استکبار در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

معناشناسی

استکبار از ریشه «کبر» به معنای خودبزرگ‌پنداری، برتری‌جویی، گردن‌کشی، غرور و نخوت است.[۱] این واژه با کبر و تکبر، قرابت معنایی دارد. کبر خودشیفتگی و خود را بزرگ‌تر از دیگران دیدن است[۲] و تکبر، با اظهار آثار کبر، محقق می‌شود[۳] و بالاترین تکبر، سرکشی در برابر خداوند و نپذیرفتن حق و سرپیچی از عبادت اوست.[۴] امام‌ خمینی استکبار را تمرُّد، نافرمانی، سرکشی و کبریایی‌کردن شمرده است.[۵] استکبار در کاربردهای رایج، به نوعی سلطه‌جویی، استعمار و بهره‌کشی فرهنگی، سیاسی و اقتصادیِ گروهی اندک و زورگو و منفعت‌طلب، بر گروهی عظیم از توده‌های محروم گفته می‌شود[۶]؛ بر این اساس استکبار، ریشه و منشأ استثمار و استعمار و استبداد به‌شمار می‌آید[۷].

در برابر مفهوم استکبار، واژه استضعاف قرار دارد که به معنای ضعیف‌ شمردن[۸] و ناتوان‌ دیدن[۹] و ضعیف‌ کردن به معنای وسیع کلمه، اعم از فکری، اقتصادی و سیاسی با هدف بهره‌کشی[۱۰] است.

واژه استضعاف در قرآن کریم به معانی گفته شده آمده است؛ اما بیشتر در معنای مستضعفان فکری و کسانی که از روی نادانی، تعصب و تقلید نادرست، به دنبال رهبران ستمکار و گمراه حرکت می‌کنند، به‌کار رفته است.[۱۱] استکبار به دو قسم فردی و اجتماعی تقسیم می‌شود و امام‌ خمینی به هر دو جنبه، به‌ویژه استکبار اجتماعی-سیاسی پرداخته است[۱۲].

پیشینه

خصلت استکبار با نافرمانی ابلیس از اطاعت خدا و سجده‌نکردن بر آدم آغاز شد و سپس با تداوم زندگی اجتماعی انسان بر روی زمین، جریان یافت[۱۳]؛ چنان‌که قرآن کریم کافران زمان حضرت نوح(ع): ﴿وَإِنِّي كُلَّمَا دَعَوْتُهُمْ لِتَغْفِرَ لَهُمْ جَعَلُوا أَصَابِعَهُمْ فِي آذَانِهِمْ وَاسْتَغْشَوْا ثِيَابَهُمْ وَأَصَرُّوا وَاسْتَكْبَرُوا اسْتِكْبَارًا[۱۴] فرعون: ﴿وَاسْتَكْبَرَ هُوَ وَجُنُودُهُ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ إِلَيْنَا لَا يُرْجَعُونَ[۱۵] قوم بنی‌اسرائیل در دوره‌های مختلف: ﴿وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَقَفَّيْنَا مِنْ بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ أَفَكُلَّمَا جَاءَكُمْ رَسُولٌ بِمَا لَا تَهْوَى أَنْفُسُكُمُ اسْتَكْبَرْتُمْ فَفَرِيقًا كَذَّبْتُمْ وَفَرِيقًا تَقْتُلُونَ[۱۶] مشرکان: ﴿مُسْتَكْبِرِينَ بِهِ سَامِرًا تَهْجُرُونَ[۱۷]، ﴿وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِ آيَاتُنَا وَلَّى مُسْتَكْبِرًا كَأَنْ لَمْ يَسْمَعْهَا كَأَنَّ فِي أُذُنَيْهِ وَقْرًا فَبَشِّرْهُ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ[۱۸] و منافقان زمان پیامبر اکرم(ص): ﴿وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا يَسْتَغْفِرْ لَكُمْ رَسُولُ اللَّهِ لَوَّوْا رُءُوسَهُمْ وَرَأَيْتَهُمْ يَصُدُّونَ وَهُمْ مُسْتَكْبِرُونَ[۱۹] را در شمار کسانی که استکبار ورزیده‌اند، دانسته است. از نگاه امام‌ خمینی استکبار از آفت‌ها و عیب‌های نفسانی شمرده می‌شود و ریشه در خودبزرگ‌بینی انسان دارد و او را از پذیرفتن حقیقت بازمی‌دارد[۲۰] و کسی که از سر لجاجت استکبار می‌ورزد و تلاش می‌کند اسلام و قرآن را باطل جلوه دهد، نماد شقاوت او است.[۲۱] ایشان آمریکا و اسرائیل را از بارزترین مصادیق استکبار در جهان به‌شمار می‌آورد[۲۲] و آمریکا و انگلیس را منشأ بدبختی ملت‌های شرقی به‌ویژه ایران[۲۳] و دشمنان شماره یک ملت ایران[۲۴] می‌خواند؛ چنان‌که پادشاهان ایران را نیز که در طول تاریخ شاهنشاهی، با خلق و خوی استکباری خود، مردم را به ضعف می‌کشاندند، در ردیف مستکبران شمرده است[۲۵].

در قرن‌های گذشته با رشد روزافزون میزان تولید و افزایش قدرتِ حکومت‌ها در اروپا، به‌تدریج این تفکر در این قاره شکل گرفت که اروپاییان از نژاد برترند و دیگر ملت‌ها باید برده و فرمانبردار آنان باشند و ارزش‌های جامعه انسانی را آنان تعیین کنند. جامعه اروپا با هدف بهره‌کشی هرچه بهتر و سریع‌تر از مردم دنیا، طرح‌های استعماری زیادی را تدارک دید[۲۶].[۲۷]

استکبار در قرآن و روایات

واژه استکبار و مشتقات آن ۴۸ بار در قرآن به‌کار رفته‌اند که چهار مورد آنها به استکبار شیطان و بقیه به استکبار انسان اشاره دارند.[۲۸]

ماده «عتو» ﴿وَقَالَ الَّذِينَ لا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا لَوْلا أُنزِلَ عَلَيْنَا الْمَلائِكَةُ أَوْ نَرَى رَبَّنَا لَقَدِ اسْتَكْبَرُوا فِي أَنفُسِهِمْ وَعَتَوْ عُتُوًّا كَبِيرًا[۲۹]، ﴿فَعَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ وَهُمْ يَنْظُرُونَ[۳۰]، ﴿أَمَّنْ هَذَا الَّذِي يَرْزُقُكُمْ إِنْ أَمْسَكَ رِزْقَهُ بَلْ لَجُّوا فِي عُتُوٍّ وَنُفُورٍ[۳۱] و در مواردی ماده «علا» ﴿إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعًا يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَيَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ[۳۲]، ﴿تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ[۳۳]، ﴿فَمَا آمَنَ لِمُوسَى إِلَّا ذُرِّيَّةٌ مِنْ قَوْمِهِ عَلَى خَوْفٍ مِنْ فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِمْ أَنْ يَفْتِنَهُمْ وَإِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِي الْأَرْضِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِينَ[۳۴]، ﴿إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ فَاسْتَكْبَرُوا وَكَانُوا قَوْمًا عَالِينَ[۳۵] نیز به معنای استکبار و سرکشی به‌کار رفته است. قرآن شیوه‌ها و ابزار مستکبران را برای سلطه بر مردم، استخفاف و تحمیق مردم،﴿فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ[۳۶] تفرقه‌افکنی میان آنان ﴿إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعًا يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَيَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ[۳۷] و تهدید و ارعاب ﴿وَقَالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ أَتَذَرُ مُوسَى وَقَوْمَهُ لِيُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَيَذَرَكَ وَآلِهَتَكَ قَالَ سَنُقَتِّلُ أَبْنَاءَهُمْ وَنَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ وَإِنَّا فَوْقَهُمْ قَاهِرُونَ[۳۸]، ﴿قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ اسْتَعِينُوا بِاللَّهِ وَاصْبِرُوا إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُهَا مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ[۳۹]، ﴿قَالُوا أُوذِينَا مِنْ قَبْلِ أَنْ تَأْتِيَنَا وَمِنْ بَعْدِ مَا جِئْتَنَا قَالَ عَسَى رَبُّكُمْ أَنْ يُهْلِكَ عَدُوَّكُمْ وَيَسْتَخْلِفَكُمْ فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُونَ[۴۰] شمرده است.

