کشف و شهود در قرآن

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

«شهود» مرحله مافوق الهام است، الهام تفهیم و ندای غیبی بر انجام امری است، لکن شهود نوعی ادراک حضوری است که نه با حواس پنجگانه، بلکه با روح و اتصال آن به عالم ملکوت و مشاهده فرشته صورت می‌‌گیرد. پیش‌تر اشاره شد که نیل به مقام شهود مبتنی بر تهذیب نفس و تکامل نفس است که نیاز به مقدماتی دارد تا مستعد چنین فیضی گردد. آیه زیر از ارائه عالم ملکوت به حضرت ابراهیم خبر می‌دهد: ﴿وَكَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ[۱]. نکته ظریف اینکه ذیل آیه هدف و نتیجه اتصال به عالم ملکوت را حصول یقین برای حضرت ابراهیم و ذکر وی در شمار اهل یقین «موقنین» توصیف می‌کند که از آن برمی‌‌آید اتصال به چنین منبعی مستلزم معرفت یقینی می‌شود.

مثال دیگر مکاشفه در خواب بر حضرت ابراهیم است که وی امر خدا مبنی بر ذبح فرزندش اسماعیل را شهود کرد و آن حضرت و فرزندش نیز بر آن امر مطاع بودند. ﴿قَالَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ[۲]. از مراتب شهود و مکاشفه رقیق‌تر می‌‌توان به حس بوی حضرت یوسف برای حضرت یعقوب از فرسخ‌ها (حدود هشتاد فرسخ) راه اشاره کرد.

﴿قَالَ أَبُوهُمْ إِنِّي لَأَجِدُ رِيحَ يُوسُفَ لَوْلَا أَنْ تُفَنِّدُونِ[۳]. مورد دیگر شهود فرشته توسط حضرت مریم است که یک مرتبه هنگام عبادت و پیش از حاملگی و مرتبه دوم هنگام تولد حضرت عیسی است که پریشانخاطر شد. برای تسلی خاطر حضرت مریم ندای غیبی آمد و او را تسلی داده و چندین خطاب و امر بر وی صادر شد. ﴿فَأَرْسَلْنَا إِلَيْهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرًا سَوِيًّا * قَالَتْ إِنِّي أَعُوذُ بِالرَّحْمَنِ مِنْكَ إِنْ كُنْتَ تَقِيًّا * قَالَ إِنَّمَا أَنَا رَسُولُ رَبِّكِ لِأَهَبَ لَكِ غُلَامًا زَكِيًّا *... * فَأَجَاءَهَا الْمَخَاضُ إِلَى جِذْعِ النَّخْلَةِ قَالَتْ يَا لَيْتَنِي مِتُّ قَبْلَ هَذَا وَكُنْتُ نَسْيًا مَنْسِيًّا * فَنَادَاهَا مِنْ تَحْتِهَا أَلَّا تَحْزَنِي قَدْ جَعَلَ رَبُّكِ تَحْتَكِ سَرِيًّا *... * فَقُولِي إِنِّي نَذَرْتُ لِلرَّحْمَنِ صَوْمًا فَلَنْ أُكَلِّمَ الْيَوْمَ إِنْسِيًّا[۴].

آیه دیگر از عدم نظر و عدم ادراک عالم ملکوت توبیخ می‌‌کند که نوعی دعوت به وصول بدان است. ﴿أَوَلَمْ يَنْظُرُوا فِي مَلَكُوتِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ[۵]. روشن است که لازمه دعوت به وصول به چنین عالمی پذیرفتن اعتبار و حجیت آن است. قرآن کریم در دو آیه عین هم به توبیخ جدال درباره خدا پرداخته، اما سه قسم جدال با علم و هدایت و قرآن را مستثنا می‌کند. ﴿وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يُجَادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَلَا هُدًى وَلَا كِتَابٍ مُنِيرٍ[۶].

