاه حدیثی راوی

همه رجالیان اهل سنت، اسماعیل بن عبیدالله بن ابی المهاجر را ستایش و به وثاقتش تصریح کرده‌اند.

مزی به برخی از این توثیقات اشاره کرده و چنین نوشته است: هيثم بن عمران: وكان من صالحي المسلمين... الأوزاعي: وكان مأمونا على ما حدث... سعيد بن عبدالعزيز: كان ثقة صدوقاً وكان ثبتاً... أحمد بن عبدالله العجلي، ويعقوب بن سفيان: شامي ثقة... معاوية بن صالح، والدار قطني: ثقة[۲۴].[۲۵]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. سند صحیح إسماعیل بن عبید الله عن علی بن عبد الله بن عباس است. علی بن عبدالله بن عباس بن عبدالمطلب بن هاشم القرشی الهاشمی... روی عنه إسماعیل بن عبیدالله بن أبی المهاجر. (تهذیب الکمال، ج۲۱، ص۳۶، ش۴۰۹۷).
  2. و بی‌گمان جهان واپسین برای تو از این جهان بهتر است * و زودا که پروردگارت به تو (اختیار میانجیگری) ببخشد و تو خرسند گردی سوره ضحی، آیه ۴-۵.
  3. تفسیر کنز الدقائق، ج۱۴، ص۳۱۹. این حدیث در منابع اهل سنت نیز ذکر شده است. (ر.ک: جامع البیان، ج۳۰، ص۲۹۲).
  4. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 177.
  5. نام ابو المهاجر، اقرم است. (ر.ک: تاریخ مدینة دمشق، ج۸، ص۴۲۹، ش۷۴۰).
  6. ... عن إسماعیل بن عبیدالله قال: قال لی عبد الملک بن مروان أدب ولدی فإنی معطیک. قلت: کیف بذلک یا أمیر المؤمنین و قد حدثتنی أم الدرداء عن أبی الدرداء أن رسول الله(ص) قال: من یأخذ علی تعلیم القرآن قوسا قلده الله قوسا من نار؛ (مسند الشامیین، ج۱، ص۱۶۷، ش۲۷۹).
  7. الأعلام (زرکلی)، ج۱، ص۳۱۹.
  8. الثقات (ابن حبان)، ج۶، ص۴۰.
  9. تاریخ مدینة دمشق، ج۸، ص۲۵۶.
  10. الجرح و التعدیل، ج۹، ص۱۲۶، ش۵۳۵.
  11. الجرح و التعدیل، ج۵، ص۳۷۷، ش۱۷۶۶.
  12. الجرح و التعدیل، ج۶، ص۵۴، ش۲۸۶.
  13. تاریخ مدینة دمشق، ج۲، ص۲۳۸.
  14. قیروان، شهر عظیمی در غرب آفریقا (تونس امروزی) است که در زمان معاویة بن ابی سفیان به صورت شهر در آمده و مسلمانان در آن سکونت کردند. (ر.ک: معجم البلدان، ج۴، ص۴۲۰).
  15. الأعلام (زرکلی)، ج۱، ص۳۱۹.
  16. موسوعة طبقات الفقهاء، ج۱، ص۲۸۸، ش۹۷.
  17. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 178-179.
  18. و قال أبو سعید بن یونس: و کان مولده سنة إحدی و ستین؛ (تهذیب الکمال، ج۳، ص۱۵۰).
  19. ر.ک: تاریخ مدینة دمشق، ج۸، ص۴۴۰.
  20. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 179.
  21. الجرح و التعدیل، ج۲، ص۱۸۲، ش۶۲۱.
  22. تهذیب الکمال، ج۳، ص۱۴۴، ذیل ش۴۶۵.
  23. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 179-180.
  24. تهذیب الکمال، ج۳، ص۱۴۶ - ۱۴۷.
  25. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 180.