اثبات عصمت پیامبران در حدیث: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۶ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۷: خط ۷:


== مقدمه ==
== مقدمه ==
{{جعبه نقل قول| عنوان =| نقل‌قول ={{وسط‌چین}}'''[[دلایل روایی اثبات عصمت انبیاء چیست؟ (پرسش)| دلایل روایی اثبات عصمت انبیاء چیست؟]]'''{{پایان}}
|تاریخ بایگانی| منبع = <small>[[عصمت (پرسش)|(پرسمان عصمت)]]</small>| تراز = راست| عرض = ۱۰۰px| اندازه خط = ۱۳px|رنگ پس‌زمینه=#F8FBF9| گیومه نقل‌قول =| تراز منبع = وسط}}
در [[روایات]] متعددی بر [[قطعی]] بودن [[عصمت انبیا]]{{ع}} تأکید شده است<ref>نک: کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۰۲ـ۲۰۳؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۱۴، ص۱۰۳؛ ج۱۲، ص۳۴۸؛ ج۴، ص۴۵؛ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۱۹۲ـ۲۰۴.</ref> از جمله آنها روایتی از [[امام باقر]]{{ع}} که در آن آمده است: «[[انبیا]] [[گناه]] نمی‌کنند؛ چون همگی [[معصوم]] و پاک‌اند و آنان [[مرتکب گناه]] کوچک یا بزرگ نمی‌شوند»<ref>صدوق، الخصال، ص۳۹۹.</ref>.
در [[روایات]] متعددی بر [[قطعی]] بودن [[عصمت انبیا]]{{ع}} تأکید شده است<ref>نک: کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۰۲ـ۲۰۳؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۱۴، ص۱۰۳؛ ج۱۲، ص۳۴۸؛ ج۴، ص۴۵؛ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۱۹۲ـ۲۰۴.</ref> از جمله آنها روایتی از [[امام باقر]]{{ع}} که در آن آمده است: «[[انبیا]] [[گناه]] نمی‌کنند؛ چون همگی [[معصوم]] و پاک‌اند و آنان [[مرتکب گناه]] کوچک یا بزرگ نمی‌شوند»<ref>صدوق، الخصال، ص۳۹۹.</ref>.


خط ۱۳: خط ۱۵:
در برخی ادعیه چنین آمده که اعتبار بازخواست الهی در پرتو [[عصمت]] است. توضیح اینکه [[خداوند متعال]] انبیاء و [[اوصیاء]] را فرستاده است و برای هر یک از ایشان شریعتی قرار داده تا [[دین]] الاهی را برپا کنند و به تبع [[حجت]] را بر [[بندگان]] تمام.
در برخی ادعیه چنین آمده که اعتبار بازخواست الهی در پرتو [[عصمت]] است. توضیح اینکه [[خداوند متعال]] انبیاء و [[اوصیاء]] را فرستاده است و برای هر یک از ایشان شریعتی قرار داده تا [[دین]] الاهی را برپا کنند و به تبع [[حجت]] را بر [[بندگان]] تمام.