درباره سه منبع مذکور در آیه (علم، هدایت و کتاب) برخی آن را به «علم ضروری، استدلالی و وحی»[۷] تفسیر کرده‌اند که مورد اشکال واقع شده است[۸]؛ چراکه بیان سه منبع به صورت مستقل قرینه بر تغایر هر سه قسم است که آن در تفسیر قبلی با تفسیر دو قسم اول به علم نادیده انگاشته شده است؛ لذا فخر رازی که خود نخست آیه را بر مسلک قبلی تفسیر کرده بود، در مرتبه دوم از آن عدول نموده و هدایت را به هدایت الهی از طریق واسطه‌ای مثل فرشته تفسیر کرد[۹]. از این رو برخی دیگر سه منبع فوق را به «حجت عقلی، هدایت افاضی الهی و وحی» تفسیر کرده‌اند. از معاصران علامه طباطبایی[۱۰] و جوادی آملی[۱۱] نیز بر تفسیر دوم قایل‌اند.[۱۲]

شهود

این روش در جهان اسلام و هم در جهان غرب مانند پاسگال[۱۳]، برگسون[۱۴]، " و ویلیام جیمز[۱۵] طرفدارانی دارد. امروزه برخی با دفاع از ایمان‌گرایی «فیدیسم» می‌کوشند آن را مقابل عقل و عقلانیت قرار داده و بنیان دین از خدا تا آخرت و همچنین آموزه‌های آن را با کشف و تجربه دینی «ایمان» مورد سنجه و اعتبار قرار دهند. برای این نگاه می‌توان در حد کم‌ رنگ بین عرفا طرفدارانی یافت که برخی شان به تحقیر عقل و استدلال‌های آن و دست‌کم عدم اهتمام به آن در مسائل فراطبیعی پرداختند و اعتبار آن را به حوزه زمان و مکان و جهان طبیعت اختصاص دادند.

اشاره خواهد شد اصل ادعای عرفا را فی الجمله و نه بالجمله می‌توان از آیات استفاده نمود، لکن درباره حصر روش به روش کشف باید گفت از منظر قرآن هر دو روش (شهودی و عقلی) علم و معرفت‌زاست، لکن مباحث عقلی در نهایت برهان و علم الیقین افاده می‌کنند، اما راه شهود بالاتر از علم یقینی است که قرآن از آن به «عین الیقین» تعبیر می‌کند، چنان که درباره امکان علم یقینی و رؤیت جهنم در همین دنیا - البته رؤیت با چشم قلب و شهود- می‌فرماید: ﴿ثُمَّ كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ * كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ * لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ * ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ[۱۶].

آیه دیگر نتیجه عبادت حقیقی را نیل انسان به مرتبه یقین بیان می‌کند. ﴿وَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ[۱۷]. آیه دیگر خروجی ایمان و تقوای الهی را عطای مضاعف رحمت الهی و نوری توصیف می‌کند که آن مثل جهت‌نما راه هدایت را ترسیم می‌کند. نور یک امر وجودی در دل مؤمن است که حاصل تقوای الهی است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَآمِنُوا بِرَسُولِهِ يُؤْتِكُمْ كِفْلَيْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ وَيَجْعَلْ لَكُمْ نُورًا تَمْشُونَ بِهِ[۱۸].

آیه زیر عمل صالح را موجب رؤیت و شهود خداوندگار توصیف می‌کند: ﴿فَمَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا[۱۹]. دو آیه زیر نتیجه پیشه کردن تقوا را افاضه علم و فرقان (مایه تشخیص حق از باطل) از سوی خداوند بیان می‌کند: ﴿وَاتَّقُوا اللَّهَ وَيُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ[۲۰]؛ ﴿إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقَانًا[۲۱]؛ ﴿الَّذِي يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ[۲۲]. آیه دیگر نتیجه مجاهده و تهذیب نفس را هدایت به سبل الهی توصیف می‌کند: ﴿وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ[۲۳].

