قاطعیت در معارف و سیره نبوی: تفاوت میان نسخهها
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==منابع== +== منابع ==)) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = قاطعیت | |||
| عنوان مدخل = [[قاطعیت]] | |||
| مداخل مرتبط = [[قاطعیت در قرآن]] - [[قاطعیت در حدیث]] - [[قاطعیت در کلام اسلامی]] - [[قاطعیت در معارف و سیره نبوی]] | |||
| پرسش مرتبط = | |||
}} | |||
==[[صلابت]] و قاطعیت [[رسول الله]]{{صل}}== | == [[صلابت]] و قاطعیت [[رسول الله]] {{صل}} == | ||
رسول الله{{صل}} [[مظهر]] [[آیه کریمه]] {{متن قرآن|أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ}}<ref>«بر کافران سختگیر، میان خویش مهربانند» سوره فتح، آیه ۲۹.</ref> است. [[حضرت محمد]]{{صل}} همچنان که از [[شرح صدر]] و [[عفو و گذشت]] برخوردار بود، صلابت و قاطعیت مثال زدنی نیز داشت. ایشان به این آیه کریمه [[قرآن]] به [[درستی]] [[جامه]] عمل پوشاند که: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ وَاغْلُظْ عَلَيْهِمْ}}<ref>«ای پیامبر! با کافران و منافقان جهاد کن و بر آنان سخت بگیر» سوره توبه، آیه ۷۳.</ref>. | رسول الله {{صل}} [[مظهر]] [[آیه کریمه]] {{متن قرآن|أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ}}<ref>«بر کافران سختگیر، میان خویش مهربانند» سوره فتح، آیه ۲۹.</ref> است. [[حضرت محمد]] {{صل}} همچنان که از [[شرح صدر]] و [[عفو و گذشت]] برخوردار بود، صلابت و قاطعیت مثال زدنی نیز داشت. ایشان به این آیه کریمه [[قرآن]] به [[درستی]] [[جامه]] عمل پوشاند که: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ وَاغْلُظْ عَلَيْهِمْ}}<ref>«ای پیامبر! با کافران و منافقان جهاد کن و بر آنان سخت بگیر» سوره توبه، آیه ۷۳.</ref>. | ||
[[پیامبر]] در جایی [[سختگیری]] میکرد که [[شایسته]] سختگیری بود. ایشان در [[جنگ بدر]]، [[عباس]]، [[عقیل]] و [[ابوالعاص]] (به ترتیب عمو، پسرعمو و داماد خویش) را که در صف [[مشرکان]] بودند، همانند دیگر [[کافران]] به [[اسارت]] گرفت و همچون دیگر [[اسیران]] و بر اساس مقررات با آنان [[رفتار]] کرد<ref>حبیب السیر، ج۱، ص۳۴۰؛ به نقل از: سیدمحمدتقی حکیم، پیام پیامبر، بیروت، دارالجیل، ص۸۲.</ref>. | [[پیامبر]] در جایی [[سختگیری]] میکرد که [[شایسته]] سختگیری بود. ایشان در [[جنگ بدر]]، [[عباس]]، [[عقیل]] و [[ابوالعاص]] (به ترتیب عمو، پسرعمو و داماد خویش) را که در صف [[مشرکان]] بودند، همانند دیگر [[کافران]] به [[اسارت]] گرفت و همچون دیگر [[اسیران]] و بر اساس مقررات با آنان [[رفتار]] کرد<ref>حبیب السیر، ج۱، ص۳۴۰؛ به نقل از: سیدمحمدتقی حکیم، پیام پیامبر، بیروت، دارالجیل، ص۸۲.</ref>. | ||
رسول الله{{صل}} در [[فتح مکه]]، شماری از سرکردگان [[فساد]] مانند: [[عبدالله بن سعد]]، [[عبدالله بن حنظل]]، فرتنا، قرینه، [[حویرث بن نقیذ]] و [[عکرمه]] را به [[مرگ]] محکوم کرد، در حالی که [[عفو عمومی]] هم صادر کرده بود. در [[جنگ]] [[بنی قریظه]] نیز شش صد یا هفت صد نفر از اسیران بنی قریظه را در میدان [[شهر]] گردن زد<ref>سیرة ابن هشام، ج۴، ص۲۰۱.</ref>. این همان [[پیامبری]] است که شش هزار [[اسیر]] [[هوازن]] را یک باره [[آزاد]] کرده بود. | رسول الله {{صل}} در [[فتح مکه]]، شماری از سرکردگان [[فساد]] مانند: [[عبدالله بن سعد]]، [[عبدالله بن حنظل]]، فرتنا، قرینه، [[حویرث بن نقیذ]] و [[عکرمه]] را به [[مرگ]] محکوم کرد، در حالی که [[عفو عمومی]] هم صادر کرده بود. در [[جنگ]] [[بنی قریظه]] نیز شش صد یا هفت صد نفر از اسیران بنی قریظه را در میدان [[شهر]] گردن زد<ref>سیرة ابن هشام، ج۴، ص۲۰۱.</ref>. این همان [[پیامبری]] است که شش هزار [[اسیر]] [[هوازن]] را یک باره [[آزاد]] کرده بود. | ||
