احمد بن عبدالله بن سایق: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | {{مدخل مرتبط| موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[احمد بن عبدالله بن سایق در تراجم و رجال]] | ||
| موضوع مرتبط = | | پرسش مرتبط = }} | ||
| عنوان مدخل = | |||
| مداخل مرتبط = | |||
| پرسش مرتبط = | |||
}} | |||
== آشنایی اجمالی == | == آشنایی اجمالی == | ||
«احمد بن عبد الله بن سایق» یک بار در [[سند روایت]] [[تفسیر کنز الدقائق]]، به نقل از کتاب [[تأویل الآیات الظاهرة]] واقع شده است: | «احمد بن عبد الله بن سایق» یک بار در [[سند روایت]] [[تفسیر کنز الدقائق]]، به نقل از کتاب [[تأویل الآیات الظاهرة]] واقع شده است: | ||
خط ۱۱: | خط ۷: | ||
== شرح حال [[راوی]] == | == شرح حال [[راوی]] == | ||
در مصدر اصلی (تأویل الآیات الظاهرة) به جای «سایق»، واژه «سابق» با حرف «باء»، ثبت شده است<ref>ر.ک: تأویل الآیات الظاهرة، ص۶۶۶ - ۶۶۷.</ref>؛ و هیچ کدام از این دو عنوان ([[احمد بن عبدالله بن سابق]] و احمد بن عبدالله بن سایق) در [[کتب رجالی]] و در اسناد دیگر ذکر نشده است، ولی عنوان «[[احمد بن عبدالله بن سابور]] | در مصدر اصلی (تأویل الآیات الظاهرة) به جای «سایق»، واژه «سابق» با حرف «باء»، ثبت شده است<ref>ر.ک: تأویل الآیات الظاهرة، ص۶۶۶ - ۶۶۷.</ref>؛ و هیچ کدام از این دو عنوان ([[احمد بن عبدالله بن سابق]] و احمد بن عبدالله بن سایق) در [[کتب رجالی]] و در اسناد دیگر ذکر نشده است، ولی عنوان «[[احمد بن عبدالله بن سابور]]»، «[[ابوالعباس دقاق]]» و «[[احمد بن عبدالله دقاق]]» در کتب [[رجال]] و در [[اسناد روایات]] [[مشاهده]] میشود؛ از این رو، احتمال [[قوی]] داده میشود که «سایق» و یا «سابق»، [[مصحف]] «سابور» باشد و مراد از احمد بن عبدالله بن سابق (سایق) در سند محل بحث، همین شخص باشد؛ زیرا اولاً، شباهت «سابق» با «سابور» وقوع تصحیف را تقویت میکند؛ و ثانیاً، [[محمد بن العباس]] در کتاب [[تأویل الآیات الظاهرة]] از هر دو [[روایت]] کرده است<ref>{{عربی|"ما رواه محمد بن العباس، عن أحمد بن عبدالله الدقاق، عن أيوب بن محمد الوراق..."}}؛ تأویل الآیات الظاهرة، ص۶۶۵.</ref>. | ||
احمد بن عبدالله دقاق که نام کاملش [[احمد بن عبدالله بن سابور بن منصور]]<ref>ر.ک: أ. منابع [[شیعی]]: مستدرکات [[علم رجال الحدیث]]، ج۱، ص۳۵۰، ش۱۱۶. | احمد بن عبدالله دقاق که نام کاملش [[احمد بن عبدالله بن سابور بن منصور]]<ref>ر.ک: أ. منابع [[شیعی]]: مستدرکات [[علم رجال الحدیث]]، ج۱، ص۳۵۰، ش۱۱۶. | ||