قایلان به راه شهود استدلال می‌کنند که وقتی آیات متعددی از امکان شهود و اتصال به عالم غیب، بلکه از وقوع آن حداقل برای برخی خبر می‌دهند؛ مانند آیاتی که پیش اشاره شد که دلالت می‌کنند که انسان بر اثر تقوا و عبادت به مرتبه‌ای نایل آید که حقیقت بهشت و جهنم را به علم و عین یقین مشاهده کند، و از طرف خدا نور و فرقانی به او اعطا شود و نتیجه مجاهدتش هدایت به سبل الهی باشد، لازمه آیات فوق (خبر دادن از مقامات برخی انسان‌هاتأیید و پذیرفتن مشروعیت و صحت چنین روشی در تفسیر آموزه‌های دین و سلوک بدان است، و گرنه آیات فوق لغو خواهند بود.

تحلیل و بررسی:

  1. در تحلیل روش فوق باید گفت نکته ابهام و اشکال در صغری، یعنی تحقق کشف و شهود واقعی و تشخیص آن از غیر واقعی است، به تعبیری بحث در مصادیق و صغرویات است؛ چراکه محتمل است به جای اتصال به عالم مثال منفصل (عالم ملکوت و غیب الهی) دچار توهمات ذهنی در عالم مثال متصل خود مثل القائات شیطانی شود. ﴿وَإِنَّ الشَّيَاطِينَ لَيُوحُونَ إِلَى أَوْلِيَائِهِمْ لِيُجَادِلُوكُمْ[۲۴].
  2. شهود یک راه تجربی و شخصی برای علم به آموزه دینی و به تبع آن طی طریق و سلوک است که البته موجب علم، بلکه عین الیقین برای دارنده آن در صورت صدق می‌گردد، لکن برای آنکه از آن بتوان در تبیین آموزه دینی استفاده کرد، باید از قالب تجربی و شهودی خارج و در قالب یک گزاره علمی و معرفتی مثل یک دلیل، اصل و قاعده ارائه شود؛ لکن در مقام گزارش شهود در قالب یک دلیل معرفتی، وجوه مختلفی مثل احتمال خطا نسیان یا عمد در مقام ثبوت یا اثبات مطرح می‌شود که برای رد احتمالات فوق و اثبات تطابق مقام گزارش با مقام واقع و ثبوت به مبانی مسلم دینی لازم است. به دیگر سخن، - چنان‌که در فصل منابع ذیل شهود اشاره شد - شهود و تجربه دینی از آسیب‌های مختلفی چون تأثر از مبانی و پیش‌فرض‌های ذهنی و محیط و جامعه مصون نیست؛ لذا باید برای تشخیص صدق و سره و ناسره آن ملاک و شاخصی لازم است که عرصه آن به شهود معصومان می‌تواند معیار لازم باشد، و لکن آن کافی نیست، چون شهود فوق در دسترس نیست؛ لذا احکام منبعث از شهود را باید به مبانی و منابع مسلم دینی مثل کتاب، سنت و عقل عرصه کرد[۲۵]. از تأمل در نکته فوق روشن می‌شود که شهود راه و روشگان کلی و قابل ارائه برای همگان نیست، بلکه یک راه تجربی و شخصی است که برای صاحب آن می‌تواند حجت باشد.
  3. راه شهود با قطع نظر از شخصی محور بودن، در همین راه خود نیز از راه عقلی و استدلالی بی‌نیاز نیست؛ چراکه شروع این راه به مقدماتی از جمله تصور صحیح خداوند، تصدیق غایت و فایده محتاج است که آن با تعقل ممکن می‌شود، تا عارف در این راه به تعبیر قیصری با بصیرت طی طریق کند. عرفا خود به این مقدمات اعتراف دارند؛ لذا عرفان را به دو قسم نظری و عملی تقسیم کرده‌اند؛ چنان که قیصری می‌گوید: إِنَّ الْوُصُولَ إِلَى اللَّهِ سُبْحَانَهُ قِسْمَانِ: عِلْمِيٌّ وَ عَمَلِيٌّ وَ الْعَمَلِيُّ مَشْرُوطٌ بِالْعِلْمِيِّ لِيَكُونَ الْعَامِلُ عَلَى بَصِيرَةٍ فِي عَمَلِهِ[۲۶]. ابن فارض هشدار می‌دهد که نباید عارف به علوم نقلی بسنده کرده و از علوم عقلی غافل ماند[۲۷]. ابن ترکه از دیگر عرفای نامی برای کسب حقیقت در مسائل علمی و عرفانی، پرداختن به علوم فکری و نظری مانند علم منطق را امر لازم می‌داند[۲۸].
  4. نکته دیگر اینکه راه شهود و عرفان مخاطبان خاص خود را می‌طلبد و همه توان طی طریق آن را ندارند؛ لذا دیگر افراد برای خداشناسی از راه‌های دیگر مانند مطالعه در طبیعت برای اکثریت مردم یا استدلال‌های عقلی برای قشر صاحبان علوم نظری و عقلی، باید استفاده نمایند. در واقع تکثر راه‌های خداشناسی خود لطف الهی در حق بندگانش است که هر انسانی به تناسب استعداد و ذوق خود بتواند به معبود خود علم و ایمان پیدا کند و آیات آن پیش‌تر گذشت و در ادامه نیز به تناسب اشاره خواهد شد.[۲۹]