در زمانی که در شدت گرمای تابستان [[حجاز]] و نیز تنگناهای [[اقتصادی]]، رسول الله{{صل}}، [[امت اسلامی]] را برای مقابله با [[رومیان]] [[تبوک]] آماده میکرد، عدهای [[منافق]] کارشکن، با [[توطئه]] افکنی و [[شایعهسازی]] برای [[تضعیف]] [[روحیه]] [[مردم]]، میخواستند آنان را به بهانه گرمی هوا از رفتن به [[جبهه]] باز دارند: | در زمانی که در شدت گرمای تابستان [[حجاز]] و نیز تنگناهای [[اقتصادی]]، رسول الله {{صل}}، [[امت اسلامی]] را برای مقابله با [[رومیان]] [[تبوک]] آماده میکرد، عدهای [[منافق]] کارشکن، با [[توطئه]] افکنی و [[شایعهسازی]] برای [[تضعیف]] [[روحیه]] [[مردم]]، میخواستند آنان را به بهانه گرمی هوا از رفتن به [[جبهه]] باز دارند: | ||
{{متن قرآن|وَقَالُوا لَا تَنْفِرُوا فِي الْحَرِّ قُلْ نَارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا لَوْ كَانُوا يَفْقَهُونَ}}<ref>«و گفتند: در این گرما رهسپار نشوید؛ بگو: آتش دوزخ گرمتر است اگر در مییافتند» سوره توبه، آیه ۸۱.</ref>. | {{متن قرآن|وَقَالُوا لَا تَنْفِرُوا فِي الْحَرِّ قُلْ نَارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا لَوْ كَانُوا يَفْقَهُونَ}}<ref>«و گفتند: در این گرما رهسپار نشوید؛ بگو: آتش دوزخ گرمتر است اگر در مییافتند» سوره توبه، آیه ۸۱.</ref>. | ||
برخی [[منافقان]] نیز در [[خانه]] سویلم [[یهودی]]، انجمن تشکیل دادند و راههای [[دل]] سرد کردن [[مسلمانان]] از شرکت در [[جبهه]] و مقابله و [[توطئه]] برضد مسلمانان را بررسی میکردند. وقتی [[رسول الله]]{{صل}} از توطئه آنان باخبر شد، [[طلحه بن عبیدالله]] را به همراه عدهای به سوی آنها فرستاد و دستور داد خانه گروهیِ آنان را [[آتش]] بزنند<ref>سیره ابن هشام، ج۵، ص۱۹۶.</ref>. | برخی [[منافقان]] نیز در [[خانه]] سویلم [[یهودی]]، انجمن تشکیل دادند و راههای [[دل]] سرد کردن [[مسلمانان]] از شرکت در [[جبهه]] و مقابله و [[توطئه]] برضد مسلمانان را بررسی میکردند. وقتی [[رسول الله]] {{صل}} از توطئه آنان باخبر شد، [[طلحه بن عبیدالله]] را به همراه عدهای به سوی آنها فرستاد و دستور داد خانه گروهیِ آنان را [[آتش]] بزنند<ref>سیره ابن هشام، ج۵، ص۱۹۶.</ref>. | ||
همچنین هنگامی که رسول الله{{صل}} در [[تدارک]] [[جنگ تبوک]] بود، عدهای از [[منافقان]] برای [[کارشکنی]] و ایجاد [[تفرقه]] میان مسلمانان، در محلهای از [[مدینه]]، مسجدی بنا کردند. چند نفر به [[نمایندگی]] از آنان به حضور [[حضرت]] آمدند و از ایشان خواستند برای افتتاح [[مسجد]] در [[مراسم]] آنها شرکت کند. رسول الله{{صل}} عذر میآورد که اکنون عازم [[جنگ]] هستم. پس از رفتن [[لشکر اسلام]] به سوی [[تبوک]]، [[خدای سبحان]]، رسول الله{{صل}} را از [[نیت]] شوم منافقان [[آگاه]] ساخت که آنان قصد ساختن مرکز [[عبادی]] و پایگاه [[دینی]] را ندارند، بلکه میخواهند از [[دین]] علیه دین بهره گیرند و از عنوان مسجد سوءاستفاده کنند: | همچنین هنگامی که رسول الله {{صل}} در [[تدارک]] [[جنگ تبوک]] بود، عدهای از [[منافقان]] برای [[کارشکنی]] و ایجاد [[تفرقه]] میان مسلمانان، در محلهای از [[مدینه]]، مسجدی بنا کردند. چند نفر به [[نمایندگی]] از آنان به حضور [[حضرت]] آمدند و از ایشان خواستند برای افتتاح [[مسجد]] در [[مراسم]] آنها شرکت کند. رسول الله {{صل}} عذر میآورد که اکنون عازم [[جنگ]] هستم. پس از رفتن [[لشکر اسلام]] به سوی [[تبوک]]، [[خدای سبحان]]، رسول الله {{صل}} را از [[نیت]] شوم منافقان [[آگاه]] ساخت که آنان قصد ساختن مرکز [[عبادی]] و پایگاه [[دینی]] را ندارند، بلکه میخواهند از [[دین]] علیه دین بهره گیرند و از عنوان مسجد سوءاستفاده کنند: | ||
{{متن قرآن|وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِدًا ضِرَارًا وَكُفْرًا وَتَفْرِيقًا بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ وَإِرْصَادًا لِمَنْ حَارَبَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَلَيَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا الْحُسْنَى وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ}}<ref>«و کسانی هستند که مسجدی را برگزیدهاند برای زیان رساندن (به مردم) و کفر و اختلاف افکندن میان مؤمنان و (ساختن) کمینگاه برای آن کس که از پیش با خداوند و پیامبر وی به جنگ برخاسته بود؛ و سوگند میخورند که ما جز سر نیکی نداریم و خداوند گواهی میدهد که آنان دروغگویند» سوره توبه، آیه ۱۰۷.</ref>. | {{متن قرآن|وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِدًا ضِرَارًا وَكُفْرًا وَتَفْرِيقًا بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ وَإِرْصَادًا لِمَنْ حَارَبَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَلَيَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا الْحُسْنَى وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ}}<ref>«و کسانی هستند که مسجدی را برگزیدهاند برای زیان رساندن (به مردم) و کفر و اختلاف افکندن میان مؤمنان و (ساختن) کمینگاه برای آن کس که از پیش با خداوند و پیامبر وی به جنگ برخاسته بود؛ و سوگند میخورند که ما جز سر نیکی نداریم و خداوند گواهی میدهد که آنان دروغگویند» سوره توبه، آیه ۱۰۷.</ref>. | ||
[[پیامبر اعظم]]{{صل}} هنگامی که از نیت [[پلید]] منافقان آگاه شد، عدهای از [[اصحاب]] را [[انتخاب]] کرد و دستور داد آن مسجد را ویران کنند و بسوزانند. | [[پیامبر اعظم]] {{صل}} هنگامی که از نیت [[پلید]] منافقان آگاه شد، عدهای از [[اصحاب]] را [[انتخاب]] کرد و دستور داد آن مسجد را ویران کنند و بسوزانند. | ||
در [[نامه]] رسول الله{{صل}} به هرقل، امپراتور [[روم]] آمده است: {{متن حدیث|أَسْلِمْ تَسْلِمْ}}<ref>«اسلام بیاور تا سالم بمانی» مکاتیب الرسول، ج۱، ص۱۰۵.</ref>. از قاطعیت این [[پیام]] روشن میشود که اگر [[اسلام]]، دین [[رحمت]] است، هیچ گاه در برابر [[فساد]] [[سهل]] انگار نیست بلکه نسبت به [[کفر]] و [[فساد]] بسیار [[قاطع]] است. | در [[نامه]] رسول الله {{صل}} به هرقل، امپراتور [[روم]] آمده است: {{متن حدیث|أَسْلِمْ تَسْلِمْ}}<ref>«اسلام بیاور تا سالم بمانی» مکاتیب الرسول، ج۱، ص۱۰۵.</ref>. از قاطعیت این [[پیام]] روشن میشود که اگر [[اسلام]]، دین [[رحمت]] است، هیچ گاه در برابر [[فساد]] [[سهل]] انگار نیست بلکه نسبت به [[کفر]] و [[فساد]] بسیار [[قاطع]] است. | ||