ب. منابع [[سنی]]: [[تاریخ | ب. منابع [[سنی]]: [[تاریخ بغداد]]، ج۴، ص۴۴۷، ش۲۲۴۴؛ تذکرة الحفاظ، ج۲، ص۷۶۷؛ [[سیر]] أعلام النبلاء، ج۱۴، ص۴۶۲، ش۲۵۲؛ توضیح المشتبه، ج۵، ص۲۶۶؛ لسان [[المیزان]]، ج۱، ص۱۹۸، ش۶۲۳؛ العبر فی خبر من غبر، ج۲، ص۱۶۱؛ [[تاریخ الإسلام]]، ج۲۳، ص۴۴۸.</ref>، «[[أبوالعباس دقاق]]» <ref>در بعضی اسناد «الدقیقی» آمده است؛ ر.ک: بشارة المصطفی، ص۹۴.</ref> است، در بعضی [[اسناد روایات]] [[کتب حدیثی شیعه]] دیده میشود<ref>{{متن حدیث|... حَدَّثَنَا أَبُو الْمُفَضَّلِ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الشَّيْبَانِيُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سَابُورَ أَبُو الْعَبَّاسِ الدَّقَّاقُ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَيُّوبُ بْنُ مُحَمَّدٍ الرَّقِّيُ الْوَزَّانُ...}}؛ الأمالی (طوسی)، ص۴۷۳، ح۱۰۳۲.</ref>، ولی در [[کتب رجالی]] متقدم و متأخر [[شیعه]] ذکر نشده است، اما در کتب رجالی [[اهل سنت]] عنوان شده است<ref>ر.ک: تاریخ بغداد، ج۴، ص۴۴۷، ش۲۲۴۴؛ سیر أعلام النبلاء، ج۱۴، ص۴۶۲، ش۲۵۲؛ الأنساب، ج۳، ص۱۹۵؛ تاج العروس، ج۶، ص۴۹۲، ذیل ماده «سابور»؛ و....</ref>. | ||
وی [[بغدادی]] و از [[محدثان]] مشهور آن دیار بوده و برای اخذ [[حدیث]] به شهرهای گوناگون، از جمله [[حلب]] [[مسافرت]] داشته است؛ بدان جهت، [[رجالیان]] با تعابیر: {{عربی|"رحال"}}، {{عربی|"كان واسع الرحلة"}}، {{عربی|"رحل و سمع"}} و {{عربی|"قدم حلب و سمع بها"}}<ref>العبر فی خبر من غبر، ج۲، ص۲۶۱؛ شذرات الذهب، ص۲۶۶؛ تاریخ الإسلام، ج۲۳، ص۴۴۸؛ بغیة الطلب، ج۲، ص۸۶۰.</ref> از ایشان یاد کردند. | وی [[بغدادی]] و از [[محدثان]] مشهور آن دیار بوده و برای اخذ [[حدیث]] به شهرهای گوناگون، از جمله [[حلب]] [[مسافرت]] داشته است؛ بدان جهت، [[رجالیان]] با تعابیر: {{عربی|"رحال"}}، {{عربی|"كان واسع الرحلة"}}، {{عربی|"رحل و سمع"}} و {{عربی|"قدم حلب و سمع بها"}}<ref>العبر فی خبر من غبر، ج۲، ص۲۶۱؛ شذرات الذهب، ص۲۶۶؛ تاریخ الإسلام، ج۲۳، ص۴۴۸؛ بغیة الطلب، ج۲، ص۸۶۰.</ref> از ایشان یاد کردند. | ||
[[ذهبی]]، ذیل عنوان «ابن سابور» نوشته است: {{عربی|"الشيخ الإمام الثقة المحدث، أبوالعباس، أحمد بن عبدالله بن سابور البغدادي الدقاق. سمع أبابكر بن أبي شيبة، و أبانعيم عبيد بن هشام الحلبي، و نصر بن علي الجهضمي، و عدة. حدث عنه: أبوعمر بن حيويه، و القاضي أبوبكر الأبهري، و أبوبكر بن المقرئ، و آخرون}}<ref>سیر أعلام النبلاء، ج۱۴، ص۴۶۲ - ۴۶۳، ش۲۵۲.</ref>. | [[ذهبی]]، ذیل عنوان «ابن سابور» نوشته است: {{عربی|"الشيخ الإمام الثقة المحدث، أبوالعباس، أحمد بن عبدالله بن سابور البغدادي الدقاق. سمع أبابكر بن أبي شيبة، و أبانعيم عبيد بن هشام الحلبي، و نصر بن علي الجهضمي، و عدة. حدث عنه: أبوعمر بن حيويه، و القاضي أبوبكر الأبهري، و أبوبكر بن المقرئ، و آخرون"}}<ref>سیر أعلام النبلاء، ج۱۴، ص۴۶۲ - ۴۶۳، ش۲۵۲.</ref>. | ||
