بحث:ام وهب در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
 
خط ۷: خط ۷:
او به میدان بازگشته و جنگید. دو دستش را قطع و اسیرش کردند و سر از بدنش جدا کرده، به طرف مادرش انداختند. مادر سر را برداشت و بوسید و به طرف [[دشمن]] انداخت<ref>خطاب به نسر فرزندش گفت: ای فرزند عزیزم! ای کسی که موجب شادی قلب و نور چشم من بودی. (سیره امامان، فی رحاب ائمه اهل البیت، ج۳، ص۱۶۸).</ref> و گفت آنچه در [[راه خدا]] داده‌ام، دیگر پس نمی‌گیرم! آنگاه تیرک [[خیمه]] را برداشت و به سوی دشمن دوید<ref>تاریخ طبری، ج۳، ص۳۲۲؛ مقتل خوارزمی، ج۲، ص۱۲ - ۱۳.</ref>. [[امام]] او را برگردانده و فرمودند: [[جهاد]] از [[زنان]] برداشته شده است، [[خدا]] تو را جزای خیر بدهد – {{متن حدیث|رَحِمَكِ اللَّهُ‌}} - او به خیمه برگشت<ref>[[ملیحه خادری|خادری، ملیحه]]، [[زنان در نهضت عاشورا (مقاله)|مقاله «زنان در نهضت عاشورا»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۹ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۹]]، ص۳۶.</ref>.
او به میدان بازگشته و جنگید. دو دستش را قطع و اسیرش کردند و سر از بدنش جدا کرده، به طرف مادرش انداختند. مادر سر را برداشت و بوسید و به طرف [[دشمن]] انداخت<ref>خطاب به نسر فرزندش گفت: ای فرزند عزیزم! ای کسی که موجب شادی قلب و نور چشم من بودی. (سیره امامان، فی رحاب ائمه اهل البیت، ج۳، ص۱۶۸).</ref> و گفت آنچه در [[راه خدا]] داده‌ام، دیگر پس نمی‌گیرم! آنگاه تیرک [[خیمه]] را برداشت و به سوی دشمن دوید<ref>تاریخ طبری، ج۳، ص۳۲۲؛ مقتل خوارزمی، ج۲، ص۱۲ - ۱۳.</ref>. [[امام]] او را برگردانده و فرمودند: [[جهاد]] از [[زنان]] برداشته شده است، [[خدا]] تو را جزای خیر بدهد – {{متن حدیث|رَحِمَكِ اللَّهُ‌}} - او به خیمه برگشت<ref>[[ملیحه خادری|خادری، ملیحه]]، [[زنان در نهضت عاشورا (مقاله)|مقاله «زنان در نهضت عاشورا»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۹ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۹]]، ص۳۶.</ref>.


