گستره عصمت: تفاوت میان نسخهها
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
#'''عصمت به معنای [[ملکه]]''': پس از آنکه شیخ مفید عصمت را به لطف تعریف کرد و دیگران نیز آن را پذیرفتند، مرحوم [[خواجه نصیرالدین طوسی]] آن را به نقل از [[فلاسفه]]، ملکه نامید و گفت: عصمت ملکهای است که با وجود آن، از صاحبش گناهان صادر نمیشود و این بنا بر [[اندیشه]] حکماست<ref>خواجه نصیرالدین طوسی، تلحیص المحصل، ص۳۶۹؛ عضدالدین ایجی نیز این تعریف را به حکما نسبت میدهد. ایجی عضدالدین، شرح المواقف، ج۸، ص۲۸۰ البته مرحوم خواجه در برخی موارد نیز عصمت را به لطف تعریف کرده است. ر.ک: خواجه نصیرالدین طوسی، تلخیص الحصل، ص۵۲۵.</ref>. پس از خواجه برخی از متکلمان معاصر و متأخر از او نیز این تعریف را در کتابهای خود ارائه کردند<ref>میثم بن علی بن میثم بحرانی، النجاة فی یوم القیامة، ص۵۵؛ حسن بن یوسف حلی، کشف المراد، ص۴۹۴.</ref>.<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص۳۴ - ۳۵.</ref> | #'''عصمت به معنای [[ملکه]]''': پس از آنکه شیخ مفید عصمت را به لطف تعریف کرد و دیگران نیز آن را پذیرفتند، مرحوم [[خواجه نصیرالدین طوسی]] آن را به نقل از [[فلاسفه]]، ملکه نامید و گفت: عصمت ملکهای است که با وجود آن، از صاحبش گناهان صادر نمیشود و این بنا بر [[اندیشه]] حکماست<ref>خواجه نصیرالدین طوسی، تلحیص المحصل، ص۳۶۹؛ عضدالدین ایجی نیز این تعریف را به حکما نسبت میدهد. ایجی عضدالدین، شرح المواقف، ج۸، ص۲۸۰ البته مرحوم خواجه در برخی موارد نیز عصمت را به لطف تعریف کرده است. ر.ک: خواجه نصیرالدین طوسی، تلخیص الحصل، ص۵۲۵.</ref>. پس از خواجه برخی از متکلمان معاصر و متأخر از او نیز این تعریف را در کتابهای خود ارائه کردند<ref>میثم بن علی بن میثم بحرانی، النجاة فی یوم القیامة، ص۵۵؛ حسن بن یوسف حلی، کشف المراد، ص۴۹۴.</ref>.<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص۳۴ - ۳۵.</ref> | ||
== | == [[گستره عصمت معصومان]]== | ||
=== گستره زمانی === | === گستره زمانی === | ||
# '''[[عصمت | # '''[[عصمت پیش از تصدی]] [[منصب]] ([[نبوت]] یا [[امامت]]):''' بحث از [[قلمرو عصمت]] [[معصومان]] اعم از [[پیامبران]] و [[امامان]] و نیز تفکیک این بحث به قبل از [[تصدی منصب نبوت]] و امامت و پس از آن تا عصر [[امامان اهل بیت]]{{ع}} دیده و شنیده نشده چه اینکه گویا تأکید [[ائمه]] در [[دوران حضور]] بیشتر بر تثبیت اصل مسأله [[عصمت]] بوده است. به نظر میرسد این مسأله تا [[زمان]] مرحوم [[شیخ صدوق]] مطرح نبوده و در طول حیات [[فکری]] ایشان به تبع بحث از [[گناهان صغیره]] و [[کبیره]]، تفکیک [[عصمت پیامبران]] مطرح و به [[عصمت امام]] نیز کشیده شد. ایشان [[ضرورت]] عصمت پیامبران و به تبع آن، امامان را از برخی گناهان صغیره، پیش از [[تصدی منصب امامت]] [[نفی]] و پس از ایشان نیز [[شیخ مفید]] همین