ثابت بن اقرم بلوی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - '\{\{صحابه\}\}\n↵\[\[رده\:(.*)\]\]↵\[\[رده\:مدخل\]\]↵\[\[رده\:اعلام\]\]↵\[\[رده\:اصحاب پیامبر\]\]' به 'رده:مدخل رده:اعلام رده:اصحاب پیامبر')
جز (جایگزینی متن - 'سیره نویسان' به 'سیره‌نویسان')
 
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط = صحابه
| موضوع مرتبط = صحابه
خط ۷: خط ۶:
}}
}}
== آشنایی اجمالی ==
== آشنایی اجمالی ==
وی از [[قبیله]] بَلِیّ از تیره [[قضاعه]] و هم [[پیمان]] [[بنو عمرو بن عوف]] از [[قبایل]] [[اوسی]] بود<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۳۴۵؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۱، ص۲۷۵؛ نسب کامل او را بنگرید: ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۴۳۷.</ref>. [[ابن اسحاق]]<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۴، ص۲۱.</ref> او را از بنو عجلان دانسته (اخو بنی العجلان) و [[سمعانی]]<ref>سمعانی، الأنساب، ج۴، ص۱۶۳.</ref> در نسبت عجلانی از او یاد کرده که منافاتی با نسبت بلوی وی ندارد؛ زیرا بنوعجلان، شاخه‌ای از قبیله بلی است، چنان که هم پیمانی او با بنوعبید بن زید نیز دانسته شده <ref>واقدی، المغازی، ج۱، ص۱۶۰.</ref> که منافاتی با بنو عمرو بن عوف ندارد؛ زیرا بنو عبید از شاخه‌های فرعی بنو عمرو بن عوف است. ثابت بن اقرم بلوی در [[غزوه بدر]] و دیگر [[مغازی]] عصر [[رسول خدا]]{{صل}} شرکت کرد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۳۵۵.</ref>. در غزوه بدر<ref>در الجرح و التعدیل، ج۲، ص۴۴۸ به اشتباه: فیروز بن حبیش.</ref>، را به [[اسارت]] گرفت و از او فدیه دریافت کرد<ref>واقدی، المغازی، ج۱، ص۱۴۲.</ref>. در [[جنگ]] بنو قریظه شرکت کرد<ref>واقدی، المغازی، ج۲، ص۴۹۸.</ref> و پس از آن در سال ششم به همراه [[عکاشة بن محصن]] در سریه غَمر حضور یافت <ref>واقدی، المغازی، ج۲، ص۵۵۰.</ref>. وی همچنین در [[غزوه موته]] حضور داشت. در این [[نبرد]] هنگامی که [[ابوهریره]] از کثرت [[سپاه]] [[دشمن]] مبهوت شد، ثابت بدو گفت که در [[جنگ بدر]] هیچ گاه به خاطر انبوهی سپاه [[یاری]] نشده‌اند<ref>واقدی، المغازی، ج۲، ص۷۶۰؛ بیهقی، دلائل النبوه، ج۴، ص۳۶۲.</ref>. چنان که پس از [[شهادت]] [[عبدالله بن رواحه]] و فرار [[مسلمانان]] در همین جنگ، ثابت [[پرچم]] را برداشته و [[انصار]] را فراخواند و [[لشکریان]] را گرد هم آورد. سپس پرچم را به خالد داد، اما خالد به دلیل سن و سابقه ثابت و اینکه او در غزوه بدر حضور داشته از پذیرش پرچم [[امتناع]] می‌کرد که ثابت به او گفت از ابتدا پرچم را برای سپردن به وی گرفته است<ref>واقدی، المغازی، ج۲، ص۷۶۳؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۱، ص۱۰۸.</ref>؛ زیرا که او را در امور نظامی آشناتر از خود می‌‌دید<ref>طبرانی، المعجم الاوسط، ج۲، ص۱۷۹؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۱، ص۲۷۵.</ref>. براساس گزارش [[ابن اسحاق]]<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۴، ص۲۱.</ref>، پس از [[شهادت]] [[عبد الله بن رواحه]] در [[نبرد موته]]، ثابت از [[مسلمانان]] خواست که برای [[فرماندهی]] مردی را از میان خود را برگزینند، مسلمانان خود وی را پیشنهاد کردند، اما او نپذیرفت. پس از آن [[لشکریان]] به سوی خالد رفتند. آخرین خبر از وی در [[عصر نبوی]] مربوط به پس از [[غزوۀ تبوک]] و [[آتش]] زدن [[مسجد ضرار]] است. پس از [[تخریب]] این [[مسجد]]، پیشنهاد شد که [[زمین]] مسجد به ثابت بن اقرم که خانه‌ای نداشت واگذار شود و [[رسول خدا]]{{صل}} چنین کرد<ref>واقدی، المغازی، ج۳، ص۱۰۴۷؛ مقریزی، احمد بن علی، إمتاع الأسماع، ج۲، ص۷۷.</ref>.
