حجر بن حر: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==منابع== +== منابع ==))
 
(۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[حجر بن حر در تاریخ اسلامی]] - [[حجر بن حر در تراجم و رجال]]| پرسش مرتبط  = }}
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[حجر بن حر در تاریخ اسلامی]] - [[حجر بن حر در تراجم و رجال]]</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">


==مقدمه==
== مقدمه ==
در منابع کهن از حجر بن حرّ نامی به میان نیامده است، ولی صاحب [[اسرار الشهادة (کتاب)|اسرار الشهادة]] می‌نویسد: چون [[ابن‌ زیاد]] از [[دیدار]] و گفت‌وگوی [[عمر بن سعد]] و [[امام حسین]]{{ع}} باخبر شد به [[خشم]] آمد، و به ابن‌ سعد نوشت که [[حسین]]{{ع}} را در تنگنا قرار دهد<ref>اسرار الشهاده، ج۲، ص۱۸۵.</ref>. پسر سعد هم به حجر بن حر پرچمی داد و وی را به [[فرماندهی]] دو هزار نفر برگزید و او را [[مأمور]] [[نگهبانی]] [[شریعه]] قرار داد تا [[امام]]{{ع}} و یارانش از آب [[فرات]] استفاده نکنند<ref>اسرار الشهاده، ج۲، ص۱۸۵، تذکرة الشهدا، ص۹۷.</ref>.
در منابع کهن از حجر بن حرّ نامی به میان نیامده است، ولی صاحب [[اسرار الشهادة (کتاب)|اسرار الشهادة]] می‌نویسد: چون [[ابن‌ زیاد]] از [[دیدار]] و گفت‌وگوی [[عمر بن سعد]] و [[امام حسین]] {{ع}} باخبر شد به [[خشم]] آمد، و به ابن‌ سعد نوشت که [[حسین]] {{ع}} را در تنگنا قرار دهد<ref>اسرار الشهاده، ج۲، ص۱۸۵.</ref>. پسر سعد هم به حجر بن حر پرچمی داد و وی را به [[فرماندهی]] دو هزار نفر برگزید و او را [[مأمور]] [[نگهبانی]] [[شریعه]] قرار داد تا [[امام]] {{ع}} و یارانش از آب [[فرات]] استفاده نکنند<ref>اسرار الشهاده، ج۲، ص۱۸۵، تذکرة الشهدا، ص۹۷.</ref>.


اسفراینی گوید: در هنگام [[نبرد]] میان دو [[سپاه]]، یکی از دلاوران [[لشکر]] [[عمر بن سعد]] نزد امام حسین{{ع}} آمد و گفت: من حجر بن حرّ هستم، دوست دارم در رکاب تو به [[شهادت]] برسم، آن‌گاه وارد میدان شد و نبرد می‌کرد و پس از کشتن شماری از [[دشمن]] به درجه رفیع شهادت نایل آمد.
اسفراینی گوید: در هنگام [[نبرد]] میان دو [[سپاه]]، یکی از دلاوران [[لشکر]] [[عمر بن سعد]] نزد امام حسین {{ع}} آمد و گفت: من حجر بن حرّ هستم، دوست دارم در رکاب تو به [[شهادت]] برسم، آن‌گاه وارد میدان شد و نبرد می‌کرد و پس از کشتن شماری از [[دشمن]] به درجه رفیع شهادت نایل آمد.


