آداب امر به معروف و نهی از منکر: تفاوت میان نسخهها
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
جز (جایگزینی متن - ' آنکه ' به ' آنکه ') |
||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
== [[پرهیز]] از [[پردهدری]] == | == [[پرهیز]] از [[پردهدری]] == | ||
[[انسان]]، طبیعتاً به [[خطاکاری]] [[گرایش]] دارد، وگرنه دیگر نیازی به [[امر و نهی]] نبود. از آنجا که [[غرایز]] در او بالفعل و [[تربیت]] پذیری بالقوه است<ref>ر. ک: نگارنده، «پنج آموزه اخلاقی در شرح چهل حدیث»، مجله علوم حدیث، زمستان ۷۸، ش۱۴، ص۱۵۵.</ref>، اگر به خود واگذاشته شود، به [[کجروی]] خواهد افتاد. در این مرتبه، نفس بسیار نیرومند و [[حاکم]] و آمر است و همان است که [[حضرت یوسف]] از آن چنین یاد میکند: «نفس خود را تبرئه نمیکنم که نفس به [[بدی]] [[فرمان]] میدهد؛ مگر | [[انسان]]، طبیعتاً به [[خطاکاری]] [[گرایش]] دارد، وگرنه دیگر نیازی به [[امر و نهی]] نبود. از آنجا که [[غرایز]] در او بالفعل و [[تربیت]] پذیری بالقوه است<ref>ر. ک: نگارنده، «پنج آموزه اخلاقی در شرح چهل حدیث»، مجله علوم حدیث، زمستان ۷۸، ش۱۴، ص۱۵۵.</ref>، اگر به خود واگذاشته شود، به [[کجروی]] خواهد افتاد. در این مرتبه، نفس بسیار نیرومند و [[حاکم]] و آمر است و همان است که [[حضرت یوسف]] از آن چنین یاد میکند: «نفس خود را تبرئه نمیکنم که نفس به [[بدی]] [[فرمان]] میدهد؛ مگر آنکه پروردگارم رحم کند»<ref>یوسف، آیه ۵۳.</ref>. بدین ترتیب، حتی در آرمانیترین [[جوامع]] و با بودن بهترین الگوها، نمیتوان تضمین کرد که هیچ خطایی رخ ندهد. از این رو گفتهاند: «انسان جایزالخطا- و حتی گاه [[واجب]] الخطا ۔ است». توجه به این [[حقیقت]]، هشداری است در باب [[شناخت]] بیشتر ماهیت انسان و به کار گرفتن درست اصل امر به معروف و نهی از منکر.<ref>[[سید حسن اسلامی|اسلامی، سید حسن]]، [[امر به معروف و نهی از منکر (مقاله)| مقاله «امر به معروف و نهی از منکر»]]، [[دانشنامه امام علی ج۶ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۶]]، ص ۳۰۳.</ref> | ||
== پرهیز از [[دشنام]] == | == پرهیز از [[دشنام]] == | ||
امر به معروف و نهی از منکر، [[فریضه]] و واجب است. اما برای اجرای آن نباید پا از حدود [[شرع]] بیرون گذاشت. این واجب از آنهایی است که نمیتوان برای اجرای آن، واجبهای دیگر را فروگذاشت و به محرماتی دیگر مرتکب شد. یکی از [[محرمات]] رایج در اجرای این فریضه، [[بدزبانی]] و [[دشنامگویی]] است، که آمر و ناهی میپندارد چون [[حق]] با او است، میتواند از هر زبانی و واژگانی استفاده کند. [[منطق قرآن]] و دستور [[خداوند متعال]] به [[موسی]] و [[هارون]] {{ع}}<ref>طه، آیه ۴۴.</ref> باید در این زمینه راهنمای هر [[مسلمانی]] باشد. [[قرآن کریم]] حتی [[دشنام]] دادن به [[مشرکان]] را درست نمیشمارد<ref>انعام، آیه ۱۰۸.</ref> و [[مؤمنان]] را کسانی میداند که از هرگونه لغوی دوری میگزینند<ref>مؤمنون، آیه ۳.