میثم تمار در علوم قرآنی: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(252\,\s252\,\s233\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\[\[(.*)\]\](.*)\"\'\'\'(.*)\'\'\'\"(.*)\<\/div\>\n\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(255\,\s245\,\s227\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\<\/div\>\n\n' به '{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = $2 | عنوان مدخل = $4 | مداخل مرتبط = $6 | پرسش مرتبط = }} ') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = میثم تمار | | موضوع مرتبط = میثم تمار | ||
| عنوان مدخل = | | عنوان مدخل = میثم تمار | ||
| مداخل مرتبط = [[میثم تمار در رجال | | مداخل مرتبط = [[میثم تمار در تراجم و رجال]] - [[میثم تمار در تاریخ اسلامی]] - [[میثم تمار در معارف و سیره علوی]] - [[میثم تمار در معارف و سیره حسینی]] - [[میثم تمار در علوم قرآنی]] | ||
| پرسش مرتبط = | | پرسش مرتبط = | ||
}} | }} | ||
== مقدمه == | |||
وی ساکن [[کوفه]] بود<ref>ابن حجر عسقلانی گفته است: {{عربی|نزل الکوفة و له بها ذریة}} (الاصابة فی تمییز الصحابة، ج۶، ص۲۴۹، رقم ۸۴۹۳).</ref> و در سال ۶۰ ه. ق به [[فرمان]] [[عبید الله بن زیاد]] به [[جرم]] [[بیزاری]] نجستن از [[امام علی]] {{ع}} به دار آویخته شد و به [[شهادت]] رسید<ref>شیخ مفید پس از ذکر جریان شهادت میثم به فرمان عبید الله بن زیاد فرموده است: {{عربی|و کان قتل میثم قبل قدوم الحسین بن علی {{ع}} العراق بعشرة ایام}} (الارشاد، ص۳۱۶) که باتوجه به شهادت امام حسین {{ع}} در دهم محرم ۶۱ ه. ق، معلوم میشود که شهادت میثم در سال ۶۰ ه. ق واقع شده است.</ref>. [[مرقد]] او در کوفه معروف و [[مزار]] [[مؤمنان]] است. | |||
[[شیخ طوسی]] او را در شمار [[اصحاب امام علی]] {{ع}}، [[امام حسن]] {{ع}} و [[امام حسین]] {{ع}} ذکر کرده<ref>ر. ک: رجال طوسی، ص۵۸، اصحاب علی {{ع}}، باب المیم، رقم ۶، و ص۷۰، اصحاب الحسن بن علی {{ع}}، باب المیم، رقم ۳، و ص۷۹، اصحاب الحسین بن علی {{ع}} باب المیم، رقم ۱.</ref> و در ترجمه [[علی بن اسماعیل بن میثم]] گفته است: «میثم از بزرگان [[اصحاب امیر المؤمنین]] {{ع}} است»<ref>ر. ک: طوسی، الفهرست، ص۸۷، رقم ۳۶۴.</ref>. | |||
[[شیخ | [[شیخ مفید]] او را از ارکان [[تابعین]]<ref>ر. ک: خویی، معجم رجال الحدیث، ج۱۹، ص۱۰۰.</ref> و از [[اصحاب]] [[برگزیده]] [[امیر المؤمنین]] {{ع}} در [[شرطة الخمیس]] ([[نخبگان]] [[ارتش]] و نیروهای [[امنیتی]] پیشگام و [[فداکار]] آن [[حضرت]])<ref>برخی لغتدانان در توضیح معنای «شرطة الخمیس» گفتهاند: {{عربی|الخمیس الجیش و شرطة الخمیس اعیانه}} (طریحی، مجمع البحرین، ج۱، ص۷۰۲) {{عربی|من شرطة الخمیس ای من نخبه و اصحابه المتقدمین علی غیرهم من الجند و الشرطة بالسکون و الفتح الجند و الجمع شرط مثل رطب و الشرط علی لفظ الجمع اعوان السلطان و الولاة و اول کتیبة تشهد الحرب و تتهیّأ للموت سموا ذالک لانهم جعلوا لانفسهم علامات یعرفون بها للاعداء... و فی حدیث الاصبغ بن نباتة و قد سئل کیف تسمیتکم شرطة الخمیس یا اصبغ قال لا ناضمنّا له الذبح و ضمن لنا الفتح یعنی امیر المؤمنین}} (طریحی، مجمع البحرین، ج۲، ص۴۹۹).</ref> به شمار آورده است<ref>{{عربی|و عدّه الشیخ المفید فی الاختصاص من اصفیاء اصحاب امیر المؤمنین {{ع}} فی شرطة الخمیس}}، خویی، معجم رجال الحدیث، ج۱۹، ص۹۴.</ref>. | ||
