عمل: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
 
(۳۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{ویرایش غیرنهایی}}
{{نبوت}}
{{نبوت}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[عمل در قرآن]] - [[عمل در حدیث]] - [[عمل در نهج البلاغه]] - [[عمل در اخلاق اسلامی]] - [[عمل در فقه سیاسی]]| پرسش مرتبط  = عمل (پرسش)}}
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[عمل در قرآن]] | [[عمل در حدیث]] | [[عمل در نهج البلاغه]] | [[عمل در اخلاق اسلامی]] | [[عمل در فقه سیاسی]]</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[عمل (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


==مقدمه==
'''عمل''' یعنی [[کار]]، [[فعل]] و [[کردار]] [[انسان]] و چیزی که فرد به آن اشتغال دارد. کار به [[دلیل]] نوع فعالیت فیزیکی، موجب [[استواری]] [[بدن]] و نیز موجب [[استحکام]] شخصیت معنوی [[انسان]] می‌شود. همچنین عمل در [[سرنوشت]] انسان نیز اثرگذار است.  
منظور [[جایگاه]] عمل در [[فرهنگ دینی]] و [[رفتار پیامبر]] است. درباره حقیقت کار و [[عمل‌گرایی]] بحث‌های بسیاری مطرح است، مانند پیوند [[ایمان]] با [[عمل صالح]]، معیار بودن نتیجه در [[آرمان‌ها]] و بازخورد عمل در ادعاها، و [[ارزشمند]] بودن برخی [[اعمال]] نسبت به [[اعمال]] دیگر و یا سبک و سنگین بودن عملی مانند [[رفتار]] [[زنان پیامبر]] نسبت به دیگران که توقع بیشتری از آنان می‌رود، یا [[مسئولیت]] هر شخص درباره [[اعمال]] خود و یا [[تعیین]] کارهای بسیار [[ناپسند]] و خسران‌آور و مسائل دیگر در حوزه [[شخصیت]] و موضع‌گیری‌های کارکردگرایانه [[پیامبر]].


==[[پیامبر]] تنها [[مسئول]] [[اعمال]] خویش==
== مقدمه ==
#{{متن قرآن|مَا عَلَيْكَ مِنْ حِسَابِهِمْ مِنْ شَيْءٍ وَمَا مِنْ حِسَابِكَ عَلَيْهِمْ مِنْ شَيْءٍ فَتَطْرُدَهُمْ فَتَكُونَ مِنَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«نه هیچ از حساب آنان بر گردن تو و نه هیچ از حساب تو بر گردن آنهاست تا برانیشان و از ستمگران گردی» سوره انعام، آیه ۵۲.</ref>.
کار و [[تلاش]] در [[زندگی]] [[انسان]] از اهمیتی والا برخودار و در شکل‌گیری شخصیت [[آدمی]] عاملی مؤثر است. این تأثیرگذاری را در وجوه گوناگون [[زندگی]] [[آدمی]] می‌توان در نظر گرفت. [[انسان]] با ایجاد کار و فعالیت، موهبت‌های [[الهی]] را از [[زمین]]، معادن، دریاها و... استخراج می‌کند و از آنها بهره می‌برد. به‌عبارتی، [[آدمی]] در اثر کار به [[نعمت‌های الهی]] فعلیت می‌بخشد. [[خداوند سبحان]] در [[قرآن کریم]] می‌فرماید: و بر [[قوم]] ثمود برادرشان [[صالح]] را فرستادیم. گفت: ای [[قوم]] من، [[خدای یکتا]] را بپرستید. شما را جز او خدایی نیست. اوست که شما را از [[زمین]] پدید آورده و خواسته است که آبادنش دارید<ref>{{متن قرآن| وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ هُوَ أَنشَأَكُم مِّنَ الأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي قَرِيبٌ مُّجِيبٌ }}؛ سوره هود، آیه ۶۱</ref><ref> [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 647.</ref>.
#{{متن قرآن|وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا أَشْرَكُوا وَمَا جَعَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا وَمَا أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِوَكِيلٍ}}<ref>«و اگر خداوند می‌خواست شرک نمی‌ورزیدند و ما تو را بر آنان نگهبان نگمارده‌ایم و تو گمارده بر آنها نیستی» سوره انعام، آیه ۱۰۷.</ref>.
#{{متن قرآن|قُلْ يَا قَوْمِ اعْمَلُوا عَلَى مَكَانَتِكُمْ إِنِّي عَامِلٌ فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ مَنْ تَكُونُ لَهُ عَاقِبَةُ الدَّارِ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ}}<ref>«بگو ای قوم من! هر چه می‌توانید کرد انجام دهید من نیز خواهم کرد، به زودی خواهید دانست که سرانجام (نیکوی) جهان واپسین از آن کیست؛ به راستی ستمگران رستگار نمی‌گردند» سوره انعام، آیه ۱۳۵.</ref>.
#{{متن قرآن|وَإِنْ كَذَّبُوكَ فَقُلْ لِي عَمَلِي وَلَكُمْ عَمَلُكُمْ أَنْتُمْ بَرِيئُونَ مِمَّا أَعْمَلُ وَأَنَا بَرِيءٌ مِمَّا تَعْمَلُونَ}}<ref>«و اگر تو را دروغگو می‌شمارند بگو کردار من از آن من و کردار شما، از آن شما شما از آنچه من انجام می‌دهم بیزارید و من (نیز) از آنچه شما انجام می‌دهید بیزارم» سوره یونس، آیه ۴۱.</ref>.
#{{متن قرآن|قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَيْهِ مَا حُمِّلَ وَعَلَيْكُمْ مَا حُمِّلْتُمْ وَإِنْ تُطِيعُوهُ تَهْتَدُوا وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ}}<ref>«بگو: از خداوند فرمانبرداری کنید و از پیامبر فرمان برید و اگر رو بگردانید جز این نیست که آنچه بر گردن او نهاده‌اند بر اوست و آنچه بر گردن شما نهاده‌اند بر شماست و اگر از او فرمان برید راهیاب می‌شوید و بر (عهده) پیامبر جز پیام‌رسانی آشکار نیست» سوره نور، آیه ۵۴.</ref>.
#{{متن قرآن|فَإِنْ عَصَوْكَ فَقُلْ إِنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تَعْمَلُونَ}}<ref>«آنگاه اگر با تو نافرمانی کردند بگو من از آنچه انجام می‌دهید بیزارم» سوره شعراء، آیه ۲۱۶.</ref>.
#{{متن قرآن|فَإِنْ أَعْرَضُوا فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا إِنْ عَلَيْكَ إِلَّا الْبَلَاغُ وَإِنَّا إِذَا أَذَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنَّا رَحْمَةً فَرِحَ بِهَا وَإِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ فَإِنَّ الْإِنْسَانَ كَفُورٌ}}<ref>«پس اگر روی گرداندند تو را بر آنان نگهبان نفرستاده‌ایم، بر تو جز پیام‌رسانی نیست و ما هر گاه به آدمی بخشایشی از خود چشاندیم بدان شادمان شد و چون برای کارهایی که کرده‌اند گزندی به آنان برسد بی‌گمان (در آن حال) آدمی بسیار ناسپاس است» سوره شوری، آیه ۴۸.</ref>.
#{{متن قرآن|قُلْ يَا قَوْمِ اعْمَلُوا عَلَى مَكَانَتِكُمْ إِنِّي عَامِلٌ فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ}}<ref>«بگو ای قوم من! هر چه می‌توانید کرد انجام دهید من نیز خواهم کرد، به زودی خواهید دانست» سوره انعام، آیه ۱۳۵.</ref>.


'''نتیجه''': در [[آیات]] فوق این موضوعات مطرح گردیده است:
== معناشناسی عمل ==
#در مقابل پیشنهاد اشراف [[قریش]] برای کنار زدن اطرافیان [[مستضعف]] [[پیامبر]] به عنوان شرط حضور آنان [[خداوند]] به [[رسول]] گرامی‌اش میگوید نباید آنها را طرد کنی تو درباره [[منزلت]] [[ایمانی]] و رسیدگی به حساب آنان مسئولیتی نداری و [[پیامبر]] [[مسئول]] عمل خویش است: {{متن قرآن|وَمَا مِنْ حِسَابِكَ عَلَيْهِمْ مِنْ شَيْءٍ}}؛
عمل، [[کار]]، [[فعل]] و [[کردار]] [[آدمی]] و چیزی است که فرد به آن اشتغال دارد. عمل در لغت یعنی فعل عمدی و اختیاری<ref>حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۵۸۷.</ref>، صورت خارجی فعل<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۸، ص۲۲۴.</ref>، [[کردار]] و کنش و کار کردن<ref>بهاءالدین خرمشاهی، قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژه‌نامه، ص۷۷۹.</ref>.<ref>[[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم]]، ص: ۴۲۶-۴۲۷؛ [[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 647.</ref> کار یعنی صَرف انرژی<ref>نظری به نظام اقتصای اسلام، ص۷۵.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۶۵۷.</ref>
# [[خداوند]] به [[پیامبر]] [[دستور]] میدهد که بگو [[مسئولیت]] [[اعمال]] [[مشرکان]] با خودشان است و اعلام [[تبرّی]] و [[بیزاری]] [[پیامبر]] از [[اعمال]] [[مشرکان]] و [[پیامبر]] مسئولیتی در قبال کارهای آنان ندارد: {{متن قرآن|وَأَنَا بَرِيءٌ مِمَّا تَعْمَلُونَ}}؛
# [[خداوند]] به [[پیامبر]] میگوید: به آنها بگو: از [[خدا]] و پیامبرش [[اطاعت]] کنید {{متن قرآن|قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ}} پس اگر سر پیچی کنید و روی‌گردان شوید {{متن قرآن|فَإِنْ تَوَلَّوْا}} [[پیامبر]] [[مسئول]] [[اعمال]] خویش است {{متن قرآن|فَإِنَّمَا عَلَيْهِ مَا حُمِّلَ}} و شما هم [[مسئول]] [[اعمال]] خود هستید {{متن قرآن|وَعَلَيْكُمْ مَا حُمِّلْتُمْ}}؛
# [[مشرکان]] در قبال [[اعمال]] و [[کردار]] [[پیامبر]] مسئولیتی ندارند و [[بیزاری جستن]] [[مشرکان]] از [[اعمال]] و [[کردار]] ایشان: {{متن قرآن|أَنْتُمْ بَرِيئُونَ مِمَّا أَعْمَلُ}}، {{متن قرآن|فَقُلْ إِنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تَعْمَلُونَ}}؛
# [[مسئولیت]] نداشتن [[پیامبر]] برای [[اجبار]] [[مردم]] به [[اعمال صالح]]: {{متن قرآن|وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا أَشْرَكُوا وَمَا جَعَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا وَمَا أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِوَكِيلٍ}}، {{متن قرآن|قُلْ يَا قَوْمِ اعْمَلُوا عَلَى مَكَانَتِكُمْ إِنِّي عَامِلٌ فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ مَنْ تَكُونُ لَهُ عَاقِبَةُ الدَّارِ}}، {{متن قرآن|فَإِنْ أَعْرَضُوا فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا إِنْ عَلَيْكَ إِلَّا الْبَلَاغُ}}؛