وی از [[قبیله]] بَلِیّ از تیره [[قضاعه]] و هم [[پیمان]] [[بنو عمرو بن عوف]] از [[قبایل]] [[اوسی]] بود<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۳۴۵؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۱، ص۲۷۵؛ نسب کامل او را بنگرید: ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۴۳۷.</ref>. [[ابن اسحاق]]<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۴، ص۲۱.</ref> او را از بنو عجلان دانسته (اخو بنی العجلان) و [[سمعانی]]<ref>سمعانی، الأنساب، ج۴، ص۱۶۳.</ref> در نسبت عجلانی از او یاد کرده که منافاتی با نسبت بلوی وی ندارد؛ زیرا بنوعجلان، شاخه‌ای از قبیله بلی است، چنان که هم پیمانی او با بنوعبید بن زید نیز دانسته شده <ref>واقدی، المغازی، ج۱، ص۱۶۰.</ref> که منافاتی با بنو عمرو بن عوف ندارد؛ زیرا بنو عبید از شاخه‌های فرعی بنو عمرو بن عوف است. ثابت بن اقرم بلوی در [[غزوه بدر]] و دیگر [[مغازی]] عصر [[رسول خدا]] {{صل}} شرکت کرد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۳۵۵.</ref>. در غزوه بدر<ref>در الجرح و التعدیل، ج۲، ص۴۴۸ به اشتباه: فیروز بن حبیش.</ref>، را به [[اسارت]] گرفت و از او فدیه دریافت کرد<ref>واقدی، المغازی، ج۱، ص۱۴۲.</ref>. در [[جنگ]] بنو قریظه شرکت کرد<ref>واقدی، المغازی، ج۲، ص۴۹۸.</ref> و پس از آن در سال ششم به همراه [[عکاشة بن محصن]] در سریه غَمر حضور یافت <ref>واقدی، المغازی، ج۲، ص۵۵۰.</ref>. وی همچنین در [[غزوه موته]] حضور داشت. در این [[نبرد]] هنگامی که [[ابوهریره]] از کثرت [[سپاه]] [[دشمن]] مبهوت شد، ثابت بدو گفت که در [[جنگ بدر]] هیچ گاه به خاطر انبوهی سپاه [[یاری]] نشده‌اند<ref>واقدی، المغازی، ج۲، ص۷۶۰؛ بیهقی، دلائل النبوه، ج۴، ص۳۶۲.</ref>. چنان که پس از [[شهادت]] [[عبدالله بن رواحه]] و فرار [[مسلمانان]] در همین جنگ، ثابت [[پرچم]] را برداشته و [[انصار]] را فراخواند و [[لشکریان]] را گرد هم آورد. سپس پرچم را به خالد داد، اما خالد به دلیل سن و سابقه ثابت و اینکه او در غزوه بدر حضور داشته از پذیرش پرچم [[امتناع]] می‌کرد که ثابت به او گفت از ابتدا پرچم را برای سپردن به وی گرفته است<ref>واقدی، المغازی، ج۲، ص۷۶۳؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۱، ص۱۰۸.</ref>؛ زیرا که او را در امور نظامی آشناتر از خود می‌‌دید<ref>طبرانی، المعجم الاوسط، ج۲، ص۱۷۹؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۱، ص۲۷۵.</ref>. براساس گزارش [[ابن اسحاق]]<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۴، ص۲۱.</ref>، پس از [[شهادت]] [[عبد الله بن رواحه]] در [[نبرد موته]]، ثابت از [[مسلمانان]] خواست که برای [[فرماندهی]] مردی را از میان خود را برگزینند، مسلمانان خود وی را پیشنهاد کردند، اما او نپذیرفت. پس از آن [[لشکریان]] به سوی خالد رفتند. آخرین خبر از وی در [[عصر نبوی]] مربوط به پس از [[غزوۀ تبوک]] و [[آتش]] زدن [[مسجد ضرار]] است. پس از [[تخریب]] این [[مسجد]]، پیشنهاد شد که [[زمین]] مسجد به ثابت بن اقرم که خانه‌ای نداشت واگذار شود و [[رسول خدا]] {{صل}} چنین کرد<ref>واقدی، المغازی، ج۳، ص۱۰۴۷؛ مقریزی، احمد بن علی، إمتاع الأسماع، ج۲، ص۷۷.</ref>.


