حاکم جائر در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۵: خط ۵:
| پرسش مرتبط  =  
| پرسش مرتبط  =  
}}
}}
==مقدمه==
== مقدمه ==
[[قرآن کریم]] هر [[ولایتی]] جز [[ولایت خدا]] را [[ولایت طاغوت]] معرفی کرده است. [[انسان‌ها]] باید به [[فرمان خدا]] باشند و هر چیزی که [[انسان]] را از [[اطاعت]] [[فرمان خدا]] بازدارد، و زمینۀ [[عصیان]] [[انسان]] را در برابر [[پروردگار]] فراهم آورد، [[طاغوت]] و [[شیطان]] است. بنابر [[آیات الهی]]، [[طاغوت]] و [[شیطان]] نسبت این‌همانی دارد؛ یعنی هر [[ولایتی]] که غیر از [[ولایت الهی]] باشد، [[ولایت طاغوت]] و [[شیطان]] است: {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ الطَّاغُوتِ}}<ref>«مؤمنان در راه خداوند... و کافران در راه طاغوت جنگ می‌کنند» سوره نساء، آیه ۷۶.</ref> سپس بی‌درنگ درباره [[دوستان شیطان]] به [[جنگ]] [[فرمان]] می‌دهد: {{متن قرآن|فَقَاتِلُوا أَوْلِيَاءَ الشَّيْطَانِ}}<ref>«پس با یاران شیطان کارزار کنید» سوره نساء، آیه ۷۶.</ref>. در این [[آیه]] [[نورانی]] [[طاغوت]] و [[شیطان]] به جای یکدیگر به کار رفته‌اند و با یکدیگر نسبت عینیت دارند. [[خداوند]] سرانجام [[ولایت طاغوت]] و [[شیطان]] را در یکی از [[آیات]] [[سوره نساء]] به خوبی ترسیم کرده است: {{متن قرآن|وَمَنْ يُشَاقِقِ الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدَى وَيَتَّبِعْ غَيْرَ سَبِيلِ الْمُؤْمِنِينَ نُوَلِّهِ مَا تَوَلَّى وَنُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَسَاءَتْ مَصِيرًا}}<ref>«و هر کس پس از آنکه به روشنی رهنمود یافت با پیامبر مخالفت ورزد و از راهی جز راه مؤمنان پیروی کند وی را با آنچه بدان روی آورده است وامی‌نهیم و وی را به دوزخ می‌افکنیم و این بد پایانه‌ای است!» سوره نساء، آیه ۱۱۵.</ref><ref>برای مطالعه بیشتر، ر.ک: [[سید علی خامنه‌ای|خامنه‌ای، سید علی]]، ولایت، ص۱۰۲-۱۰۷.</ref>. [[خداوند]] در این [[آیه]] می‌فرماید: هرکس [[راه]] خود را از [[راه]] [[پیامبر]] جدا کند با وی [[مخالفت]] و از او [[سرپیچی]] کرده، وارد [[جهنم]] خواهد شد. پس بنابر این [[آیه]]، یکی از مصادیق تام و بارز [[طاغوت]]، [[حاکمان]] [[کافر]] است. یکی دیگر از مصادیق [[طاغوت]]، چه بسا افراد مسلمان‌اند که [[حکومت]] آنها به [[اذن خداوند]] نبوده است. آنان که [[ولایت]] [[حضرت امیر]] را نپذیرفتند نیز سرانجام [[راه]] خود را از [[پیامبر]] جدا کردند. در این [[آیه]] تصریح شده است که هرگز نباید به [[ولایت]] [[پیشوایان]] [[طاغوت]] تن داد، بلکه باید با آنان مقابله و [[مبارزه]] کرد.
[[قرآن کریم]] هر [[ولایتی]] جز [[ولایت خدا]] را [[ولایت طاغوت]] معرفی کرده است. [[انسان‌ها]] باید به [[فرمان خدا]] باشند و هر چیزی که [[انسان]] را از [[اطاعت]] [[فرمان خدا]] بازدارد، و زمینۀ [[عصیان]] [[انسان]] را در برابر [[پروردگار]] فراهم آورد، [[طاغوت]] و [[شیطان]] است. بنابر [[آیات الهی]]، [[طاغوت]] و [[شیطان]] نسبت این‌همانی دارد؛ یعنی هر [[ولایتی]] که غیر از [[ولایت الهی]] باشد، [[ولایت طاغوت]] و [[شیطان]] است: {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ الطَّاغُوتِ}}<ref>«مؤمنان در راه خداوند... و کافران در راه طاغوت جنگ می‌کنند» سوره نساء، آیه ۷۶.</ref> سپس بی‌درنگ درباره [[دوستان شیطان]] به [[جنگ]] [[فرمان]] می‌دهد: {{متن قرآن|فَقَاتِلُوا أَوْلِيَاءَ الشَّيْطَانِ}}<ref>«پس با یاران شیطان کارزار کنید» سوره نساء، آیه ۷۶.</ref>. در این [[آیه]] [[نورانی]] [[طاغوت]] و [[شیطان]] به جای یکدیگر به کار رفته‌اند و با یکدیگر نسبت عینیت دارند. [[خداوند]] سرانجام [[ولایت طاغوت]] و [[شیطان]] را در یکی از [[آیات]] [[سوره نساء]] به خوبی ترسیم کرده است: {{متن قرآن|وَمَنْ يُشَاقِقِ الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدَى وَيَتَّبِعْ غَيْرَ سَبِيلِ الْمُؤْمِنِينَ نُوَلِّهِ مَا تَوَلَّى وَنُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَسَاءَتْ مَصِيرًا}}<ref>«و هر کس پس از آنکه به روشنی رهنمود یافت با پیامبر مخالفت ورزد و از راهی جز راه مؤمنان پیروی کند وی را با آنچه بدان روی آورده است وامی‌نهیم و وی را به دوزخ می‌افکنیم و این بد پایانه‌ای است!» سوره نساء، آیه ۱۱۵.</ref><ref>برای مطالعه بیشتر، ر. ک: [[سید علی خامنه‌ای|خامنه‌ای، سید علی]]، ولایت، ص۱۰۲-۱۰۷.</ref>. [[خداوند]] در این [[آیه]] می‌فرماید: هرکس [[راه]] خود را از [[راه]] [[پیامبر]] جدا کند با وی [[مخالفت]] و از او [[سرپیچی]] کرده، وارد [[جهنم]] خواهد شد. پس بنابر این [[آیه]]، یکی از مصادیق تام و بارز [[طاغوت]]، [[حاکمان]] [[کافر]] است. یکی دیگر از مصادیق [[طاغوت]]، چه بسا افراد مسلمان‌اند که [[حکومت]] آنها به [[اذن خداوند]] نبوده است. آنان که [[ولایت]] [[حضرت امیر]] را نپذیرفتند نیز سرانجام [[راه]] خود را از [[پیامبر]] جدا کردند. در این [[آیه]] تصریح شده است که هرگز نباید به [[ولایت]] [[پیشوایان]] [[طاغوت]] تن داد، بلکه باید با آنان مقابله و [[مبارزه]] کرد.


