مشروعیت حکومت پیامبر خاتم: تفاوت میان نسخهها
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۱) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[مشروعیت حکومت پیامبر خاتم در قرآن]] - [[مشروعیت حکومت پیامبر خاتم در حدیث]] - [[مشروعیت حکومت پیامبر خاتم در معارف و سیره نبوی]]| پرسش مرتبط = }} | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[مشروعیت حکومت پیامبر خاتم در قرآن]] - [[مشروعیت حکومت پیامبر خاتم در حدیث]] - [[مشروعیت حکومت پیامبر خاتم در معارف و سیره نبوی]]| پرسش مرتبط = }} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
از [[آیات قرآن]] برمیآید که [[حکومت پیامبر]]{{صل}} از طرف [[خداوند]] به ایشان [[افاضه]] شده و آن [[حضرت]] علاوه بر این که از طرف خداوند [[مبعوث]] به [[رسالت]] بودند [[مأمور]] [[تشکیل حکومت]] نیز بودند. | از [[آیات قرآن]] برمیآید که [[حکومت پیامبر]] {{صل}} از طرف [[خداوند]] به ایشان [[افاضه]] شده و آن [[حضرت]] علاوه بر این که از طرف خداوند [[مبعوث]] به [[رسالت]] بودند [[مأمور]] [[تشکیل حکومت]] نیز بودند. | ||
آیات قرآن در این زمینه را میتوان به دو دسته تقسیم کرد: | آیات قرآن در این زمینه را میتوان به دو دسته تقسیم کرد: | ||
# آیاتی که بر [[حاکمیت]] [[پیامبران الهی]] به طور عام دلالت دارند؛ چنانکه در [[آیه]] ۲۵ [[سوره حدید]] میفرماید: {{متن قرآن|لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ}}<ref>«ما پیامبرانمان را با برهانها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند» سوره حدید، آیه ۲۵.</ref>. آیه ۶۴ [[سوره نساء]] نیز به این مهم اشاره کرده و میفرماید: {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ}}<ref>«و ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای آنکه به اذن خداوند از او فرمانبرداری کنند» سوره نساء، آیه ۶۴.</ref>. | # آیاتی که بر [[حاکمیت]] [[پیامبران الهی]] به طور عام دلالت دارند؛ چنانکه در [[آیه]] ۲۵ [[سوره حدید]] میفرماید: {{متن قرآن|لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ}}<ref>«ما پیامبرانمان را با برهانها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند» سوره حدید، آیه ۲۵.</ref>. آیه ۶۴ [[سوره نساء]] نیز به این مهم اشاره کرده و میفرماید: {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ}}<ref>«و ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای آنکه به اذن خداوند از او فرمانبرداری کنند» سوره نساء، آیه ۶۴.</ref>. | ||
#آیاتی که به [[حکومت پیامبر اسلام]]{{صل}} به طور خاص اشاره کرده و بر افاضه [[حکومت]] از جانب خداوند به آن حضرت دلالت دارند. از جمله میتوان به [[آیات]] ۵۹ سوره نساء، ۱۲ تغابن و [[آیه ۵۵ سوره مائده]] اشاره کرد. [[آیه ۵۹ سوره نساء]] میفرماید: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ...}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>، [[خداوند متعال]] در این آیه با [[صراحت]] [[دستور]] به [[اطاعت از پیامبر]] داده و آن را در کنار [[اطاعت]] خود نهاده است و با تکرار لفظ {{متن قرآن|أَطِيعُوا}} آن را از اطاعت خود جدا و بر آن تأکید کرده است. | # آیاتی که به [[حکومت پیامبر اسلام]] {{صل}} به طور خاص اشاره کرده و بر افاضه [[حکومت]] از جانب خداوند به آن حضرت دلالت دارند. از جمله میتوان به [[آیات]] ۵۹ سوره نساء، ۱۲ تغابن و [[آیه ۵۵ سوره مائده]] اشاره کرد. [[آیه ۵۹ سوره نساء]] میفرماید: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ...}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>، [[خداوند متعال]] در این آیه با [[صراحت]] [[دستور]] به [[اطاعت از پیامبر]] داده و آن را در کنار [[اطاعت]] خود نهاده است و با تکرار لفظ {{متن قرآن|أَطِيعُوا}} آن را از اطاعت خود جدا و بر آن تأکید کرده است. | ||
[[اطاعت خداوند]] [[پیروی]] از [[احکام]] و معارفی است که به وسیله [[وحی]] فرستاده است، اما [[پیامبر]]{{صل}} علاوه بر رساندن وحی به [[مردم]]، [[مأموریت]] دیگری نیز داشت و آن [[تشکیل حکومت]] بود. مردم نیز علاوه بر [[پیروی از پیامبر]]{{صل}} در [[امور دینی]] و [[تشریعی]] که از طرف [[خداوند]] میآورد، [[وظیفه]] دیگری هم داشتند و آن پذیرش [[حکومت پیامبر]]{{صل}} بود. | [[اطاعت خداوند]] [[پیروی]] از [[احکام]] و معارفی است که به وسیله [[وحی]] فرستاده است، اما [[پیامبر]] {{صل}} علاوه بر رساندن وحی به [[مردم]]، [[مأموریت]] دیگری نیز داشت و آن [[تشکیل حکومت]] بود. مردم نیز علاوه بر [[پیروی از پیامبر]] {{صل}} در [[امور دینی]] و [[تشریعی]] که از طرف [[خداوند]] میآورد، [[وظیفه]] دیگری هم داشتند و آن پذیرش [[حکومت پیامبر]] {{صل}} بود. | ||
از این که خداوند [[اطاعت پیامبر]]{{صل}} را بدون قید و شرط [[واجب]] نموده و آن را [[مقید]] به [[احکام شرع]] نکرده است، [[استنباط]] میشود که به جنبه [[حکومتی]] آن [[حضرت]]، توجه دارد؛ زیرا [[لزوم اطاعت]] مربوط به کسی است که علاوه بر [[آگاهی]] از احکام شرع، [[حکومت]] را نیز در [[اختیار]] داشته باشد. | از این که خداوند [[اطاعت پیامبر]] {{صل}} را بدون قید و شرط [[واجب]] نموده و آن را [[مقید]] به [[احکام شرع]] نکرده است، [[استنباط]] میشود که به جنبه [[حکومتی]] آن [[حضرت]]، توجه دارد؛ زیرا [[لزوم اطاعت]] مربوط به کسی است که علاوه بر [[آگاهی]] از احکام شرع، [[حکومت]] را نیز در [[اختیار]] داشته باشد. | ||
[[علامه طباطبایی]] در [[تفسیر آیه]] ۱۲ تغابن {{متن قرآن|أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ}} میفرماید: | [[علامه طباطبایی]] در [[تفسیر آیه]] ۱۲ تغابن {{متن قرآن|أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ}} میفرماید: | ||
خط ۱۶: | خط ۱۵: | ||
