سعید بن سرح: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - ']]↵رده:قبیله نامعلوم' به ']]') |
||
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
[[رده:اصحاب امام حسن]] | [[رده:اصحاب امام حسن]] | ||
[[رده:اعلام]] | [[رده:اعلام]] | ||
نسخهٔ ۹ مارس ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۵۴
سعید بن سرح | |
---|---|
نام کامل | سعید بن سرح |
جنسیت | مرد |
محل زندگی | |
از اصحاب | |
مقدمه
سعید بن سرح جزو شیعیان و ارادتمندان علی (ع) در کوفه بود، اما به سبب شهرت او به ارادت به حضرت علی (ع) مورد خشم و غضب زیاد بن ابیه حاکم کوفه قرار گرفت و ناچار به جلای وطن شد و به امام حسن مجتبی (ع) در مدینه پناهنده شد. زیاد پس از آگاهی از فرار او، تمام اموالش را مصادره و برادر و فرزندان و همسرش را حبس کرد و خانهاش را نیز ویران نمود. وقتی این خبر ناگوار به امام حسن مجتبی (ع) رسید که زیاد، خانه سعید را خراب و اموالش را مصادره و بستگانش را حبس کرده، نامهای توأم با سرزنش برای او نوشت و رفتار زشت و ظالمانهاش را مورد نکوهش قرار داد. زیاد از نامه حضرت خشمگین شد و پاسخ امام (ع) را به نحو ناشایست داد. آغاز نامه چنین بود: از زیاد بن ابی سفیان به حسن بن فاطمه! اما بعد... من حاکم هستم و تو رعیتی.... این نامه حکایت از عمق رذالت و پستی زیاد و دشمنی او با حضرت علی (ع) و خاندان پیامبر داشت. امام مجتبی (ع) چون نامه زیاد را خواند، لبخندی زد و موضوع را طی نامهای برای معاویه نوشت و نامه زیاد را هم ضمیمه آن کرد و به شام فرستاد. (چون طبق قرارداد صلح، معاویه و کارگزارانش حق نداشتند متعرض یاران و دوستان علی (ع) بشوند لذا این عمل، نقض پیمان به حساب میآمد). و نامهای هم به اختصار و پرمعنا به زیاد نوشت که متن آن چنین بود: «از حسن پسر فاطمه به زیاد پسر سمیه، اما بعد، همانا که رسول خدا (ص) فرموده است: فرزند از بستر، (فرزند مشروع) برای پدر است و برای زناکار سنگ است. والسلام»[۱].
هنگامی که معاویه نامه زیاد برای امام حسن (ع) را خواند، شام بر او تنگ شد و فوری نامهای با عتاب و خطاب برای زیاد نوشت: اما بعد، حسن بن علی نامه تو را که در پاسخ نامه او در مورد ابن سرح نوشته بود، برای من فرستاده است... اینک چون این نامه من به دست تو رسید، آنچه از سعید بن ابی سرح در دست داری، رها کن و خانهاش را بساز و اموالش را بر او برگردان و متعرض او مباش و من برای حسن - که بر او درود باد - نوشته ام که سعید را مخیر کند، اگر میخواهد پیش او بماند و اگر میخواهد به سرزمین خود کوفه برگردد و تو را هیچ تسلطی بر او نیست نه زبانی و نه به گونه دیگر. اما این که نامهای برای حسن به نام خودش با اضافه به نام مادرش نوشتهای و او را به پدرش نسبت ندادهای، حسن از کسانی نیست که به او اهانت شودای بی مادر، میدانی که او را به چه مادر بزرگواری نسبت دادهای، مگر نمیدانستی که مادر او فاطمه دختر رسول خدا (ص) است و انتساب به او اگر میدانستی و میاندیشیدی برای حسن افتخارآمیزتر است[۲]. معاویه، پایین نامه اشعاری هم نوشت که از جمله این ابیات است: «همانا حسن پسر کسی است که پیش از او بود و چون حرکت میکرد مرگ هم با او همراه بود. مگر شیر ژیان جز مانند خود، چیزی میزاید و اینک حسن شبیه و نظیر همان شیر است»[۳] معاویه در نامهای که به زیاد فرستاد، به حق از شخصیت و فضایل امام حسن (ع) دفاع کرد و اجازه نداد که زیاد آن حاکم ستمگر و آلوده دامن به او جسارت نماید. از دفاع به حق امام حسن (ع) از سعید بن سرح، به خوبی شخصیت و وفاداری او به خاندان پیامبر (ع) آشکار میشود.[۴]
منابع
پانویس
- ↑ اشاره به این که تو از زنا به دنیا آمدهای و فرزند پدر نیستی و نسبت تو به ابوسفیان طبق فرمایش رسول خدا (ص) نابجا است.
- ↑ در شرح حال «زیاد بن ابیه» ذکر این نامه و جواب آن آمده است.
- ↑ أمَا حَسَنٌ فابنُ الَّذي كانَ قَبْلَهُ * إذا سارَ سارَ المَوتُ حَيثُ يَسيرُ و هَلْ يَلِدُ الرِئْبالُ إلَّا نَظِيرَهُ * و ذا حَسَنٌ شِبْهٌ لَهُ و نظير؛ شرح ابن ابی الحدید، ج۱۶، ص۱۹۴ - ۱۹۵.
- ↑ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۶۲۵-۶۲۷.