دسته دیگر از [[حاکمان جائر]] کسانی‌اند که [[مشروعیت]] [[حکومتی]] آنها با چالش روبه‌روست. این افراد ممکن است [[شیعه]] باشند و در [[نظام حکومتی]] نیز به کسی [[ظلم]] روا نداشته باشند، اما چون [[حاکمیت]] آنها بدون [[نصب]] یا [[اذن امام]] است حکومتشان اغتصابی است و از مصادیق [[حکومت جائر]] به شمار می‌رود.
دسته دیگر از [[حاکمان جائر]] کسانی‌اند که [[مشروعیت]] [[حکومتی]] آنها با چالش روبه‌روست. این افراد ممکن است [[شیعه]] باشند و در [[نظام حکومتی]] نیز به کسی [[ظلم]] روا نداشته باشند، اما چون [[حاکمیت]] آنها بدون [[نصب]] یا [[اذن امام]] است حکومتشان اغتصابی است و از مصادیق [[حکومت جائر]] به شمار می‌رود.
در مجموع، از نظر [[شیعه]] سه دسته از [[حاکمان]] در زمرۀ [[حکام]] جائرند: دستۀ نخست، کسانی که به طور عام بر [[مردم]] [[ستم]] روا می‌دارند؛ اعم از [[کافر]]، [[اهل سنت]] یا [[شیعه]]؛ دستۀ دوم حکامی که [[شایستگی]] [[امامت]] و [[رهبری]] را بنابر ملاک‌ها و معیارهای [[الهی]] ندارند؛ خواه [[شیعه]] باشند یا [[اهل سنت]]؛ گرچه ملاک‌ها و شرایط ممکن است از دیدگاه [[شیعه]] و [[اهل سنت]] در برخی از موارد چون [[قریشی بودن]] تفاوت داشته باشد؛ دستۀ سوم حکامی که [[شیعه]] نیستند و از [[پذیرش ولایت]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} سر باز زدند. بنابراین در این نوشتار، هرجا نامی از حاکم جائر به میان آمده است همه یا یکی از مصادیق یادشده را دربر می‌گیرد<ref>[[محمد علی میرعلی|میرعلی، محمد علی]]، [[اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت (کتاب)|اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت]]، ص ۴۰.</ref>.
در مجموع، از نظر [[شیعه]] سه دسته از [[حاکمان]] در زمرۀ [[حکام]] جائرند: دستۀ نخست، کسانی که به طور عام بر [[مردم]] [[ستم]] روا می‌دارند؛ اعم از [[کافر]]، [[اهل سنت]] یا [[شیعه]]؛ دستۀ دوم حکامی که [[شایستگی]] [[امامت]] و [[رهبری]] را بنابر ملاک‌ها و معیارهای [[الهی]] ندارند؛ خواه [[شیعه]] باشند یا [[اهل سنت]]؛ گرچه ملاک‌ها و شرایط ممکن است از دیدگاه [[شیعه]] و [[اهل سنت]] در برخی از موارد چون [[قریشی بودن]] تفاوت داشته باشد؛ دستۀ سوم حکامی که [[شیعه]] نیستند و از [[پذیرش ولایت]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} سر باز زدند. بنابراین در این نوشتار، هرجا نامی از حاکم جائر به میان آمده است همه یا یکی از مصادیق یادشده را دربر می‌گیرد<ref>[[محمد علی میرعلی|میرعلی، محمد علی]]، [[اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت (کتاب)|اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت]]، ص ۴۰.</ref>.


