استکبار در معارف دعا و زیارات: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
(۲۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = استکبار | |||
| عنوان مدخل = استکبار | |||
| مداخل مرتبط = [[استکبار در قرآن]] - [[استکبار در فقه سیاسی]] - [[استکبار در معارف دعا و زیارات]] - [[استکبار در معارف و سیره سجادی]] - [[استکبار در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]] | |||
| پرسش مرتبط = | |||
}} | |||
''' | '''استکبار''' از ریشه [[کبر]] به معنای برتریخواهی<ref>التحقیق فی کلمات القرآن الکریم.</ref> [[عناد]] و [[تکبر]] از [[پذیرش حق]]<ref>لسانالعرب.</ref> و [[خودبزرگبینی]] دروغین<ref>مجمعالبحرین.</ref> است. | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
در [[قرآن کریم]] علاوه بر ماده کبر، کلمه عُتُوّ و و برخی مشتقات آن نیز به معنای استکبار آمده است. بدترین نوع استکبار عدم [[تمکین]] و [[تواضع]] در برابر [[فرمان خداوند]] و [[انبیای الهی]] است<ref>{{متن قرآن|وَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا أَفَلَمْ تَكُنْ آيَاتِي تُتْلَى عَلَيْكُمْ فَاسْتَكْبَرْتُمْ وَكُنْتُمْ قَوْمًا مُجْرِمِينَ}} «و امّا (ای) کافران! آیا آیات مرا بر شما نمیخواندند که گردنکشی کردید و قومی گناهکار بودید؟» سوره جاثیه، آیه ۳۱؛ {{متن قرآن|وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَقَفَّيْنَا مِنْ بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ أَفَكُلَّمَا جَاءَكُمْ رَسُولٌ بِمَا لَا تَهْوَى أَنْفُسُكُمُ اسْتَكْبَرْتُمْ فَفَرِيقًا كَذَّبْتُمْ وَفَرِيقًا تَقْتُلُونَ}} «و بیگمان به موسی کتاب بخشیدیم و پس از وی پیامبران (دیگر) را در پی آوردیم و به عیسی پسر مریم برهانها (ی روشن) دادیم و او را با روح القدس نیرومند کردیم؛ پس چرا هرگاه پیامبری، پیامی نادلخواه شما نزدتان آورد سرکشی ورزیدید، گروهی را دروغگو شمردید و گروهی را میکشتید؟» سوره بقره، آیه ۸۷؛ {{متن قرآن|إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعًا يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَيَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ}} «بیگمان فرعون در زمین (مصر) گردنکشی ورزید و مردم آنجا را دستهدسته کرد. دستهای از آنان را به ناتوانی میکشاند، پسرانشان را سر میبرید و زنانشان را زنده وا مینهاد، به یقین او از تبهکاران بود» سوره قصص، آیه ۴؛ {{متن قرآن|وَاسْتَكْبَرَ هُوَ وَجُنُودُهُ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ إِلَيْنَا لَا يُرْجَعُونَ}} «و او و سپاهیانش در آن سرزمین به ناراستی گردنکشی ورزیدند و پنداشتند که به سوی ما بازگردانده نمیشوند» سوره قصص، آیه ۳۹.