آیا دلیل قرآنی بر ضرورت رجعت وجود دارد؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '}} }}' به '}}') |
جز (جایگزینی متن - '{{عربی|اندازه=100%' به '{{عربی') |
||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
::::::[[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[علی رضا امامی میبدی]]'''، در کتاب ''«[[آموزههای مهدویت در آثار علامه طباطبائی (کتاب)|آموزههای مهدویت در آثار علامه طباطبائی]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::[[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[علی رضا امامی میبدی]]'''، در کتاب ''«[[آموزههای مهدویت در آثار علامه طباطبائی (کتاب)|آموزههای مهدویت در آثار علامه طباطبائی]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«[[عالمان شیعه]] برای اثبات [[رجعت]] به [[آیات]] و [[روایات]] متعددی [[استدلال]] کردهاند. از آنجا که [[روایات]] مربوط به [[رجعت]] در ضمن مباحث تفسیری ذکر شده است، لذا در این بخش نیز [[آیات قرآنی]] را به عنوان محور بحث مطرح و در ذیل آنها به [[ادله]] روایی نیز میپردازیم. | ::::::«[[عالمان شیعه]] برای اثبات [[رجعت]] به [[آیات]] و [[روایات]] متعددی [[استدلال]] کردهاند. از آنجا که [[روایات]] مربوط به [[رجعت]] در ضمن مباحث تفسیری ذکر شده است، لذا در این بخش نیز [[آیات قرآنی]] را به عنوان محور بحث مطرح و در ذیل آنها به [[ادله]] روایی نیز میپردازیم. | ||
:::::*'''[[آیه]] دابة''': {{عربی | :::::*'''[[آیه]] دابة''': {{عربی| {{متن قرآن|وَإِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّةً مِّنَ الأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ كَانُوا بِآيَاتِنَا لا يُوقِنُونَ}}؛ و چون [[فرمان]] [[عذاب]] آنها رسید موجودی را از [[زمین]] برای آنها بیرون آریم، تا با آنها تکلم کند و بگوید که این [[مردم]] آیههای ما را باور نمیکردهاند<ref>نمل: ۸۲.</ref>. این [[آیه]] و [[آیات]] بعد از آن، به اموری که در [[قیامت]] و قبل از [[قیامت]] رخ میدهد اشاره میکند. [[علامه]] در [[تفسیر]] این [[آیه]]، پس از اثبات این که مقصود از این [[آیه]] وقوع حادثهای خارق العاده است، بیان میکند که این [[آیه]] نشان میدهد که مراد از اخراج از [[زمین]]، یا [[احیا]] و بعث بعد از مرگ است و یا امری است نزدیک به آن!<ref>المیزان، جلد ۱۵، صفحه ۳۹۶.</ref> | ||
::::::'''مبهم بودن "دابة" در [[قرآن]]''': بر اساس آنچه در [[المیزان]] آمده است، کلمه "دابة" که به معنای جنبنده است، به هر [[صاحب]] حیاتی اطلاق میشود که در [[زمین]] راه میرود؛ و لذا این موجود زنده میتواند [[انسان]] باشد، و میتواند حیوانی غیر [[انسان]] باشد. اگر [[انسان]] باشد، تکلم و سخن گفتن آن امری عادی است، نه خارقالعاده؛ و اگر حیوان بیزبانی باشد، در آن صورت حرف زدن آن مانند بیرون شدنش از [[زمین]] امر خارقالعادهای خواهد بود. | ::::::'''مبهم بودن "دابة" در [[قرآن]]''': بر اساس آنچه در [[المیزان]] آمده است، کلمه "دابة" که به معنای جنبنده است، به هر [[صاحب]] حیاتی اطلاق میشود که در [[زمین]] راه میرود؛ و لذا این موجود زنده میتواند [[انسان]] باشد، و میتواند حیوانی غیر [[انسان]] باشد. اگر [[انسان]] باشد، تکلم و سخن گفتن آن امری عادی است، نه خارقالعاده؛ و اگر حیوان بیزبانی باشد، در آن صورت حرف زدن آن مانند بیرون شدنش از [[زمین]] امر خارقالعادهای خواهد بود. | ||
::::::در [[آیات]] کریمه [[قرآن]] چیزی که بتواند با آن، این موضوع را [[تفسیر]] کرد و معلوم ساخت این جنبندهای که [[خداوند]] به زودی از [[زمین]] بیرون میآورد چیست؟ وجود ندارد. به همین جهت از [[قرآن]] نمیتوان فهمید که چه موجودی است؟ و چه خصوصیاتی دارد؟ صفات و نشانیهایش چیست؟ چگونه از [[زمین]] بیرون میآید؟ و با [[مردم]] چگونه تکلم میکند و چه چیزی به آنها میگوید؟ البته این ابهامات از آن جهت است که مقصود [[خداوند]] در این [[آیه]] مبهمگویی بوده است، و در نتیجه جمله مزبور از کلمات مرموز قران میباشد<ref>همان.</ref>. | ::::::در [[آیات]] کریمه [[قرآن]] چیزی که بتواند با آن، این موضوع را [[تفسیر]] کرد و معلوم ساخت این جنبندهای که [[خداوند]] به زودی از [[زمین]] بیرون میآورد چیست؟ وجود ندارد. به همین جهت از [[قرآن]] نمیتوان فهمید که چه موجودی است؟ و چه خصوصیاتی دارد؟ صفات و نشانیهایش چیست؟ چگونه از [[زمین]] بیرون میآید؟ و با [[مردم]] چگونه تکلم میکند و چه چیزی به آنها میگوید؟ البته این ابهامات از آن جهت است که مقصود [[خداوند]] در این [[آیه]] مبهمگویی بوده است، و در نتیجه جمله مزبور از کلمات مرموز قران میباشد<ref>همان.</ref>. | ||
::::::حاصل آنکه طبق نظر [[علامه]] معنایی که میتوان از این [[آیه شریفه]] فهمید این است که به زودی وقتی فرا میرسد که [[خداوند]] حادثهای خارقالعاده ایجاد میکند و آن بیرون آوردن دابه و جنبندهای از [[زمین]] است که با [[مردم]] صحبت میکند؛ و مقصود از بیرون آوردن او از [[زمین]]، یا زنده کردن او پس از مرگ دفن شده است، و یا معنایی نزدیک به آن. | ::::::حاصل آنکه طبق نظر [[علامه]] معنایی که میتوان از این [[آیه شریفه]] فهمید این است که به زودی وقتی فرا میرسد که [[خداوند]] حادثهای خارقالعاده ایجاد میکند و آن بیرون آوردن دابه و جنبندهای از [[زمین]] است که با [[مردم]] صحبت میکند؛ و مقصود از بیرون آوردن او از [[زمین]]، یا زنده کردن او پس از مرگ دفن شده است، و یا معنایی نزدیک به آن. | ||
