تفسیر مأثور از اهل بیت: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[تفسیر مأثور]]''' است. </div>
| موضوع مرتبط = تفسیر مأثور
| عنوان مدخل  =
| مداخل مرتبط =
| پرسش مرتبط  =
}}


==مقدمه==
== مقدمه ==
با تتبع در [[کتاب‌های تفسیری]] و [[روایی]]، به تفسیرهای فراوانی که از [[امامان معصوم]]{{عم}} نقل شده است، [[دست]] می‌یابیم. گرچه از برخی [[امامان]] به حسب اقتضای [[زمان]] تفسیرهای بیشتری نقل شده و از برخی کمتر<ref>این نکته در بحث تطورات کمّی تعلیمات تفسیری امامان معصوم{{عم}} با تفصیل بیشتر بیان می‌شود (علی اکبر بابایی، تاریخ تفسیر قرآن، ص۴۲۹-۴۳۱).</ref>، ولی با توجه به اینکه از همۀ [[دوازده امام]] کم‌وبیش تفسیرهایی نقل شده است، می‌توان تفسیرهای [[مأثور]] (نقل‌ شده) از آنان را نیز یکی دیگر از شواهد [[مفسر]] بودن آنان دانست. اینک نمونه‌ای از تفسیرهای مأثور هریک از امامان معصوم را به‌عنوان شاهدی بر مفسر بودن آن [[امام]] یادآور می‌شویم.
با تتبع در [[کتاب‌های تفسیری]] و [[روایی]]، به تفسیرهای فراوانی که از [[امامان معصوم]] {{عم}} نقل شده است، دست می‌یابیم. گرچه از برخی [[امامان]] به حسب اقتضای [[زمان]] تفسیرهای بیشتری نقل شده و از برخی کمتر<ref>این نکته در بحث تطورات کمّی تعلیمات تفسیری امامان معصوم {{عم}} با تفصیل بیشتر بیان می‌شود (علی اکبر بابایی، تاریخ تفسیر قرآن، ص۴۲۹-۴۳۱).</ref>، ولی با توجه به اینکه از همۀ [[دوازده امام]] کم‌وبیش تفسیرهایی نقل شده است، می‌توان تفسیرهای [[مأثور]] (نقل‌ شده) از آنان را نیز یکی دیگر از شواهد [[مفسر]] بودن آنان دانست. اینک نمونه‌ای از تفسیرهای مأثور هریک از امامان معصوم را به‌عنوان شاهدی بر مفسر بودن آن [[امام]] یادآور می‌شویم.


==[[تفسیر مأثور از امام علی]]==
== [[تفسیر مأثور از امام علی]] ==


==[[تفسیر مأثور از امام حسن]]==
== [[تفسیر مأثور از امام حسن]] ==


==[[تفسیر مأثور از امام حسین]]==
== [[تفسیر مأثور از امام حسین]] ==


== [[تفسیر مأثور از امام علی بن الحسین]] ==
== [[تفسیر مأثور از امام علی بن الحسین]] ==
خط ۲۶: خط ۳۰:


== [[تفسیر مأثور از امام حسن عسکری]] ==
== [[تفسیر مأثور از امام حسن عسکری]] ==
[[صدوق]] با سند متصل از امام حسن عسکری{{ع}} در [[تفسیر]] {{متن قرآن|اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ}}<ref>«راه راست را به ما بنمای» سوره فاتحه، آیه ۶.</ref> چنین [[روایت]] کرده است:
{{متن حدیث|أَدِمِ لَنَا تَوْفِيقَكَ الَّذِي بِهِ أَطَعْنَاكَ فِي مَاضِي أَيَّامِنَا- حَتَّى نُطِيعَكَ كَذَلِكَ فِي مُسْتَقْبَلِ أَعْمَارِنَا وَ {{متن قرآن|اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ}} هُوَ صِرَاطَانِ: صِرَاطٌ فِي الدُّنْيَا، وَ صِرَاطٌ فِي الْآخِرَةِ وَ أَمَّا الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِيمُ فِي الدُّنْيَا فَهُوَ مَا قَصُرَ عَنِ الْغُلُوِّ وَ ارْتَفَعَ عَنِ التَّقْصِيرِ وَ اسْتَقَامَ فَلَمْ يَعْدِلْ إِلَى شَيْءٍ مِنَ الْبَاطِلِ وَ أَمَّا الطَّرِيقُ الْآخَرُ فَهُوَ طَرِيقُ الْمُؤْمِنِينَ إِلَى الْجَنَّةِ الَّذِي هُوَ مُسْتَقِيمٌ لَا يَعْدِلُونَ عَنِ الْجَنَّةِ إِلَى النَّارِ وَ لَا إِلَى غَيْرِ النَّارِ سِوَى الْجَنَّةِ}}<ref>صدوق، معانی الاخبار، ص۳۳ (باب معنی الصراط، ح۴).</ref>؛
خدایا توفیقت را که در روزهای گذشته عمرمان با آن تو را [[اطاعت]] کرده‌ایم، برای ما ادامه بده تا همچنان در [[آینده]] عمرمان تو را اطاعت کنیم، و صراط‍ مستقیم دو راه است: راهی در [[دنیا]] و راهی در [[آخرت]]، اما [[راه مستقیم]] در دنیا چیزی است که از [[غلوّ]] قاصر و از تقصیر [[برتر]] و مستقیم است به‌گونه‌ای که به هیچ باطلی [[عدول]] ندارد و اما راه دیگر، راه [[مؤمنان]] به [[بهشت]] است که آن مستقیم است و از [[بهشت]] به هیچ سمت دیگری، چه [[آتش]] و چه غیر آتش، برنمی‌گردد».
در این [[روایت]]، افزون بر اینکه معنای صراط‍ مستقیم و [[دنیوی]] و [[اخروی]] بودن آن تبیین شده، پاسخ این سؤال که چگونه افراد به [[حق]] راه‌یافته و در صراط‍ مستقیم قرار گرفته، [[هدایت]] به [[راه مستقیم]] را درخواست می‌کنند نیز آمده و از این جهت نیز رفع ابهام شده است.
همچنین در [[تفسیر]] {{متن قرآن|صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ}}<ref>«راه آنان که به نعمت پرورده‌ای؛ که نه بر ایشان خشم آورده‌ای و نه گمراه‌اند» سوره فاتحه، آیه ۷.</ref> از آن [[حضرت]] روایت کرده است که فرمود:
{{متن حدیث|أَيْ قُولُوا اهْدِنَا صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ بِالتَّوْفِيقِ لِدِينِكَ وَ طَاعَتِكَ وَ هُمُ الَّذِينَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: {{متن قرآن|وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا}}<ref>«و آنان که از خداوند و پیامبر فرمان برند با کسانی که خداوند به آنان نعمت داده است از پیامبران و راستکرداران و شهیدان و شایستگان خواهند بود و آنان همراهانی نیکویند» سوره نساء، آیه ۶۹.</ref>}}<ref>صدوق، معانی الاخبار، ص۳۶ (باب معنی الصراط، ح۹).</ref>؛
«یعنی بگویید ما را به راه کسانی که به آنان [[نعمت]] [[توفیق]] [[دین]] و اطاعتت را عطا کرده‌ای، هدایت فرما و آنان کسانی هستند که خدای عزّ و جل درباره آنان فرموده است: "هرکس [[خدا]] و [[پیامبر]] را [[اطاعت]] کند، آنان با کسانی که خدا به آنان نعمت داده است، مانند [[پیامبران]]، صدیقان، [[شهدا]] و [[صالحان]] می‌باشند و آنان [[رفیق]] نیکویی هستند"».
در این روایت نیز:
#معنای نعمت و اینکه منظور از آن نعمت [[معنوی]] می‌باشد، بیان شده است<ref>در ادامه حدیث نیز این نکته با صراحت بیشتر بیان شده است (ر.ک: صدوق، معانی الاخبار، ص۳۶).</ref>.
#با استناد به آیۀ دیگری از [[قرآن]] اشخاصی که خدا به آنان نعمت داده است، معرفی شده‌اند و ازاین‌رو می‌توان گفت [[تفسیر قرآن به قرآن]] به این معنا که در [[تفسیر آیات]] از [[آیات]] دیگر [[قرآن]] کمک گرفته شود، در [[تفسیر مأثور]] از [[امامان معصوم]]{{عم}} نیز دیده می‌شود.
در آغاز [[تفسیر]] منسوب به آن [[حضرت]] نیز از ابو [[یعقوب]] [[یوسف بن محمد بن زیاد]] و [[ابو الحسن علی بن محمد بن سیار]] نقل شده که حضرت به مدت هفت سال برای ما تفسیر می‌فرمود و هرروز به مقداری که نشاط‍ داشتیم، جزئی از آن را می‌نوشتیم<ref>ر.ک: التفسیر المنسوب الی الامام ابی محمد الحسن بن علی العسکری{{ع}}، ص۷-۹.</ref>.
نمونه‌هایی دیگر از تفسیر مأثور ایشان را در مصادر یاد شده در پاورقی بنگرید<ref>ر.ک: بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۱۰۷، ح۸ (تفسیر {{متن قرآن|بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ}}) و ص۱۲۷، ح۹ (تفسیر آیات ۱ و ۲ سوره بقره) و ص۱۳۱، ح۱۱ (تفسیر آیه ۳ سوره بقره) و ص۱۶۳، ح۱ (تفسیر آیات ۳۰-۳۳ سوره بقره).</ref>.