==[[عمل]] [[زنان پیامبر]] در معرض توجه بیشتر==
== اهمیت عمل و [[کار]] ==
{{متن قرآن|يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ مَنْ يَأْتِ مِنْكُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ يُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَيْنِ وَكَانَ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرًا * وَمَنْ يَقْنُتْ مِنْكُنَّ لِلَّهِ وَرَسُولِهِ وَتَعْمَلْ صَالِحًا نُؤْتِهَا أَجْرَهَا مَرَّتَيْنِ وَأَعْتَدْنَا لَهَا رِزْقًا كَرِيمًا}}<ref>«ای زنان پیامبر! هر یک از شما دست به زشتکاری آشکاری زند عذاب او دو چندان می‌گردد و این (کار) بر خداوند آسان است * و هر یک از شما که در برابر خداوند و فرستاده او فرمانبرداری کند و کاری شایسته انجام دهد پاداش او را دوبار می‌دهیم و برای او روزی ارجمندی آماده می‌داریم» سوره احزاب، آیه ۳۰-۳۱.</ref>.
کار به [[دلیل]] نوع فعالیت فیزیکی، موجب [[استواری]] [[بدن]] و اندام [[آدمی]] می‌شود. از این‌رو [[امام علی]] {{ع}} کار را موجب افزایش نیروی [[انسان]] می‌داند و کوتاهی در کار کردن را عامل فُتور و [[سستی]]. باید توجه داشت کار تنها در جسم تأثیرگذار نیست، بلکه موجب [[استحکام]] شخصیت معنوی نیز می‌شود. از این‌رو در [[روایات]]، طلب [[روزی حلال]] بر هر مرد و زنی [[واجب]] شده و کار کردن و داشتن حرفه، بعد از [[نماز]] امری [[واجب]] تلقی شده است. [[انسان]] در سایه کار به کسب و تجربه و [[کشف]] ناشناخته‌ها می‌رسد و در سایه مسئولیتی که بر عهده می‌گیرد، وجوه [[اخلاقی]] و [[اجتماعی]] و [[خانوادگی]] خویش را تعالی می‌بخشد و به حرکت و سیر تکاملی خود در مسیر [[زندگی]]، رشد و وسعت می‌دهد، وضعیت [[اقتصادی]] بهتری پیدا می‌کند و با رعایت حد [[اعتدال]] و [[میانه‌روی]] لوازم ضروری برای [[زندگی]] و مسائل پیرامون آن را برای خود و خانواده‌اش مهیا خواهد کرد<ref>[[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 648.</ref>.


'''نکته''': [[خداوند]] خطاب به [[همسران پیامبر]] میگوید: ای [[همسران پیامبر]] {{متن قرآن|يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ}} هر کدام از شما [[گناه آشکار]] و فاحشی مرتکب شود [[عذاب]] او دو چندان خواهد بود {{متن قرآن|مَنْ يَأْتِ مِنْكُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ يُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَيْنِ}} و این برای [[خدا]] آسان است {{متن قرآن|وَكَانَ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرًا}} شما در [[خانه]] [[وحی]] و مرکز [[نبوت]] [[زندگی]] می‌کنید، دیگران به شما نگاه می‌کنند و اعمالتان سرمشقی است برای آنها، بنا بر این گناهتان در پیشگاه [[خدا]] عظیم‌تر است و هر کس از شما در برابر [[خدا]] و [[پیامبر]] [[خضوع]] و [[اطاعت]] کند و عمل صالحی به جا آورد [[پاداش]] او را دو چندان خواهیم داد، و روزی پرارزشی را برای او فراهم ساخته‌ایم {{متن قرآن|وَمَنْ يَقْنُتْ مِنْكُنَّ لِلَّهِ وَرَسُولِهِ وَتَعْمَلْ صَالِحًا نُؤْتِهَا أَجْرَهَا مَرَّتَيْنِ وَأَعْتَدْنَا لَهَا رِزْقًا كَرِيمًا}} و [[مداومت]] بر [[عمل صالح]] از سوی [[همسران پیامبر]] مایه بهره‌مندی آنان از [[پاداش]] مضاعف از جانب [[خداوند]] است نکته‌ای که از [[آیه]] استفاده می‌شود این است [[عمل]] [[زنان پیامبر]] از این جهت مورد توجه بیشتر [[خداوند]] است که دارای دو حیثیت است یک نفس عمل و جزایی که بر آن مترتب است. دو [[پاسداری]] از [[حریم]] [[رسول الله]] و تأثیر اسوه‌ای آنان بر [[مردم]] در [[اعمال نیک]] و تأثیر تخریبی بر [[شخصیت پیامبر]] و تأثیر منفی [[رفتاری]] بر [[مسلمانان]] چرا که هم [[ثواب]] و هم [[عذاب]] بر طبق [[معرفت]] و [[میزان]] [[آگاهی]]، و همچنین تأثیر آن در محیط داده می‌شود.
== تأثیر عمل در [[سرنوشت انسان]] ==
از نظر [[اسلام]] هیچ عملی بی‌اثر نیست، کاری که [[انسان]] می‌کند، سخنی که می‌گوید و اندیشه‌ای که می‌ورزد، در [[سرنوشت]] او اثرگذار است. اگر [[نیک]] باشد، او را در [[رسیدن به کمال]] [[یاری]] می‌کند و اگر بد باشد او را از پیمودن [[راه کمال]] باز می‌دارد و موجب [[انحطاط]] رتبه کمالی‌اش می‌شود، بنابراین [[سرنوشت]] هرکس به وسیله [[کردار]]، گفتار و اندیشه‌های او ساخته می‌شود. [[قرآن کریم]] می‌فرماید: {{متن قرآن|أَنِّي لَا أُضِيعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِنْكُمْ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى}}<ref>«آنگاه پروردگارشان به آنان پاسخ داد که: من پاداش انجام دهنده هیچ کاری را از شما چه مرد و چه زن- که همانند یکدیگرید- تباه نمی‌گردانم بنابراین بی‌گمان از گناه آنان که مهاجرت کردند و از دیار خود رانده شدند و در راه من آزار دیدند و کارزار کردند یا کشته شدند» سوره آل عمران، آیه ۱۹۵.</ref>. در غیر این صورت [[دعوت]] [[انسان]] به تزكیه و [[تهذیب]] و انجام کارهای [[شایسته]]، نابخردانه و تلاش او برای [[رسیدن به کمال]] [[بیهوده]] خواهد بود<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱]]، ص۹۷-۹۹.</ref>.


==[[اعمال]] به [[نیت]] خوب آنان==
== تعامل [[انسان]] و عمل ==
#{{متن قرآن|وَلَا تَطْرُدِ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ مَا عَلَيْكَ مِنْ حِسَابِهِمْ مِنْ شَيْءٍ وَمَا مِنْ حِسَابِكَ عَلَيْهِمْ مِنْ شَيْءٍ فَتَطْرُدَهُمْ فَتَكُونَ مِنَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«و کسانی را که پروردگارشان را در سپیده‌دمان و در پایان روز در پی به دست آوردن خشنودی وی می‌خوانند از خود مران، نه هیچ از حساب آنان بر گردن تو و نه هیچ از حساب تو بر گردن آنهاست تا برانیشان و از ستمگران گردی» سوره انعام، آیه ۵۲.</ref>.
[[روح انسان]] در آغاز [[خلقت]] هرچند قوا و استعدادهای فراوانی دارد منتها هیچ [[سرمایه]] بالفعلی ندارد. در زمینه‌ای خالی است که می‌توان آن را با چیزی پر کرد. [[لوح]] سفید است که می‌توان هر نقشی در آن رقم زد. [[روح انسان]] به وسیله [[اعمال]] او به تدریج شکل می‌گیرد و ساخته می‌شود. منظور از عمل، هرچیزی است که از [[انسان]] صادر می‌شود خواه به صورت فعل، خواه به صورت قول و حتی به صورت [[فکر]] و [[اندیشه]]. [[قرآن کریم]] می‌فرماید: {{متن قرآن|كَلَّا بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِمْ مَا كَانُوا يَكْسِبُونَ}}<ref>«نه چنین است؛ بلکه آنچه می‌کرده‌اند بر دل‌هاشان زنگار بسته است» سوره مطففین، آیه ۱۴.</ref>.<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱]]، ص۹۹-۱۰۰.</ref>
#{{متن قرآن|يَعْتَذِرُونَ إِلَيْكُمْ إِذَا رَجَعْتُمْ إِلَيْهِمْ قُلْ لَا تَعْتَذِرُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَكُمْ قَدْ نَبَّأَنَا اللَّهُ مِنْ أَخْبَارِكُمْ وَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ}}<ref>«چون نزد آنان باز گردید، برای شما عذر می‌آورند؛ بگو عذر نیاورید که هرگز باورتان نخواهیم داشت؛ خداوند ما را از اخبار شما آگاه کرده است و به زودی خداوند و پیامبرش کردار شما را خواهند دید سپس به سوی دانای پنهان و آشکار برگردانده می‌شوید آنگاه او شما را از آنچه انجام می‌دادید آگاه می‌گرداند» سوره توبه، آیه ۹۴.</ref>.
#{{متن قرآن|قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالًا * الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا}}<ref>«بگو: آیا شما را از کسان زیانکارتر آگاه کنیم؟ * آنان که کوشش‌هایشان در زندگانی دنیا تباه شده است ولی خود گمان می‌برند که نیکوکارند» سوره کهف، آیه ۱۰۳-۱۰۴.</ref>.