::::::'''[[روایات]]، روشنگر مقصود [[آیه]]''': گرچه از قران به تنهایی نمیتوان، به مقصود [[خداوند]] در این [[آیه]] پیبرد ولی بر اساس [[روایات]] فراوان که [[علامه]] نیز بعضی از آنها را [[نقل]] میکند<ref>همان، جلد ۱۵، صفحه ۴۰۵.</ref>، مقصود از جنبنده در [[آیه شریفه]]، [[حضرت علی]] {{ع}} میباشد که در [[آخرالزمان]] و پس از [[ظهور حضرت مهدی]] {{ع}} [[رجعت]] میکند. [[علامه]] از [[علی بن ابراهیم]] [[نقل]] میکند که در ذیل [[آیه]] {{عربی | ::::::'''[[روایات]]، روشنگر مقصود [[آیه]]''': گرچه از قران به تنهایی نمیتوان، به مقصود [[خداوند]] در این [[آیه]] پیبرد ولی بر اساس [[روایات]] فراوان که [[علامه]] نیز بعضی از آنها را [[نقل]] میکند<ref>همان، جلد ۱۵، صفحه ۴۰۵.</ref>، مقصود از جنبنده در [[آیه شریفه]]، [[حضرت علی]] {{ع}} میباشد که در [[آخرالزمان]] و پس از [[ظهور حضرت مهدی]] {{ع}} [[رجعت]] میکند. [[علامه]] از [[علی بن ابراهیم]] [[نقل]] میکند که در ذیل [[آیه]] {{عربی| {{متن قرآن|وَإِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ...}} میگوید پدرم از ابن ابی عمیر، از [[ابی بصیر]]، از [[امام صادق]] {{ع}} [[روایت]] کرده که فرمود: [[رسول خدا]] {{صل}} به امیرالمومنین {{ع}} برخورد و او در [[مسجد]] خوابیده بود، به این حال که مقداری ریگ جمع کرده و سرش را روی آن گذاشته، حضرت با پای خود حرکتش داد و فرمود: برخیزای [[دابه الارض]]! مردی از [[اصحاب]] عرضه داشت: یا [[رسول الله]]! آیا ما هم میتوانیم رفقای خود را به این نام بنامیم؟ فرمودند: به [[خدا]] سوگند این نام جز برای او نیست و او همان دابه است که خدای توانا در کتابش درباره او فرمود: {{عربی| {{متن قرآن|وَإِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّةً مِّنَ الأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ كَانُوا بِآيَاتِنَا لا يُوقِنُونَ}} آنگاه فرمود: [[یا علی]] چون [[آخرالزمان]] میشود [[خدای تعالی]] تو را در [[بهترین]] صورت بیرون میکند، در حالی که با تو است وسیله داغ نهادن، و [[دشمنان]] خود را با داغ نشان میکنی. | ||
::::::مردی به [[امام صادق]] {{ع}} عرضه داشت: [[عامه]] میگویند: این [[آیه شریفه]] به صورت {{عربی | ::::::مردی به [[امام صادق]] {{ع}} عرضه داشت: [[عامه]] میگویند: این [[آیه شریفه]] به صورت {{عربی| {{متن قرآن|تُكَلِّمُهُمْ}}<ref>کلم، یکلم (بدون تشدید): مجروح کردن. المنجد.</ref> است، یعنی ایشان را جراحت میزنی! حضرت فرمود: [[خدا]] ایشان را در [[جهنم]] زخمی کند،<ref>این جمله نفرین است نه اینکه امام {{ع}} معنای مجبور کردن را تایید کند. «مولف».</ref> برای اینکه [[آیه شریفه]] از "[[کلام]]" میباشد نه از "کلم"<ref>تفسیر قمی، جلد ۲، صفحه ۱۳۰.</ref>. | ||
::::::[[علامه]] پس از ذکر این [[حدیث]] میگوید: [[روایات]] در این باب از [[طرق شیعه]] بسیار زیاد است<ref>ر.ک به: تفاسیر روایی از جمله: تفسیر نور الثقلین، جلد ۴، صفحه ۹۸.</ref>. همچنین از [[مجمع البیان]] [[نقل]] میکند که فردی از [[علی]] {{ع}} از دابه در این [[آیه]] پرسید، حضرت فرمود: «[[آگاه]] باشید به [[خدا]] سوگند این جنبندهای دمدار نیست بلکه ریش دارد»<ref>مجمع البیان، جلد ۷، صفحه ۲۳۴. به نظر میرسد مراد حضرت از این تعبیر، انسان بودن آن جنبنده میباشد. «مولف».</ref>. | ::::::[[علامه]] پس از ذکر این [[حدیث]] میگوید: [[روایات]] در این باب از [[طرق شیعه]] بسیار زیاد است<ref>ر.ک به: تفاسیر روایی از جمله: تفسیر نور الثقلین، جلد ۴، صفحه ۹۸.</ref>. همچنین از [[مجمع البیان]] [[نقل]] میکند که فردی از [[علی]] {{ع}} از دابه در این [[آیه]] پرسید، حضرت فرمود: «[[آگاه]] باشید به [[خدا]] سوگند این جنبندهای دمدار نیست بلکه ریش دارد»<ref>مجمع البیان، جلد ۷، صفحه ۲۳۴. به نظر میرسد مراد حضرت از این تعبیر، انسان بودن آن جنبنده میباشد. «مولف».</ref>. | ||
::::::نتیجه اینکه این [[آیه]] و روایاتی که درباره آن از [[معصومین]] {{عم}} به دست ما رسیده است، دلالت بر وقوع [[رجعت]] و بازگشت [[حضرت علی]] {{ع}} در [[آخرالزمان]] میکند. | ::::::نتیجه اینکه این [[آیه]] و روایاتی که درباره آن از [[معصومین]] {{عم}} به دست ما رسیده است، دلالت بر وقوع [[رجعت]] و بازگشت [[حضرت علی]] {{ع}} در [[آخرالزمان]] میکند. | ||
:::::*'''[[آیه]] حشر''': {{عربی | :::::*'''[[آیه]] حشر''': {{عربی| {{متن قرآن|وَيَوْمَ نَحْشُرُ مِن كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا مِّمَّن يُكَذِّبُ بِآيَاتِنَا فَهُمْ يُوزَعُونَ}}؛ روزی را که از هر امتی دستهای از آنها را که آیههای ما را [[دروغ]] شمردهاند محشور میکنیم و ردیف شوند<ref>نمل: ۸۳.</ref>. [[علامه]] در [[تفسیر]] این [[آیه]] توضیح میدهد که کلمه "فوج" به معنای [[جماعت]] است که به سرعت عبور کنند. کلمه "یوزعون" نیز از این به معنای نگاه داشتن و جلوگیری از حرکت آنان است، به طوری که اول جمعیت با آخرش یک جا گرد آیند؛ و مراد از "حشر" جمع کردن بعد از مرگ است. لذا معنی [[آیه]] این خواهد بود که روزی از هر امتی، جماعتی را پس از مرگ زنده و دور هم جمع میکنیم<ref>المیزان، جلد ۱۵، صفحه ۳۹۶.</ref>. | ||
::::::'''زمان حشر جماعتی از [[امت]]''': ایشان پس از توضیحات فوق، بیان میکند که از ظاهر [[آیه]] بر میآید حشر در آن، حشر در غیر [[روز قیامت]] است؛ و برای دیدگاه خود [[ادله]] نیز ذکر میکند این [[ادله]] عبارتند از: | ::::::'''زمان حشر جماعتی از [[امت]]''': ایشان پس از توضیحات فوق، بیان میکند که از ظاهر [[آیه]] بر میآید حشر در آن، حشر در غیر [[روز قیامت]] است؛ و برای دیدگاه خود [[ادله]] نیز ذکر میکند این [[ادله]] عبارتند از: | ||