== [[تفسیر مأثور از امام زمان]] ==
== [[تفسیر مأثور از امام زمان]] ==
[[امام زمان]] [[حضرت حجة بن الحسن المهدی]]{{س}}  بنابر نقل مشهور در سال ۲۵۵ ه‍.ق متولد شده و در سال ۲۶۰ ه‍.ق [[پدر]] بزرگوارشان از [[دنیا]] رفته است. اگرچه از سال ۲۶۰ ه‍.ق [[غیبت]] آن حضرت آغاز شده و پیش از آن نیز همۀ افراد آن حضرت را نمی‌دیده‌اند، جمعی از [[شیعیان]] [[خالص]] در [[زمان]] [[حیات]] پدر بزرگوارشان او را در اوان [[کودکی]] دیده<ref>ر.ک: صدوق، کمال الدین، ج۲، ص۴۳۴-۴۷۸ (باب ۴۳ {{عربی|باب ذکر من شاهد القائم{{ع}} و رآه و کلّمه}}).</ref> و گاهی پرسش‌های [[کلامی]]، [[فقهی]] و [[تفسیری]] مطرح کرده‌اند و پاسخ آنها را از آن بزرگوار شنیده‌اند.
برحسب روایتی که [[صدوق]] در [[کمال الدین]] آورده است<ref>ر.ک: صدوق، کمال الدین، ج۲، ص۴۵۴ و ۴۶۵. این روایت را طبرسی در الاحتجاج، ج۲، ص۲۶۸-۲۷۷ نیز با اندکی تفاوت آورده است.</ref>، یکی از افرادی که به محضر آن بزرگوار شرفیاب شده و پرسش‌هایی را مطرح کرده است و پاسخ آنها را از آن حضرت شنیده، [[سعد بن عبد الله]] [[اشعری]] [[قمی]] است. در اینجا برخی از آن [[پرسش‌ها]] را که به [[تفسیر]] و [[تأویل آیات]] مربوط‍ است، به‌عنوان نمونه‌ای از تفسیرهای [[مأثور]]، از آن [[حضرت]] ذکر می‌نماییم.
یکی از آن پرسش‌ها، سؤال از فاحشه مبینه‌ای است که در [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ وَأَحْصُوا الْعِدَّةَ وَاتَّقُوا اللَّهَ رَبَّكُمْ لَا تُخْرِجُوهُنَّ مِنْ بُيُوتِهِنَّ وَلَا يَخْرُجْنَ إِلَّا أَنْ يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ...}}<ref>«ای پیامبر! چون زنان را طلاق می‌دهید، هنگام (آغاز) عده‌شان طلاق دهید و حساب عده را نگاه دارید و از خداوند- پروردگارتان- پروا کنید؛ آنان را از خانه‌هاشان بیرون نرانید- و خود نیز بیرون نروند- مگر کار ناشایسته آشکاری کرده باشند و اینها احکام خداوند است و هر که از احکام خداوند پا فراتر نهد بی‌گمان به خویش ستم کرده است؛ تو نمی‌دانی، شاید خداوند پس از آن فرمانی (تازه) پیش آورد» سوره طلاق، آیه ۱.</ref> آمده است. سعد می‌گوید: عرض کردم: آن فاحشه مبیّنه‌ای که هرگاه [[زن]] آن را مرتکب شود، برای شوهرش جایز می‌شود او را در ایّام عدّه‌اش از خانه‌اش بیرون کند، چیست‌؟
فرمود: {{متن حدیث|الْفَاحِشَةُ الْمُبَيِّنَةُ هِيَ السَّحْقُ دُونَ الزِّنَاءِ فَإِنَّ الْمَرْأَةَ إِذَا زَنَتْ وَ أُقِيمَ عَلَيْهَا الْحَدُّ لَيْسَ لِمَنْ أَرَادَهَا أَنْ يَمْتَنِعَ بَعْدَ ذَلِكَ مِنَ التَّزَوُّجِ بِهَا لِأَجْلِ الْحَدِّ وَ إِذَا سَحَقَتْ وَجَبَ عَلَيْهَا الرَّجْمُ وَ الرَّجْمُ خِزْيٌ وَ مَنْ قَدْ أَمَرَ اللَّهُ بِرَجْمِهِ فَقَدْ أَخْزَاهُ وَ مَنْ أَخْزَاهُ فَقَدْ أَبْعَدَهُ وَ مَنْ أَبْعَدَهُ فَلَيْسَ لِأَحَدٍ أَنْ يَقْرَبَهُ}}<ref>صدوق، کمال الدین، ج۲، ص۴۵۹-۴۶۰.</ref>؛