[[سخنان پیامبر]] نیز مؤید این است که حکومت آن حضرت از جانب خداوند بوده است، از جمله موقع [[دعوت]] بزرگان [[قبیله]] [[بنی عامر بن صعصعه]] به [[اسلام]]، یکی از بزرگان آنها به نام «بیحره» گفت: قبیله او حاضرند تا دعوت او را پذیرفته و او را [[یاری]] کنند به شرطی که [[فرمانروایی]] پس از [[پیامبر]] از آن آنان باشد، اما [[رسول خدا]] در حالی که به شدت از سوی [[مشرکان]] تحت فشار بودند، این پیشنهاد را نپذیرفته و فرمودند: «این کار به دست خداست و هر کجا بخواهد قرار میدهد»<ref>{{متن حدیث|الْأَمْرُ إِلَى اللَّهِ يَضَعُهُ حَيْثُ يَشَاءُ}}؛ ابن هشام، السیرة النبویة (قاهره: دارالحدیث، جاپ دوم، ۱۹۹۸ م)، ج۱، ص۴۲۴؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الرسل و الملوک (تاریخ طبری)، (بیروت: روائع التراث العربی، بیتا)، ج۲، ص۸۴.</ref>.<ref>[[حمید رضا مطهری|مطهری، حمید رضا]]، [[بیعت و وفاداری سیاسی در نظام سیاسی عصر نبوی (مقاله)|مقاله «بیعت و وفاداری سیاسی در نظام سیاسی عصر نبوی»]]، [[سیره سیاسی پیامبر اعظم (کتاب)|سیره سیاسی پیامبر اعظم]] ص ۴۳۹.</ref> | [[سخنان پیامبر]] نیز مؤید این است که حکومت آن حضرت از جانب خداوند بوده است، از جمله موقع [[دعوت]] بزرگان [[قبیله]] [[بنی عامر بن صعصعه]] به [[اسلام]]، یکی از بزرگان آنها به نام «بیحره» گفت: قبیله او حاضرند تا دعوت او را پذیرفته و او را [[یاری]] کنند به شرطی که [[فرمانروایی]] پس از [[پیامبر]] از آن آنان باشد، اما [[رسول خدا]] در حالی که به شدت از سوی [[مشرکان]] تحت فشار بودند، این پیشنهاد را نپذیرفته و فرمودند: «این کار به دست خداست و هر کجا بخواهد قرار میدهد»<ref>{{متن حدیث|الْأَمْرُ إِلَى اللَّهِ يَضَعُهُ حَيْثُ يَشَاءُ}}؛ ابن هشام، السیرة النبویة (قاهره: دارالحدیث، جاپ دوم، ۱۹۹۸ م)، ج۱، ص۴۲۴؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الرسل و الملوک (تاریخ طبری)، (بیروت: روائع التراث العربی، بیتا)، ج۲، ص۸۴.</ref>.<ref>[[حمید رضا مطهری|مطهری، حمید رضا]]، [[بیعت و وفاداری سیاسی در نظام سیاسی عصر نبوی (مقاله)|مقاله «بیعت و وفاداری سیاسی در نظام سیاسی عصر نبوی»]]، [[سیره سیاسی پیامبر اعظم (کتاب)|سیره سیاسی پیامبر اعظم]] ص ۴۳۹.</ref> | ||
== پرسش مستقیم == | |||
==پرسش مستقیم== | |||
[[منشأ مشروعیت حکومت پیامبر خاتم چه بود؟ (پرسش)]] | [[منشأ مشروعیت حکومت پیامبر خاتم چه بود؟ (پرسش)]] | ||
{{پایان مدخل وابسته}} | {{پایان مدخل وابسته}} | ||
خط ۳۱: | خط ۲۸: | ||
[[رده:مشروعیت حکومت پیامبر خاتم]] | [[رده:مشروعیت حکومت پیامبر خاتم]] | ||
نسخهٔ کنونی تا ۲۵ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۳۷
مقدمه
از آیات قرآن برمیآید که حکومت پیامبر (ص) از طرف خداوند به ایشان افاضه شده و آن حضرت علاوه بر این که از طرف خداوند مبعوث به رسالت بودند مأمور تشکیل حکومت نیز بودند. آیات قرآن در این زمینه را میتوان به دو دسته تقسیم کرد:
- آیاتی که بر حاکمیت پیامبران الهی به طور عام دلالت دارند؛ چنانکه در آیه ۲۵ سوره حدید میفرماید: ﴿لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ﴾[۱]. آیه ۶۴ سوره نساء نیز به این مهم اشاره کرده و میفرماید: ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ﴾[۲].