:::::#حشر در [[روز قیامت]] اختصاص به یک فوج از [[امت]] ندارد، بلکه تمامی امتها در آن محشور میشوند و حتی به [[حکم]] [[آیه]] {{عربی | :::::#حشر در [[روز قیامت]] اختصاص به یک فوج از [[امت]] ندارد، بلکه تمامی امتها در آن محشور میشوند و حتی به [[حکم]] [[آیه]] {{عربی| {{متن قرآن|وَحَشَرْنَاهُمْ فَلَمْ نُغَادِرْ مِنْهُمْ أَحَدًا}}<ref>کهف: ۴۷.</ref> یک نفر هم از [[قلم]] نمیافتد، اما در این [[آیه]] میفرماید: از هر امتی فوجی را مشغول میکنیم. | ||
:::::#[[دلیل]] دیگر اینکه این [[آیه]] و دو [[آیه]] بعدش<ref>{{عربی | :::::#[[دلیل]] دیگر اینکه این [[آیه]] و دو [[آیه]] بعدش<ref>{{عربی| {{متن قرآن|حَتَّى إِذَا جَاؤُوا قَالَ أَكَذَّبْتُم بِآيَاتِي وَلَمْ تُحِيطُوا بِهَا عِلْمًا أَمَّاذَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ * وَوَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِم بِمَا ظَلَمُوا فَهُمْ لا يَنطِقُونَ}}، تا زمانی که بیایند، گوید: چرا آیههای مرا که دانش شما به آن نمیرسید دروغ شمردید، شما چه اعمالی انجام میدادید؟ و به واسطه ستمهایی که کردهاند عذاب بر آنها واجب و حتمی شود و ایشان سخن نمیگویند. نمل: ۸۴-۸۵.</ref> بعد از داستان بیرون شدن دابه از [[زمین]] واقع شدهاند، که خود یکی از علائمی است که قبل از [[قیامت]] واقع میشود، قیامتی که در چند [[آیه]] بعد درباره آن میفرماید: {{عربی| {{متن قرآن|وَيَوْمَ يُنفَخُ فِي الصُّورِ}} و تا چند [[آیه]] بعد اوصاف وقایع آن روز را بیان میکند؛ و معنا ندارد که قبل از شروع به بیان اصل [[قیامت]] و وقایع آن، یکی از وقایع آن را جلوتر ذکر کند، چون ترتیب وقوعی اقتضاء میکند که اگر حشر از هر امتی هم جزء وقایع [[قیامت]] باشد، آن را بعد از مسئله نفخ صور ذکر فرماید، ولی اینطور ذکر نکرد؛ بلکه قبل از نفخ صور مسئله حشر فوج از هر امتی را آورده است. پس معلوم میشود این حشر جزو وقایع [[قیامت]] نیست<ref>المیزان، جلد ۱۵، صفحه ۳۹۷ ؛در محضر علامه طباطبایی، سوال ۲۷۶، صفحه ۱۱۷ ؛و سوال ۴۰۰، صفحه ۱۶۳.</ref>. | ||
::::::'''اشکال''': بعضی از مفسرینی که [[آیه]] را حمل بر حشر در [[قیامت]] کردهاند،<ref>روح المعانی، جلد ۲۰، صفحه ۲۶.</ref> در رد [[استدلال]] دوم [[علامه]] گفتهاند: شاید جلوتر ذکر کردن این واقعه بر نفخ صور و [[قیام قیامت]]، برای این بوده که اعلام کند هر یک از این دو، یعنی نفخ صور و حشر هر فوجی از هر [[امت]]، آنقدر مهم میباشند، که جا دارد هر یک جداگانه مورد توجه قرار گیرند و احوال آنها که فوقالعاده سخت و دشوار است، جداگانه بیان شود؛ وگرنه اگر میخواست ترتیب رعایت شود باید اول نفخ صور، بعد حشر فوج از هر [[امت]] ذکر شود، چیزی که هست اگر ترتیب رعایت میشد خواننده خیال میکرد هر دو یک واقعیت است. | ::::::'''اشکال''': بعضی از مفسرینی که [[آیه]] را حمل بر حشر در [[قیامت]] کردهاند،<ref>روح المعانی، جلد ۲۰، صفحه ۲۶.</ref> در رد [[استدلال]] دوم [[علامه]] گفتهاند: شاید جلوتر ذکر کردن این واقعه بر نفخ صور و [[قیام قیامت]]، برای این بوده که اعلام کند هر یک از این دو، یعنی نفخ صور و حشر هر فوجی از هر [[امت]]، آنقدر مهم میباشند، که جا دارد هر یک جداگانه مورد توجه قرار گیرند و احوال آنها که فوقالعاده سخت و دشوار است، جداگانه بیان شود؛ وگرنه اگر میخواست ترتیب رعایت شود باید اول نفخ صور، بعد حشر فوج از هر [[امت]] ذکر شود، چیزی که هست اگر ترتیب رعایت میشد خواننده خیال میکرد هر دو یک واقعیت است. | ||
::::::'''پاسخ''': مرحوم طباطبایی در رد این [[کلام]] میگوید: این وجهی است ساختگی که به هیچ وجه قانع کننده نیست؛ زیرا اگر مقصود از [[آیه]] این بود، جا داشت به جای دفع توهم مزبور که این [[مفسر]] آن را توهم کرده، توهمی مهمتر از آن را دفع میکرد و آن اینکه کسی توهم کند که حشر فوجی از هر [[امت]] در غیر [[روز قیامت]] است، و برای دفع این توهم، اول مسئله نفخ صور را بیاورد، و بعد حشر فوج از هر [[امت]] را؛ تا کسی خیال نکند حشر مذکور در غیر [[قیامت]] است، آنگاه بعد از آن جملهای بیاورد تا توهم [[مفسر]] نامبرده را رفع کند<ref>المیزان، جلد ۱۵، صفحه ۳۹۸.</ref>. | ::::::'''پاسخ''': مرحوم طباطبایی در رد این [[کلام]] میگوید: این وجهی است ساختگی که به هیچ وجه قانع کننده نیست؛ زیرا اگر مقصود از [[آیه]] این بود، جا داشت به جای دفع توهم مزبور که این [[مفسر]] آن را توهم کرده، توهمی مهمتر از آن را دفع میکرد و آن اینکه کسی توهم کند که حشر فوجی از هر [[امت]] در غیر [[روز قیامت]] است، و برای دفع این توهم، اول مسئله نفخ صور را بیاورد، و بعد حشر فوج از هر [[امت]] را؛ تا کسی خیال نکند حشر مذکور در غیر [[قیامت]] است، آنگاه بعد از آن جملهای بیاورد تا توهم [[مفسر]] نامبرده را رفع کند<ref>المیزان، جلد ۱۵، صفحه ۳۹۸.</ref>. | ||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
::::::دیدگاه اول و نقد آن: بعضی از [[مفسرین]] مقصود از این [[آیه]] را حشر در [[قیامت]] میدانند؛<ref>روح المعانی، جلد ۲۰، صفحه ۲۶.</ref> که [[علامه]] در پاسخ به آن به همین مقدار اکتفا میکند که حشر در [[قیامت]] به هیچ وجه با حشر بخشی از [[مردم]] سازگار نیست و در نتیجه این دیدگاه برخلاف [[آیه]] میباشد. | ::::::دیدگاه اول و نقد آن: بعضی از [[مفسرین]] مقصود از این [[آیه]] را حشر در [[قیامت]] میدانند؛<ref>روح المعانی، جلد ۲۰، صفحه ۲۶.</ref> که [[علامه]] در پاسخ به آن به همین مقدار اکتفا میکند که حشر در [[قیامت]] به هیچ وجه با حشر بخشی از [[مردم]] سازگار نیست و در نتیجه این دیدگاه برخلاف [[آیه]] میباشد. | ||