صاحب [[توضیح المشتبه (کتاب)|توضیح المشتبه]] نوشته است: {{عربی|"أحمد بن عبدالله بن سابور الرقي مشهور"}}<ref>توضیح المشتبه، ج۵، ص۲۶۶.</ref>. | صاحب [[توضیح المشتبه (کتاب)|توضیح المشتبه]] نوشته است: {{عربی|"أحمد بن عبدالله بن سابور الرقي مشهور"}}<ref>توضیح المشتبه، ج۵، ص۲۶۶.</ref>. | ||
[[ابن حجر عسقلانی]] مینویسد: | [[ابن حجر عسقلانی]] مینویسد: {{عربی|"محدث مشهور"}}<ref>لسان المیزان، ج۱، ص۱۹۸، ش۶۲۳.</ref>. | ||
[[سمعانی]] در عنوان «السابوری» مینویسد: {{عربی|"السابوري: بفتح السين المهملة و الباء الموحدة بعد الألف بعدها الواو، و في آخرها الراء. هذه النسبة إلى سابور، و هي بلدة من بلاد فارس قريبة من كازرون و ظني أنها جنديسابور الذي يقولها الناس بالعجمية بشاوور، والله أعلم. كان بها جماعة من أهل العلم، منهم... أبوالعباس أحمد بن عبدالله بن سابور الدقاق السابوري بغدادي}}<ref>الأنساب، ج۳، ص۱۹۵.</ref>.<ref>[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، [[رجال تفسیری ج۲ (کتاب)|رجال تفسیری]]، ج۲ ص ۳۴۵-۳۴۷.</ref> | [[سمعانی]] در عنوان «السابوری» مینویسد: {{عربی|"السابوري: بفتح السين المهملة و الباء الموحدة بعد الألف بعدها الواو، و في آخرها الراء. هذه النسبة إلى سابور، و هي بلدة من بلاد فارس قريبة من كازرون و ظني أنها جنديسابور الذي يقولها الناس بالعجمية بشاوور، والله أعلم. كان بها جماعة من أهل العلم، منهم... أبوالعباس أحمد بن عبدالله بن سابور الدقاق السابوري بغدادي}}<ref>الأنساب، ج۳، ص۱۹۵.</ref>.<ref>[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، [[رجال تفسیری ج۲ (کتاب)|رجال تفسیری]]، ج۲ ص ۳۴۵-۳۴۷.</ref> | ||
خط ۵۴: | خط ۵۰: | ||
[[رده:اعلام]] | [[رده:اعلام]] | ||
[[رده:رجال تفسیری]] | [[رده:رجال تفسیری]] | ||
[[رده:بغدادیان]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۱ فوریهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۲۳
آشنایی اجمالی
«احمد بن عبد الله بن سایق» یک بار در سند روایت تفسیر کنز الدقائق، به نقل از کتاب تأویل الآیات الظاهرة واقع شده است:
«و فی شرح الآیات الباهرة قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ الْعَبَّاسِ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سَابِقٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْمَلِكِ بْنِ زَنْجَوَيْهِ عَنْ عَبْدِ الرَّزَّاقِ عَنْ مُعَمَّرٍ قَالَ: تَلَا قَتَادَةُ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا أَنْصَارَ اللَّهِ كَمَا قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ لِلْحَوَارِيِّينَ مَنْ أَنْصَارِي إِلَى اللَّهِ قَالَ الْحَوَارِيُّونَ نَحْنُ أَنْصَارُ اللَّهِ فَآمَنَتْ طَائِفَةٌ مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَكَفَرَتْ طَائِفَةٌ فَأَيَّدْنَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلَى عَدُوِّهِمْ فَأَصْبَحُوا ظَاهِرِينَ﴾[۱] قَالَ قَدْ كَانَ مُحَمَّدٌ(ص) بِحَمْدِ اللَّهِ قَدْ جَاءَهُ حَوَارِيُّونَ فَبَايَعُوهُ وَ نَصَرُوهُ حَتَّى أَظْهَرَ اللَّهُ دِينَهُ وَ الْحَوَارِيُّونَ كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْشٍ فَذَكَرَ عَلِيّاً وَ حَمْزَةَ وَ جَعْفَرَ وَ عُثْمَانَ بْنَ مَظْعُونٍ وَ آخَرِينَ»[۲].[۳]
شرح حال راوی
در مصدر اصلی (تأویل الآیات الظاهرة) به جای «سایق»، واژه «سابق» با حرف «باء»، ثبت شده است[۴]؛ و هیچ کدام از این دو عنوان (احمد بن عبدالله بن سابق و احمد بن عبدالله بن سایق) در کتب رجالی و در اسناد دیگر ذکر نشده است، ولی عنوان «احمد بن عبدالله بن سابور»، «ابوالعباس دقاق» و «احمد بن عبدالله دقاق» در کتب رجال و در اسناد روایات مشاهده میشود؛ از این رو، احتمال قوی داده میشود که «سایق» و یا «سابق»، مصحف «سابور» باشد و مراد از احمد بن عبدالله بن سابق (سایق) در سند محل بحث، همین شخص باشد؛ زیرا اولاً، شباهت «سابق» با «سابور» وقوع تصحیف را تقویت میکند؛ و ثانیاً، محمد بن العباس در کتاب تأویل الآیات الظاهرة از هر دو روایت کرده است[۵].
احمد بن عبدالله دقاق که نام کاملش احمد بن عبدالله بن سابور بن منصور[۶]، «أبوالعباس دقاق» [۷] است، در بعضی اسناد روایات کتب حدیثی شیعه دیده میشود[۸]، ولی در کتب رجالی متقدم و متأخر شیعه ذکر نشده است، اما در کتب رجالی اهل سنت عنوان شده است[۹].
وی بغدادی و از محدثان مشهور آن دیار بوده و برای اخذ حدیث به شهرهای گوناگون، از جمله حلب مسافرت داشته است؛ بدان جهت، رجالیان با تعابیر: "رحال"، "كان واسع الرحلة"، "رحل و سمع" و "قدم حلب و سمع بها"[۱۰] از ایشان یاد کردند.
ذهبی، ذیل عنوان «ابن سابور» نوشته است: "الشيخ الإمام الثقة المحدث، أبوالعباس، أحمد بن عبدالله بن سابور البغدادي الدقاق. سمع أبابكر بن أبي شيبة، و أبانعيم عبيد بن هشام الحلبي، و نصر بن علي الجهضمي، و عدة. حدث عنه: أبوعمر بن حيويه، و القاضي أبوبكر الأبهري، و أبوبكر بن المقرئ، و آخرون"[۱۱].
صاحب توضیح المشتبه نوشته است: "أحمد بن عبدالله بن سابور الرقي مشهور"[۱۲].
ابن حجر عسقلانی مینویسد: "محدث مشهور"[۱۳].
سمعانی در عنوان «السابوری» مینویسد: "السابوري: بفتح السين المهملة و الباء الموحدة بعد الألف بعدها الواو، و في آخرها الراء. هذه النسبة إلى سابور، و هي بلدة من بلاد فارس قريبة من كازرون و ظني أنها جنديسابور الذي يقولها الناس بالعجمية بشاوور، والله أعلم. كان بها جماعة من أهل العلم، منهم... أبوالعباس أحمد بن عبدالله بن سابور الدقاق السابوري بغدادي[۱۴].[۱۵]
طبقه، استادان و شاگردان راوی
تاریخ ولادت راوی مشخص نیست، ولی تاریخ وفاتش را سال ۳۱۳ ق[۱۶] در سن نود و چند سالگی ذکر کردند.