روایات معصومان(ع) در این زمینه بیشتر ناظر به استکبار فردی است که یک خصلت و ویژگی درونی است؛ بر این اساس استکبار از جنود جهل و ضد تسلیم حق‌بودن[۴۱] و یکی از سه ریشه کفر[۴۲] و نخستین معصیتی که خدا بدان نافرمانی شد[۴۳] شمرده شده است. از نگاه روایات، کبریایی‌کردن تنها شایسته خداوند است[۴۴] و از انسان اگر سر بزند، گزاف و ادعای بیهوده است[۴۵] و برای او خواری و ذلت به بار می‌آورد[۴۶].[۴۷]

ماهیت و زمینه‌های استکبار

در نگاهی کلی می‌توان گفت که پایه‌های استکبار بر سه اصل اعتقاد به برتری نژادی و ذاتی، انکار واقعیت‌های جهان و جذبه‌های حکومت و قدرت مادی استوار است.[۴۸] قرآن کریم مال و ثروتِ فراوان،﴿وَنَادَى فِرْعَوْنُ فِي قَوْمِهِ قَالَ يَا قَوْمِ أَلَيْسَ لِي مُلْكُ مِصْرَ وَهَذِهِ الْأَنْهَارُ تَجْرِي مِنْ تَحْتِي أَفَلَا تُبْصِرُونَ[۴۹]، ﴿وَقَالَ مُوسَى رَبَّنَا إِنَّكَ آتَيْتَ فِرْعَوْنَ وَمَلَأَهُ زِينَةً وَأَمْوَالًا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا رَبَّنَا لِيُضِلُّوا عَنْ سَبِيلِكَ رَبَّنَا اطْمِسْ عَلَى أَمْوَالِهِمْ وَاشْدُدْ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَلَا يُؤْمِنُوا حَتَّى يَرَوُا الْعَذَابَ الْأَلِيمَ[۵۰] قدرت نظامی و موقعیت سیاسی ـ اجتماعی: ﴿فَأَمَّا عَادٌ فَاسْتَكْبَرُوا فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَقَالُوا مَنْ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّةً أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِي خَلَقَهُمْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يَجْحَدُونَ[۵۱] فقر فرهنگی و استقلال فکری نداشتنِ توده مردم: ﴿فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ[۵۲] خودبرتربینی در آفرینش، ﴿قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا مَنَعَكَ أَنْ تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعَالِينَ[۵۳]، ﴿قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ[۵۴]؛ ﴿قَالَ مَا مَنَعَكَ أَلَّا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ[۵۵] کفر،﴿وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَى وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ[۵۶]، ﴿ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُكُمْ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ فَهِيَ كَالْحِجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً وَإِنَّ مِنَ الْحِجَارَةِ لَمَا يَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهَارُ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا يَشَّقَّقُ فَيَخْرُجُ مِنْهُ الْمَاءُ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا يَهْبِطُ مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ[۵۷] هوای نفس و خودپرستی: ﴿وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَقَفَّيْنَا مِنْ بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ أَفَكُلَّمَا جَاءَكُمْ رَسُولٌ بِمَا لَا تَهْوَى أَنْفُسُكُمُ اسْتَكْبَرْتُمْ فَفَرِيقًا كَذَّبْتُمْ وَفَرِيقًا تَقْتُلُونَ[۵۸] جرم و گناه ﴿وَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا أَفَلَمْ تَكُنْ آيَاتِي تُتْلَى عَلَيْكُمْ فَاسْتَكْبَرْتُمْ وَكُنْتُمْ قَوْمًا مُجْرِمِينَ[۵۹]؛ ﴿فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمُ الطُّوفَانَ وَالْجَرَادَ وَالْقُمَّلَ وَالضَّفَادِعَ وَالدَّمَ آيَاتٍ مُفَصَّلَاتٍ فَاسْتَكْبَرُوا وَكَانُوا قَوْمًا مُجْرِمِينَ[۶۰] و غفلت از قدرت نامحدود الهی: ﴿فَأَمَّا عَادٌ فَاسْتَكْبَرُوا فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَقَالُوا مَنْ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّةً أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِي خَلَقَهُمْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يَجْحَدُونَ[۶۱]، ﴿قَالَ إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِنْدِي أَوَلَمْ يَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَهْلَكَ مِنْ قَبْلِهِ مِنَ الْقُرُونِ مَنْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُ قُوَّةً وَأَكْثَرُ جَمْعًا وَلَا يُسْأَلُ عَنْ ذُنُوبِهِمُ الْمُجْرِمُونَ[۶۲] را زمینه‌های استکبار خوانده است.

امام‌ خمینی در پدیدآمدن استکبار، ازجمله این عوامل را مؤثر می‌داند: بیماری روحی و نگاه خاص مستکبران به جهان،[۶۳] مهارنشدن قدرت‌ها با تعلیمات انسانی ـ آسمانی،[۶۴] نبود بیداری و آگاهی مستضعفان،[۶۵] خودباختگی و احساس ناتوانی مستضعفان[۶۶] و خودبینی و طغیان نفس مستکبران[۶۷]؛ همچنان‌که ایشان سلطه‌طلبی آمریکا و استثمار مردم جهان به دست این قدرت استکباری را در گسترش استکبار مؤثر می‌دید. به اعتقاد ایشان آمریکا دشمن شماره یک مردم مستضعف جهان است و از هیچ جنایتی برای سیطره سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و نظامی بر جهانِ زیر سلطه خودداری نمی‌کند[۶۸].[۶۹]

اقسام و آثار استکبار

قرآن کریم به دو نوع از بروز استکبار یعنی استکبار فردی و اجتماعی اشاره کرده است. استکبار فردی تکبر در برابر خدا و خاضع‌نشدن در پیشگاه حقیقت است ﴿الَّذِينَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَيَبْغُونَهَا عِوَجًا وَهُمْ بِالْآخِرَةِ كَافِرُونَ[۷۰]، ﴿ثُمَّ أَدْبَرَ وَاسْتَكْبَرَ[۷۱] و استکبار اجتماعی تکبر در برابر مردم و بزرگ‌تردانستن خود و مفهومی در مقابل استضعاف است.﴿قَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِمَنْ آمَنَ مِنْهُمْ أَتَعْلَمُونَ أَنَّ صَالِحًا مُرْسَلٌ مِنْ رَبِّهِ قَالُوا إِنَّا بِمَا أُرْسِلَ بِهِ مُؤْمِنُونَ[۷۲]، ﴿وَيَوْمَ يُعْرَضُ الَّذِينَ كَفَرُوا عَلَى النَّارِ أَذْهَبْتُمْ طَيِّبَاتِكُمْ فِي حَيَاتِكُمُ الدُّنْيَا وَاسْتَمْتَعْتُمْ بِهَا فَالْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ بِمَا كُنْتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَبِمَا كُنْتُمْ تَفْسُقُونَ[۷۳] امام‌ خمینی نیز استکبار اجتماعی و سیاسی را در برابر استضعاف نهاده[۷۴] و در یک نگاه کلی معتقد است تجاوز به حقوق زیردستان و کوچک‌شمردن آنان، هرچند کم‌شمار باشند، از مصادیق استکبار است[۷۵] و مستکبران، منحصر در قدرت‌های سلطه‌گر جهانی نیستند؛ بلکه دولت‌هایی هم که ملت‌های خود را ضعیف می‌شمرند و بر آنان ظلم و دست‌اندازی می‌کنند، در ردیف مستکبران‌اند؛ نیز هر کسی که به حقوق زیردستان خود تعدی کند و آنان را کوچک بشمارد مستکبر است.[۷۶] ایشان رژیم پهلوی و همه طبقات بالانشین و وابسته به آن را که در برابر طبقات پایین اجتماع، تکبر می‌کردند و آنان را کوچک می‌شمردند و به حساب نمی‌آوردند، از مصادیق مستکبران می‌دانست[۷۷].

