ارتباط معصوم با ارواح: تفاوت میان نسخهها
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==منابع== +== منابع ==)) |
(←مقدمه) |
||
(۱۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{علم معصوم | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = علم معصوم | |||
| عنوان مدخل = | |||
| مداخل مرتبط = | |||
| پرسش مرتبط = علم معصوم (پرسش) | |||
}} | |||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
وجود [[آدمی]] مرکب از سه جزء است: [[روح]] و جسم و پریسپری "قالب مثالی". وقتی کسی بمیرد یا بعضی از مواقع که میخوابد، روح با همان قالب مثالی به [[کار]] میپردازد. [[علامه مجلسی]] در اینباره میفرماید: "[[واجب]] است [[ایمان]] داشتن به اینکه [[روح]] بعد از مفارقت از جسد باقی میماند و به جسد دیگری که مانند جسد اولش میماند تعلق میگیرد و با جنازهاش همراه است و بر [[تشییع]] کنندگانش [[آگاهی]] دارد و همچنین با غسّالش... و بپرهیز از اینکه به تأویلات [[مردم]] ملحد و بیایمان گوش فرا داری!"<ref>العقاید: محمد باقر مجلسی، ص۶۷ ـ ۷۰.</ref>. طریحی در مجمعالبحرین "ماده روح" شرح مبسوطی درباره روح آورده و از جمله این [[حدیث]] است: "[[خداوند]] هرگاه قبض روح کسی فرماید آن روح را در کالبدی که در [[دنیا]] داشت قرار میدهد. پس [[ارواح]] در [[برزخ]] میخورند و میآشامند. پس هرگاه کسی بر آنها وارد شود، آنها با همان صورتی که در دنیا داشتهاند میشناسد تا [[رستاخیز]] که به بدنهای خود باز میگردند"<ref>{{متن حدیث|إِذَا قَبَضَهُ اللَّهُ إِلَیْهِ صَیَّرَ تِلْکَ الرُّوحَ فِی قَالَبٍ کَقَالَبِهِ فِی الدُّنْیَا فَیَأْکُلُونَ وَ یَشْرَبُونَ، فَإِذَا قَدِمَ عَلَیْهِمُ الْقَادِمُ عَرَفُوهُ بِتِلْکَ الصُّورَةِ الَّتِی کَانَتْ فِی الدُّنْیَا}}؛ مجمع البحرین، فخرالدین طریحی، ج ۲، ص۳۵۶.</ref>. | |||
با این بیانات معلوم شد که ارواح بعد از [[مرگ]] بر جسمی و کالبدی هستند که کاملاً با جسد اصلیشان شباهت دارد، | با این بیانات معلوم شد که ارواح بعد از [[مرگ]] بر جسمی و کالبدی هستند که کاملاً با جسد اصلیشان شباهت دارد، ولی قالب مثالی مسافتها را با یک چشم به هم زدن طی میکند و از هر مانعی عبور مینماید. [[میزان]] [[علم]] و [[قدرت]] روح و شفافیت قالب مثالی بسته به میزان [[کار خیر]] و [[عمل صالح]] و اجتناب از بدکاری شخص است و شخص با [[اعمال]] کارهای [[خیر]] در دنیا هم میتواند از قالب مثالی بهرهمند شود. | ||
[[قرآن کریم]] راجع به آوردن [[تخت بلقیس]] نزد [[سلیمان]]{{ع}} [[نقل]] میکند: "عفریتی از [[جنّ]] به وی گفت: من پیش از آنکه از جایت برخیزی آن را برایت میآورم". [[ولی]] [[انسانی]]<ref>مفسران گفتهاند این شخصی آصف برخیا، وصی و خلیفه سلیمان بود که از اسم اعظم چیزی میدانست.</ref> که در سایه [[دانش]] خاصّ، نیرومندتر از آن جنّی بود گفت: "من تخت مزبور را قبل از آنکه چشم برهم زنی حاضر میکنم. [[سلیمان]]{{ع}} تا آن را مستقر در نزد خود دید گفت: "این از [[فضل]] [[پروردگار]] من است"<ref>سوره نمل، آیه ۳۹.</ref>. از این داستان معلوم میشود، افرادی با [[تزکیه نفس]] خواهند توانست با [[اراده]] خود روحشان را از | [[قرآن کریم]] راجع به آوردن [[تخت بلقیس]] نزد [[سلیمان]] {{ع}} [[نقل]] میکند: "عفریتی از [[جنّ]] به وی گفت: من پیش از آنکه از جایت برخیزی آن را برایت میآورم". [[ولی]] [[انسانی]]<ref>مفسران گفتهاند این شخصی آصف برخیا، وصی و خلیفه سلیمان بود که از اسم اعظم چیزی میدانست.