ویژگی‌های ولی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{ویرایش غیرنهایی}} {{امامت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233)...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۷ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{ویرایش غیرنهایی}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = ولایت | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[ویژگی‌های ولی در قرآن]] | پرسش مرتبط  = }}
{{امامت}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[ویژگی‌های ولی در قرآن]] | [[ویژگی‌های ولی در حدیث]] | [[ویژگی‌های ولی در کلام اسلامی]]</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[ویژگی‌های ولی (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
==ویژگی‌های ولی در [[آیه ولایت]]==
با توجه به آن چه تاکنون [[گذشت]]، می‌توان ویژگی‌های ولی در [[آیه ولایت]] را چنین برشمرد:
===[[ولایت تکوینی]]===
گفته شد که [[ولایت تکوینی]] یکی از ابعاد [[ولایت خداوند]] است؛ از این‌رو، بر اساس آن چه که بیان شد، می‌توان گفت [[خداوند متعال]] به [[حضرت رسول]]{{صل}} و مصداق مدنظر نیز چنین [[ولایتی]] را داده است، مگر آنکه مقیدی وجود داشته باشد. [[خداوند متعال]] در آیاتی می‌فرماید که چنین [[ولایتی]] را به برخی از [[انسان‌ها]] داده است؛ چنان‌که راجع به [[حضرت عیسی]]{{ع}} می‌فرماید: {{متن قرآن|أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ وَأُحْيِي الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُنَبِّئُكُمْ بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ}}<ref>«من برای شما از گل، (اندامواره‌ای) به گونه پرنده می‌سازم و در آن می‌دمم، به اذن خداوند پرنده‌ای خواهد شد و به اذن خداوند نابینای مادرزاد و پیس را شفا خواهم داد و به اذن خداوند مردگان را زنده خواهم کرد و شما را از آنچه می‌خورید یا در خانه می‌انبارید آگاه خواهم ساخت» سوره آل عمران، آیه ۴۹.</ref>.


در این [[آیه]] نیز، [[آفرینش]] یک موجود جاندار، [[شفا دادن]] کور مادرزاد و [[مبتلا]] به [[مرض]] پیسی و حتی زنده کردن [[مردگان]] به [[اذن خداوند]]، اموری [[تکوینی]] هستند، که به [[حضرت عیسی]]{{ع}} نسبت داده شده است.
'''[[ولایت]] [[خلیفه الهی]] دارای ویژگی‌هایی''' است که برخی از آنها عبارت‌اند از: [[ولایت]] [[خلیفه الهی]]، تجلّی [[ولایت]] [[خدای سبحان]] است؛ هدایت به امر الهی است؛ داشتن برنامه مدوّن [[الهی]]؛ برخورداری از [[وحی]] و [[الهام]]؛ [[اخراج]] از [[ظلمات]] به سوی [[نور]] و غیره.
[[حضرت موسی]]{{ع}} نیز به [[اذن]] و امر [[خداوند متعال]]، عصای خود را به سنگ زد و [[دوازده]] چشمه از آن جوشید: {{متن قرآن|وَإِذِ اسْتَسْقَى مُوسَى لِقَوْمِهِ فَقُلْنَا اضْرِبْ بِعَصَاكَ الْحَجَرَ فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَيْنًا}}<ref>«و (یاد کنید) آنگاه را که موسی برای مردم خود در پی آب بود و گفتیم: با چوبه‌دست خود به سنگ فرو کوب آنگاه دوازده چشمه از آن فرا جوشید؛ (چنان‌که) هر دسته‌ای از مردم آبشخور خویش را باز می‌شناخت؛ از روزی خداوند بخورید و بنوشید و در زمین تبهکارانه آشوب نورزید» سوره بقره، آیه ۶۰؛ و نیز ر.ک: {{متن قرآن|وَقَطَّعْنَاهُمُ اثْنَتَيْ عَشْرَةَ أَسْبَاطًا أُمَمًا وَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى إِذِ اسْتَسْقَاهُ قَوْمُهُ أَنِ اضْرِبْ بِعَصَاكَ الْحَجَرَ فَانْبَجَسَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَيْنًا قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُنَاسٍ مَشْرَبَهُمْ وَظَلَّلْنَا عَلَيْهِمُ الْغَمَامَ وَأَنْزَلْنَا عَلَيْهِمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَى كُلُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَمَا ظَلَمُونَا وَلَكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ}} «و آنان را به دوازده سبط که هر یک امتی بود بخش کردیم و چون قوم موسی از وی آب خواستند به موسی وحی کردیم که با چوبه‌دست خود به (آن) سنگ بزن! و دوازده چشمه از آن فرا جوشید هر گروهی آبشخور خویش بازشناخت، و ابر را بر آنان سایه‌بان کردیم و بر آنها ترانگبین و بلدرچین فرو فرستادیم (و گفتیم:) از چیزهای پاکیزه‌ای که روزیتان کرده‌ایم بخورید و آنان به ما ستم نورزیدند که بر خویشتن ستم می‌کردند» سوره اعراف، آیه ۱۶۰.</ref>.