</ref> و حتی به [[جاهلان]] پاسخی درخور و [[مسالمتآمیز]] میدهند<ref>فرقان، آیه ۶۳.</ref>. | امر به معروف و نهی از منکر، [[فریضه]] و واجب است. اما برای اجرای آن نباید پا از حدود [[شرع]] بیرون گذاشت. این واجب از آنهایی است که نمیتوان برای اجرای آن، واجبهای دیگر را فروگذاشت و به محرماتی دیگر مرتکب شد. یکی از [[محرمات]] رایج در اجرای این فریضه، [[بدزبانی]] و [[دشنامگویی]] است، که آمر و ناهی میپندارد چون [[حق]] با او است، میتواند از هر زبانی و واژگانی استفاده کند. [[منطق قرآن]] و دستور [[خداوند متعال]] به [[موسی]] و [[هارون]] {{ع}}<ref>طه، آیه ۴۴.</ref> باید در این زمینه راهنمای هر [[مسلمانی]] باشد. [[قرآن کریم]] حتی [[دشنام]] دادن به [[مشرکان]] را درست نمیشمارد<ref>انعام، آیه ۱۰۸.</ref> و [[مؤمنان]] را کسانی میداند که از هرگونه لغوی دوری میگزینند<ref>مؤمنون، آیه ۳.</ref> و حتی به [[جاهلان]] پاسخی درخور و [[مسالمتآمیز]] میدهند<ref>فرقان، آیه ۶۳.</ref>. | ||
[[هدف]] از [[امر و نهی]]، [[نفوذ]] در [[دلها]] و [[برانگیختن]] [[مردمان]] در جهت پدید آوردن معروف و از میان برداشتن منکر است؛ حال | [[هدف]] از [[امر و نهی]]، [[نفوذ]] در [[دلها]] و [[برانگیختن]] [[مردمان]] در جهت پدید آوردن معروف و از میان برداشتن منکر است؛ حال آنکه [[دشنامگویی]] مانع از نفوذ و سد راه [[همدلی]] است. اگر هم کمترین امکان تأثیری در میان باشد، دشنام دادن و [[بدگویی]]، آن را از میان میبرد. از این رو در منظومه [[فکری]] [[امام علی]] {{ع}} جایی برای دشنام دادن وجود ندارد و ایشان روا نمیدارد که مسلمانی [[دهان]] خود را بدان بیالاید. [[حضرت]] چون در [[جنگ صفین]] دید که یارانش به [[لشکریان معاویه]] دشنام میدهند، آنان را از این کار برحذر داشت و فرمود: | ||
من خوش ندارم شما دشنامگو باشید؛ لیک اگر کردههای آنان را بازگویید و حالشان را فرایاد آرید، به صواب نزدیکتر بود و در عذرخواهی رساتر<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۰۶. (ترجمه شهیدی).</ref><ref>[[سید حسن اسلامی|اسلامی، سید حسن]]، [[امر به معروف و نهی از منکر (مقاله)| مقاله «امر به معروف و نهی از منکر»]]، [[دانشنامه امام علی ج۶ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۶]]، ص ۳۰۶.</ref> | من خوش ندارم شما دشنامگو باشید؛ لیک اگر کردههای آنان را بازگویید و حالشان را فرایاد آرید، به صواب نزدیکتر بود و در عذرخواهی رساتر<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۰۶. (ترجمه شهیدی).</ref><ref>[[سید حسن اسلامی|اسلامی، سید حسن]]، [[امر به معروف و نهی از منکر (مقاله)| مقاله «امر به معروف و نهی از منکر»]]، [[دانشنامه امام علی ج۶ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۶]]، ص ۳۰۶.</ref> | ||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