::::::دیدگاه دوم: [[فخر رازی]] درباره این [[آیه]] گفته است: که مراد از این حشر، حشر [[عذاب]] است؛ بعد از حشر کلی که شامل همه خلق میشود و این حشری است بعد از حشر<ref>تفسیر فخر رازی، جلد ۲۴، صفحه ۲۱۸.</ref>. | ::::::دیدگاه دوم: [[فخر رازی]] درباره این [[آیه]] گفته است: که مراد از این حشر، حشر [[عذاب]] است؛ بعد از حشر کلی که شامل همه خلق میشود و این حشری است بعد از حشر<ref>تفسیر فخر رازی، جلد ۲۴، صفحه ۲۱۸.</ref>. | ||
::::::نقد: این حرف دردی را دوا نمیکند به اشکال را برطرف نمیسازد؛ برای اینکه اگر مراد حشر برای [[عذاب]] باشد، لازم بود غایت (برای [[عذاب]]) را ذکر کند تا مبهم نباشد، همچنانکه در [[آیه]] {{عربی | ::::::نقد: این حرف دردی را دوا نمیکند به اشکال را برطرف نمیسازد؛ برای اینکه اگر مراد حشر برای [[عذاب]] باشد، لازم بود غایت (برای [[عذاب]]) را ذکر کند تا مبهم نباشد، همچنانکه در [[آیه]] {{عربی| {{متن قرآن|وَيَوْمَ يُحْشَرُ أَعْدَاء اللَّهِ إِلَى النَّارِ فَهُمْ يُوزَعُونَ * حَتَّى إِذَا مَا جَاؤُوهَا}}<ref>«روزی که دشمنان خدا به سوی آتش محشور شده در آنجا حبس میشوند تا وقتی که به درون آتش درآیند». حم فصلت: ۱۹ و۲۰.</ref> این غایت ذکر شده است، با اینکه بعد از این [[آیه]] به جز عتاب و [[حکم]] فصل، ذکری از [[عذاب]] نیامده و [[آیه شریفه]] -به طوری که ملاحظه میفرمایید- مطلق است، و در آن هیچ قیدی نیست، که بگوییم مقصود از آن، این حشر خاصی است که این [[مفسر]] میگوید. به علاوه [[آیه]] بعدی که میفرماید: {{عربی| {{متن قرآن|حَتَّى إِذَا مَا جَاؤُوهَا}} و از [[عذاب]] [[آتش]] یا چیزی دیگری سخن نمیگوید، اطلاق [[آیه]] مورد بحث را بیشتر میکند<ref>المیزان، جلد ۱۵، صفحه ۳۹۷.</ref>. | ||
::::::'''[[رجعت]] گروهی از هر [[امت]]''': [[علامه]] پس از مباحث مفصل تفسیری و به عنوان نتیجه گیری میگوید: معلوم است که [[آیه شریفه]] نمیتواند مربوط به وقایع [[قیامت]] باشد، بلکه از حشری خبر میدهد که قبل از [[روز قیامت]] واقع میشود؛ البته [[آیه]] در دلالت بر این معنا نیز صریح نیست، به طوری که قابل [[تأویل]] نباشد<ref>همان، جلد ۱۵، صفحه ۳۹۸.</ref>. | ::::::'''[[رجعت]] گروهی از هر [[امت]]''': [[علامه]] پس از مباحث مفصل تفسیری و به عنوان نتیجه گیری میگوید: معلوم است که [[آیه شریفه]] نمیتواند مربوط به وقایع [[قیامت]] باشد، بلکه از حشری خبر میدهد که قبل از [[روز قیامت]] واقع میشود؛ البته [[آیه]] در دلالت بر این معنا نیز صریح نیست، به طوری که قابل [[تأویل]] نباشد<ref>همان، جلد ۱۵، صفحه ۳۹۸.</ref>. | ||
::::::از این تعبیر روشن میشود که گر چه [[علامه]] [[آیه]] را ظاهر در [[رجعت]] میداند ولی همچنان [[معتقد]] است که [[آیه]] به تنهایی صریح در این موضوع نیست و در نتیجه نمیتوان آن را به معنی دیگر نیز حمل کرد. ولی آنچه در این میان دیگر احتمالات را نفی و اثبات میکند که مقصود این [[آیه]] همان [[رجعت]] است، احادیثی است که در این رابطه وجود دارد. | ::::::از این تعبیر روشن میشود که گر چه [[علامه]] [[آیه]] را ظاهر در [[رجعت]] میداند ولی همچنان [[معتقد]] است که [[آیه]] به تنهایی صریح در این موضوع نیست و در نتیجه نمیتوان آن را به معنی دیگر نیز حمل کرد. ولی آنچه در این میان دیگر احتمالات را نفی و اثبات میکند که مقصود این [[آیه]] همان [[رجعت]] است، احادیثی است که در این رابطه وجود دارد. | ||
::::::[[علامه]] نیز ضمن اشاره به فراوانی این نوع [[احادیث]]، یکی از آنها که [[امام]] [[معصوم]] در آن به صورت استدلالی اثبات میکند مقصود از این [[آیه]] [[رجعت]] است، را ذکر میکند<ref>همان، جلد ۱۵، صفحه ۴۰۵.</ref>. ایشان بیان میکند که در [[تفسیر قمی]] آمده که حماد از [[امام صادق]] {{ع}} [[روایت]] کرده که [[امام]] به او فرمود: [[مردم]] درباره [[آیه]] {{عربی | ::::::[[علامه]] نیز ضمن اشاره به فراوانی این نوع [[احادیث]]، یکی از آنها که [[امام]] [[معصوم]] در آن به صورت استدلالی اثبات میکند مقصود از این [[آیه]] [[رجعت]] است، را ذکر میکند<ref>همان، جلد ۱۵، صفحه ۴۰۵.</ref>. ایشان بیان میکند که در [[تفسیر قمی]] آمده که حماد از [[امام صادق]] {{ع}} [[روایت]] کرده که [[امام]] به او فرمود: [[مردم]] درباره [[آیه]] {{عربی| {{متن قرآن|وَيَوْمَ نَحْشُرُ مِن كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا}} چه میگویند؟ گفتم: میگویند: این [[آیه]] درباره [[قیامت]] است. فرمود: نه این طور که آنان میگویند نیست؛ بلکه درباره [[رجعت]] است. مگر [[خدای تعالی]] در [[قیامت]] از هر امتی فوجی را محشور میکند؟! و بقیه آن امتها را رها میکند؟! با این که خودش فرموده: {{عربی| {{متن قرآن|وَحَشَرْنَاهُمْ فَلَمْ نُغَادِرْ مِنْهُمْ أَحَدًا}}<ref>تفسیر قمی، جلد ۲، صفحه ۱۳۰ و ۱۳۱.</ref>. | ||