همچنین آن [[حضرت]]، عصای خود را به دریا زد، دریا از هم شکافته شد و [[بنی اسرائیل]] از آن عبور کردند: {{متن قرآن|فَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنِ اضْرِبْ بِعَصَاكَ الْبَحْرَ فَانْفَلَقَ فَكَانَ كُلُّ فِرْقٍ كَالطَّوْدِ الْعَظِيمِ}}<ref>«آنگاه به موسی وحی کردیم که با چوبه‌دست خود به دریا بزن! و دریا شکافت و هر پاره‌ای چون کوه سترگ بود» سوره شعراء، آیه ۶۳؛ و نیز ر.ک: {{متن قرآن|وَلَقَدْ أَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنْ أَسْرِ بِعِبَادِي فَاضْرِبْ لَهُمْ طَرِيقًا فِي الْبَحْرِ يَبَسًا لَا تَخَافُ دَرَكًا وَلَا تَخْشَى}} «و به موسی وحی کردیم که بندگان مرا شب راهی کن و راهی خشک در دریا برای آنان بگشا (چنان که) نه از سر رسیدن (دشمن) بترسی و نه (از غرق شدن) بهراسی» سوره طه، آیه ۷۷.</ref>.
== نخست: رحمت و دلسوزی ==
بر اساس [[آیات قرآن کریم]]، [[ولایت تکوینی]] و توان [[تصرف]] در کائنات عالم، به [[پیامبران]] اختصاص ندارد؛ برای نمونه می‌توان از [[حضرت سلیمان]]{{ع}} یاد کرد که از اطرافیان خود سؤال کرد که بین این دو، چه کسی می‌تواند [[تخت بلقیس]] را از [[بیت المقدس]] تا صنعای [[یمن]]، نزد او بیاورد، در حالی که در حدود دو ماه [[راه]] بوده. در میان حاضران، مرد صالحی<ref>در برخی روایات گفته می‌شود که آن مرد صالح، آصف بن برخیاست. ر.ک: حسن بن شعبه حرانی، تحف العقول، ص۴۷۸؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۳۰؛ احمد بن محمد بن فهد حلی، عدة الداعی، ص۵۹. شایان ذکر است، در برخی ادعیه نیز به همین مطلب اشاره شده است. ر.ک: سید بن طاووس حسنی، مهج الدعوات، ص۲۸۶؛ ابراهیم بن علی عاملی کفعمی، البلد الامین، ص۳۹۷.</ref> از اطرافیان [[حضرت سلیمان]]{{ع}} که به تعبیر [[قرآن کریم]]، بهره‌ای از [[علم]] به کتاب را داشت، گفت: {{متن قرآن|أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِنْدَهُ قَالَ هَذَا مِنْ فَضْلِ رَبِّي}}<ref>«من پیش از آنکه چشم بر هم زنی آن را برایت می‌آورم و چون (سلیمان) آن (اورنگ) را نزد خود پای برجا دید گفت: این از بخشش (های) پروردگار من است» سوره نمل، آیه ۴۰.</ref>.
{{اصلی|رحمت}}
یکی از ویژگی‌های مهم و اساسی ولایت‌مداری [[خلفای الهی]] اعم از [[پیامبران]] و [[اوصیا]] {{عم}} [[رحمت]] و دلسوزی و [[هدایت]] همه‌جانبه مادّی و معنوی، فردی و [[اجتماعی]] برای [[سعادتمند]] کردن دیگران است. [[هدایتی]] که در آن [[دعوت به تقوا]]، ترغیب به [[کسب علم]] و [[اعمال]] [[تفکر]] و [[تعقل]] در مسائل معرفت‌شناسی اعم از درونی و برونی، [[دعوت]] به [[فضایل اخلاقی]] و [[استغفار]]، [[توبه]] و [[بندگی]] [[پروردگار]] عالمیان است.


بنابر آن چه بیان شد، [[خداوند متعال]] [[ولایت تکوینی]] و توان [[تصرف در امور]] عالم به [[اذن]] خود را به برخی از بندگانش داده است.
== دوم: [[ولایت]] [[خلیفه الهی]]، تجلّی [[ولایت]] [[خدای سبحان]] ==
اینک می‌توان گفت: اولاً، [[ولایت تکوینی]] به برخی [[بندگان]] داده شده است، از این‌رو ایشان نیز به گونه [[ولایت]] تکوینی‌اند؛ ثانیاً [[حضرت رسول]]{{صل}} و مصداق مدنظر در این [[آیه]] نیز، ولی هستند؛ از این‌رو با توجه به اطلاق و [[سیاق]] [[آیه ولایت]]، می‌توان گفت ولی در این [[آیه]]، به [[اذن]] [[خداوند متعال]] از [[ولایت تکوینی]] برخوردار است که [[خداوند متعال]] بدو داده است<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان (کتاب)|معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان]]، ص ۱۷۶.</ref>
{{همچنین|ولایت الهی}}
{{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref>«سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.</ref>؛ [[ولایت]] [[خلفای الهی]] همچون [[پیامبر]] و [[وصی]] عطف بر [[ولایت]] [[خدای سبحان]] شده که دلالت بر [[وحدت]] بین آن دو نوع [[ولایت]] می‌کند. [[ولایت]] [[خدای متعال]] اصلی و [[ولایت]] خلفای او، تَبَعی و تجلی [[ولایت پروردگار]] متعال است؛ چنان که [[عصیان]] و [[نافرمانی]] از دستورهای ولی [[حق]]، [[عصیان]] [[خدای سبحان]] و گرفتاری در [[عذاب]] [[جهنم]] خواهد بود<ref>سوره جن، آیه ۲۳.</ref>.<ref>[[عبدالله حق‌جو|حق‌جو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص۱۳۸-۱۳۹.</ref>