پس از [[جنگ احد]]، [[پیامبر اعظم]]{{صل}} برای [[ترساندن]] [[کافران]]، [[فرمان]] [[بسیج عمومی]] داد. [[مسلمانان]] برای سرکوبی کافران حرکت کردند تا به حمراء الاسد - که حدود دو فرسخ و نیمی [[مدینه]] قرار داشت - رسیدند. [[دشمن]] که از [[حمله]] دوباره مسلمانان [[آگاهی]] یافته بود، به سوی [[مکه]] گریخت. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} همراه مسلمانان [[روز]] [[دوشنبه]] و سه [[شنبه]] و چهارشنبه در آنجا ماند. سپس به مدینه بازگشت. آن گاه در راه به دو نفر فراری دست یافت. اولی [[معاویه بن مغیره]] بود که در جنگ احد، بینی [[حضرت]] [[حمزه]] را [[بریده]] بود و دیگری، ابوعزّه حمجی بود. ابوعزّه حمجی کسی بود که در [[جنگ بدر]]، به [[اسارت]] مسلمانان در آمد و از [[فقر]] و عیال مندی خود به [[پیامبر]] [[شکایت]] کرد. حضرت او را [[آزاد]] کرد، به شرطی که دیگر بار، به [[جنگ]] مسلمانان نیاید. او [[نقض عهد]] کرد و در جنگ احد در صف دشمن، به [[نبرد]] با مسلمانان پرداخت و کافران را بر [[ضد]] مسلمانان تحریک کرد. حضرت، فرمان [[قتل]] این دو نفر را صادر کرد. | پس از [[جنگ احد]]، [[پیامبر اعظم]] {{صل}} برای [[ترساندن]] [[کافران]]، [[فرمان]] [[بسیج عمومی]] داد. [[مسلمانان]] برای سرکوبی کافران حرکت کردند تا به حمراء الاسد - که حدود دو فرسخ و نیمی [[مدینه]] قرار داشت - رسیدند. [[دشمن]] که از [[حمله]] دوباره مسلمانان [[آگاهی]] یافته بود، به سوی [[مکه]] گریخت. [[پیامبر اکرم]] {{صل}} همراه مسلمانان [[روز]] [[دوشنبه]] و سه [[شنبه]] و چهارشنبه در آنجا ماند. سپس به مدینه بازگشت. آن گاه در راه به دو نفر فراری دست یافت. اولی [[معاویه بن مغیره]] بود که در جنگ احد، بینی [[حضرت]] [[حمزه]] را [[بریده]] بود و دیگری، ابوعزّه حمجی بود. ابوعزّه حمجی کسی بود که در [[جنگ بدر]]، به [[اسارت]] مسلمانان در آمد و از [[فقر]] و عیال مندی خود به [[پیامبر]] [[شکایت]] کرد. حضرت او را [[آزاد]] کرد، به شرطی که دیگر بار، به [[جنگ]] مسلمانان نیاید. او [[نقض عهد]] کرد و در جنگ احد در صف دشمن، به [[نبرد]] با مسلمانان پرداخت و کافران را بر [[ضد]] مسلمانان تحریک کرد. حضرت، فرمان [[قتل]] این دو نفر را صادر کرد. | ||
ابوعزّه پیش از [[اعدام]]، به پیامبر عرض کرد: بر من [[منّت]] بگذار و مرا آزاد کن که پیامبر فرمود: {{متن حدیث|لَا يُلْدَغُ الْمُؤْمِنُ مِنْ جُحْرٍ مَرَّتَيْنِ}}<ref>«مؤمن از یک سوراخ، دوبار گزیده نمیشود» کحل البصر، ص۹۶.</ref>.<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[مروارید نبوت (کتاب)|مروارید نبوت]] ص ۴۱.</ref> | ابوعزّه پیش از [[اعدام]]، به پیامبر عرض کرد: بر من [[منّت]] بگذار و مرا آزاد کن که پیامبر فرمود: {{متن حدیث|لَا يُلْدَغُ الْمُؤْمِنُ مِنْ جُحْرٍ مَرَّتَيْنِ}}<ref>«مؤمن از یک سوراخ، دوبار گزیده نمیشود» کحل البصر، ص۹۶.</ref>.<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[مروارید نبوت (کتاب)|مروارید نبوت]] ص ۴۱.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == | ||
