ذوالطول (اسم الهی)
مقدمه
ذوالطَّوْل از «ذو» به معنای صاحب و «طَوْل» به معنای فضل (افزون ساختن)[۱] ترکیب یافته است. اصل واژه طوْل از طول در مقابل قصر است؛ زیرا طولْ مستلزم کمال و افزونی است، چنانکه لازمِ قصر، قصور و نقصان است؛[۲] ولی هرگاه در مقدار به کار رود، مصدر آن طول است و وصفی که در این صورت کاربرد دارد، طویل است؛ هنگام کاربست آن در غیر مقدار، مصدرش طوْل است و وصفی که در این خصوص به کار میرود، طائل است.[۳] سرّ آنکه غنا نیز طوْل نامیده میشود همین نکته است که انسان در صورت ثروت به خواستههایی دست مییابد که در حالت فقر نمیتواند، بنابراین آرزوهای وی در گستره بیشتری برآورده میشود،[۴] از این رو برخی طوْل را به گشادهدستی و فراخی مال معنا کردهاند.[۵]
تطاول نیز به معنای آشکار کردن طول یا طوْل است.[۶] برخی طوْل را به منّ [۷] (بخشیدن چیزی و نیکی کردن) یا اعطای نعمت دراز مدّت [۸] و تطوّل را به امتنان [۹] معنا کردهاند. بعضی نیز، اصل واحد در ماده طوْل را که در همه کاربردهایش مأخوذ است، امتداد معیّنی دانسته که در زمانِ حال وجود دارد و با این قید، مفهوم طوْل را از مفاهیم واژههای دیگری مانند دوام، استمرار و امتداد، جدا ساختهاند؛ زیرا در آنها امتداد نسبت به زمان آینده در نظر قرار میگیرد.[۱۰] ذوالطول از اسمای حسنای الهی است [۱۱] و در قرآن کریم یک بار و به همراه اسمهای اللّه، عزیز، علیم، غافرالذنب، قابلالتوب و شدیدالعقاب به کار رفته است: ﴿تَنْزِيلُ الْكِتَابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ﴾[۱۲]، ﴿غَافِرِ الذَّنْبِ وَقَابِلِ التَّوْبِ شَدِيدِ الْعِقَابِ ذِي الطَّوْلِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ إِلَيْهِ الْمَصِيرُ﴾[۱۳] در روایات و ادعیه نیز اسم یاد شده به همراه اسمهای اللّه ، ربّ، غفّار، المحسن المُجمل، المقتدر، ذوالجلال والاکرام، ذوالآلاء، ذاالمنّ و ذاالحول به کار رفته یا مضافالیه آن (طَوْل) با اوصافی مانند عظیم و عمیم استعمال شده؛ نیز الفاظی از قبیل فضل، إنعام، قوّه، حول و عزّت بر آن عطف گردیدهاند.[۱۴] برخی شارحان اسماء، «المتطوّل» را از اسمای الهی به شمار آوردهاند.[۱۵].[۱۶]
تبیین اسم ذوالطول
سه معنا برای ذوالطول ذکر شده است:
- مُنعم و بخشنده نعمت به بندگان.[۱۷] ذوالطول، اخص از مُنعم است،[۱۸] زیرا شامل نعمتهای کوتاه مدّت [۱۹] یا ضروری نمیشود،[۲۰] از اینرو برخی آن را به خدای افزونکننده نعمت،[۲۱] صاحب نعمتها، رحمتها و بخششهای طولانی و فراوان [۲۲] معنا کردهاند؛ و چون اصل بخشش نعمت از روی تفضّل و احسانی است که نسبت به آن استحقاقی نیست،[۲۳] ذوالطوْل را به صاحب تفضّل [۲۴] بر بندگان به نعمتهایی که شکر یکی از آنها از ایشان ساخته نیست،[۲۵] نیز به صاحبِ نعمتِ واسع ممتدّ بر بندگان از روی فضل و احسان تفسیر کرده [۲۶] و جودِ ذاتی خدا را سبب انتشار عطایا و فضل کثیر بر موجودات، بیمنّت گذاشتن بر آنها دانستهاند، [۲۷] چنان که ذوالطول را به بخشیدن کمالاتی افزون بر استعدادات اصلی تفسیر کردهاند: ﴿وَآتَاكُمْ مِنْ كُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ﴾[۲۸].[۲۹] برخی اسم مذکور را به فضل و بخشش خدا درباره عقابی معنا کرده که بنده سزاوارش است؛[۳۰] چه در دنیا یا در آخرت.[۳۱] بعضی نیز آن را به عموم نعمتهایی تفسیر کردهاند که در تنظیم امور زندگی دنیایی و آخرتی انسان بایستهاند.[۳۲]