قرآن کریم عهدشکنی و رویگردانی از انذار و هشدار پیامبران(ع)،﴿وَأَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَانِهِمْ لَئِنْ جَاءَهُمْ نَذِيرٌ لَيَكُونُنَّ أَهْدَى مِنْ إِحْدَى الْأُمَمِ فَلَمَّا جَاءَهُمْ نَذِيرٌ مَا زَادَهُمْ إِلَّا نُفُورًا[۷۸]، ﴿اسْتِكْبَارًا فِي الْأَرْضِ وَمَكْرَ السَّيِّئِ وَلَا يَحِيقُ الْمَكْرُ السَّيِّئُ إِلَّا بِأَهْلِهِ فَهَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا سُنَّتَ الْأَوَّلِينَ فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدِيلًا وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْوِيلًا[۷۹] تکذیب و رد آیات الهی، ﴿وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِ آيَاتُنَا وَلَّى مُسْتَكْبِرًا كَأَنْ لَمْ يَسْمَعْهَا كَأَنَّ فِي أُذُنَيْهِ وَقْرًا فَبَشِّرْهُ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ[۸۰] تکذیب و کشتن پیامبران(ع)،﴿وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَقَفَّيْنَا مِنْ بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ أَفَكُلَّمَا جَاءَكُمْ رَسُولٌ بِمَا لَا تَهْوَى أَنْفُسُكُمُ اسْتَكْبَرْتُمْ فَفَرِيقًا كَذَّبْتُمْ وَفَرِيقًا تَقْتُلُونَ[۸۱] انکار توحید،﴿إِنَّهُمْ كَانُوا إِذَا قِيلَ لَهُمْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ يَسْتَكْبِرُونَ[۸۲]، ﴿ وَيَقُولُونَ أَئِنَّا لَتَارِكُوا آلِهَتِنَا لِشَاعِرٍ مَّجْنُونٍ[۸۳] رویگردانی از عبادت خداوند،﴿لَنْ يَسْتَنْكِفَ الْمَسِيحُ أَنْ يَكُونَ عَبْدًا لِلَّهِ وَلَا الْمَلَائِكَةُ الْمُقَرَّبُونَ وَمَنْ يَسْتَنْكِفْ عَنْ عِبَادَتِهِ وَيَسْتَكْبِرْ فَسَيَحْشُرُهُمْ إِلَيْهِ جَمِيعًا[۸۴]، ﴿وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ[۸۵] درخواست‌های نامعقول،﴿وَقَالَ الَّذِينَ لا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا لَوْلا أُنزِلَ عَلَيْنَا الْمَلائِكَةُ أَوْ نَرَى رَبَّنَا لَقَدِ اسْتَكْبَرُوا فِي أَنفُسِهِمْ وَعَتَوْ عُتُوًّا كَبِيرًا[۸۶] لجاجت و نپذیرفتن حق: ﴿فَأَمَّا عَادٌ فَاسْتَكْبَرُوا فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَقَالُوا مَنْ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّةً أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِي خَلَقَهُمْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يَجْحَدُونَ[۸۷]؛ ﴿تِلْكَ آيَاتُ اللَّهِ نَتْلُوهَا عَلَيْكَ بِالْحَقِّ فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَ اللَّهِ وَآيَاتِهِ يُؤْمِنُونَ[۸۸]، ﴿وَيْلٌ لِكُلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٍ[۸۹]، ﴿يَسْمَعُ آيَاتِ اللَّهِ تُتْلَى عَلَيْهِ ثُمَّ يُصِرُّ مُسْتَكْبِرًا كَأَنْ لَمْ يَسْمَعْهَا فَبَشِّرْهُ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ[۹۰] و تکذیب آخرت و معاد ﴿إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَالَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ قُلُوبُهُمْ مُنْكِرَةٌ وَهُمْ مُسْتَكْبِرُونَ[۹۱]، ﴿وَاسْتَكْبَرَ هُوَ وَجُنُودُهُ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ إِلَيْنَا لَا يُرْجَعُونَ[۹۲] را از آثار استکبار شمرده است. امام‌ خمینی با استناد به آیه ﴿وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا يَسْمَعُونَ بِهَا أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ[۹۳]، مستکبران را افرادی دانسته که به جهت گناه و کدورتِ حاصل از طغیان و سرکشی در برابر خداوند، دل‌هایشان چرکین شده و زنگار گرفته و از تفکر و تذکر بی‌بهره‌اند، بلکه نظر در آیات الهی و شنیدن مواعظ و معارف، بر حالت غفلت و استکبار آنان می‌افزاید[۹۴].[۹۵]

رویارویی مستکبران و مستضعفان

بیشتر گروندگان به پیامبران(ع) را محرومان و مستضعفان تشکیل می‌دادند و بیشتر مخالفانِ ایشان، از طبقه مستکبران بودند.[۹۶] مبارزه ارزشمند، مقدس و مبرّا از منفعت‌طلبی‌های مادی را که شایسته نام مبارزه حق با باطل است، پیامبران الهی(ع) و مؤمنانِ پیرو آنان، رهبری کرده و بشریت را از نظر تمدن و معنویت انسانی به پیش برده‌اند[۹۷].

امام‌ خمینی ضمن تأکید بر اینکه هدف اصلی پیامبران الهی(ع)، راهبری انسان‌ها به سوی معنویت بوده است، مقابله با اشراف برای حفظ منافع توده‌ها و جلوگیری از ظلم به آنان را از وظایف پیامبران(ع) می‌دانست.[۹۸] ایشان بر آن بود همه پیامبران(ع) از میان طبقات محروم و فقیر جامعه برخاسته و به مقابله با قدرتمندان رفته‌اند[۹۹]؛ از این‌رو مستضعفان بر همه ادیان، حق دارند.[۱۰۰] ایشان با رد اتهام افیون‌بودن دین، معتقد بود که پیامبران(ع) با تبلیغ دین و آماده‌کردن مستضعفان، آنان را به صحنه قیام و شورش علیه مستکبران می‌آوردند[۱۰۱] و این روند در تاریخ ظهور اسلام هم وجود داشته و تأکید فراوان قرآن بر جنگ و مبارزه برای مقابله و رودررویی با قدرتمندان و طاغوت‌ها بوده است.[۱۰۲] ایشان یکی از اهداف نخستین اسلام و تعلیمات دینی را از میان‌برداشتن مستکبران و جلوگیری از استعمار و استثمار مستضعفان، می‌دانست[۱۰۳] و تربیت انسان‌ها را مقصد نهایی پیامبران(ع) به‌شمار می‌آورد.[۱۰۴] به باور امام‌ خمینی منطق قرآن، ترغیب پیامبر(ص) به مبارزه با سرمایه‌دارانی بود که مخالف منافع توده‌ها بودند و آنان را استثمار می‌کردند[۱۰۵] و همه مبلغان راستین از پیامبر اسلام(ص) و امیرالمؤمنین علی(ع) تا علمای اسلام در طول تاریخ، اهل مبارزه با صاحبان قدرت بودند.[۱۰۶] امام‌ خمینی بر اساس آیه ۵ سوره قصص تأکید می‌کرد طبق وعده خداوند، مستضعفان بر مستکبران پیروز خواهند شد و حاکمیت بر زمین در اختیار مستضعفان قرار خواهد گرفت و مستکبران که غاصب زمین‌اند، از میان خواهند رفت.[۱۰۷] ایشان انقلاب اسلامی ایران را حرکتی در همین راستا[۱۰۸] و آن را نهضت مستضعفان علیه مستکبران[۱۰۹] و هشداری برای همه مستکبران جهان[۱۱۰] می‌دانست و از مستضعفان جهان می‌خواست به پا خیزند[۱۱۱] و با الگوگرفتن از انقلاب ایران[۱۱۲] و زیر پرچم اسلام بر مستکبران غلبه کنند و زمین را از دست چپاولگران بگیرند.[۱۱۳] ایشان که انقلاب اسلامی ایران را پشتیبان ملت‌های مظلوم در برابر ظالمان می‌شمرد،[۱۱۴] اعلام کرد هر جا مبارزه علیه استکبار شکل بگیرد، انقلاب اسلامی حضور خواهد داشت و از مظلومان دفاع خواهد کرد.[۱۱۵] ایشان از همه مستضعفان عالم می‌خواست با یکپارچگی و وحدت، حزب جهانی مستضعفان را تشکیل دهند و مشکلات خود را با اراده‌ای مصمم از میان بردارند.[۱۱۶] ایشان سلامت و صلح جهانی را در گروی انقراض مستکبران می‌دانست و بر آن بود که تا این سلطه‌طلبانِ بی‌فرهنگ بر روی زمین‌اند، مستضعفان به ارث خود نخواهند رسید[۱۱۷] و اگر در این زمینه سستی شود، مستکبران شرق و غرب، همه را از میان خواهند برد[۱۱۸].