'''نتیجه''': در [[آیات]] فوق این نکته مطرح گردیده است:
== رابطه بین [[پاداش]] و عمل ==
#نقش اساسی در عمل را [[نیت]] افراد تشکیل می‌دهد و این مسئله مهم است که [[انگیزه]] عمل برای [[نزدیکی به خداوند]] - [[قربة الی الله]] - است یا انگیزه‌های منعفت‌طلبانه و یا [[روحیه]] اشرافی‌گری وجود دارد که [[خداوند]] در مقابل درخواست سران اشرافی [[شرک]] که خواهان دور کردن فقرای [[مؤمن]] از اطراف [[پیامبر]] بودند و آن را شرط نزدیکی خود به [[پیامبر]] قرار دادند به [[پیامبر]] میگوید کسانی را که [[صبح و شام]] [[پروردگار]] خود را می‌خوانند و جز ذات [[پاک]] او - [[نیت]] – انگیزه‌ای ندارند، هرگز از خود دور مکن و {{متن قرآن|وَلَا تَطْرُدِ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ}} دلیلی ندارد که این‌گونه اشخاص با [[ایمان]] را از خود دور سازی، برای این که نه حساب آنها بر توست و نه حساب تو بر آنها {{متن قرآن|مَا عَلَيْكَ مِنْ حِسَابِهِمْ مِنْ شَيْءٍ وَمَا مِنْ حِسَابِكَ عَلَيْهِمْ مِنْ شَيْءٍ}} با این حال اگر آنها را از خود برانی از [[ستمگران]] خواهی بود {{متن قرآن|فَتَطْرُدَهُمْ فَتَكُونَ مِنَ الظَّالِمِينَ}}؛
عملی که [[انسان]] انجام می‌دهد، دارای دو گونه آثار است:
# [[خداوند]] خطاب به [[پیامبر]] و [[مردم]] میگوید: هنگامی که شما از [[جنگ تبوک]] به [[مدینه]] باز می‌گردید، [[منافقان]] به سراغ شما می‌آیند و عذرخواهی می‌کنند {{متن قرآن|يَعْتَذِرُونَ إِلَيْكُمْ إِذَا رَجَعْتُمْ إِلَيْهِمْ}} و به [[پیامبر]] می‌فرماید: به [[منافقان]] بگو: عذرخواهی مکنید، ما هرگز به سخنان شما [[ایمان]] نخواهیم آورد {{متن قرآن|قُلْ لَا تَعْتَذِرُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَكُمْ}} چرا که [[خداوند]] ما را از [[اخبار]] شما - [[نیت]] – و [[انگیزه]] شما [[آگاه]] ساخته بنابراین ما از نقشه‌های [[شیطانی]] شما به خوبی باخبریم {{متن قرآن|قَدْ نَبَّأَنَا اللَّهُ مِنْ أَخْبَارِكُمْ}} و به زودی [[خداوند]] و پیامبرش [[اعمال]] شما را می‌بینند {{متن قرآن|وَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ}} بعد می‌فرماید: همه [[اعمال]] و نیات شما امروز [[ثبت]] و بایگانی می‌شود، سپس به سوی کسی که [[اسرار]] پنهان و آشکار را می‌داند باز می‌گردید، و او شما را به اعمالتان [[آگاه]] می‌کند {{متن قرآن|ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ}}؛
# نخست آثار قراردادی و اعتباری از قبیل [[کیفر]] و پاداشی که به وسیله [[قانون]] برای هر عملی معین می‌شود. همه پیامدهای قانونی [[اعمال]]، قراردادی است. [[قانون‌گذار]] [[انسان]] باشد یا [[خدا]] در این جهت تفاوتی ندارد. تنها تفاوت [[قانون]] الهی با [[قانون]] بشری در این است که اعتبار کننده در یکی، [[خدا]] و در دیگری [[انسان]] است.
# [[مأموریت پیامبر]]، برای توجه [[مردم]] به موجبات [[خسران]]، در [[اعمال]] بر اساس - [[نیت]] – و انگیزه‌های منفعت‌طلبانه غیر [[الهی]] و [[پرهیز]] از توهم و [[خیال]] انجام [[عمل صالح]] با ارتکاب [[اعمال]] [[ناپسند]]: {{متن قرآن|قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالًا * الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا}}.
# دوم، آثار [[تکوینی]] که پیرو [[قانون علیت]] است. تمامی آثار طبیعی [[اعمال]] از این قبیل است. در این باب [[اعمال]] ما علت آثار خود بوده و از هر کس و به هر صورت صادر شوند، این آثار را در پی خواهند داشت. تفاوت فاعل هیچ تاثیری در پیدایش آثار [[افعال]] ندارد، مثلا کسی که سم می‌خورد، [[مسموم]] می‌شود، [[زن]] باشد یا مرد، کوچک یا بزرگ، [[مسلمان]] یا [[کافر]]، [[عرب]] یا [[عجم]]<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱]]، ص۱۰۰.</ref>.