===[[رهبری اجتماعی]]===
== سوم: هدایت به امر الهی ==
[[ولایت]] در [[رهبری اجتماعی]]، اصالتاً از آنِ [[خداوند متعال]] است. بر اساس اطلاق و [[سیاق]] [[آیه ولایت]]، [[خداوند متعال]] این [[ولایت]] را نیز به [[حضرت رسول]]{{صل}} و مصداق مدنظرش داده، چنان‌که به برخی دیگر از [[بندگان]] نیز داده است؛ برای نمونه، بر اساس [[آیات قرآن کریم]] [[حضرت سلیمان]]{{ع}} یکی از پیامبرانی است که این نوع [[ولایت]] را از [[خداوند]] تقاضا کرد و [[خداوند]] نیز چنین [[ولایتی]] را به او داد: {{متن قرآن|قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَهَبْ لِي مُلْكًا لَا يَنْبَغِي لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِي إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ * فَسَخَّرْنَا لَهُ الرِّيحَ تَجْرِي بِأَمْرِهِ رُخَاءً حَيْثُ أَصَابَ}}<ref>«گفت: پروردگارا! مرا بیامرز و مرا آن پادشاهی ده که پس از من هیچ کس را نسزد؛ بی‌گمان این تویی که بسیار بخشنده‌ای * پس ما باد را رام او کردیم که به فرمان او هر جا می‌خواست به نرمی روان می‌شد» سوره ص، آیه ۳۵-۳۶.</ref>.
{{اصلی|هدایت به امر الهی}}
بنابراین می‌توان گفت: اولاً، [[خداوند متعال]] [[ولایت]] در [[اداره جامعه]] را به برخی [[بندگان]] داده است، از این‌رو، ایشان نیز ولی در [[اداره جامعه]] هستند؛ ثانیاً، [[حضرت رسول]]{{صل}} و مصداق مدنظر در [[آیه ولایت]] نیز، ولی‌اند و بر اساس اطلاق و [[سیاق]] [[آیه ولایت]]، اینان نیز برخوردار از چنین [[ولایتی]] هستند؛ چرا که اعطای چنین [[ولایتی]] به ولی، نه تنها در [[آیات]] دیگر [[نفی]] شده است، بلکه بر دیگران نیز واقع شده است<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان (کتاب)|معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان]]، ص ۱۷۹.</ref>
{{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءَ الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ}}<ref>«و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری می‌کردند و به آنها انجام کارهای نیک و برپا داشتن نماز و دادن زکات را وحی کردیم و آنان پرستندگان ما بودند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.</ref>. کلمه "[[هدی]]" به معنای [[راهنمایی]] و دلالت کردن بر چیزی است که متعلق آن امور مادی و معنوی است. [[هدایت]] از جانب [[خدای متعال]] یا [[تشریعی]] است و یا [[تکوینی]]، مانند: {{متن قرآن|وَالَّذِي قَدَّرَ فَهَدَى}}<ref>«و آنکه اندازه کرد و راه نمود» سوره اعلی، آیه ۳.</ref> و [[تشریعی]] مانند: {{متن قرآن|قُلْ إِنَّنِي هَدَانِي رَبِّي إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ دِينًا قِيَمًا مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا}}<ref>«بگو: بی‌گمان پروردگارم مرا به راهی راست راهنمایی کرده است، به دینی استوار، آیین ابراهیم درست‌آیین» سوره انعام، آیه ۱۶۱.</ref>.