چون چشم حرّ به او افتاد، بسیار [[خرسند]] گشت و گفت: [[سپاس]] خدای را که فرزندم در راه حسین{{ع}} به شهادت رسید. آن‌گاه [[خدمت]] امام{{ع}} رسید و عرض کرد: فرزندم در راه [[توبه]] شهادت رسید من هم می‌خواهم از او [[پیروی]] کنم. [[حضرت]] فرمود: [[صبر]] کن تا فرزندت را بیاورم و آن‌گاه به دشمن [[حمله]] کرد و شماری از آنان را به [[هلاکت]] رسانده، [[بدن]] حجر را آورد در میان [[خیمه]] نهاد<ref>نور العین فی مشهد الحسین{{ع}}، ص۳۸.</ref>.<ref>جمعی از نویسندگان، [[پژوهشی پیرامون شهدای کربلا (کتاب)|پژوهشی پیرامون شهدای کربلا]]، ص:۱۴۱-۱۴۲.</ref>
چون چشم حرّ به او افتاد، بسیار [[خرسند]] گشت و گفت: [[سپاس]] خدای را که فرزندم در راه حسین {{ع}} به شهادت رسید. آن‌گاه [[خدمت]] امام {{ع}} رسید و عرض کرد: فرزندم در راه [[توبه]] شهادت رسید من هم می‌خواهم از او [[پیروی]] کنم. [[حضرت]] فرمود: [[صبر]] کن تا فرزندت را بیاورم و آن‌گاه به دشمن [[حمله]] کرد و شماری از آنان را به [[هلاکت]] رسانده، [[بدن]] حجر را آورد در میان [[خیمه]] نهاد<ref>نور العین فی مشهد الحسین {{ع}}، ص۳۸.</ref>.<ref>جمعی از نویسندگان، [[پژوهشی پیرامون شهدای کربلا (کتاب)|پژوهشی پیرامون شهدای کربلا]]، ص:۱۴۱-۱۴۲.</ref>
 
== جستارهای وابسته ==


== منابع ==
== منابع ==
خط ۱۸: خط ۱۳:
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


==پانویس==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:حجر بن حر]]
[[رده:حجر بن حر]]
[[رده:مدخل]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:شهدای واقعه کربلا]]
[[رده:شهدای واقعه کربلا]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۴ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۲۳:۳۶

مقدمه

در منابع کهن از حجر بن حرّ نامی به میان نیامده است، ولی صاحب اسرار الشهادة می‌نویسد: چون ابن‌ زیاد از دیدار و گفت‌وگوی عمر بن سعد و امام حسین (ع) باخبر شد به خشم آمد، و به ابن‌ سعد نوشت که حسین (ع) را در تنگنا قرار دهد[۱]. پسر سعد هم به حجر بن حر پرچمی داد و وی را به فرماندهی دو هزار نفر برگزید و او را مأمور نگهبانی شریعه قرار داد تا امام (ع) و یارانش از آب فرات استفاده نکنند[۲].

اسفراینی گوید: در هنگام نبرد میان دو سپاه، یکی از دلاوران لشکر عمر بن سعد نزد امام حسین (ع) آمد و گفت: من حجر بن حرّ هستم، دوست دارم در رکاب تو به شهادت برسم، آن‌گاه وارد میدان شد و نبرد می‌کرد و پس از کشتن شماری از دشمن به درجه رفیع شهادت نایل آمد.

چون چشم حرّ به او افتاد، بسیار خرسند گشت و گفت: سپاس خدای را که فرزندم در راه حسین (ع) به شهادت رسید. آن‌گاه خدمت امام (ع) رسید و عرض کرد: فرزندم در راه توبه شهادت رسید من هم می‌خواهم از او پیروی کنم. حضرت فرمود: صبر کن تا فرزندت را بیاورم و آن‌گاه به دشمن حمله کرد و شماری از آنان را به هلاکت رسانده، بدن حجر را آورد در میان خیمه نهاد[۳].[۴]

منابع

  1. جمعی از نویسندگان، پژوهشی پیرامون شهدای کربلا

پانویس

  1. اسرار الشهاده، ج۲، ص۱۸۵.
  2. اسرار الشهاده، ج۲، ص۱۸۵، تذکرة الشهدا، ص۹۷.
  3. نور العین فی مشهد الحسین (ع)، ص۳۸.
  4. جمعی از نویسندگان، پژوهشی پیرامون شهدای کربلا، ص:۱۴۱-۱۴۲.