==بازخورد عمل در ادعاها==
== رابطه [[اعمال]] با [[کیفر]] و [[پاداش اخروی]] ==
منظور آن دسته از آیاتی است که عمل مبنای [[داوری]] در ادعاها قرار می‌گیرد، یا عمل امتحانی برای تشخیص ادعای [[پیروی از پیامبر]] است: {{متن قرآن|لِنَعْلَمَ مَنْ يَتَّبِعُ الرَّسُولَ}}<ref>«بدین روی که معلوم داریم چه کسی از پیامبر پیروی می‌کند» سوره بقره، آیه ۱۴۳.</ref> یا نشان داده می‌شود که عمل تا چه اندازه صادقانه است و یا از روی [[تظاهر]] و [[ریا]]. حال در [[آیات]] بسیاری به [[پیامبر]] معیار [[نیکی]] عمل را [[تعیین]] می‌کند و آن [[اخلاص]] و برای [[خدا]] انجام دادن است، یا نشان می‌دهد که بسیاری در هنگام فشار و [[سختی]] به [[دعا]] و [[کرنش]] و [[عمل]] [[عبادی]] روی میآورند، اما در حالت [[رفاه]] و [[آسایش]] [[خدا]] را فراموش می‌کنند، این جا است که نقش عمل واقعی از عمل ظاهری و صورت‌سازی جدا می‌شود.
در [[متون دینی]] اعم از [[قرآن]] و [[روایات]] در برابر کرده‌های [[نیک]] و بد [[انسان]]، [[وعده]] و [[وعید]] پاداش‌های بزرگ و کیفرهای دهشتناک داده شده است. معیارهایی که ما می‌شناسیم، از تقدیر و [[تطبیق]] این نتیجه‌های بزرگ بر کرده‌های [[انسان]]، [[ناتوان]] است. ما با هیچ معیار شناخته شده‌ای نمی‌توانیم برای فعلی که در چند لحظه اتفاق می‌افتد، [[پاداش]] یا کیفری به [[عمر]] ابد مقرر کنیم.  
#{{متن قرآن|قُلْ أَتُحَاجُّونَنَا فِي اللَّهِ وَهُوَ رَبُّنَا وَرَبُّكُمْ وَلَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُخْلِصُونَ}}<ref>«بگو: آیا درباره خداوند با ما چون و چرا می‌کنید با آنکه او پروردگار ما و پروردگار شماست و کردارهای ما از آن ما و کردارهای شما از آن شماست و ما برای او یکرنگیم» سوره بقره، آیه ۱۳۹.</ref>. '''نکته''': و از آنجا که [[یهود]] و غیر آنها گاه با [[مسلمانان]] به [[محاجه]] و [[گفتگو]] بر می‌خاستند و می‌گفتند: تمام [[پیامبران]] از میان جمعیت ما برخاسته، و [[دین]] ما قدیمی‌ترین [[ادیان]] و کتاب ما کهن‌ترین [[کتب آسمانی]] است، اگر [[محمد]]{{صل}} نیز [[پیامبر]] بود باید از میان ما [[مبعوث]] شده باشد! [[قرآن]] خط بطلان به روی همه این پندارها کشیده، نخست به [[پیامبر]] می‌گوید: “به آنها بگو: آیا درباره [[خداوند]] با ما [[گفتگو]] می‌کنید؟ در حالی که او [[پروردگار]] ما و [[پروردگار]] شما است {{متن قرآن|قُلْ أَتُحَاجُّونَنَا فِي اللَّهِ وَهُوَ رَبُّنَا وَرَبُّكُمْ}} این را نیز بدانید که ما در گرو [[اعمال]] خویشیم و شما هم در گرو [[اعمال]] خود و هیچ امتیازی برای هیچ کس جز در پرتو اعمالش نمی‌باشد {{متن قرآن|وَلَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ}} با این تفاوت که ما با [[اخلاص]] او را [[پرستش]] می‌کنیم و [[موحد]] خالصیم اما بسیاری از شما [[توحید]] را به [[شرک]] در [[عمل]] [[آلوده]] کرده‌اند {{متن قرآن|وَنَحْنُ لَهُ مُخْلِصُونَ}} و باید ادعای [[توحید]] بازتاب در عمل [[خالص]] بدون شائبه [[شرک]] داشته باشد.
#{{متن قرآن|وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا وَمَا جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي كُنْتَ عَلَيْهَا إِلَّا لِنَعْلَمَ مَنْ يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ يَنْقَلِبُ عَلَى عَقِبَيْهِ وَإِنْ كَانَتْ لَكَبِيرَةً إِلَّا عَلَى الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُضِيعَ إِيمَانَكُمْ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَءُوفٌ رَحِيمٌ}}<ref>«و بدین گونه شما را امّتی میانه کرده‌ایم تا گواه بر مردم باشید و پیامبر بر شما گواه باشد؛ و قبله‌ای که بر سوی آن بودی بر نگرداندیم مگر بدین روی که معلوم داریم چه کسی از پیامبر پیروی می‌کند و چه کسی واپس می‌گراید، و بی‌گمان آن جز بر آنان که خداوند رهنمونشان شد، گران بود و خداوند بر آن نیست که ایمانتان را تباه گرداند که خداوند با مردم، به راستی مهربانی است بخشاینده» سوره بقره، آیه ۱۴۳.</ref>. '''نکته''': [[خداوند]] خطاب به [[پیامبر]]{{صل}} می‌فرماید: ما آن قبله‌ای را که قبلاً بر آن بودی - [[بیت المقدس]] - تنها برای این قرار دادیم که افرادی که از [[رسول خدا]]{{صل}} [[پیروی]] می‌کنند از آنها که به [[جاهلیت]] باز می‌گردند باز شناخته شوند و [[آزمایش]] شوند {{متن قرآن|وَمَا جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي كُنْتَ عَلَيْهَا إِلَّا لِنَعْلَمَ مَنْ يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ يَنْقَلِبُ عَلَى عَقِبَيْهِ}} و بازخورد عمل در ادعای آنان دیده شود اگر چه موفقیت در این [[آزمایش]] جز برای کسانی که [[خداوند]] هدایتشان کرده دشوار است {{متن قرآن|وَإِنْ كَانَتْ لَكَبِيرَةً إِلَّا عَلَى الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ}} و مرحوم طالقانی مینویسد: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا}} نخست خطاب به سوی [[رسول]] برگشت آن‌گاه در این [[آیه]] به سوی [[مسلمانان]]: و کذلک، عطف و بیان {{متن قرآن|يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ}} و سرّ دیگری از تحول [[قبله]] و مشعر بر توسعه آن است: همچنان که با تحول [[قبله]] [[خداوند]] مردمی را مطابق [[مشیت]] خود از [[انحراف]] و [[جمود]] می‌رهاند و به [[صراط مستقیم]] [[هدایت]] می‌نماید، با این [[هدایت]] و این تحول و [[نسخ]] و این‌گونه [[احکام]] و این برگرداندن به سوی [[کعبه]] است که شما [[امت اسلام]] را از [[انحراف]] می‌رهاند و سطح [[عقول]] شما را بالا می‌برد تا از آن محیط بلند، [[گواه]] دیگران باشید، و این [[میانه روی]] و [[برتری]] پیوسته راه و روش و [[خوی]] شما گردد: {{متن قرآن|لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ}} [[رسول]] و راه و روش او هم همواره [[میزان]] و [[گواه]] شما باشد: {{متن قرآن|وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا}} در [[حقیقت]] [[تغییر قبله]] به سوی [[کعبه]]، برگرداندن توجه است به سوی [[ملت]] [[ابراهیم]] که مبدأ [[آیین]] و [[روح]] [[اسلام]] است تا پیوسته در شبانه روز دورنمای [[ملت]] [[ابراهیم]] و راه و روش او در برابر چشم [[مسلمانان]] نمایان گردد و از [[جمود]] و انحراف‌هایی که [[یهودیان]] و [[مسیحیان]] و [[عرب]] که همه خود را منتسب به او می‌دانند برهند. این وسعت نظر چون در [[مسلمانان]] [[تکوین]] یافت: {{متن قرآن|لِتَكُونُوا}} [[شهداء]] [[پیروان]] دیگر [[ادیان]] خواهند شد. دیگر از [[اسرار]] [[تغییر قبله]] این است که [[خوی]] فرمان‌بری و [[پیروی]] از [[رسول]] پیشرو در [[مسلمانان]] ثابت و نمایان گردد: {{متن قرآن|وَمَا جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي كُنْتَ عَلَيْهَا إِلَّا لِنَعْلَمَ مَنْ يَتَّبِعُ الرَّسُولَ}} و این گروه از [[مسلمانان]] از آنها که به عقب برمی‌گردند (مرتجعند) ممتاز و جدا شوند: {{متن قرآن|مِمَّنْ يَنْقَلِبُ عَلَى عَقِبَيْهِ}} و برای آن‌که هسته و نطفه [[ایمان]] در [[قلوب]] آنها ضایع نشود و محکم بسته شود و [[رشد]] نماید: {{متن قرآن|وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُضِيعَ إِيمَانَكُمْ}} در پایان همه این [[قوانین]] و [[احکام]] و تغییرات از مبدأ [[رؤوف]] و [[رحیم]] می‌باشد: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَءُوفٌ رَحِيمٌ}}<ref>پرتوی از قرآن، ج۱، ص۳۲۵.</ref>.
#{{متن قرآن|وَقُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ وَسَتُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ}}<ref>«و بگو (آنچه در سر دارید) انجام دهید، به زودی خداوند و پیامبرش و مؤمنان کار شما را خواهند دید و به سوی داننده پنهان و آشکار بازگردانده خواهید شد و او شما را از آنچه انجام می‌داده‌اید آگاه خواهد ساخت» سوره توبه، آیه ۱۰۵.</ref>.
#{{متن قرآن|وَمَا كَانَ لَهُ عَلَيْهِمْ مِنْ سُلْطَانٍ إِلَّا لِنَعْلَمَ مَنْ يُؤْمِنُ بِالْآخِرَةِ مِمَّنْ هُوَ مِنْهَا فِي شَكٍّ وَرَبُّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ حَفِيظٌ}}<ref>«و او را بر آنان چیرگی نبود مگر برای آنکه: آن کس را که به جهان واپسین ایمان دارد از آن کس که بدان در شک است معلوم داریم. و پروردگار تو بر هر چیزی نگاهبان است» سوره سبأ، آیه ۲۱.</ref>.
#{{متن قرآن|قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصًا لَهُ الدِّينَ}}<ref>«بگو: من فرمان یافته‌ام که خداوند را در حالی که دین (خویش) را برای او ناب می‌دارم بپرستم» سوره زمر، آیه ۱۱.</ref>.
#{{متن قرآن|قُلِ اللَّهَ أَعْبُدُ مُخْلِصًا لَهُ دِينِي}}<ref>«بگو: خداوند را در حالی که دینم را برای او ناب می‌دارم، می‌پرستم» سوره زمر، آیه ۱۴.</ref>.
#{{متن قرآن|فَإِذَا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذَا هُمْ يُشْرِكُونَ}}<ref>«و چون در کشتی سوار می‌شوند خداوند را می‌خوانند در حالی که دین (خویش) را برای او ناب می‌گردانند و چون آنان را رهاند (و) به خشکی (رساند) ناگاه شرک می‌ورزند» سوره عنکبوت، آیه ۶۵.</ref>.
#{{متن قرآن|وَإِذَا غَشِيَهُمْ مَوْجٌ كَالظُّلَلِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ فَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَمَا يَجْحَدُ بِآيَاتِنَا إِلَّا كُلُّ خَتَّارٍ كَفُورٍ}}<ref>«و چون موجی سایه‌بان‌آسا آنان را فراگیرد خداوند را در حالی که دین (خود) را برای وی ناب داشته‌اند می‌خوانند امّا همین که آنان را رهانید و به خشکی رسانید آنگاه (تنها) برخی از ایشان میانه‌رو هستند و نشانه‌های ما را جز هر فریبکار ناسپاس انکار نمی‌کند» سوره لقمان، آیه ۳۲.</ref>.
#{{متن قرآن|وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفَاءَ وَيُقِيمُوا الصَّلَاةَ وَيُؤْتُوا الزَّكَاةَ وَذَلِكَ دِينُ الْقَيِّمَةِ}}<ref>«و فرمانی نیافته بودند جز این که خدا را در حالی که دین خویش را برای او ناب داشته‌اند، با درستی آیین، بپرستند و نماز بر پا دارند و زکات بپردازند و این است آیین پایدار (و استوار)» سوره بینه، آیه ۵.</ref>. '''نکته''': [[امر]] به [[عبادت]] [[خداوند]]، هم از جانب او و هم به [[وسیله]] [[پیمبران]] و روشن‌بینان و هم مقتضای [[عقل]] [[فطری]] [[بشر]] است. لام {{متن قرآن|لِيَعْبُدُوا}}، برای ارائه [[غایت]] و نهایت است، یعنی امرها و [[احکام الهی]] برای این بوده که [[خلق]] از [[عبادت]] و [[فرمانبری]] غیر [[خدا]] [[آزاد]] شوند و فقط او را بپرستند. [[اخلاص]]، [[پاک]] و [[خالص]] نمودن [[نیت]] و عمل از هر انگیزه‌ای جز مقصود و [[هدف]] است. {{متن قرآن|وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفَاءَ}} جمله {{متن قرآن|مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ}} حال برای فاعل {{متن قرآن|لِيَعْبُدُوا}} و [[حنفاء]] صفت یا حال پس از حال است. {{متن قرآن|لَهُ}} دلالت به اختصاص یا [[غایت]] دارد. این حالات و اوصاف برای ارائه کمال [[عبادت]] می‌باشد؛ زیرا چه بسا که [[پیروان ادیان الهی]]، دچار تجزیه [[روحی]] و [[دورویی]] می‌شوند چنان که شده‌اند و یک روی به سوی [[خدا]] و [[عبادت]] او دارند و روی دیگر به [[قوانین]] و [[روابط]] [[زندگی]]، گرچه این [[قوانین]] از جانب [[خدا]] و برای او نباشد. با آن‌که از نظر [[ادیان]] اصول [[احکام]] باید از جانب [[خدا]] و در طریق [[عبادت]] او باشد. و [[دین]] که همان [[احکام]] و [[شرایع]] است چه بسا خود [[هدف]] مستقل می‌گردد با آن‌که طریق به سوی [[خدا]] و مقدمه برای [[کمال انسانی]] می‌باشد. [[حنیف]] بودن، یعنی [[اعراض]] از هر [[باطل]] و [[استقامت]] به [[حق]]، آخرین مرتبه [[دین]] و [[کمال انسانی]] است؛ زیرا در این مرتبه، [[انسان]] یکسره به [[خدا]] روی {{متن قرآن|وَيُقِيمُوا الصَّلَاةَ وَيُؤْتُوا الزَّكَاةَ}} عطف به {{متن قرآن|لِيَعْبُدُوا...}} و بیان تکمیلی اهداف و غایات [[ادیان الهی]] است. یعنی بیش از [[عبادت خدا]] و [[اخلاص]] [[دین]] برای او و [[استقامت]]، باید همگی در یک صف [[اجتماعی]] و هماهنگ [[نماز]] درآیند و خود را به پا دارند و در راه تولید سرمایه‌های [[زمین]] و توزیع عادلانه آن بکوشند. ذلک و تقدیم آن، [[تعظیم]] و [[حصر]] را می‌رساند: این همان [[دین]] به پا دارنده و نگهبان و مستقیم است. {{متن قرآن|وَذَلِكَ دِينُ الْقَيِّمَةِ}} [[دین]] به معنای نظامات و [[قوانین]] و [[روابط]] بشری هر چه مترقی باشد، اگر اهداف و اغراض نهایی آن مجهول یا محدود به حدود نخستین [[روابط اجتماعی]] و [[اقتصادی]] باشد، نمی‌تواند برای همیشه همه قوا و استعدادهای فردی و [[اجتماعی]] را به پا و مستقیم بدارد، زیرا چشم اندازها و هدف‌های محدود، تا حدی [[انسان‌ها]] را به پا می‌دارد و پیش می‌برد ولی نهایت این مسیر [[سستی]] و [[پستی]] و ناپایداری و توقف است. آن اصول و نظاماتی می‌تواند [[انسان]] متکامل و نامتناهی در استعدادها را، پیوسته به پا دارد و پیش برد که هدف‌های مشخص و [[برتر]] از حدود [[زندگی]] [[دنیا]] و طریق وصول به آنها را بنمایاند: {{متن قرآن|وَذَلِكَ دِينُ الْقَيِّمَةِ}} و اگر آیینی با نشان دادن اهداف [[برتر]] که همان [[گرایش]] به [[خدا]] و [[پرستش]] او می‌باشد {{متن قرآن|وَيُقِيمُوا الصَّلَاةَ وَيُؤْتُوا الزَّكَاةَ}} از [[زندگی]] بر کنار ماند، تا حدی می‌تواند اندیشه‌های [[روحانی]] افرادی را پرورش دهد و پیش ببرد ولی قوای دیگری که باید در محیط [[اجتماع]] [[رشد]] یابد راکد و ضایع، و در نتیجه، پرورش [[روحی]] نیز دچار اختلال و اوهام می‌شود و از [[استقامت]] باز می‌ماند. از این‌گونه [[انحراف]] [[دینی]]، گروهی [[مأیوس]] و افسرده و عرفان‌پیشه و اتکالی و مذهب‌تراش، و [[منحرف]] در [[غرائز]]، به نام [[راهب]] و [[درویش]] و [[مقدس]] مآب، پدید می‌آیند که انعکاس راه و روش آنها منشأ [[ناتوانی]] و رکود استعدادهای دیگران و [[گمراهی]] از [[هدایت]] [[پیمبران]] و [[مصیبت]] و وبال ملت‌های زیردست است. و اکنون این گروه‌ها، دانسته یا ندانسته و مستقیم و غیر مستقیم مورد [[تأیید]] [[دشمنان دین]] [[قیّم]] و طراحان پس پرده و بهره‌گیران از [[ملل]] ضعیف می‌باشند<ref>پرتوی از قرآن، ج۴، ص۲۱۱.</ref>.