در قسمتی از [[دعای ندبه]] اشاره شده است که اگر [[نبی]] یا [[امام]] معصوم نباشد، [[احتجاجی]] [[باطل]] میان [[خداوند]] و [[مکلفان]] صورت خواهد گرفت. در قسمتی از [[دعای ندبه]] می‌خوانیم: و به [[پیامبران]] [[شریعت]]، طریقت و آیینی عطا کردی و برای آنان [[اوصیاء]] و جانشینانی برگزینی تا یکی پس از دیگری، از مدتی تا مدتی معین [[نگهبان دین]] و پاسدار [[آیین]] و شریعت و [[حجت]] بر [[بندگان]] تو باشد، تا آنکه [[دین حق]] از قرارگاه خود خارج نشود و [[اهل باطل]] [[غلبه]] پیدا نکنند و تا کسی نتواند بگوید: ای [[خدا]]، چرا به سوی ما [[رسول]] نفرستادی تا ما را از جانب تو به [[نصیحت]] [[ارشاد]] کند و چرا [[پیشوا]] نگماشتی که ما از [[آیات]] و رسولانت [[پیروی]] کنیم؟<ref>{{متن حدیث|وَ كُلٌّ شَرَعْتَ لَهُ شَرِيعَةً، وَ نَهَجْتَ لَهُ مِنْهاجاً، وَ تَخَيَّرْتَ لَهُ أَوْصِياءَ، مُسْتَحْفِظاً بَعْدَ مُسْتَحْفِظٍ، مِنْ مُدَّةٍ إِلى مُدَّةٍ، إِقامَةً لِدِينِكَ، وَ حُجَّةً عَلى عِبادِكَ، وَ لِئَلّا يَزُولَ الْحَقُّ عَنْ مَقَرِّهِ، وَ يَغْلِبَ الْباطِلُ عَلى أَهْلِهِ، وَ لا يَقُولَ أَحَدٌ لَوْ لا أَرْسَلْتَ إِلَيْنا رَسُولًا مُنْذِراً، وَ أَقَمْتَ لَنا عَلَماً هادِياً، فَنَتَّبِعَ آياتِكَ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَذِلَّ وَ نَخْزى‌}}، إقبال الأعمال، ج۱، ص۵۰۵؛ بحار الأنوار، ج۹۹، ص۱۰۵.</ref>
در قسمتی از [[دعای ندبه]] اشاره شده است که اگر [[نبی]] یا [[امام]] معصوم نباشد، [[احتجاجی]] [[باطل]] میان [[خداوند]] و [[مکلفان]] صورت خواهد گرفت. در قسمتی از [[دعای ندبه]] می‌خوانیم: و به [[پیامبران]] [[شریعت]]، طریقت و آیینی عطا کردی و برای آنان [[اوصیاء]] و جانشینانی برگزینی تا یکی پس از دیگری، از مدتی تا مدتی معین [[نگهبان دین]] و پاسدار [[آیین]] و شریعت و [[حجت]] بر [[بندگان]] تو باشد، تا آنکه [[دین حق]] از قرارگاه خود خارج نشود و [[اهل باطل]] [[غلبه]] پیدا نکنند و تا کسی نتواند بگوید: ای [[خدا]]، چرا به سوی ما [[رسول]] نفرستادی تا ما را از جانب تو به [[نصیحت]] [[ارشاد]] کند و چرا [[پیشوا]] نگماشتی که ما از [[آیات]] و رسولانت [[پیروی]] کنیم؟<ref>{{متن حدیث|وَ كُلٌّ شَرَعْتَ لَهُ شَرِيعَةً، وَ نَهَجْتَ لَهُ مِنْهاجاً، وَ تَخَيَّرْتَ لَهُ أَوْصِياءَ، مُسْتَحْفِظاً بَعْدَ مُسْتَحْفِظٍ، مِنْ مُدَّةٍ إِلى مُدَّةٍ، إِقامَةً لِدِينِكَ، وَ حُجَّةً عَلى عِبادِكَ، وَ لِئَلّا يَزُولَ الْحَقُّ عَنْ مَقَرِّهِ، وَ يَغْلِبَ الْباطِلُ عَلى أَهْلِهِ، وَ لا يَقُولَ أَحَدٌ لَوْ لا أَرْسَلْتَ إِلَيْنا رَسُولًا مُنْذِراً، وَ أَقَمْتَ لَنا عَلَماً هادِياً، فَنَتَّبِعَ آياتِكَ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَذِلَّ وَ نَخْزى‌}}، إقبال الأعمال، ج۱، ص۵۰۵؛ بحار الأنوار، ج۹۹، ص۱۰۵.</ref> محل [[شاهد]] دو عبارت {{متن حدیث|إِقامَةً لِدِينِكَ}} و {{متن حدیث|حُجَّةً عَلى عِبادِكَ}} است.


محل [[شاهد]] دو عبارت {{متن حدیث|إِقامَةً لِدِينِكَ}} و {{متن حدیث|حُجَّةً عَلى عِبادِكَ}} است. [[هدف از بعثت]] أنبیاء و [[نصب]] اوصیاء همانا برپایی [[دین]] و [[اتمام حجت]] بر بندگان است. حجت یعنی دلالت روشن. اینکه خبر واحد حجت است؛ یعنی خبر واحد [[وظیفه]] [[مکلف]] را روشن می‌نماید و موجب [[اشتغال]] ذمّه و گردن‌گیری مکلّف است،؛ چراکه خبر واحد یا حکمی را بر عهده مکلّف می‌گذارد که می‌گوئیم [[حکم]] منجّز است و به گردن مکلّف مسئولیتی را بار می‌کند، و یا رخصتی برای او می‌آورد که اصطلاحاً به آن می‌گویند معذّر. پس باید [[حجّت]] باشد تا بازخواست الهی از ناحیه [[پروردگار]] بر مکلّفان تمام باشد و از ناحیه مکلفان، در مقام عذرآوری برای [[خداوند متعال]] کامل باشد.
[[هدف از بعثت]] أنبیاء و [[نصب]] اوصیاء همانا برپایی [[دین]] و [[اتمام حجت]] بر بندگان است. حجت یعنی دلالت روشن. اینکه خبر واحد حجت است؛ یعنی خبر واحد [[وظیفه]] [[مکلف]] را روشن می‌نماید و موجب [[اشتغال]] ذمّه و گردن‌گیری مکلّف است،؛ چراکه خبر واحد یا حکمی را بر عهده مکلّف می‌گذارد که می‌گوئیم [[حکم]] منجّز است و به گردن مکلّف مسئولیتی را بار می‌کند، و یا رخصتی برای او می‌آورد که اصطلاحاً به آن می‌گویند معذّر. پس باید [[حجّت]] باشد تا بازخواست الهی از ناحیه [[پروردگار]] بر مکلّفان تمام باشد و از ناحیه مکلفان، در مقام عذرآوری برای [[خداوند متعال]] کامل باشد.