- دارای وسعت و بینیازی،[۳۳] چنانکه طول در آیه ﴿وَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلًا أَنْ يَنْكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِنْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ مِنْ فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِكُمْ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَانْكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلَا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ ذَلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ وَأَنْ تَصْبِرُوا خَيْرٌ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾[۳۴] به معنای غنا و وسعت [۳۵] و مراد از ﴿مَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلًا﴾ کسی است که مال بسیاری برای ازدواج با غیر کنیزان ندارد. بر اساس آیه یاد شده، وی چارهای جز ازدواج با کنیزکان ندارد که هزینه کمتری دارد[۳۶]. در برخی روایات، نخست به بینیازی خدا از اشیا و نیازمندی همهچیز به وی اشاره و سپس ذوالطول خوانده شده است،[۳۷] چنانکه برخی معنای ذوالطول را خدایی دانستهاند که هرگونه خیری را که بخواهد به کسی بدهد، خود داراست، از این رو هیچ گونه کمبودی ندارد؛ برخلاف بندگان که ممکن است بخواهند چیزی را به کسی ببخشند؛ ولی آن را نداشته باشند.[۳۸] برخی دیگر به استناد اینکه معنای طوْل، امتدادی است که در حال حاضر موجود است برای آن مراتبی معتقد گشتهاند که بالاترین آن، امتداد فعلیِ بینهایت در وجود نامتناهی است و آن را مقصود از طوْل در خدا دانسته و افزودهاند مرتبه ضعیف طوْل، مُکنت ازدواج با زنهای آزاد است.[۳۹]
- برخی طوْل را به معنای قدرت [۴۰] و ذوالطول را در آیه ﴿غَافِرِ الذَّنْبِ وَقَابِلِ التَّوْبِ شَدِيدِ الْعِقَابِ ذِي الطَّوْلِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ إِلَيْهِ الْمَصِيرُ﴾[۴۱] درباره قدرت فراگیر الهی دانستهاند که منکران و کافران را احاطه و گرفتار عقاب میسازد، بنابراین شدّت عقاب وی برخاسته از قدرت یاد شده است: {{متن قرآن|شَدِيدِ الْعِقَابِ ذِي الطَّوْلِ[۴۲]. بر اساس این دیدگاه، تفاوت طوْل با قدرت، در آن است که طوْل خصوصیّت بسط و امتداد در قدرت است و بدین لحاظ قدرت، اصل و اساس آن شمرده میگردد[۴۳].[۴۴]
راز همراهی ذوالطول با برخی اسمای دیگر
در آیه ﴿غَافِرِ الذَّنْبِ وَقَابِلِ التَّوْبِ شَدِيدِ الْعِقَابِ ذِي الطَّوْلِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ إِلَيْهِ الْمَصِيرُ﴾[۴۵] پس از اشاره به تنزیل قرآن از جانب خدا ۴ اسم غافرالذنب، قابل التوب، شدید العقاب و ذوالطوْل پس از اسم علیم یاد شده که اشاره دارد تنزیل قرآن که بر پایه علم الهی است، بر مقتضای اسمهای چهارگانه مذکور استوار است؛ زیرا همه انسانها در اصل برخورداری از طوْل الهی و نعمتهای پیوسته و در پی همِ خدا در زندگی دنیایی خود یکساناند؛ ولی به لحاظ حیات آخرتی به دو گروه سعید و شقی قسمت میگردند و خدا چون آفریدگار انسانهاست، به جزئیات مخلوقات خویش آگاه است و به اقتضای غافرالذنب و قابل التوب بودن خود، توبه آنها را پذیرفته و ایشان را میبخشد و به اقتضای شدید العقاب بودنش، سزاواران عقوبت را عقاب میکند. بر این اساس، انسانها نیازمند هدایت الهیاند، تا عدّهای در پرتو پذیرش آن، مشمول مغفرت خدا شوند. در مقابل، گروهی نیز بر اثر ماندن در گمراهی سزاوار عقوبت وی گردند.