'''نتیجه''': در [[آیات]] فوق این موضوعات مطرح گردیده است:
آنچه در [[قیامت]] نصیب [[انسان]] می‌شود، نه نتیجه اعتبار و [[قرارداد]] است و نه معلول عمل، بلکه خود گفتار و [[کردار]] [[انسان]] است که با چهره ملکوتی ظاهر می‌شود و هنگامی که خود عمل، [[پاداش]] عمل باشد هیچ ظلمی [[تصور]] نمی‌شود<ref>سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۷، ص۳۱۹.</ref>.
# [[خداوند]] خطاب به [[پیامبر]] میگوید: بگو: عمل کنید {{متن قرآن|وَقُلِ اعْمَلُوا}} پس به زودی [[خدا]] و فرستاده‌اش و [[مؤمنان]]، [[کردار]] شما را می‌بینند {{متن قرآن|فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ}} و به زودی، به سوی دانای [[نهان]] و آشکار، بازگردانده می‌شوید {{متن قرآن|وَسَتُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ}} و او شما را از آن‌چه همواره انجام می‌دادید، با خبر می‌سازد {{متن قرآن|فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ}} [[آگاهی]] [[انسان]] از اینکه کسانی [[اعمال]] او را تحت نظر دارند، [[کارها]] از میان نمی‌روند وبازخورد [[دنیایی]]، [[آخرتی]] دارند و اثر عمیقی در پاک‌سازی [[اعمال]] و نیت‌های [[انسان]] دارد که سبب می‌شود [[انسان]] مواظب [[رفتار]] خود باشد، به‌ویژه اگر بداند که [[خدا]]، [[پیامبر]] و [[مؤمنان]] برجسته اعمالش را می‌بینند؛
=== آیات ===
#درباره وسوسه‌های [[ابلیس]] و کسانی که در حوزه [[نفوذ]] او قرار می‌گیرند [[قرآن]] این نکته را مطرح می‌کند که [[شیطان]] سلطه‌ای بر آنها نداشت و کسی را به [[پیروی]] خود نمی‌تواند مجبور کند {{متن قرآن|وَمَا كَانَ لَهُ عَلَيْهِمْ مِنْ سُلْطَانٍ}} ولی پیداست بعد از [[اجابت]] [[دعوت]] او از [[ناحیه]] افراد [[بی‌ایمان]] و هوی‌پرست او آرام نمی‌نشیند و پایه‌های [[سلطه]] خود را بر وجود آنان مستحکم می‌کند. لذا در دنباله [[آیه]] می‌افزاید: [[هدف]] از [[آزادی]] [[ابلیس]] در وسوسه‌هایش این بود، که [[مؤمنان]] به [[آخرت]] از افراد [[بی‌ایمان]] و کسانی که در شکّند شناخته شوند {{متن قرآن|إِلَّا لِنَعْلَمَ مَنْ يُؤْمِنُ بِالْآخِرَةِ مِمَّنْ هُوَ مِنْهَا فِي شَكٍّ}} و [[پروردگار]] تو [[حافظ]] همه چیز و نگاهبان آن است {{متن قرآن|وَرَبُّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ حَفِيظٌ}} تا [[پیروان]] [[شیطان]] [[تصور]] نکنند چیزی از [[اعمال]] و گفتار آنها در این [[جهان]] از بین می‌رود یا [[خداوند]] آن را فراموش می‌کند؛
[[قرآن کریم]] در [[آیات]] زیادی این نکته را با بیان‌های مختلف یادآور شده است، مانند:
# [[عبادت]] مخلصانه به دور از شائبه [[شرک]] در [[عمل]] [[دستور خداوند]] به [[پیامبر]] {{متن قرآن|قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصًا لَهُ الدِّينَ * قُلِ اللَّهَ أَعْبُدُ مُخْلِصًا لَهُ دِينِي}}؛
#{{متن قرآن|وَاتَّقُوا يَوْمًا تُرْجَعُونَ فِيهِ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ تُوَفَّى كُلُّ نَفْسٍ مَا كَسَبَتْ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ}}<ref>«و از روزی پروا کنید که در آن به سوی خداوند بازگردانده می‌شوید آنگاه به هر کس پاداش آنچه انجام داده است تمام خواهند داد و به آنان ستم نخواهد رفت» سوره بقره، آیه ۲۸۱.</ref>. این [[آیه کریمه]] دلالت می‌کند که [[انسان]] خود عمل را می‌بیند، نه نتیجه و محصول آنرا. مقتضای اینکه [[انسان]] در [[قیامت]] با خود عمل مواجه شود، این است که عمل هرگز از فاعلش جدا نشود<ref>سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۵۶.</ref>.
# [[خداوند]] درباره بعضی از [[مشرکان]] و مدعیان [[توحید]] می‌فرماید: زمانی که سوار کشتی میشوند {{متن قرآن|فَإِذَا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ}} و یا گرفتار امواج طوفانی دریا میشوند {{متن قرآن|وَإِذَا غَشِيَهُمْ مَوْجٌ كَالظُّلَلِ}} با [[رجوع]] به [[فطرت]] [[خدا]] را خالصانه میخوانند {{متن قرآن|دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ}} و خواهان [[نجات]] از آن وضعیت هستند اما زمانی که [[خدا]] آنها را [[نجات]] میدهد {{متن قرآن|فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ}} بعضی از آنها در عمل پای‌بند به [[تعهد]] [[فطرت]] خویش میمانند و به راه [[اعتدال]] می‌روند {{متن قرآن|فَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ}} و برخی از آنها به [[شرک]] باز میگردند {{متن قرآن|إِذَا هُمْ يُشْرِكُونَ}}.
#{{متن قرآن|وَوُضِعَ الْكِتَابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا فِيهِ وَيَقُولُونَ يَا وَيْلَتَنَا مَالِ هَذَا الْكِتَابِ لَا يُغَادِرُ صَغِيرَةً وَلَا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصَاهَا وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرًا}}<ref>«و کارنامه (ی هر کس، پیش رویش) نهاده می‌شود و گناهکاران را از آنچه در آن است هراسان می‌یابی و می‌گویند: وای بر ما! این چه کارنامه‌ای است که هیچ (کار) خرد و بزرگی را ناشمرده وا نمی‌نهد و آنچه کرده‌اند پیش چشم می‌یابند» سوره کهف، آیه ۴۹.</ref>. [[آیه کریمه]] دلالت می‌کند که خود عمل نزد ایشان حاضر می‌شود، ولی با صورتی که مناسب آن [[جایگاه]] است، نه با صورت کتبی و امثال آن<ref>سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۲، ص۳۲۵. </ref>.
=== [[روایات]] ===
روایاتی که از [[رسول خدا]] {{صل}} به دست ما رسیده، دلالت می‌کنند عمل [[انسان]] از بین نمی‌رود و تا [[روز قیامت]] پیوسته همراه [[انسان]] است. طبق روایتی حضرت این مطلب را به یکی از [[اصحاب]] خویش به نام [[قیس]]<ref>منظور قیس بن عاصم بن سنان است که در سال نهم هجری ایمان آورده و به حلم و بردباری شهرت داشته است. می‌گویند در زمان جاهلیت، شراب را بر خویش حرام کرده بود. در سال نهم هجری با وفد بنی‌تمیم به محضر رسول خدا {{صل}} شرفیاب شد و عرض کرد: یا رسول الله به ما پندی بده که از آن بهره‌مند شویم. آن‌گاه حضرت این سخن شیوا را فرمود. شرح او را ابن‌حجر در تقریب، ص۴۲۶ و ابن عبدالبر در استیعاب، ج۳، ص۲۲۴ آورده است.</ref> به این صورت می‌فرماید: ای [[قیس]] پس از [[دنیا]] [[آخرت]] است، هر چیزی را حساب‌رسی هست و مراقبی دارد. هر کار [[نیکی]] پاداشی دارد و هر کار [[بدی]] مجازاتی، مهلت‌ها نوشته شده و آن‌گاه که تو را مرده در [[خاک]] می‌گذارند، موجود زنده‌ای را نیز با تو [[دفن]] می‌کنند همراه تو، اگر بزرگوار باشد تو را [[احترام]] می‌کند و اگر [[فرومایه]] باشد، رهایت می‌کند. [[روز قیامت]] او با تو [[محشور]] می‌شود و تو با او برانگیخته می‌شوی و از تو جز درباره او چیزی نمی‌پرسند. پس تلاش کن او را [[شایسته]] برگزینی که در این صورت به او [[انس]] می‌گیری و اگر ناشایست باشد از کسی جز او مهراس. او همان کارهای توست<ref>علی بن حسین صدوق، معانی الاخبار، ص۲۳۳؛ علی بن حسین صدوق، امالی، ص۵۱؛ علی بن حسین صدوق، خصال، ص۱۱۴.</ref>.<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱]]، ص۱۰۱-۱۰۵.</ref>


