برقراری عدل در فقه سیاسی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-== جستارهای وابسته == * +== جستارهای وابسته == {{مدخل‌های وابسته}} *))
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط = برقراری عدل
| عنوان مدخل  = برقراری عدل
| مداخل مرتبط = [[برقراری عدل در قرآن]] - [[برقراری عدل در حدیث]] - [[برقراری عدل در فقه سیاسی]] - [[برقراری عدل در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]
| پرسش مرتبط  =
}}


{{سیره معصوم}}
'''[[برقراری عدل و داد]]''' یکی از خواسته‌های [[الهی]] است و یکی از [[وظایف]] و اهداف مهمّ [[بعثت پیامبران]] [[دعوت]] [[بندگان الهی]] به [[عدل و داد]] است. آنان از [[مردم]] می‌خواهند [[عدل]] را در میان خود به خوبی برقرار کنند.
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[برقراری عدل در قرآن]] - [[برقراری عدل در حدیث]] - [[برقراری عدل در فقه سیاسی]]</div>
<div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[برقراری عدل (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>


==برپایی عدل از [[اهداف نظام سیاسی اسلام]]==
== برپایی عدل از [[اهداف نظام سیاسی اسلام]] ==
یکی از هدف‌های والای [[پیامبران الهی]] در [[زمینه‌سازی]] محیط برای [[اصلاح]]؛ [[رشد]]، قسط و عدل است. “قرآن [[کریم]] می‌فرماید: {{متن قرآن|لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ}}<ref>«ما پیامبرانمان را با برهان‌ها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند» سوره حدید، آیه ۲۵.</ref> [[امام]] در تبیین این معنا می‌فرماید: “تا... [[عدالت]] [[اجتماعی]] در بین [[مردم]] باشد، [[ظلم‌ها]] از بین رود و به [[ضعفا]] رسیدگی شود”<ref>صحیفه نور، ج۱۵، ص۱۴۶.</ref>.
یکی از هدف‌های والای [[پیامبران الهی]] در [[زمینه‌سازی]] محیط برای [[اصلاح]]؛ [[رشد]]، قسط و عدل است. “قرآن [[کریم]] می‌فرماید: {{متن قرآن|لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ}}<ref>«ما پیامبرانمان را با برهان‌ها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند» سوره حدید، آیه ۲۵.</ref> در تبیین این معنا گفته شده است: “تا... [[عدالت]] [[اجتماعی]] در بین [[مردم]] باشد، [[ظلم‌ها]] از بین رود و به [[ضعفا]] رسیدگی شود”<ref>امام خمینی، صحیفه نور، ج۱۵، ص۱۴۶.</ref>.
عدالت، نه تنها امر [[نیکو]] و پسندیده‌ای است که [[دین]] آن را محترم و [[ارزشمند]] دانسته و هدف [[ارسال رسل]]، تحقق عدالت و [[قسط]] معرفی می‌شود؛ بلکه [[اسلام]]، آن را، مقیاس و ملاک [[ارزشمندی]] مطرح می‌کند.
عدالت، نه تنها امر [[نیکو]] و پسندیده‌ای است که [[دین]] آن را محترم و [[ارزشمند]] دانسته و هدف [[ارسال رسل]]، تحقق عدالت و [[قسط]] معرفی می‌شود؛ بلکه [[اسلام]] آن را مقیاس و ملاک [[ارزشمندی]] مطرح می‌کند.
 
و یا گفته شده است: “اصل عدالت از مقیاس‌های اسلام است که باید دید چه چیز بر او منطبق می‌شود. عدالت در سلسله [[علل احکام]] است، نه در سلسله معلولات، نه این است که آنچه دین گفت، [[عدل]] است؛ بلکه آنچه عدل است، دین می‌گوید. این معنا مقیاس بودن عدالت است برای دین... ”<ref>مطهری، مرتضی، بررسی اجمالی مبانی اقتصاد اسلامی، ص۱۴.</ref>.


[[شهید مطهری]] می‌نویسد: “اصل عدالت از مقیاس‌های اسلام است که باید دید چه چیز بر او منطبق می‌شود. عدالت در [[سلسله]] [[علل احکام]] است، نه در سلسله معلولات، نه این است که آن چه دین گفت، [[عدل]] است؛ بلکه آنچه عدل است، دین می‌گوید. این معنا مقیاس بودن عدالت است برای دین...” <ref>مطهری، مرتضی، بررسی اجمالی مبانی اقتصاد اسلامی، ص۱۴.</ref>.
یکی از شاخص‌های عمده [[حکومت اسلامی]] نیز [[برقراری عدالت]] در سطح [[جامعه]]، در مقیاس‌های کلان و در ابعاد مختلف است؛ از جمله: [[ارتباط]] بین [[انسان‌ها]] باهم، [[انسان]] و جامعه، انسان و محیط طبیعی، انسان و [[خدا]] و... است.
یکی از شاخص‌های عمده [[حکومت اسلامی]] نیز [[برقراری عدالت]] در سطح [[جامعه]]، در مقیاس‌های کلان و در ابعاد مختلف است؛ از جمله: [[ارتباط]] بین [[انسان‌ها]] باهم، [[انسان]] و جامعه، انسان و محیط طبیعی، انسان و [[خدا]] و... است.


