آفت: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
 
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۹: خط ۹:
«آفت» بر سبب آفت، مانند سیل و [[صاعقه]] نیز اطلاق شده است. تفاوت آن با [[عیب]] و تلف در این است که آفت در فرض نابودی آفت زده هم [[صدق]] می‌کند، ولی قوام عیب به بقای معیوب است. تلف نیز به معنای [[تباهی]] و نابودی است؛ لیکن سبب آن می‌تواند آفت باشد یا غیر آن. در بسیاری از ابواب، مانند [[صلات]]، [[تجارت]]، [[لعان]]، کفّارات، [[قضاء]] و [[دیات]] از آن سخن گفته شده است.
«آفت» بر سبب آفت، مانند سیل و [[صاعقه]] نیز اطلاق شده است. تفاوت آن با [[عیب]] و تلف در این است که آفت در فرض نابودی آفت زده هم [[صدق]] می‌کند، ولی قوام عیب به بقای معیوب است. تلف نیز به معنای [[تباهی]] و نابودی است؛ لیکن سبب آن می‌تواند آفت باشد یا غیر آن. در بسیاری از ابواب، مانند [[صلات]]، [[تجارت]]، [[لعان]]، کفّارات، [[قضاء]] و [[دیات]] از آن سخن گفته شده است.


'''اقسام''': آفت به اعتبارهای گوناگون، تقسیم پذیر است. به اعتبار سبب، به آسمانی ـ مانند صاعقه ـ و زمینی ـ مانند سیل ـ و به اعتبار متعلّق، به آفت [[انسانی]] ـ مانند لالی و کری ـ و غیر انسانی ـ نظیر [[کرم]] خوردگی میوه ـ و به اعتبار عام یا خاص بودن، به آفت عمومی ـ مانند وبا ـ و آفت خصوصی ـ مثل دیوانگی ـ تقسیم می‌شود.
==اقسام==
آفت به اعتبارهای گوناگون، تقسیم پذیر است. به اعتبار سبب، به آسمانی ـ مانند صاعقه ـ و زمینی ـ مانند سیل ـ و به اعتبار متعلّق، به آفت [[انسانی]] ـ مانند لالی و کری ـ و غیر انسانی ـ نظیر [[کرم]] خوردگی میوه ـ و به اعتبار عام یا خاص بودن، به آفت عمومی ـ مانند وبا ـ و آفت خصوصی ـ مثل دیوانگی ـ تقسیم می‌شود.


'''[[احکام]]''': آفت در [[فقه]]، مسائل بسیاری دارد که در عنوانهای مناسب آن، مانند لالی، ناشنوایی، دیوانگی و تلف ذکر می‌شود. در این جا به مهم‌ترین مواردی که خصوص لفظ آفت در آن به کار رفته، اشاره می‌کنیم.
==[[احکام]]==
آفت در [[فقه]]، مسائل بسیاری دارد که در عنوانهای مناسب آن، مانند لالی، ناشنوایی، دیوانگی و تلف ذکر می‌شود. در این جا به مهم‌ترین مواردی که خصوص لفظ آفت در آن به کار رفته، اشاره می‌کنیم.


'''صلات''': کسی که به دلیل آسیب دیدگی زبانش، [[قدرت]] بر تلفّظ کامل ندارد، باید تکبیرة‌الاحرام را به اندازه توان ادا نماید. فرد لال و کسی که به جهت آسیب دیدگی زبان، [[توانایی]] قرائت و درست خواندن ذکرهای [[نماز]] را ندارد، به [[حرکت]] دادن زبان در قرائت و ادای کلمات به اندازه توان در [[اذکار]] نماز، بسنده می‌کند.<ref>جواهر الکلام ج ۹، ص۳۱۰ و ۳۱۵</ref>
'''صلات''': کسی که به دلیل آسیب دیدگی زبانش، [[قدرت]] بر تلفّظ کامل ندارد، باید تکبیرة‌الاحرام را به اندازه توان ادا نماید. فرد لال و کسی که به جهت آسیب دیدگی زبان، [[توانایی]] قرائت و درست خواندن ذکرهای [[نماز]] را ندارد، به [[حرکت]] دادن زبان در قرائت و ادای کلمات به اندازه توان در [[اذکار]] نماز، بسنده می‌کند.<ref>جواهر الکلام ج ۹، ص۳۱۰ و ۳۱۵</ref>
خط ۳۴: خط ۳۶:
== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
[[رده:آیه تحریم]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۷ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۰۸

موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد

مقدمه

«آفت» بر سبب آفت، مانند سیل و صاعقه نیز اطلاق شده است. تفاوت آن با عیب و تلف در این است که آفت در فرض نابودی آفت زده هم صدق می‌کند، ولی قوام عیب به بقای معیوب است. تلف نیز به معنای تباهی و نابودی است؛ لیکن سبب آن می‌تواند آفت باشد یا غیر آن. در بسیاری از ابواب، مانند صلات، تجارت، لعان، کفّارات، قضاء و دیات از آن سخن گفته شده است.

اقسام

آفت به اعتبارهای گوناگون، تقسیم پذیر است. به اعتبار سبب، به آسمانی ـ مانند صاعقه ـ و زمینی ـ مانند سیل ـ و به اعتبار متعلّق، به آفت انسانی ـ مانند لالی و کری ـ و غیر انسانی ـ نظیر کرم خوردگی میوه ـ و به اعتبار عام یا خاص بودن، به آفت عمومی ـ مانند وبا ـ و آفت خصوصی ـ مثل دیوانگی ـ تقسیم می‌شود.

احکام

آفت در فقه، مسائل بسیاری دارد که در عنوانهای مناسب آن، مانند لالی، ناشنوایی، دیوانگی و تلف ذکر می‌شود. در این جا به مهم‌ترین مواردی که خصوص لفظ آفت در آن به کار رفته، اشاره می‌کنیم.

صلات: کسی که به دلیل آسیب دیدگی زبانش، قدرت بر تلفّظ کامل ندارد، باید تکبیرة‌الاحرام را به اندازه توان ادا نماید. فرد لال و کسی که به جهت آسیب دیدگی زبان، توانایی قرائت و درست خواندن ذکرهای نماز را ندارد، به حرکت دادن زبان در قرائت و ادای کلمات به اندازه توان در اذکار نماز، بسنده می‌کند.[۱]

تجارت: معامله با کسی که در بدنش آفت و نقص وجود دارد، مکروه است.[۲]

اگر کالای فروخته شده بعد از تحویل به خریدار در زمان خیار به آفت آسمانی تلف شود، از مال کسی رفته که حقّ خیار ندارد،[۳] و چنانچه قبل از تحویل به همان سبب از بین برود، از مال فروشنده رفته است[۴] و اگر بعد از تحویل و گذشت زمان خیار باشد از مال خریدار رفته است.

آزادی: پیدایی برخی آفتها در برده، مانند زمین‌گیر شدن، نابینایی و جذام، از اسباب آزادی قهری او است.[۵] برده‌ای که به عنوان کفّاره آزاد می‌شود، باید هیچ یک از آفتهای یاد شده را نداشته باشد.[۶]

ملاعنه: لعان زن کر و لال صحیح نیست.[۷]

دیه: اگر کسی چشم سالم فردی را که چشم دیگرش به آفت الـهی از بین رفته، کور کند، باید دیه کامل به وی بپردازد.[۸]

قضاء: هرگاه مدّعی علیه به دلیل آسیب دیدگیِ زبانش نتواند پاسخ مدّعی را بدهد، اعتراف یا انکار وی از راه اشاره علم‌آور به‌دست آورده می‌شود.[۹].[۱۰]

منابع

پانویس

  1. جواهر الکلام ج ۹، ص۳۱۰ و ۳۱۵
  2. جواهر الکلام ج۲۲، ص۴۵۷
  3. جواهر الکلام ج ۲۳، ص۸۵
  4. جواهر الکلام ج ۲۳، ص۸۳ و ۱۵۷
  5. جواهر الکلام ج۳۴، ص۱۸۹
  6. جواهر الکلام ج۳۳، ص۲۰۴
  7. جواهر الکلام ج۳۰، ص۳۴
  8. جواهر الکلام ج۴۳، ص۱۸۴
  9. جواهر الکلام ج ۴۰، ص۲۱۱
  10. هاشمی شاهرودی، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت ج۱، صفحه ۱۴۳.