مراد از عصمت در مقام تلقی وحی چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - 'رده:کتاب‌شناسی کتاب‌های عصمت|کتاب‌شناسی' به 'رده:کتاب‌های عصمت|کتاب‌شناسی')
جز (جایگزینی متن - 'رده:مقاله‌شناسی مقاله‌های عصمت|مقاله‌شناسی' به 'رده:مقاله‌های عصمت|مقاله‌شناسی')
خط ۱۰۷: خط ۱۰۷:
{{منبع‌ جامع}}
{{منبع‌ جامع}}
* [[:رده:کتاب‌های عصمت|کتاب‌شناسی عصمت]]؛
* [[:رده:کتاب‌های عصمت|کتاب‌شناسی عصمت]]؛
* [[:رده:مقاله‌شناسی مقاله‌های عصمت|مقاله‌شناسی عصمت]]؛
* [[:رده:مقاله‌های عصمت|مقاله‌شناسی عصمت]]؛
* [[:رده:پایان‌نامه‌های عصمت|پایان‌نامه‌شناسی عصمت]].
* [[:رده:پایان‌نامه‌های عصمت|پایان‌نامه‌شناسی عصمت]].
{{پایان منبع‌ جامع}}
{{پایان منبع‌ جامع}}

نسخهٔ ‏۲۹ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۰۰:۰۱

مراد از عصمت در مقام تلقی وحی چیست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ عصمت
مدخل بالاترعصمت پیامبران
مدخل اصلیعصمت در تلقی وحی
تعداد پاسخ۴ پاسخ

مراد از عصمت در مقام تلقی وحی چیست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث عصمت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی عصمت مراجعه شود.

پاسخ جامع اجمالی

یکی از عرصه‌های عصمت پیامبران، عصمت در دریافت و اخذ وحی است که به دو روش با واسطه فرشته وحی یا بدون واسطه و به صورت مستقیم از جانب خدای متعال صورت می‌گیرد. به این نوع از عصمت، عصمت در تلقی وحی نیز گفته می‌شود.

در تبیین مفهوم عصمت در دریافت شریعت می‌‌توان گفت: پیامبران شریعت را به طور دقیق و بدون هرگونه زیاده و نقصانی از مبدأ وحیانی دریافت می‌کنند. عصمت در حفظ شریعت نیز یعنی انبیاء در فاصله میان اخذ تا ابلاغ شریعت، در حفظ و نگهداری شریعت دچار سهو و نسیان نمی‌شوند. ضمناً در این مرتبه خطای عمدی متصور نیست بلکه آنچه مطرح است سهو و نسیان است[۱].[۲]

بر اساس آنچه گذشت می‌توان گفت: از جمله مباحث مورد اتفاق اندیشمندان امامیه در این قرون و حتی امروز، ضرورت عصمت پیامبران از گناه پس از تصدی منصب نبوت و امامت است. تصریح به این مسأله دست کم از دوران امامان معصوم(ع) مطرح شده و تا به امروز نیز ادامه داشته است[۳]. این بخش خود به چهار قسم دیگر تقسیم می‌شود که عبارت‌اند از:

اول: عصمت در تلقی و ابلاغ وحی؛

دوم: عصمت در تفسیر و تبیین وحی؛

سوم: عصمت از اشتباه، خطا و فراموشی در انجام تکالیف شخصی و اجتماعی،

چهارم: عصمت از گناه.

بیشتر متکلمان شیعه و سنی، عصمت انبیا در این مراحل ـ دست کم در دروغگو نبودن در مقام تبلیغ ـ را قبول دارند[۴]. به غیر از قاضی عبدالجبار که کذب سهوی را در تبلیغ رسالت تجویز کرده است[۵].[۶] همچنین عموم مسلمانان، پیامبران را در ابلاغ وحی نیز معصوم می‌دانند؛ تنها گروهی از «کرامیه» و «حشویه» لغزش پیامبران را در گفتار پذیرفته و افسانه غرانیق را شاهد آن دانسته‌اند[۷].[۸]

عصمت در این مرحله دو بخش دارد:

  1. عصمت از دروغ؛
  2. عصمت از خطا در تلقّی و دریافت و فهم وحی و رساندن آن به مردم.