آن فاحشه مبیّنه خصوص مساحقه است نه [[زنا]]؛ زیرا آن زن وقتی زنا کند و حد بر او جاری شود، برای کسی که او را بخواهد روا نیست که بعد از آن به خاطر حدّ از [[ازدواج]] با او [[امتناع]] کند؛ اما وقتی مساحقه کند، [[رجم]] سنگباران شدن بر او [[واجب]] می‌شود و [[رجم]] [[رسوایی]] است، و کسی که [[خدا]] به رجم او [[فرمان]] دهد، او را [[رسوا]] کرده است و کسی که [[خدا]] رسوایش کرده، تحقیقاً او را از خود دور کرده و کسی را که خدا دور کند، برای هیچ‌کس روا نیست که به او نزدیک شود».
سعد در [[پرسش]] بعدی می‌گوید: گفتم: ای [[پسر رسول خدا]]، از [[فرمان خدا]] به پیامبرش [[موسی]]{{ع}} که فرموده است: {{متن قرآن|فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى}}<ref>«بی‌گمان این منم پروردگار تو، پای‌پوش‌های خویش را درآور که تو در سرزمین مقدس «طوی» یی» سوره طه، آیه ۱۲.</ref> مرا با خبر کن که منظور از آن چیست؛ زیرا [[فقهای شیعه]] و [[سنی]] می‌پندارند که نعلین [[حضرت موسی]]{{ع}} از پوست مردار بوده است. فرمود: {{متن حدیث|مَنْ قَالَ ذَلِكَ فَقَدِ افْتَرَى عَلَى مُوسَى وَ اسْتَجْهَلَهُ فِي نُبُوَّتِهِ لِأَنَّهُ مَا خَلَا الْأَمْرُ فِيهَا مِنْ خَطِيئَتَيْنِ إِمَّا أَنْ تَكُونَ صَلَاةُ مُوسَى فِيهِمَا جَائِزَةً أَوْ غَيْرَ جَائِزَةٍ فَإِنْ كَانَتْ صَلَاتُهُ جَائِزَةً جَازَ لَهُ لُبْسُهُمَا فِي تِلْكَ الْبُقْعَةِ وَ إِنْ كَانَتْ مُقَدَّسَةً مُطَهَّرَةً فَلَيْسَتْ بِأَقْدَسَ وَ أَطْهَرَ مِنَ الصَّلَاةِ وَ إِنْ كَانَتْ صَلَاتُهُ غَيْرَ جَائِزَةٍ فِيهِمَا فَقَدْ أَوْجَبَ عَلَى مُوسَى أَنَّهُ لَمْ يَعْرِفِ الْحَلَالَ مِنَ الْحَرَامِ وَ مَا عَلِمَ مَا تَجُوزُ فِيهِ الصَّلَاةُ وَ مَا لَمْ تَجُزْ وَ هَذَا كُفْرٌ}}<ref>صدوق، کمال الدین، ج۲، ص۴۶۰.</ref>؛
هرکس آن را بگوید، تحقیقاً بر موسی [[دروغ]] بسته و او را در نبوتش [[جاهل]] [[تصور]] کرده است؛ زیرا این گفته از دو [[خطا]] خارج نیست؛ یا [[نماز خواندن]] حضرت موسی در آن نعلین جایز بوده یا جایز نبوده است، اگر جایز بوده، [[پوشیدن]] آن در آن مکان نیز مانعی نداشته است؛ زیرا هرچند آن مکان [[مقدّس]] و [[مطهّر]] باشد، از [[نماز]] مقدس‌تر و پاکیزه‌تر نیست، و اگر نماز در آن جایز نبوده است، لازم می‌آید موسی{{ع}} [[حلال]] را از [[حرام]] تشخیص نداده و ندانسته که نماز در چه‌چیز جایز است و در چه‌چیز جایز نیست و این [[کفر]] است».