تنزیل قرآن کریم در جهت هدایت مذکور است، تا انسان در پرتو تعالیم آن با تنظیم نظام زندگی خویش، افزون بر برخورداری از نعمتهای دنیایی، سعادت آخرتی خود را ضمانت کند و از ذیل طوْل و نعمت جاوید الهی در آخرت نیز برخوردار گردد: ﴿إِنَّ عَلَيْنَا لَلْهُدَى﴾[۴۶]، ﴿وَإِنَّ لَنَا لَلْآخِرَةَ وَالْأُولَى﴾[۴۷]، ﴿وَعَلَى اللَّهِ قَصْدُ السَّبِيلِ وَمِنْهَا جَائِرٌ وَلَوْ شَاءَ لَهَدَاكُمْ أَجْمَعِينَ﴾[۴۸]،[۴۹] بنابراین غافرالذنب، قابل التوب و ذی الطول برای ترغیب و شدید العقاب برای ترساندن ذکر شده و همه آنها برای تحریک انسانها بر اقدام به منویّات الهی از تنزیل قرآن کریماند.[۵۰]
به دیده برخی هریک از اسمای مذکور در آیه یاد شده، به نوعی با مخلوقات به ویژه انسان و سرانجام کار وی ارتباط دارد؛ زیرا از یک سو در آفرینش ممکنات، علم و قدرت الهی نقش دارند، از اینرو در آیه، دو اسم علیم و عزیز (قادرِ غالب) آمده است و از سوی دیگر، گناه و توبه فعل انساناند؛ ولی بخشش گناه، کار خداست که یا با توبه انسان تحقق مییابد؛ یا با کار نیکی که گناه را محو میکند: ﴿وَأَقِمِ الصَّلَاةَ طَرَفَيِ النَّهَارِ وَزُلَفًا مِنَ اللَّيْلِ إِنَّ الْحَسَنَاتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئَاتِ ذَلِكَ ذِكْرَى لِلذَّاكِرِينَ﴾[۵۱] و اگر کسی بر تمرّد و عصیان خویش پای میفشارد، با عقاب شدید خدا روبهرو میگردد، از این رو در آیه، اسمهای غافرالذنب، قابل التوب و شدید العقاب ذکر شدهاند و از سوی سوم، خدا صاحب فضل است؛ زیرا عطای وی شامل همه انسانها میشود؛ چه از او بخواهند یا نخواهند؛ نیز احسان نیکوکاران را به چندین برابرش پاداش میدهد، از اینرو در آیه به اسم ذی الطول تصریح گشته است.[۵۲] گفتهاند از سنّتهای خداست که نخست با ذکر وعید میترساند، تا بنده انکسار یابد و سپس با ذکر وعد و بشارت به فضل و رحمت خود تدارک میفرماید، ازاین رو در آغاز شدیدالعقاب فرمود، تا بنده به زاری و خواهش آید و ذیالطول را به آن پیوست کرد، تا در ناز و رامش (طرب) آید [۵۳] و بدین ترتیب، در ذکر اوصاف خویش میان جلال و جمال و قهر و لطف جمع فرمود؛[۵۴] و چون در شدیدالعقاب ظهور فرمود، در طوْل عام تجلی کرد که با غافرالذنب و قابلالتوب نیز تأیید گشته، در صورتی که برای شدید العقاب تأییدی در آیه ذکر نشده است [۵۵] و آن، نشانه سبقت رحمت الهی بر غضب اوست[۵۶].[۵۷]
منابع
پانویس
- ↑ مفردات، ص۵۳۳، «طول»؛ زادالمسیر، ج ۷، ص۲۰۷؛ لغت نامه، ج ۸، ص۱۱۵۳۹، «ذوالطول».