</ref>. | در [[قرآن کریم]] علاوه بر ماده کبر، کلمه عُتُوّ و و برخی مشتقات آن نیز به معنای استکبار آمده است. بدترین نوع استکبار عدم [[تمکین]] و [[تواضع]] در برابر [[فرمان خداوند]] و [[انبیای الهی]] است<ref>{{متن قرآن|وَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا أَفَلَمْ تَكُنْ آيَاتِي تُتْلَى عَلَيْكُمْ فَاسْتَكْبَرْتُمْ وَكُنْتُمْ قَوْمًا مُجْرِمِينَ}} «و امّا (ای) کافران! آیا آیات مرا بر شما نمیخواندند که گردنکشی کردید و قومی گناهکار بودید؟» سوره جاثیه، آیه ۳۱؛ {{متن قرآن|وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَقَفَّيْنَا مِنْ بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ أَفَكُلَّمَا جَاءَكُمْ رَسُولٌ بِمَا لَا تَهْوَى أَنْفُسُكُمُ اسْتَكْبَرْتُمْ فَفَرِيقًا كَذَّبْتُمْ وَفَرِيقًا تَقْتُلُونَ}} «و بیگمان به موسی کتاب بخشیدیم و پس از وی پیامبران (دیگر) را در پی آوردیم و به عیسی پسر مریم برهانها (ی روشن) دادیم و او را با روح القدس نیرومند کردیم؛ پس چرا هرگاه پیامبری، پیامی نادلخواه شما نزدتان آورد سرکشی ورزیدید، گروهی را دروغگو شمردید و گروهی را میکشتید؟» سوره بقره، آیه ۸۷؛ {{متن قرآن|إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعًا يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَيَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ}} «بیگمان فرعون در زمین (مصر) گردنکشی ورزید و مردم آنجا را دستهدسته کرد. دستهای از آنان را به ناتوانی میکشاند، پسرانشان را سر میبرید و زنانشان را زنده وا مینهاد، به یقین او از تبهکاران بود» سوره قصص، آیه ۴؛ {{متن قرآن|وَاسْتَكْبَرَ هُوَ وَجُنُودُهُ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ إِلَيْنَا لَا يُرْجَعُونَ}} «و او و سپاهیانش در آن سرزمین به ناراستی گردنکشی ورزیدند و پنداشتند که به سوی ما بازگردانده نمیشوند» سوره قصص، آیه ۳۹.</ref>. | ||
از منظر [[امام سجاد]]{{ع}}، دعوی | از منظر [[امام سجاد]] {{ع}}، دعوی بزرگی و [[عظمت]] فقط سزاوار [[خداوند]] است و هیچ موجودی یارای بزرگی و تکبر ندارد: «بار خدایا! تویی آن [[خدای یکتا]] که هیچ خدایی جز تو نیست؛ [[خداوند]] [[کریم]] و [[بخشنده]] و در [[کرم]] و [[بخشندگی]] به حد نهایت، خداوند [[عظیم]] و در [[عظمت]] بیمانند، کبیر و صاحب کبریا»<ref>نیایش چهل و هفتم.</ref>. | ||
«ای خداوند، تو [[برتر]] از آنی که تو را همتایان یا اضدادی باشد، بزرگتر از آنی که تو را همانند یا اقرانی باشد. منزهی تو و هیچ خدایی جز تو نیست»<ref>نیایش بیست و هشتم.</ref>. | «ای خداوند، تو [[برتر]] از آنی که تو را همتایان یا اضدادی باشد، بزرگتر از آنی که تو را همانند یا اقرانی باشد. منزهی تو و هیچ خدایی جز تو نیست»<ref>نیایش بیست و هشتم.</ref>. | ||
