جز
جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف'
جز (جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف') |
|||
(۲۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{نبوت}} | {{نبوت}} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
*آیا [[دین]]، زبان ویژهای برای بیان اهداف و مقاصد خود دارد؟ [[خدا]] با بندگانش به چه زبانی سخن میگوید؟ [[بندگان]] چگونه با [[خدا]] و درباره [[خدا]] میتوانند سخن بگویند و چگونه [[خواستهها]] یا علاقه خود را به او اظهار کنند؟ زبان [[دین]] نمادین است یا واقعی؟ آیا در [[تفسیر]] گزارههای [[دینی]] به [[تأویل]] [[نیاز]] است؟ اسما و [[صفات خدا]] را بر چه محملی باید توجیه و [[تبیین]] کرد؟ گزارههای [[دینی]] با روشهای تجربی قابل [[آزمون]] است، یا خیر؟ تعارضات [[علم]] و [[دین]] در | * آیا [[دین]]، زبان ویژهای برای بیان اهداف و مقاصد خود دارد؟ [[خدا]] با بندگانش به چه زبانی سخن میگوید؟ [[بندگان]] چگونه با [[خدا]] و درباره [[خدا]] میتوانند سخن بگویند و چگونه [[خواستهها]] یا علاقه خود را به او اظهار کنند؟ زبان [[دین]] نمادین است یا واقعی؟ آیا در [[تفسیر]] گزارههای [[دینی]] به [[تأویل]] [[نیاز]] است؟ اسما و [[صفات خدا]] را بر چه محملی باید توجیه و [[تبیین]] کرد؟ گزارههای [[دینی]] با روشهای تجربی قابل [[آزمون]] است، یا خیر؟ تعارضات [[علم]] و [[دین]] در حوزه مفاهیم [[دینی]]، مانند بحث [[جن]] یا [[آسمانها]] و زمینهای هفتگانه چگونه قابل حل است؟ | ||
*اینها از جمله سؤالات اساسی در | * اینها از جمله سؤالات اساسی در حوزه [[فهم]] گزارههای [[دینی]]، به صورت عام و به صورت خاص درباره اسما و [[صفات الهی]] است که موجب پیدا شدن نگرشی به نام "زبان [[دین]]" یا "زبان [[دینی]]" نزد دینپژوهان غربی شده است. | ||
*در [[حقیقت]] زبان [[دینی]]، به مثابه روششناسی بوده که راه [[فهم]] گزارههای [[الهی]] و وحیانی را از طریق [[علوم]] و قواعد موجود در میان [[بشر]] ارائه میدهد<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۲۸-۲۲۹.</ref>. | * در [[حقیقت]] زبان [[دینی]]، به مثابه روششناسی بوده که راه [[فهم]] گزارههای [[الهی]] و وحیانی را از طریق [[علوم]] و قواعد موجود در میان [[بشر]] ارائه میدهد<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۲۸-۲۲۹.</ref>. | ||
==زبان [[دین]] و [[کلام اسلامی]]== | == زبان [[دین]] و [[کلام اسلامی]] == | ||
*تحلیل معناشناختی و [[تبیین]] چگونگی اطلاق "صفات خبریه"<ref>«صفات خبریه»، اوصاف مشترک میان خدا و انسان را گویند که اگر در منابع وحیانی نیامده بود، اطلاق آنها بر خدا جایز نبود؛ مانند اینکه خدا دارای دست، صورت و چشم است، و اینکه او حرکت میکند و بر کرسی تکیه میزند.</ref> بر [[خدا]]، در میان [[متکلمان]] فرقههای [[اسلامی]] از موارد اختلافی بوده، که غالباً یا آنها را [[تأویل]] نمودهاند که این بیشتر در فرقههای [[شیعی]] نمود داشته است و یا حمل به ظاهر شدهاند که در تفکرات تجسیم و [[تشبیه]]، مانند [[اهل حدیث]] و [[اشاعره]] بیشتر این رویکرد دیده میشود. البته گروهی از [[مفوضه]] با توجیه اینکه بحث درباره [[صفات خدا]] موجب افتادن در ورطه تجسیم و [[تشبیه]] میشود، درباره آنها [[سکوت]] نموده و از اظهارنظر درباره آنها | * تحلیل معناشناختی و [[تبیین]] چگونگی اطلاق "صفات خبریه"<ref>«صفات خبریه»، اوصاف مشترک میان خدا و انسان را گویند که اگر در منابع وحیانی نیامده بود، اطلاق آنها بر خدا جایز نبود؛ مانند اینکه خدا دارای دست، صورت و چشم است، و اینکه او حرکت میکند و بر کرسی تکیه میزند.