کلام الهی: تفاوت میان نسخهها
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: برگرداندهشده |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[کلام الهی در کلام اسلامی]] - [[کلام الهی در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | |||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[کلام الهی در | |||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
از میان [[صفات الهی]]، مسئله "[[کلام]] [[خداوند]]" و مصداق روشن آن [[قرآن کریم]] است که در [[مباحث اعتقادی]] از [[جایگاه]] متفاوتی برخوردار و عرصه [[اختلاف]] آرا بوده است<ref>تا جایی که بسیاری از محققین ادعا کردهاند مهمترین علت نامگذاری علم اصول دین به علم کلام، زمانی به میان آمد که بحث مخلوق یا مخلوق نبودن کلام الله میان مسلمین از معتزله و اشاعره طرح گردید و دوره محنت پدید آمد و مردم زیادی کشته شدند.</ref>. تمام فرقههای [[اسلامی]] بر [[متکلم]] بودن [[خداوند]] اتفاقنظر دارند؛ [[اختلاف]] در مفهوم آن است که نظرات متباینی در [[تاریخ]] ضبط شده است: | |||
# [[اهل حدیث]] و [[حنابله]] [[کلام]] [[خدا]] را از مقوله اصوات و حروف و آن را [[قائم]] به ذات و قدیم <ref>ایجی، شرح المواقف، ج۸، ص۹۲.</ref>؛ حتی جلد [[قرآن]] را قدیم و ازلی دانستهاند. | # [[اهل حدیث]] و [[حنابله]] [[کلام]] [[خدا]] را از مقوله اصوات و حروف و آن را [[قائم]] به ذات و قدیم <ref>ایجی، شرح المواقف، ج۸، ص۹۲.</ref>؛ حتی جلد [[قرآن]] را قدیم و ازلی دانستهاند. | ||
# [[کرامیه]] آن را از مقوله صوت و حرف و [[قائم]] به ذات و حادث میدانند<ref>ایجی، شرح المواقف، ج۸، ص۹۲.</ref>. | # [[کرامیه]] آن را از مقوله صوت و حرف و [[قائم]] به ذات و حادث میدانند<ref>ایجی، شرح المواقف، ج۸، ص۹۲.</ref>. | ||
خط ۹: | خط ۷: | ||
# [[اشاعره]] آن را از مقوله معنا و صفات ذاتی دانسته و ازلی و قدیم میدانند<ref>ایجی، شرح المواقف، ج۸، ص۹۳.</ref>. [[اشاعره]] به جای [[کلام]] لفظی به [[کلام]] نفسی معتقدند. [[کلام]] نفسی، یعنی حقیقتی در [[نفس]] یا ذات [[متکلم]]، که [[کلام]] لفظی گویای آن است و در [[خداوند]] صفت ذات و قدیم است. | # [[اشاعره]] آن را از مقوله معنا و صفات ذاتی دانسته و ازلی و قدیم میدانند<ref>ایجی، شرح المواقف، ج۸، ص۹۳.</ref>. [[اشاعره]] به جای [[کلام]] لفظی به [[کلام]] نفسی معتقدند. [[کلام]] نفسی، یعنی حقیقتی در [[نفس]] یا ذات [[متکلم]]، که [[کلام]] لفظی گویای آن است و در [[خداوند]] صفت ذات و قدیم است. | ||
# دیدگاه [[حکما]] این است که [[کلام]] [[خدا]] گستردهتر از آن است که به [[کلام]] لفظی منحصر شود، بلکه با فعل او مساوق است. در [[حقیقت]]، تمام موجودات همانگونه که فعل و مخلوق او هستند، [[کلام]] او میباشند که [[کلام]] فعلی نامیده میشود؛ زیرا [[حقیقت]] [[کلام]]، دلالت و حکایت است و بین دلالت لفظ بر معنی و دلالت فعل بر فاعل، فرقی نیست؛ فقط اینکه اولی وضعی و اعتباری است و دومی [[تکوینی]] و [[عقلی]] که از دلالت لفظی اقواست. | # دیدگاه [[حکما]] این است که [[کلام]] [[خدا]] گستردهتر از آن است که به [[کلام]] لفظی منحصر شود، بلکه با فعل او مساوق است. در [[حقیقت]]، تمام موجودات همانگونه که فعل و مخلوق او هستند، [[کلام]] او میباشند که [[کلام]] فعلی نامیده میشود؛ زیرا [[حقیقت]] [[کلام]]، دلالت و حکایت است و بین دلالت لفظ بر معنی و دلالت فعل بر فاعل، فرقی نیست؛ فقط اینکه اولی وضعی و اعتباری است و دومی [[تکوینی]] و [[عقلی]] که از دلالت لفظی اقواست. | ||
[[آیت الله]] [[جعفر سبحانی]]، پس از بیان نظریه [[حکما]]، از میان نظریات مختلف، این قول را به صواب نزدیک میداند که میتوان آن را از برخی [[آیات]] و [[روایات]] [[استنباط]] کرد<ref>سبحانی، الالهیات، ج۱، ص۱۹۴؛ سبحانی، تعلیقه بر کشف المراد، ص۳۲.</ref>.<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۷۰-۱۷۱.</ref>. | |||