نظریه را [[اختیار]] کرد. پس از ایشان مرحوم [[سیدمرتضی]] و برخی [[شاگردان]] ایشان همچون [[کراجکی]]، [[حلبی]]، [[شیخ طوسی]] با تأکید بر [[ضرورت عصمت پیامبر خاتم]] و امامان، پیش از تصدی منصب نبوت و امامت رویکردی جدید به این مسأله داشتند. نخستین بار شیخ طوسی مسأله عصمت امام و به تبع آن [[پیامبر خاتم]] را از زمان [[تولد]] مطرح کرد در حالی که پیشینیان او تنها به عصمت امام پس از تصدی منصب امامت توجه داشتند. <ref>احمدحسین شریفی و حسن یوسفیان، پژوهشی در عصمت معصومان، ص۶۹؛ استادی رضا، پاسخ به چالشهای فکری در بحث عصمت و امامت، ماهنامه معرفت، شماره۳۷، ص۳۶</ref>. | ||
# ''' | # '''عصمت پس از [[تصدی منصب]] (نبوت یا امامت):''' یکی از مسائل [[مورد اتفاق]] [[اندیشمندان امامیه]] در این قرون و حتی امروز، ضرورت عصمت پیامبران [[امامان معصوم]] از [[گناه]] پس از تصدی منصب نبوت و امامت است. تصریح به این مسأله دست کم از دوران امامان معصوم{{ع}} مطرح شده و تا به امروز نیز ادامه داشته است. <ref>فاریاب، محمدحسین، عصمت امام، ص412</ref>. | ||
## | ## عصمت در تلقی و [[ابلاغ وحی]] | ||
## عصمت در | ## [[عصمت در تفسیر]] و [[تبیین وحی]] | ||
## [[عصمت از اشتباه]]، [[خطا]] و [[فراموشی]] در انجام [[تکالیف]] شخصی و [[اجتماعی]] | ## [[عصمت از اشتباه]]، [[خطا]] و [[فراموشی]] در انجام [[تکالیف]] شخصی و [[اجتماعی]] | ||
## عصمت از [[گناه]] | ## [[عصمت]] از [[گناه]] | ||
=== گستره متعلق ( | === گستره متعلق (ابعاد عصمت) === | ||
مقصود از «گستره متعلق»، ابعادی است که امام{{ع}} در آنها [[معصوم]] است. به بیان دیگر میتوان [[عصمت امام]] را از جنبههای متعددی بررسی و آنها را در دو بخش کلی مطرح کرد: | مقصود از «گستره متعلق»، ابعادی است که [[امام]]{{ع}} در آنها [[معصوم]] است. به بیان دیگر میتوان [[عصمت امام]] را از جنبههای متعددی بررسی و آنها را در دو بخش کلی مطرح کرد: | ||
==== [[عصمت عملی]] ==== | ==== [[عصمت عملی]] ==== | ||
مقصود از عصمت عملی آن است که امام در کدامیک از [[اعمال]] خود به [[استعانت]] [[خداوند]] معصوم است. این بخش خود به انواعی قابل تقسیم است: | مقصود از عصمت عملی آن است که امام در کدامیک از [[اعمال]] خود به [[استعانت]] [[خداوند]] معصوم است. این بخش خود به انواعی قابل تقسیم است: | ||
# [[عصمت از گناهان]] صغیره و | # [[عصمت از گناهان]] [[صغیره]] و [[کبیره]]، پیش یا پس از دریافت [[منصب]] | ||
# عصمت از اشتباه و | # عصمت از اشتباه و خطا در مرحله عمل به [[دین]]، پیش یا پس از دریافت منصب | ||
[[اشتباه]] در عمل به | [[اشتباه]] در عمل به دین میتواند دو گونه باشد: | ||