[[ | [[ابنشهرآشوب]] او را از نگهبانان [[امام حسن]] {{ع}} معرفی کرده است<ref>ر. ک: خویی، معجم رجال الحدیث، ج۱۹، ص۹۴.</ref>. | ||
[[ | [[کشی]] از [[امام]] [[موسی بن جعفر]] {{عم}} [[روایت]] کرده که در [[روز قیامت]] منادی ندا میدهد: [[حواریّون]] [[علی بن ابی طالب]] {{ع}} کجایند؟ [[عمرو بن حمق خزاعی]]، [[محمد بن ابی بکر]]، [[میثم بن یحیای تمّار]] و [[اویس قرنی]] برمیخیزند<ref>طوسی، اختیار معرفة الرجال، ج۱، ص۴۳.</ref>. کشی و [[مجلسی]] روایاتی را در [[مدح]] وی آوردهاند که از [[استقامت]] شدید وی در [[ولایت امام علی]] {{ع}} و [[آگاهی]] وی از [[شهادت]] خود به خاطر [[بیزاری]] نجستن از آن [[حضرت]] و برخی امور پنهانی دیگر حکایت دارد<ref>ر. ک: طوسی، اختیار معرفة الرجال، ج۱، ص۲۹۳-۲۹۸؛ بحار الانوار، ج۴۲، ص۱۲۴-۱۳۳ و ص۱۳۸، ح۱۹.</ref>. | ||
[[ | [[علامه حلی]] او را در قسم اول کتاب خود ذکر و روایتی را از عقیقی نقل کرده است که [[ابو جعفر]] ([[امام باقر]]){{ع}} به او [[محبت]] شدید داشته است<ref>ر. ک: رجال العلامة الحلی، ص۱۷۳.</ref>. | ||
[[ابن حجر عسقلانی]] نیز [[عنایت]] [[امام علی]] {{ع}} به وی و خبر دادن آن حضرت از چگونگی شهادت وی و وقوع شهادتش بهگونهای که حضرت خبر داده بود و نیز اینکه او نخستین کسی بود که در [[اسلام]] به دهان او دهنه زده شد، را بیان کرده است<ref>ر. ک: ابن حجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابة، ج۶، ص۲۴۹-۲۵۰.</ref>.<ref>[[علی اکبر بابایی|بابایی، علی اکبر]]، [[تاریخ تفسیر قرآن (کتاب)|تاریخ تفسیر قرآن]]، ص ۱۴۴-۱۴۵.</ref> | |||
[[ابن حجر عسقلانی]] نیز [[عنایت]] [[امام علی]]{{ع}} به وی و خبر دادن آن حضرت از چگونگی شهادت وی و وقوع شهادتش بهگونهای که حضرت خبر داده بود و نیز اینکه او نخستین کسی بود که در [[اسلام]] به دهان او دهنه زده شد، را بیان کرده است<ref>ر.ک: ابن حجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابة، ج۶، ص۲۴۹-۲۵۰.</ref>.<ref>[[علی اکبر بابایی|بابایی، علی اکبر]]، [[تاریخ تفسیر قرآن (کتاب)|تاریخ تفسیر قرآن]]، ص ۱۴۴-۱۴۵.</ref> | |||
== [[دلایل]] [[مفسر]] بودن وی == | == [[دلایل]] [[مفسر]] بودن وی == | ||
دلیل اول، روایت کشّی است که در ضمن آن از میثم نقل شده که به [[ابن عباس]] گفتم: آنچه از [[تفسیر قرآن]] میخواهی از من بپرس؛ زیرا من [[تنزیل قرآن]] را بر [[امیر المؤمنین]]{{ع}} قرائت کردم و او [[تأویل]] آن را به من آموخت. ابن عباس دوات و کاغذی را خواست و دست به کار [[نوشتن]] شد<ref>طوسی، اختیار معرفة الرجال، ج۱، ص۲۹۴.</ref>. | دلیل اول، روایت کشّی است که در ضمن آن از میثم نقل شده که به [[ابن عباس]] گفتم: آنچه از [[تفسیر قرآن]] میخواهی از من بپرس؛ زیرا من [[تنزیل قرآن]] را بر [[امیر المؤمنین]] {{ع}} قرائت کردم و او [[تأویل]] آن را به من آموخت. ابن عباس دوات و کاغذی را خواست و دست به کار [[نوشتن]] شد<ref>طوسی، اختیار معرفة الرجال، ج۱، ص۲۹۴.</ref>. | ||