===[[مرجعیت دینی]]===
[[هدایت]] [[خلفای الهی]] {{عم}} نیز [[تشریعی]] و [[تکوینی]] است؛ اما [[تشریعی]] آن نسبت به [[تکوینی]] عمومیت دارد و آن، [[هدایت]] به سوی صراط‍ و [[راه مستقیم]]{{متن قرآن|وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِنْ أَمْرِنَا مَا كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ وَلَكِنْ جَعَلْنَاهُ نُورًا نَهْدِي بِهِ مَنْ نَشَاءُ مِنْ عِبَادِنَا وَإِنَّكَ لَتَهْدِي إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ}}<ref> «و بدین‌گونه ما روحی از امر خویش را به تو وحی کردیم؛ تو نمی‌دانستی کتاب و ایمان چیست ولی ما آن را نوری قرار دادیم که بدان از بندگان خویش هر که را بخواهیم راهنمایی می‌کنیم و بی‌گمان تو، به راهی راست راهنمایی می‌کنی» سوره شوری، آیه ۵۲.</ref> با امر و عنایت الهی بوده که شامل امور مادی و معنوی و همه افراد می‌شود<ref>[[عبدالله حق‌جو|حق‌جو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص۱۳۹-۱۴۱.</ref>.
[[حق]] [[قانون]] گذاری، [[جعل]] و [[تشریع احکام]]، از جمله اموری است که اولاً و بالذات به [[خداوند]] اختصاص دارد. در [[قرآن کریم]]، بارها از [[حکم]] کردن [[پیامبران]] [[سخن]] به میان آمده که مقصود از آن، همان [[داوری]] و [[قضاوت]] میان [[مردم]] است؛ ضمن آنکه همان [[حکم]] کردن نیز در آیاتی به {{متن قرآن|بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ}} [[مقید]] است؛ چنان‌که [[خداوند متعال]] خطاب به [[رسول اکرم]]{{صل}} می‌فرماید: {{متن قرآن|وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ عَمَّا جَاءَكَ مِنَ الْحَقِّ}}<ref>«و ما این کتاب را به سوی تو به درستی فرو فرستاده‌ایم که کتاب پیش از خود را راست می‌شمارد و نگاهبان  بر آن است؛ پس میان آنان بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری کن و به جای آنچه از حق به تو رسیده است از خواسته‌های آنان پیروی مکن» سوره مائده، آیه ۴۸.</ref>.
در [[آیات]] دیگری که [[مبیّن]] [[رسالت پیامبر]] اکرم{{صل}} و سایر [[پیامبران الهی]] است نیز محور سخن، [[تبین]] [[احکام]]، و نه [[جعل]] و [[تشریع]] آنها، است؛ برای نمونه، [[خداوند متعال]] می‌فرماید: {{متن قرآن|وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ}}<ref>«و بر تو قرآن را فرو فرستادیم تا برای مردم آنچه را که به سوی آنان فرو فرستاده‌اند روشن گردانی و باشد که بیندیشند» سوره نحل، آیه ۴۴.</ref>.


از این‌رو، اگرچه بر اساس [[سیاق]] و اطلاق [[آیه ولایت]] ولی نیز از [[ولایت]] در [[جعل]] و [[تشریع احکام]]، برخوردار است، به نظر می‌رسد، بر اساس این [[آیات]] [[نورانی]] [[قرآن کریم]]، نتوان [[مقام]] [[جعل احکام]] و [[قانون]] گذاری را به روشنی برای [[بندگان]] [[ثابت]] کرد، بلکه می‌توان گفت: [[خداوند متعال]]، [[ولایت]] در [[تبیین احکام]] و [[مرجعیت]] [[دین]] بر اساس آن چه خودش فرموده را به [[پیامبران]] داده است. البته باید گفت، به لحاظ [[عقلی]] منعی در برخورداری [[بندگان]] از [[ولایت]] در [[تشریع احکام]] نیست، بلکه در [[روایات]] نیز، به طور جزئی، شواهدی بر [[تشریع پیامبر]] اکرم{{صل}} در حوزه [[احکام عملی]] وجود دارد.<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۶۵-۲۶۸؛ محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۳۷۸-۳۷۹. برخی از اندیشمندان معاصر نیز بر اساس روایات، به نوعی نظریه ولایت تشریعی (ولایت بر جعل حکم) برای پیامبر را پذیرفته‌اند. جعفر سبحانی، ولایت تشریعی و تکوینی، ص۲۰-۲۲؛ ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۸، ص۳۲۸-۳۲۹. از سوی دیگر، برخی از عالمان معاصر نظریه یادشده را مخدوش دانسته‌اند. ر.ک: عبدالله جوادی آملی، ولایت در قرآن، ص۲۷۰-۲۷۴. گفتنی است، استاد جوادی آملی در برخی از آثار دیگر خود، ولایت را به طور کلی، به سه قسم ولایت تکوینی، ولایت بر تشریع و ولایت تشریعی تقسیم کرده‌اند. ایشان ولایت بر تشریع را همان تصدی جعل احکام می‌دانند که معتقدند این نوع ولایت، مختص به ذات خداوند متعال است و ولایت تشریعی را برای فقیهان ثابت می‌دانند که همان ولایت در حیطه تشریع خداوند است. ر.ک: عبدالله جوادی آملی، ولایت فقاهت و عدالت، ص۱۲۳-۱۲۴. شایان ذکر است، که از برخی سخنان علامه طباطبایی نیز استفاده می‌شود که جعل و قانون‌گذاری مختص به خداوند است. ایشان در تفسیر آیه {{متن قرآن|وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُبِينًا}} [«و چون خداوند و فرستاده او به کاری فرمان دهند سزیده هیچ مرد و زن مؤمنی نیست که آنان را در کارشان گزینش (دیگری) باشد؛ هر کس از خدا و فرستاده‌اش نافرمانی کند به گمراهی آشکاری افتاده است» سوره احزاب، آیه ۳۶]، می‌نویسند: {{عربی|فقضاؤه{{صل}} قضاء منه بولايته وقضاء من الله سبحانه لأنه الجاعل لولايته المنفذ أمره، ويشهد سياق قوله:}} {{متن قرآن|إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا}} {{عربی|حيث جعل الأمر الواحد متعلقا لقضاء الله ورسوله معا، على أن المراد بالقضاء التصرف في شئون الناس دون الجعل التشريعي المختص بالله}}.</ref><ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان (کتاب)|معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان]]، ص ۱۷۹.</ref>
== چهارم: داشتن برنامه مدوّن [[الهی]] ==
یکی از ویژگی‌های خلفای [[پروردگار]] عالمیان، این است که دارای برنامه مشخص و [[قانون]] مُدَوّن از جانب او هستند، از جانب خالقی که بر مخلوقاتش [[احاطه علمی]] دارد و آنچه برای [[رشد]]، [[تکامل]] فردی و تعامل [[اجتماعی]]، مورد نیاز [[بشر]] و برای او ضروری است، تحت عنوان کتاب، بر خلیفه‌اش نازل می‌کند، کتابی که [[قوانین]] آن را [[حکیم]] علی‌الاطلاق با اغماض نکردن از کوچک‌ترین مسأله مورد نیاز [[بشر]] در امور مادّی و معنوی، تدوین کرده است و [[پیامبران]] و [[اوصیا]] {{عم}}، با عنایت [[خدای سبحان]]، بر اجرای آن [[نظارت]] کرده و در مواقع [[لزوم]]، آن را [[تفسیر]] و [[تبیین]] می‌کنند<ref>[[عبدالله حق‌جو|حق‌جو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص۱۴۱.</ref>.