این راوی از افراد بسیاری، از جمله: محمد بن عبدالملک بن زنجویه، ایوب بن محمد رقی الوزان (الوراق)، برکة بن محمد حلبی، سعید بن یحیی اموی، فضل بن صباح، عبید بن هشام حلبی و محمد بن عبدالرحمن بن غزوان روایت کرده است که از استادانش به حساب میآیند[۱۷].
و افراد بسیاری، از جمله: محمد بن عباس، ابوالمفضل محمد بن عبدالله شیبانی[۱۸]، احمد بن اسحاق قاضی، محمد بن جریر، ابوالحسین محمد بن مظفر بن موسی حافظ و عبدالله بن موسی هاشمی از او روایت کردهاند که شاگردانش هستند.[۱۹]
مذهب راوی
از این که این راوی در منابع رجالی شیعه ذکر نشده و شرح حالش در کتب رجالی اهل سنت و بدون انتسابش به تشیع عنوان گردیده و نیز با ملاحظه مضامین برخی روایات وی[۲۰]، عامی بودن وی استفاده میشود.[۲۱]
جایگاه حدیثی راوی
رجالیان اهل سنت، از جمله دارقطنی و ذهبی[۲۲]، به وثاقت راوی تصریح کردند. خطیب بغدادی مینویسد: "... سألت أبا الحسن الدارقطني عن أبي العباس أحمد بن عبدالله بن سابور الدقاق فقال: ثقة"[۲۳].
یادآوری میشود که روایاتی از احمد بن عبدالله بن سابور در فضایل امیرمؤمنان(ع) نقل شده است؛ از جمله:
- «قَالَ صَاحِبُ كِتَابِ اَلْإِسْتِيعَابِ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ اَلْفَضْلِ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ جَرِيرٍ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ اَلدِّهْقَانِ قَالَ حَدَّثَنَا مُفَضَّلُ بْنُ صَالِحٍ عَنْ سِمَاكِ بْنِ حَرْبٍ عَنْ عِكْرِمَةَ عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: - لِعَلِيٍّ أَرْبَعُ خِصَالٍ لَيْسَتْ لِأَحَدٍ غَيْرِهِ وَ هُوَ أَوَّلُ عَرَبِيٍّ وَ عَجَمِيٍّ صَلَّى مَعَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ هُوَ اَلَّذِي كَانَ مَعَهُ لِوَاؤُهُ فِي كُلِّ زَحْفٍ وَ هُوَ اَلَّذِي صَبَرَ مَعَهُ يَوْمَ فَرَّ عَنْهُ غَيْرُهُ وَ هُوَ اَلَّذِي غَسَّلَهُ وَ أَدْخَلَهُ قَبْرَهُ .»[۲۴].
- « وَ أَخْبَرَنَا أَبُو غَالِبِ بْنِ البنا، أَنَا أَبُو مُحَمَّدِ الْجَوْهَرِيِّ، أَنَا عُبَيْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ مُحَمَّدٍ، نا أَحْمَدَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سَابُورَ، نا وَاصِلِ بْنِ عَبْدِ الْأَعْلَى، نا مُحَمَّدِ بْنِ فُضَيْلٍ، عَنِ الْأَعْمَشِ، عَنْ عَدِيِّ بْنِ ثَابِتٍ، عَنْ زِرِّ بْنِ حُبَيْشٍ عَنْ عَلِيٍّ قَالَ: عَهِدَ إِلَيَّ النَّبِيِّ أَنَّهُ لَا يُحِبُّكَ إِلَّا مُؤْمِنُ وَ لَا يُبْغِضُكَ إِلَّا مُنَافِقُ »[۲۵].