:::::*'''[[آیات]] دیگر''': در [[المیزان]] در ذیل [[آیات]] متعدد دیگری، در رابطه با [[رجعت]]، مباحث مختصری مطرح و بعضی از [[احادیث]] [[رجعت]] نیز [[نقل]] شده است؛ از جمله در ذیل [[آیات]] {{عربی | :::::*'''[[آیات]] دیگر''': در [[المیزان]] در ذیل [[آیات]] متعدد دیگری، در رابطه با [[رجعت]]، مباحث مختصری مطرح و بعضی از [[احادیث]] [[رجعت]] نیز [[نقل]] شده است؛ از جمله در ذیل [[آیات]] {{عربی| {{متن قرآن|هَلْ يَنظُرُونَ إِلاَّ أَن يَأْتِيَهُمُ اللَّهُ فِي ظُلَلٍ مِّنَ الْغَمَامِ وَالْمَلائِكَةُ وَقُضِيَ الأَمْرُ وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الأُمُورُ}}<ref>«آیا انتظار دارند که خدا و ملائکه بر ابرها سوار شده، نزد آنان بیایند و امر خدا به انجام رسد در حالی که بازگشت همه امور به جانب خدای متعال است». بقره: ۲۱۰.</ref>، {{عربی| {{متن قرآن|وَذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللَّهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ}}<ref>«ای موسی مردمت را از تاریکیها به سوی نور در آور و آنها را نسبت به ایام خدا تذکر بده». ابراهیم: ۵.</ref>، {{عربی| {{متن قرآن|حَتَّى إِذَا فَتَحْنَا عَلَيْهِم بَابًا ذَا عَذَابٍ شَدِيدٍ إِذَا هُمْ فِيهِ مُبْلِسُونَ}}<ref>«تا آن که برایشان دری از بلای سخت گشودیم که ناگهان از هر جهت ناامید شدند». مومنون: ۷۷.</ref>، {{عربی| {{متن قرآن|لَرَادُّكَ إِلَى مَعَادٍ}}<ref>«تو را به جایگاه بازگشت باز میگردانند». قصص: ۸۵.</ref> | ||
::::::در [[تفسیر]] هر یک از [[آیات]] روایتی [[نقل]] شده که بخشی از مجموعهای است، که [[علامه]] آنها را در [[حدود]] پانصد [[حدیث]] میداند و همگی آنها در رابطه با [[رجعت]] میباشند<ref>المیزان، جلد ۲، صفحه ۱۰۶. البته ایشان در جایی از مرحوم سید نعمت الله جزایری قدس سره در کتاب «الانوار النعمانیه» نقل میکند که ایشان گفته است: ششصد نص دینی اعم از آیه، روایت، دعا و زیارت در رابطه با رجعت وجود دارد. در محضر علامه طباطبایی، سوال ۲۷۸، صفحه ۱۱۷.</ref>. | ::::::در [[تفسیر]] هر یک از [[آیات]] روایتی [[نقل]] شده که بخشی از مجموعهای است، که [[علامه]] آنها را در [[حدود]] پانصد [[حدیث]] میداند و همگی آنها در رابطه با [[رجعت]] میباشند<ref>المیزان، جلد ۲، صفحه ۱۰۶. البته ایشان در جایی از مرحوم سید نعمت الله جزایری قدس سره در کتاب «الانوار النعمانیه» نقل میکند که ایشان گفته است: ششصد نص دینی اعم از آیه، روایت، دعا و زیارت در رابطه با رجعت وجود دارد. در محضر علامه طباطبایی، سوال ۲۷۸، صفحه ۱۱۷.</ref>. | ||
::::::در پایان این قسمت بعضی از این [[احادیث]] را ذکر میکنیم. | ::::::در پایان این قسمت بعضی از این [[احادیث]] را ذکر میکنیم. | ||
::::::در [[تفسیر قمی]] آمده که [[امام]] {{ع}} فرمود: "[[ایام الله]] سه روز است: [[روز ظهور قائم]] {{ع}}، و روز مرگ، و [[روز قیامت]]"<ref>المیزان، جلد ۱۲، صفحه ۱۹ ؛به نقل از تفسیر قمی، جلد ۱، صفحه ۳۶۷.</ref>. در معانی الاخبار ابی [[جعفر]] {{ع}} و ابی [[عبدالله]] {{ع}} [[روایت]] شده که فرمودند: "[[ایام الله]] سه روز است: روزی که [[قائم]] [[ظهور]] میکند، و روز کره ([[رجعت]]) و [[روز قیامت]]"<ref>همان؛ به نقل از معانی الاخبار، صفحه ۳۶۵.</ref>. | ::::::در [[تفسیر قمی]] آمده که [[امام]] {{ع}} فرمود: "[[ایام الله]] سه روز است: [[روز ظهور قائم]] {{ع}}، و روز مرگ، و [[روز قیامت]]"<ref>المیزان، جلد ۱۲، صفحه ۱۹ ؛به نقل از تفسیر قمی، جلد ۱، صفحه ۳۶۷.</ref>. در معانی الاخبار ابی [[جعفر]] {{ع}} و ابی [[عبدالله]] {{ع}} [[روایت]] شده که فرمودند: "[[ایام الله]] سه روز است: روزی که [[قائم]] [[ظهور]] میکند، و روز کره ([[رجعت]]) و [[روز قیامت]]"<ref>همان؛ به نقل از معانی الاخبار، صفحه ۳۶۵.</ref>. | ||
::::::مرحوم [[طبرسی]] در مجموعه [[مجمع البیان]] در ذیل [[آیه]] {{عربی | ::::::مرحوم [[طبرسی]] در مجموعه [[مجمع البیان]] در ذیل [[آیه]] {{عربی| {{متن قرآن|حَتَّى إِذَا فَتَحْنَا عَلَيْهِم بَابًا ذَا عَذَابٍ شَدِيدٍ}} گفته است: [[امام باقر]] {{ع}} فرمود: "این [[آیه]] درباره [[رجعت]] است"<ref>همان، جلد ۱۵، صفحه ۵۲ ؛به نقل از مجمع البیان، جلد ۷، صفحه ۱۱۴.</ref>. | ||
::::::[[علی بن ابراهیم]] قمی در [[تفسیر]] خود از جریر از ابی [[جعفر]] {{ع}} و از ابی خالد کابلی از [[علی بن الحسین]] {{ع}} [[روایت]] کرده که فرمودند: "مراد از [[معاد]] در [[آیه]] {{عربی | ::::::[[علی بن ابراهیم]] قمی در [[تفسیر]] خود از جریر از ابی [[جعفر]] {{ع}} و از ابی خالد کابلی از [[علی بن الحسین]] {{ع}} [[روایت]] کرده که فرمودند: "مراد از [[معاد]] در [[آیه]] {{عربی| {{متن قرآن| لَرَادُّكَ إِلَى مَعَادٍ}} [[رجعت]] است"<ref>همان، جلد ۱۶، صفحه ۹۵ ؛به نقل از تفسیر قمی، جلد ۲، صفحه ۱۴۷.</ref>»<ref>[[علی رضا امامی میبدی|امامی میبدی، علی رضا]]، [[آموزههای مهدویت در آثار علامه طباطبائی (کتاب)|آموزههای مهدویت در آثار علامه طباطبائی]]، ص ۲۸۰-۲۸۸.</ref>. | ||
==پرسشهای وابسته== | ==پرسشهای وابسته== |
نسخهٔ ۲ ژوئن ۲۰۱۹، ساعت ۲۳:۲۶
آیا دلیل قرآنی بر ضرورت رجعت وجود دارد؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت |
مدخل بالاتر | مهدویت / غیبت امام مهدی / عصر غیبت کبری |
مدخل اصلی | آثار انتظار |
مدخل وابسته | ؟ |
آیا دلیل قرآنی بر ضرورت رجعت وجود دارد؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
عبارتهای دیگری از این پرسش
پاسخ نخست
- حجت الاسلام و المسلمین علی رضا امامی میبدی، در کتاب «آموزههای مهدویت در آثار علامه طباطبائی» در اینباره گفته است:
- «عالمان شیعه برای اثبات رجعت به آیات و روایات متعددی استدلال کردهاند. از آنجا که روایات مربوط به رجعت در ضمن مباحث تفسیری ذکر شده است، لذا در این بخش نیز آیات قرآنی را به عنوان محور بحث مطرح و در ذیل آنها به ادله روایی نیز میپردازیم.