دلایل عقلی و قرآنی و روایی بسیاری برای عصمت در این دو بخش بیان شده است که به چند مورد اشاره می‌کنیم[۹].

دیدگاه‌ متکلمان اسلامی

امامیه

امامیه به مصونیت پیامبران از هر گونه خطا و لغزشی اعم از تعمدی و سهوی در تلقی وحی و ابلاغ آن قائل هستند.

اشاعره

اکثر اشاعره سعی دارند عصمت پیامبران در این مقام را بپذیرند، لکن اعتقاد آنان در عدم کذب پیامبران در مقام وحی و تبلیغ آن صریح است، اما درباره امکان سهو و نسیان مناقشه برانگیز است؛ چراکه آنان بیشتر از عبارت عصمتهم عن تعمد الکذب استفاده می‌کنند که درباره خطا و نسیان ساکت است، برخی نیز مانند کرّامیه و حشویه از عدم عصمت در مقام خطا و نسیان طرفداری کردند. قاضی باقلانی تصریح کرده است که خطای پیامبر در تبلیغ دین منافاتی با تصدیق نبوت وی ندارد.

معتزله

آنان قول به خطا و سهو در امر شریعت و وحی را قول اقلیت معرفی می‌کنند. قاضی عبدالجبار خطا و سهو در امر دین که موجب اشتباه مخاطبان باشد را انکار می‌کنند، اما سهوی که موجب اشتباه نگردد را میپذیرد. مانند سهو در تعداد رکعات نماز یا کیفیت آن. خیاط و ابن ابی الحدید نیز منکر سهو و خطا در امر دین بودند[۱۰].

پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه

۱. بهروز مینایی؛
آقای دکتر بهروز مینایی در کتاب «اندیشه کلامی عصمت» در این‌باره گفته‌ است:

«این حوزه از عصمت، تقریباً مورد پذیرش تمامی طوایف مسلمانان قرار گرفته است و می‌توان گفت عصمت در مقام تلقّی و ابلاغ وحی از پذیرش اصل نبوت انفکاک ناپذیر است. عقل میان پذیرش نبوت و بین مطابق بودن پیام وی یعنی به دوربودن از خطا و خیانت ملازمه می‌بیند. ادعای اجماع دست کم در مسئله عدم کذب پیامبر در مقام تبلیغ مطرح است. در عین حال قاضی ابوبکر باقلانی سهو و نسیان در مقام ابلاغ وحی را جایز دانسته است و بعضی از کرّامیه مسئله کذب پیامبر در مقام تبلیغ را نیز جایز شمرده‌اند[۱۱]. نیز کسانی که افسانه غرانیق را نقل کرده[۱۲] و محتوای آن را می‌پذیرند، احتمال تصرف شیاطین در محتوای وحی را منتفی نمی‌دانند.

ذکر چند نکته در این حوزه از عصمت ضروری به نظر می‌رسد:

الف) بعضی دایره این حوزه از عصمت را در سه مقام تصویر کرده‌اند:

  1. مقام اخذ و تلقّی وحی از خداوند متعال؛
  2. مقام حفظ و ضبط وحی الهی؛
  3. مقام بازخوانی و ابلاغ پیام الهی به مردم[۱۳].

برخی نیز تنها به مقام نخست و سوم بسنده کرده[۱۴]، عده‌ای دیگر تنها مقام سوم را بررسی کرده‌اند[۱۵]. دسته یکم می‌گویند: افزون بر اینکه پیامبر باید وحی را درست دریافت کند و در بازگوکردن پیام خدا برای مردم هم معصوم باشند لازم است در فاصله این دو (اخذ و بازخوانی) نیز باید محتوای وحی الهی از هرگونه تصرف از انحراف سهوی یا عمدی محفوظ و مصون بماند.