</ref> که در سایه [[دانش]] خاصّ، نیرومندتر از آن جنّی بود گفت: "من تخت مزبور را قبل از آنکه چشم برهم زنی حاضر میکنم. [[سلیمان]] {{ع}} تا آن را مستقر در نزد خود دید گفت: "این از [[فضل]] [[پروردگار]] من است"<ref>سوره نمل، آیه ۳۹.</ref>. از این داستان معلوم میشود، افرادی با [[تزکیه نفس]] خواهند توانست با [[اراده]] خود روحشان را از بدن خارج کرده به جایی و برای کاری بفرستد، چون با بدن عنصری طی چنان مسافتی و انجام چنان کاری میسر نیست، ولی [[روح]] هنگام بیرون رفتن از بدن با همان قالب مثالی [[کار]] میکند و ظاهر میشود. اینها حقایقی است که از راه [[ارتباط با ارواح]] معلوم شده است و خوشبختانه [[علوم]] مربوط به روح هم به [[درک]] اینگونه مسائل رسیده است. در اروپا راجع به [[ظهور]] [[ارواح]]، انجمن تحقیقات [[روحی]] تشکیل داده و کتب مخصوصی را در این زمینه نوشتهاند. صاحب دایرهالمعارف قرن بیستم، جدولی از نام چهل و هفت نفر دانشمندان مشهور که به واقعیت این [[علم]] اعتراف کردهاند، ارائه نموده است<ref>دایرة المعارف القرن العشرون، محمد فرید وجدی، ج۴، ص۳۷۷-۳۸۸.</ref>. | ||
مترلینک میگوید: "اگر مطالب عجیبی در امور مافوق الطبیعه [[کشف]] شده، به این [[دلیل]] است که عدهای نخندیدند و ایستادند و مطالبی را که ما حاضر بودیم هنگام شنیدن به آنها بخندیم مورد بحث و مطالعه قرار دادند"<ref>میزبان ناشناس، موریس مترلینگ، ترجمه فرامرز برزگر ص۷۱، کانون معرفت تهران ۱۳۶۶ ه ش.</ref>. او در جای دیگر از کتابش مینویسد: "اولین نظریهای که در نظر [[بشر]] جالب توجه و قابل قبول به نظر میرسد، نظریه "روحیون" است که میتوان قدری آن را تعمیم داد و با نظریات الهیّون و متدیّنین تلفیق کرد. روحیون میگویند روح وجود دارد، به علاوه اشباح و موجودات عالیه در اطراف ما [[زندگی]] میکنند که به [[سرنوشت]] ما راغب هستند و [[افکار]] و [[اعمال]] ما را [[رهبری]] مینمایند و مخصوصاً از [[آینده]] ما آگاهند؛ چنانکه خانههای جنّی و [[ظهور]] [[ارواح]]، نظریه روحیون را به [[اثبات]] میرساند و کسانی هستند که این نظریه را بر سایر نظریات ترجیح میدهند و بدون آنکه از فعالیت [[عقلی]] خود کم کنند آن را پذیرفتهاند"<ref>همان ص۷۳.</ref>. | |||
آری | آری دانشمندان این فن و کسانی که سالیان دراز در این راه کوشیدهاند اظهار میدارند که توانستهاند با مجاهدتهای پیگیر و آزمایشهای فراوانی پرده از روی گوشهای از [[جهان]] مرموز ناشناخته ارواح بردارند و آنها را استحضار کنند و کارهای [[خارق عادت]] و حیرتانگیزی به وسیله آنها انجام دهند. فرید وجدی نویسنده مشهور مصری میگوید: "بزرگترین مزایای طریقه استحضار ارواح در اروپا این است که از آن دری به [[عالم]] [[روحانی]] گشوده میشود و وارد شوندگان در آن راه میتوانند نسبت به مسأله [[وحی]] و [[نبوت]] اطلاع و [[ایمان]] حاصل کنند؛ همان مسألهای که [[مردم]] کوتاهنظر و [[اسیران]] [[حس]] مدتهاست با آن [[دشمنی]] میورزند. آری مسأله تنویم مغناطیسی و مذهبِ استحضار ارواح، [[انسان]] را از طریق حس بر وجود عالم روحانی وراء این جهان جسدانی [[راهنمایی]] میکند. در مقام [[ترقی]] [[علمی]] همین بس که اصول و مبانی طبقه ملحدی که به واسطه [[قصور]] [[ادراکات]] وکوتاهی نظراتشان عالم را منحصر میدانستند، در آن چه با حواس ناقص محدودشان [[درک]] میکردند با این پیشرفت علمی از اساس ویران گردید<ref>الاسلام فی عصر العلم، محمد فرید وجدی، ج۱، ص۳۶۴-۳۶۵.</ref>.<ref>[[گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی (کتاب)|گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی]]، ص۴۸ ـ ۵۱.</ref> | ||