- آیه دابة: {{عربی| وَإِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّةً مِّنَ الأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ كَانُوا بِآيَاتِنَا لا يُوقِنُونَ؛ و چون فرمان عذاب آنها رسید موجودی را از زمین برای آنها بیرون آریم، تا با آنها تکلم کند و بگوید که این مردم آیههای ما را باور نمیکردهاند[۱]. این آیه و آیات بعد از آن، به اموری که در قیامت و قبل از قیامت رخ میدهد اشاره میکند. علامه در تفسیر این آیه، پس از اثبات این که مقصود از این آیه وقوع حادثهای خارق العاده است، بیان میکند که این آیه نشان میدهد که مراد از اخراج از زمین، یا احیا و بعث بعد از مرگ است و یا امری است نزدیک به آن![۲]
- مبهم بودن "دابة" در قرآن: بر اساس آنچه در المیزان آمده است، کلمه "دابة" که به معنای جنبنده است، به هر صاحب حیاتی اطلاق میشود که در زمین راه میرود؛ و لذا این موجود زنده میتواند انسان باشد، و میتواند حیوانی غیر انسان باشد. اگر انسان باشد، تکلم و سخن گفتن آن امری عادی است، نه خارقالعاده؛ و اگر حیوان بیزبانی باشد، در آن صورت حرف زدن آن مانند بیرون شدنش از زمین امر خارقالعادهای خواهد بود.
- در آیات کریمه قرآن چیزی که بتواند با آن، این موضوع را تفسیر کرد و معلوم ساخت این جنبندهای که خداوند به زودی از زمین بیرون میآورد چیست؟ وجود ندارد. به همین جهت از قرآن نمیتوان فهمید که چه موجودی است؟ و چه خصوصیاتی دارد؟ صفات و نشانیهایش چیست؟ چگونه از زمین بیرون میآید؟ و با مردم چگونه تکلم میکند و چه چیزی به آنها میگوید؟ البته این ابهامات از آن جهت است که مقصود خداوند در این آیه مبهمگویی بوده است، و در نتیجه جمله مزبور از کلمات مرموز قران میباشد[۳].
- حاصل آنکه طبق نظر علامه معنایی که میتوان از این آیه شریفه فهمید این است که به زودی وقتی فرا میرسد که خداوند حادثهای خارقالعاده ایجاد میکند و آن بیرون آوردن دابه و جنبندهای از زمین است که با مردم صحبت میکند؛ و مقصود از بیرون آوردن او از زمین، یا زنده کردن او پس از مرگ دفن شده است، و یا معنایی نزدیک به آن.
- روایات، روشنگر مقصود آیه: گرچه از قران به تنهایی نمیتوان، به مقصود خداوند در این آیه پیبرد ولی بر اساس روایات فراوان که علامه نیز بعضی از آنها را نقل میکند[۴]، مقصود از جنبنده در آیه شریفه، حضرت علی (ع) میباشد که در آخرالزمان و پس از ظهور حضرت مهدی (ع) رجعت میکند. علامه از علی بن ابراهیم نقل میکند که در ذیل آیه {{عربی| وَإِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ... میگوید پدرم از ابن ابی عمیر، از ابی بصیر، از امام صادق (ع) روایت کرده که فرمود: رسول خدا (ص) به امیرالمومنین (ع) برخورد و او در مسجد خوابیده بود، به این حال که مقداری ریگ جمع کرده و سرش را روی آن گذاشته، حضرت با پای خود حرکتش داد و فرمود: برخیزای دابه الارض! مردی از اصحاب عرضه داشت: یا رسول الله! آیا ما هم میتوانیم رفقای خود را به این نام بنامیم؟ فرمودند: به خدا سوگند این نام جز برای او نیست و او همان دابه است که خدای توانا در کتابش درباره او فرمود: {{عربی| وَإِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّةً مِّنَ الأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ كَانُوا بِآيَاتِنَا لا يُوقِنُونَ آنگاه فرمود: یا علی چون آخرالزمان میشود خدای تعالی تو را در بهترین صورت بیرون میکند، در حالی که با تو است وسیله داغ نهادن، و دشمنان خود را با داغ نشان میکنی.
- مردی به امام صادق (ع) عرضه داشت: عامه میگویند: این آیه شریفه به صورت {{عربی| تُكَلِّمُهُمْ[۵] است، یعنی ایشان را جراحت میزنی! حضرت فرمود: خدا ایشان را در جهنم زخمی کند،[۶] برای اینکه آیه شریفه از "کلام" میباشد نه از "کلم"[۷].
- علامه پس از ذکر این حدیث میگوید: روایات در این باب از طرق شیعه بسیار زیاد است[۸]. همچنین از مجمع البیان نقل میکند که فردی از علی (ع) از دابه در این آیه پرسید، حضرت فرمود: «آگاه باشید به خدا سوگند این جنبندهای دمدار نیست بلکه ریش دارد»[۹].
- نتیجه اینکه این آیه و روایاتی که درباره آن از معصومین (ع) به دست ما رسیده است، دلالت بر وقوع رجعت و بازگشت حضرت علی (ع) در آخرالزمان میکند.