===[[مرجعیت اخلاقی]] و [[تربیتی]]===
== پنجم: برخورداری از وحی و الهام ==
[[خداوند متعال]] در [[قرآن کریم]]، خود را [[تزکیه]] کننده و مربی [[انسان‌ها]] معرفی می‌کند: {{متن قرآن|وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَكَى مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَدًا وَلَكِنَّ اللَّهَ يُزَكِّي مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«و اگر بخشش خداوند و بخشایش وی بر شما نبود هرگز هیچ یک از شما پاک نمی‌ماند اما خداوند هر که را بخواهد پاک می‌دارد و خداوند شنوایی داناست» سوره نور، آیه ۲۱.</ref>.
{{همچنین|وحی|الهام}}
[[باری تعالی]] [[ولایت]] در این امر را به برخی [[بندگان]] [[برگزیده]] خود، همچون [[پیامبران]] گرامی سپرده است؛ چنان‌که راجع به [[پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} می‌فرماید: {{متن قرآن|كَمَا أَرْسَلْنَا فِيكُمْ رَسُولًا مِنْكُمْ يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِنَا وَيُزَكِّيكُمْ وَيُعَلِّمُكُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُعَلِّمُكُمْ مَا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ}}<ref>«چنان که از خودتان پیامبری در میان شما فرستادیم که آیه‌های ما را بر شما می‌خواند و (جان) شما را پاکیزه می‌گرداند و به شما کتاب آسمانی و فرزانگی می‌آموزد و آنچه را نمی‌دانستید به شما یاد می‌دهد» سوره بقره، آیه ۱۵۱.</ref>. [[خداوند متعال]] در [[آیه ولایت]]، به طور مطلق و با [[سیاق]] واحد از [[حضرت رسول]]{{صل}} و مصداق مدنظر، با عنوان “ولی” یاد می‌کند؛ از این‌رو، می‌توان گفت [[ولایت]] مطلق ایشان، شامل [[ولایت]] در [[مرجعیت اخلاقی]] و [[تربیتی]] نیز می‌شود<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان (کتاب)|معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان]]، ص ۱۸۱.</ref>
[[انبیا]] و [[اوصیا]] {{عم}}، هماره مورد عنایت ویژه [[الهی]] بوده و هستند و در زمان نیاز، به آنان [[وحی]] یا [[الهام]] می‌شده و می‌شود. بنابراین، یکی دیگر از ویژگی‌های [[ولایت ولی]] [[حق]]، داشتن [[وحی]] و [[الهام الهی]] است که حاکی از نبودن کوچک‌ترین [[انحراف]] در [[هدایت]] [[انسان‌ها]] توسط‍ آنان به سوی [[سعادت دنیوی]] و [[اخروی]] است<ref>[[عبدالله حق‌جو|حق‌جو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص۱۴۱.</ref>.