منابع

پانویس

  1. «و این‌گونه ما گستره آسمان‌ها و زمین را به ابراهیم می‌نمایانیم و (چنین می‌کنیم) تا از باورداران گردد» سوره انعام، آیه ۷۵.
  2. «(ابراهیم) گفت: پسرکم! من در خواب می‌بینم که تو را سر می‌برم پس بنگر که چه می‌بینی؟ گفت: ای پدر! آنچه فرمان می‌یابی انجام ده که- اگر خداوند بخواهد- مرا از شکیبایان خواهی یافت» سوره صافات، آیه ۱۰۲.
  3. «پدرشان (در کنعان) گفت: اگر مرا گول و خرف ندانید من بوی یوسف را می‌شنوم» سوره یوسف، آیه ۹۴؛ ر.ک: عبدالله جوادی آملی، تفسیر موضوعی، ج۱۳، ص۳۳۲/ ممکن است اینجا این سؤال مطرح شود که حضرت یعقوب چطور در ابتدا بوی یوسف را از چاه اطراف کنعان استشمام نکرد، اما بعدها از فرسنگها راه شنید. به قول سعدی: «ز مصرش بوی پیراهن شنیدی/ چرا در چاه کنعانش ندیدی. پاسخ‌اش از نکات پیشین روشن می‌شود که نیل به مقام شهود و دریافت الهام شرایط خاص خود را دارد. سعدی خود در ادامه چنین جواب می‌دهد: «بگفتا حال ما برق جهان است/ دمی پیدا و دیگر دم نهان است؛ گهی بر طارم اعلی نشینم/ گهی تا پشت پای خود نبینم».
  4. «و ما روح خود را به سوی او فرو فرستادیم که چون انسانی باندام، بر او پدیدار گشت * (مریم) گفت: من از تو، به (خداوند) بخشنده پناه می‌برم؛ اگر پرهیزگاری (از من دور شو) * گفت: من، تنها فرستاده پروردگار تو هستم تا به تو پسری پاکیزه ببخشم *... * آنگاه درد زایمان او را به سوی تنه درخت خرمایی کشاند؛ گفت: کاش پیش از این مرده و از یاد رفته بودم * پس او را از فرو دست وی ندا داد که: غمگین مباش، خداوند از بن (پای) تو جویباری روان کرده است *... * بگو برای (خداوند) بخشنده روزه‌ای نذر کرده‌ام و امروز به هیچ روی با کسی سخن نمی‌گویم» سوره مریم، آیه ۱۷-۱۹، ۲۳-۲۴ و ۲۶.
  5. «آیا در گستره آسمان‌ها و زمین و هر چیزی که خداوند آفریده است ننگریسته‌اند؟» سوره اعراف، آیه ۱۸۵.
  6. «و از مردم کسی است که درباره خداوند بی‌هیچ دانش و رهیافت و کتابی روشنی‌بخش، چالش می‌ورزد» سوره حج، آیه ۸؛ ﴿أَلَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَأَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يُجَادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَلَا هُدًى وَلَا كِتَابٍ مُنِيرٍ «آیا ندیده‌اید که خداوند آنچه را در آسمان‌ها و در زمین است برای شما رام کرد و نعمت‌های آشکار و پنهان خود را بر شما تمام کرد؟ و برخی از مردم بی‌هیچ دانش و رهنمود و کتاب روشنی درباره خدا چالش می‌ورزند» سوره لقمان، آیه ۲۰.
  7. فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج۲۳، ص۲۰۷.