== [[حقیقت]] [[کلام]] [[الهی]] در [[قرآن]] و [[روایات]] == | == [[حقیقت]] [[کلام]] [[الهی]] در [[قرآن]] و [[روایات]] == | ||
نظر [[مکتب]] [[امامیه]]، در [[حقیقت]] برگرفته از دو منبع [[قرآن]] و [[روایت]] است. در [[قرآن کریم]] از چهار نوع [[کلام]] [[الهی]] سخن به میان آمده است: | |||
# '''[[کلام]] لفظی:''' این [[کلام]]، با خلق حروف و اصوات صورت میگیرد، مثل سخن گفتن [[خدا]] با [[موسی]]<ref>قصص (۲۸): ۳۰. علامه مجلسی همین نظریه را قبول دارد. (بنگرید به: مجلسی، بحارالأنوار، ج۴، ص۱۵۰)</ref>؛ | # '''[[کلام]] لفظی:''' این [[کلام]]، با خلق حروف و اصوات صورت میگیرد، مثل سخن گفتن [[خدا]] با [[موسی]]<ref>قصص (۲۸): ۳۰. علامه مجلسی همین نظریه را قبول دارد. (بنگرید به: مجلسی، بحارالأنوار، ج۴، ص۱۵۰)</ref>؛ | ||
# '''[[کلام]] ایجایی:''' این [[کلام]]، با القای معنی بدون واسطه یا با واسطه ایجاد میشود<ref>شعراء (۲۶): ۱۹۴ - ۱۹۳؛ شوری (۴۲): ۵۱.</ref>؛ | # '''[[کلام]] ایجایی:''' این [[کلام]]، با القای معنی بدون واسطه یا با واسطه ایجاد میشود<ref>شعراء (۲۶): ۱۹۴ - ۱۹۳؛ شوری (۴۲): ۵۱.</ref>؛ | ||
# '''[[کلام]] فعلی:''' این [[کلام]]، همان [[حقیقت]] وجود اشیاست. [[قرآن]] از [[حضرت عیسی]] و القای آن به <ref>مریم سوره نساء، آیه: ۱۷۱.</ref> و بلکه از تمام مخلوقات و [[نعمتها]] به عنوان کلمه [[الله]] یاد کرده است<ref>سوره لقمان، آیه: ۲۷.</ref>. | # '''[[کلام]] فعلی:''' این [[کلام]]، همان [[حقیقت]] وجود اشیاست. [[قرآن]] از [[حضرت عیسی]] و القای آن به <ref>مریم سوره نساء، آیه: ۱۷۱.</ref> و بلکه از تمام مخلوقات و [[نعمتها]] به عنوان کلمه [[الله]] یاد کرده است<ref>سوره لقمان، آیه: ۲۷.</ref>. | ||
# '''[[کلام]] [[قضایی]]:''' این [[کلام]]، که همان [[قضا]] و [[حکم]] [[الهی]] است <ref>این قسم به همان کلام فعلی باز میگردد؛ چرا که قضا از افعال خداوند است.</ref>. | # '''[[کلام]] [[قضایی]]:''' این [[کلام]]، که همان [[قضا]] و [[حکم]] [[الهی]] است <ref>این قسم به همان کلام فعلی باز میگردد؛ چرا که قضا از افعال خداوند است.</ref>. | ||
همچنین از نظر [[مکتب اهل بیت]]، ما سوی [[الله]] مخلوق است. [[امام رضا]] {{ع}} در نامهای به [[شیعیان]] [[بغداد]] فرمودند:" [[خالق]] فقط خداست و غیر او مخلوق است و [[قرآن]] [[کلام]] خداست و اسمی غیر از این بر آن نگذارید که از [[گمراهان]] خواهید بود" <ref>صدوق، التوحید، باب ۳۰، ح۴.</ref> همچنین [[امام صادق]] {{ع}} در جواب این نکته [[ابابصیر]] پاسخ داد: {{متن حدیث| الْكَلَامُ مُحْدَثٌ، كَانَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَيْسَ بِمُتَكَلِّمٍ، ثُمَ أَحْدَثَ الْكَلَامَ}} <ref>مجلسی، بحار الانوار، ج۴، ص۶۸.</ref><ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۷۱-۱۷۲.</ref>. | |||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
#[[پرونده:10119661.jpg|22px]] [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|'''فرهنگ اصطلاحات علم کلام''']] | |||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
نسخهٔ ۳۱ مارس ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۵۶
مقدمه
از میان صفات الهی، مسئله "کلام خداوند" و مصداق روشن آن قرآن کریم است که در مباحث اعتقادی از جایگاه متفاوتی برخوردار و عرصه اختلاف آرا بوده است[۱]. تمام فرقههای اسلامی بر متکلم بودن خداوند اتفاقنظر دارند؛ اختلاف در مفهوم آن است که نظرات متباینی در تاریخ ضبط شده است:
- اهل حدیث و حنابله کلام خدا را از مقوله اصوات و حروف و آن را قائم به ذات و قدیم [۲]؛ حتی جلد قرآن را قدیم و ازلی دانستهاند.