گفتم: ای مولای من، مرا از [[تأویل]] آن [[آگاه]] کن‌؟ فرمود: {{متن حدیث|إِنَّ مُوسَى نَاجَى رَبَّهُ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ فَقَالَ يَا رَبِّ إِنِّي قَدْ أَخْلَصْتُ لَكَ الْمَحَبَّةَ مِنِّي وَ غَسَلْتُ قَلْبِي عَمَّنْ سِوَاكَ وَ كَانَ شَدِيدَ الْحُبِّ لِأَهْلِهِ فَقَالَ اللَّهُ تَعَالَى {{متن قرآن|فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ}} أَيْ انْزِعْ حُبَّ أَهْلِكَ مِنْ قَلْبِكَ إِنْ كَانَتْ مَحَبَّتُكَ لِي خَالِصَةً وَ قَلْبَكَ مِنَ الْمَيْلِ إِلَى مَنْ سِوَايَ مَغْسُولاً}}<ref>صدوق، کمال الدین، ج۲، ص۴۶۰.</ref>؛
همانا [[موسی]] در آن [[وادی مقدس]] با پروردگارش [[مناجات]] کرد و گفت: پروردگارا، محبتم را برای تو [[خالص]] کرده‌ام و دلم را از غیر تو شسته‌ام. - و حال آنکه سخت [[دوستدار]] خانواده‌اش بود - ازاین‌رو، [[خدای متعال]] فرمود: {{متن قرآن|فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ}} «یعنی اگر محبّتت به من خالص و دلت از میل به غیر من [[پاک]] است، [[دوستی]] خانواده‌ات را از دلت بیرون کن».
در سؤال بعدی می‌گوید: گفتم: ای [[پسر رسول خدا]]، مرا از [[تأویل]] {{متن قرآن|كهيعص}}<ref>«کاف،‌ها، یا، عین، صاد» سوره مریم، آیه ۱.</ref> [[آگاه]] کن‌؟
فرمود: {{متن حدیث|هَذِهِ الْحُرُوفُ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَيْبِ أَطْلَعَ اللَّهُ عَلَيْهَا عَبْدَهُ زَكَرِيَّا ثُمَّ قَصَّهَا عَلَى مُحَمَّدٍ{{صل}} وَ ذَلِكَ أَنَّ زَكَرِيَّا سَأَلَ رَبَّهُ أَنْ يُعَلِّمَهُ أَسْمَاءَ الْخَمْسَةِ فَأَهْبَطَ عَلَيْهِ جَبْرَئِيلَ فَعَلَّمَهُ إِيَّاهَا فَكَانَ زَكَرِيَّا إِذَا ذَكَرَ مُحَمَّداً وَ عَلِيّاً وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ سُرِّيَ عَنْهُ هَمُّهُ وَ انْجَلَى كَرْبُهُ وَ إِذَا ذَكَرَ الْحُسَيْنَ خَنَقَتْهُ الْعَبْرَةُ وَ وَقَعَتْ عَلَيْهِ الْبُهْرَةُ فَقَالَ ذَاتَ يَوْمٍ يَا إِلَهِي مَا بَالِي إِذَا ذَكَرْتُ أَرْبَعاً مِنْهُمْ تَسَلَّيْتُ بِأَسْمَائِهِمْ مِنْ هُمُومِي وَ إِذَا ذَكَرْتُ الْحُسَيْنَ تَدْمَعُ عَيْنِي وَ تَثُورُ زَفْرَتِي فَأَنْبَأَهُ اللَّهُ تَعَالَى عَنْ قِصَّتِهِ وَ قَالَ {{متن قرآن|كهيعص}} فَالْكَافُ اسْمُ كَرْبَلَاءَ وَ الْهَاءُ هَلَاكُ الْعِتْرَةِ وَ الْيَاءُ يَزِيدُ وَ هُوَ ظَالِمُ الْحُسَيْنِ{{ع}} وَ الْعَيْنُ عَطَشُهُ وَ َ الصَّادُ صَبْرُهُ}}<ref>صدوق، کمال الدین، ج۲، ص۴۶۱.</ref>؛
این حروف از [[خبرهای غیبی]] است که [[خدا]] بنده‌اش [[زکریا]] را بر آن آگاه کرده؛ سپس آن را برای [[حضرت محمد]]{{صل}} حکایت فرموده است و آن، این است که زکریّا از پروردگارش درخواست کرد نام‌های [[پنج تن]] را به او بیاموزد؛ پس [[جبرئیل]] بر او فرود آمد و نام آنان را به او آموخت؛ پس از آن وقتی زکریّا{{ع}} [[محمد]]، علی، [[فاطمه]] و حسن{{عم}} را یاد می‌کرد، [[اندوه]] و گرفتاری‌اش برطرف می‌شد و زمانی که حسین{{ع}} را یاد می‌کرد، [[گریه]] گلویش را می‌گرفت و بریدگی نفس بر او عارض می‌شد. روزی گفت: خدایا، مرا چه می‌شود که وقتی چهار تن از آنان را یاد می‌کنم، با نام‌های آنان از اندوه‌هایم تسلّی می‌یابم و وقتی حسین{{ع}} را یاد می‌کنم، اشکم جاری و [[آه]] از نهادم بلند می‌شود؟ پس [[خدای متعال]] او را از داستان [[امام حسین]]{{ع}} [[آگاه]] کرد و فرمود: {{متن قرآن|كهيعص}}«کاف» به نام [[کربلا]]، و «هاء» به [[هلاکت]]، یعنی [[شهادت]] و مصیبت‌های سخت [[خاندان]] آن [[حضرت]]، و «یاء» به [[یزید]]، [[ظلم‌کننده]] به آن حضرت، و «عین» به [[عطش]] و [[تشنگی]] آن حضرت، و «صاد» به [[صبر]] آن حضرت اشاره دارد».
ناگفته نماند که این [[روایت]] در [[احتجاج]] مرسل و بدون سند است<ref>ر.ک: طبرسی، الاحتجاج، ج۲، ص۲۶۸.</ref> و در [[کمال الدین]] گرچه با سند ذکر شده است، سند آن در اثر اشتمال بر افرادی که [[وثاقت]] آنان نامعلوم است<ref>ر.ک: صدوق، کمال الدین، ص۴۵۴، ح۲۱.</ref>، اعتبار ندارد و مفاد بعضی قسمت‌های آن نیز با [[روایات]] دیگر معارضه دارد. در این روایت «فاحشه مبینه» به مساحقه [[تفسیر]] و [[زنا]] بودن آن [[نفی]] شده و حال آنکه در برخی روایات به زنا تفسیر شده است<ref>ر.ک: حرّ عاملی، وسائل الشیعة، ج۱۵، ص۴۴۰، ح۳.</ref>. حد مساحقه در این روایت «[[رجم]]» بیان شده و در برخی روایات تازیانه گفته شده است<ref>ر.ک: حرّ عاملی، وسائل الشیعة، ج۱۸، ص۴۲۵.</ref> و بیشتر [[فقها]] به صد تازیانه [[فتوا]] داده‌اند<ref>شهید ثانی در مسالک فرموده است: {{عربی|هو المشهور بین الاصحاب ذهب الیه المفید و المرتضی و ابو الصلاح و ابن ادریس و المتأخرون}}؛ (مسالک الافهام، ج۱۴، ص۴۱۳) و نیز ر.ک: حلّی، قواعد الاحکام، ج۳، ص۵۳۷؛ نجفی، جواهر الکلام، ج۴۱، ص۳۸۸؛ مفید، المقنعة، ص۷۸۷-۷۸۸؛ سیّد مرتضی، الانتصار، ص۵۱۳؛ ابو الصلاح حلبی، الکافی فی الفقه، ص۴۰۹.</ref>؛ البته [[شیخ طوسی]] و برخی دیگر بین مساحقه‌کنندۀ شوهردار و بی‌شوهر تفصیل داده‌اند؛ [[کیفر]] بی‌شوهر را صد تازیانه و کیفر شوهردار را «[[رجم]]» دانسته‌اند<ref>طوسی، النهایة، ص۷۰۶؛ قاضی ابن البرّاج، المهذب، ج۲، ص۵۳۱؛ خویی، مبانی تکملة المنهاج، ج۱، ص۲۴۷-۲۴۸.</ref>. ممکن است این [[روایت]] به مساحقه‌کنندۀ شوهردار نظر داشته باشد و در هرصورت، چون احتمال [[واقعیت]] این روایت منتفی نیست، ذکر آن به عنوان [[تفسیر مأثور]] از آن [[حضرت]] مانعی ندارد.
با توجه به این دو دسته [[روایات]] که نمونه‌ای از آنها در اینجا بیان شد، تردیدی نمی‌ماند که همۀ [[دوازده امام]] [[مفسر قرآن کریم]] بوده‌اند و می‌توان آنان را نیز از [[مفسران]] [[عصر حضور]] به شمار آورد.<ref>[[علی اکبر بابایی|بابایی، علی اکبر]]، [[تاریخ تفسیر قرآن (کتاب)|تاریخ تفسیر قرآن]]، ص ۵۸-۸۴.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
خط ۸۵: خط ۴۱:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