== پرسشهای وابسته == | == پرسشهای وابسته == | ||
خط ۱۹: | خط ۲۱: | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||
{{مدخل وابسته}} | |||
* [[علم معصوم]] | * [[علم معصوم]] | ||
* [[علم غیب معصوم]] | * [[علم غیب معصوم]] | ||
{{پایان مدخل وابسته}} | |||
{{پایان}} | |||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده: | # [[پرونده:120128.jpg|22px]] [[سید امین موسوی|موسوی، سید امین]]، [[گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی (کتاب)|'''گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی''']] | ||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
==پانویس== | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:علم معصوم]] | |||
[[رده: | |||
نسخهٔ کنونی تا ۱۱ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۳۰
مقدمه
وجود آدمی مرکب از سه جزء است: روح و جسم و پریسپری "قالب مثالی". وقتی کسی بمیرد یا بعضی از مواقع که میخوابد، روح با همان قالب مثالی به کار میپردازد. علامه مجلسی در اینباره میفرماید: "واجب است ایمان داشتن به اینکه روح بعد از مفارقت از جسد باقی میماند و به جسد دیگری که مانند جسد اولش میماند تعلق میگیرد و با جنازهاش همراه است و بر تشییع کنندگانش آگاهی دارد و همچنین با غسّالش... و بپرهیز از اینکه به تأویلات مردم ملحد و بیایمان گوش فرا داری!"[۱]. طریحی در مجمعالبحرین "ماده روح" شرح مبسوطی درباره روح آورده و از جمله این حدیث است: "خداوند هرگاه قبض روح کسی فرماید آن روح را در کالبدی که در دنیا داشت قرار میدهد. پس ارواح در برزخ میخورند و میآشامند. پس هرگاه کسی بر آنها وارد شود، آنها با همان صورتی که در دنیا داشتهاند میشناسد تا رستاخیز که به بدنهای خود باز میگردند"[۲].
با این بیانات معلوم شد که ارواح بعد از مرگ بر جسمی و کالبدی هستند که کاملاً با جسد اصلیشان شباهت دارد، ولی قالب مثالی مسافتها را با یک چشم به هم زدن طی میکند و از هر مانعی عبور مینماید. میزان علم و قدرت روح و شفافیت قالب مثالی بسته به میزان کار خیر و عمل صالح و اجتناب از بدکاری شخص است و شخص با اعمال کارهای خیر در دنیا هم میتواند از قالب مثالی بهرهمند شود.
قرآن کریم راجع به آوردن تخت بلقیس نزد سلیمان (ع) نقل میکند: "عفریتی از جنّ به وی گفت: من پیش از آنکه از جایت برخیزی آن را برایت میآورم". ولی انسانی[۳] که در سایه دانش خاصّ، نیرومندتر از آن جنّی بود گفت: "من تخت مزبور را قبل از آنکه چشم برهم زنی حاضر میکنم. سلیمان (ع) تا آن را مستقر در نزد خود دید گفت: "این از فضل پروردگار من است"[۴]. از این داستان معلوم میشود، افرادی با تزکیه نفس خواهند توانست با اراده خود روحشان را از بدن خارج کرده به جایی و برای کاری بفرستد، چون با بدن عنصری طی چنان مسافتی و انجام چنان کاری میسر نیست، ولی روح هنگام بیرون رفتن از بدن با همان قالب مثالی کار میکند و ظاهر میشود. اینها حقایقی است که از راه ارتباط با ارواح معلوم شده است و خوشبختانه علوم مربوط به روح هم به درک اینگونه مسائل رسیده است. در اروپا راجع به ظهور ارواح، انجمن تحقیقات روحی تشکیل داده و کتب مخصوصی را در این زمینه نوشتهاند. صاحب دایرهالمعارف قرن بیستم، جدولی از نام چهل و هفت نفر دانشمندان مشهور که به واقعیت این علم اعتراف کردهاند، ارائه نموده است[۵].