ثابت پس از رسول خدا{{صل}} در [[جنگ‌های رده]]، همراه [[خالد بن ولید]] شرکت کرد. خالد، وی و عکاشه را که هر دو اسب سوار بودند به عنوان پیش قراول [[لشکر]] و برای کسب خبر فرستاد. آن دو به [[طلیحة بن خویلد]] و فرزندش [[سلمه]] برخوردند، سلمه فرزند [[طلیحه]]، ثابت را از پا درآورد و عکاشه نیز کشته شد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۳۵۶؛ خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، ص۶۶.</ref>. [[مرگ]] وی در سال یازده یا [[دوازده]] گزارش شده که این دو [[تاریخ]] مربوط به آغاز و انجام جنگ‌های رده است، اما چون وی همزمان با [[عکاشة بن محصن]] کشته شده، و مرگ عکاشه در سال دوازدهم است، بنابراین، [[سال]] دوازدهم، سال درگذشت وی است. چنان که [[ابن سعد]]<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۳۵۶.</ref> همین سال را [[زمان مرگ]] وی در [[روز]] بزاخه از ایام رده نوشته است. [[طلیحه اسدی]] شعری در [[قتل]] عکاشه و ثابت سرود که بندی از آن چنین است:
ثابت پس از رسول خدا {{صل}} در [[جنگ‌های رده]]، همراه [[خالد بن ولید]] شرکت کرد. خالد، وی و عکاشه را که هر دو اسب سوار بودند به عنوان پیش قراول [[لشکر]] و برای کسب خبر فرستاد. آن دو به [[طلیحة بن خویلد]] و فرزندش [[سلمه]] برخوردند، سلمه فرزند [[طلیحه]]، ثابت را از پا درآورد و عکاشه نیز کشته شد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۳۵۶؛ خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، ص۶۶.</ref>. [[مرگ]] وی در سال یازده یا [[دوازده]] گزارش شده که این دو [[تاریخ]] مربوط به آغاز و انجام جنگ‌های رده است، اما چون وی همزمان با [[عکاشة بن محصن]] کشته شده، و مرگ عکاشه در سال دوازدهم است، بنابراین، [[سال]] دوازدهم، سال درگذشت وی است. چنان که [[ابن سعد]]<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۳۵۶.</ref> همین سال را [[زمان مرگ]] وی در [[روز]] بزاخه از ایام رده نوشته است. [[طلیحه اسدی]] شعری در [[قتل]] عکاشه و ثابت سرود که بندی از آن چنین است:
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|''عَشِيَّةَ غادَرتُ ابْنِ اقرم ثاويا''|2=''وعُكاشة الغَنميّ عِنْدَ مَجَالَ ''}}
{{ب|''عَشِيَّةَ غادَرتُ ابْنِ اقرم ثاويا''|2=''وعُكاشة الغَنميّ عِنْدَ مَجَالَ ''}}
خط ۱۵: خط ۱۴:
:شامگاهان این اقرم را مرده رها کردم و عکاشه غنمی را در آوردگاه<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۲۹۱؛ بلاذری، فتوح البلدان، ص۱۰۱.</ref>
:شامگاهان این اقرم را مرده رها کردم و عکاشه غنمی را در آوردگاه<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۲۹۱؛ بلاذری، فتوح البلدان، ص۱۰۱.</ref>