{{تفسیر}}
[[رده:تفسیر]]
[[رده:تفسیر مأثور]]
[[رده:تفسیر مأثور]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۷ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۳۱

مقدمه

با تتبع در کتاب‌های تفسیری و روایی، به تفسیرهای فراوانی که از امامان معصوم (ع) نقل شده است، دست می‌یابیم. گرچه از برخی امامان به حسب اقتضای زمان تفسیرهای بیشتری نقل شده و از برخی کمتر[۱]، ولی با توجه به اینکه از همۀ دوازده امام کم‌وبیش تفسیرهایی نقل شده است، می‌توان تفسیرهای مأثور (نقل‌ شده) از آنان را نیز یکی دیگر از شواهد مفسر بودن آنان دانست. اینک نمونه‌ای از تفسیرهای مأثور هریک از امامان معصوم را به‌عنوان شاهدی بر مفسر بودن آن امام یادآور می‌شویم.

تفسیر مأثور از امام علی

تفسیر مأثور از امام حسن

تفسیر مأثور از امام حسین

تفسیر مأثور از امام علی بن الحسین

تفسیر مأثور از امام باقر

تفسیر مأثور از امام صادق

تفسیر مأثور از امام کاظم

تفسیر مأثور از امام رضا

تفسیر مأثور از امام جواد

تفسیر مأثور از امام هادی

تفسیر مأثور از امام حسن عسکری

تفسیر مأثور از امام زمان

منابع

پانویس

  1. این نکته در بحث تطورات کمّی تعلیمات تفسیری امامان معصوم (ع) با تفصیل بیشتر بیان می‌شود (علی اکبر بابایی، تاریخ تفسیر قرآن، ص۴۲۹-۴۳۱).