نگارنده معتقد است محدودکردن به سه مقام یا اکتفای به مقام سوم یا مقام اخذ و ابلاغ، بستگی به نحوۀ تعبیر ما از ابلاغ یا تبلیغ وحی الهی به مردم دارد و بحث چندان مهمی نیست. خطاها در پیام‌های بشری و ابلاغ آن توسط یک واسطه به فرد یا افراد دیگر در سه مقام مطرح است. گیرنده پیام در موقع شنیدن پیام ممکن است خطا کند یا پس از شنیدن ممکن است دچار سهو و فراموشی شود یا در موقع بازگوکردن پیام به دیگران، عمداً یا سهواً در آن تصرف کند. اگر ما عصمت در مقام ابلاغ را این‌گونه معنا کردیم که همان‌گونه که پیام الهی را تلقّی کرده است آن را بی‌هیچ کاستی یا زیادی به مردم برساند، تمامی مقام‌های سه گانه را در بر خواهد داشت.

ب) برخی از بزرگان معنای ابلاغ را از مفهوم نخستین آن توسعه داده‌اند و دایره شمول این پیام رسانی پیامبران را به حوزه برداشت و فهم افراد بشری از پیام الهی نیز تسرّی داده‌اند[۱۶]. اگر انبیا پیام الهی را بی‌هیچ کم و کاست به مردم برسانند، ولی مردم به دلیل پیش‌فرض‌ها و معرفت‌های برون‌دینی، به‌گونه وارونه‌ای پیام خدا را فهم کنند، درواقع آن معارف اصیل به مردم ابلاغ نشده است؛ ازاین رو همان ادلّه‌ای که دلالت بر عصمت پیامبران در مقام ابلاغ وحی دارند، بر عصمت فهم و برداشت انسان‌ها از معارف دینی نیز صحه می‌گذارند.

بسی روشن است که عمق فهم افراد بشری با یکدیگر متفاوت است. منظور از تفاوت فهم بشر از معارف دینی، نفی برداشت‌های متضاد و متعارض و در عرض هم است که با عصمت در مقام ابلاغ منافات دارد، نه اختلاف در سطح فهم و درک مردم از معارف دینی. یقیناً درکی که اصحاب خاص رسول خدا (ص) و اولیای الهی از معارف داشتند با درک و فهم تودۀ مردم بسیار متفاوت بود»[۱۷].[۱۸]
2. حجت الاسلام و المسلمین دکتر قدردان قراملکی؛
حجت الاسلام و المسلمین قدردان قراملکی در کتاب «کاوشی در ماهیت و قلمرو عصمت» در این‌باره گفته‌‌اند:

«دیدگاه‌ متکلمان اسلامی

  1. امامیه: امامیه به مصونیت پیامبران از هر گونه خطا و لغزشی اعم از تعمدی و سهوی در تلقی وحی و ابلاغ آن قایل هستند.
  2. اشاعره: اکثر اشاعره سعی دارند عصمت پیامبران در این مقام را بپذیرند، لکن اعتقاد آنان در عدم کذب پیامبران در مقام وحی و تبلیغ آن صریح است، اما درباره امکان سهو و نسیان مناقشه برانگیز است؛ چراکه آنان بیشتر از عبارت عصمتهم عن تعمد الکذب استفاده می‌کنند که درباره خطا و نسیان ساکت است، برخی نیز مانند کرّامیه و حشویه از عدم عصمت در مقام خطا و نسیان طرفداری کردند. قاضی باقلانی تصریح کرده است که خطای پیامبر در تبلیغ دین منافاتی با تصدیق نبوت وی ندارد.
  3. معتزله: آنان قول به خطا و سهو در امر شریعت و وحی را قول اقلیت معرفی می‌کنند. قاضی عبدالجبار خطا و سهو در امر دین که موجب اشتباه مخاطبان باشد را انکار می‌کنند، اما سهوی که موجب اشتباه نگردد را میپذیرد. مانند سهو در تعداد رکعات نماز یا کیفیت آن. خیاط و ابن ابی الحدید نیز منکر سهو و خطا در امر دین بودند»[۱۹].
3. حجت الاسلام و المسلمین فاریاب؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمد حسین فاریاب در کتاب «عصمت امام» در این‌باره گفته‌ است:

«یکی از مسائل مورد اتفاق اندیشمندان امامیه در این قرون و حتی امروز، ضرورت عصمت پیامبران از گناه پس از تصدی منصب نبوت و امامت است. تصریح به این مسأله دست کم از دوران امامان معصوم(ع) مطرح شده و تا به امروز نیز ادامه داشته است[۲۰]. این بخش خود به چهار قسم دیگر تقسیم می‌شود که عبارت‌اند از:

اول: عصمت در تلقی و ابلاغ وحی؛

دوم: عصمت در تفسیر و تبیین وحی؛

سوم: عصمت از اشتباه، خطا و فراموشی در انجام تکالیف شخصی و اجتماعی،

چهارم: عصمت از گناه.

یکی از وظایف انبیا، دریافت وحی از خداوند متعال و رساندن آن به مردم است که بالاترین مرتبه عصمت و قوام نبوت به شمار می‌رود. بیشتر متکلمان شیعه و سنی، عصمت انبیا در این مراحل ـ دست کم در دروغگو نبودن در مقام تبلیغ ـ را قبول دارند[۲۱]. به غیر از قاضی عبدالجبار که کذب سهوی را در تبلیغ رسالت تجویز کرده است»[۲۲].[۲۳].
4. احمد حسین شریفی؛
آقایان دکتر یوسفیان و شریفی در «پژوهشی در عصمت معصومان» در این‌باره گفته‌‌اند: «تلقی به معنای "دریافت کردن" می‌باشد. منظور از عصمت در مقام تلقّی وحی این است که پیامبر، وحی را همان طور که در لوح و خزانه علم الهی است، بدون کم و زیاد، دریافت می‌کند، و در این میان نه شیاطین می‌توانند در آن تصرف نمایند؛ نه فرشتگانی که واسطه در رساندن پیام خداوند می‌باشد مرتکب خطا می‌گردند؛ و نه ابزار ادراکی پیامبر (ص) در فهم و دریافت کامل آن به اشتباه می‌رود»[۲۴].