حال اگر در [[پیامبر]] ارتکاب [[سهو]]، [[خطا]]، [[فراموشی]] راه داشته باشد، آیا این بازخواست و [[احتجاج]] کامل می‌شود؟ خیر!؛ چراکه با وجود احتمال [[خطا]] در [[اعمال]]، گفتار و تقریر امام، [[احتجاج]] با [[بندگان]] [[باطل]] است؛ از همین رو باید در قول، فعل و تقریر پیامبر و [[امام]]، احتمال [[سهو]] و [[فراموشی]] و خطا راه نداشته باشد<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|عصمت از منظر فریقین]]، ص۶۹.</ref>.
حال اگر در [[پیامبر]] ارتکاب [[سهو]]، [[خطا]]، فراموشی راه داشته باشد، آیا این بازخواست و [[احتجاج]] کامل می‌شود؟ خیر!؛ چراکه با وجود احتمال [[خطا]] در [[اعمال]]، گفتار و تقریر امام، احتجاج با [[بندگان]] [[باطل]] است؛ از همین رو باید در قول، فعل و تقریر پیامبر و [[امام]]، احتمال [[سهو]] و فراموشی و خطا راه نداشته باشد<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|عصمت از منظر فریقین]]، ص۶۹.</ref>.
 
== پرسش مستقیم ==
{{پرسش‌های وابسته}}
# [[دلایل روایی اثبات عصمت انبیاء چیست؟ (پرسش)]]
{{پایان پرسش‌های وابسته}}


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده:1379719.jpg|22px]] [[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|'''عصمت از منظر فریقین''']]
# [[پرونده:1379719.jpg|22px]] [[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|'''عصمت از منظر فریقین''']]
# [[پرونده:11450.JPG|22px]] [[حسین علوی مهر|علوی مهر، حسین]]، [[مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن (کتاب)|'''مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


خط ۲۷: خط ۳۵:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:عصمت]]
[[رده:اثبات عصمت پیامبران]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۰ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۵۶

مقدمه

در روایات متعددی بر قطعی بودن عصمت انبیا(ع) تأکید شده است[۱] از جمله آنها روایتی از امام باقر(ع) که در آن آمده است: «انبیا گناه نمی‌کنند؛ چون همگی معصوم و پاک‌اند و آنان مرتکب گناه کوچک یا بزرگ نمی‌شوند»[۲].

امام رضا (ع) نیز دربارۀ عصمت پیامبران برای مأمون نوشت: «خداوند فرمان کسی که می‌‌داند مردم را گمراه می‌‌کند واجب نمی‌کند و برای رسالت خویش کسی را انتخاب نمی‌کند که می‌‌داند او به خدا و بندگانش کفر ورزیده و شیطان را به جایی خدا عبادت می‌‌کند»[۳].[۴]

در برخی ادعیه چنین آمده که اعتبار بازخواست الهی در پرتو عصمت است. توضیح اینکه خداوند متعال انبیاء و اوصیاء را فرستاده است و برای هر یک از ایشان شریعتی قرار داده تا دین الاهی را برپا کنند و به تبع حجت را بر بندگان تمام.