مترلینک میگوید: "اگر مطالب عجیبی در امور مافوق الطبیعه کشف شده، به این دلیل است که عدهای نخندیدند و ایستادند و مطالبی را که ما حاضر بودیم هنگام شنیدن به آنها بخندیم مورد بحث و مطالعه قرار دادند"[۶]. او در جای دیگر از کتابش مینویسد: "اولین نظریهای که در نظر بشر جالب توجه و قابل قبول به نظر میرسد، نظریه "روحیون" است که میتوان قدری آن را تعمیم داد و با نظریات الهیّون و متدیّنین تلفیق کرد. روحیون میگویند روح وجود دارد، به علاوه اشباح و موجودات عالیه در اطراف ما زندگی میکنند که به سرنوشت ما راغب هستند و افکار و اعمال ما را رهبری مینمایند و مخصوصاً از آینده ما آگاهند؛ چنانکه خانههای جنّی و ظهور ارواح، نظریه روحیون را به اثبات میرساند و کسانی هستند که این نظریه را بر سایر نظریات ترجیح میدهند و بدون آنکه از فعالیت عقلی خود کم کنند آن را پذیرفتهاند"[۷].
آری دانشمندان این فن و کسانی که سالیان دراز در این راه کوشیدهاند اظهار میدارند که توانستهاند با مجاهدتهای پیگیر و آزمایشهای فراوانی پرده از روی گوشهای از جهان مرموز ناشناخته ارواح بردارند و آنها را استحضار کنند و کارهای خارق عادت و حیرتانگیزی به وسیله آنها انجام دهند. فرید وجدی نویسنده مشهور مصری میگوید: "بزرگترین مزایای طریقه استحضار ارواح در اروپا این است که از آن دری به عالم روحانی گشوده میشود و وارد شوندگان در آن راه میتوانند نسبت به مسأله وحی و نبوت اطلاع و ایمان حاصل کنند؛ همان مسألهای که مردم کوتاهنظر و اسیران حس مدتهاست با آن دشمنی میورزند. آری مسأله تنویم مغناطیسی و مذهبِ استحضار ارواح، انسان را از طریق حس بر وجود عالم روحانی وراء این جهان جسدانی راهنمایی میکند. در مقام ترقی علمی همین بس که اصول و مبانی طبقه ملحدی که به واسطه قصور ادراکات وکوتاهی نظراتشان عالم را منحصر میدانستند، در آن چه با حواس ناقص محدودشان درک میکردند با این پیشرفت علمی از اساس ویران گردید[۸].[۹]
پرسشهای وابسته
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ العقاید: محمد باقر مجلسی، ص۶۷ ـ ۷۰.
- ↑ «إِذَا قَبَضَهُ اللَّهُ إِلَیْهِ صَیَّرَ تِلْکَ الرُّوحَ فِی قَالَبٍ کَقَالَبِهِ فِی الدُّنْیَا فَیَأْکُلُونَ وَ یَشْرَبُونَ، فَإِذَا قَدِمَ عَلَیْهِمُ الْقَادِمُ عَرَفُوهُ بِتِلْکَ الصُّورَةِ الَّتِی کَانَتْ فِی الدُّنْیَا»؛ مجمع البحرین، فخرالدین طریحی، ج ۲، ص۳۵۶.
- ↑ مفسران گفتهاند این شخصی آصف برخیا، وصی و خلیفه سلیمان بود که از اسم اعظم چیزی میدانست.
- ↑ سوره نمل، آیه ۳۹.
- ↑ دایرة المعارف القرن العشرون، محمد فرید وجدی، ج۴، ص۳۷۷-۳۸۸.
- ↑ میزبان ناشناس، موریس مترلینگ، ترجمه فرامرز برزگر ص۷۱، کانون معرفت تهران ۱۳۶۶ ه ش.
- ↑ همان ص۷۳.
- ↑ الاسلام فی عصر العلم، محمد فرید وجدی، ج۱، ص۳۶۴-۳۶۵.
- ↑ گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی، ص۴۸ ـ ۵۱.