</ref> بر [[خدا]]، در میان [[متکلمان]] فرقههای [[اسلامی]] از موارد اختلافی بوده، که غالباً یا آنها را [[تأویل]] نمودهاند که این بیشتر در فرقههای [[شیعی]] نمود داشته است و یا حمل به ظاهر شدهاند که در تفکرات تجسیم و [[تشبیه]]، مانند [[اهل حدیث]] و [[اشاعره]] بیشتر این رویکرد دیده میشود. البته گروهی از [[مفوضه]] با توجیه اینکه بحث درباره [[صفات خدا]] موجب افتادن در ورطه تجسیم و [[تشبیه]] میشود، درباره آنها [[سکوت]] نموده و از اظهارنظر درباره آنها خودداری کرده و اصطلاحاً روش "تعطیل" را برگزیدهاند<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۲۹.</ref>. | ||
==نظریات زبان [[دین]]== | == نظریات زبان [[دین]] == | ||
*مجموعه دیدگاههایی که درباره روش [[فهم]] گزارههای [[دینی]] در میان دینپژوهان غربی و [[اندیشمندان | * مجموعه دیدگاههایی که درباره روش [[فهم]] گزارههای [[دینی]] در میان دینپژوهان غربی و [[اندیشمندان اسلامی]] از آغاز تاکنون مطرح بوده، متعدد و فراوان بودهاند که البته گزارشی وصفی و کوتاه از اهم این تفکرات در عالم [[اسلام]] و [[غرب]] گزارش میشود<ref>معمولاً در کتابهای کلام جدید موجود، تمام نظریاتی که اشاره خواهد شد، طرح و بررسی نشده است؛ اما به صورت پراکنده در برخی از آثار میتوان آنها را فرایافت. جهت مطالعه بیشتر اصل نظریات و نقد آنها بنگرید به کتابهای کلام جدید بخش مربوط به زبان دین، از جمله جستارهایی در کلام جدید، گروهی از نویسندگان؛ کلام جدید، یوسفیان و همچنین کلام جدید، ربانی گلپایگانی.</ref>. | ||
*قابل یادآوری است، هر چند روشهای زبان [[دین]] در دو رویکرد [[اسلام]] و [[غرب]] تقسیم و ارائه خواهد شد؛ این، به معنای مرزگذاری [[فلسفی]] میان این رویکردها در این دو مجموعه معرفتی نیست، بلکه مراد، وجه غالب این رویکردها در میان آنهاست؛ مثلاً الهیات سلبی هر چند در گستره روششناسی [[اسلامی]] طرح میشود، نمیتوان کسانی مانند [[موسی]] بن میمون [[یهودی]] یا کانت آلمانی را با حفظ [[اختلاف]] مبنا نادیده گرفت<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۲۹.</ref>. | * قابل یادآوری است، هر چند روشهای زبان [[دین]] در دو رویکرد [[اسلام]] و [[غرب]] تقسیم و ارائه خواهد شد؛ این، به معنای مرزگذاری [[فلسفی]] میان این رویکردها در این دو مجموعه معرفتی نیست، بلکه مراد، وجه غالب این رویکردها در میان آنهاست؛ مثلاً الهیات سلبی هر چند در گستره روششناسی [[اسلامی]] طرح میشود، نمیتوان کسانی مانند [[موسی]] بن میمون [[یهودی]] یا کانت آلمانی را با حفظ [[اختلاف]] مبنا نادیده گرفت<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۲۹.</ref>. | ||
==زبان [[دین]] در [[اندیشه]] غربیان== | == زبان [[دین]] در [[اندیشه]] غربیان == | ||
#'''[[تمثیل]]:''' این دیدگاه، به توماس آکویناس منتسب هست، ایشان [[معتقد]] است صفات مشترک [[انسان]] با [[خدا]]، مانند صفت "[[عدل]]"، نه مشترک لفظی است، نه مشترک [[معنوی]]؛ زیرا در عین اینکه میان [[عدالت | # '''[[تمثیل]]:''' این دیدگاه، به توماس آکویناس منتسب هست، ایشان [[معتقد]] است صفات مشترک [[انسان]] با [[خدا]]، مانند صفت "[[عدل]]"، نه مشترک لفظی است، نه مشترک [[معنوی]]؛ زیرا در عین اینکه میان [[عدالت الهی]] و انسانی شباهت هست؛ [[عدالت]] در [[خدا]] نامتناهی است، بلکه کاربرد آن جنبه تمثیلی دارد؛ یعنی شباهت در عین تفاوت و تفاوت در عین شباهت. | ||