خط ۳۲: | خط ۳۳: | ||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
==پانویس== | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:قاطعیت]] | [[رده:قاطعیت]] | ||
نسخهٔ کنونی تا ۲۵ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۰۷
صلابت و قاطعیت رسول الله (ص)
رسول الله (ص) مظهر آیه کریمه ﴿أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ﴾[۱] است. حضرت محمد (ص) همچنان که از شرح صدر و عفو و گذشت برخوردار بود، صلابت و قاطعیت مثال زدنی نیز داشت. ایشان به این آیه کریمه قرآن به درستی جامه عمل پوشاند که: ﴿يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ وَاغْلُظْ عَلَيْهِمْ﴾[۲].
پیامبر در جایی سختگیری میکرد که شایسته سختگیری بود. ایشان در جنگ بدر، عباس، عقیل و ابوالعاص (به ترتیب عمو، پسرعمو و داماد خویش) را که در صف مشرکان بودند، همانند دیگر کافران به اسارت گرفت و همچون دیگر اسیران و بر اساس مقررات با آنان رفتار کرد[۳].
رسول الله (ص) در فتح مکه، شماری از سرکردگان فساد مانند: عبدالله بن سعد، عبدالله بن حنظل، فرتنا، قرینه، حویرث بن نقیذ و عکرمه را به مرگ محکوم کرد، در حالی که عفو عمومی هم صادر کرده بود. در جنگ بنی قریظه نیز شش صد یا هفت صد نفر از اسیران بنی قریظه را در میدان شهر گردن زد[۴]. این همان پیامبری است که شش هزار اسیر هوازن را یک باره آزاد کرده بود.
در زمانی که در شدت گرمای تابستان حجاز و نیز تنگناهای اقتصادی، رسول الله (ص)، امت اسلامی را برای مقابله با رومیان تبوک آماده میکرد، عدهای منافق کارشکن، با توطئه افکنی و شایعهسازی برای تضعیف روحیه مردم، میخواستند آنان را به بهانه گرمی هوا از رفتن به جبهه باز دارند: ﴿وَقَالُوا لَا تَنْفِرُوا فِي الْحَرِّ قُلْ نَارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا لَوْ كَانُوا يَفْقَهُونَ﴾[۵].
برخی منافقان نیز در خانه سویلم یهودی، انجمن تشکیل دادند و راههای دل سرد کردن مسلمانان از شرکت در جبهه و مقابله و توطئه برضد مسلمانان را بررسی میکردند. وقتی رسول الله (ص) از توطئه آنان باخبر شد، طلحه بن عبیدالله را به همراه عدهای به سوی آنها فرستاد و دستور داد خانه گروهیِ آنان را آتش بزنند[۶].
همچنین هنگامی که رسول الله (ص) در تدارک جنگ تبوک بود، عدهای از منافقان برای کارشکنی و ایجاد تفرقه میان مسلمانان، در محلهای از مدینه، مسجدی بنا کردند. چند نفر به نمایندگی از آنان به حضور حضرت آمدند و از ایشان خواستند برای افتتاح مسجد در مراسم آنها شرکت کند. رسول الله (ص) عذر میآورد که اکنون عازم جنگ هستم. پس از رفتن لشکر اسلام به سوی تبوک، خدای سبحان، رسول الله (ص) را از نیت شوم منافقان آگاه ساخت که آنان قصد ساختن مرکز عبادی و پایگاه دینی را ندارند، بلکه میخواهند از دین علیه دین بهره گیرند و از عنوان مسجد سوءاستفاده کنند: ﴿وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِدًا ضِرَارًا وَكُفْرًا وَتَفْرِيقًا بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ وَإِرْصَادًا لِمَنْ حَارَبَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَلَيَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا الْحُسْنَى وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ﴾[۷].