حمایت از مستضعفان در برابر مستکبران، در اصل ۱۵۴ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران هم آمده است و بر اساس آن، سعادت انسان در همه جامعه بشری، آرمان جمهوری اسلامی ایران معرفی شده و رسیدن به استقلال و آزادی و حکومت حق و عدل، حق همه مردم جهان دانسته شده است. جمهوری اسلامی ایران با تکیه بر این اصل، ضمن خودداری از دخالت در امور داخلی کشورهای دیگر، از مبارزه حق‌طلبانه مستضعفان در برابر مستکبران حمایت می‌کند. با توجه به این اصل و مقدمه قانون اساسی که انقلاب ایران را حرکتی برای پیروزی نهایی مستضعفان بر مستکبران شمرده، یکی از اهداف مهم سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران به عنوان مقدمه و لازمه تشکیل حکومت واحد جهانی، مبارزه با استکبار جهانی و حمایت از مردم مستضعف دنیاست[۱۱۹].[۱۲۰]

راه‌های نفوذ و سلطه مستکبران

استکبار برای رسیدن به اهداف خود در هر زمینه‌ای فعالیت می‌کند و به همه شیوه‌ها اعم از نظامی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی دست می‌زند و استفاده از هر وسیله‌ای را برای رسیدن به هدف توجیه می‌کند.[۱۲۱] امام‌ خمینی در نگاه کلی در سه سطح، شیوه‌های استکباری برای سلطه و روش‌های مواجهه با آن را مطرح کرده است:

جهانی و بین‌المللی

امام‌ خمینی وابستگی فکری مستضعفان به مستکبران و استقلال فکری و درونی نداشتن آنان را سرچشمه وابستگی‌های دیگر می‌دانست و راه نجات را بیدارشدن از خواب مصنوعیِ تحمیل‌شده بر برخی اقشار به‌خصوص متفکران و روشنفکران کشورهای مستضعف می‌دید[۱۲۲]؛ همان‌گونه که بیداری ملت‌های مستضعف را نخستین گام برای رسیدن به پیروزی می‌دانست.[۱۲۳] ایشان ظلم‌پذیری و تن به اسارت‌دادنِ مردم مستضعفِ مظلوم جهان را بدتر از ستمکاری به‌شمار می‌آورد [۱۲۴] و به همه کشورهای زیر سلطه مستکبران هشدار می‌داد اگر به خود متکی نباشند، تا ابد گرفتار خواهند ماند. ایشان با اشاره به اینکه حق گرفتنی است، راه نجات از سلطه غرب را روی پای خود ایستادن و قیام و تاختن بر عوامل بیگانه و بیرون‌کردن آنان از میدان می‌دانست[۱۲۵] و از مستضعفان می‌خواست برای قیام علیه مستکبران، منتظر اقدام دولت‌های خود نباشند[۱۲۶]؛ زیرا در نگاه ایشان بیشتر حاکمان کشورهای ضعیف را افرادی تشکیل می‌دهند که یا استکبار تحمیل کرده یا خود، پیرو خطوط کلی استکبارند و این حاکمان، قوانین و دستورهای دیکته‌شده را که دلخواه و تأمین‌کننده منافع مستکبران است، به اجرا درمی‌آورند و ملت خود را در حصار و قرنطینه سیاسی نگه می‌دارند و هر گونه اعتراض آنان را گناهی نابخشودنی می‌دانند.[۱۲۷] ایشان وحدت مستضعفان عالم را از همه ادیان و مذاهب، تنها راهِ از میان‌رفتن مستکبران می‌دانست[۱۲۸]؛ چنان‌که از مقامات کلیسا می‌خواست به پا خیزند و از مستضعفان حمایت کنند[۱۲۹].[۱۳۰]

جهان اسلام

امام‌ خمینی اعتقاد داشت قدرت‌های جهانی در دوران خواب و ناآگاهی مسلمانان، اسلام و قرآن را خطری بزرگ و بالقوه برای خود برمی‌شمردند و امروزه با پیروزی انقلاب اسلامی ایران و در معرض خطر قرارگرفتنِ منافع حیاتی آنان، در آمادگی به سر می‌برند و در صددند با استفاده از حیله و فریب، به اهداف خود دست پیدا کنند؛ از این‌رو مسلمانان باید در ارتباط با ابرقدرت‌ها اصل را بر دشمنی و فریب بگذارند.[۱۳۱] به اعتقاد ایشان استکبار جهانی با عوامل داخلی و طرح‌های دولت‌های عقب‌مانده و بی‌توجه به مصالح مسلمانان و بهره‌گیری از نویسندگان، گویندگان و خطیبان وابسته، در کشورهای اسلامی نفوذ کرده است[۱۳۲] و مسلمانان بر اثر تبلیغات مستکبران صدها سال، شستشوی مغزی و دچار خودباختگی شده‌اند.[۱۳۳] ایشان تنازع و تفرقه را باعث بدبختی و نکبت مسلمانان در طول تاریخ شمرده و وحدت کلمه و اجتناب از تفرقه را دارای آثاری معجزه‌آسا برای حل مشکلات شمرده[۱۳۴] و قیام بر ضد مستکبران را تکلیف کشورهای اسلامی دانسته[۱۳۵] و عزت و حیات سیاسی-اجتماعی مسلمانان را در گرو مبارزه و تصمیم به خروج از زیر سیادت کفر و شرک جهانی به‌خصوص آمریکا معرفی کرده است[۱۳۶].[۱۳۷]

انقلاب اسلامی ایران

امام‌ خمینی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، گرفتاری ملت و کشور ایران را علاوه بر رژیم زورگوی پهلوی، استکبار بین‌المللی و در راس آن آمریکا می‌دانست و این رژیم را مهره آنان می‌شمرد.[۱۳۸] ایشان با همین اندیشه، انقلاب خود را در مبارزه با استکبار داخلی و بین‌المللی، هدایت کرد و به پیروزی رساند و با ایمان راسخی که به تحقق وعده الهی در پیروزی مستضعفان بر مستکبران جهان داشت،[۱۳۹] آمادگی خود را برای مبارزه با استکبار جهانی در سراسر دنیا اعلام کرد.[۱۴۰] به اعتقاد ایشان استکبار جهانی کینه شدیدی با اسلام ناب محمدی دارد[۱۴۱]؛ از این‌رو به دنبال دورکردن مردم از انقلاب و گسستن پیوند آنان با آرمان‌های اجتماعی-سیاسی اسلام است[۱۴۲] و در همه زمینه‌ها افرادی را برای شکست انقلاب اسلامی در آستین دارد. در حوزه‌های علمیه، از مقدس‌ نمایان برای نابود کردن محتوای اسلام و انقلاب استفاده می‌کند و در دانشگاه با عوامل خود به همه روحانیان و علما حمله‌ور می‌شود و اسلام آنان را آمریکایی معرفی می‌کند.[۱۴۳] ایشان هشدار می‌داد که استکبار از همه کمینگاه‌های سیاسی، فرهنگی، نظامی و اقتصادی، به انقلاب اسلامی حمله کرده است[۱۴۴] و دستیاران نفوذی استکبار هیچ‌گاه دست از شیطنت برنمی‌دارند[۱۴۵]؛ بنابراین توطئه‌گری و دسیسه‌چینی استکبار در کشور باید جدی گرفته شود و همه مشکلات کشور به پای سوء مدیریت و بی‌تجربگی گذاشته نشود[۱۴۶].

از منظری دیگر راه‌های ورود و نفوذ استکبار در داخل کشور از نگاه امام‌ خمینی افزون بر تفرقه‌افکنی[۱۴۷] عبارت‌اند از:

  1. ترویج مکتب‌های شرقی و غربی و گسترش اسلام آمریکایی:[۱۴۸] امام‌ خمینی معتقد است تسلیم‌شدگان بی‌چون و چرای مکتب‌های انحرافی غرب و التقاطی شرق، با قلم و زبان و به شکل خزنده و بی‌امان، در صدد انحراف ملت‌اند[۱۴۹]؛
  2. ترویج فساد و فحشا و آزادی غربی: امام‌ خمینی اعتقاد داشت آزادی غربی که برخی روشنفکران در پی آن‌اند، راه ورود استکبار را باز می‌کند و جوانان را فاسد و ملت را تا آخر، به بند می‌کشد[۱۵۰] و کار مستکبران جز فسادانگیزی نیست[۱۵۱]؛
  3. ترور شخصیت‌های انقلابی و تأثیرگذار: به باور امام‌ خمینی نقشه استکبار برای تسلط بر جوامع، حذف مغزهای متفکر و برجسته اجتماع و جایگزین‌کردن مهره‌های دست‌پرورده خویش است[۱۵۲]؛
  4. منزوی‌کردن روحانیت و دفاع از نظریه جدایی دین از سیاست: امام‌ خمینی خاطرنشان کرده است که استکبار با مطالعات و بررسی‌های دقیق، به این نتیجه رسیده است که تنها مانع پیش روی او دین اسلام است؛ از این‌رو برای سلطه پیداکردن بر کشورهای اسلامی، در صدد از میان‌برداشتن اسلام یا بی‌محتواکردن آن است و در بخش دوم، توفیق هم داشته است[۱۵۳] و برای جلوگیری از نفوذ معنوی روحانیت و ضربه‌زدن به این قشر از جامعه، دو راه ایجاد ترس و نیرنگ را برگزیده است[۱۵۴].[۱۵۵]