#'''زبان نمادین:''' برخی، زبان [[دین]] را نمادین دانستهاند که به طور طبیعی به [[تأویل]] واژهها [[نیاز]] دارد، که این نیز میان غریبان دارای طرفدارانی است، مانند پل تبلیش؛ زیرا به نظر او، لازمه سخن گفتن [[حقیقی]] درباره [[خدا]] این است که او را مانند یکی از موجودات طبیعی فرض کنیم. مثلاً از آنجا که لفظ وجود به واقعیتی محدود و متناهی نظر دارد، درباره [[خداوند]] باید گفت او اساس وجود است. در میان [[یهودیان]] نیز [[فرقه]] صدوقیان میان گزارههای [[کتاب مقدس]] با [[افکار]] [[یونانیان]] ارتباط برقرار کردند؛ اما فریسیان میگفتند [[وظیفه]] داریم به کتاب [[تورات]] و [[شرع]] [[موسی]] [[وفادار]] بمانیم و صورت و معنای [[دین]] را بدون هیچ تقسیر و تأویلی حفظ کنیم<ref>ناس، تاریخ جامع ادیان، ص۵۵۰ - ۵۴۹.</ref>. البته نمونه آن را در میان برخی [[اندیشمندان | # '''زبان نمادین:''' برخی، زبان [[دین]] را نمادین دانستهاند که به طور طبیعی به [[تأویل]] واژهها [[نیاز]] دارد، که این نیز میان غریبان دارای طرفدارانی است، مانند پل تبلیش؛ زیرا به نظر او، لازمه سخن گفتن [[حقیقی]] درباره [[خدا]] این است که او را مانند یکی از موجودات طبیعی فرض کنیم. مثلاً از آنجا که لفظ وجود به واقعیتی محدود و متناهی نظر دارد، درباره [[خداوند]] باید گفت او اساس وجود است. در میان [[یهودیان]] نیز [[فرقه]] صدوقیان میان گزارههای [[کتاب مقدس]] با [[افکار]] [[یونانیان]] ارتباط برقرار کردند؛ اما فریسیان میگفتند [[وظیفه]] داریم به کتاب [[تورات]] و [[شرع]] [[موسی]] [[وفادار]] بمانیم و صورت و معنای [[دین]] را بدون هیچ تقسیر و تأویلی حفظ کنیم<ref>ناس، تاریخ جامع ادیان، ص۵۵۰ - ۵۴۹.</ref>. البته نمونه آن را در میان برخی [[اندیشمندان اسلامی]]، مانند [[سید رضی]] با تدوین کتابهایی، مانند [[تلخیص البیان]] فی مجازات القرآن و ابنقتیبه با تدوین کتاب [[تأویل]] مشکل القرآن نیز [[شاهد]] هستیم<ref>برای مطالعه بیشتر دیدگاه، دو اندیشمند مذکور بنگرید به: یوسفیان، کلام جدید، ص۲۰۳ - ۲۰۰.</ref>. البته [[استاد مطهری]] نیز در [[خلقت]] [[آدم]]، در عین تأکید بر وجود [[حقیقت]] فردی با این عنوان، داستان آن را در [[قرآن]]، سمبلیک میداند. همانگونه که استادش [[علامه طباطبایی]] نیز "[[شهاب ثاقب]]" را با نگاه سمبلیک و نمادین [[تفسیر]] مینماید<ref>بنگرید به: فرامرز قراملکی، استاد مطهری و کلام جدید، فصل علم و دین.</ref><ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۳۰.</ref>. | ||
#'''پوزیتویسم منطقی:''' "پوزیتویسم منطقی"، بنابر آنکه ملاک معناداری و دستیابی به [[صدق]] و [[کذب]] گزارهها را این میدانند که از نظر تجربی قابل اثبات باشد؛ و از سوی دیگر، چون گزارههای متافیزیکی از لحاظ تجربی تحقیقپذیر نیستند؛ ناظر به واقع نبوده و فاقد معنای معرفتبخش هستند<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۳۱.</ref>. | # '''پوزیتویسم منطقی:''' "پوزیتویسم منطقی"، بنابر آنکه ملاک معناداری و دستیابی به [[صدق]] و [[کذب]] گزارهها را این میدانند که از نظر تجربی قابل اثبات باشد؛ و از سوی دیگر، چون گزارههای متافیزیکی از لحاظ تجربی تحقیقپذیر نیستند؛ ناظر به واقع نبوده و فاقد معنای معرفتبخش هستند<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۳۱.</ref>. | ||