- ↑ روح البیان، ج ۸، ص۲۰۷ ـ ۲۰۸.
- ↑ لسان العرب، ج ۸، ص۲۲۶؛ مجمع البحرین، ج ۲، ص۱۱۲۵، «طول»؛ المقام الاسنی، ص۶۳.
- ↑ روح البیان، ج ۸، ص۲۰۷ ـ ۲۰۸.
- ↑ مجمع البحرین، ج ۲، ص۱۱۲۵؛ نثر طوبی، ج ۲، ص۱۰۱.
- ↑ مفردات، ص۵۳۳.
- ↑ مفردات، ص۵۳۳؛ فتح القدیر، ج ۴، ص۴۸۱.
- ↑ التبیان، ج ۹، ص۵۴؛ مجمع البیان، ج ۷، ص۷۹۹.
- ↑ القاموس المحیط، ج ۲، ص۱۳۵۷، «طال»؛ شرح الاسماء، درودآبادی، ص۱۲۸.
- ↑ التحقیق، ج ۷، ص۱۴۷، «طول».
- ↑ الالهیات، ج ۲، ص۱۴۷.
- ↑ «فرو فرستادن این کتاب، از سوی خداوند پیروزمند داناست» سوره غافر، آیه ۲.
- ↑ «آمرزنده گناه و پذیرای توبه، سخت کیفر فراخدست (که) هیچ خدایی جز او نیست بازگشت (هر چیز) به سوی اوست» سوره غافر، آیه ۳.
- ↑ صحیفه سجادیه، دعای ۹۷، ۱۲۰، ۱۳۳، ۱۹۹، ۲۵۱؛ الکافی، ج ۴، ص۱۶۷؛ اقبال الاعمال، ج ۱، ص۲۸۶، ۴۶۲؛ ج ۳، ص۱۱۱؛ بحارالانوار، ج ۸۷، ص۷۵، ۱۳۵؛ ج ۹۰، ص۲۳۰؛ ج ۹۱، ص۱۱۶؛ ج ۹۲، ص۴۵۹؛ ج ۹۵، ص۲۹۷.
- ↑ شرح الاسماء، درود آبادی، ص۱۲۸.
- ↑ اسحاقنیا تربتی، سید رضا، مقاله «ذوالطول»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۳۶۶- ۳۶۷
- ↑ فتح القدیر، ج ۴، ص۴۸۱؛ المیزان، ج ۱۷، ص۳۰۴.
- ↑ المیزان، ج ۱۷، ص۳۰۴.
- ↑ المیزان، ج ۱۷، ص۳۰۴.
- ↑ شرح الاسماء، درودآبادی، ص۱۲۸.
- ↑ لغت نامه، ج ۸، ص۱۱۵۳۹؛ فی ظلال القرآن، ج ۵، ص۳۰۶۹.
- ↑ التبیان، ج ۹، ص۵۴؛ مجمع البیان، ج ۷، ص۸۰۰؛ شرح اصول کافی، ج ۴، ص۷۱.
- ↑ فتح القدیر، ج ۴، ص۴۸۱؛ مجمع البیان، ج ۷، ص۷۹۹.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۲۷، ص۲۸؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۴، ص۷۶؛ النهج الاسمی، ص۳۴۸ ـ ۳۴۹.
- ↑ البیان لاسماء اللّه الحسنی، ص۲۹۱؛ الجامع لاسماء اللّه الحسنی.
- ↑ منهج الصادقین، ج ۸، ص۱۲۵.
- ↑ مرموزات اسماء، ص۵۰.
- ↑ «و از هر چه خواستید به شما داده است و اگر نعمت خداوند را بر شمارید نمیتوانید شمار کرد؛ بیگمان انسان ستمکارهای بسیار ناسپاس است» سوره ابراهیم، آیه ۳۴.
- ↑ تفسیر ابن عربی، ج ۲، ص۳۹۲.
- ↑ روح البیان، ج ۸، ص۲۰۸؛ الصافی، ج ۴، ص۳۳۴.