- آیه حشر: {{عربی| وَيَوْمَ نَحْشُرُ مِن كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا مِّمَّن يُكَذِّبُ بِآيَاتِنَا فَهُمْ يُوزَعُونَ؛ روزی را که از هر امتی دستهای از آنها را که آیههای ما را دروغ شمردهاند محشور میکنیم و ردیف شوند[۱۰]. علامه در تفسیر این آیه توضیح میدهد که کلمه "فوج" به معنای جماعت است که به سرعت عبور کنند. کلمه "یوزعون" نیز از این به معنای نگاه داشتن و جلوگیری از حرکت آنان است، به طوری که اول جمعیت با آخرش یک جا گرد آیند؛ و مراد از "حشر" جمع کردن بعد از مرگ است. لذا معنی آیه این خواهد بود که روزی از هر امتی، جماعتی را پس از مرگ زنده و دور هم جمع میکنیم[۱۱].
- زمان حشر جماعتی از امت: ایشان پس از توضیحات فوق، بیان میکند که از ظاهر آیه بر میآید حشر در آن، حشر در غیر روز قیامت است؛ و برای دیدگاه خود ادله نیز ذکر میکند این ادله عبارتند از:
- حشر در روز قیامت اختصاص به یک فوج از امت ندارد، بلکه تمامی امتها در آن محشور میشوند و حتی به حکم آیه {{عربی| وَحَشَرْنَاهُمْ فَلَمْ نُغَادِرْ مِنْهُمْ أَحَدًا[۱۲] یک نفر هم از قلم نمیافتد، اما در این آیه میفرماید: از هر امتی فوجی را مشغول میکنیم.
- دلیل دیگر اینکه این آیه و دو آیه بعدش[۱۳] بعد از داستان بیرون شدن دابه از زمین واقع شدهاند، که خود یکی از علائمی است که قبل از قیامت واقع میشود، قیامتی که در چند آیه بعد درباره آن میفرماید: {{عربی| وَيَوْمَ يُنفَخُ فِي الصُّورِ و تا چند آیه بعد اوصاف وقایع آن روز را بیان میکند؛ و معنا ندارد که قبل از شروع به بیان اصل قیامت و وقایع آن، یکی از وقایع آن را جلوتر ذکر کند، چون ترتیب وقوعی اقتضاء میکند که اگر حشر از هر امتی هم جزء وقایع قیامت باشد، آن را بعد از مسئله نفخ صور ذکر فرماید، ولی اینطور ذکر نکرد؛ بلکه قبل از نفخ صور مسئله حشر فوج از هر امتی را آورده است. پس معلوم میشود این حشر جزو وقایع قیامت نیست[۱۴].
- اشکال: بعضی از مفسرینی که آیه را حمل بر حشر در قیامت کردهاند،[۱۵] در رد استدلال دوم علامه گفتهاند: شاید جلوتر ذکر کردن این واقعه بر نفخ صور و قیام قیامت، برای این بوده که اعلام کند هر یک از این دو، یعنی نفخ صور و حشر هر فوجی از هر امت، آنقدر مهم میباشند، که جا دارد هر یک جداگانه مورد توجه قرار گیرند و احوال آنها که فوقالعاده سخت و دشوار است، جداگانه بیان شود؛ وگرنه اگر میخواست ترتیب رعایت شود باید اول نفخ صور، بعد حشر فوج از هر امت ذکر شود، چیزی که هست اگر ترتیب رعایت میشد خواننده خیال میکرد هر دو یک واقعیت است.
- پاسخ: مرحوم طباطبایی در رد این کلام میگوید: این وجهی است ساختگی که به هیچ وجه قانع کننده نیست؛ زیرا اگر مقصود از آیه این بود، جا داشت به جای دفع توهم مزبور که این مفسر آن را توهم کرده، توهمی مهمتر از آن را دفع میکرد و آن اینکه کسی توهم کند که حشر فوجی از هر امت در غیر روز قیامت است، و برای دفع این توهم، اول مسئله نفخ صور را بیاورد، و بعد حشر فوج از هر امت را؛ تا کسی خیال نکند حشر مذکور در غیر قیامت است، آنگاه بعد از آن جملهای بیاورد تا توهم مفسر نامبرده را رفع کند[۱۶].
- دیدگاههای دیگر و نقد آنها:
- دیدگاه اول و نقد آن: بعضی از مفسرین مقصود از این آیه را حشر در قیامت میدانند؛[۱۷] که علامه در پاسخ به آن به همین مقدار اکتفا میکند که حشر در قیامت به هیچ وجه با حشر بخشی از مردم سازگار نیست و در نتیجه این دیدگاه برخلاف آیه میباشد.
- دیدگاه دوم: فخر رازی درباره این آیه گفته است: که مراد از این حشر، حشر عذاب است؛ بعد از حشر کلی که شامل همه خلق میشود و این حشری است بعد از حشر[۱۸].
- نقد: این حرف دردی را دوا نمیکند به اشکال را برطرف نمیسازد؛ برای اینکه اگر مراد حشر برای عذاب باشد، لازم بود غایت (برای عذاب) را ذکر کند تا مبهم نباشد، همچنانکه در آیه {{عربی| وَيَوْمَ يُحْشَرُ أَعْدَاء اللَّهِ إِلَى النَّارِ فَهُمْ يُوزَعُونَ * حَتَّى إِذَا مَا جَاؤُوهَا[۱۹] این غایت ذکر شده است، با اینکه بعد از این آیه به جز عتاب و حکم فصل، ذکری از عذاب نیامده و آیه شریفه -به طوری که ملاحظه میفرمایید- مطلق است، و در آن هیچ قیدی نیست، که بگوییم مقصود از آن، این حشر خاصی است که این مفسر میگوید. به علاوه آیه بعدی که میفرماید: {{عربی| حَتَّى إِذَا مَا جَاؤُوهَا و از عذاب آتش یا چیزی دیگری سخن نمیگوید، اطلاق آیه مورد بحث را بیشتر میکند[۲۰].
- رجعت گروهی از هر امت: علامه پس از مباحث مفصل تفسیری و به عنوان نتیجه گیری میگوید: معلوم است که آیه شریفه نمیتواند مربوط به وقایع قیامت باشد، بلکه از حشری خبر میدهد که قبل از روز قیامت واقع میشود؛ البته آیه در دلالت بر این معنا نیز صریح نیست، به طوری که قابل تأویل نباشد[۲۱].
- از این تعبیر روشن میشود که گر چه علامه آیه را ظاهر در رجعت میداند ولی همچنان معتقد است که آیه به تنهایی صریح در این موضوع نیست و در نتیجه نمیتوان آن را به معنی دیگر نیز حمل کرد. ولی آنچه در این میان دیگر احتمالات را نفی و اثبات میکند که مقصود این آیه همان رجعت است، احادیثی است که در این رابطه وجود دارد.
- علامه نیز ضمن اشاره به فراوانی این نوع احادیث، یکی از آنها که امام معصوم در آن به صورت استدلالی اثبات میکند مقصود از این آیه رجعت است، را ذکر میکند[۲۲]. ایشان بیان میکند که در تفسیر قمی آمده که حماد از امام صادق (ع) روایت کرده که امام به او فرمود: مردم درباره آیه {{عربی| وَيَوْمَ نَحْشُرُ مِن كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا چه میگویند؟ گفتم: میگویند: این آیه درباره قیامت است. فرمود: نه این طور که آنان میگویند نیست؛ بلکه درباره رجعت است. مگر خدای تعالی در قیامت از هر امتی فوجی را محشور میکند؟! و بقیه آن امتها را رها میکند؟! با این که خودش فرموده: {{عربی| وَحَشَرْنَاهُمْ فَلَمْ نُغَادِرْ مِنْهُمْ أَحَدًا[۲۳].