==زبان [[دین]] در [[اندیشه]] [[اسلامی]]== | == زبان [[دین]] در [[اندیشه]] [[اسلامی]] == | ||
===ظاهرگرایی=== | === ظاهرگرایی === | ||
*نظریه رایج در میان فرق مهم [[اهل سنت]] درباره صفات خبریه، نگاه ظاهرگرایانه و به دور از هرگونه [[تأویل]] است<ref>آنها در دو اعتقاد مرتبط و ظاهرگرایانه دیگر نیز با هم مشترک هستند: نخست رابطه ذات و صفات است که به زیادت صفات بر ذات معتقد هستند. و دیگر نگاه به مسئله حسن و قبح است که آن را در مقام ثبوت الهی و در مقام اثبات شرعی میدانند.</ref>. تنها دراینباره [[فرقه]]، [[معتزله]] را میتوان استثنا کرد که آنها صفات خبری را [[تأویل]] میکنند. | * نظریه رایج در میان فرق مهم [[اهل سنت]] درباره صفات خبریه، نگاه ظاهرگرایانه و به دور از هرگونه [[تأویل]] است<ref>آنها در دو اعتقاد مرتبط و ظاهرگرایانه دیگر نیز با هم مشترک هستند: نخست رابطه ذات و صفات است که به زیادت صفات بر ذات معتقد هستند. و دیگر نگاه به مسئله حسن و قبح است که آن را در مقام ثبوت الهی و در مقام اثبات شرعی میدانند.</ref>. تنها دراینباره [[فرقه]]، [[معتزله]] را میتوان استثنا کرد که آنها صفات خبری را [[تأویل]] میکنند. | ||
*دیگر فرقهها با اندک اختلافی، از همسانی [[صفات خدا]] و [[انسان]] دم میزنند. [[اهل حدیث]] که اوج این رویکرد و به نحوی مؤسس این تفکرند، به ظاهر صفات خبری همراه با تکییف و [[تشبیه]] ملتزم هستند. طبق این اصل، [[مؤمنان]]، در [[قیامت]]، [[خدا]] را با چشم سر میبینند؛ همانگونه که [[انسان]]، | * دیگر فرقهها با اندک اختلافی، از همسانی [[صفات خدا]] و [[انسان]] دم میزنند. [[اهل حدیث]] که اوج این رویکرد و به نحوی مؤسس این تفکرند، به ظاهر صفات خبری همراه با تکییف و [[تشبیه]] ملتزم هستند. طبق این اصل، [[مؤمنان]]، در [[قیامت]]، [[خدا]] را با چشم سر میبینند؛ همانگونه که [[انسان]]، ماه شب چهارده را میبیند و [[بندگان]] با [[خدا]] در [[قبر]] و [[قیامت]] سخن میگویند. [[اشاعره]] هم در مورد صفات خبریه به اثبات آنها، اما بلاتکلیف و بلاتشبیه معتقدند. (مثلاً معتقدند که [[خداوند]] دست دارد؛ اما بدون کیفیت خاصی) ازاینرو، بحث درباره آنها را جایز نمیداند. | ||
*وهابیها نیز به جسمانیت [[خداوند متعال]] و اثبات لوازم جسمانیّت مانند قرار گرفتن بر روی کرسی، خندیدن، راه رفتن و مانند اینها بدون [[تأویل]] برای [[حقّ]] تعالی [[معتقد]] بودند<ref>ابنتیمیه، مجموعة الرسائل الکبری، رساله یازدهم، ص۴۵۱.</ref>. ابنتیمیّه در رساله عقیدة الحمویّه مینویسد: "[[خداوند]] میخندد و [[روز قیامت]] در حال [[خنده]] بر [[بندگان]] خود | * وهابیها نیز به جسمانیت [[خداوند متعال]] و اثبات لوازم جسمانیّت مانند قرار گرفتن بر روی کرسی، خندیدن، راه رفتن و مانند اینها بدون [[تأویل]] برای [[حقّ]] تعالی [[معتقد]] بودند<ref>ابنتیمیه، مجموعة الرسائل الکبری، رساله یازدهم، ص۴۵۱.</ref>. ابنتیمیّه در رساله عقیدة الحمویّه مینویسد: "[[خداوند]] میخندد و [[روز قیامت]] در حال [[خنده]] بر [[بندگان]] خود تجلی میکند"<ref>ابنتیمیه، مجموعة الرسائل الکبری، رساله یازدهم، ص۴۵۱.</ref><ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۳۱.</ref>. | ||