[[امام سجاد]]{{ع}}، همگان را به [[پرهیز]] از صفت [[شیطانی]] [[تکبر]] و [[گردنکشی]] در برابر خداوند فرا میخواند و اظهار [[ضعف]] و [[ناتوانی]] در برابر [[خالق]] [[یکتا]] را موجب عظمت و | [[امام سجاد]] {{ع}}، همگان را به [[پرهیز]] از صفت [[شیطانی]] [[تکبر]] و [[گردنکشی]] در برابر خداوند فرا میخواند و اظهار [[ضعف]] و [[ناتوانی]] در برابر [[خالق]] [[یکتا]] را موجب عظمت و شکوه [[انسان]] میداند: «ای خداوند، از گردنکشی در برابر تو [[بیزاری]] میجویم و از [[اصرار]] در [[گناه]] به تو [[پناه]] میآورم و از هر قصوری که ورزیدهام [[آمرزش]] میخواهم و در هر [[خدمت]] که فرومانم از تو [[یاری]] میطلبم»<ref>نیایش دوازدهم.</ref>. | ||
«ای خداوند، | «ای خداوند، دست سؤال پیش تو دراز کردهام، همانند موجود حقیر [[ذلیل]] بینوای [[فقیر]] ترسان، زنهار خواه، همراه با [[ترس]] و [[تضرع]] و پناه آوردن به تو و التجا به جلال تو، نه از سر گردنکشی و چون [[متکبران]] به تکبر»<ref>نیایش چهلوهفتم.</ref>. | ||
و با گوشزد [[آیه]] ۶۰ از [[سوره غافر]] عرضه میدارد: «بار خدایا، دعای [[بندگان]] را به درگاه خود، [[عبادت]] خواندهای و ترک آن را [[خودپسندی]] و [[سرکشی]]، و کسانی را که از آن سر برتابند [[وعده]] [[جهنم]] و [[خواری]] دادهای»<ref>نیایش چهل و پنجم.</ref>. | و با گوشزد [[آیه]] ۶۰ از [[سوره غافر]] عرضه میدارد: «بار خدایا، دعای [[بندگان]] را به درگاه خود، [[عبادت]] خواندهای و ترک آن را [[خودپسندی]] و [[سرکشی]]، و کسانی را که از آن سر برتابند [[وعده]] [[جهنم]] و [[خواری]] دادهای»<ref>نیایش چهل و پنجم.</ref>. | ||
صفت تکبر و کبرایی، مخصوص خالق هستی است و انسان ناتوانتر از آن است که خود را بزرگ بشمرد، زیرا این صفت موجب خواری و [[عذاب]] انسان است. از اینرو پیوسته باید مورد کنترل و [[مراقبت]] قرار گیرد: «بار خدایا، [[درود]] بفرست بر [[محمد]] و خاندانش و هرگاه مرا در نظر [[مردم]] به درجتی فرا میبری به همان [[قدر]] در نفس خود خوارم گردان و هرگاه مرا به عزتی آشکار مینوازی به همان قدر در نفس خود ذلیل گردان»<ref>نیایش بیستم.</ref>.<ref>التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، حسن مصطفوی، ۱۳۶۰، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب الصحیفة السجادیة، امام زینالعابدین{{ع}}، ۱۴۱۸، قم، نشر الهادی؛ صحیفه سجادیه، ترجمه عبدالمحمد آیتی، ۱۳۷۵، تهران، انتشارات سروش؛ قرآن، حکیم، ترجمه ناصر مکارم شیرازی، ۱۳۷۳، قم، دارالقرآن الکریم؛ لسانالعرب، | صفت تکبر و کبرایی، مخصوص خالق هستی است و انسان ناتوانتر از آن است که خود را بزرگ بشمرد، زیرا این صفت موجب خواری و [[عذاب]] انسان است. از اینرو پیوسته باید مورد کنترل و [[مراقبت]] قرار گیرد: «بار خدایا، [[درود]] بفرست بر [[محمد]] و خاندانش و هرگاه مرا در نظر [[مردم]] به درجتی فرا میبری به همان [[قدر]] در نفس خود خوارم گردان و هرگاه مرا به عزتی آشکار مینوازی به همان قدر در نفس خود ذلیل گردان»<ref>نیایش بیستم.</ref>.<ref>التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، حسن مصطفوی، ۱۳۶۰، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب الصحیفة السجادیة، امام زینالعابدین {{ع}}، ۱۴۱۸، قم، نشر الهادی؛ صحیفه سجادیه، ترجمه عبدالمحمد آیتی، ۱۳۷۵، تهران، انتشارات سروش؛ قرآن، حکیم، ترجمه ناصر مکارم شیرازی، ۱۳۷۳، قم، دارالقرآن الکریم؛ لسانالعرب، محمد بن مکرم ابنمنظور، ۱۴۱۴، بیروت، دار صادر؛ مجمعالبحرین، فخرالدین طریحی، ۱۳۷۵، تهران، مرتضوی.