راه مقابله با نفوذ و سلطه مستکبران

امام‌ خمینی در یک تقسیم‌بندی کلی برای ایستادگی در برابر توطئه‌های استکبار، بر دو امر تکیه می‌کرد:

  1. حفظ وحدت و انسجام ملی:[۱۵۶] به اعتقاد ایشان مهم‌ترین سلاح برای مسلمانان و مستضعفان جهان در مبارزه با استکبار، وحدت و آگاهی است[۱۵۷]؛
  2. مبارزه آشتی‌ناپذیرانه تا قطع همه وابستگی‌ها به ابرقدرت‌ها:[۱۵۸] ایشان با بیان این نکته که استکبار جهانی با بهره‌گیری از علوم و فنون پیشرفته نظامی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، ایران را مورد حملات همه‌جانبه جنگ، محاصره اقتصادی و جنگ روانی ـ تبلیغاتی با شعار فریبنده حقوق بشر در جراید و رسانه‌ها قرار داده، ضرورت مبارزه با استکبار جهانی را به گستردگی حضور استکبار مطرح کرد و برای کشاندن مبارزات به خارج از مرزهای ایران، از مسلمانان و مستضعفان جهان خواست انقلاب ایران را الگوی مبارزه با مستکبران قرار دهند.[۱۵۹] ایشان برای عملی‌ شدن این‌ اندیشه، در نخستین گام، آخرین جمعه ماه مبارک رمضان را روز قدس اعلام کرد و همه مردم را در این روز، به مبارزه با استکبار جهانی فراخواند و افراد ساکت در این روز را از مستکبران و دستیاران آنان برشمرد[۱۶۰]؛ چنان‌که به هدف گسترش مبارزه با استکبار جهانی بر مراسم «برائت از مشرکین» در روزهای حج تأکید جست و هر سال با پیام خود، حاجیان بیت‌اللّه الحرام را به میدان مبارزه با استکبار جهانی دعوت کرد[۱۶۱].[۱۶۲]

مقابله امام‌ خمینی با استکبار

امام‌ خمینی از همان کودکی از حاکمان مستکبر منطقه «کمره»، زخمِ از دست‌ دادن پدر را بر دل داشت.[۱۶۳] ایشان چنان‌که خود خاطرنشان کرده در نوجوانی و به هنگام جنگ جهانی اول از نزدیک، شاهد تاخت و تاز نیروهای اشغالگر خارجی به‌خصوص روسیه بود[۱۶۴] و ستمگریِ مستکبران حاکم در زادگاه ایشان و مناطق اطراف آن[۱۶۵] و روابط غلط و ظالمانه ارباب - رعیتی، روح ایشان را می‌آزرد. نفرت و انزجار ایشان از این روابط، با ورود به حوزه و آشنایی با احکام اسلامی، مبنای نظری پیدا کرد و به صورت اصل دفاع از مستضعفان در برابر مستکبران، نمود یافت.[۱۶۶] ایشان در میانسالی ضمن شکایت از چیره‌گی قدرت‌های جهانی بر جهان اسلام و روزگار سیاه مسلمانان و با اشاره به آیه ﴿فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأَى كَوْكَبًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَا أُحِبُّ الْآفِلِينَ[۱۶۷]، تنها راه اصلاح امور را قیام برای خدا شمرده است[۱۶۸]؛ چنان‌که خود در سال‌های بعد و با فراهم‌شدن شرایط، وظیفه شرعی خود دانست که در برابر ظلم گسترده رژیم پهلوی قیام کند.[۱۶۹] ایشان اعلام کرد برای حفظ اصل دین، با دست‌اندرکاران ظلم مبارزه خواهد کرد و مادامی که ظلم و تقابل دستگاه پهلوی با دین وجود دارد، دست از مجاهده برنخواهد داشت[۱۷۰] و برای جلوگیری از ظلم و برقراری عدالت اجتماعی، از نثار جان خود دریغ نخواهد کرد[۱۷۱].

امام‌ خمینی از آغاز نهضت اسلامی خود، در کنار مبارزه با استکبار داخلی، به استکبار خارجی و نقش آن در مسائل و حوادث داخلی به‌طور کامل توجه داشت و در همان زمان، آمادگی خود و ملت را برای رویارویی مستقیم با دولت‌های مستکبر ابراز کرد.[۱۷۲] ایشان ضمن اینکه دولت‌های استکباری شوروی، انگلیس و آمریکا را بد و پلید می‌دانست، رئیس‌جمهور وقت آمریکا را منفورترین فرد نزد ملت ایران خواند[۱۷۳] و در موضوع کاپیتولاسیون، با وجود درخواست سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) از ایشان برای خودداری از سخنرانی علیه آمریکا،[۱۷۴] شدیدترین حمله‌های خود را متوجه آمریکا کرد و منشأ همه گرفتاری‌های ایران[۱۷۵] و دیگر کشورهای اسلامی را بیگانگان به‌خصوص آمریکا[۱۷۶] دانست و این واکنش شدید ایشان، منجر به بازداشت و تبعید ایشان به ترکیه شد[۱۷۷].

امام‌ خمینی در سال‌های بعد نیز همواره در برابر نفوذ و دخالت مستقیم و غیر مستقیم قدرت‌های استکباری به‌ویژه آمریکا موضع‌گیری کرد و ازجمله مواردی که واکنش نشان داد اینهاست: هجوم سرمایه‌داران آمریکایی به ایران برای غارت منابع کشور،[۱۷۸] خرید انبوه و کلان سلاح از آمریکا به دست رژیم پهلوی،[۱۷۹] تسلط مستشاران آمریکایی بر ارتش ایران،[۱۸۰] اصلاحات ارضی که با هدف نابودی کشاورزی ایران و ایجاد بازار برای آمریکا صورت گرفت،[۱۸۱] نقش غیر مستقیم آمریکا در جنایات رژیم پهلوی و کشتار مردم در سال‌های ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷.[۱۸۲] ایشان آمریکا را در تمام مسائل و مشکلات کشور مجرم اصلی خواند[۱۸۳].

امام‌ خمینی به نقش قدرت‌های استکباری دیگر نیز در ایران توجه داشت و شوروی را در غارت ایران، شریک آمریکا می‌دانست،[۱۸۴] آمریکا را مظهر استثمار جهانی و شوروی را سرچشمه ریا و دروغ و انگلیس را استعمارگر کهنه‌کار می‌خواند و آنان را سرکوبگران ملت ایران و مدافعان رژیم پهلوی می‌شمرد[۱۸۵] و بر تداوم نهضت تا رفع سلطه ابرقدرت‌ها از ایران تأکید می‌کرد.[۱۸۶]

به باور اندیشمندان سیاسی، انقلاب اسلامی ایران که بر پایه ارزش‌های مکتب اسلام شکل گرفته بود، ارزش‌های معنوی و اخلاقی را دوباره عرضه کرد؛ بر همین اساس، استکبار و سلطه‌جویی را محکوم و حمایت خود را از مستضعفان جهان، در نقاط دورافتاده عالم اعلام کرد و با مطرح‌ ساختن استکبارستیزیِ جهانی، نظام جدیدی را بر مبنای تضاد و تقابل مستضعفان با مستکبران به جهان شناساند.[۱۸۷] با مقاومت و تقابل موفقیت‌آمیز انقلاب اسلامی در برابر قدرت‌های جهانی به‌ویژه آمریکا، روحیه ضد استکباری در جهان اسلام گسترش یافت.[۱۸۸] امام‌ خمینی تأثیر استکبارستیزی ایران را در بسیاری از کشورهای مختلف، حتی درکشورهای غربی و خود آمریکاشاهد گرفته است که مردم علیه قدرت‌های استکباری برخاستند و شعار سر دادند.