از میان [[سیره]] نویسان [[عروة بن زبیر]] و [[موسی بن عقبه]] نقل کرده‌اند که ثابت بن اقرم در سریه‌ای که [[رسول خدا]]{{صل}} به سوی غَمر از [[سرزمین]] نجد فرستاد، کشته شد<ref>طبرانی، المعجم الکبیر، ج۲، ص۷۷؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۴۳۸؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۱، ص۱۱۱.</ref>. این گزارش از سوی منابع دیگر [[تأیید]] نشده است. [[واقدی]]<ref>واقدی، المغازی، ج۲، ص۵۵۰.</ref> ضمن آنکه تصریح می‌کند در این سریه هیچ کس کشته نشده، [[امیر]] سریه را (برخلاف عروة بن زبیر که ثابت را امیر می‌داند)، [[عکاشة بن محصن]] می‌داند و [[شامی]]<ref>شامی، سبل الهدی و الرشاد، ج۶، ص۷۷.</ref> تصریح می‌کند که ثابت بن اقرم در سریه غمر کشته نشده است. [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۵۰۱.</ref> برای جمع میان این دو گزارش احتمال داده که واژه «أُصیب» در گزارش اول - که مربوط به سریه غمر است - به معنای «جراحت» باشد نه «کشته شدن». پس از اینکه [[طلیحه]] [[اسلام]] پذیرفت و نزد [[عمر]] آمد، عمر بدو گفت چگونه تو را [[دوست]] داشته باشم و حال آنکه دو [[فرد صالح]] (ثابت و عکاشه) به دست تو کشته شده‌اند؟ طلیحه پاسخ داد که آن دو به دست من به [[کرامت]] رسیدند، اما من به دست آن دو به [[خواری]] گرفتار نشدم<ref>بلاذری، أنساب الأشراف، ج۱۱، ص۱۵۸؛ ابن جوزی، ج۴، ص۲۸۲؛ ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۵۰۱.</ref>. از او روایتی باقی نماند<ref>ذهبی، سیر أعلام النبلاء، ج۱، ص۳۰۸.</ref>. چنان که از او نسلی باقی نماند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۳۵۵.</ref>.<ref>[[منصور داداش‌نژاد|داداش‌نژاد، منصور]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «ثابت بن اقرم بلوی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص: ۲۹۴.</ref>
از میان [[سیره‌نویسان]] [[عروة بن زبیر]] و [[موسی بن عقبه]] نقل کرده‌اند که ثابت بن اقرم در سریه‌ای که [[رسول خدا]] {{صل}} به سوی غَمر از [[سرزمین]] نجد فرستاد، کشته شد<ref>طبرانی، المعجم الکبیر، ج۲، ص۷۷؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۴۳۸؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۱، ص۱۱۱.</ref>. این گزارش از سوی منابع دیگر [[تأیید]] نشده است. [[واقدی]]<ref>واقدی، المغازی، ج۲، ص۵۵۰.</ref> ضمن آنکه تصریح می‌کند در این سریه هیچ کس کشته نشده، [[امیر]] سریه را (برخلاف عروة بن زبیر که ثابت را امیر می‌داند)، [[عکاشة بن محصن]] می‌داند و [[شامی]]<ref>شامی، سبل الهدی و الرشاد، ج۶، ص۷۷.</ref> تصریح می‌کند که ثابت بن اقرم در سریه غمر کشته نشده است. [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۵۰۱.</ref> برای جمع میان این دو گزارش احتمال داده که واژه «أُصیب» در گزارش اول - که مربوط به سریه غمر است - به معنای «جراحت» باشد نه «کشته شدن». پس از اینکه [[طلیحه]] [[اسلام]] پذیرفت و نزد [[عمر]] آمد، عمر بدو گفت چگونه تو را [[دوست]] داشته باشم و حال آنکه دو [[فرد صالح]] (ثابت و عکاشه) به دست تو کشته شده‌اند؟ طلیحه پاسخ داد که آن دو به دست من به [[کرامت]] رسیدند، اما من به دست آن دو به [[خواری]] گرفتار نشدم<ref>بلاذری، أنساب الأشراف، ج۱۱، ص۱۵۸؛ ابن جوزی، ج۴، ص۲۸۲؛ ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۵۰۱.</ref>. از او روایتی باقی نماند<ref>ذهبی، سیر أعلام النبلاء، ج۱، ص۳۰۸.</ref>. چنان که از او نسلی باقی نماند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۳۵۵.</ref>.<ref>[[منصور داداش‌نژاد|داداش‌نژاد، منصور]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «ثابت بن اقرم بلوی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص: ۲۹۴.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
*[[بَلِیّ]] (قبیله)
* [[بَلِیّ]] (قبیله)


== منابع ==
== منابع ==
خط ۲۸: خط ۲۷:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:مدخل]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:اصحاب پیامبر]]
[[رده:اصحاب پیامبر]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۰ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۶:۴۵

آشنایی اجمالی

وی از قبیله بَلِیّ از تیره قضاعه و هم پیمان بنو عمرو بن عوف از قبایل اوسی بود[۱]. ابن اسحاق[۲] او را از بنو عجلان دانسته (اخو بنی العجلان) و سمعانی[۳] در نسبت عجلانی از او یاد کرده که منافاتی با نسبت بلوی وی ندارد؛ زیرا بنوعجلان، شاخه‌ای از قبیله بلی است، چنان که هم پیمانی او با بنوعبید بن زید نیز دانسته شده [۴] که منافاتی با بنو عمرو بن عوف ندارد؛ زیرا بنو عبید از شاخه‌های فرعی بنو عمرو بن عوف است. ثابت بن اقرم بلوی در غزوه بدر و دیگر مغازی عصر رسول خدا (ص) شرکت کرد[۵]. در غزوه بدر[۶]، را به اسارت گرفت و از او فدیه دریافت کرد[۷]. در جنگ بنو قریظه شرکت کرد[۸] و پس از آن در سال ششم به همراه عکاشة بن محصن در سریه غَمر حضور یافت [۹]. وی همچنین در غزوه موته حضور داشت. در این نبرد هنگامی که ابوهریره از کثرت سپاه دشمن مبهوت شد، ثابت بدو گفت که در جنگ بدر هیچ گاه به خاطر انبوهی سپاه یاری نشده‌اند[۱۰]. چنان که پس از شهادت عبدالله بن رواحه و فرار مسلمانان در همین جنگ، ثابت پرچم را برداشته و انصار را فراخواند و لشکریان را گرد هم آورد. سپس پرچم را به خالد داد، اما خالد به دلیل سن و سابقه ثابت و اینکه او در غزوه بدر حضور داشته از پذیرش پرچم امتناع می‌کرد که ثابت به او گفت از ابتدا پرچم را برای سپردن به وی گرفته است[۱۱]؛ زیرا که او را در امور نظامی آشناتر از خود می‌‌دید[۱۲]. براساس گزارش ابن اسحاق[۱۳]، پس از شهادت عبد الله بن رواحه در نبرد موته، ثابت از مسلمانان خواست که برای فرماندهی مردی را از میان خود را برگزینند، مسلمانان خود وی را پیشنهاد کردند، اما او نپذیرفت. پس از آن لشکریان به سوی خالد رفتند. آخرین خبر از وی در عصر نبوی مربوط به پس از غزوۀ تبوک و آتش زدن مسجد ضرار است. پس از تخریب این مسجد، پیشنهاد شد که زمین مسجد به ثابت بن اقرم که خانه‌ای نداشت واگذار شود و رسول خدا (ص) چنین کرد[۱۴].