الف) اشتباهی که به یک | الف) اشتباهی که به یک عمل [[قبیح]] در عالم نینجامد: مانند اشتباه در ادای [[واجبات]]، از قبیل [[نماز]] یا [[خواب]] ماندن در وقت نماز<ref>البته ممکن است کسی بگوید با خواب ماندن در وقت نماز نیز از آنجا که فعل واجبی ترک شده است، امر قبیحی واقع میشود. از اینرو، نمیتوان میان این قسم و قسمی که انسان سهواً مرتکب حرام میشود، تفاوتی قایل شد. در پاسخ با اذعان به وجود این احتمال - یعنی وقوع قبیح در پی خواب ماندن در وقت نماز - باید گفت تقسیمبندی یادشده بیشتر بر اساس تفکیک میان دو فرض یادشده در کلمات متکلمان و به جهت توضیح اصطلاح «گناه سهوی» در کلمات آنهاست؛ زیرا متکلمانی که از این اصطلاح استفاده کردهاند- چنان که در آینده خواهد آمد- از سویی به عصمت امام از گناه سهوی معتقدند و از سوی دیگر خواب ماندن از نماز را در حق امام روا دانستهاند.</ref> | ||
ب) اشتباهی که به یک عمل قبیح در [[جهان]] بینجامد: مانند اینکه کسی بدون [[علم]] یا [[اختیار]]، مرتکب عمل شرابخواری شود. | ب) اشتباهی که به یک عمل قبیح در [[جهان]] بینجامد: مانند اینکه کسی بدون [[علم]] یا [[اختیار]]، مرتکب عمل شرابخواری شود. | ||
به نظر میرسد عملی را میتوان | به نظر میرسد عملی را میتوان گناه نامید که مرتکب آن [[مکلف]] باشد و از روی [[علم]] و عمد آن را انجام داده باشد، و در غیر این صورت نمیتوان او را [[گناهکار]] نامید. با این توضیح روشن میشود که اساساً «[[گناه سهوی]]» مفهوم روشنی ندارد. تنها تصویری که از «گناه سهوی» به [[ذهن]] نگارنده میرسد این است که عملی - مانند شرابخواری یا [[قتل]] - در متن واقع [[قبیح]] باشد، و شخص بدون علم به موضوع یا [[حکم]] و یا بدون قصد آن را انجام دهد. حال هرچند مرتکب این عمل را نمیتوان گناهکار به شمار آورد، نفس عمل، قبیح بوده است. از اینرو، باید اصطلاح گناه سهوی را با همان [[اشتباه]] در مرحله عمل به [[دین]] تطبیق کنیم؛ آن اشتباهی که به وقوع یک عمل قبیح در خارج بینجامد. حال وقتی میگوییم [[امام]] از گناه سهوی [[معصوم]] است، بدین معناست که هیچ عمل قبیحی، حتی بدون علم و [[اختیار]] نیز از او صادر نمیشود.<ref>فاریاب محمدحسین، عصمت امام، ص39 و 38</ref> | ||
# [[عصمت | # [[عصمت از سهو]] | ||
# عصمت از | # [[عصمت از نسیان]] | ||
# [[عصمت از ترک اولی]] | # [[عصمت از ترک اولی]] | ||
==== عصمت علمی ==== | ==== [[عصمت علمی]] ==== | ||
مقصود از | مقصود از «عصمت علمی» آن است که آیا امام در نظریاتی که ارائه میکند، از اشتباه معصوم است؟ به دیگر بیان، آیا نظریات ارائه شده از سوی امام با واقع مطابق است؟ این بخش از [[عصمت]] نیز میتواند دارای انواع زیر باشد: | ||
# عصمت از اشتباه در [[تبیین دین]] پیش یا پس از دریافت منصب | # [[عصمت از اشتباه]] در [[تبیین دین]] پیش یا پس از دریافت [[منصب]] | ||
# عصمت از اشتباه در نظریات [[علمی]] غیر [[دینی]] پیش یا پس از دریافت منصب | # عصمت از اشتباه در نظریات [[علمی]] غیر [[دینی]] پیش یا پس از دریافت منصب | ||
# عصمت از اشتباه در امور عادی [[زندگی]] پیش یا پس از دریافت منصب | # [[عصمت از اشتباه در امور عادی]] [[زندگی]] پیش یا پس از دریافت منصب | ||
== جمع بندی == | == جمع بندی == |