== [[صبوری]] == | == [[صبوری]] == | ||
مسائل [[اجتماعی]]، برآیند عوامل بسیاری است که همگی در طول [[زمان]] شکل میگیرند. اگر کسی پندارد که با [[امر و نهی]] او همه چیز به سرعت درست میشود، خود را فریفته و ماهیت [[جامعه]] و سازوکار آن و [[روحیات]] [[مردم]] را نشناخته است. از این رو | مسائل [[اجتماعی]]، برآیند عوامل بسیاری است که همگی در طول [[زمان]] شکل میگیرند. اگر کسی پندارد که با [[امر و نهی]] او همه چیز به سرعت درست میشود، خود را فریفته و ماهیت [[جامعه]] و سازوکار آن و [[روحیات]] [[مردم]] را نشناخته است. از این رو آنکه در پی تحقق این [[فریضه]] است، باید صبورانه و پیگیرانه به کار خود ادامه دهد و اگر نتیجه کارش نیز ظاهر نشد، [[نومید]] نگردد؛ که «[[شکیبا]]، [[پیروزی]] را از کف ندهد، اگرچه روزگارانی بر او بگذرد»<ref>نهج البلاغه، حکمت ۱۵۳. (ترجمه شهیدی).</ref>. با همین نگاه است که [[امام]] به فرزندش [[فرمان]] میدهد تا [[امر به معروف و نهی از منکر]] کند و خود را به [[سختی]] [[عادت]] دهد و در این کار صبوری پیشه کند<ref>ر. ک: نهج البلاغه، نامه ۳۱.</ref>. اساس اثربخشی این فریضه آن است که از حالت اتفاقی و گاه به گاهی بیرون آید و به شکلی مستمر و خستگی ناپذیر صورت گیرد، تا آنکه به تدریج معروف در جایگاه درست خود قرار گیرد و منکر از سطح جامعه ناپدید شود.<ref>[[سید حسن اسلامی|اسلامی، سید حسن]]، [[امر به معروف و نهی از منکر (مقاله)| مقاله «امر به معروف و نهی از منکر»]]، [[دانشنامه امام علی ج۶ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۶]]، ص ۳۰۸.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |
نسخهٔ کنونی تا ۱۸ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۵:۳۰
مقدمه
مهمترین این آداب عبارتند از: ١. پرهیز از تجسس؛ ۲. پرهیز از پردهدری؛ ۳. پرهیز از دشنام؛ ۴. رفاقت؛ ۵. صبوری.
پرهیز از تجسس
امر به معروف و نهی از منکر، ناظر به حقوق اجتماعی مسلمانان است و تنها در این حوزه کاربرد دارد. از این رو کشاندن آن به حریم خصوصی مردم جز مسخ این فریضه و مشکلسازی نتیجهای ندارد. اساساً تا ترک معروف یا ارتکاب منکری آشکار نباشد، کسی را حق پیجویی و تجسس برای احراز آن نیست. اگر کسی در نهان گناهی مرتکب میشود یا واجبی را فرو میگذارد، تنها به خودش زیان میزند، نه دیگری.
این مسئله، از مسلمات اسلام است که هر کس حریم خصوصی خود را دارد و کسی را حق تجسس در آن نیست. داستان خلیفه دوم و بالا رفتن از خانه دیگران برای کشف منکر و عکسالعمل آن مسلمان، معروف است. هنگامی که عمر مچ آن شخص مرتکب منکر را گرفت، آن مرد مدعی شد که اگر من مرتکب یک منکر شده باشم، تو را سه منکر است که یکی از آنها، تجسس است که به تصریح قرآن کریم (سوره حجرات، آیه ۱۲) حرام است. خلیفه نیز خطای خود را پذیرفت و از او درگذشت. این ماجرا را غزالی در احیاء العلوم[۱] و کیمیای سعادت[۲] به تفصیل نقل میکند.