دلیل دوم، داشتن کتاب [[تفسیری]] است که در برخی [[روایات]]<ref>مانند روایت یعقوب بن میثم تمار (حویزی، نور الثقلین، ج۵، ص۶۴۴، ح۱۳) و روایت صالح بن میثم (حویزی، نور الثقلین، ج۴، ص۲۳۴، ح۶).</ref> به آن اشاره شده و [[آقا بزرگ تهرانی]] با عنوان «[[تفسیر]] [[میثم التمار]]» از آن خبر داده است<ref>ر.ک: آقا بزرگ تهرانی، الذریعة، ج۴، ص۳۱۷، رقم ۱۳۳۹.</ref>. | دلیل دوم، داشتن کتاب [[تفسیری]] است که در برخی [[روایات]]<ref>مانند روایت یعقوب بن میثم تمار (حویزی، نور الثقلین، ج۵، ص۶۴۴، ح۱۳) و روایت صالح بن میثم (حویزی، نور الثقلین، ج۴، ص۲۳۴، ح۶).</ref> به آن اشاره شده و [[آقا بزرگ تهرانی]] با عنوان «[[تفسیر]] [[میثم التمار]]» از آن خبر داده است<ref>ر. ک: آقا بزرگ تهرانی، الذریعة، ج۴، ص۳۱۷، رقم ۱۳۳۹.</ref>. | ||
دلیل سوم، روایاتی میباشد که در [[تفسیر آیات]] از [[میثم]] و کتاب وی نقل شده است<ref>ر.ک: حویزی، نور الثقلین، ج۲، ص۲۶۸-۲۶۹، ح۳۵۳، تفسیر آیه ۱۰۹ سوره توبه {{متن قرآن|أَمْ مَنْ أَسَّسَ بُنْيَانَهُ عَلَى شَفَا جُرُفٍ...}} و ج۴، ص۲۳۴، ح۶، تفسیر آیه ۴ سوره احزاب {{متن قرآن|مَا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ}} و ج۵، ص۵۴۷، ح۲۸، تفسیر آیه ۴ سوره بروج {{متن قرآن|أَصْحَابُ الْأُخْدُودِ}}؛ ص۶۴۴، ح۱۳، تفسیر آیه ۷ سورۀ بینة {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ}}؛ طبرسی، مجمع البیان، ج۵، ص۷۰۷، تفسیر سوره بروج.</ref>.<ref>[[علی اکبر بابایی|بابایی، علی اکبر]]، [[تاریخ تفسیر قرآن (کتاب)|تاریخ تفسیر قرآن]]، ص ۱۴۵-۱۴۶.</ref> | دلیل سوم، روایاتی میباشد که در [[تفسیر آیات]] از [[میثم]] و کتاب وی نقل شده است<ref>ر. ک: حویزی، نور الثقلین، ج۲، ص۲۶۸-۲۶۹، ح۳۵۳، تفسیر آیه ۱۰۹ سوره توبه {{متن قرآن|أَمْ مَنْ أَسَّسَ بُنْيَانَهُ عَلَى شَفَا جُرُفٍ...}} و ج۴، ص۲۳۴، ح۶، تفسیر آیه ۴ سوره احزاب {{متن قرآن|مَا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ}} و ج۵، ص۵۴۷، ح۲۸، تفسیر آیه ۴ سوره بروج {{متن قرآن|أَصْحَابُ الْأُخْدُودِ}}؛ ص۶۴۴، ح۱۳، تفسیر آیه ۷ سورۀ بینة {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ}}؛ طبرسی، مجمع البیان، ج۵، ص۷۰۷، تفسیر سوره بروج.</ref>.<ref>[[علی اکبر بابایی|بابایی، علی اکبر]]، [[تاریخ تفسیر قرآن (کتاب)|تاریخ تفسیر قرآن]]، ص ۱۴۵-۱۴۶.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == | ||
خط ۳۷: | خط ۳۵: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:میثم تمار]] | [[رده:میثم تمار]] | ||
نسخهٔ کنونی تا ۲۱ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۱۱
مقدمه
وی ساکن کوفه بود[۱] و در سال ۶۰ ه. ق به فرمان عبید الله بن زیاد به جرم بیزاری نجستن از امام علی (ع) به دار آویخته شد و به شهادت رسید[۲]. مرقد او در کوفه معروف و مزار مؤمنان است.