نسخهٔ ۶ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۲۱:۳۷
مقدمه
معناشناسی عصمت
معنای لغوی
عصمت، واژهای عربی و از ماده «عَصِمَ يَعْصِمُ» است که در لغت سه معنا برای آن ذکر شده؛ یکی: «مَسَکَ» به معنای حفظ و نگهداری[۱]، دوم: «مَنَعَ» به معنای مانع شدن[۲] و سوم به معنای وسیله بازداشتن[۳]. با این وجود واژه «عصمت»، به معنای «گرفتن» و «نگهداری» مناسبتر از معنای «مانع شدن» است و شاید به همین جهت است که برخی لغویون نیز «اعصم» را به معنای «مَسْک» و «اعتصام» را به «استمساک» معنا کردهاند[۴].[۵]
در اصطلاح متکلمان
در علم کلام دست کم دو معنا برای عصمت ارائه شده است:
- عصمت به معنای لطف: مرحوم شیخ مفید نخستین متکلم امامیه است که به تعریف عصمت پرداخته است. از نظر او عصمت از ناحیه خداوند متعال، همان توفیق و لطف او برای حجتهای اوست و اعتصام به این عصمت به وسیله حجج الهی برای حفظ دین خداوند از ورود گناهان و خطاها در آن است[۶]. متکلمان امامیه به تبع مرحوم مفید قرنها عصمت را به لطف تعریف کردهاند و بزرگانی همچون سیدمرتضی، شیخ طوسی، نوبختی، نباطی[۷] و مانند آنها در آثار خود آن را به کار بردهاند.
- عصمت به معنای ملکه: پس از آنکه شیخ مفید عصمت را به لطف تعریف کرد و دیگران نیز آن را پذیرفتند، مرحوم خواجه نصیرالدین طوسی آن را به نقل از فلاسفه، ملکه نامید و گفت: عصمت ملکهای است که با وجود آن، از صاحبش گناهان صادر نمیشود و این بنا بر اندیشه حکماست[۸]. پس از خواجه برخی از متکلمان معاصر و متأخر از او نیز این تعریف را در کتابهای خود ارائه کردند[۹].[۱۰]
گستره عصمت معصومان
گستره زمانی
- عصمت پیش از تصدی منصب (نبوت یا امامت): بحث از قلمرو عصمت معصومان اعم از پیامبران و امامان و نیز تفکیک این بحث به قبل از تصدی منصب نبوت و امامت و پس از آن تا عصر امامان اهل بیت(ع) دیده و شنیده نشده چه اینکه گویا تأکید ائمه در دوران حضور بیشتر بر تثبیت اصل مسأله عصمت بوده است. به نظر میرسد این مسأله تا زمان مرحوم شیخ صدوق مطرح نبوده و در طول حیات فکری ایشان به تبع بحث از گناهان صغیره و کبیره، تفکیک عصمت پیامبران مطرح و به عصمت امام نیز کشیده شد. ایشان ضرورت عصمت پیامبران و به تبع آن، امامان را از برخی گناهان صغیره، پیش از تصدی منصب امامت نفی و پس از ایشان نیز شیخ مفید همین نظریه را اختیار کرد. پس از ایشان مرحوم سیدمرتضی و برخی شاگردان ایشان همچون کراجکی، حلبی، شیخ طوسی با تأکید بر ضرورت عصمت پیامبر خاتم و امامان، پیش از تصدی منصب نبوت و امامت رویکردی جدید به این مسأله داشتند. نخستین بار شیخ طوسی مسأله عصمت امام و به تبع آن پیامبر خاتم را از زمان تولد مطرح کرد در حالی که پیشینیان او تنها به عصمت امام پس از تصدی منصب امامت توجه داشتند. [۱۱].