ایستادگی ملت ایران در برابر قدرت‌ها، موجب گسترش این نهضت در میان دیگر ملت‌ها شد و تفکر قیام را در آنان به وجود آورد.[۱۸۹] این تفکر به جهت ویژگی اسلامی بودن انقلاب، در بسیاری از کشورهای اسلامی از جمله مصر، عربستان و عراق نمود بیشتری پیدا کرد[۱۹۰].[۱۹۱]

منابع

پانویس

  1. ابن‌منظور، لسان العرب، ۵/۱۲۶ و ۱۲۹؛ دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۲/۱۸۴۳.
  2. راغب، مفردات، ۶۹۷.
  3. طیب، اطیب البیان، ۵/۳۶۸.
  4. راغب، مفردات، ۶۹۷.
  5. امام‌ خمینی، حدیث جنود، ۳۹۷.
  6. محمدی، سیاست خارجی، ۳۳.
  7. طباطبایی، المیزان، ۴/۱۲۳.
  8. حمیری، شمس العلوم، ۶/۳۹۷۴.
  9. راغب، مفردات، ۵۰۷.
  10. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۶/۳۹۳.
  11. مکارم شیرازی، پیام قرآن، ۱/۳۸۳.
  12. عفتی و سید صادقی، مقاله «استکبار»، دانشنامه امام خمینی ج۱، ص ۶۹۴ ـ ۷۰۱.
  13. منصوری، شناخت استکبار جهانی، ۱۷–۱۸.
  14. «و من هرگاه آنان را فرا خواندم تا بیامرزیشان، انگشت در گوش نهادند و جامه بر سر کشیدند و (در کفر) پای فشردند و سخت گردنفرازی ورزیدند» سوره نوح، آیه ۷.
  15. «و او و سپاهیانش در آن سرزمین به ناراستی گردنکشی ورزیدند و پنداشتند که به سوی ما بازگردانده نمی‌شوند» سوره قصص، آیه ۳۹.
  16. «و بی‌گمان به موسی کتاب بخشیدیم و پس از وی پیامبران (دیگر) را در پی آوردیم و به عیسی پسر مریم برهان‌ها (ی روشن) دادیم و او را با روح القدس نیرومند کردیم؛ پس چرا هرگاه پیامبری، پیامی نادلخواه شما نزدتان آورد سرکشی ورزیدید، گروهی را دروغگو شمردید و گروهی را می‌کشتید؟» سوره بقره، آیه ۸۷.
  17. «در حالی که در برابر آن گردنکشی می‌ورزیدید و در نشست‌های شبانه بدگویی می‌کردید» سوره مؤمنون، آیه ۶۷.
  18. «و چون آیات ما بر او خوانده شود با گردنفرازی روی می‌گرداند گویی آن را نشنیده است، گویی گوش‌هایش سنگین است، او را به عذابی دردناک نوید ده!» سوره لقمان، آیه ۷.
  19. «و چون به آنان بگویند که بیایید تا فرستاده خداوند برای شما آمرزش بخواهد، سر برمی‌گردانند و آنان را می‌بینی که خودداری می‌ورزند و گردنفرازند» سوره منافقون، آیه ۵.
  20. امام‌ خمینی، حدیث جنود، ۳۹۸.
  21. امام‌ خمینی، تقریرات، ۳/۴۷۸–۴۸۱.
  22. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۶/۵۳ و ۲۱/۲۲.
  23. امام‌ خمینی، صحیفه، ۵/۷۲.
  24. امام‌ خمینی، صحیفه، ۵/۳۵۶.
  25. امام‌ خمینی، صحیفه، ۶/۴۵۲.
  26. منصوری، شناخت استکبار جهانی، ۲۸–۲۹.
  27. عفتی و سید صادقی، مقاله «استکبار»، دانشنامه امام خمینی ج۱، ص ۶۹۴ ـ ۷۰۱.
  28. خراسانی، استکبار، ۳/۱۶۵.
  29. «و آنان که به لقای ما امیدوار نیستند می‌گویند: چرا بر ما فرشتگان را فرو نفرستاده‌اند یا پروردگارمان را نمی‌بینیم؟ به راستی خود را بزرگ شمردند و سرکشی بزرگی ورزیدند» سوره فرقان، آیه ۲۱.
  30. «و از فرمان پروردگارشان سرپیچیدند، پس آذرخش (آسمانی) آنان را در حالی که خود می‌نگریستند فرو گرفت» سوره ذاریات، آیه ۴۴.
  31. «یا کیست آنکه اگر (خداوند) روزی دادن خویش را باز دارد، روزیتان دهد؟ (هیچ کس) بلکه آنان در تجاوز و رمیدگی پای فشردند» سوره ملک، آیه ۲۱.
  32. «بی‌گمان فرعون در زمین (مصر) گردنکشی ورزید و مردم آنجا را دسته‌دسته کرد. دسته‌ای از آنان را به ناتوانی می‌کشاند، پسرانشان را سر می‌برید و زنانشان را زنده وا می‌نهاد، به یقین او از تبهکاران بود» سوره قصص، آیه ۴.
  33. «آنک سرای واپسین! آن را برای کسانی می‌نهیم که بر آنند تا در روی زمین، نه گردنکشی کنند و نه تباهی؛ و سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است» سوره قصص، آیه ۸۳.
  34. «اما هیچ کس (سخن) موسی را باور نکرد جز فرزندانی از قوم وی، (آن هم) با ترس آنکه فرعون و سرکردگانشان آنان را به بلا افکنند و بی‌گمان فرعون در (سر) زمین (مصر) بلند پروازی کرد و او به راستی از گزافکاران بود» سوره یونس، آیه ۸۳.
  35. «به سوی فرعون و سرکردگانش ولی گردنفرازی کردند و قومی برتری جوی بودند» سوره مؤمنون، آیه ۴۶.
  36. «آنگاه قوم خود را سبکسار کرد (و از راه به در برد) و آنان از او فرمان بردند زیرا آنان قومی بزهکار بودند» سوره زخرف، آیه ۵۴.
  37. «بی‌گمان فرعون در زمین (مصر) گردنکشی ورزید و مردم آنجا را دسته‌دسته کرد. دسته‌ای از آنان را به ناتوانی می‌کشاند، پسرانشان را سر می‌برید و زنانشان را زنده وا می‌نهاد، به یقین او از تبهکاران بود» سوره قصص، آیه ۴.
  38. «و سرکردگان قوم فرعون گفتند: آیا موسی و قومش را وا می‌نهی تا در این سرزمین تبهکاری کنند و (موسی) تو و خدایانت را رها کند؟ گفت: پسرانشان را خواهیم کشت و زنانشان را زنده باز خواهیم نهاد و بی‌گمان ما بر آنان چیره‌ایم» سوره اعراف، آیه ۱۲۷.
  39. «موسی به قوم خود گفت: از خداوند یاری بخواهید و شکیبا باشید، بی‌گمان زمین از آن خداوند است، به هر کس از بندگان خویش که بخواهد به میراث می‌دهد و سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است» سوره اعراف، آیه ۱۲۸.
  40. «گفتند: ما پیش از آنکه تو نزد ما بیایی و پس از آنکه آمدی آزار دیده‌ایم، (موسی) گفت: امید است پروردگارتان دشمنتان را نابود گرداند و شما را در زمین جانشین سازد آنگاه در نگرد که چگونه رفتار می‌کنید» سوره اعراف، آیه ۱۲۹.
  41. کلینی، الکافی، ۱/۲۱–۲۲.
  42. کلینی، الکافی، ۲/۲۸۹.
  43. قمی، تفسیر القمی، ۱/۴۲.
  44. طوسی، ۲/۴۳۲.
  45. کراجکی، معدن الجواهر، ۶۳.
  46. کلینی، الکافی، ۸/۸۲.
  47. عفتی و سید صادقی، مقاله «استکبار»، دانشنامه امام خمینی ج۱، ص ۶۹۴ ـ ۷۰۱.
  48. منصوری، شناخت استکبار جهانی، ۲۴–۲۷.
  49. «و فرعون در میان قوم خود بانگ برداشت و گفت: ای قوم من! آیا پادشاهی مصر از آن من نیست در حالی که این جویبارها از زیر (کاخ) من روان است؟ آیا نمی‌بینید؟» سوره زخرف، آیه ۵۱.
  50. «و موسی گفت: پروردگارا تو به فرعون و سرکردگانش آراستگی و دارایی‌هایی در زندگانی دنیا بخشیدی که سرانجام (مردم را) از راه تو بیراه می‌گردانند؛ پروردگارا! دارایی‌هایشان را نابود و دل‌هاشان را در بند کن چندان که ایمان نیاورند تا عذاب دردناک را ببینند» سوره یونس، آیه ۸۸.
  51. «و اما (قوم) عاد در زمین به نادرستی گردنکشی کردند و گفتند: چه کسی از ما توانمندتر است؟ و آیا ندیدند که خداوندی که آنان را آفریده از آنان توانمندتر است؟ و آنان آیات ما را انکار می‌کردند» سوره فصلت، آیه ۱۵.
  52. «آنگاه قوم خود را سبکسار کرد (و از راه به در برد) و آنان از او فرمان بردند زیرا آنان قومی بزهکار بودند» سوره زخرف، آیه ۵۴.
  53. «فرمود: ای ابلیس! چه چیز تو را از فروتنی برای چیزی که به دست خویش آفریدم، باز داشت؟ سرکشی کردی یا از والا رتبگانی؟» سوره ص، آیه ۷۵.