*پیدایش چنین رویکردی در میان [[اهل سنت]]، با تجربه فرقههای [[اعتقادی]] [[اهل حدیث]] و [[اشاعره]] و [[مذاهب]] [[حنابله]]، [[شافعی]] و [[مالکی]] تا حدی طبیعی به نظر میرسد. شگفتآور پیدایش این رویکرد در میان [[شیعیان]] [[امامیه]] است! با اینکه این همه در [[روایات]] واردشده، به [[عقل]] و تدبرات [[عقلی]] بها داده شده است، گروهی که از نظر [[فکری]] به اخباری [[معروف]] گشتند، و از نظر [[اجتماعی]] نیز مسیر [[افراط]] را در تخطئه عقلگرایان در پیش گرفتند. ازاینروست که ملاصدرا با دلی پر [[خون]] از دست آنها نالیده، که به دست گروهی گرفتار شده که چشمانشان از دیدن [[انوار]] و [[اسرار]] [[حکمت]] [[ناتوان]] است؛ آنان که [[تدبر]] در [[معارف الهی]] را [[بدعت]] و هرگونه [[مخالفت]] با [[عقاید]] عامیانه را [[ضلالت]] میشمارند<ref>ملاصدرا، الاسفار الربعه، ج۱، مقدمه.</ref>. کسانی که به قول [[استاد مطهری]] معتقدند، حتی مسئله [[یگانگی خدا]] را از راه [[تعبد]] و گفته [[شارع]] باید ملتزم شویم و درباره آن [[عقل]] [[بشر]] [[دلیل]] کافی ندارد<ref>اصول فلسفه و روش رئالیسم، مقدمه، ج۵، ص۱۱، البته ایشان در آغاز همین بحث این تفکر در میان شیعیان را متأثر از حنابله اهل حدیث میداند.</ref>. | * پیدایش چنین رویکردی در میان [[اهل سنت]]، با تجربه فرقههای [[اعتقادی]] [[اهل حدیث]] و [[اشاعره]] و [[مذاهب]] [[حنابله]]، [[شافعی]] و [[مالکی]] تا حدی طبیعی به نظر میرسد. شگفتآور پیدایش این رویکرد در میان [[شیعیان]] [[امامیه]] است! با اینکه این همه در [[روایات]] واردشده، به [[عقل]] و تدبرات [[عقلی]] بها داده شده است، گروهی که از نظر [[فکری]] به اخباری [[معروف]] گشتند، و از نظر [[اجتماعی]] نیز مسیر [[افراط]] را در تخطئه عقلگرایان در پیش گرفتند. ازاینروست که ملاصدرا با دلی پر [[خون]] از دست آنها نالیده، که به دست گروهی گرفتار شده که چشمانشان از دیدن [[انوار]] و [[اسرار]] [[حکمت]] [[ناتوان]] است؛ آنان که [[تدبر]] در [[معارف الهی]] را [[بدعت]] و هرگونه [[مخالفت]] با [[عقاید]] عامیانه را [[ضلالت]] میشمارند<ref>ملاصدرا، الاسفار الربعه، ج۱، مقدمه.</ref>. کسانی که به قول [[استاد مطهری]] معتقدند، حتی مسئله [[یگانگی خدا]] را از راه [[تعبد]] و گفته [[شارع]] باید ملتزم شویم و درباره آن [[عقل]] [[بشر]] [[دلیل]] کافی ندارد<ref>اصول فلسفه و روش رئالیسم، مقدمه، ج۵، ص۱۱، البته ایشان در آغاز همین بحث این تفکر در میان شیعیان را متأثر از حنابله اهل حدیث میداند.</ref>. | ||
*جالب توجه است نمونهای از افراطهای [[فکری]] و [[اجتماعی]] آنها را از زبان عالم شیرینسخن، مرحوم نجفی قوچانی از کتاب سیاحت [[شرق]] بشنویم: [[خواندن]] کتبی مانند شرح تجرید از نظر آنها غیر قانونی بود و مخفیانه باید فرا گرفته میشد. آنها کتب معقول را کتب ظلال دانسته و کتابهایی مانند مثنوی را نجس میدانستند<ref>نجفی قوچانی، سیاحت شرق، ص۵۰ - ۴۹.</ref><ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۳۲.</ref>. | * جالب توجه است نمونهای از افراطهای [[فکری]] و [[اجتماعی]] آنها را از زبان عالم شیرینسخن، مرحوم نجفی قوچانی از کتاب سیاحت [[شرق]] بشنویم: [[خواندن]] کتبی مانند شرح تجرید از نظر آنها غیر قانونی بود و مخفیانه باید فرا گرفته میشد. آنها کتب معقول را کتب ظلال دانسته و کتابهایی مانند مثنوی را نجس میدانستند<ref>نجفی قوچانی، سیاحت شرق، ص۵۰ - ۴۹.</ref><ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۳۲.</ref>. | ||
===الهیات سلبی=== | === الهیات سلبی === | ||