</ref>.<ref>[[علی اکبر شایستهنژاد|شایستهنژاد، علی اکبر]]، [[دانشنامه صحیفه سجادیه (کتاب)|مقاله «استکبار»، دانشنامه صحیفه سجادیه]]، ص ۴۹.</ref> | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||
{{مدخل وابسته}} | |||
* [[تکبر]] | * [[تکبر]] | ||
* [[استبداد]] | * [[استبداد]] | ||
* [[ظلم]] | * [[ظلم]] | ||
* [[سلطهگری]] | * [[سلطهگری]] | ||
{{پایان مدخل وابسته}} | |||
==منابع== | == منابع == | ||
{{منابع}} | |||
# [[پرونده:1100609.jpg|22px]] [[علی اکبر شایستهنژاد|شایستهنژاد، علی اکبر]]، [[دانشنامه صحیفه سجادیه (کتاب)|'''مقاله «استکبار»، دانشنامه صحیفه سجادیه''']] | # [[پرونده:1100609.jpg|22px]] [[علی اکبر شایستهنژاد|شایستهنژاد، علی اکبر]]، [[دانشنامه صحیفه سجادیه (کتاب)|'''مقاله «استکبار»، دانشنامه صحیفه سجادیه''']] | ||
{{پایان منابع}} | |||
==پانویس== | == پانویس == | ||
{{ | {{پانویس}} | ||
[[رده:استکبار | [[رده:استکبار]] | ||
نسخهٔ کنونی تا ۱۳ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۳۷
استکبار از ریشه کبر به معنای برتریخواهی[۱] عناد و تکبر از پذیرش حق[۲] و خودبزرگبینی دروغین[۳] است.
مقدمه
در قرآن کریم علاوه بر ماده کبر، کلمه عُتُوّ و و برخی مشتقات آن نیز به معنای استکبار آمده است. بدترین نوع استکبار عدم تمکین و تواضع در برابر فرمان خداوند و انبیای الهی است[۴].
از منظر امام سجاد (ع)، دعوی بزرگی و عظمت فقط سزاوار خداوند است و هیچ موجودی یارای بزرگی و تکبر ندارد: «بار خدایا! تویی آن خدای یکتا که هیچ خدایی جز تو نیست؛ خداوند کریم و بخشنده و در کرم و بخشندگی به حد نهایت، خداوند عظیم و در عظمت بیمانند، کبیر و صاحب کبریا»[۵]. «ای خداوند، تو برتر از آنی که تو را همتایان یا اضدادی باشد، بزرگتر از آنی که تو را همانند یا اقرانی باشد. منزهی تو و هیچ خدایی جز تو نیست»[۶].
امام سجاد (ع)، همگان را به پرهیز از صفت شیطانی تکبر و گردنکشی در برابر خداوند فرا میخواند و اظهار ضعف و ناتوانی در برابر خالق یکتا را موجب عظمت و شکوه انسان میداند: «ای خداوند، از گردنکشی در برابر تو بیزاری میجویم و از اصرار در گناه به تو پناه میآورم و از هر قصوری که ورزیدهام آمرزش میخواهم و در هر خدمت که فرومانم از تو یاری میطلبم»[۷]. «ای خداوند، دست سؤال پیش تو دراز کردهام، همانند موجود حقیر ذلیل بینوای فقیر ترسان، زنهار خواه، همراه با ترس و تضرع و پناه آوردن به تو و التجا به جلال تو، نه از سر گردنکشی و چون متکبران به تکبر»[۸]. و با گوشزد آیه ۶۰ از سوره غافر عرضه میدارد: «بار خدایا، دعای بندگان را به درگاه خود، عبادت خواندهای و ترک آن را خودپسندی و سرکشی، و کسانی را که از آن سر برتابند وعده جهنم و خواری دادهای»[۹].