  54. «(خداوند) فرمود: آنگاه که به تو فرمان دادم. چه چیز تو را از فروتنی بازداشت؟ گفت: من از او بهترم! مرا از آتش و او را از گل آفریده‌ای» سوره اعراف، آیه ۱۲.
  55. «(خداوند) فرمود: آنگاه که به تو فرمان دادم. چه چیز تو را از فروتنی بازداشت؟ گفت: من از او بهترم! مرا از آتش و او را از گل آفریده‌ای» سوره اعراف، آیه ۱۲.
  56. «و (یاد کنید) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید، همه فروتنی کردند جز ابلیس که سرباز زد و سرکشی کرد و از کافران شد» سوره بقره، آیه ۳۴.
  57. «باز از پس آن، دل‌هایتان به سختی گرایید چونان سنگ‌ها بلکه سخت‌تر زیرا بی‌گمان از برخی سنگ‌ها جویبارها فرا می‌جوشد و برخی می‌شکافد و از آن آب بیرون می‌زند و برخی از بیم خداوند فرو می‌غلتد و خداوند از آنچه انجام می‌دهید غافل نیست» سوره بقره، آیه ۷۴.
  58. «و بی‌گمان به موسی کتاب بخشیدیم و پس از وی پیامبران (دیگر) را در پی آوردیم و به عیسی پسر مریم برهان‌ها (ی روشن) دادیم و او را با روح القدس نیرومند کردیم؛ پس چرا هرگاه پیامبری، پیامی نادلخواه شما نزدتان آورد سرکشی ورزیدید، گروهی را دروغگو شمردید و گروهی را می‌کشتید؟» سوره بقره، آیه ۸۷.
  59. «و امّا (ای) کافران! آیا آیات مرا بر شما نمی‌خواندند که گردنکشی کردید و قومی گناهکار بودید؟» سوره جاثیه، آیه ۳۱.
  60. «ما هم بر آنان سیلاب و ملخ و شپش و وزغ و خون را به گونه نشانه‌هایی روشن فرستادیم باز سرکشی ورزیدند و قومی گناهکار بودند» سوره اعراف، آیه ۱۳۳.
  61. «و اما (قوم) عاد در زمین به نادرستی گردنکشی کردند و گفتند: چه کسی از ما توانمندتر است؟ و آیا ندیدند که خداوندی که آنان را آفریده از آنان توانمندتر است؟ و آنان آیات ما را انکار می‌کردند» سوره فصلت، آیه ۱۵.
  62. «(قارون می) گفت: تنها برای دانشی که خود داشتم آن را به من داده‌اند، آیا نمی‌دانست که خداوند پیش از او از نسل‌ها کسانی را نابود کرده است که از او توانمندتر و مال‌اندوزتر بوده‌اند؟ و از بزهکاران گناه آنان را نمی‌پرسند» سوره قصص، آیه ۷۸.
  63. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۱/۸۸.
  64. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۱/۱۰۹–۱۱۰.
  65. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۱/۲۷۲.
  66. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۴/۳۰۶.
  67. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۱/۳۹۰.
  68. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۳/۲۱۲.
  69. عفتی و سید صادقی، مقاله «استکبار»، دانشنامه امام خمینی ج۱، ص ۶۹۴ ـ ۷۰۱.
  70. «همان کسانی که (مردم را) از راه خداوند باز می‌دارند و آن را ناراست (و ناهموار) می‌خواهند و به جهان واپسین انکار می‌ورزند» سوره اعراف، آیه ۴۵.
  71. «سپس پشت کرد و گردنکشی ورزید» سوره مدثر، آیه ۲۳.
  72. «سرکردگان سرکش از قوم وی به مؤمنانی که ناتوان به شمار آمده‌اند گفتند: آیا می‌دانید که صالح فرستاده پروردگار خویش است؟ گفتند: (آری) ما به آنچه وی بدان پیامبری یافته است مؤمنیم» سوره اعراف، آیه ۷۵.
  73. «و روزی که کافران را بر آتش (دوزخ) عرضه کنند و (به آنان گویند): چیزهای خوشایندتان را در زندگانی دنیا به پایان بردید و از آنها بهره‌مند شدید پس امروز برای گردنکشی ناحق در زمین و آن نافرمانی که می‌کردید با عذاب خواری‌آور کیفر می‌بینید» سوره احقاف، آیه ۲۰.
  74. امام‌ خمینی، صحیفه، ۲۱/۸۵.
  75. امام‌ خمینی، صحیفه، ۷/۴۸۹.
  76. امام‌ خمینی، صحیفه، ۷/۴۸۸–۴۸۹.
  77. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۰/۱۲۱.
  78. «و سخت‌ترین سوگندهای خود را خوردند که اگر بیم‌دهنده‌ای نزد آنان آید بی‌گمان از هر یک از امّت‌ها رهیافته‌تر می‌شوند امّا چون بیم‌دهنده‌ای نزدشان آمد جز بر رمیدنشان نیفزود» سوره فاطر، آیه ۴۲.
  79. «از سر گردنکشی در زمین و نیرنگ زشت؛ و نیرنگ زشت، جز به نیرنگباز برنمی‌گردد؛ پس آیا جز سنّت پیشینیان (خود) را چشم می‌دارند؟ هرگز برای سنت خداوند دگرگونی نخواهی یافت و هرگز برای سنّت خداوند جابه‌جایی نخواهی یافت» سوره فاطر، آیه ۴۳.
  80. «و چون آیات ما بر او خوانده شود با گردنفرازی روی می‌گرداند گویی آن را نشنیده است، گویی گوش‌هایش سنگین است، او را به عذابی دردناک نوید ده!» سوره لقمان، آیه ۷.
  81. «و بی‌گمان به موسی کتاب بخشیدیم و پس از وی پیامبران (دیگر) را در پی آوردیم و به عیسی پسر مریم برهان‌ها (ی روشن) دادیم و او را با روح القدس نیرومند کردیم؛ پس چرا هرگاه پیامبری، پیامی نادلخواه شما نزدتان آورد سرکشی ورزیدید، گروهی را دروغگو شمردید و گروهی را می‌کشتید؟» سوره بقره، آیه ۸۷.
  82. «آنان چنان بودند که چون به آنها می‌گفتند: هیچ خدایی جز خداوند نیست، سرکشی می‌ورزیدند» سوره صافات، آیه ۳۵.
  83. «و می‌گفتند: آیا ما برای یک شاعر دیوانه دست از خدایان خویش بکشیم؟» سوره صافات، آیه ۳۶.
  84. «مسیح از اینکه بنده خداوند باشد هرگز سر باز نمی‌زند و فرشتگان مقرّب نیز؛ و هر که از بندگی او سر باز زند و سرکشی کند زودا که آنان همه را (روز رستخیز) نزد خویش گرد آورد» سوره نساء، آیه ۱۷۲.
  85. «و پروردگارتان فرمود: مرا بخوانید تا پاسختان دهم که آنان که از پرستش من سر برمی‌کشند به زودی با خواری در دوزخ درمی‌آیند» سوره غافر، آیه ۶۰.
  86. «و آنان که به لقای ما امیدوار نیستند می‌گویند: چرا بر ما فرشتگان را فرو نفرستاده‌اند یا پروردگارمان را نمی‌بینیم؟ به راستی خود را بزرگ شمردند و سرکشی بزرگی ورزیدند» سوره فرقان، آیه ۲۱.
  87. «و اما (قوم) عاد در زمین به نادرستی گردنکشی کردند و گفتند: چه کسی از ما توانمندتر است؟ و آیا ندیدند که خداوندی که آنان را آفریده از آنان توانمندتر است؟ و آنان آیات ما را انکار می‌کردند» سوره فصلت، آیه ۱۵.
  88. «اینها آیات خداوند است که بر تو، به حقّ می‌خوانیم پس به کدام گفتار پس از خداوند و آیات او ایمان می‌آورند؟» سوره جاثیه، آیه ۶.
  89. «وای بر هر دروغزن گناهکار!» سوره جاثیه، آیه ۷.
  90. «که آیات خداوند را که بر او خوانده می‌شود می‌شنود سپس با گردنکشی (بر انکار خود) پا می‌فشارد گویی آن را نشنیده است پس او را به عذابی دردناک نوید ده!» سوره جاثیه، آیه ۸.
  91. «خدای شما خدایی یگانه است بنابراین آنان که به جهان واپسین بی‌ایمانند دل‌هایی ناباور دارند و سرکشند» سوره نحل، آیه ۲۲.
  92. «و او و سپاهیانش در آن سرزمین به ناراستی گردنکشی ورزیدند و پنداشتند که به سوی ما بازگردانده نمی‌شوند» سوره قصص، آیه ۳۹.
  93. «و بی‌گمان بسیاری از پریان و آدمیان را برای دوزخ آفریده‌ایم؛ (زیرا) دل‌هایی دارند که با آن درنمی‌یابند و دیدگانی که با آن نمی‌نگرند و گوش‌هایی که با آن نمی‌شنوند؛ آنان چون چارپایانند بلکه گمراه‌ترند ؛ آنانند که ناآگاهند» سوره اعراف، آیه ۱۷۹.