اجرای قسط و عدل در مقیاس وسیع [[اجتماعی]]، جز به وسیله [[حکومت]] امکان‌پذیر نیست؛ چون لازمه تحقق عدالت، وجود [[قدرت]] و [[توانایی]] مافوق اراده‌های فردی و گروهی است که [[متجاوز]] را به جای خود می‌نشاند و [[حقوق]] ستمدیده را به وی باز می‌گرداند. در سایه عدالت است که [[حق]] در جایگاه [[شایسته]] خود قرار می‌گیرد و چهره [[باطل]] آشکار شده از صفحه جامعه رخت بر می‌بندد؛ بنابراین امیرالمؤمنین علی{{ع}} شاخص و وسیله ارزیابی [[سیاست]] را [[عدالت]] دانسته و در “غررالحکم” می‌فرماید: {{متن حدیث|مِلَاكُ‏ السِّيَاسَةِ الْعَدْلُ‏}}.
اجرای قسط و عدل در مقیاس وسیع [[اجتماعی]]، جز به وسیله [[حکومت]] امکان‌پذیر نیست؛ چون لازمه تحقق عدالت، وجود [[قدرت]] و [[توانایی]] مافوق اراده‌های فردی و گروهی است که [[متجاوز]] را به جای خود می‌نشاند و [[حقوق]] ستمدیده را به وی باز می‌گرداند. در سایه عدالت است که [[حق]] در جایگاه [[شایسته]] خود قرار می‌گیرد و چهره [[باطل]] آشکار شده از صفحه جامعه رخت برمی‌بندد؛ بنابراین امیرالمؤمنین علی {{ع}} شاخص و وسیله ارزیابی [[سیاست]] را [[عدالت]] دانسته و در “غررالحکم” می‌فرماید: {{متن حدیث|مِلَاكُ‏ السِّيَاسَةِ الْعَدْلُ‏}}.
 
همچنین [[کلام]] بلند پیشوای [[عدالت پیشگان]] [[علی]] {{ع}} که فرمودند: {{متن حدیث|الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الظلم}}، نشان از [[عظمت]] و جایگاه رفیع [[اجرای عدالت]] در [[جامعه]] دارد؛ زیرا پایه‌های [[حکومت]] بر پذیرش [[روحی]] و [[احساس]] [[مقبولیت عمومی]] [[استوار]] شده و [[امنیت عمومی]] و [[آرامش اجتماعی]] به [[امنیت روانی]] متکی است. امنیت روانی نیز به احساس وجود عدالت در [[جامعه باز]] می‌گردد. با [[تضعیف]] شاخص استقرار عدالت، [[امنیت]] مخدوش و استمرار و تداوم حکومت به خطر می‌افتد.
 
اصل دوم [[قانون اساسی جمهوری اسلامی]] نیز نشان می‌دهد که یکی از هدف‌های اساسی تأمین [[نظام سیاسی]] مبتنی بر [[اسلام]]، برقراری [[قسط و عدل]] است<ref>جمهوری اسلامی، نظامی است بر پایه ایمان به... که از راه... ، قسط و عدل و استقلال سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی و همبستگی ملی را تأمین می‌کند.</ref><ref>[[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۱۶۱.</ref>


و همچنین [[کلام]] بلند پیشوای [[عدالت پیشگان]] [[علی]]{{ع}}، که فرمودند: {{متن حدیث|الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الظلم}}. نشان از [[عظمت]] و جایگاه رفیع [[اجرای عدالت]] در [[جامعه]] دارد؛ زیرا پایه‌های [[حکومت]] بر پذیرش [[روحی]] و [[احساس]] [[مقبولیت عمومی]] [[استوار]] شده و [[امنیت عمومی]] و [[آرامش اجتماعی]] به [[امنیت روانی]] متکی است. امنیت روانی نیز به احساس وجود عدالت در [[جامعه باز]] می‌گردد. با [[تضعیف]] شاخص استقرار عدالت، [[امنیت]] مخدوش و استمرار و تداوم حکومت به خطر می‌افتد.
== جستارهای وابسته ==
اصل دوم [[قانون اساسی جمهوری اسلامی]] نیز نشان می‌دهد که یکی از هدف‌های اساسی تأمین [[نظام سیاسی]] مبتنی بر [[اسلام]]، برقراری [[قسط و عدل]] است<ref>جمهوری اسلامی، نظامی است بر پایه ایمان به... که از راه...، قسط و عدل و استقلال سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی و همبستگی ملی را تأمین می‌کند.</ref>.<ref>[[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۱۶۱.</ref>
{{مدخل وابسته}}
* [[عدل]]
{{پایان مدخل وابسته}}