- «حَدَّثَنِي أَحْمَدُ بْنُ إِسْحَاقَ الْقَاضِي قَالَ: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سَابُورَ الدَّقِيقِيُّ قَالَ: حَدَّثَنَا عُبَيْدُ بْنُ هَاشِمٍ قَالَ: حَدَّثَنَا إِسْمَاعِيلُ بْنُ جَعْفَرٍ قَالَ: حَدَّثَنَا الْعَلَاءُ بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَسْعُودٍ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): يَا عَلِيُّ لَوْ أَنَّ عَبْداً عَبَدَ اللَّهَ مِثْلَ مَا قَامَ نُوحٌ فِي قَوْمِهِ وَ كَانَ لَهُ مِثْلُ أُحُدٍ ذَهَباً فَأَنْفَقَهُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ مُدَّ فِي عُمُرِهِ حَتَّى حَجَّ أَلْفَ حِجَّةٍ ثُمَّ قُتِلَ بَيْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ ثُمَّ لَمْ يُوَالِكَ يَا عَلِيُّ لَمْ يَشَمَّ رَائِحَةَ الْجَنَّةِ وَ لَمْ يَدْخُلْهَا أَ مَا عَلِمْتَ يَا عَلِيُّ أَنَّ حُبَّكَ حَسَنَةٌ لَا يَضُرُّ مَعَهَا سَيِّئَةٌ وَ بُغْضَكَ سَيِّئَةٌ لَا يَنْفَعُ مَعَهَا طَاعَةٌ يَا عَلِيُّ لَوْ نَثَرْتَ الدُّرَّ عَلَى الْمُنَافِقِ مَا أَحَبَّكَ وَ لَوْ ضَرَبْتَ خَيْشُومَ الْمُؤْمِنِ مَا أَبْغَضَكَ لِأَنَّ حُبَّكَ إِيمَانٌ وَ بُغْضَكَ نِفَاقٌ وَ لَا يُحِبُّكَ إِلَّا مُؤْمِنٌ تَقِيٌّ وَ لَا يُبْغِضُكَ إِلَّا مُنَافِقٌ شَقِيٌّ»[۲۶].[۲۷]
منابع
پانویس
- ↑ «ای مؤمنان! یاوران (دین) خدا باشید چنان که عیسی پسر مریم به حواریان گفت: چه کسانی در راه خداوند یاوران من خواهند بود؟ حواریان گفتند: ما یاوران (دین) خداوندیم و دستهای از بنی اسرائیل ایمان آوردند و دستهای کافر شدند و ما مؤمنان را در برابر دشمنانشان نیرومند کردیم و پیروز شدند؛ سوره صف، آیه ۱۴.
- ↑ تفسیر کنز الدقائق، ج۱۳، ص۲۳۹، به نقل از: تأویل الآیات الظاهرة، ص۶۶۶ - ۶۶۷.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۲ ص ۳۴۵.
- ↑ ر.ک: تأویل الآیات الظاهرة، ص۶۶۶ - ۶۶۷.
- ↑ "ما رواه محمد بن العباس، عن أحمد بن عبدالله الدقاق، عن أيوب بن محمد الوراق..."؛ تأویل الآیات الظاهرة، ص۶۶۵.
- ↑ ر.ک: أ. منابع شیعی: مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱، ص۳۵۰، ش۱۱۶. ب. منابع سنی: تاریخ بغداد، ج۴، ص۴۴۷، ش۲۲۴۴؛ تذکرة الحفاظ، ج۲، ص۷۶۷؛ سیر أعلام النبلاء، ج۱۴، ص۴۶۲، ش۲۵۲؛ توضیح المشتبه، ج۵، ص۲۶۶؛ لسان المیزان، ج۱، ص۱۹۸، ش۶۲۳؛ العبر فی خبر من غبر، ج۲، ص۱۶۱؛ تاریخ الإسلام، ج۲۳، ص۴۴۸.
- ↑ در بعضی اسناد «الدقیقی» آمده است؛ ر.ک: بشارة المصطفی، ص۹۴.