در قسمتی از دعای ندبه اشاره شده است که اگر نبی یا امام معصوم نباشد، احتجاجی باطل میان خداوند و مکلفان صورت خواهد گرفت. در قسمتی از دعای ندبه می‌خوانیم: و به پیامبران شریعت، طریقت و آیینی عطا کردی و برای آنان اوصیاء و جانشینانی برگزینی تا یکی پس از دیگری، از مدتی تا مدتی معین نگهبان دین و پاسدار آیین و شریعت و حجت بر بندگان تو باشد، تا آنکه دین حق از قرارگاه خود خارج نشود و اهل باطل غلبه پیدا نکنند و تا کسی نتواند بگوید: ای خدا، چرا به سوی ما رسول نفرستادی تا ما را از جانب تو به نصیحت ارشاد کند و چرا پیشوا نگماشتی که ما از آیات و رسولانت پیروی کنیم؟[۵] محل شاهد دو عبارت «إِقامَةً لِدِينِكَ» و «حُجَّةً عَلى عِبادِكَ» است.

هدف از بعثت أنبیاء و نصب اوصیاء همانا برپایی دین و اتمام حجت بر بندگان است. حجت یعنی دلالت روشن. اینکه خبر واحد حجت است؛ یعنی خبر واحد وظیفه مکلف را روشن می‌نماید و موجب اشتغال ذمّه و گردن‌گیری مکلّف است،؛ چراکه خبر واحد یا حکمی را بر عهده مکلّف می‌گذارد که می‌گوئیم حکم منجّز است و به گردن مکلّف مسئولیتی را بار می‌کند، و یا رخصتی برای او می‌آورد که اصطلاحاً به آن می‌گویند معذّر. پس باید حجّت باشد تا بازخواست الهی از ناحیه پروردگار بر مکلّفان تمام باشد و از ناحیه مکلفان، در مقام عذرآوری برای خداوند متعال کامل باشد.

حال اگر در پیامبر ارتکاب سهو، خطا، فراموشی راه داشته باشد، آیا این بازخواست و احتجاج کامل می‌شود؟ خیر!؛ چراکه با وجود احتمال خطا در اعمال، گفتار و تقریر امام، احتجاج با بندگان باطل است؛ از همین رو باید در قول، فعل و تقریر پیامبر و امام، احتمال سهو و فراموشی و خطا راه نداشته باشد[۶].

پرسش مستقیم

منابع

پانویس

  1. نک: کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۰۲ـ۲۰۳؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۱۴، ص۱۰۳؛ ج۱۲، ص۳۴۸؛ ج۴، ص۴۵؛ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۱۹۲ـ۲۰۴.
  2. صدوق، الخصال، ص۳۹۹.
  3. «فِیمَا کَتَبَ الرِّضَا (ع) لِلْمَأْمُونِ لَا یَفْرِضُ اللَّهُ تَعَالَی طَاعَةَ مَنْ‏ یَعْلَمُ‏ أَنَّهُ‏ یُضِلُّهُمْ‏ وَ یُغْوِیهِمْ وَ لَا یَخْتَارُ لِرِسَالَتِهِ وَ لَا یَصْطَفِی مِنْ عِبَادِهِ مَنْ یَعْلَمُ أَنَّهُ یَکْفُرُ بِهِ وَ بِعِبَادَتِهِ وَ یَعْبُدُ الشَّیْطَانَ دُونَهُ»؛ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ بحار الانوار، ج۲۵، ص۱۹۹، ح۹.
  4. ر.ک: علوی مهر، حسین، مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن، ص ۱۸۰-۱۸۱.
  5. «وَ كُلٌّ شَرَعْتَ لَهُ شَرِيعَةً، وَ نَهَجْتَ لَهُ مِنْهاجاً، وَ تَخَيَّرْتَ لَهُ أَوْصِياءَ، مُسْتَحْفِظاً بَعْدَ مُسْتَحْفِظٍ، مِنْ مُدَّةٍ إِلى مُدَّةٍ، إِقامَةً لِدِينِكَ، وَ حُجَّةً عَلى عِبادِكَ، وَ لِئَلّا يَزُولَ الْحَقُّ عَنْ مَقَرِّهِ، وَ يَغْلِبَ الْباطِلُ عَلى أَهْلِهِ، وَ لا يَقُولَ أَحَدٌ لَوْ لا أَرْسَلْتَ إِلَيْنا رَسُولًا مُنْذِراً، وَ أَقَمْتَ لَنا عَلَماً هادِياً، فَنَتَّبِعَ آياتِكَ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَذِلَّ وَ نَخْزى‌»، إقبال الأعمال، ج۱، ص۵۰۵؛ بحار الأنوار، ج۹۹، ص۱۰۵.
  6. حسینی میلانی، سید علی، عصمت از منظر فریقین، ص۶۹.