رابطه فلسفه با علم سیاست چیست؟ (پرسش)
رابطه فلسفه با علم سیاست چیست؟ | |
---|---|
![]() | |
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ فقه سیاسی |
مدخل اصلی | علم سیاست |
تعداد پاسخ | ۱ پاسخ |
رابطه فلسفه با علم سیاست چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث فقه سیاسی است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی فقه سیاسی مراجعه شود.
پاسخ نخست
![](https://commons.imamatpedia.com/w/images/thumb/1/16/1100673.jpg/100px-1100673.jpg)
حجت الاسلام و المسلمین علی اصغر نصرتی در کتاب «نظام سیاسی اسلام» در اینباره گفته است:
«در گذشته فلاسفه و حکما، فلسفه را به دو بخش نظری و عملی تقسیم کرده، سیاست را زیرمجموعه حکمت یا فلسفه عملی میدانستند. هرچند در اوایل قرن بیستم اصالت تجربه بر جریان علم و دانش حاکم گردید و به تدریج علوم بسیاری، مانند: سیاست از فلسفه جدا شدند؛ اما در قالب دیگری، پیوند فلسفه و سیاست را میتوان به عنوان فلسفه سیاسی بررسی نمود که در غرب و در اسلام هر دو از پیشینه تاریخی طولانی برخوردار است.
مؤلف کتاب فلسفه سیاست، مینویسد: “فلسفه سیاسی در حقیقت شاخهای از فلسفه و کوششی است برای کسب معرفت به ماهیت امور سیاسی و سازماندهی مجموعه باورهای فلسفی در جهت اداره امور جامعه”[۱]. امور سیاسی همیشه موضوع تأیید یا رد، انتخاب یا طرد، و ستایش با خدمت واقع میشوند. امور سیاسی به لحاظ طبیعتشان خنثی نیستند؛ بلکه از آدمی اطاعت، وفاداری، تصمیم با قضاوت طلب میکنند. اگر انسان دعوت صریح یا ضمنی امور سیاسی را، مبنی بر اینکه آنها را در چارچوب خوبی و بدی یا عدالت و بیعدالتی مورد قضاوت قرار دهد، جدی تلقی نکند، یعنی آنها را با معیاری از خوبی و بدی محک نزند، نمیتواند آنها را همانطور که هستند، به منزله امور سیاسی درک کند. برای قضاوت صحیح باید معیارهای حقیقی را دانست. اگر فلسفه سیاسی بخواهد، حق مطلب را نسبت به موضوع خود ادا کند، باید برای دست یافتن به معرفت اصیل نسبت به این معیارها بکوشد. فلسفه سیاسی صادقانه میکوشد تا ماهیت امور سیاسی و نظم سیاسی خوب و درست را بداند[۲].
هر نظام حکومتی، فلسفه سیاسی مخصوص به خود دارد. حقیقت یک انقلاب در جامعه به مفهوم زوال و فروپاشی فلسفه سیاسی آن و غلبه و جایگزینی فلسفه سیاسی دیگری است؛ مثلاً قواعد و اصول فکری که در نظام جمهوری اسلامی ایران، پس از انقلاب، مبنای عمل قرار گرفت، مبین فلسفه سیاسیای مبتنی بر مبانی اسلام است و با فلسفه سیاسی نظامهای مستقر در جهان معاصر که بر پایه اندیشه بشری و لیبرالیسم استوار است، تفاوتی بنیادین دارد؛ همانگونه که با فلسفه سیاسی نظام پیشین ایران نیز متفاوت است[۳]»[۴]
منبعشناسی جامع فقه سیاسی
پانویس
- ↑ نوروزی، محمدجواد، فلسفه سیاست، ص۱۷.
- ↑ لنواشتراوس، فلسفه سیاسی چیست، ترجمه دکتر فرهنگ رجایی، ص۴.
- ↑ فلسفه سیاست، ص۱۹.
- ↑ نصرتی، علی اصغر، نظام سیاسی اسلام، ص ۳۰.