*برخی برای رهایی از آسیبهای معناشناختی [[صفات الهی]]، به الهیات سلبی روی آوردند. [[تفسیر]] صحیح عالم و [[قادر]] بودن [[خدا]] را به [[جاهل]] و عاجز نبودن او دانستهاند. در میان [[یهودیان]]، شاخصترین فردی که چنین نظری را ارائه داد، [[موسی]] بن میمون بود. [[استدلال]] او بر این نکته مبتنی بود که با [[انصاف]] [[خدا]] به صفات سلبی، هم به وادی [[تشبیه]] نلغزیدیم و هم [[معرفت]] جدیدی درباره [[خدا]] به دست آوردهایم. | * برخی برای رهایی از آسیبهای معناشناختی [[صفات الهی]]، به الهیات سلبی روی آوردند. [[تفسیر]] صحیح عالم و [[قادر]] بودن [[خدا]] را به [[جاهل]] و عاجز نبودن او دانستهاند. در میان [[یهودیان]]، شاخصترین فردی که چنین نظری را ارائه داد، [[موسی]] بن میمون بود. [[استدلال]] او بر این نکته مبتنی بود که با [[انصاف]] [[خدا]] به صفات سلبی، هم به وادی [[تشبیه]] نلغزیدیم و هم [[معرفت]] جدیدی درباره [[خدا]] به دست آوردهایم. | ||
*در میان [[علمای اسلامی]]، [[شیخ صدوق]] پیش از همه، این نظر را مطرح کرد. او [[معتقد]] بود برای [[دفاع]] از عینیت ذات و صفات، بعد از متصف کردن [[خدا]] به صفات ثبوتی، باید صفات ضد را از آن نفی کنیم؛ زیرا در غیر این صورت، موجب میشود امور ازلیای را اثبات کنیم که غیر اویند، ولی همواره با او بودهاند<ref>صدوق، توحید، ص۱۴۸ و ۲۲۳.</ref>. | * در میان [[علمای اسلامی]]، [[شیخ صدوق]] پیش از همه، این نظر را مطرح کرد. او [[معتقد]] بود برای [[دفاع]] از عینیت ذات و صفات، بعد از متصف کردن [[خدا]] به صفات ثبوتی، باید صفات ضد را از آن نفی کنیم؛ زیرا در غیر این صورت، موجب میشود امور ازلیای را اثبات کنیم که غیر اویند، ولی همواره با او بودهاند<ref>صدوق، توحید، ص۱۴۸ و ۲۲۳.</ref>. | ||
*اما بیش از همه، مدافع و مؤسس این نظریه در میان علمای [[شیعه]]، [[قاضی]] سعید [[قمی]] است؛ زیرا [[شیخ صدوق]]، بیان سلبی اوصاف [[الهی]] را در [[دفاع]] از عینیت ذات و صفات میدانست، اما ایشان نظریه عینیت ذات و صفات را قولی غیر معقول و بیمعنا میداند. دیدگاه الهیات سلبی ایشان را در دو کتاب شرح [[توحید]] [[صدوق]] و کلید [[بهشت]] که به [[زبان فارسی]] نگاشته است، میتوان جستجو کرد. او در کتاب کلید [[بهشت]] دراینباره میگوید: مبنای همه اوصافی که [[خداوند]] به آنها متصف میشود، آن است که او به نقیض آن متصف نیست؛ مثلاً اینکه میگویند: "عالم است"؛ دارای این معناست که [[جاهل]] نیست، و "[[قادر]] است"؛ یعنی عاجز نیست<ref>قمی، کلید بهشت، ص۷۱.</ref>. نیز [[صدوق]] در شرح [[توحید]] تأکید میکند اثبات هرگونه صفت برای [[خداوند]] مستلزم نوعی [[تشبیه]] خواهد بود و چون [[خداوند]]، شبیه و نظیر ندارد، اثبات صفت نیز برای او امکانپذیر نخواهد بود<ref>قمی، شرح توحید صدوق، ص۱۷۹.</ref><ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۳۲.</ref>. | * اما بیش از همه، مدافع و مؤسس این نظریه در میان علمای [[شیعه]]، [[قاضی]] سعید [[قمی]] است؛ زیرا [[شیخ صدوق]]، بیان سلبی اوصاف [[الهی]] را در [[دفاع]] از عینیت ذات و صفات میدانست، اما ایشان نظریه عینیت ذات و صفات را قولی غیر معقول و بیمعنا میداند. دیدگاه الهیات سلبی ایشان را در دو کتاب شرح [[توحید]] [[صدوق]] و کلید [[بهشت]] که به [[زبان فارسی]] نگاشته است، میتوان جستجو کرد. او در کتاب کلید [[بهشت]] دراینباره میگوید: مبنای همه اوصافی که [[خداوند]] به آنها متصف میشود، آن است که او به نقیض آن متصف نیست؛ مثلاً اینکه میگویند: "عالم است"؛ دارای این معناست که [[جاهل]] نیست، و "[[قادر]] است"؛ یعنی عاجز نیست<ref>قمی، کلید بهشت، ص۷۱.</ref>. نیز [[صدوق]] در شرح [[توحید]] تأکید میکند اثبات هرگونه صفت برای [[خداوند]] مستلزم نوعی [[تشبیه]] خواهد بود و چون [[خداوند]]، شبیه و نظیر ندارد، اثبات صفت نیز برای او امکانپذیر نخواهد بود<ref>قمی، شرح توحید صدوق، ص۱۷۹.</ref><ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۳۲.</ref>. | ||