===[[عالم بودن به علم الهی]]===
== ششم: اخراج از ظلمات به سوی نور ==
لازم است ولی از [[علم الهی]] برخوردار باشد تا از طریق آن بتواند اِعمال [[ولایت]] کند. این مدعا با مراجعه به [[قرآن کریم]] [[اثبات]] می‌شود؛ آنجا که [[خداوند]] می‌فرماید: {{متن قرآن|قَالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِنْدَهُ قَالَ هَذَا مِنْ فَضْلِ رَبِّي}}<ref>«آن که دانشی از کتاب (آسمانی) با خویش داشت گفت: من پیش از آنکه چشم بر هم زنی آن را برایت می‌آورم و چون (سلیمان) آن (اورنگ) را نزد خود پای برجا دید گفت: این از بخشش (های) پروردگار من است» سوره نمل، آیه ۴۰.</ref>؛
{{اصلی|هدایت}}
{{متن قرآن|قَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَيْكُمْ ذِكْرًا رَسُولًا يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِ اللَّهِ مُبَيِّنَاتٍ لِيُخْرِجَ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ}}<ref>«خداوند برای شما یادکردی فرستاده است پیامبری که بر شما آیات روشنگر خداوند را می‌خواند تا کسانی را که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند به سوی روشنایی، از تیرگی‌ها بیرون آورد» سوره طلاق، آیه ۱۰-۱۱</ref>؛ وجود [[انبیا]] و [[اوصیا]] {{عم}} همچون [[نور]] معنوی، روشنی‌بخش افراد خواهند بود، لذا هر که خود را در معرض تابش [[نور]] معنوی آنان قرار دهد، [[نورانی]] شده و از [[ظلمات]] بیرون می‌آید. و نحوه [[خروج]] از [[ظلمات]] به سوی [[نور]]، به تأثیرپذیری و قابلیت افراد بستگی دارد<ref>[[عبدالله حق‌جو|حق‌جو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص۱۴۳-۱۴۴.</ref>.


در این [[آیه]]، [[سخن]] [[آصف بن برخیا]]، [[وزیر]] و [[وصی]]<ref>وصی بودن آصف برخیا برای حضرت سلیمان{{ع}} از برخی روایات استفاده می‌شود. ر.ک: شیخ صدوق، الامالی، ص۴۰۳؛ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۱۷۶؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۱۵۷.</ref> [[حضرت سلیمان]]{{ع}} آمده است<ref>البته در این‌باره، دیدگاه‌های دیگری نیز بیان شده است. ر.ک: حسن بن شعبه حرانی، تحف العقول، ص۴۷۸؛ محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص۹۶؛ عبدالرحمن بن محمد بن ابی‌حاتم، تفسیر القرآن العظیم، ج۹، ص۲۸۸۵؛ فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۷، ص۳۴۹؛ محمد بن عمر فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج۲۴، ص۵۵۶؛ محمد بن محمدرضا قمی مشهدی، کنز الدقائق، ج۹، ص۵۶۲؛ عبدالله بن عمر بیضاوی، انوار التنزیل و اسرار التأویل، ج۴، ص۱۶۱؛ اسماعیل بن عمروبن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج۶، ص۱۷۳؛ سید محمود آلوسی، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانی، ج۱۰، ص۱۹۸.</ref>. یقیناً، اینکه وی می‌تواند در زمانی کمتر از یک چشم برهم زدن، تخت بالقیس را نزد [[پیامبر]] خود حاضر کند، از بهره مندی وی از [[ولایت تکوینی]] حکایت می‌کند که به تصریح این [[آیه]]، از [[فضل]] [[خداوند]] بدو داده شده است. آن چه موجب [[توانمندی]] [[آصف]] بن برخا نسبت به عمل مذکور می‌شود، همان [[برخورداری از علم الهی]] است که با عبارت {{متن قرآن|عِلْمٌ مِنَ الْكِتَابِ}} از آن یاد شده و به تعبیر برخی محققان، همان [[اسم اعظم]] یا اسمای حسنایی است که غیر اکتسابی است<ref>سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۵، ص۳۶۳.</ref> و موجب نیل [[حضرت آدم]]{{ع}} به [[مقام خلافت]] شد: {{متن قرآن|وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا}}<ref>«و همه نام‌ها را به آدم آموخت» سوره بقره، آیه ۳۱.</ref>؛ با توجه به آن چه [[گذشت]]، [[الهی]] بودن [[علم]] ولی نیز ثابت می‌شود.
== منابع ==
{{منابع}}
# [[پرونده:1100498.jpg|22px]] [[عبدالله حق‌جو|حق‌جو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)| '''ولایت در قرآن''']]
{{پایان منابع}}