==نقش [[پیامبر]] در [[ترویج]] به عمل==
== تعابیری درباره عمل و کار ==
منظور این است که [[جایگاه]] [[پیامبر]] در [[دین]] چیست‌؟ در این باره اوصافی ذکر شده که مبین آن است که او [[شاهد]] و ناظر و حداکثر مروج و مشوق به عمل است و نه مجبور کننده به آن. از سوی دیگر در [[مقام عمل]] او [[اسوه]] و الگوی کیفیت و کمیت و شیوه عمل است، تا کم و زیاد، [[زیبایی]] و [[زشتی]] عمل را مشخص کند و کسی در [[مقام عمل]] زیادروی و تندروی و یا سهل انگاری نکند. نقش [[الگو]] برای این است که اولاً، [[دعوت]] به خوبی [[اجرا]] پذیر است و [[ذهنی]] نیست. ثانیاً، وقتی به کاری مانند [[تواضع]] [[ترویج]] می‌شود، مرز آن با [[خواری]] و سبکی و [[حفظ]] [[شخصیت]] چیست‌؟ در اینجا داشتن [[الگو]] کمک می‌کند که حدود آن معین شود.
برخی از عناوین و تعابیر درباره عمل و کار وجود دارد مانند:
#{{متن قرآن|فَكَيْفَ إِذَا جِئْنَا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَجِئْنَا بِكَ عَلَى هَؤُلَاءِ شَهِيدًا}}<ref>«پس آن هنگام که از هر امّتی گواهی آوریم و تو را (نیز) بر آنان، گواه گیریم (حالشان) چگونه خواهد بود؟» سوره نساء، آیه ۴۱.</ref>.
=== کار [[اخلاقی]] ===
#{{متن قرآن|وَجَاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ هُوَ اجْتَبَاكُمْ وَمَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ مِلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْرَاهِيمَ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمِينَ مِنْ قَبْلُ وَفِي هَذَا لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهِيدًا عَلَيْكُمْ وَتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ فَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَاعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلَاكُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ}}<ref>«و در (راه) خداوند چنان که سزاوار جهاد (در راه) اوست جهاد کنید؛ او شما را برگزید و در دین- که همان آیین پدرتان ابراهیم است- هیچ تنگنایی برای شما ننهاد، او شما را پیش از این و در این (قرآن) مسلمان نامید تا پیامبر بر شما گواه باشد و شما بر مردم گواه باشید پس نماز را برپا دارید و زکات بپردازید و به (ریسمان) خداوند چنگ زنید؛ او سرور شماست که نیکو یار و نیکو یاور است» سوره حج، آیه ۷۸.</ref>.
کار اخلاقی کاری است که از عاطفه‌ای عالی‌تر از [[تمایلات]] فردی یعنی عاطفه غیر [[دوستی]] سرچشمه می‌گیرد. کارهای اخلاقی [[انسان‌ها]] کارهایی است که انسان‌ها غیر را هم [[دوست]] می‌دارند، به [[سرنوشت]] دیگران هم مانند سرنوشت خودشان علاقه‌مند هستند و از اینکه به غیر، سود یا لذّتی برسد، همان اندازه شادمان می‌شوند که به خودشان سودی برسد و خودشان به لذّتی برسند<ref>فلسفه اخلاق، ص۳۸.</ref>. [به عبارت دیگر] کار اخلاقی کاری است که از نظر مبدأ، از میلی ناشی می‌شود که آن میل مربوط به خود [[انسان]] نیست، مربوط به دیگران است (عاطفه غیر دوستی)<ref>فلسفه اخلاق، ص۳۹.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر، ص ۶۵۸.</ref>
#{{متن قرآن|لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا}}<ref>«بی‌گمان فرستاده خداوند برای شما نمونه‌ای نیکوست، برای آن کس (از شما) که به خداوند و به روز بازپسین امید دارد و خداوند را بسیار یاد می‌کند» سوره احزاب، آیه ۲۱.</ref>
#{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِدًا وَمُبَشِّرًا وَنَذِيرًا}}<ref>«ای پیامبر! ما تو را گواه و نویدبخش و بیم‌دهنده فرستاده‌ایم» سوره احزاب، آیه ۴۵.</ref>.
#{{متن قرآن|إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِدًا وَمُبَشِّرًا وَنَذِيرًا}}<ref>«ای پیامبر! ما تو را گواه و نویدبخش و بیم‌دهنده فرستاده‌ایم؛» سوره احزاب، آیه ۴۵.</ref>.
#{{متن قرآن|إِنَّا أَرْسَلْنَا إِلَيْكُمْ رَسُولًا شَاهِدًا عَلَيْكُمْ كَمَا أَرْسَلْنَا إِلَى فِرْعَوْنَ رَسُولًا}}<ref>«ما به سویتان پیامبری که گواه بر شماست فرستاده‌ایم چنان که به سوی فرعون پیامبری فرستادیم» سوره مزمل، آیه ۱۵.</ref>.


'''نتیجه''': در [[آیات]] فوق این موضوعات مطرح گردیده است:
=== [[کار حکیمانه]] انسان ===
# [[پیامبر]] [[شاهد]] و ناظر بر [[اعمال امت]] خویش: {{متن قرآن|وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا}}، {{متن قرآن|وَجِئْنَا بِكَ عَلَى هَؤُلَاءِ شَهِيدًا}}، {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِدًا وَمُبَشِّرًا وَنَذِيرًا}}؛
کار حکیمانه انسان‌ها عبارت است از کاری که آنها را به کمال لایق‌شان برساند<ref>مجموعه آثار، ج۲، ص۵۳۵.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۶۵۸.</ref>
# [[پیامبر]] [[اسوه]] [[مردم]] است تا عمل خود را بر [[پیامبر]] منطبق کنند {{متن قرآن|لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ}} چنان‌که [[اسوه]] بودن در چند جای دیگر به جز [[پیامبر اسلام]] مطرح شده، مانند [[حضرت ابراهیم]]: {{متن قرآن|قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ}}<ref>«بی‌گمان برای شما ابراهیم و همراهان وی نمونه‌ای نیکویند» سوره ممتحنه، آیه ۴.</ref>. این معنا در دو [[آیه]] بعد هم مطرح می‌شود که قطعاً برای شما در [[[پیروی]] از] آنان سرمشقی نیکوست [یعنی] برای کسی که به [[خدا]] و روز بازپسین [[امید]] می‌بندد. و هر کس روی برتابد [بداند که] [[خدا]] همان بی‌نیاز ستوده [صفات] است. {{متن قرآن|لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِيهِمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَمَنْ يَتَوَلَّ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ}}<ref>«بی‌گمان برای شما آنان نمونه‌ای نیکویند، برای هر کس که به خداوند و روز بازپسین امید می‌ورزید و هر که روی بگرداند بداند خداوند است که بی‌نیاز ستوده است» سوره ممتحنه، آیه ۶.</ref><ref>[[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۲، ص ۲۹۶-۳۰۶.</ref>.


==فعل در [[فرهنگ]] [[مطهر]]==
=== [[کار حکیمانه]] [[خداوند]] ===
فعل یعنی کلمه‌ای که دلالت بر معنای مستقل می‌کند به علاوه [[زمان]]<ref>شرح مبسوط منظومه، ج۴، ص۳۳۴.</ref>.<ref>محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۶۱۱.</ref>
کار حکیمانه خداوند عبارت است از کاری که مخلوق را به کمال لایق خود برساند و نسبت دادن کار و [[عبث]] به خداوند به این معنی است که مخلوقی را بیافریند بدون آنکه آن مخلوق را به کمال ممکن و لایقش برساند<ref>مجموعه آثار، ج۲، ص۵۳۵.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر، ص ۶۵۸.</ref>


===فعل اتفاقی===
=== کارهای غیر اختیاری ===
فعل اتفاقی آن فعلی است که بلاغایت است، یعنی در آن فعل رابطه‌ای میان [[غایت]] و مغیّی وجود ندارد، به این معنا که همان طور که در فعل [[عبث]] غایت وجود ندارد در اتفاق هم غایت وجود ندارد<ref>مجموعه آثار، ج۷، ص۳۸۹.</ref>.<ref>محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر، ص ۶۱۱.</ref>
کارهای طبیعی که در [[بدن]] صورت می‌گیرد اصطلاحاً آنها را کارهای غیر اختیاری می‌نامند<ref>حرکت و زمان، ج۲، ص۶۹.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر، ص ۶۵۹.</ref>
 