*نظریه [[قاضی]] سعید [[قمی]] در مورد الهیات سلبی، با توجه به اینکه دیدگاه نادر و خلاف [[اجماع]] [[عالمان]] [[اسلامی]] در این | * نظریه [[قاضی]] سعید [[قمی]] در مورد الهیات سلبی، با توجه به اینکه دیدگاه نادر و خلاف [[اجماع]] [[عالمان]] [[اسلامی]] در این حوزه است، از جهات مختلف معرفتشناختی و معناشناختی جای بررسی دارد<ref>جهت مطالعه بیشتر، بنگرید به: ابراهیمی دینانی، اسماء و صفات حق، ص۱۹۱ - ۱۵۶.</ref>. | ||
*در میان فرقههای [[اسلامی]]، میتوان گفت [[اسماعیلیه]] تا حدی همین روش را [[برگزیده]] است؛ با این بیان که لازمه [[وحدانیت]] تنزیه مطلق [[خداوند]]، نفی مضاعف است؛ یعنی [[خدا]] نه به اوصاف کمال | * در میان فرقههای [[اسلامی]]، میتوان گفت [[اسماعیلیه]] تا حدی همین روش را [[برگزیده]] است؛ با این بیان که لازمه [[وحدانیت]] تنزیه مطلق [[خداوند]]، نفی مضاعف است؛ یعنی [[خدا]] نه به اوصاف کمال وصف میشود و نه به عدم اوصاف کمال؛ او نه [[حی]] است و نه لا [[حی]]؛ نه [[قادر]] است و نه لاقادر؛ او از اسم و رسم و وصف بالاتر است؛ حتی لفظ "[[الله]]" بر [[خدا]] جایز نیست؛ و به ناچار او را با الفاظ یاد میکنیم. | ||
*البته [[معتزله]] هرچند صفات خبری را [[تأویل]] میکنند، درباره رابطه ذات و صفات نیز از اینکه مبادا توالی منفی، مانند تعدد قدما پیش آید، روش [[سکوت]] را برگزیدند. آنان صفات را به ذات برگردانده، به اینکه جز [[ذات خدا]] هیچیک از صفات او دارای [[حقیقت]] مستقلی نیست و [[خدا]] [[نائب]] مناب صفات خویش است<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۳۳.</ref>. | * البته [[معتزله]] هرچند صفات خبری را [[تأویل]] میکنند، درباره رابطه ذات و صفات نیز از اینکه مبادا توالی منفی، مانند تعدد قدما پیش آید، روش [[سکوت]] را برگزیدند. آنان صفات را به ذات برگردانده، به اینکه جز [[ذات خدا]] هیچیک از صفات او دارای [[حقیقت]] مستقلی نیست و [[خدا]] [[نائب]] مناب صفات خویش است<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۳۳.</ref>. | ||
===تأویلگرایی=== | === تأویلگرایی === | ||
*این نظریه که تحت عنوان اشتراک [[معنوی]] در صفات ذات و فعل، و نظریه پیرایش زبانی در صفات خبریه از آن میتوان یاد کرد، دیدگاه غالب [[عالمان شیعه]] از آغاز تاکنون بوده و شاید جز [[قاضی]] سعید [[قمی]] که به الهیات سلبی [[معتقد]] بود و از آن بحث کردیم، کسی را نتوان یافت که به غیر از این دیدگاه [[معتقد]] و ملتزم باشد. | * این نظریه که تحت عنوان اشتراک [[معنوی]] در صفات ذات و فعل، و نظریه پیرایش زبانی در صفات خبریه از آن میتوان یاد کرد، دیدگاه غالب [[عالمان شیعه]] از آغاز تاکنون بوده و شاید جز [[قاضی]] سعید [[قمی]] که به الهیات سلبی [[معتقد]] بود و از آن بحث کردیم، کسی را نتوان یافت که به غیر از این دیدگاه [[معتقد]] و ملتزم باشد. | ||