- ↑ المقام الاسنی، ص۶۳.
- ↑ من وحی القرآن، ج ۲۰، ص۱۱.
- ↑ جامعالبیان، ج ۲۲، ص۵۳؛ الدرالمنثور، ج ۷، ص۲۷۱؛ فتح القدیر، ج ۴، ص۴۸۱؛ شرح الاسماء، سبزواری، ص۲۶۱.
- ↑ «و هر یک از شما که یارایی مالی نداشته باشد تا زنان آزاد مؤمن را به همسری گیرد، در میان کنیزان، از دختران جوان مؤمن، همسر گزیند و خداوند به ایمانتان داناتر است؛ همه چون یکدیگرید پس با اجازه کسان آنها با آنان ازدواج کنید و کابینهایشان را در حالی که پاکدامنند و نه پلیدکار و گزیننده دوستهای پنهان، به گونه شایسته به (کسان) آنها بپردازید. آنگاه چون شوی کنند، اگر به کاری زشت دست یازیدند بر آنان نیمی از کیفر زنان آزاد خواهد بود. این (ازدواج با کنیزکان) برای کسی است که از (آلایش) گناه بهراسد و شکیبایی ورزیدن، برای شما بهتر است و خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره نساء، آیه ۲۵.
- ↑ روح البیان، ج ۸، ص۲۰۸.
- ↑ مجمع البحرین، ج ۲، ص۱۱۲۵.
- ↑ الکافی، ج ۱، ص۱۲۵؛ التوحید، ص۱۷۸؛ شرح اصول کافی، ج ۴، ص۷۱.
- ↑ الاسماء و الصفات، ج ۱، ص۸۶.
- ↑ التحقیق، ج ۷، ص۱۴۸، «طول».
- ↑ جامع البیان، ج ۲۲، ص۵۳؛ شرح الاسماء، سبزواری، ص۲۶۱.
- ↑ «آمرزنده گناه و پذیرای توبه، سخت کیفر فراخدست (که) هیچ خدایی جز او نیست بازگشت (هر چیز) به سوی اوست» سوره غافر، آیه ۳.
- ↑ تجلیات فی اسماء اللّه، ص۱۶۵؛ التحقیق، ج ۷، ص۱۴۸.
- ↑ التحقیق، ج ۷، ص۱۴۸.
- ↑ اسحاقنیا تربتی، سید رضا، مقاله «ذوالطول»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص ۳۶۷- ۳۶۸
- ↑ «آمرزنده گناه و پذیرای توبه، سخت کیفر فراخدست (که) هیچ خدایی جز او نیست بازگشت (هر چیز) به سوی اوست» سوره غافر، آیه ۳.
- ↑ «بیگمان آنچه بر ما مقرّر است رهنمود است» سوره لیل، آیه ۱۲.
- ↑ «و به راستی جهان پیشین و جهان واپسین از آن ماست» سوره لیل، آیه ۱۳.
- ↑ «و (راهنمایی به) راه راست با خداوند است و برخی از آن (راه) ها کژ راه است و اگر میخواست همه شما را راهنمایی میکرد» سوره نحل، آیه ۹.
- ↑ المیزان، ج ۱۷، ص۳۰۴.
- ↑ روح المعانی، ج ۲۳، ص۶۳.
- ↑ «و نماز را در دو سوی روز و ساعتی از آغاز شب بپا دار؛ بیگمان نیکیها بدیها را میزدایند؛ این یادکردی برای یادآوران است» سوره هود، آیه ۱۱۴.
- ↑ التفسیر الکاشف، ج ۶، ص۴۳۷.
- ↑ کشف الاسرار، ج ۸، ص۴۵۷؛ تجلیات فی اسماءاللّه، ص۱۶۵.
- ↑ بیان السعاده، ج ۴، ص۱۸.
- ↑ رحمة من الرحمن، ج ۴، ص۳.
- ↑ روح البیان، ج ۸، ص۲۰۸؛ نمونه، ج ۲۰، ص۱۱.
- ↑ اسحاقنیا تربتی، سید رضا، مقاله «ذوالطول»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص ۳۶۸- ۳۶۹