ثابت پس از رسول خدا (ص) در جنگ‌های رده، همراه خالد بن ولید شرکت کرد. خالد، وی و عکاشه را که هر دو اسب سوار بودند به عنوان پیش قراول لشکر و برای کسب خبر فرستاد. آن دو به طلیحة بن خویلد و فرزندش سلمه برخوردند، سلمه فرزند طلیحه، ثابت را از پا درآورد و عکاشه نیز کشته شد[۱۵]. مرگ وی در سال یازده یا دوازده گزارش شده که این دو تاریخ مربوط به آغاز و انجام جنگ‌های رده است، اما چون وی همزمان با عکاشة بن محصن کشته شده، و مرگ عکاشه در سال دوازدهم است، بنابراین، سال دوازدهم، سال درگذشت وی است. چنان که ابن سعد[۱۶] همین سال را زمان مرگ وی در روز بزاخه از ایام رده نوشته است. طلیحه اسدی شعری در قتل عکاشه و ثابت سرود که بندی از آن چنین است:

عَشِيَّةَ غادَرتُ ابْنِ اقرم ثاوياوعُكاشة الغَنميّ عِنْدَ مَجَالَ
شامگاهان این اقرم را مرده رها کردم و عکاشه غنمی را در آوردگاه[۱۷]

از میان سیره‌نویسان عروة بن زبیر و موسی بن عقبه نقل کرده‌اند که ثابت بن اقرم در سریه‌ای که رسول خدا (ص) به سوی غَمر از سرزمین نجد فرستاد، کشته شد[۱۸]. این گزارش از سوی منابع دیگر تأیید نشده است. واقدی[۱۹] ضمن آنکه تصریح می‌کند در این سریه هیچ کس کشته نشده، امیر سریه را (برخلاف عروة بن زبیر که ثابت را امیر می‌داند)، عکاشة بن محصن می‌داند و شامی[۲۰] تصریح می‌کند که ثابت بن اقرم در سریه غمر کشته نشده است. ابن حجر[۲۱] برای جمع میان این دو گزارش احتمال داده که واژه «أُصیب» در گزارش اول - که مربوط به سریه غمر است - به معنای «جراحت» باشد نه «کشته شدن». پس از اینکه طلیحه اسلام پذیرفت و نزد عمر آمد، عمر بدو گفت چگونه تو را دوست داشته باشم و حال آنکه دو فرد صالح (ثابت و عکاشه) به دست تو کشته شده‌اند؟ طلیحه پاسخ داد که آن دو به دست من به کرامت رسیدند، اما من به دست آن دو به خواری گرفتار نشدم[۲۲]. از او روایتی باقی نماند[۲۳]. چنان که از او نسلی باقی نماند[۲۴].[۲۵]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۳۴۵؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۱، ص۲۷۵؛ نسب کامل او را بنگرید: ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۴۳۷.
  2. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۴، ص۲۱.
  3. سمعانی، الأنساب، ج۴، ص۱۶۳.
  4. واقدی، المغازی، ج۱، ص۱۶۰.
  5. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۳۵۵.
  6. در الجرح و التعدیل، ج۲، ص۴۴۸ به اشتباه: فیروز بن حبیش.
  7. واقدی، المغازی، ج۱، ص۱۴۲.
  8. واقدی، المغازی، ج۲، ص۴۹۸.
  9. واقدی، المغازی، ج۲، ص۵۵۰.
  10. واقدی، المغازی، ج۲، ص۷۶۰؛ بیهقی، دلائل النبوه، ج۴، ص۳۶۲.
  11. واقدی، المغازی، ج۲، ص۷۶۳؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۱، ص۱۰۸.
  12. طبرانی، المعجم الاوسط، ج۲، ص۱۷۹؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۱، ص۲۷۵.
  13. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۴، ص۲۱.
  14. واقدی، المغازی، ج۳، ص۱۰۴۷؛ مقریزی، احمد بن علی، إمتاع الأسماع، ج۲، ص۷۷.
  15. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۳۵۶؛ خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، ص۶۶.
  16. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۳۵۶.
  17. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۲۹۱؛ بلاذری، فتوح البلدان، ص۱۰۱.
  18. طبرانی، المعجم الکبیر، ج۲، ص۷۷؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۴۳۸؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۱، ص۱۱۱.
  19. واقدی، المغازی، ج۲، ص۵۵۰.
  20. شامی، سبل الهدی و الرشاد، ج۶، ص۷۷.
  21. ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۵۰۱.
  22. بلاذری، أنساب الأشراف، ج۱۱، ص۱۵۸؛ ابن جوزی، ج۴، ص۲۸۲؛ ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۵۰۱.
  23. ذهبی، سیر أعلام النبلاء، ج۱، ص۳۰۸.
  24. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۳۵۵.
  25. داداش‌نژاد، منصور، مقاله «ثابت بن اقرم بلوی»، دانشنامه سیره نبوی ج۲، ص: ۲۹۴.