در پایان، یادکرد این نکته بسیار ضروری است که [[ولایت]] داشتن [[رسول خدا]]{{صل}} و مصداق مذکور در [[آیه ولایت]]، به معنای واگذاری برخی از [[امور دنیا]] به ایشان، به گونه [[تفویض]] یا [[توکیل]] نیست. به دیگر بیان، چنین نیست که [[خداوند متعال]] زمام برخی از امور عالم را به ولی داده باشد تا او مستقلاً به رتق وفتق امور بپردازد و خود دیگر در آن امور دخالتی نداشته باشد<ref>ر.ک: عبدالله جوادی آملی، ولایت در قرآن، ص۲۰۱.</ref>؛ زیرا لازمه این مدعا، محدود شدن [[ربوبیت خداوند]] [[متعال]] است، در حالی که [[آیات قرآن کریم]] به نامحدود بودن آن تصریح کرده‌اند؛ از این‌رو، همیشه باید توجه داشت که اگر ولی [[ولایتی]] دارد، [[ولایت]] او در طول [[ولایت خداوند]] [[متعال]] است<ref>گفتنی است، اگر چه برخی محققان اصل ولایت تکوینی را برای ولی الله پذیرفته‌اند، منکر ولایت طولی ولی الله شده‌اند. اینان با این استدلال که ولایت طولی ولی الله موجب محدودیت ولایت خداوند می‌شود، با رویکردی عرفانی، بر این باور شده‌اند که ولایت ولی الله، مظهر ولایت خداوند است؛ بدین معنا که «شخص، مجلی، و ولایت خداوند سبحان متجلی در آن مجلی است». عبدالله جوادی آملی، ولایت در قرآن، ص۲۲۳-۲۲۵. به نظر می‌رسد، مدعای یادشده خلاف ظاهر آیات قرآن کریم؛ چنان‌که حضرت عیسی{{ع}} می‌فرماید: {{متن قرآن|أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ... بِإِذْنِ اللَّهِ... وَأُحْيِي الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ}} (سوره آل عمران، آیه ۴۹). این آیه، مؤید نظریه ولایت طولی ولی الله است. همچنین، با توجه به آنچه گذشت، کلام برخی محققان فرهیخته معاصر نیز در این باره، خالی از تأمل نیست که در تفسیر آیه ولایت فرموده اند: «مقصود از ولایت تصرف یا ولایت تکوینی، این نیست که بعضی جهّال پنداشته‌اند که انسانی از انسان‌ها سمت سرپرستی و قیمومیت نسبت به جهان پیدا کند، به طوری که او گرداننده زمین و آسمان و خالق و رازق و محیی و ممیت من جانب الله باشد». مرتضی مطهری، ولاءها و ولایت‌ها، ص۵۸-۵۹. البته استاد شهید در یکی دیگر از آثار خود، تبیین بهتری از مقصود خود عرضه کرده‌اند که با مبانی دینی سازگار است. ایشان در کتاب آزادی معنوی می‌گویند: «اگر کسی گفته ولایت تکوینی... نگفته خدا کار عالم را العیاذبالله به یک انسان واگذار کرده و خودش رفته گوشه‌ای نشسته؛ چنین چیزی محال است». مجموعه آثار، ج۲۳، ص۴۹۵. جمع میان سخنان استاد شهید چنین است که تفویض کار عالم به یک بنده محال است، نه آنکه ولایت تکوینی مأذون از جانب خداوند محال باشد.</ref><ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان (کتاب)|معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان]]، ص ۱۸۲.</ref>
== پانویس ==
{{پانویس}}


===[[منصوب بودن به نصب الهی]]===
[[رده:ولایت]]
از تمام آن چه تاکنون بیان شد، به روشنی ثابت می‌شود که [[مردم]] نمی‌توانند ولی را برگزینند؛ در توضیح این مطلب باید گفت [[حق]] اداره [[جهان]] اصالتاً از آنِ [[خداوند]] است؛ از این‌رو، اگر کسی بخواهد بر [[جهان]] [[مدیریت]] کند، روشن است که صاحب [[حق]] باید این [[حق]] را به او بدهد. همچنین [[ولی الله]] که [[خداوند]]، [[قدرت]] [[تصرف]] در کائنات، [[سرپرستی]] [[جهان]] و [[منصب]] [[مرجعیت دینی]] را به او داده است و برخوردار از [[علم ویژه]] [[الهی]]، برای اِعمال این ولایات است، نمی‌تواند به وسیله [[مردم]] شناخته شود، از این‌رو، لزوماً [[خداوند]] او را [[تعیین]] می‌کند<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان (کتاب)|معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان]]، ص ۱۸۴.</ref>
 
==منابع==
# [[پرونده:291506008.jpg|22px]] [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان (کتاب)|'''معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان''']]
 
==پانویس==
{{یادآوری پانویس}}
{{پانویس2}}
 
[[رده:ویژگی‌های ولی]]
[[رده:مدخل]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۴ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۲۱

ولایت خلیفه الهی دارای ویژگی‌هایی است که برخی از آنها عبارت‌اند از: ولایت خلیفه الهی، تجلّی ولایت خدای سبحان است؛ هدایت به امر الهی است؛ داشتن برنامه مدوّن الهی؛ برخورداری از وحی و الهام؛ اخراج از ظلمات به سوی نور و غیره.

نخست: رحمت و دلسوزی

یکی از ویژگی‌های مهم و اساسی ولایت‌مداری خلفای الهی اعم از پیامبران و اوصیا (ع) رحمت و دلسوزی و هدایت همه‌جانبه مادّی و معنوی، فردی و اجتماعی برای سعادتمند کردن دیگران است. هدایتی که در آن دعوت به تقوا، ترغیب به کسب علم و اعمال تفکر و تعقل در مسائل معرفت‌شناسی اعم از درونی و برونی، دعوت به فضایل اخلاقی و استغفار، توبه و بندگی پروردگار عالمیان است.