- آیاتی که به حکومت پیامبر اسلام (ص) به طور خاص اشاره کرده و بر افاضه حکومت از جانب خداوند به آن حضرت دلالت دارند. از جمله میتوان به آیات ۵۹ سوره نساء، ۱۲ تغابن و آیه ۵۵ سوره مائده اشاره کرد. آیه ۵۹ سوره نساء میفرماید: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ...﴾[۳]، خداوند متعال در این آیه با صراحت دستور به اطاعت از پیامبر داده و آن را در کنار اطاعت خود نهاده است و با تکرار لفظ ﴿أَطِيعُوا﴾ آن را از اطاعت خود جدا و بر آن تأکید کرده است.
اطاعت خداوند پیروی از احکام و معارفی است که به وسیله وحی فرستاده است، اما پیامبر (ص) علاوه بر رساندن وحی به مردم، مأموریت دیگری نیز داشت و آن تشکیل حکومت بود. مردم نیز علاوه بر پیروی از پیامبر (ص) در امور دینی و تشریعی که از طرف خداوند میآورد، وظیفه دیگری هم داشتند و آن پذیرش حکومت پیامبر (ص) بود.
از این که خداوند اطاعت پیامبر (ص) را بدون قید و شرط واجب نموده و آن را مقید به احکام شرع نکرده است، استنباط میشود که به جنبه حکومتی آن حضرت، توجه دارد؛ زیرا لزوم اطاعت مربوط به کسی است که علاوه بر آگاهی از احکام شرع، حکومت را نیز در اختیار داشته باشد.
علامه طباطبایی در تفسیر آیه ۱۲ تغابن ﴿أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ﴾ میفرماید: از ظاهر این که لفظ ﴿أَطِيعُوا﴾ را دو بار آورده و نفرموده أَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ برمیآید که منظور از اطاعت خدا با اطاعت رسول دو چیز است و با هم اختلاف دارند و از این میفهمیم، مراد به اطاعت خدا، منقاد شدن برای اوست، در آنچه از شرایع دین که تشریع کرده و پذیرفتن آن بدون چون و چراست و مراد به اطاعت رسول، انقیاد و امتثال دستوراتی است که به حسب ولایتی که بر امت دارد، میدهد، ولایتی که خدا به او داده است[۴].
سخنان پیامبر نیز مؤید این است که حکومت آن حضرت از جانب خداوند بوده است، از جمله موقع دعوت بزرگان قبیله بنی عامر بن صعصعه به اسلام، یکی از بزرگان آنها به نام «بیحره» گفت: قبیله او حاضرند تا دعوت او را پذیرفته و او را یاری کنند به شرطی که فرمانروایی پس از پیامبر از آن آنان باشد، اما رسول خدا در حالی که به شدت از سوی مشرکان تحت فشار بودند، این پیشنهاد را نپذیرفته و فرمودند: «این کار به دست خداست و هر کجا بخواهد قرار میدهد»[۵].[۶]
پرسش مستقیم
منشأ مشروعیت حکومت پیامبر خاتم چه بود؟ (پرسش)
منابع
پانویس
- ↑ «ما پیامبرانمان را با برهانها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند» سوره حدید، آیه ۲۵.
- ↑ «و ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای آنکه به اذن خداوند از او فرمانبرداری کنند» سوره نساء، آیه ۶۴.
- ↑ «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید» سوره نساء، آیه ۵۹.
- ↑ طباطبایی، محمد حسین، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمدباقر موسوی همدانی (قم، نشر علامه، بیتا)، ج۱۹، ص۶۱۴.
- ↑ «الْأَمْرُ إِلَى اللَّهِ يَضَعُهُ حَيْثُ يَشَاءُ»؛ ابن هشام، السیرة النبویة (قاهره: دارالحدیث، جاپ دوم، ۱۹۹۸ م)، ج۱، ص۴۲۴؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الرسل و الملوک (تاریخ طبری)، (بیروت: روائع التراث العربی، بیتا)، ج۲، ص۸۴.
- ↑ مطهری، حمید رضا، مقاله «بیعت و وفاداری سیاسی در نظام سیاسی عصر نبوی»، سیره سیاسی پیامبر اعظم ص ۴۳۹.