== منابع ==
== منابع ==
خط ۲۱: خط ۳۱:
# [[پرونده:1100672.jpg|22px]] [[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|'''نظام سیاسی اسلام''']]
# [[پرونده:1100672.jpg|22px]] [[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|'''نظام سیاسی اسلام''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل‌های وابسته}}
* [[عدل]]


== پانویس ==
== پانویس ==
{{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:نیاز به تامل برای عنوان رده]]
[[رده:عدالت]]
[[رده:نظام سیاسی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۳ مهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۴۹

برقراری عدل و داد یکی از خواسته‌های الهی است و یکی از وظایف و اهداف مهمّ بعثت پیامبران دعوت بندگان الهی به عدل و داد است. آنان از مردم می‌خواهند عدل را در میان خود به خوبی برقرار کنند.

برپایی عدل از اهداف نظام سیاسی اسلام

یکی از هدف‌های والای پیامبران الهی در زمینه‌سازی محیط برای اصلاح؛ رشد، قسط و عدل است. “قرآن کریم می‌فرماید: ﴿لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ[۱] در تبیین این معنا گفته شده است: “تا... عدالت اجتماعی در بین مردم باشد، ظلم‌ها از بین رود و به ضعفا رسیدگی شود”[۲]. عدالت، نه تنها امر نیکو و پسندیده‌ای است که دین آن را محترم و ارزشمند دانسته و هدف ارسال رسل، تحقق عدالت و قسط معرفی می‌شود؛ بلکه اسلام آن را مقیاس و ملاک ارزشمندی مطرح می‌کند.

و یا گفته شده است: “اصل عدالت از مقیاس‌های اسلام است که باید دید چه چیز بر او منطبق می‌شود. عدالت در سلسله علل احکام است، نه در سلسله معلولات، نه این است که آنچه دین گفت، عدل است؛ بلکه آنچه عدل است، دین می‌گوید. این معنا مقیاس بودن عدالت است برای دین... ”[۳].

یکی از شاخص‌های عمده حکومت اسلامی نیز برقراری عدالت در سطح جامعه، در مقیاس‌های کلان و در ابعاد مختلف است؛ از جمله: ارتباط بین انسان‌ها باهم، انسان و جامعه، انسان و محیط طبیعی، انسان و خدا و... است.

اجرای قسط و عدل در مقیاس وسیع اجتماعی، جز به وسیله حکومت امکان‌پذیر نیست؛ چون لازمه تحقق عدالت، وجود قدرت و توانایی مافوق اراده‌های فردی و گروهی است که متجاوز را به جای خود می‌نشاند و حقوق ستمدیده را به وی باز می‌گرداند. در سایه عدالت است که حق در جایگاه شایسته خود قرار می‌گیرد و چهره باطل آشکار شده از صفحه جامعه رخت برمی‌بندد؛ بنابراین امیرالمؤمنین علی (ع) شاخص و وسیله ارزیابی سیاست را عدالت دانسته و در “غررالحکم” می‌فرماید: «مِلَاكُ‏ السِّيَاسَةِ الْعَدْلُ‏».

همچنین کلام بلند پیشوای عدالت پیشگان علی (ع) که فرمودند: «الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الظلم»، نشان از عظمت و جایگاه رفیع اجرای عدالت در جامعه دارد؛ زیرا پایه‌های حکومت بر پذیرش روحی و احساس مقبولیت عمومی استوار شده و امنیت عمومی و آرامش اجتماعی به امنیت روانی متکی است. امنیت روانی نیز به احساس وجود عدالت در جامعه باز می‌گردد. با تضعیف شاخص استقرار عدالت، امنیت مخدوش و استمرار و تداوم حکومت به خطر می‌افتد.

اصل دوم قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز نشان می‌دهد که یکی از هدف‌های اساسی تأمین نظام سیاسی مبتنی بر اسلام، برقراری قسط و عدل است[۴][۵]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. «ما پیامبرانمان را با برهان‌ها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند» سوره حدید، آیه ۲۵.
  2. امام خمینی، صحیفه نور، ج۱۵، ص۱۴۶.
  3. مطهری، مرتضی، بررسی اجمالی مبانی اقتصاد اسلامی، ص۱۴.
  4. جمهوری اسلامی، نظامی است بر پایه ایمان به... که از راه... ، قسط و عدل و استقلال سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی و همبستگی ملی را تأمین می‌کند.
  5. نصرتی، علی اصغر، نظام سیاسی اسلام، ص ۱۶۱.