- آیات دیگر: در المیزان در ذیل آیات متعدد دیگری، در رابطه با رجعت، مباحث مختصری مطرح و بعضی از احادیث رجعت نیز نقل شده است؛ از جمله در ذیل آیات {{عربی| هَلْ يَنظُرُونَ إِلاَّ أَن يَأْتِيَهُمُ اللَّهُ فِي ظُلَلٍ مِّنَ الْغَمَامِ وَالْمَلائِكَةُ وَقُضِيَ الأَمْرُ وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الأُمُورُ[۲۴]، {{عربی| وَذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللَّهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ[۲۵]، {{عربی| حَتَّى إِذَا فَتَحْنَا عَلَيْهِم بَابًا ذَا عَذَابٍ شَدِيدٍ إِذَا هُمْ فِيهِ مُبْلِسُونَ[۲۶]، {{عربی| لَرَادُّكَ إِلَى مَعَادٍ[۲۷]
- در تفسیر هر یک از آیات روایتی نقل شده که بخشی از مجموعهای است، که علامه آنها را در حدود پانصد حدیث میداند و همگی آنها در رابطه با رجعت میباشند[۲۸].
- در پایان این قسمت بعضی از این احادیث را ذکر میکنیم.
- در تفسیر قمی آمده که امام (ع) فرمود: "ایام الله سه روز است: روز ظهور قائم (ع)، و روز مرگ، و روز قیامت"[۲۹]. در معانی الاخبار ابی جعفر (ع) و ابی عبدالله (ع) روایت شده که فرمودند: "ایام الله سه روز است: روزی که قائم ظهور میکند، و روز کره (رجعت) و روز قیامت"[۳۰].
- مرحوم طبرسی در مجموعه مجمع البیان در ذیل آیه {{عربی| حَتَّى إِذَا فَتَحْنَا عَلَيْهِم بَابًا ذَا عَذَابٍ شَدِيدٍ گفته است: امام باقر (ع) فرمود: "این آیه درباره رجعت است"[۳۱].
- علی بن ابراهیم قمی در تفسیر خود از جریر از ابی جعفر (ع) و از ابی خالد کابلی از علی بن الحسین (ع) روایت کرده که فرمودند: "مراد از معاد در آیه {{عربی| لَرَادُّكَ إِلَى مَعَادٍ رجعت است"[۳۲]»[۳۳].
پرسشهای وابسته
منبعشناسی جامع مهدویت
پانویس
- ↑ نمل: ۸۲.
- ↑ المیزان، جلد ۱۵، صفحه ۳۹۶.
- ↑ همان.
- ↑ همان، جلد ۱۵، صفحه ۴۰۵.
- ↑ کلم، یکلم (بدون تشدید): مجروح کردن. المنجد.
- ↑ این جمله نفرین است نه اینکه امام (ع) معنای مجبور کردن را تایید کند. «مولف».
- ↑ تفسیر قمی، جلد ۲، صفحه ۱۳۰.
- ↑ ر.ک به: تفاسیر روایی از جمله: تفسیر نور الثقلین، جلد ۴، صفحه ۹۸.
- ↑ مجمع البیان، جلد ۷، صفحه ۲۳۴. به نظر میرسد مراد حضرت از این تعبیر، انسان بودن آن جنبنده میباشد. «مولف».
- ↑ نمل: ۸۳.
- ↑ المیزان، جلد ۱۵، صفحه ۳۹۶.
- ↑ کهف: ۴۷.
- ↑ {{عربی| حَتَّى إِذَا جَاؤُوا قَالَ أَكَذَّبْتُم بِآيَاتِي وَلَمْ تُحِيطُوا بِهَا عِلْمًا أَمَّاذَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ * وَوَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِم بِمَا ظَلَمُوا فَهُمْ لا يَنطِقُونَ، تا زمانی که بیایند، گوید: چرا آیههای مرا که دانش شما به آن نمیرسید دروغ شمردید، شما چه اعمالی انجام میدادید؟ و به واسطه ستمهایی که کردهاند عذاب بر آنها واجب و حتمی شود و ایشان سخن نمیگویند. نمل: ۸۴-۸۵.
- ↑ المیزان، جلد ۱۵، صفحه ۳۹۷ ؛در محضر علامه طباطبایی، سوال ۲۷۶، صفحه ۱۱۷ ؛و سوال ۴۰۰، صفحه ۱۶۳.
- ↑ روح المعانی، جلد ۲۰، صفحه ۲۶.
- ↑ المیزان، جلد ۱۵، صفحه ۳۹۸.
- ↑ روح المعانی، جلد ۲۰، صفحه ۲۶.
- ↑ تفسیر فخر رازی، جلد ۲۴، صفحه ۲۱۸.
- ↑ «روزی که دشمنان خدا به سوی آتش محشور شده در آنجا حبس میشوند تا وقتی که به درون آتش درآیند». حم فصلت: ۱۹ و۲۰.
- ↑ المیزان، جلد ۱۵، صفحه ۳۹۷.
- ↑ همان، جلد ۱۵، صفحه ۳۹۸.
- ↑ همان، جلد ۱۵، صفحه ۴۰۵.
- ↑ تفسیر قمی، جلد ۲، صفحه ۱۳۰ و ۱۳۱.
- ↑ «آیا انتظار دارند که خدا و ملائکه بر ابرها سوار شده، نزد آنان بیایند و امر خدا به انجام رسد در حالی که بازگشت همه امور به جانب خدای متعال است». بقره: ۲۱۰.
- ↑ «ای موسی مردمت را از تاریکیها به سوی نور در آور و آنها را نسبت به ایام خدا تذکر بده». ابراهیم: ۵.
- ↑ «تا آن که برایشان دری از بلای سخت گشودیم که ناگهان از هر جهت ناامید شدند». مومنون: ۷۷.
- ↑ «تو را به جایگاه بازگشت باز میگردانند». قصص: ۸۵.
- ↑ المیزان، جلد ۲، صفحه ۱۰۶. البته ایشان در جایی از مرحوم سید نعمت الله جزایری قدس سره در کتاب «الانوار النعمانیه» نقل میکند که ایشان گفته است: ششصد نص دینی اعم از آیه، روایت، دعا و زیارت در رابطه با رجعت وجود دارد. در محضر علامه طباطبایی، سوال ۲۷۸، صفحه ۱۱۷.
- ↑ المیزان، جلد ۱۲، صفحه ۱۹ ؛به نقل از تفسیر قمی، جلد ۱، صفحه ۳۶۷.
- ↑ همان؛ به نقل از معانی الاخبار، صفحه ۳۶۵.
- ↑ همان، جلد ۱۵، صفحه ۵۲ ؛به نقل از مجمع البیان، جلد ۷، صفحه ۱۱۴.
- ↑ همان، جلد ۱۶، صفحه ۹۵ ؛به نقل از تفسیر قمی، جلد ۲، صفحه ۱۴۷.
- ↑ امامی میبدی، علی رضا، آموزههای مهدویت در آثار علامه طباطبائی، ص ۲۸۰-۲۸۸.