از نظر امام علی (ع) اساساً اگر گناهی در نهان صورت گیرد یا واجبی ترک شود، تنها عامل و تارک زیان میبیند و از رحمت خدا محروم میگردد، و دیگران از این کار زیانی نمیبینند. فلسفه امر و نهی نیز در درجه اول، حفظ سلامت جامعه است. امام از رسول خدا (ص) نقل میکند که ایشان فرمود: «هرگاه بندهای در نهان گناهی را مرتکب شود، جز او زیانی نمیبیند و هرگاه آشکارا آن را مرتکب شود و بر او خرده نگیرند، عموم مردم از آن زیان میبینند»[۳]. از نظر امام کیفر و مجازات الهی هنگامی دامنگیر جمع میگردد که گناه فردی آشکارا صورت گیرد: «خداوند عامه را به گناه خاصه، هرگاه آنان در نهان مرتکب کار زشتی شوند و عامه از آن باخبر نشوند، کیفر نمیدهد»[۴]. بدین ترتیب قلمرو کاربرد امر به معروف و نهی از منکر، اعمال آشکار و جایی است که ترک معروف یا ارتکاب منکر، آشکار و عیان باشد.[۵]
پرهیز از پردهدری
انسان، طبیعتاً به خطاکاری گرایش دارد، وگرنه دیگر نیازی به امر و نهی نبود. از آنجا که غرایز در او بالفعل و تربیت پذیری بالقوه است[۶]، اگر به خود واگذاشته شود، به کجروی خواهد افتاد. در این مرتبه، نفس بسیار نیرومند و حاکم و آمر است و همان است که حضرت یوسف از آن چنین یاد میکند: «نفس خود را تبرئه نمیکنم که نفس به بدی فرمان میدهد؛ مگر آنکه پروردگارم رحم کند»[۷]. بدین ترتیب، حتی در آرمانیترین جوامع و با بودن بهترین الگوها، نمیتوان تضمین کرد که هیچ خطایی رخ ندهد. از این رو گفتهاند: «انسان جایزالخطا- و حتی گاه واجب الخطا ۔ است». توجه به این حقیقت، هشداری است در باب شناخت بیشتر ماهیت انسان و به کار گرفتن درست اصل امر به معروف و نهی از منکر.[۸]
پرهیز از دشنام
امر به معروف و نهی از منکر، فریضه و واجب است. اما برای اجرای آن نباید پا از حدود شرع بیرون گذاشت. این واجب از آنهایی است که نمیتوان برای اجرای آن، واجبهای دیگر را فروگذاشت و به محرماتی دیگر مرتکب شد. یکی از محرمات رایج در اجرای این فریضه، بدزبانی و دشنامگویی است، که آمر و ناهی میپندارد چون حق با او است، میتواند از هر زبانی و واژگانی استفاده کند. منطق قرآن و دستور خداوند متعال به موسی و هارون (ع)[۹] باید در این زمینه راهنمای هر مسلمانی باشد. قرآن کریم حتی دشنام دادن به مشرکان را درست نمیشمارد[۱۰] و مؤمنان را کسانی میداند که از هرگونه لغوی دوری میگزینند[۱۱] و حتی به جاهلان پاسخی درخور و مسالمتآمیز میدهند[۱۲].
هدف از امر و نهی، نفوذ در دلها و برانگیختن مردمان در جهت پدید آوردن معروف و از میان برداشتن منکر است؛ حال آنکه دشنامگویی مانع از نفوذ و سد راه همدلی است. اگر هم کمترین امکان تأثیری در میان باشد، دشنام دادن و بدگویی، آن را از میان میبرد. از این رو در منظومه فکری امام علی (ع) جایی برای دشنام دادن وجود ندارد و ایشان روا نمیدارد که مسلمانی دهان خود را بدان بیالاید. حضرت چون در جنگ صفین دید که یارانش به لشکریان معاویه دشنام میدهند، آنان را از این کار برحذر داشت و فرمود: من خوش ندارم شما دشنامگو باشید؛ لیک اگر کردههای آنان را بازگویید و حالشان را فرایاد آرید، به صواب نزدیکتر بود و در عذرخواهی رساتر[۱۳][۱۴]
رفاقت