منبع‌شناسی جامع عصمت

پانویس

  1. ر.ک: سبحانی، جعفر، منشور جاوید، ج۳، ص۱۸۰.
  2. مهدوی اعلاء، مهدی، خاتم شیشه‌بر، علی رضا، بازکاوی نگرش اندیشمندان علم کلام در باب قلمرو عصمت انبیاء‌؛ با تاکید بر آراء سید مرتضی و فخرالدین رازی، پژوهشنامه کلام تطبیقی شیعه بهار و تابستان ۱۴۰۱ - شماره ۱، ص۱۴۸ ـ ۱۶۸.
  3. فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص۴۱۲.
  4. شرح الأسماء الحسنى، ج۲، ص۳۶؛ ر.ک: أبو عبدالله محمد بن عبدالباقی الزرقانی المصری المالکی، شرح المواهب اللدنیه بالمنح المحمدیه، ج۵، ص۳۱۴؛ گوهر مراد، ص۴۲۱؛ ایجی، المواقف، ص۳۵۸.
  5. «وایضا لا خلاف بین الامه فی وجوب عصمتهم فیما یتعلق بالتبلیغ و عدم جواز الخطاء فیه لا عمدا ولا سهوا والا لم یبق الاعتماد علی شئ من الشرایع»، ر.ک: شرح قوشچی، ص۴۶۴. تجویز خطا در ابلاغ رسالت به صورت سهو و نسیان به ابوبکر باقلانی نیز نسبت داده شده است. ر.ک: ایجی، المواقف، ص۳۵۸؛ گوهر مراد، ص۴۲۱؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج۱۱، ص۸۹.
  6. ففاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص۳۸۰-۲۷۹
  7. عبدالحمید بن حبة الله بن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، ج۷، ص۱۸.
  8. انواری، جعفر، نور عصمت بر سیمای نبوت ص۵۹-۶۴.
  9. فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص۳۸۰-۲۷۹
  10. قدردان قراملکی، محمد حسن، کاوشی در ماهیت و قلمرو عصمت، مجله پگاه حوزه، مرداد ماه ۱۳۸۳ ش۱۳۹.
  11. برای اطلاع بیشتر درباره این حوزه از عصمت و اقوال آن ر.ک: محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۱۱، ص۸۹؛ میرسیدشریف جرجانی، شرح المواقف قاضی عضدالدین ایجی، ج۸، ص۲۶۳؛ قاضی عضدالدین ایجی، المواقف، ص۳۵۸؛ سعدالدین تفتازانی، شرح المقاصد، ج۴، ص۵۰؛ محمدحسن مظفر، دلائل الصدق، ج۱، ص۶۰۴؛ عبدالرزاق لاهیجی، گوهر مراد، ص۴۲۱؛ ابن میثم البحرانی، قواعد المرام فی علم الکلام، ص۱۲۵؛ فاضل مقداد، ارشاد الطالبین الی نهج المسترشدین، ص۳۰۴؛ عبدالکریم شهرستانی، الملل و النحل، ج۱، ص۱۱۰؛ سید مرتضی، تنزیه الانبیاء و الائمه، ص۲؛ علامه حلّی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص۳۷۵.
  12. ر.ک: جلال الدین السیوطی، الدرالمنثور، ج۴، ص۳۶۶ - ۳۶۸؛ علی بن برهان الدین الحلبی، السیرةالحلبیه، ج۱، ص۳۲۴ - ۳۲۷؛ محمدحسن مظفر، دلائل الصدق، ج۱، ص۶۰۳؛ محمدهادی معرفت، تنزیه انبیا از آدم تا خاتم، ص۱۹۵ - ۱۹۶.
  13. ر.ک: جعفر سبحانی، الالهیات، ج۳، ص۱۸۵؛ عبدالله جوادی آملی، شریعت در آینه معرفت، ص۱۲۱ – ۱۲۳؛ سیدمحمدحسین طباطبائی، وحی یا شعور مرموز، ص۱۹ - ۲۰.
  14. احمدحسین شریفی و حسن یوسفیان، پژوهشی در عصمت معصومان، ص۹۵.
  15. محمدجواد مغنیه، الجوامع و الفوارق بین الشیعة و السنه، ص۱۹۱.
  16. عبدالله جوادی آملی، شریعت در آینه معرفت، ص۵۵ - ۵۷.
  17. احمدحسین شریفی و حسن یوسفیان، پژوهشی در عصمت معصومان، ص۹۶.
  18. مینایی، بهروز، اندیشه کلامی عصمت، ص ۳۵۶.
  19. قدردان قراملکی، محمد حسن، کاوشی در ماهیت و قلمرو عصمت، مجله پگاه حوزه، مرداد ماه ۱۳۸۳ ش۱۳۹.
  20. فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص۴۱۲.
  21. شرح الأسماء الحسنى، ج۲، ص۳۶؛ ر.ک: أبو عبدالله محمد بن عبدالباقی الزرقانی المصری المالکی، شرح المواهب اللدنیه بالمنح المحمدیه، ج۵، ص۳۱۴؛ گوهر مراد، ص۴۲۱؛ ایجی، المواقف، ص۳۵۸.
  22. «وایضا لا خلاف بین الامه فی وجوب عصمتهم فیما یتعلق بالتبلیغ و عدم جواز الخطاء فیه لا عمدا ولا سهوا والا لم یبق الاعتماد علی شئ من الشرایع»، ر.ک: شرح قوشچی، ص۴۶۴. تجویز خطا در ابلاغ رسالت به صورت سهو و نسیان به ابوبکر باقلانی نیز نسبت داده شده است. ر.ک: ایجی، المواقف، ص۳۵۸؛ گوهر مراد، ص۴۲۱؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج۱۱، ص۸۹.
  23. فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص ۲۷۹ - ۲۸۰.
  24. شریفی، احمد حسین، یوسفیان، حسن، پژوهشی در عصمت معصومان ص۹۰.