دوم: ولایت خلیفه الهی، تجلّی ولایت خدای سبحان

﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ[۱]؛ ولایت خلفای الهی همچون پیامبر و وصی عطف بر ولایت خدای سبحان شده که دلالت بر وحدت بین آن دو نوع ولایت می‌کند. ولایت خدای متعال اصلی و ولایت خلفای او، تَبَعی و تجلی ولایت پروردگار متعال است؛ چنان که عصیان و نافرمانی از دستورهای ولی حق، عصیان خدای سبحان و گرفتاری در عذاب جهنم خواهد بود[۲].[۳]

سوم: هدایت به امر الهی

﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءَ الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ[۴]. کلمه "هدی" به معنای راهنمایی و دلالت کردن بر چیزی است که متعلق آن امور مادی و معنوی است. هدایت از جانب خدای متعال یا تشریعی است و یا تکوینی، مانند: ﴿وَالَّذِي قَدَّرَ فَهَدَى[۵] و تشریعی مانند: ﴿قُلْ إِنَّنِي هَدَانِي رَبِّي إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ دِينًا قِيَمًا مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا[۶].

هدایت خلفای الهی (ع) نیز تشریعی و تکوینی است؛ اما تشریعی آن نسبت به تکوینی عمومیت دارد و آن، هدایت به سوی صراط‍ و راه مستقیم﴿وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِنْ أَمْرِنَا مَا كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ وَلَكِنْ جَعَلْنَاهُ نُورًا نَهْدِي بِهِ مَنْ نَشَاءُ مِنْ عِبَادِنَا وَإِنَّكَ لَتَهْدِي إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ[۷] با امر و عنایت الهی بوده که شامل امور مادی و معنوی و همه افراد می‌شود[۸].

چهارم: داشتن برنامه مدوّن الهی

یکی از ویژگی‌های خلفای پروردگار عالمیان، این است که دارای برنامه مشخص و قانون مُدَوّن از جانب او هستند، از جانب خالقی که بر مخلوقاتش احاطه علمی دارد و آنچه برای رشد، تکامل فردی و تعامل اجتماعی، مورد نیاز بشر و برای او ضروری است، تحت عنوان کتاب، بر خلیفه‌اش نازل می‌کند، کتابی که قوانین آن را حکیم علی‌الاطلاق با اغماض نکردن از کوچک‌ترین مسأله مورد نیاز بشر در امور مادّی و معنوی، تدوین کرده است و پیامبران و اوصیا (ع)، با عنایت خدای سبحان، بر اجرای آن نظارت کرده و در مواقع لزوم، آن را تفسیر و تبیین می‌کنند[۹].

پنجم: برخورداری از وحی و الهام

انبیا و اوصیا (ع)، هماره مورد عنایت ویژه الهی بوده و هستند و در زمان نیاز، به آنان وحی یا الهام می‌شده و می‌شود. بنابراین، یکی دیگر از ویژگی‌های ولایت ولی حق، داشتن وحی و الهام الهی است که حاکی از نبودن کوچک‌ترین انحراف در هدایت انسان‌ها توسط‍ آنان به سوی سعادت دنیوی و اخروی است[۱۰].

ششم: اخراج از ظلمات به سوی نور

﴿قَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَيْكُمْ ذِكْرًا رَسُولًا يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِ اللَّهِ مُبَيِّنَاتٍ لِيُخْرِجَ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ[۱۱]؛ وجود انبیا و اوصیا (ع) همچون نور معنوی، روشنی‌بخش افراد خواهند بود، لذا هر که خود را در معرض تابش نور معنوی آنان قرار دهد، نورانی شده و از ظلمات بیرون می‌آید. و نحوه خروج از ظلمات به سوی نور، به تأثیرپذیری و قابلیت افراد بستگی دارد[۱۲].

منابع

پانویس

  1. «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.
  2. سوره جن، آیه ۲۳.
  3. حق‌جو، عبدالله، ولایت در قرآن، ص۱۳۸-۱۳۹.
  4. «و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری می‌کردند و به آنها انجام کارهای نیک و برپا داشتن نماز و دادن زکات را وحی کردیم و آنان پرستندگان ما بودند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.
  5. «و آنکه اندازه کرد و راه نمود» سوره اعلی، آیه ۳.
  6. «بگو: بی‌گمان پروردگارم مرا به راهی راست راهنمایی کرده است، به دینی استوار، آیین ابراهیم درست‌آیین» سوره انعام، آیه ۱۶۱.
  7. «و بدین‌گونه ما روحی از امر خویش را به تو وحی کردیم؛ تو نمی‌دانستی کتاب و ایمان چیست ولی ما آن را نوری قرار دادیم که بدان از بندگان خویش هر که را بخواهیم راهنمایی می‌کنیم و بی‌گمان تو، به راهی راست راهنمایی می‌کنی» سوره شوری، آیه ۵۲.
  8. حق‌جو، عبدالله، ولایت در قرآن، ص۱۳۹-۱۴۱.
  9. حق‌جو، عبدالله، ولایت در قرآن، ص۱۴۱.
  10. حق‌جو، عبدالله، ولایت در قرآن، ص۱۴۱.
  11. «خداوند برای شما یادکردی فرستاده است پیامبری که بر شما آیات روشنگر خداوند را می‌خواند تا کسانی را که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند به سوی روشنایی، از تیرگی‌ها بیرون آورد» سوره طلاق، آیه ۱۰-۱۱
  12. حق‌جو، عبدالله، ولایت در قرآن، ص۱۴۳-۱۴۴.