- عصمت پس از تصدی منصب (نبوت یا امامت): یکی از مسائل مورد اتفاق اندیشمندان امامیه در این قرون و حتی امروز، ضرورت عصمت پیامبران امامان معصوم از گناه پس از تصدی منصب نبوت و امامت است. تصریح به این مسأله دست کم از دوران امامان معصوم(ع) مطرح شده و تا به امروز نیز ادامه داشته است. [۱۲].
- عصمت در تلقی و ابلاغ وحی
- عصمت در تفسیر و تبیین وحی
- عصمت از اشتباه، خطا و فراموشی در انجام تکالیف شخصی و اجتماعی
- عصمت از گناه
گستره متعلق (ابعاد عصمت)
مقصود از «گستره متعلق»، ابعادی است که امام(ع) در آنها معصوم است. به بیان دیگر میتوان عصمت امام را از جنبههای متعددی بررسی و آنها را در دو بخش کلی مطرح کرد:
عصمت عملی
مقصود از عصمت عملی آن است که امام در کدامیک از اعمال خود به استعانت خداوند معصوم است. این بخش خود به انواعی قابل تقسیم است:
- عصمت از گناهان صغیره و کبیره، پیش یا پس از دریافت منصب
- عصمت از اشتباه و خطا در مرحله عمل به دین، پیش یا پس از دریافت منصب
اشتباه در عمل به دین میتواند دو گونه باشد:
الف) اشتباهی که به یک عمل قبیح در عالم نینجامد: مانند اشتباه در ادای واجبات، از قبیل نماز یا خواب ماندن در وقت نماز[۱۳]
ب) اشتباهی که به یک عمل قبیح در جهان بینجامد: مانند اینکه کسی بدون علم یا اختیار، مرتکب عمل شرابخواری شود.
به نظر میرسد عملی را میتوان گناه نامید که مرتکب آن مکلف باشد و از روی علم و عمد آن را انجام داده باشد، و در غیر این صورت نمیتوان او را گناهکار نامید. با این توضیح روشن میشود که اساساً «گناه سهوی» مفهوم روشنی ندارد. تنها تصویری که از «گناه سهوی» به ذهن نگارنده میرسد این است که عملی - مانند شرابخواری یا قتل - در متن واقع قبیح باشد، و شخص بدون علم به موضوع یا حکم و یا بدون قصد آن را انجام دهد. حال هرچند مرتکب این عمل را نمیتوان گناهکار به شمار آورد، نفس عمل، قبیح بوده است. از اینرو، باید اصطلاح گناه سهوی را با همان اشتباه در مرحله عمل به دین تطبیق کنیم؛ آن اشتباهی که به وقوع یک عمل قبیح در خارج بینجامد. حال وقتی میگوییم امام از گناه سهوی معصوم است، بدین معناست که هیچ عمل قبیحی، حتی بدون علم و اختیار نیز از او صادر نمیشود.[۱۴]
عصمت علمی
مقصود از «عصمت علمی» آن است که آیا امام در نظریاتی که ارائه میکند، از اشتباه معصوم است؟ به دیگر بیان، آیا نظریات ارائه شده از سوی امام با واقع مطابق است؟ این بخش از عصمت نیز میتواند دارای انواع زیر باشد:
- عصمت از اشتباه در تبیین دین پیش یا پس از دریافت منصب
- عصمت از اشتباه در نظریات علمی غیر دینی پیش یا پس از دریافت منصب
- عصمت از اشتباه در امور عادی زندگی پیش یا پس از دریافت منصب
جمع بندی
در بحث عصمت دوازده بعد قابل تصوراست که به مجموع آنها قلمرو گفته میشود بدین معنا که وقتی میگوییم کسی قائل به عصمت امام است باید روشن کنیم که کدام قلمرو از عصمت را در نظر داریم[۱۵].