===فعل [[اخلاقی]]===
فعل اخلاقی آن فعلی است که [[هدف]] از آن، [[منافع]] مادی و فردی نباشد، خواه [[انسان]] آن را به خاطر [[احساسات]] [[نوع دوستی]] انجام دهد، خواه به خاطر [[زیبایی]] فعل، خواه به خاطر زیبایی [[روح]] خود، خواه به خاطر [[استقلال]] روح و [[عقل]] خویش، و خواه به خاطر [[هوشیاری]]، همین [[قدر]] که “خودی” و [[منفعت]] فردی در کار نبود (البته آن نظریه آخر کمی مخدوش می‌شود) فعل، اخلاقی است<ref>تعلیم و تربیت در اسلام، ص۱۳۵ و ۱۳۶.</ref> پس فعل اخلاقی فعلی است که ناشی از یک هوش زیاد باشد که هوش انسان او را [[رهبری]] کند. به اینکه اگر می‌خواهی منفعت خود را در حدّ اعلی به دست آوری باید آن را در ضمن منفعت [[اجتماع]] به دست آوری. یعنی منافع خود را با منافع اجتماع هماهنگ کن، اگر برای اجتماع کار کنی منفعت بهتر تأمین می‌شود<ref>تعلیم و تربیت در اسلام، ص۱۳۰.</ref>.
به عبارت دیگر فعل اخلاقی، یعنی فعل ضد طبیعی، و ما هر فعلی را که بر ضد اقتضای [[طبیعت]] باشد فعل اخلاقی می‌نامیم. نه، مقصود این نیست که ملاک فعل اخلاقی این است که بر ضد طبیعت باشد، و هر کاری را که بر ضد طبیعت باشد کار اخلاقی بنامیم یک [[آدم]] [[مرتاض]] به خود [[رنج]] می‌دهد و برخلاف طبعش [[رفتار]] می‌کند، ولی ما نمی‌گوییم که چون او کاری ضد طبیعت خود انجام داده فعلش اخلاقی است<ref>تعلیم و تربیت در اسلام، ص۹۶.</ref>.
فعل [[اخلاقی]]، اعمّ از [[اخلاق]] خوب و اخلاق بد. بعد هم وقتی گفتیم فعل اخلاقی آن فعلی است که [[هدف]] غیر باشد، یعنی اعمّ از آنکه هدف [[احسان]] به غیر باشد: اخلاق خوب، یا هدف زیان رساندن به غیر باشد: اخلاق بد<ref>فلسفه اخلاق، ص۳۰۰.</ref>.<ref>محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۶۱۱.</ref>
 
===فعل اخلاقی از نظر کانت===
فعل اخلاقی، یعنی فعلی که [[انسان]] آن را به عنوان یک [[تکلیف]] از [[وجدان]] خودش گرفته باشد. فعل اخلاقی یعنی فعلی که وجدان گفته بکن و انسان هم بدون چون و چرا، نه برای هدف و غرضی، صرفاً و صرفاً برای [[اطاعت]] امر و [[فرمان]] وجدان آن را انجام می‌دهد. پس فعل اخلاقی یعنی فعلی که ناشی از فرمان وجدان است<ref>فلسفه اخلاق، ص۵۶.</ref>.<ref>محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر، ص ۶۱۲.</ref>
 
===فعل اخلاقی در [[مکتب]] تکلیف===
فعل اخلاقی آن است که از همه این گونه اغراض منزّه و ناشی از [[احساس]] تکلیف باشد، یعنی شخصی هر چه وجدان و [[وظیفه]] و تکلیف اقتضاء می‌کند، انجام می‌دهد و هیچ [[غایت]] و هدفی از کار خود جز انجام تکلیف نداشته باشد<ref>تعلیم و تربیت در اسلام، ص۱۱۰.</ref>.<ref>محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر، ص ۶۱۲.</ref>
 
===فعل اخلاقی در مکتب مذهبی===
فعل اخلاقی آن فعلی است که هدف و انگیزه‌اش رضای [[حق]] باشد<ref>تعلیم و تربیت در اسلام، ص۱۰۱.</ref>.<ref>محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر، ص ۶۱۲.</ref>
 
===فعل حکیمانه===
فعل حکیمانه فعلی است که حتی به طور نسبی نیز فاقد [[عنایت]] و غرض نباشد، و به عبارت دیگر، غرض معقول داشته باشد، و علاوه بر غرض معقول داشتن، توأم با [[انتخاب]] [[اصلح]] و ارجح بوده باشد<ref>مجموعه آثار، ج۱، ص۴۶.</ref>.<ref>محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر، ص ۶۱۳.</ref>
 
===فعل طبیعی===
فعل طبیعی تعریفش این است که انسان کاری را از روی [[غریزه]] انجام دهد، خواه غریزه فردی و خواه غریزه جمعی<ref>تعلیم و تربیت در اسلام، ص۱۱۰.</ref>. [[افعال]] طبیعی، [[افعال]] عادی است و [[انسان]] به موجب این افعال مورد [[ستایش]] و تحسین واقع نمی‌شود. مثلاً انسان گرسنه می‌شود، [[غذا]] می‌خورد، [[تشنه]] می‌شود، آب می‌آشامد. کسل می‌شود، می‌خوابد، عمل جنسی انجام می‌دهد، یک کسی به او [[اهانت]] می‌کند یا می‌خواهد حقش را برباید، از [[حق]] خودش [[دفاع]] می‌کند، اینها را می‌گویند فعل طبیعی یا کارهای عادی و طبیعی که حیوان‌ها هم در این [[کارها]] با انسان شرکت دارند<ref>فلسفه اخلاق، ص۲۹۵.</ref>. فعل طبیعی فعل غیر اکتسابی است. یعنی فعلی است که ریشه آن، [[احساسات]] غیر اکتسابی و طبیعی است<ref>فلسفه اخلاق، ص۲۹۹.</ref>.<ref>محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۶۱۳.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل وابسته}}
* [[عمل صالح]]
* [[عمل صالح]]
* [[عمل به قرآن]]
* [[رفتار پسندیده]]
* [[رفتار پسندیده]]
* [[رفتار با دشمنان]]
* [[معروف]]
* [[باقیات الصالحات]]
{{پایان مدخل‌ وابسته}}


==منابع==
== منابع ==
# [[پرونده:55210091.jpg|22px]] [[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۲ (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم''']]
{{منابع}}
# [[پرونده:1100662.jpg|22px]] [[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|'''فرهنگ مطهر''']]
# [[پرونده:1100246.jpg|22px]] [[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|'''اخلاق الاهی ج۱''']]
# [[پرونده:1379779.jpg|22px]] [[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|'''فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم''']]
# [[پرونده:13681049.jpg|22px]] [[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|'''دانشنامه نهج البلاغه ج۲''']]
{{پایان منابع}}


==پانویس==
== پانویس ==
{{یادآوری پانویس}}
{{پانویس}}
{{پانویس2}}


[[رده:عمل]]
[[رده:عمل]]
[[رده:مدخل]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۸ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۲۶

عمل یعنی کار، فعل و کردار انسان و چیزی که فرد به آن اشتغال دارد. کار به دلیل نوع فعالیت فیزیکی، موجب استواری بدن و نیز موجب استحکام شخصیت معنوی انسان می‌شود. همچنین عمل در سرنوشت انسان نیز اثرگذار است.

مقدمه

کار و تلاش در زندگی انسان از اهمیتی والا برخودار و در شکل‌گیری شخصیت آدمی عاملی مؤثر است. این تأثیرگذاری را در وجوه گوناگون زندگی آدمی می‌توان در نظر گرفت. انسان با ایجاد کار و فعالیت، موهبت‌های الهی را از زمین، معادن، دریاها و... استخراج می‌کند و از آنها بهره می‌برد. به‌عبارتی، آدمی در اثر کار به نعمت‌های الهی فعلیت می‌بخشد. خداوند سبحان در قرآن کریم می‌فرماید: و بر قوم ثمود برادرشان صالح را فرستادیم. گفت: ای قوم من، خدای یکتا را بپرستید. شما را جز او خدایی نیست. اوست که شما را از زمین پدید آورده و خواسته است که آبادنش دارید[۱][۲].

معناشناسی عمل

عمل، کار، فعل و کردار آدمی و چیزی است که فرد به آن اشتغال دارد. عمل در لغت یعنی فعل عمدی و اختیاری[۳]، صورت خارجی فعل[۴]، کردار و کنش و کار کردن[۵].[۶] کار یعنی صَرف انرژی[۷].[۸]

اهمیت عمل و کار

کار به دلیل نوع فعالیت فیزیکی، موجب استواری بدن و اندام آدمی می‌شود. از این‌رو امام علی S کار را موجب افزایش نیروی انسان می‌داند و کوتاهی در کار کردن را عامل فُتور و سستی. باید توجه داشت کار تنها در جسم تأثیرگذار نیست، بلکه موجب استحکام شخصیت معنوی نیز می‌شود. از این‌رو در روایات، طلب روزی حلال بر هر مرد و زنی واجب شده و کار کردن و داشتن حرفه، بعد از نماز امری واجب تلقی شده است. انسان در سایه کار به کسب و تجربه و کشف ناشناخته‌ها می‌رسد و در سایه مسئولیتی که بر عهده می‌گیرد، وجوه اخلاقی و اجتماعی و خانوادگی خویش را تعالی می‌بخشد و به حرکت و سیر تکاملی خود در مسیر زندگی، رشد و وسعت می‌دهد، وضعیت اقتصادی بهتری پیدا می‌کند و با رعایت حد اعتدال و میانه‌روی لوازم ضروری برای زندگی و مسائل پیرامون آن را برای خود و خانواده‌اش مهیا خواهد کرد[۹].

تأثیر عمل در سرنوشت انسان

از نظر اسلام هیچ عملی بی‌اثر نیست، کاری که انسان می‌کند، سخنی که می‌گوید و اندیشه‌ای که می‌ورزد، در سرنوشت او اثرگذار است. اگر نیک باشد، او را در رسیدن به کمال یاری می‌کند و اگر بد باشد او را از پیمودن راه کمال باز می‌دارد و موجب انحطاط رتبه کمالی‌اش می‌شود، بنابراین سرنوشت هرکس به وسیله کردار، گفتار و اندیشه‌های او ساخته می‌شود. قرآن کریم می‌فرماید: أَنِّي لَا أُضِيعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِنْكُمْ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى[۱۰]. در غیر این صورت دعوت انسان به تزكیه و تهذیب و انجام کارهای شایسته، نابخردانه و تلاش او برای رسیدن به کمال بیهوده خواهد بود[۱۱].