- ↑ «... حَدَّثَنَا أَبُو الْمُفَضَّلِ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الشَّيْبَانِيُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سَابُورَ أَبُو الْعَبَّاسِ الدَّقَّاقُ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَيُّوبُ بْنُ مُحَمَّدٍ الرَّقِّيُ الْوَزَّانُ...»؛ الأمالی (طوسی)، ص۴۷۳، ح۱۰۳۲.
- ↑ ر.ک: تاریخ بغداد، ج۴، ص۴۴۷، ش۲۲۴۴؛ سیر أعلام النبلاء، ج۱۴، ص۴۶۲، ش۲۵۲؛ الأنساب، ج۳، ص۱۹۵؛ تاج العروس، ج۶، ص۴۹۲، ذیل ماده «سابور»؛ و....
- ↑ العبر فی خبر من غبر، ج۲، ص۲۶۱؛ شذرات الذهب، ص۲۶۶؛ تاریخ الإسلام، ج۲۳، ص۴۴۸؛ بغیة الطلب، ج۲، ص۸۶۰.
- ↑ سیر أعلام النبلاء، ج۱۴، ص۴۶۲ - ۴۶۳، ش۲۵۲.
- ↑ توضیح المشتبه، ج۵، ص۲۶۶.
- ↑ لسان المیزان، ج۱، ص۱۹۸، ش۶۲۳.
- ↑ الأنساب، ج۳، ص۱۹۵.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۲ ص ۳۴۵-۳۴۷.
- ↑ توفی فی سنة ثلاث عشرة و ثلاث مئة. قلت: عاش نیفا وتسعین سنة؛ سیر أعلام النبلاء، ج۱۴، ص۴۶۳، ش۲۵۲.
- ↑ تفسیر کنز الدقائق، ج۱۳، ص۲۳۹؛ الأمالی (طوسی)، ص۴۷۳، ح۱۰۳۲؛ بشارة المصطفی، ص۹۴؛ أحکام القرآن (جصاص)، ج۳، ص۳۷۶؛ الکامل فی ضعفاء الرجال، ج۱، ص۲۳۴؛ ج۲، ص۴۴؛ ج۵، ص۱۸۸؛ تاریخ بغداد، ج۳، ص۱۱۳، ش۱۱۱۰.
- ↑ تفسیر کنز الدقائق، ج۱۳، ص۲۳۹؛ الأمالی (طوسی)، ص۴۷۳، ح۱۰۳۲؛ بشارة المصطفی، ص۹۴، الاستیعاب، ج۳، ص۱۰۹۰؛ کنز العمال، ج۱۳، ص۵۵، ش۳۶۲۳۶؛ تاریخ بغداد، ج۸، ص۱۰۸، ش۴۲۲۵.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۲ ص ۳۴۸.
- ↑ ر.ک: کنز العمال، ج۱۳، ص۵۶، ش۳۶۲۳۶؛ المستدرک، ج۲، ص۱ ۶۲؛ و....
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۲ ص ۳۴۸-۳۴۹.
- ↑ الشیخ الإمام الثقة المحدث؛ سیر أعلام النبلاء، ج۱۴، ص۴۶۲، ش۲۵۲. بغدادی ثقة؛ تاریخ الإسلام، ج۲۳، ص۴۴۸. ثقة رحال؛ العبر فی خبر من غبر، ج۲، ص۱۶۱.
- ↑ تاریخ بغداد، ج۴، ص۴۴۸، ش۲۲۴۴؛ نیز: الشیخ الإمام الثقة المحدث؛ سیر أعلام النبلاء، ج۱۴، ص۴۶۲، ش۲۵۲. ثقة؛ تاریخ الإسلام، ج۲۳، ص۴۴۸؛ ثقة رحال؛ العبر فی خبر من غبر، ج۲، ص۱۶۱.
- ↑ الإستیعاب، ج۳، ص۱۰۹۰.
- ↑ تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۲۷۳.
- ↑ بشارة المصطفی، ص۹۴ - ۹۵.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۲ ص ۳۴۹-۳۵۰.