بیعت: تفاوت میان نسخهها
(←مقدمه) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> | ||
'''بیعت''' یکی از تعهّدات اجتماعی و مباحث حقوقی و سیاسی بوده که وقتی فردی یا افرادی با حاکم بیعت میکردند (با آداب و شیوۀ خاصّی که داشته) فرمانبرداری از حکومت را گردن مینهادند و شکستن آن | '''بیعت''' یکی از تعهّدات اجتماعی و مباحث حقوقی و سیاسی بوده که وقتی فردی یا افرادی با [[حاکم]] بیعت میکردند (با [[آداب]] و شیوۀ خاصّی که داشته) [[فرمانبرداری]] از [[حکومت]] را گردن مینهادند و شکستن آن [[عهد]] و [[پیمان]] را [[ناپسند]] و [[جرم]] میشمردند<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص:۱۳۲تا۱۳۴.</ref>. | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== |
نسخهٔ ۲۷ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۰:۱۵
- این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل بیعت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
بیعت یکی از تعهّدات اجتماعی و مباحث حقوقی و سیاسی بوده که وقتی فردی یا افرادی با حاکم بیعت میکردند (با آداب و شیوۀ خاصّی که داشته) فرمانبرداری از حکومت را گردن مینهادند و شکستن آن عهد و پیمان را ناپسند و جرم میشمردند[۱].
مقدمه
- بیعت یعنی دستها را بههم زدن در یک دادوستد (بیع) یا برای اطاعت یا تعهّد بر وفاداری بر یک میثاق و پیمان.[۲] بیعتکردن به مفهوم پذیرش ولایت والی و نوعی توافق دوجانبه بین حاکم و رعیّت و تفویض حاکمیت و مراعات تعهّدات متقابل بین حاکم و مردم است. هرچند از دیدگاه شیعه، امامت امامان و لزوم تبعیت از آنان که حکّام الهی و پیشوایان منصوب از سوی خداوندند، وابسته به بیعت نیست، امّا در عین حال، بیعت امّت با امام، دست او را در اجرای قانون الهی و رهبری مردم باز میکند و هم بر مردم حقوقی پدید میآورد، هم بر والی. پذیرش حکومت با بیعت، تکلیفی متقابل بین مردم و حکومت را الزام میکند.[۳] وقتی بیعت، آگاهانه و با اختیار صورت گرفت، تعهّد اطاعت بر دوش بیعتکننده میآورد و نقض و شکستن آن روا نیست و کاری غیراسلامی به شمار میآید. همچنانکه علی(ع) پس از بیعت مردم با حضرتش فرمود: "هذه بیعة عامّة من رغب عنها رغب عن دین الإسلام و اتّبع غیر سبیل أهله"[۴]. این بیعتی عمومی است و هرکس از آن روی گرداند، از اسلام روی گردانده و پیرو راه غیر مسلمانان شده است. در جایی دیگر، برای شاهدان و حاضران بیعت، حق بیعتشکنی قرار نداده است: لیس للشّاهد أن یرجع[۵] آنچه در تاریخ خلافت و رهبری امام علی(ع) به صورت جنگ جمل پیش آمد، از پیمانشکنی و نقض بیعتی بود که طلحه و زبیر و مردم بصره مرتکب شدند. این حادثه را سالها پیش رسول خدا(ص) خبر داده بود و تکلیف جهاد با پیمانشکنان را هم برای علی(ع) معین کرده بود. خود آن حضرت میفرماید: امرنی رسول اللّه بقتال النّاکثین[۶] پیامبر مرا به جنگ با پیمانشکنان فرمان داد. در جایی دیگر میفرماید: "امرت أن أقاتل النّاکثین و القاسطین و المارقین، ففعلت ما امرت[۷] برخی از کسانی که به ناحق، طمع در ریاست و مال داشتند و تحمّل عدل علی(ع) برایشان دشوار بود، بیعتی را که در آغاز خلافت امیر المؤمنین با وی بسته بودند شکستند و با تحریک مردم و به بهانۀ خونخواهی عثمان، فتنۀ جمل را پدید آوردند. سران این گروه پیمانشکن عبارت بودند از: طلحه، زبیر، عایشه، عبد اللّه بن زبیر، مروان بن حکم، عبد اللّه بن عامر و یعلی بن منیه. دسیسههای معاویه هم در بروز این شورش بیاثر نبود. امام علی(ع) پس از نامهها، موعظهها و اتمام حجّتهای فراوان با آنان جنگید و فتنۀ اصحاب جمل را شکست. جز بیعتی که با امام در آغاز خلافتش کردند، روز غدیر خم نیز بر امامت و خلافت وی بیعتی صورت گرفت و پیامبر دستور داد حاضران با علی(ع) بیعت کنند و او را مولای خود بدانند. همه، حتّی زنان بیعت کردند. بیعت زنان به این نحو بود که طشت آبی گذاشتند و علی(ع) دست خود را در آن قرار داد، زنان هم در طرف دیگر ظرف آب، دست خود را قرار دادند و بدینگونه بیعت روز غدیر انجام یافت. ابوبکر و عمر از نخستین کسانی بودند که با جملۀ معروف بخّ بخّ لک یا بن أبی طالب اصبحت و امسیت مولای و مولی کلّ مؤمن و مؤمنة با وی بیعت کردند،[۸] عثمان، طلحه و زبیر پس از آن دو بیعت کردند، امّا این دو بعدها پیمان شکستند و جنگ جمل را بر ضدّ علی(ع) به راه انداختند[۹].
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص:۱۳۲تا۱۳۴.
- ↑ لسان العرب
- ↑ در بحار الأنوار، ج ۶۴ باب لزوم البیعه.... مورد مطالعه قرار گیرد، نیز دائرة المعارف تشیّع، ج ۳ ص ۵۸۱
- ↑ ارشاد، مفید، ص ۱۳۰
- ↑ نهج البلاغه، صبحی صالح، خطبه ۱۷۳
- ↑ امالی، شیخ طوسی، ص ۷۲۶
- ↑ «مأمور بودم که با ناکثین (پیمان شکنان بصره) و قاسطین (ستمگران شام) و مارقین (خوارج نهروان) بجنگیم و من طبق آنچه مأمور بودم عمل کردم.» الغدیر، ج ۱ ص ۱۰
- ↑ الغدیر، ج ۱ ص ۲۷۱ و ارشاد، ج ۱ ص ۱۷۷ با عبارتهای مختلف
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص:۱۳۲تا۱۳۴.