تعامل انسان و عمل

روح انسان در آغاز خلقت هرچند قوا و استعدادهای فراوانی دارد منتها هیچ سرمایه بالفعلی ندارد. در زمینه‌ای خالی است که می‌توان آن را با چیزی پر کرد. لوح سفید است که می‌توان هر نقشی در آن رقم زد. روح انسان به وسیله اعمال او به تدریج شکل می‌گیرد و ساخته می‌شود. منظور از عمل، هرچیزی است که از انسان صادر می‌شود خواه به صورت فعل، خواه به صورت قول و حتی به صورت فکر و اندیشه. قرآن کریم می‌فرماید: كَلَّا بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِمْ مَا كَانُوا يَكْسِبُونَ[۱۲].[۱۳]

رابطه بین پاداش و عمل

عملی که انسان انجام می‌دهد، دارای دو گونه آثار است:

  1. نخست آثار قراردادی و اعتباری از قبیل کیفر و پاداشی که به وسیله قانون برای هر عملی معین می‌شود. همه پیامدهای قانونی اعمال، قراردادی است. قانون‌گذار انسان باشد یا خدا در این جهت تفاوتی ندارد. تنها تفاوت قانون الهی با قانون بشری در این است که اعتبار کننده در یکی، خدا و در دیگری انسان است.
  2. دوم، آثار تکوینی که پیرو قانون علیت است. تمامی آثار طبیعی اعمال از این قبیل است. در این باب اعمال ما علت آثار خود بوده و از هر کس و به هر صورت صادر شوند، این آثار را در پی خواهند داشت. تفاوت فاعل هیچ تاثیری در پیدایش آثار افعال ندارد، مثلا کسی که سم می‌خورد، مسموم می‌شود، زن باشد یا مرد، کوچک یا بزرگ، مسلمان یا کافر، عرب یا عجم[۱۴].

رابطه اعمال با کیفر و پاداش اخروی

در متون دینی اعم از قرآن و روایات در برابر کرده‌های نیک و بد انسان، وعده و وعید پاداش‌های بزرگ و کیفرهای دهشتناک داده شده است. معیارهایی که ما می‌شناسیم، از تقدیر و تطبیق این نتیجه‌های بزرگ بر کرده‌های انسان، ناتوان است. ما با هیچ معیار شناخته شده‌ای نمی‌توانیم برای فعلی که در چند لحظه اتفاق می‌افتد، پاداش یا کیفری به عمر ابد مقرر کنیم.

آنچه در قیامت نصیب انسان می‌شود، نه نتیجه اعتبار و قرارداد است و نه معلول عمل، بلکه خود گفتار و کردار انسان است که با چهره ملکوتی ظاهر می‌شود و هنگامی که خود عمل، پاداش عمل باشد هیچ ظلمی تصور نمی‌شود[۱۵].

آیات

قرآن کریم در آیات زیادی این نکته را با بیان‌های مختلف یادآور شده است، مانند:

  1. وَاتَّقُوا يَوْمًا تُرْجَعُونَ فِيهِ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ تُوَفَّى كُلُّ نَفْسٍ مَا كَسَبَتْ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ[۱۶]. این آیه کریمه دلالت می‌کند که انسان خود عمل را می‌بیند، نه نتیجه و محصول آنرا. مقتضای اینکه انسان در قیامت با خود عمل مواجه شود، این است که عمل هرگز از فاعلش جدا نشود[۱۷].
  2. وَوُضِعَ الْكِتَابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا فِيهِ وَيَقُولُونَ يَا وَيْلَتَنَا مَالِ هَذَا الْكِتَابِ لَا يُغَادِرُ صَغِيرَةً وَلَا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصَاهَا وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرًا[۱۸]. آیه کریمه دلالت می‌کند که خود عمل نزد ایشان حاضر می‌شود، ولی با صورتی که مناسب آن جایگاه است، نه با صورت کتبی و امثال آن[۱۹].

روایات

روایاتی که از رسول خدا a به دست ما رسیده، دلالت می‌کنند عمل انسان از بین نمی‌رود و تا روز قیامت پیوسته همراه انسان است. طبق روایتی حضرت این مطلب را به یکی از اصحاب خویش به نام قیس[۲۰] به این صورت می‌فرماید: ای قیس پس از دنیا آخرت است، هر چیزی را حساب‌رسی هست و مراقبی دارد. هر کار نیکی پاداشی دارد و هر کار بدی مجازاتی، مهلت‌ها نوشته شده و آن‌گاه که تو را مرده در خاک می‌گذارند، موجود زنده‌ای را نیز با تو دفن می‌کنند همراه تو، اگر بزرگوار باشد تو را احترام می‌کند و اگر فرومایه باشد، رهایت می‌کند. روز قیامت او با تو محشور می‌شود و تو با او برانگیخته می‌شوی و از تو جز درباره او چیزی نمی‌پرسند. پس تلاش کن او را شایسته برگزینی که در این صورت به او انس می‌گیری و اگر ناشایست باشد از کسی جز او مهراس. او همان کارهای توست[۲۱].[۲۲]

تعابیری درباره عمل و کار

برخی از عناوین و تعابیر درباره عمل و کار وجود دارد مانند:

کار اخلاقی

کار اخلاقی کاری است که از عاطفه‌ای عالی‌تر از تمایلات فردی یعنی عاطفه غیر دوستی سرچشمه می‌گیرد. کارهای اخلاقی انسان‌ها کارهایی است که انسان‌ها غیر را هم دوست می‌دارند، به سرنوشت دیگران هم مانند سرنوشت خودشان علاقه‌مند هستند و از اینکه به غیر، سود یا لذّتی برسد، همان اندازه شادمان می‌شوند که به خودشان سودی برسد و خودشان به لذّتی برسند[۲۳]. [به عبارت دیگر] کار اخلاقی کاری است که از نظر مبدأ، از میلی ناشی می‌شود که آن میل مربوط به خود انسان نیست، مربوط به دیگران است (عاطفه غیر دوستی)[۲۴].[۲۵]

کار حکیمانه انسان

کار حکیمانه انسان‌ها عبارت است از کاری که آنها را به کمال لایق‌شان برساند[۲۶].[۲۷]

کار حکیمانه خداوند

کار حکیمانه خداوند عبارت است از کاری که مخلوق را به کمال لایق خود برساند و نسبت دادن کار و عبث به خداوند به این معنی است که مخلوقی را بیافریند بدون آنکه آن مخلوق را به کمال ممکن و لایقش برساند[۲۸].[۲۹]

کارهای غیر اختیاری

کارهای طبیعی که در بدن صورت می‌گیرد اصطلاحاً آنها را کارهای غیر اختیاری می‌نامند[۳۰].[۳۱]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ هُوَ أَنشَأَكُم مِّنَ الأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي قَرِيبٌ مُّجِيبٌ ؛ سوره هود، آیه ۶۱
  2. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 647.
  3. حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۵۸۷.
  4. حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۸، ص۲۲۴.
  5. بهاءالدین خرمشاهی، قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژه‌نامه، ص۷۷۹.
  6. نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص: ۴۲۶-۴۲۷؛ دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 647.
  7. نظری به نظام اقتصای اسلام، ص۷۵.
  8. زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۶۵۷.
  9. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 648.
  10. «آنگاه پروردگارشان به آنان پاسخ داد که: من پاداش انجام دهنده هیچ کاری را از شما چه مرد و چه زن- که همانند یکدیگرید- تباه نمی‌گردانم بنابراین بی‌گمان از گناه آنان که مهاجرت کردند و از دیار خود رانده شدند و در راه من آزار دیدند و کارزار کردند یا کشته شدند» سوره آل عمران، آیه ۱۹۵.
  11. تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی، ج۱، ص۹۷-۹۹.
  12. «نه چنین است؛ بلکه آنچه می‌کرده‌اند بر دل‌هاشان زنگار بسته است» سوره مطففین، آیه ۱۴.
  13. تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی، ج۱، ص۹۹-۱۰۰.
  14. تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی، ج۱، ص۱۰۰.
  15. سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۷، ص۳۱۹.
  16. «و از روزی پروا کنید که در آن به سوی خداوند بازگردانده می‌شوید آنگاه به هر کس پاداش آنچه انجام داده است تمام خواهند داد و به آنان ستم نخواهد رفت» سوره بقره، آیه ۲۸۱.
  17. سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۵۶.
  18. «و کارنامه (ی هر کس، پیش رویش) نهاده می‌شود و گناهکاران را از آنچه در آن است هراسان می‌یابی و می‌گویند: وای بر ما! این چه کارنامه‌ای است که هیچ (کار) خرد و بزرگی را ناشمرده وا نمی‌نهد و آنچه کرده‌اند پیش چشم می‌یابند» سوره کهف، آیه ۴۹.
  19. سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۲، ص۳۲۵.
  20. منظور قیس بن عاصم بن سنان است که در سال نهم هجری ایمان آورده و به حلم و بردباری شهرت داشته است. می‌گویند در زمان جاهلیت، شراب را بر خویش حرام کرده بود. در سال نهم هجری با وفد بنی‌تمیم به محضر رسول خدا a شرفیاب شد و عرض کرد: یا رسول الله به ما پندی بده که از آن بهره‌مند شویم. آن‌گاه حضرت این سخن شیوا را فرمود. شرح او را ابن‌حجر در تقریب، ص۴۲۶ و ابن عبدالبر در استیعاب، ج۳، ص۲۲۴ آورده است.
  21. علی بن حسین صدوق، معانی الاخبار، ص۲۳۳؛ علی بن حسین صدوق، امالی، ص۵۱؛ علی بن حسین صدوق، خصال، ص۱۱۴.
  22. تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی، ج۱، ص۱۰۱-۱۰۵.
  23. فلسفه اخلاق، ص۳۸.
  24. فلسفه اخلاق، ص۳۹.
  25. زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر، ص ۶۵۸.
  26. مجموعه آثار، ج۲، ص۵۳۵.
  27. زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۶۵۸.
  28. مجموعه آثار، ج۲، ص۵۳۵.
  29. زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر، ص ۶۵۸.
  30. حرکت و زمان، ج۲، ص۶۹.
  31. زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر، ص ۶۵۹.