== منابع ==
== منابع ==
خط ۱۹: خط ۱۹:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:مدخل]]
[[رده:حاکم جائر]]
[[رده:حکومت]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۴ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۲۳:۳۳

مقدمه

قرآن کریم هر ولایتی جز ولایت خدا را ولایت طاغوت معرفی کرده است. انسان‌ها باید به فرمان خدا باشند و هر چیزی که انسان را از اطاعت فرمان خدا بازدارد، و زمینۀ عصیان انسان را در برابر پروردگار فراهم آورد، طاغوت و شیطان است. بنابر آیات الهی، طاغوت و شیطان نسبت این‌همانی دارد؛ یعنی هر ولایتی که غیر از ولایت الهی باشد، ولایت طاغوت و شیطان است: الَّذِينَ آمَنُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ الطَّاغُوتِ[۱] سپس بی‌درنگ درباره دوستان شیطان به جنگ فرمان می‌دهد: فَقَاتِلُوا أَوْلِيَاءَ الشَّيْطَانِ[۲]. در این آیه نورانی طاغوت و شیطان به جای یکدیگر به کار رفته‌اند و با یکدیگر نسبت عینیت دارند. خداوند سرانجام ولایت طاغوت و شیطان را در یکی از آیات سوره نساء به خوبی ترسیم کرده است: وَمَنْ يُشَاقِقِ الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدَى وَيَتَّبِعْ غَيْرَ سَبِيلِ الْمُؤْمِنِينَ نُوَلِّهِ مَا تَوَلَّى وَنُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَسَاءَتْ مَصِيرًا[۳][۴]. خداوند در این آیه می‌فرماید: هرکس راه خود را از راه پیامبر جدا کند با وی مخالفت و از او سرپیچی کرده، وارد جهنم خواهد شد. پس بنابر این آیه، یکی از مصادیق تام و بارز طاغوت، حاکمان کافر است. یکی دیگر از مصادیق طاغوت، چه بسا افراد مسلمان‌اند که حکومت آنها به اذن خداوند نبوده است. آنان که ولایت حضرت امیر را نپذیرفتند نیز سرانجام راه خود را از پیامبر جدا کردند. در این آیه تصریح شده است که هرگز نباید به ولایت پیشوایان طاغوت تن داد، بلکه باید با آنان مقابله و مبارزه کرد.

دسته دیگر از حاکمان جائر کسانی‌اند که مشروعیت حکومتی آنها با چالش روبه‌روست. این افراد ممکن است شیعه باشند و در نظام حکومتی نیز به کسی ظلم روا نداشته باشند، اما چون حاکمیت آنها بدون نصب یا اذن امام است حکومتشان اغتصابی است و از مصادیق حکومت جائر به شمار می‌رود. در مجموع، از نظر شیعه سه دسته از حاکمان در زمرۀ حکام جائرند: دستۀ نخست، کسانی که به طور عام بر مردم ستم روا می‌دارند؛ اعم از کافر، اهل سنت یا شیعه؛ دستۀ دوم حکامی که شایستگی امامت و رهبری را بنابر ملاک‌ها و معیارهای الهی ندارند؛ خواه شیعه باشند یا اهل سنت؛ گرچه ملاک‌ها و شرایط ممکن است از دیدگاه شیعه و اهل سنت در برخی از موارد چون قریشی بودن تفاوت داشته باشد؛ دستۀ سوم حکامی که شیعه نیستند و از پذیرش ولایت امیرالمؤمنین (ع) سر باز زدند. بنابراین در این نوشتار، هرجا نامی از حاکم جائر به میان آمده است همه یا یکی از مصادیق یادشده را دربر می‌گیرد[۵].

منابع

پانویس

  1. «مؤمنان در راه خداوند... و کافران در راه طاغوت جنگ می‌کنند» سوره نساء، آیه ۷۶.
  2. «پس با یاران شیطان کارزار کنید» سوره نساء، آیه ۷۶.
  3. «و هر کس پس از آنکه به روشنی رهنمود یافت با پیامبر مخالفت ورزد و از راهی جز راه مؤمنان پیروی کند وی را با آنچه بدان روی آورده است وامی‌نهیم و وی را به دوزخ می‌افکنیم و این بد پایانه‌ای است!» سوره نساء، آیه ۱۱۵.
  4. برای مطالعه بیشتر، ر. ک: خامنه‌ای، سید علی، ولایت، ص۱۰۲-۱۰۷.
  5. میرعلی، محمد علی، اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت، ص ۴۰.