پیامبر اعظم (ص) هنگامی که از نیت پلید منافقان آگاه شد، عدهای از اصحاب را انتخاب کرد و دستور داد آن مسجد را ویران کنند و بسوزانند. در نامه رسول الله (ص) به هرقل، امپراتور روم آمده است: «أَسْلِمْ تَسْلِمْ»[۸]. از قاطعیت این پیام روشن میشود که اگر اسلام، دین رحمت است، هیچ گاه در برابر فساد سهل انگار نیست بلکه نسبت به کفر و فساد بسیار قاطع است.
پس از جنگ احد، پیامبر اعظم (ص) برای ترساندن کافران، فرمان بسیج عمومی داد. مسلمانان برای سرکوبی کافران حرکت کردند تا به حمراء الاسد - که حدود دو فرسخ و نیمی مدینه قرار داشت - رسیدند. دشمن که از حمله دوباره مسلمانان آگاهی یافته بود، به سوی مکه گریخت. پیامبر اکرم (ص) همراه مسلمانان روز دوشنبه و سه شنبه و چهارشنبه در آنجا ماند. سپس به مدینه بازگشت. آن گاه در راه به دو نفر فراری دست یافت. اولی معاویه بن مغیره بود که در جنگ احد، بینی حضرت حمزه را بریده بود و دیگری، ابوعزّه حمجی بود. ابوعزّه حمجی کسی بود که در جنگ بدر، به اسارت مسلمانان در آمد و از فقر و عیال مندی خود به پیامبر شکایت کرد. حضرت او را آزاد کرد، به شرطی که دیگر بار، به جنگ مسلمانان نیاید. او نقض عهد کرد و در جنگ احد در صف دشمن، به نبرد با مسلمانان پرداخت و کافران را بر ضد مسلمانان تحریک کرد. حضرت، فرمان قتل این دو نفر را صادر کرد.
ابوعزّه پیش از اعدام، به پیامبر عرض کرد: بر من منّت بگذار و مرا آزاد کن که پیامبر فرمود: «لَا يُلْدَغُ الْمُؤْمِنُ مِنْ جُحْرٍ مَرَّتَيْنِ»[۹].[۱۰]
منابع
پانویس
- ↑ «بر کافران سختگیر، میان خویش مهربانند» سوره فتح، آیه ۲۹.
- ↑ «ای پیامبر! با کافران و منافقان جهاد کن و بر آنان سخت بگیر» سوره توبه، آیه ۷۳.
- ↑ حبیب السیر، ج۱، ص۳۴۰؛ به نقل از: سیدمحمدتقی حکیم، پیام پیامبر، بیروت، دارالجیل، ص۸۲.
- ↑ سیرة ابن هشام، ج۴، ص۲۰۱.
- ↑ «و گفتند: در این گرما رهسپار نشوید؛ بگو: آتش دوزخ گرمتر است اگر در مییافتند» سوره توبه، آیه ۸۱.
- ↑ سیره ابن هشام، ج۵، ص۱۹۶.
- ↑ «و کسانی هستند که مسجدی را برگزیدهاند برای زیان رساندن (به مردم) و کفر و اختلاف افکندن میان مؤمنان و (ساختن) کمینگاه برای آن کس که از پیش با خداوند و پیامبر وی به جنگ برخاسته بود؛ و سوگند میخورند که ما جز سر نیکی نداریم و خداوند گواهی میدهد که آنان دروغگویند» سوره توبه، آیه ۱۰۷.
- ↑ «اسلام بیاور تا سالم بمانی» مکاتیب الرسول، ج۱، ص۱۰۵.
- ↑ «مؤمن از یک سوراخ، دوبار گزیده نمیشود» کحل البصر، ص۹۶.
- ↑ اسحاقی، سید حسین، مروارید نبوت ص ۴۱.