  94. امام‌ خمینی، آداب الصلاه، ۲۰۱.
  95. عفتی و سید صادقی، مقاله «استکبار»، دانشنامه امام خمینی ج۱، ص ۶۹۴ ـ ۷۰۱.
  96. مطهری، مجموعه آثار، ۲/۴۶۴–۴۶۵.
  97. مطهری، مجموعه آثار، ۲/۴۷۲–۴۷۳.
  98. امام‌ خمینی، صحیفه، ۴/۱۹.
  99. امام‌ خمینی، صحیفه، ۴/۲۱۵–۲۱۶ و ۶/۸۹.
  100. امام‌ خمینی، صحیفه، ۷/۳۲۷.
  101. امام‌ خمینی، صحیفه، ۷/۳۸۸؛ ۸/۲۹۳، ۴۵۶ و ۹/۱۶۹.
  102. امام‌ خمینی، صحیفه، ۴/۱۸.
  103. امام‌ خمینی، صحیفه، ۷/۱۱۷.
  104. امام‌ خمینی، صحیفه، ۶/۵۳۰ و ۸/۶۵–۶۶.
  105. امام‌ خمینی، صحیفه، ۴/۲۱۴.
  106. امام‌ خمینی، صحیفه، ۴/۲۱۶–۲۱۷.
  107. امام‌ خمینی، صحیفه، ۶/۴۵۷ و ۷/۱۱۵، ۱۱۷، ۲۹۲.
  108. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۱/۱۳۳.
  109. امام‌ خمینی، صحیفه، ۶/۵۳۲.
  110. امام‌ خمینی، صحیفه، ۷/۳۲.
  111. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۱/۳۷۶.
  112. امام‌ خمینی، صحیفه، ۶/۴۹۹ و ۷/۱۱۸.
  113. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۲/۱۰۳–۱۰۴.
  114. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۱/۱۳۳.
  115. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۲/۱۴۸.
  116. امام‌ خمینی، صحیفه، ۹/۲۸۰–۲۸۱، ۳۳۱ و ۳۳۹.
  117. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۲/۱۴۴.
  118. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۷/۴۲۹.
  119. محمدی، سیاست خارجی، ۳۳.
  120. عفتی و سید صادقی، مقاله «استکبار»، دانشنامه امام خمینی ج۱، ص ۶۹۴ ـ ۷۰۱.
  121. منصوری، شناخت استکبار جهانی، ۶۳.
  122. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۰/۷۹.
  123. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۲/۳۸۲.
  124. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۲/۳۲–۳۳.
  125. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۲/۱۴۷.
  126. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۴/۱۳۹.
  127. امام‌ خمینی، صحیفه، ۲۱/۷۹.
  128. امام‌ خمینی، صحیفه مان، ۱۷/۴۲۹.
  129. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۱/۳۷۵.
  130. عفتی و سید صادقی، مقاله «استکبار»، دانشنامه امام خمینی ج۱، ص ۶۹۴ ـ ۷۰۱.
  131. امام‌ خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۲۱.
  132. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۷/۲۰۳.
  133. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۱/۱۱۰.
  134. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۷/۳۲۶.
  135. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۳/۳۴۳.
  136. امام‌ خمینی، صحیفه، ۲۱/۸۲.
  137. عفتی و سید صادقی، مقاله «استکبار»، دانشنامه امام خمینی ج۱، ص ۶۹۴ ـ ۷۰۱.
  138. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱/۴۱۹ و ۴۲۲.
  139. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۲/۲۱۹.
  140. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۲/۱۴۸ و ۲۰/۳۱۸–۳۱۹.
  141. امام‌ خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۹۵ و ۳۲۸.
  142. امام‌ خمینی، صحیفه، ۲۱/۹.
  143. امام‌ خمینی، صحیفه، ۲۱/۸۷.
  144. امام‌ خمینی، صحیفه، ۲۱/۸۹.
  145. امام‌ خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۳۳.
  146. امام‌ خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۹۱.
  147. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۷/۳۲۶.
  148. امام‌ خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۲۰.
  149. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۴/۴۰۵.
  150. امام‌ خمینی، صحیفه، ۹/۳۴۴.
  151. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۱/۹۲.
  152. امام‌ خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۲۰؛ قاضی‌زاده، ۶۲۰ و ۶۲۸.
  153. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۷/۲۰۳–۲۰۴.
  154. امام‌ خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۷۸.
  155. عفتی و سید صادقی، مقاله «استکبار»، دانشنامه امام خمینی ج۱، ص ۶۹۴ ـ ۷۰۱.
  156. امام‌ خمینی، صحیفه، ۲۱/۹–۱۰.
  157. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۷/۴۲۹.
  158. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۲/۱۴۷.
  159. امام‌ خمینی، صحیفه، ۹/۱۱۵؛ ۱۰/۴۴۱؛ ۱۱/۱۱۰؛ ۱۳/۹۳، ۳۴۳؛ ۱۵/۱۴۵–۱۴۶ و ۲۰/۲۰۷–۲۰۸.
  160. امام‌ خمینی، صحیفه، ۹/۲۷۶، ۲۷۹؛ ۱۳/۷۲؛ ۱۵/۵۹؛ ۱۶/۳۷۸ و ۲۰/۵۰.
  161. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۰/۳۳۸، ۳۳۹؛ ۱۵/۱۶۹؛ ۱۸/۵۲–۵۳؛ ۱۹/۲۳–۲۴؛ ۲۰/۳۱۱ و ۲۱/۲۲.
  162. عفتی و سید صادقی، مقاله «استکبار»، دانشنامه امام خمینی ج۱، ص ۶۹۴ ـ ۷۰۱.
  163. رجبی، از آغاز تا تبعید، ۱/۹۳–۹۷.
  164. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۲/۳۷۴.
  165. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۵/۱۲۰–۱۲۱.
  166. رجبی، از آغاز تا تبعید، ۱/۹۸.
  167. «و چون شب بر او چادر افکند ستاره‌ای دید گفت: این پروردگار من است اما هنگامی که ناپدید شد گفت: ناپدیدشوندگان را دوست نمی‌دارم» سوره انعام، آیه ۷۶.
  168. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱/۲۱–۲۲.
  169. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱/۱۵۹.
  170. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱/۱۹۳.
  171. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱/۱۹۸.
  172. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱/۱۶۱ و ۱۹۳.
  173. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱/۴۲۰.
  174. امام‌ خمینی، صحیفه، ۳/۴۰۷؛ رجبی، از آغاز تا هجرت، ۲۴۹.
  175. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱/۴۲۲.
  176. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱/۴۱۱.
  177. رجبی، از آغاز تا هجرت، ۲۵۸.
  178. امام‌ خمینی، صحیفه، ۲/۲۷۷–۲۷۸.
  179. امام‌ خمینی، صحیفه، ۲/۴۸۴.
  180. امام‌ خمینی، صحیفه، ۳/۲۶۲ و ۴۰۶.
  181. امام‌ خمینی، صحیفه، ۳/۳۰۵ و ۴/۲۳.
  182. امام‌ خمینی، صحیفه، ۳/۳۵۹.
  183. امام‌ خمینی، صحیفه، ۳/۴۰۷.
  184. امام‌ خمینی، صحیفه، ۳/۳۴۱.
  185. امام‌ خمینی، صحیفه، ۳/۴۷۷.
  186. امام‌ خمینی، صحیفه، ۳/۴۹۷.
  187. محمدی، بازتاب جهانی، ۹۶–۹۷.
  188. محمدی، بازتاب جهانی، ۵۳۲–۵۳۳.
  189. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۱/۳۳۵–۳۳۷.
  190. اسپوزیتو، انقلاب ایران، ۴۹–۵۲.
  191. عفتی و سید صادقی، مقاله «استکبار»، دانشنامه امام خمینی ج۱، ص ۶۹۴ ـ ۷۰۱.