صفت تکبر و کبرایی، مخصوص خالق هستی است و انسان ناتوانتر از آن است که خود را بزرگ بشمرد، زیرا این صفت موجب خواری و عذاب انسان است. از اینرو پیوسته باید مورد کنترل و مراقبت قرار گیرد: «بار خدایا، درود بفرست بر محمد و خاندانش و هرگاه مرا در نظر مردم به درجتی فرا میبری به همان قدر در نفس خود خوارم گردان و هرگاه مرا به عزتی آشکار مینوازی به همان قدر در نفس خود ذلیل گردان»[۱۰].[۱۱].[۱۲]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم.
- ↑ لسانالعرب.
- ↑ مجمعالبحرین.
- ↑ ﴿وَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا أَفَلَمْ تَكُنْ آيَاتِي تُتْلَى عَلَيْكُمْ فَاسْتَكْبَرْتُمْ وَكُنْتُمْ قَوْمًا مُجْرِمِينَ﴾ «و امّا (ای) کافران! آیا آیات مرا بر شما نمیخواندند که گردنکشی کردید و قومی گناهکار بودید؟» سوره جاثیه، آیه ۳۱؛ ﴿وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَقَفَّيْنَا مِنْ بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ أَفَكُلَّمَا جَاءَكُمْ رَسُولٌ بِمَا لَا تَهْوَى أَنْفُسُكُمُ اسْتَكْبَرْتُمْ فَفَرِيقًا كَذَّبْتُمْ وَفَرِيقًا تَقْتُلُونَ﴾ «و بیگمان به موسی کتاب بخشیدیم و پس از وی پیامبران (دیگر) را در پی آوردیم و به عیسی پسر مریم برهانها (ی روشن) دادیم و او را با روح القدس نیرومند کردیم؛ پس چرا هرگاه پیامبری، پیامی نادلخواه شما نزدتان آورد سرکشی ورزیدید، گروهی را دروغگو شمردید و گروهی را میکشتید؟» سوره بقره، آیه ۸۷؛ ﴿إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعًا يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَيَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ﴾ «بیگمان فرعون در زمین (مصر) گردنکشی ورزید و مردم آنجا را دستهدسته کرد. دستهای از آنان را به ناتوانی میکشاند، پسرانشان را سر میبرید و زنانشان را زنده وا مینهاد، به یقین او از تبهکاران بود» سوره قصص، آیه ۴؛ ﴿وَاسْتَكْبَرَ هُوَ وَجُنُودُهُ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ إِلَيْنَا لَا يُرْجَعُونَ﴾ «و او و سپاهیانش در آن سرزمین به ناراستی گردنکشی ورزیدند و پنداشتند که به سوی ما بازگردانده نمیشوند» سوره قصص، آیه ۳۹.
- ↑ نیایش چهل و هفتم.
- ↑ نیایش بیست و هشتم.
- ↑ نیایش دوازدهم.
- ↑ نیایش چهلوهفتم.
- ↑ نیایش چهل و پنجم.
- ↑ نیایش بیستم.
- ↑ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، حسن مصطفوی، ۱۳۶۰، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب الصحیفة السجادیة، امام زینالعابدین (ع)، ۱۴۱۸، قم، نشر الهادی؛ صحیفه سجادیه، ترجمه عبدالمحمد آیتی، ۱۳۷۵، تهران، انتشارات سروش؛ قرآن، حکیم، ترجمه ناصر مکارم شیرازی، ۱۳۷۳، قم، دارالقرآن الکریم؛ لسانالعرب، محمد بن مکرم ابنمنظور، ۱۴۱۴، بیروت، دار صادر؛ مجمعالبحرین، فخرالدین طریحی، ۱۳۷۵، تهران، مرتضوی.
- ↑ شایستهنژاد، علی اکبر، مقاله «استکبار»، دانشنامه صحیفه سجادیه، ص ۴۹.