عصاره آداب امر به معروف و نهی از منکر در لسان معصومان، تحت عنوان «رِفْق» آمده است. مقصود از رفق، نرمی و مدارا با تارک معروف و مرتکب منکر است. نه اینکه با او دوستی و رفاقت به معنای امروزین داشته باشیم؛ بلکه در برخوردهایمان راه نرمی و مدارا را پیش بگیریم و دوستانه و مشفقانه بکوشیم خطاکار را از راه کج باز آوریم. هنگامی امر و نهی ما مؤثر میافتد که راه همدلی را برگزینیم و تارک معروف را همچون بیماری بدانیم که نیازمند کمک ما است. خداوند متعال به پیامبرش میآموزد تا از منکر بیزار باشد، بیآنکه از عاملان آن بیزاری جوید و به او میفرماید: «پس اگر تو را نافرمانی کردند، بگو: من از آنچه میکنید بیزارم»[۱۵]. در نتیجه حضرت رسول از کردار نادرست آنان بیزاری میجوید، نه از خود آنان. همچنان که طبیب از بیمار متنفر نیست و بر آن است تا او را درمان کند و از چنگال بیماری برهاند. کسانی که در صدر اسلام میزیستند و از نزدیک با تعالیم وحیانی و نبوی آشنا بودند، این نکته را نیک دریافته بودند. از این رو اگر کسی از آنان مرتکب گناهی میشد و برای حد خوردن خود را معرفی میکرد، به رسول خدا (ص) یا امام علی (ع) عرض میکرد: «طَهِّرْنِي»؛ «پاکم ساز» آنان به نیکی میدانستند که هدف از حد زدن، نه کیفر دادن گناهکار، که پاک ساختن او از گناه است.[۱۶]
صبوری
مسائل اجتماعی، برآیند عوامل بسیاری است که همگی در طول زمان شکل میگیرند. اگر کسی پندارد که با امر و نهی او همه چیز به سرعت درست میشود، خود را فریفته و ماهیت جامعه و سازوکار آن و روحیات مردم را نشناخته است. از این رو آنکه در پی تحقق این فریضه است، باید صبورانه و پیگیرانه به کار خود ادامه دهد و اگر نتیجه کارش نیز ظاهر نشد، نومید نگردد؛ که «شکیبا، پیروزی را از کف ندهد، اگرچه روزگارانی بر او بگذرد»[۱۷]. با همین نگاه است که امام به فرزندش فرمان میدهد تا امر به معروف و نهی از منکر کند و خود را به سختی عادت دهد و در این کار صبوری پیشه کند[۱۸]. اساس اثربخشی این فریضه آن است که از حالت اتفاقی و گاه به گاهی بیرون آید و به شکلی مستمر و خستگی ناپذیر صورت گیرد، تا آنکه به تدریج معروف در جایگاه درست خود قرار گیرد و منکر از سطح جامعه ناپدید شود.[۱۹]
منابع
پانویس
- ↑ ابوحامد، محمد غزالی، احیاء العلوم، ج۲، ص۲۰۱.
- ↑ ابوحامد، محمد غزالی، کیمیای سعادت، ج۱، ص۴۱۹.
- ↑ شیخ صدوق، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص۵۹۶.
- ↑ شیخ صدوق، علل الشرائع، ص۵۲۲.
- ↑ اسلامی، سید حسن، مقاله «امر به معروف و نهی از منکر»، دانشنامه امام علی ج۶، ص ۳۰۰.
- ↑ ر. ک: نگارنده، «پنج آموزه اخلاقی در شرح چهل حدیث»، مجله علوم حدیث، زمستان ۷۸، ش۱۴، ص۱۵۵.
- ↑ یوسف، آیه ۵۳.
- ↑ اسلامی، سید حسن، مقاله «امر به معروف و نهی از منکر»، دانشنامه امام علی ج۶، ص ۳۰۳.
- ↑ طه، آیه ۴۴.
- ↑ انعام، آیه ۱۰۸.
- ↑ مؤمنون، آیه ۳.
- ↑ فرقان، آیه ۶۳.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۲۰۶. (ترجمه شهیدی).
- ↑ اسلامی، سید حسن، مقاله «امر به معروف و نهی از منکر»، دانشنامه امام علی ج۶، ص ۳۰۶.
- ↑ شعراء، آیه ۲۱۶.
- ↑ اسلامی، سید حسن، مقاله «امر به معروف و نهی از منکر»، دانشنامه امام علی ج۶، ص ۳۰۷.
- ↑ نهج البلاغه، حکمت ۱۵۳. (ترجمه شهیدی).
- ↑ ر. ک: نهج البلاغه، نامه ۳۱.
- ↑ اسلامی، سید حسن، مقاله «امر به معروف و نهی از منکر»، دانشنامه امام علی ج۶، ص ۳۰۸.