شیخ طوسی او را در شمار اصحاب امام علی (ع)، امام حسن (ع) و امام حسین (ع) ذکر کرده[۳] و در ترجمه علی بن اسماعیل بن میثم گفته است: «میثم از بزرگان اصحاب امیر المؤمنین (ع) است»[۴].
شیخ مفید او را از ارکان تابعین[۵] و از اصحاب برگزیده امیر المؤمنین (ع) در شرطة الخمیس (نخبگان ارتش و نیروهای امنیتی پیشگام و فداکار آن حضرت)[۶] به شمار آورده است[۷].
ابنشهرآشوب او را از نگهبانان امام حسن (ع) معرفی کرده است[۸].
کشی از امام موسی بن جعفر (ع) روایت کرده که در روز قیامت منادی ندا میدهد: حواریّون علی بن ابی طالب (ع) کجایند؟ عمرو بن حمق خزاعی، محمد بن ابی بکر، میثم بن یحیای تمّار و اویس قرنی برمیخیزند[۹]. کشی و مجلسی روایاتی را در مدح وی آوردهاند که از استقامت شدید وی در ولایت امام علی (ع) و آگاهی وی از شهادت خود به خاطر بیزاری نجستن از آن حضرت و برخی امور پنهانی دیگر حکایت دارد[۱۰].
علامه حلی او را در قسم اول کتاب خود ذکر و روایتی را از عقیقی نقل کرده است که ابو جعفر (امام باقر)(ع) به او محبت شدید داشته است[۱۱].
ابن حجر عسقلانی نیز عنایت امام علی (ع) به وی و خبر دادن آن حضرت از چگونگی شهادت وی و وقوع شهادتش بهگونهای که حضرت خبر داده بود و نیز اینکه او نخستین کسی بود که در اسلام به دهان او دهنه زده شد، را بیان کرده است[۱۲].[۱۳]
دلایل مفسر بودن وی
دلیل اول، روایت کشّی است که در ضمن آن از میثم نقل شده که به ابن عباس گفتم: آنچه از تفسیر قرآن میخواهی از من بپرس؛ زیرا من تنزیل قرآن را بر امیر المؤمنین (ع) قرائت کردم و او تأویل آن را به من آموخت. ابن عباس دوات و کاغذی را خواست و دست به کار نوشتن شد[۱۴].
دلیل دوم، داشتن کتاب تفسیری است که در برخی روایات[۱۵] به آن اشاره شده و آقا بزرگ تهرانی با عنوان «تفسیر میثم التمار» از آن خبر داده است[۱۶].
دلیل سوم، روایاتی میباشد که در تفسیر آیات از میثم و کتاب وی نقل شده است[۱۷].[۱۸]
منابع
پانویس
- ↑ ابن حجر عسقلانی گفته است: نزل الکوفة و له بها ذریة (الاصابة فی تمییز الصحابة، ج۶، ص۲۴۹، رقم ۸۴۹۳).