- کرامیه آن را از مقوله صوت و حرف و قائم به ذات و حادث میدانند[۳].
- معتزلیان آن را از مقوله صوت و حرف و غیر قائم به ذات و حادث میدانند[۴]. این همان چیزی است که کلام لفظی نامیده میشود و از صفات فعل است[۵].
- اشاعره آن را از مقوله معنا و صفات ذاتی دانسته و ازلی و قدیم میدانند[۶]. اشاعره به جای کلام لفظی به کلام نفسی معتقدند. کلام نفسی، یعنی حقیقتی در نفس یا ذات متکلم، که کلام لفظی گویای آن است و در خداوند صفت ذات و قدیم است.
- دیدگاه حکما این است که کلام خدا گستردهتر از آن است که به کلام لفظی منحصر شود، بلکه با فعل او مساوق است. در حقیقت، تمام موجودات همانگونه که فعل و مخلوق او هستند، کلام او میباشند که کلام فعلی نامیده میشود؛ زیرا حقیقت کلام، دلالت و حکایت است و بین دلالت لفظ بر معنی و دلالت فعل بر فاعل، فرقی نیست؛ فقط اینکه اولی وضعی و اعتباری است و دومی تکوینی و عقلی که از دلالت لفظی اقواست.
آیت الله جعفر سبحانی، پس از بیان نظریه حکما، از میان نظریات مختلف، این قول را به صواب نزدیک میداند که میتوان آن را از برخی آیات و روایات استنباط کرد[۷].[۸].
حقیقت کلام الهی در قرآن و روایات
نظر مکتب امامیه، در حقیقت برگرفته از دو منبع قرآن و روایت است. در قرآن کریم از چهار نوع کلام الهی سخن به میان آمده است:
- کلام لفظی: این کلام، با خلق حروف و اصوات صورت میگیرد، مثل سخن گفتن خدا با موسی[۹]؛
- کلام ایجایی: این کلام، با القای معنی بدون واسطه یا با واسطه ایجاد میشود[۱۰]؛
- کلام فعلی: این کلام، همان حقیقت وجود اشیاست. قرآن از حضرت عیسی و القای آن به [۱۱] و بلکه از تمام مخلوقات و نعمتها به عنوان کلمه الله یاد کرده است[۱۲].
- کلام قضایی: این کلام، که همان قضا و حکم الهی است [۱۳].
همچنین از نظر مکتب اهل بیت، ما سوی الله مخلوق است. امام رضا (ع) در نامهای به شیعیان بغداد فرمودند:" خالق فقط خداست و غیر او مخلوق است و قرآن کلام خداست و اسمی غیر از این بر آن نگذارید که از گمراهان خواهید بود" [۱۴] همچنین امام صادق (ع) در جواب این نکته ابابصیر پاسخ داد: « الْكَلَامُ مُحْدَثٌ، كَانَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَيْسَ بِمُتَكَلِّمٍ، ثُمَ أَحْدَثَ الْكَلَامَ» [۱۵][۱۶].
منابع
پانویس
- ↑ تا جایی که بسیاری از محققین ادعا کردهاند مهمترین علت نامگذاری علم اصول دین به علم کلام، زمانی به میان آمد که بحث مخلوق یا مخلوق نبودن کلام الله میان مسلمین از معتزله و اشاعره طرح گردید و دوره محنت پدید آمد و مردم زیادی کشته شدند.
- ↑ ایجی، شرح المواقف، ج۸، ص۹۲.
- ↑ ایجی، شرح المواقف، ج۸، ص۹۲.
- ↑ معتزلی، شرح الاصول الخمسه، ص۵۲۸.
- ↑ سبحانی، تلخیص محاضرات فی الالهیات، ص۱۵۴.
- ↑ ایجی، شرح المواقف، ج۸، ص۹۳.
- ↑ سبحانی، الالهیات، ج۱، ص۱۹۴؛ سبحانی، تعلیقه بر کشف المراد، ص۳۲.
- ↑ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۷۰-۱۷۱.
- ↑ قصص (۲۸): ۳۰. علامه مجلسی همین نظریه را قبول دارد. (بنگرید به: مجلسی، بحارالأنوار، ج۴، ص۱۵۰)
- ↑ شعراء (۲۶): ۱۹۴ - ۱۹۳؛ شوری (۴۲): ۵۱.
- ↑ مریم سوره نساء، آیه: ۱۷۱.
- ↑ سوره لقمان، آیه: ۲۷.
- ↑ این قسم به همان کلام فعلی باز میگردد؛ چرا که قضا از افعال خداوند است.
- ↑ صدوق، التوحید، باب ۳۰، ح۴.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار، ج۴، ص۶۸.
- ↑ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۷۱-۱۷۲.