امکان وحی
هستیشناسی و امکان وحی
چگونه میتوان تصدیق کرد، برخی انسانها به واقع با جهان غیب ارتباط داشتهاند و از آن چنان شعوری برخوردارند که از دسترس دیگران دور است، و اگر این موضوع محال نیست، چرا معاصران وحیگیران معمولاً دعوی آنان را نمیپذیرفتند و به سخنانشان به دیده ناباوری و استهزا مینگریستند و سرانجام، آیا وحی، پدیدهای شدنی و قابل تحقق، و از نظر عقل و علم قابل توجیه است، و آیا پذیرش آن مستلزم نفی قوانین علی و معلولی عالم نخواهد بود؟ در پاسخ باید توجه کرد که پذیرش وحی به صورت امری خارقالعاده، ملازم با «محال ذاتی» یعنی فرضی که در ذات خود مشتمل بر تناقض است، نیست؛ مثل فرض کوهی که در عین کوه بودن، ذره باشد. معنای این فرض آن است که کوه، در عین کوه بودن، کوه نباشد. این امر، مستلزم «محال وقوعی» نیست، بلکه وقوع آن مستلزم تناقض است؛ مثل فرض معلولی که در عین معلول بودن، بدون علت باشد؛ یعنی لازمهاش آن است که معلول، در عین معلول بودن، معلول نباشد، که آن نیز «محال غیری» و ناشدنی است. البته تحقق وحی به صورت پدیدهای خارق عادت، به حسب عرف و عادت محال به شمار میآید؛ یعنی محال عادی است. این نوع محال، با مسامحه محال نامیده میشود؛ در حالی که از نظر عقلی محال نیست؛ بنابراین، هیچگونه دلیل علمی و عقلی بر نفی امکان وحی وجود ندارد. نهایت آن است که علوم بشری، تاکنون نتوانسته است در چارچوب قوانین خود، حقیقت وحی را تبیین کند. از سویی، تاریخ حیات و تمدن بشر به روشنی گواهی میدهد که در برهههای گوناگون زندگی انسان، مردانی بزرگ برخاسته و بینشهایی گسترده از گذشته و آینده عالم و آدم، و آیین و راه و رسمی ارزشمند را عرضه کردهاند. این پیام متعالی که همگان را به رشد و کمال مادی و معنوی فرا میخوانده و تأثیر همه جانبه و پابرجای خود را در ابعاد گوناگون زندگی انسان باقی گذاشته، فقط بیانگر ارتباط ویژه آنها با جهان غیب الهی است و هیچگونه تفسیر دیگری را برنمیتابد؛ البته چگونگی ارتباط آنان با عالم غیب برای ما ناشناخته است؛ اما چنانکه بسیاری از رازهای حیات موجودات جهان مادی برای دانشمندان و متفکران علوم، مجهول است؛ اما این جهل هرگز نمیتواند منشأ انکار حقایق شود. تجربیترین علوم، هنوز در مسئله اتم و الکترون و کرانههای بیمنتهای فضای کیهانی، صدها پرسش بیپاسخ دارد؛ بنابراین، انتظار نمیرود که وحی نبوی، آن پدیده تکرار ناپذیر، در قلمرو فهم عمومی بشر تفسیر شود و اساساً قالب تُنُک مایه دانش تجربی و عقلانی، محدودتر از آن است که تکلیف آغاز و فرجام و غیب و شهود عالم و آدم را آشکار سازد. وقتی فکر خلاق انسان با ترکیب و ساخت و ساز مادهای جامد، نظامهای بسیار پیچیده گیرنده و فرستنده را به خدمت میگیرد و از این طریق، مسافتهای زمانی و فاصلههای مکانی آسمان و زمین را از میان بر میدارد و به طور زنده، عکس و فیلم و خبر میگیرد، آیا زمینهای برای انکار قدرت آفریدگار جهان در فرستادن پیام هدایت به برخی از انسانهای مستعد و پذیرا وجود دارد؟ اگر روشنترین دلیل امکان یک پدیده را وقوع و تحقق آن بگیریم، باید گفت که وحی با نشانههای گویا واقع شده، و انسان را به تأمل در متن و محتوای خویشطلبیده است.[۱]