== مقدمه ==
== ام وهب ==
[[ام وهب]]<ref>این ام وهب غیر از ام وهب، مادر وهب بن حباب (عبدالله) کلبی است؛ زیرا این ام وهب دختر عبد و همسر عبدالله بن عمیر است و در روز عاشورا به شهادت رسید، اما ام وهب مادر وهب بن حباب مسیحی بود و مسلمان شد و در روز عاشورا پسرش وهب شهید شد اما خودش به شهادت نرسید. به ذیل نام وهب بن حباب (عبدالله) کلبی، در همین اثر مراجعه نمایید.</ref> [[همسر]] [[عبدالله بن عمیر کلبی]] از بنی علیم از [[طایفه]] [[نمر بن قاسط]] معروف به «[[ام‌وهب بنت عبد]]» است <ref> تاریخ طبری، ج۵، ص۴۲۹؛ مقتل مقرم، ص۲۳۸ و البدایة و النهایه، ج۸، ص۱۸۳.</ref>. برخی نام وی را «قمر» یا «قمری» خوانده‌اند<ref>اعلام النساء المؤمنات، ص۵۹۹-۵۹۸، ریاحین الشریعه، ج۳، ص۳۰۰.</ref><ref>جمعی از نویسندگان، [[پژوهشی پیرامون شهدای کربلا (کتاب)|پژوهشی پیرامون شهدای کربلا]]، ص۹۹.</ref>
[[ام وهب]]<ref>این ام وهب غیر از ام وهب، مادر وهب بن حباب (عبدالله) کلبی است؛ زیرا این ام وهب دختر عبد و همسر عبدالله بن عمیر است و در روز عاشورا به شهادت رسید، اما ام وهب مادر وهب بن حباب مسیحی بود و مسلمان شد و در روز عاشورا پسرش وهب شهید شد اما خودش به شهادت نرسید. به ذیل نام وهب بن حباب (عبدالله) کلبی، در همین اثر مراجعه نمایید.</ref> [[همسر]] [[عبدالله بن عمیر کلبی]] از بنی علیم از [[طایفه]] [[نمر بن قاسط]] معروف به «[[ام‌وهب بنت عبد]]» است <ref> تاریخ طبری، ج۵، ص۴۲۹؛ مقتل مقرم، ص۲۳۸ و البدایة و النهایه، ج۸، ص۱۸۳.</ref>. برخی نام وی را «قمر» یا «قمری» خوانده‌اند<ref>اعلام النساء المؤمنات، ص۵۹۹-۵۹۸، ریاحین الشریعه، ج۳، ص۳۰۰.</ref><ref>جمعی از نویسندگان، [[پژوهشی پیرامون شهدای کربلا (کتاب)|پژوهشی پیرامون شهدای کربلا]]، ص۹۹.</ref>
او با همسرش عبدالله که از [[یاران]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} بود<ref>ر.ک: اصحاب امام علی {{ع}} ج۲، ص۷۸۴.</ref>. در یکی از محله‌های [[کوفه]] سکونت داشت. عبدالله شوهر وی وقتی متوجه شد که [[لشکر]] زیادی در [[نخیله]] کوفه [[اجتماع]] کرده و عازم [[جنگ]] با [[ابا عبدالله الحسین]] هستند سخت غمناک شد و با خود گفت: «به [[خدا]] [[سوگند]] خیلی [[مشتاق]] جنگ با مشرکین بودم و [[امید]] دارم که [[جهاد]] با [[سپاه عمر سعد]] که با فرزند دختر پیامبرشان می‌‌جنگند ثوابش نزد خدا کمتر از جهاد با [[مشرکین]] نباشد»<ref>{{عربی|"وَاللّه ِ لَقَد كُنتُ عَلى جِهادِ أهلِ الشِّركِ حَريصاً، وإنّي لَأَرجو ألّا يَكونَ جِهادُ هؤُلاءِ الَّذينَ يَغزونَ ابنَ بِنتِ نَبِيِّهِم أيسَرَ ثَواباً عِندَ اللّه ِ مِن ثَوابِهِ إيّايَ في جِهادِ المُشرِكينَ"}}.</ref>.
لذا تصمیم گرفت به یاری [[امام حسین]] {{ع}} بشتابد، و همسرش ام وهب را از قصد خود [[آگاه]] کرد، او نیز استقبال کرد و گفت: راه [[درستی]] می‌‌روی و مرا هم با خودت ببر، و این [[زن]] و شوهر با هم راهی [[کربلا]] شدند و مخفیانه و شبانه آمدند تا خود را به [[کاروان حسینی]] رساندند و با حضرت در کربلا ماندند<ref>مقتل ابومخنف، تحقیق غفاری، ص۱۲۳؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۴۲۹؛ البدایة والنهایه، ج۸، ص۱۸۳؛ کامل ابن اثیر، ج۲، ص۵۶۴؛ تنقیح المقال، ج۲، ص۲۰۱ و ابصارالعین، ص۱۵۷.</ref><ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام حسین - ناظم‌زاده (کتاب)|اصحاب امام حسین]]، ص۳۱۶-۳۱۷.</ref>


== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۳ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۱۳

مقدمه

وی دختر عبد و همسر عبدالله بن عمیر کلبی از طایفه بنی علیم بود چون شوهرش تصمیم گرفت از کوفه به یاری امام حسین بیرون آید، ام وهب نیز اصرار کرد تا او را هم باخود ببرد. شبانه به یاران امام حسین در کربلا پیوستند. روز عاشورا وقتی شوهرش به میدان رفت، او نیز چوبی به دست گرفت و به میدان شتافت ولی امام حسین مانع او شد و فرمود: بر زنان جهاد نیست. اما پس از شهادت شوهرش به بالین او رفت و صورت او را پاک می‌کرد که شمر، غلامی را سراغ او فرستاد. آن غلام، با گرزی بر سر آن زن کوبید و او را شهید کرد[۱].[۲]

ام وهب در زنان در نهضت عاشورا

یکی از زنان فداکار مادر وهب بن عبدالله است که در کربلا به فرزندش گفت: برخیز ای پسرم! فرزند دختر رسول خدا را یاری کن. گفت به چشم مادر! کوتاهی نمی‌کنم، حمله کرد و جمعی از لشکر را کشت و نزد مادر و همسر خود برگشت برابر آنها ایستاد و گفت: مادر راضی شدی؟ گفت: فرزندم، من وقتی از تو راضی می‌شوم که پیش حسین (ع) کشته شوی. پسر جانم برگرد و در یاری فرزند رسول خدا نبرد کن تا در قیامت پیش خدا شفیع تو باشد.

او به میدان بازگشته و جنگید. دو دستش را قطع و اسیرش کردند و سر از بدنش جدا کرده، به طرف مادرش انداختند. مادر سر را برداشت و بوسید و به طرف دشمن انداخت[۳] و گفت آنچه در راه خدا داده‌ام، دیگر پس نمی‌گیرم! آنگاه تیرک خیمه را برداشت و به سوی دشمن دوید[۴]. امام او را برگردانده و فرمودند: جهاد از زنان برداشته شده است، خدا تو را جزای خیر بدهد – «رَحِمَكِ اللَّهُ‌» - او به خیمه برگشت[۵].

ام وهب

ام وهب[۶] همسر عبدالله بن عمیر کلبی از بنی علیم از طایفه نمر بن قاسط معروف به «ام‌وهب بنت عبد» است [۷]. برخی نام وی را «قمر» یا «قمری» خوانده‌اند[۸][۹]

او با همسرش عبدالله که از یاران امیرالمؤمنین (ع) بود[۱۰]. در یکی از محله‌های کوفه سکونت داشت. عبدالله شوهر وی وقتی متوجه شد که لشکر زیادی در نخیله کوفه اجتماع کرده و عازم جنگ با ابا عبدالله الحسین هستند سخت غمناک شد و با خود گفت: «به خدا سوگند خیلی مشتاق جنگ با مشرکین بودم و امید دارم که جهاد با سپاه عمر سعد که با فرزند دختر پیامبرشان می‌‌جنگند ثوابش نزد خدا کمتر از جهاد با مشرکین نباشد»[۱۱].

لذا تصمیم گرفت به یاری امام حسین (ع) بشتابد، و همسرش ام وهب را از قصد خود آگاه کرد، او نیز استقبال کرد و گفت: راه درستی می‌‌روی و مرا هم با خودت ببر، و این زن و شوهر با هم راهی کربلا شدند و مخفیانه و شبانه آمدند تا خود را به کاروان حسینی رساندند و با حضرت در کربلا ماندند[۱۲][۱۳]

پانویس

  1. انصار الحسین، ص ۶۱ به نقل از تاریخ طبری
  2. ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، ص۶۵.
  3. خطاب به نسر فرزندش گفت: ای فرزند عزیزم! ای کسی که موجب شادی قلب و نور چشم من بودی. (سیره امامان، فی رحاب ائمه اهل البیت، ج۳، ص۱۶۸).
  4. تاریخ طبری، ج۳، ص۳۲۲؛ مقتل خوارزمی، ج۲، ص۱۲ - ۱۳.
  5. خادری، ملیحه، مقاله «زنان در نهضت عاشورا»، فرهنگ عاشورایی ج۹، ص۳۶.
  6. این ام وهب غیر از ام وهب، مادر وهب بن حباب (عبدالله) کلبی است؛ زیرا این ام وهب دختر عبد و همسر عبدالله بن عمیر است و در روز عاشورا به شهادت رسید، اما ام وهب مادر وهب بن حباب مسیحی بود و مسلمان شد و در روز عاشورا پسرش وهب شهید شد اما خودش به شهادت نرسید. به ذیل نام وهب بن حباب (عبدالله) کلبی، در همین اثر مراجعه نمایید.
  7. تاریخ طبری، ج۵، ص۴۲۹؛ مقتل مقرم، ص۲۳۸ و البدایة و النهایه، ج۸، ص۱۸۳.
  8. اعلام النساء المؤمنات، ص۵۹۹-۵۹۸، ریاحین الشریعه، ج۳، ص۳۰۰.
  9. جمعی از نویسندگان، پژوهشی پیرامون شهدای کربلا، ص۹۹.
  10. ر.ک: اصحاب امام علی (ع) ج۲، ص۷۸۴.
  11. "وَاللّه ِ لَقَد كُنتُ عَلى جِهادِ أهلِ الشِّركِ حَريصاً، وإنّي لَأَرجو ألّا يَكونَ جِهادُ هؤُلاءِ الَّذينَ يَغزونَ ابنَ بِنتِ نَبِيِّهِم أيسَرَ ثَواباً عِندَ اللّه ِ مِن ثَوابِهِ إيّايَ في جِهادِ المُشرِكينَ".
  12. مقتل ابومخنف، تحقیق غفاری، ص۱۲۳؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۴۲۹؛ البدایة والنهایه، ج۸، ص۱۸۳؛ کامل ابن اثیر، ج۲، ص۵۶۴؛ تنقیح المقال، ج۲، ص۲۰۱ و ابصارالعین، ص۱۵۷.
  13. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام حسین، ص۳۱۶-۳۱۷.