  8. سید محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج۱۴، ص۳۴۹.
  9. فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج۲۵، ص۱۲۴.
  10. وَ يُمْكِنُ أَنْ يَكُونَ الْمُرَادُ بِالْعِلْمِ مَا تُفِيدُهُ الْحُجَّةُ الْعَقْلِيَّةُ، وَ بِالْهُدَى مَا تُفِيضُهُ الْهَدَايَةُ الْإِلَهِيَّةُ لِمَنْ أَخْلَصَ لِلَّهِ فِي عِبَادَتِهِ وَ عُبُودِيَّتِهِ فَاسْتَنَارَ قَلْبُهُ بِنُورِ مَعْرِفَتِهِ، أَوْ بِالْعَكْسِ بِوَجْهٍ، وَ بِالْكِتَابِ الْمُنِيرِ الْوَحْيُ الْإِلَهِيُّ مِنْ طَرِيقِ النُّبُوَّةِ (سید محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج۱۴، ص۳۴۹).
  11. عبدالله جوادی آملی، سرچشمه اندیشه، ج۴، ص۱۱۹؛ همو، تفسیر موضوعی، ج۱۳، ص۲۱۵.
  12. قدردان قراملکی، محمد حسن، قرآن و علم کلام، ص۹۱
  13. پاسگال می‌گوید: «به وجود خدا دل گواهی می‌دهد نه عقل» (محمدعلی فروغی، سیر حکمت در اروپا، ج۲، ص۱۴).
  14. محمدعلی فروغی، سیر حکمت در اروپا، ج۳، ص۳۲۲.
  15. ر.ک: ویلیام جیمز، دین و روان، فصل ۴.
  16. «دگر باره هرگز! به زودی خواهید دانست * هرگز! اگر به «دانش بی‌گمان» بدانید * به راستی دوزخ را خواهید دید * سپس آن را به «دیدار بی‌گمان» خواهید دید» سوره تکاثر، آیه ۴-۷.
  17. «و پروردگارت را پرستش کن تا مرگ تو فرا رسد» سوره حجر، آیه ۹۹.
  18. «ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و به پیامبرش ایمان آورید تا از بخشایش خویش دو بهره به شما ارزانی دارد و در شما فروغی نهد که با آن راه بسپارید» سوره حدید، آیه ۲۸.
  19. «پس هر کس به لقای پروردگارش امید دارد باید کاری شایسته کند» سوره کهف، آیه ۱۱۰.
  20. «و از خداوند پروا کنید؛ و خداوند به شما آموزش می‌دهد» سوره بقره، آیه ۲۸۲؛ عبدالله جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ج۲۰، ص۴۱۹.
  21. «اگر از خداوند پروا کنید در شما نیروی شناخت درستی از نادرستی می‌نهد» سوره انفال، آیه ۲۹.
  22. «که در دل‌های آدمیان وسوسه می‌افکند،» سوره ناس، آیه ۵.
  23. «و راه‌های خویش را به آنان که در (راه) ما بکوشند می‌نماییم و بی‌گمان خداوند با نیکوکاران است» سوره عنکبوت، آیه ۶۹.
  24. «و شیطان‌ها بی‌گمان در یاران خویش می‌دمند که با شما چالش ورزند» سوره انعام، آیه ۱۲۱.
  25. عبدالله جوادی آملی، سرچشمه اندیشه، ج۳، ص۱۷۴.
  26. داوود قیصری، رسائل قیصری، ص۳۵.
  27. ر.ک: فرغانی، مشارق الدراری، شرح قصیده تائیه ابن فارض، ص۵۷۴.
  28. ابن ترکه؛ تمهید القواعد، ص۲۷۰.
  29. قدردان قراملکی، محمد حسن، قرآن و علم کلام، ص ۱۷۴