در قلمرو عصمت، از نگاه شیعه سه نظریه وجود دارد:
- نظریه اول[۱۶]: قریب به اتفاق علمای شیعه در همۀ افعال حتی شخصیه نظیر کارهای روزمره و... قائل به عصمت هستند[۱۷].
- نظریه دوم[۱۸]: این گروه سهو را در حوزۀ افعال مباح، برای پیامبر و امام قبول کردند، یعنی در حیطهای که حکمی برای آن از جانب خدا جعل نشده، سهو بر امام جایز است. متکلمین جواز سهو را در حوزۀ مباحات مشروط کردهاند به اینکه انجام آن فعل موجب اخلال به کمال عقلِ پیامبر یا امام نشود، سهوی که ارتکابش ناشی از نقصان عقل است و فاعلِ آن را ناقص العقل جلوه میدهد را منکر شدهاند. تنها مواردی که منتهی به نقصان عقل نیست را جایز میدانند.
- نظریه سوم[۱۹]: این گروه "سهو" و "اسهاء"[۲۰] معصوم در نماز را به اراده الهی، جایز دانستهاند. "سهو" بنابر تعریف متکلمین[۲۱] در مقابل علم است و به فعلی که انسان از روی نداشتن علم و اراده انجام میدهد، اطلاق میکنند. معروفترین شخصیت شیعی طرفدار جواز "سهو النبی" شیخ صدوق است، وی تا حدی بر این عقیده پافشاری کرده است که انکار آن را به غلات نسبت داده است. مستند وی در این عقیده احادیثی است که در مورد سهو پیامبر اکرم(ص) در تعداد رکعات نماز ظهر یا قضا شدن نماز صبح روایت شده است[۲۲]. اگرچه برخی از این روایات از نظر سند معتبر و صحیحاند، ولی اکثریت علمای شیعه به آنها عمل نکردهاند و این بدان جهت است که اولا: بطلان سهو در حق پیامبران الهی است مقتضای حکم عقل است و روایات از قبیل خبر واحد و دلیل ظنیاند و دلیل ظنّی در مقابل دلیل عقلی قابل استناد نیست، به ویژه آنکه مسأله سهو النبی ـ اگرچه موردی که در روایات ذکر شده است مربوط به فروع دین است، ولی به عنوان وصفی از اوصاف پیامبر ـ مسئلهای است اعتقادی که دلیل ظنی در آن اعتبار ندارد[۲۳]. نتیجه اینکه سهو در این نظریه فقط نسبت به نماز آن هم در برهه خاص به ارادۀ الهی در معصوم رخ میدهد، به خلاف نظریه دوم که در تمام افعال مباح قائل به سهو معصوم شدند.
منابع
پانویس
- ↑ راغب اصفهانی این معنا را برای واژه «عَصَمَ» آورده و میگوید: العصم: الإمساک و الاعتصام الاستمساک... (وقوله: «وَلَا تُمْسِکُوا بِعِصَمِ الْکَوَافِرِ» والعصام ما یعصم به ای یشد و عصمة الأنبیاء حفظه إیاهم؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ص۵۶۹ ـ ۵۷۰ و عصم الله فلاناً من المکروه: ای حفظه و وقاه؛ یعنی خداوند فلانی را از مکروه حفظ کرده (عصمه) بعنی او را حفظ کرد و نگهداشت. المنجد، ص۱۵۰.
- ↑ ر.ک: فراهیدی،خلیل بن احمد، العین ج ۱ ص۳۱۴؛ فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، قاموس محیط، ج۴، ص۱۵۱؛ الجوهری، اسماعیل بن حمّاد، الصحاح، ج۵، ص۱۹۸۶، ابن منظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۳.
- ↑ ابنمنظور، از زجاج نقل میکند: أَصْلُ العِصْمَةِ الحبْلُ. و كلُّ ما أَمْسَكَ شَيئاً فقد عَصَمَهُلسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۵. یعنی، لغت عصمت در اصل به معنای طناب و ریسمان وضع شده است، ولی سپس از این معنا توسعه یافته و برای هر چیزی که موجب امساک و حفظ چیز دیگری شود، به کار میرود.