- ↑ شیخ مفید پس از ذکر جریان شهادت میثم به فرمان عبید الله بن زیاد فرموده است: و کان قتل میثم قبل قدوم الحسین بن علی (ع) العراق بعشرة ایام (الارشاد، ص۳۱۶) که باتوجه به شهادت امام حسین (ع) در دهم محرم ۶۱ ه. ق، معلوم میشود که شهادت میثم در سال ۶۰ ه. ق واقع شده است.
- ↑ ر. ک: رجال طوسی، ص۵۸، اصحاب علی (ع)، باب المیم، رقم ۶، و ص۷۰، اصحاب الحسن بن علی (ع)، باب المیم، رقم ۳، و ص۷۹، اصحاب الحسین بن علی (ع) باب المیم، رقم ۱.
- ↑ ر. ک: طوسی، الفهرست، ص۸۷، رقم ۳۶۴.
- ↑ ر. ک: خویی، معجم رجال الحدیث، ج۱۹، ص۱۰۰.
- ↑ برخی لغتدانان در توضیح معنای «شرطة الخمیس» گفتهاند: الخمیس الجیش و شرطة الخمیس اعیانه (طریحی، مجمع البحرین، ج۱، ص۷۰۲) من شرطة الخمیس ای من نخبه و اصحابه المتقدمین علی غیرهم من الجند و الشرطة بالسکون و الفتح الجند و الجمع شرط مثل رطب و الشرط علی لفظ الجمع اعوان السلطان و الولاة و اول کتیبة تشهد الحرب و تتهیّأ للموت سموا ذالک لانهم جعلوا لانفسهم علامات یعرفون بها للاعداء... و فی حدیث الاصبغ بن نباتة و قد سئل کیف تسمیتکم شرطة الخمیس یا اصبغ قال لا ناضمنّا له الذبح و ضمن لنا الفتح یعنی امیر المؤمنین (طریحی، مجمع البحرین، ج۲، ص۴۹۹).
- ↑ و عدّه الشیخ المفید فی الاختصاص من اصفیاء اصحاب امیر المؤمنین (ع) فی شرطة الخمیس، خویی، معجم رجال الحدیث، ج۱۹، ص۹۴.
- ↑ ر. ک: خویی، معجم رجال الحدیث، ج۱۹، ص۹۴.
- ↑ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ج۱، ص۴۳.
- ↑ ر. ک: طوسی، اختیار معرفة الرجال، ج۱، ص۲۹۳-۲۹۸؛ بحار الانوار، ج۴۲، ص۱۲۴-۱۳۳ و ص۱۳۸، ح۱۹.
- ↑ ر. ک: رجال العلامة الحلی، ص۱۷۳.
- ↑ ر. ک: ابن حجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابة، ج۶، ص۲۴۹-۲۵۰.
- ↑ بابایی، علی اکبر، تاریخ تفسیر قرآن، ص ۱۴۴-۱۴۵.
- ↑ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ج۱، ص۲۹۴.
- ↑ مانند روایت یعقوب بن میثم تمار (حویزی، نور الثقلین، ج۵، ص۶۴۴، ح۱۳) و روایت صالح بن میثم (حویزی، نور الثقلین، ج۴، ص۲۳۴، ح۶).
- ↑ ر. ک: آقا بزرگ تهرانی، الذریعة، ج۴، ص۳۱۷، رقم ۱۳۳۹.
- ↑ ر. ک: حویزی، نور الثقلین، ج۲، ص۲۶۸-۲۶۹، ح۳۵۳، تفسیر آیه ۱۰۹ سوره توبه ﴿أَمْ مَنْ أَسَّسَ بُنْيَانَهُ عَلَى شَفَا جُرُفٍ...﴾ و ج۴، ص۲۳۴، ح۶، تفسیر آیه ۴ سوره احزاب ﴿مَا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ﴾ و ج۵، ص۵۴۷، ح۲۸، تفسیر آیه ۴ سوره بروج ﴿أَصْحَابُ الْأُخْدُودِ﴾؛ ص۶۴۴، ح۱۳، تفسیر آیه ۷ سورۀ بینة ﴿إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ﴾؛ طبرسی، مجمع البیان، ج۵، ص۷۰۷، تفسیر سوره بروج.
- ↑ بابایی، علی اکبر، تاریخ تفسیر قرآن، ص ۱۴۵-۱۴۶.