*[[متکلمین]] [[امامیه]]، صفات خبریه را [[تأویل]] میکنند؛ مثلاً "ید" را به [[قدرت]] و [[نعمت]]، و "وجه" را به ذات [[تفسیر]] میکنند. اینان درباره رؤیت [[خداوند]] معتقدند: [[خداوند]] در [[دنیا]] و در [[آخرت]]، با چشم هرگز دیده نمیشود؛ زیرا لازمه مرئی بودن [[خدا]]، مجسم بودن اوست و آیاتی که ناظر به این معناست، قابل [[تأویل]] است<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۳۴.</ref>. | * [[متکلمین]] [[امامیه]]، صفات خبریه را [[تأویل]] میکنند؛ مثلاً "ید" را به [[قدرت]] و [[نعمت]]، و "وجه" را به ذات [[تفسیر]] میکنند. اینان درباره رؤیت [[خداوند]] معتقدند: [[خداوند]] در [[دنیا]] و در [[آخرت]]، با چشم هرگز دیده نمیشود؛ زیرا لازمه مرئی بودن [[خدا]]، مجسم بودن اوست و آیاتی که ناظر به این معناست، قابل [[تأویل]] است<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۳۴.</ref>. | ||
[[استدلال]] آنها بر این چند اصل مبتنی است: | * [[استدلال]] آنها بر این چند اصل مبتنی است: | ||
#[[فهم]] [[صفات خدا]] تعطیلبردار نیست. [[دلیل]] آن هم مستندات [[قرآنی]] و [[روایی]] است. | # [[فهم]] [[صفات خدا]] تعطیلبردار نیست. [[دلیل]] آن هم مستندات [[قرآنی]] و [[روایی]] است. | ||
#[[تشبیه]] [[صفات خدا]] به اوصاف ممکنات نیز موجب جسمانی انگاشتن او میشود. | # [[تشبیه]] [[صفات خدا]] به اوصاف ممکنات نیز موجب جسمانی انگاشتن او میشود. | ||
#نسبت تمام صفات، مانند [[علم]]، [[قدرت]] و حیات در [[خدا]] و ممکنات، از سنخ اشتراک [[معنوی]] است، نه اشتراک لفظی؛ همانگونه که رابطه وجود در [[واجب]] و ممکن، مقول به تشکیک است. | # نسبت تمام صفات، مانند [[علم]]، [[قدرت]] و حیات در [[خدا]] و ممکنات، از سنخ اشتراک [[معنوی]] است، نه اشتراک لفظی؛ همانگونه که رابطه وجود در [[واجب]] و ممکن، مقول به تشکیک است. | ||
*مقتضای اصول یادشده، [[اعتقاد]] و [[التزام]] به صفات، برای باریتعالی بدون [[تشبیه]] آن به موجودات زمینی خواهد بود. در [[احادیث]] متعددی از [[امامان]] نیز بر این روش تأکید شده است. به عنوان نمونه، [[امام رضا]]{{ع}} در [[حدیثی]] که ظاهراً ناظر به جریانهای سهگانه موجود در آن عصر بوده است، فرمودند: "درباره [[خداشناسی]]، سه روش وجود دارد: نفی [[کمالات وجودی]] [[خداوند]]؛ اثبات همراه با [[تشبیه]] و اثبات بدون [[تشبیه]] که روش درست همین است"<ref>صدوق، توحید، باب ۷، ح۸.</ref><ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۳۴.</ref>. | * مقتضای اصول یادشده، [[اعتقاد]] و [[التزام]] به صفات، برای باریتعالی بدون [[تشبیه]] آن به موجودات زمینی خواهد بود. در [[احادیث]] متعددی از [[امامان]] نیز بر این روش تأکید شده است. به عنوان نمونه، [[امام رضا]] {{ع}} در [[حدیثی]] که ظاهراً ناظر به جریانهای سهگانه موجود در آن عصر بوده است، فرمودند: "درباره [[خداشناسی]]، سه روش وجود دارد: نفی [[کمالات وجودی]] [[خداوند]]؛ اثبات همراه با [[تشبیه]] و اثبات بدون [[تشبیه]] که روش درست همین است"<ref>صدوق، توحید، باب ۷، ح۸.</ref><ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۳۴.</ref>. | ||
==منابع== | == منابع == | ||
{{منابع}} | |||
* [[پرونده:10119661.jpg|22px]] [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|'''فرهنگ اصطلاحات علم کلام''']] | * [[پرونده:10119661.jpg|22px]] [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|'''فرهنگ اصطلاحات علم کلام''']] | ||
{{پایان منابع}} | |||
== | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | |||
[[رده:زبان دین]] | [[رده:زبان دین]] |