- ↑ ر.ک: المفردات فی غریب القرآن، ص۳۳۶ ـ ۳۳۷..
- ↑ حسینی میلانی، سید علی، عصمت از منظر فریقین، ص۱۴.
- ↑ محمدبن محمدبن نعمان، شیخ مفید، تصحیح الاعتقادات الامامیة، ص۱۲۸.
- ↑ علی بن یونس نباطی، الصراط المستقیم، ج۱، ص۵۰.
- ↑ خواجه نصیرالدین طوسی، تلحیص المحصل، ص۳۶۹؛ عضدالدین ایجی نیز این تعریف را به حکما نسبت میدهد. ایجی عضدالدین، شرح المواقف، ج۸، ص۲۸۰ البته مرحوم خواجه در برخی موارد نیز عصمت را به لطف تعریف کرده است. ر.ک: خواجه نصیرالدین طوسی، تلخیص الحصل، ص۵۲۵.
- ↑ میثم بن علی بن میثم بحرانی، النجاة فی یوم القیامة، ص۵۵؛ حسن بن یوسف حلی، کشف المراد، ص۴۹۴.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص۳۴ - ۳۵.
- ↑ احمدحسین شریفی و حسن یوسفیان، پژوهشی در عصمت معصومان، ص۶۹؛ استادی رضا، پاسخ به چالشهای فکری در بحث عصمت و امامت، ماهنامه معرفت، شماره۳۷، ص۳۶
- ↑ فاریاب، محمدحسین، عصمت امام، ص412
- ↑ البته ممکن است کسی بگوید با خواب ماندن در وقت نماز نیز از آنجا که فعل واجبی ترک شده است، امر قبیحی واقع میشود. از اینرو، نمیتوان میان این قسم و قسمی که انسان سهواً مرتکب حرام میشود، تفاوتی قایل شد. در پاسخ با اذعان به وجود این احتمال - یعنی وقوع قبیح در پی خواب ماندن در وقت نماز - باید گفت تقسیمبندی یادشده بیشتر بر اساس تفکیک میان دو فرض یادشده در کلمات متکلمان و به جهت توضیح اصطلاح «گناه سهوی» در کلمات آنهاست؛ زیرا متکلمانی که از این اصطلاح استفاده کردهاند- چنان که در آینده خواهد آمد- از سویی به عصمت امام از گناه سهوی معتقدند و از سوی دیگر خواب ماندن از نماز را در حق امام روا دانستهاند.
- ↑ فاریاب محمدحسین، عصمت امام، ص39 و 38
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص۳۸ و ۳۹.
- ↑ علامه حلی و علماء متاخر از ایشان.
- ↑ اذا عرفت هذا فنقول افعال الانبیا لا تخلوا من الااربعه:.... الافعال المتعلقه بهم فی الدنیا؛ حلّی، حسن بن یوسف، معارج الفهم فی شرح النظم، ص۴۶۴.
- ↑ متکلمین در مدرسه بغداد تا قرن ششم (شیخ طوسی، سید مرتضی، کراجکی و....).
- ↑ ابن ولید و به تبع ایشان شیخ صدوق.
- ↑ بر وزن افعال از باب مطاوعه، یعنی سهوی که به اراده الهی بر معصوم عارض میشود، نه اینکه از روی غفلت و نسیان خود معصوم انجام شده باشد.
- ↑ الخامس: الحق أن السهو عدم ملکة العلم و کذا النسیان. و ذهب أبو علی الجبائی الی أن السهو معنی یضاد العلم، فبینهما تقابل التضاد حینئذ؛ فاضل مقداد، ارشاد الطالبین الی نهج المسترشدین، ص۹۷.
- ↑ من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۳۶۰، باب "احکام السهو فی الصلاة"؛ الکافی، ج۳، ص۳۵۵، باب من تکلم فی صلاته، حدیث اول.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، درآمدی به شیعهشناسی، ص۲۰۶-۲۰۷.